Wednesday, July 31, 2013

به گمانم که غلط آمده ایم(شاهکارشعری از کیوان شاهبداغی)



شاهکارشعری از کیوان شاهبداغی
>>آی مردم
>>
به گمانم که غلط آمده ایم
>>
راه را برگردیم
>>
جاده از نور خدا خاموش است
>>
هیچکس حوصله عشق ندارد اینجا
>>
به خدا، هیچ رسولی به چنین راه نخوانده ست کسی!
>>
جاده بی آبادی
>>
و سراسر همه جا ویرانی ست
>>
تا افق، بذر عداوت کشته اند
>>
راه پر جذبه، ولی بی مقصد
>>
همه همسفران، دلگیرند
>>
و کسی را، غم این قافله در خاطر نیست
>>
من به چشمان همه همسفران خیره شدم
>>
برق چشمان همه، خاموش است
>>
چشم و دستان همه، پرخواهش
>>
و لب از گفتن یک خسته نباشی، محروم!
>>
و دل از عشق، تهی
>>
و سکوت، حرف لبهای همه ست
>>
خنده، این واژه دیرینه، دگر منسوخ است
>>
چاهها خشک، پر از یوسف بی پیراهن
>>
همه در جمع، ولی "تنهایند"
 
>>
آی مردم، به گمانم که غلط آمده ایم
>>
قطره ای عشق به همراه کسی نیست، در این راه دراز
>>
و سرابی در پیش، که همه قافله را خواهد کشت
>>
جاده ای خوانده تو را رو به هبوط
>>
جاده ای رو به سقوط
>>
آسمانش دلگیر
>>
ابرها، بی باران
>>
خرمن جهل و عداوت، انبوه

>>
به مزارع، علف نفرت و غم روییده
>>
اگر این جاده درست است، چرا ناشادیم؟
>>
اگر این راه نجات است، چرا ترسانیم؟
>>
هر چه در راه جلو رفته، عقب مانده تریم
>>
هر چه در اوج، فرو مانده تریم
>>
هر چه نوشیده، عطشناک تریم
>>
هر چه بر توشه شد افزون، که حریصانه تریم
 

 >>آی مردم، به گمانم که غلط آمده ایم
>>
راه این قافله، بیراهه خودخواهیهاست
>>
نه خدایی، که نمایاند راه
>>
نه رسولی، که بخواند بر عشق
>>
نه امامی، که برد قافله تا منزل نور
>>
و کسی نیست، پیامی ز محبت بدهد
>>
زنگ این قافله، زنگ دل ماست
>>
بار آن، تنهایی
>>
مقصدش، غربت دلهای همه همسفران
>>
هر چه از عمر سفر میگذرد، میبینم
>>
از خدا دورتریم
>>
ره سپردیم به شب
>>
و همه همسفران، خواب به چشم
>>
دل به لالایی دزدان حقیقت دادیم
>>
همه در قافله؛ غافل ماندیم
>>
این چه راهی ست خدایا که درآن
>>
هیچ کسی، شاخه گلی، به کسی، هدیه نکرد
>>
و سلامی، دل ما شاد نکرد
>>
مرگ همسایه نیاشفت دگر خواب کسی
>>
گل لبخند به لبهای کسی باز نشد
>>
مرگ پروانه دل شمع کسی آب نکرد
>>
دست گرمی، دست همراهی ما را نفشرد
>>
کسی از جنس دعا، حرف نزد
>>
ریه ها پر شده از واژه مرگ

>>
هیچ چشمی، به سر ختم «شرافت» نگریست
>>
هیچ کس، مرگ «محبت» را جدی نگرفت
>>
کسی از کشتن احساس، خجالت نکشید
>>
سر شب، یک نفر آهسته ز من می پرسید:
>>
جاده سبز «سعادت»، ز کجا باید رفت؟
>>
من از او پرسیدم :
>>
از خدا، چند قریه دور شدیم؟
>>
من ندانسته در این راه چه پیدا کردم
>>
ولی فهمیدم، که حقیقت گم شد
>>
و نشانیهایی، که رسولان به بشر میدادند
>>
من در این جاده، نمیبینم هیچ
>>
خانه پاک خدا، آخر این جاده نباشد هرگز
>>
آخر جاده بدان حتم، که حق با ما نیست
>>
سر آن پیچ، جدا گشت ز ما
 

