Wednesday, October 17, 2018

Sunday, October 14, 2018

جهل مقدس

جهل مقدس

سيدمصطفی محقق داماد

ویرایش و آماده سازی:
احمد شمّاع زاده

🌅 ۴۱۱سال پيش، در روز ۱۷ فوريه‌ ســـال ۱۶۰۰ ميلادی، "جوردانو برونو" فيلسوف ايتاليايی پس از گذراندن ۸ ســـال در سياهچال‌های خوفناك دادگاه انگيزاسيون (تفتيش عقايد) در ميدان كامپو دی فيوری شـــهر رم زنده زنده در آتش سوزانده شد. برونو كسی بود كه از حق تمام انسان‌ها برای انديشيدن بدان‌گونه كه دلشان می‌خواست، دفاع می‌كرد.

🌅نوشته‌اند كه وقتی برونو را به يك ستون‌ آهنين بسته بودند و انبوهی از هيزم برای سوزاندن او جمع كرده بودند، او هم ساكت بود و تسليم شده بود و چيزی نمی‌گفت؛
ولی اتفاقی افتاد كه يك جمله‌ گفت كه در تاريخ باقی ماند.

🌅آن اتفاق اين بود كه ناگهان ديدند پيرزنی نزديك شد و تكه هيزمی در دست داشت و با آوردن نام خدا بر لب، آن را به روی هيزم‌ها انداخت.
برونو سكوتش را شكست و گويی عمل اين پيرزن مغز استخوانش را سوزانده بود، گفت:
«لعنت بر اين جهل مقدست

🌅يكي از آفات اجتماعی كه من مايلم آن را فاجعه‌ تأسفبار برای جوامع دينی امروز بنامم، جهل مقدس است؛ جهلی كه قهرمانانش دست به مهمترين جنايات می‌زنند، به خيال آنكه كاری كه می‌کنند مورد خواست خداست و آنان برای خدا تلاش می‌کنند.‌ پس جهل مقدس جهلی است كه بُعد قدسی دارد.

در يونان باستان، جنگ ميان خدايان بود و در ادوار بعد در قالب جنگ اديان شكل گرفت. در تاريخ اسلام جنايات و خونريزی‌هايی كه به بار آمد، عموما معلول همين نوع جهل بوده است.

🌅مهمترين و يا لااقل يكی از اهم آفت‌های اجتماعی نه‌تنها در منطقه‌ اسلامی بلكه شايد بتوان گفت در سراسر جهان که جوامع دينی از آن رنج می‌برند، همین جهل مقدس است.

🌅در چنين جهلی، شخص جاهل در جهل می‌سوزد، ولی برای خدا می‌سوزد.
گرسنگی، فقر، فلاكت، بيماری، جنگ و دشمنی، جنايت، آدمكشی، ايذا و آزار به همنوع، همه را به قصد قربت تحمل می‌كند و جالب اين است كه از هرگونه روشـــنگری هم می‌هراسد، آن هم برای خدا!‌
🌅در جهل مقدس، شخص جاهل با نهادی همراه می‌شود به نام «اعتقاد»؛ یعنی براي چنين انسانی اعتقاد به جای تفكر می‌نشيند. اعتقاد از ريشه‌ «عقد» یعنی بستن است. شخصی كه به امری معتقد می‌شود فكرش را گـره زده و معتقداتش را خط قرمز خويش می‌سازد.

🌅كسانی كه به جهل مقدس گرفتار می‌شوند، جاهلانه برای خويشتن، خدا می‌سازند، خدايی كه ناخودآگاه مجموعه‌ای از خواسته‌های خود آنان است.

🌅جهل مقدس همـراه با اعتقادهاي دينی است؛ ولی دينی كه نه براساس تعقل، بلكه براساس هواهای نفسانی، انسان معتقد می‌شود و بالاترين جنايت را ممكن است مرتكب شـــود در حالي كه خيال می‌كند براي خداست و متقرب الی‌الله می‌شود.

🌅امـــروز در جامعه‌ ايران نيز جهل مقدس گاه منشأ فاجعه می‌شود، كه به ذكر يك نمونه بسنده می‌کنیم.