 >>آی مردم، به خدا راه غلط آمده ایم
>>
من دلم میخواهد 
برگردم و به راهی بروم، تا خدا همسفر من باشد
>>
من دلم می خواهد
>>
به سلامی، گل لبخند نشانم بر لب
>>
سبزه و نور و گل و آینه را دریابم
>>
و همه هستی را
>>
از نگاهی که خدا خالق آن است، تماشا بکنم
>>
از غم و غصه، که ره توشه این قافله شد
>>
من سیرم
>>
من دلم می خواهد، عاشق همسفرانم باشم
>>
عاشق آنانی، که به راهی بجز این راه
>>
کنون در سفرند
>>
و نخندم به غم همسفر ناشادم
>>
و بدانم که خدا، مال همه ست
>>
من دلم تنگ محبت شده است
>>
کار دل، دادن خون در رگ نیست
>>
کار دل، عشق به زیبایی هاست
>>
راه ما، راه پر از اندوه است
>>
راه را برگردیم
>>
شعله ی عشق در این جاده دگر خاموش است
>>
جاده ای را که در آن نور خدا نیست، بدان تاریک است
>>
دل من، همره این قافله نیست
>>
من دلم، تنگ خدایم شده است
>>
آی مردم، کار سختی ست، ولی برگردیم
>>
برسیم تا سر آن پیچ زمان
>>
که خدا از دل ما بیرون رفت
سر آن پیچ که حق، رو به جلو رفت و ما پیچیدیم

Tuesday, July 30, 2013

سهـم خـدا - محمدرضا عالی پیام(هالو)


سهـم خـدا
محمدرضا عالی پیام
متخلص به هالو (شاعر طنزپرداز معاصر)

خاخامی و کشیشی و شیخی خداپرست
بودنـد همسـفر همـه همـراه کاروان
در بحث و گفتگو که چه سان خرج می کنند
صدقات و نذر و وقف و وجوهات بیکران
خاخام گفت روی زمین می کشم خطی
پول و طلا و نقـره بریـزم به روی آن
در سمت راست هر چه که آمد از آنِ من
در سمت چپ از آن ِ خداوند لامکان
گفتا کشیش من بکشم ، گرد ، دایره
وانگاه پول صدقه بپاشم در آن میان
بیـرون دایـره ، ز برای مـن و عیـال
در مرکز آنچـه ماند ، برای خدایـگان
شیخ از چنین مهاجه برآشفت و نعره زد
ای لعنت خدا به شما ، ای حرامیان!
دست طمع دراز به آتش نموده اید
دوزخ گشوده بهر شما معده و دهان
مال خداست هر چه که انفاق می شود
او مالک است و رازق روزی انس و جان
ما بندگان بی سر و پا را نمی سزد
بیت المنال و مال خدا را چپوچیان
تصمیم از آن اوست که روزی به ما دهد
یا نعمتـش دریــغ نمایـد از این و آن
عیسی به دین خویش و موسی به دین خویش
باشد درست لیک نه از بهر آب و نان
آن دو از او سـوال نمـودند شیـخنا
پس شیوه تو چیست؟ بگو از برایمان
گفتا که من به عرش بپاشم هر آنچه هست
وانگاه گویم ای ملک الملک و المکان
اینها همه از آن تو باشد بدون شک
بردار هر چه را که بُود میل تو در آن
سهم من است هر چه که برگشت روی خاک
سهم خداست هر چه بماند در آسمان!