🌅 در دادنامه‌ی ۱۷۲ ۱۶/۲/۱۳۸۲ پرونده‌ی كلاســـه‌ی ۱۱۳۱-۸۱-۹ دادگاه عمومی كرمان، از قول متهمين قتل‌های محفلی كرمان مكرراً اين مطلب آمده است كه در مورد برخی مقتولين با تسبيح استخاره گرفتيم و چون عدد۶ آمد و عدد۶ به معنای لزوم تعجيل در عمل است، تصميم گرفتيم كه او را بكشيم و كشتيم! (در مورد اسیدپاشان به صورت دختران و زنان اصفهانی و نیز تهرانی اشاره ای نکردید! گرفتن جان کسی بهتر از گرفتن بینایی و زیبایی خدادادی از اوست، تا عمرش فنا شود و یک عمر، در حسرت نعمتهای الهی از دست رفته حسرت بخورد و آه بکشد!!)

🌅گاهی اوقـات جهل كه لباس تقدس می‌پوشد، يك ملت را در تاريكی و جهنم ابدی فرو می‌برد. نمونه‌اش در زمان ما، مردم كره‌شمالی هستند.
در این كشور، مردمی زندگي می‌کنند كه از حداقل شرایط حيات يك انسان برخوردار نيستند؛ ولی تبليغات حاكميت فكر آنان را چنان ساخته كه خيال می‌کنند در بهشت برين‌اند! آنان در تاريكی هستند؛ ولي قدرت مشت آهنين، اجازه‌ روشنگری به هيچ فردی نمی‌دهد.
در این کشور تنها كسی كه حق فكر كردن دارد، رهبر حكومت است كه فرمانده‌ بزرگ ناميده می‌شود. وقتی فرمانده‌ بزرگ درباره‌ مسئله‌ای حرفی زد، ديگر هيچكس حق ندارد در آن زمينه
اظهارنظر كند!

پی نوشت: هرچه در مورد کره شمالی نوشتید، در مورد کشور خودمان و صیغه ولایت فقیه و بویژه گونه مطلقه آن بیش و پیش از کره شمالی صادق است. اگر از فجایع به بار آمده در کشور خود چشمپوشی کنیم، آن هم می‌شود:
تجاهل مقدس!!

Wednesday, October 10, 2018

همکاران با وفا و فروتن

همکاران با وفا و فروتن
احمد شمّاع زاده
سال 1382 یا 83 بود. روزی در کتابخانه وزارتخانه مشغول مطالعه بودم که همکاری دیرینه که گهگاهی او را می‌دیدم با لبخندی به سویم آمد و گفـت:
«چندین سال پیش یک جمله به من گفتی که همیشه در گوشم مانده است. گفتی نباید از دیگران توقع زیادی داشته باشی که خود دچار مشکل میشوی...” و من به یاد آوردم اردویی یک هفته‌ای را که کارکنان دولت اجباراً بایستی آن را میگذراندند که در پادگان حسن آباد، نزدیک شهر قم برگزار شده بود و در آن اردو با او آشنا شده بودم و بر اثر برخوردی لفظی که با یک هم اتاقی پیداکرده بود، این جمله را به او گفتم.
یک شخص ممکن است از یک جمله ساده که البته نتیجه سالها تجربه است، بهره های بسیاری ببرد و شخص دیگری ممکن است از کنار هزاران سخن نیکو، بیتوجه بگذرد و هیچ عبرتی نیاموزد؛ و به قول معروف، من جرب المجرّب حلّت به النّدامة یعنی «کسی که از تجربه‌ دیگران درس نیاموزد و خود آن را تجربه کند، پشیمانی نوش جانش باد”.

از خیل دوستان و همکارانی که چندین سال در این وزارتخانه با هم بوده ایم، ایشان سومین شخصی است که با فروتنی بیان میکند که از کسی که اکنون بازنشسته شده‌، چیزی فراگرفته است.

دومین نفر نیز تنها چند جمله تحلیلی پیرامون شهری که در آن زاده شده ام، یعنی خرمشهر به هنگام بازدید از خرمشهر همراه با کاروان نور در سال 1380 به یادداشت که ایشان نیز در همین کتابخانه به من یادآوری کرد و با فروتنی گفت هیچ‌گاه حرفهای تو را فراموش نمیکنم.

نفر سوم هم آقای عبدالله گودرزی بود که مدتی با یکدیگر کارکرده بودیم و چیزهایی پیرامون روش ویرایش متنهای آماده چاپ، از من آموخته بود. وی بعدها هرگاه مرا میدید، جلو دوستان موضوع را بیان میکرد و مرا شرمنده میساخت.

اما از خیل دوستانی که در طول زندگی کاری ام داشته‌ام نیز به دو مورد اشاره میکنم:

بخشی از نامه مورخ نهم دیماه سال 1358 شهید سیدشجاع الدین رضوی سروستانی که شرح زندگی‌اش را در چگونگی شکلگیری و روند دگرگونی سپاه پاسداران نوشته ام:

احمدجان شاید احمقانه باشد که از تو طلب بخشش کنم. اما این مطلب مرا سبک و وجدانم را راحت میکند؛ با وجود اینکه میدانم تو نه من که حتی دشمن خود را میبخشی. تو کاملاً دلسوزانه مرا راهنمایی میکردی و درس میدادی؛ لاکن باید قبول کنی که من هم تا آنجایی که جوهرم پذیرایی داشت سعی در پذیرفتنش میکردم و چنانچه مورد قبول تو نبود، و تأثیرات هدایت تو در من محسوس نمیشد، به آن معنا نبود که من در پذیرفتن درسهای تو مغرور بودم که غرور از زیادی و بلندی مقام و مرتبه و یا سواد و ثروت بعلاوه جهالت میباشد که من فقط جاهل بود. پس نمیتوانستم مغرور باشم. به هر حال درسهای همه شما به اندازه ایمان خودم در من تأثیر گذاشته و این در برخورد با محیط خارج، (منظورش خارج از سپاه بوده.) برایم ثابت شد.”

این هم بخشهایی از نامه‌های همکار و دوستی عزیز به نام شفیعی که در دو روستای جداگانه در دوره سپاهی دانش خدمت میکردیم و من دوره خدمتم تمام شده، و از او دور افتاده بودم:

از نامه مورخ: چهارم آذر 1350:
بگذار جدّی با تو صحبت کنم یعنی بگویم:
«آقای احمد شمّاع زاده، هیچ‌وقت خاطرات آن زمان از نظرم محو نمیشود. آنهمه خوبیهای تو که بچه‌ای کاملاً پاک زیست کرده‌ای و برایم چراغ نورانی بودی که راه تاریک پیش پایم را روشن کردی و با راه و روشی دیگر، الان زندگی میکنم...”

از نامه دوازدهم بهمن 1350:
«… کاش همچون سال قبل پیشم بودی؛ گرچه پارسال نیز به علت بعد مسافت نمیتوانستم درست رفت و آمد بکنیم ولی گهگاه نیز بسیار لذت داشت. احمد جون من قبولم نیست. این طرز نامه نوشتن نیست. اگر یادت باشد گفته بودم که باید از سخنان خوب و شیرین خود در هر نامه مرا راهنمایی کنی. مرا به سوی راه حق و خدابینی هرچه بهتر راهنمایی کنی. زیرا باز هم احتیاج دارم. اگر بگویم در آن مدت بسیار کمی که با هم بودیم تحول عظیمی در زندگی این حقیر ایجاد کرده ای، باور کن که اغراق نکرده‌ام و راست میگویم. بنابراین باز هم و باز هم مرا با آن پاکی و صفای درونت بیشتر آشنا کن تا بتوانم با اعمال خداپسندانه به سر برم…»

چه خوب است که همکاران قدر یکدیگر را بدانند، به یکدیگر بهره برسانند، از یکدیگر بهره برگیرند و فوت آخر را برای خود نگه ندارند و با یکدیگر حسادت نورزند، و چشمهایشان تنها به رحمت الهی دوخته شود… اگر چنین بود، تازه میتوان آن را همکاری، به معنای واقعی آن! نامید.

هجدهم مهرماه نودوهفت - احمد شمّاع زاده

Monday, October 8, 2018

زندگینامه کاری مهرداد کاظمی

زندگینامه کاری مهرداد کاظمی

کسی را دیدم که سیمایش مرا به یاد مهرداد کاظمی انداخت. گفتم خیلی وقته از او خبری ندارم. نامش را سرچ کنم و احوالش را جویا شوم. نتیجه وبگردی:
همشهری آنلاین در روز چهارم مهر نودویک مطلبی پیرامون زندگی او نگاشته، و در آخر نوشته بود: اول مهر سال 1391 به کما رفت.
دوشنبه سوم مهر: کمای کاظمی همچنان ادامه دارد. عیادت معاون وزیر ارشاد. طبقه بندی خبر: ورزشی!! (علامت تعجب از نگارنده است. آیا طبقه بندی هنری نداشته اند یا او را هنرمند نمیشناسند!)
تابناک پس از به کما رفتن وی مطلبی نگاشته که چند نفر کامنت گذاشته اند ولی نظرها تنها مربوط به یکی دو روز است و روز دوم مهر، جایی برای کامنت گذاری وجود ندارد.
خبرآنلاین در روز یکشنبه نهم مهر نودویک نوشته: مهرداد کاظمی دیروز به خانه رفت. یعنی تنها هشت روز درکما بوده است ویا کمتر.
سایت خبری ناشکیبا پس از دو سال در روز سه شنبه دهم تیر نودوسه نوشته: خواننده پرطرفدار موسیقی کشورمان اواخر تابستان امسال پس از مدتها دوری از وطن که به منظور تکمیل مراحل درمانی اش صورت گرفته بود به کشور باز خواهد گشت.
و با این خبر مطمئن شدم که او زنده است. ولی چرا این آقامهرداد، این هنرمند مشهور خرده خرده نامشهود و به کنارگذاشته شده؟