Monday, July 29, 2013

استیون هاوکینگ و فرازمینیها



استیون هاکینگ و فرازمینیها
یادداشت:
جهت پیشگیری از منحرف شدن ذهن خوانندگان با خواندن برخی نقطه نظرهای پروفسور هاوکینگ مانند میکروبی دانستن حیات فرازمینی و یا حمله فرازمینیها برای مقاصد مادی(که اصولا نیازی ندارند و از ما زمینیان بسیار پیشرفته ترند) نظر خوانندگان را به نامه نگارنده به اریک فون دنیکن جلب میکنم که در پست بعدی خواهد آمد.
برای آگاهی بیشتر پیرامون حیات و نیز موجودات فرازمینی نظر خوانندگان را به پژوهشی با عنوان جن موجودی که از نو باید شناخت که در محیط اینترنت موجود است جلب میکنم. 
شماع زاده
*****
پروفسور هاوکینگ می گوید بهتر است به جای تلاش برای برقراری ارتباط با موجودات فضایی، برخودمان تمرکز کنیم تا از تبدیل حیات به آنچه که مطلوب مان نیست جلوگیری کنیم.
استیون هاوکینگ، استاد دانشگاه کمبریج بریتانیا هشدار داده است که احتمال وجود موجودات فضایی تقریبا قطعی است، اما انسانها باید از برقراری ارتباط با آنها خودداری کنند.
این استاد رشته فیزیک اخترشناسی در یکی از مجموعه برنامه های شبکه تلویزیونی "دیسکاوری" گفت این فرض که در دیگر نقاط عالم هم حیات هوشمند وجود دارد، "بسیار منطقی است".
با این حال او هشدار داده است که احتمال دارد این موجودات بیگانه برای تامین منابع مورد نیاز خود به کره زمین حمله کنند و سپس آن را ترک کنند.
آقای هاوکینگ گفته است: "درصورتیکه موجودات فضایی به زمین بیایند، نتیجه آن مشابه سفر کریستف کلمب به قاره آمریکا خواهد بود که برای ساکنان بومی این قاره پیامد مثبتی نداشت".
پروفسور هاوکینگ معتقد است که انسانها به جای اینکه سعی کنند با موجودات فرا زمینی ارتباط برقرار کنند، باید تمام تلاش خود را برای پرهیز از هرگونه ارتباطی با این موجودات به خرج دهند.
او می گوید: "ما باید توجه مان را فقط به خودمان معطوف کنیم تا از تکامل حیات به آنچه که مطلوب ما نیست جلوگیری کنیم".
در گذشته عملیات اکتشافی در فضا صورت گرفته بود که در آن خطوط حکاکی شده بشر و نمودارهایی برای نشان دادن موقعیت سیاره زمین در کهکشان به فضا فرستاه شده بود.
همچنین در مواردی پرتوهای رادیویی به امید رسیدن به تمدن های بیگانه در دیگر سیارات به فضا فرستاده شده است.
پرفسور هاوکینگ گفت: "از نظر مغز ریاضی من تنها اعداد، فکر کردن در مورد موجودات بیگانه فضایی را از نظر منطقی توجیه می کنند".
این پروفسور فیزیک نجومی می گوید که احتمالا بیشتر نمونه های حیات فرازمینی در حد ساختار های ساده میکروبی هستند.
او می گوید چالش اساسی این خواهد بود که این موجودات بیگانه واقعا چه ویژگی هایی دارند.
این برنامه احتمال وجود گونه های مختلفی از موجودات فرازمینی از جمله گیاهخواران دوپا و شکارچیان زرد مارمولک شکل را مورد بررسی قرار می دهد.
با این حال پروفسور هاوکینگ معتقد است که بیشتر نمونه های حیات فرا زمینی به احتمال زیاد در حد میکروبهایی با ساختار ساده هستند.
در مجموعه تلویزیونی "عجایب منظومه خورشیدی" که اخیرا در بی بی سی تولید شده است هم پروفسور "برایان کوکس" از دانشگاه منچستر معتقد است که احتمالا در درون منظومه خورشیدی ما انواع دیگری از حیات وجود دارد.
او می گوید احتمالا در زیر صفحه یخی که "اروپا"، یکی از قمرهای ژوپیتر را تشکیل می دهد هم اورگانسیم های زنده ای وجود دارند.
پروفسور کاکس می گوید حتی در فاصله ای نزدیکتر به زمین، یعنی در کره مریخ هم شواهدی در دست است که احتمال وجود حیات در آنجا را تایید می کند.
این استاد فیزیک معتقد است که در دهه های آینده و تنها پس از ارسال نسل بعدی فضاپیماهایی که از قابلیت بیشتری برای جستجوی نشانه های حیات برخوردارند به اقمار ژوپیتر و بخش هایی از مریخ، می توان از وجود حیات در دیگر کرات اطمینان حاصل کرد.