شرح مختصر دیدار مرا با او بخوانید:
در سال هفتادوشش روزی برای بازدید از صداوسیما با گروهی از همکاران به آنجا رفته بودم. مهرداد را دیدم که کاپشنش روی دستش بود و در اداره پرسه میزد. معلوم بود که در آنجا اتاقی یا میز کاری ندارد. سر صحبت را با او بازکردم:
وقتی سال شصت و پنج پادگان دوکوهه بودم به آنجا آمدی و اجرایی داشتی که لذت بردیم (او برای بچه های جبهه دورگذاشته بود و برای آنها موسیقی اجرا میکرد). درد دلش تازه شد و گفت خیلی اذیتم میکنند... هرکاری تونستیم کردم ولی استخدامم نمیکنند. او باید به استخدام صداوسیما درمیآمده ولی مانعش شده بودند.
در آن زمان سن و سال او را نمیدانستم ولی با خواندن شرح زندگیش دانستم او در آن زمان بیش از چهل سال داشته و نمیتوانسته به استخدام رسمی دراید. ولی جای پرسش این است که چرا در این مدت بلند، مثلا دهه شصت که دهه سی ام زندگیش بوده او را استخدام نکرده اند؟ گذشته از اینکه در همان زمان هم دستکم به صورت پیمانی کار نمیکرده و او را مانند یک دستمال مصرف شده دور انداخته بودند!
به هر حال و خلاصه کلام اینکه هر بلایی که به سرش بیاید مربوط به همین است که نمیخواهند حق مسلمش را به او بدهند. انسان در چنین مواقعی تحملش به قول معروف تاق میشود...
اگر به خدا ایمان نداشته باشد دست به خودکشی میزند؛ و اگر ایمانی برایش مانده باشد روانه تیمارستان! و یا دستکم بیمارستان!! میشود. گاهی هم از بیمارستان مستقیماً به گورستان!!! میرود.
دهم شهریور نودوسه – احمد شمّاع زاده

این هم بخشی از زندگینامه او در ویکیپدیا که تأییدی است بر اظهار نظرم که چهار سال پیش ارائه دادم:
مهرداد کاظمی در پائیز سال ۹۱ بر اثر تصادف دچار عارضه مغزی شد و پس از یک ماه کما، برای ادامه درمان توسط دخترش به آمریکا رفت. وی پس از ۳ سال در مصاحبه‌ای که با او در خارج از کشور شده بود ابراز امیدواری کرد که با پایان دوره درمان و بهبود، بزودی به ایران برگردد. وی در ادامه ضمن درد دل و گلایه از بی‌توجهی مسئولان هنری و فرهنگی کشور عنوان کرد:
«در کشور ما، ظاهراً هنرمندها تاریخ مصرف دارند، تاریخ آن‌ها که تمام می‌شود، یعنی دیگر تعطیل، بروید دنبال زندگی‌تان. در صورتی که در کشورهای دیگر، وقتی هنرمندی پیش‌کسوت می‌شود تازه حرمتش بالاتر می‌رود، امکانات بیش‌تر در اختیارشان می‌گذارند، راه‌ها برایشان بازتر می‌شود. اما در ایران برعکس است. نمی‌دانم چرا این‌طور است، من دلیلش را متوجه نشده‌ام… ما زمانی که اول انقلاب شروع کردیم، سه چهار نفر بودیم که این چرخ را گرداندیم. بعدها به هر حال سایرین هم آمدند. راه درستش هم همین بود که بیایند، جوان‌ها بیایند و از ما تحویل بگیرند، اما ما را هم نباید کنار بزنند، این کار، کار زشتی است. این نوع برخوردها روی حوزه‌ای مانند موسیقی چه تأثیری می‌تواند بگذارد؟ آیا باعث نمی‌شود خود همین جوان‌ها بعدها بی‌انگیزه و دلسرد شوند؟... خدا می‌داند ما با آقای گلریز، آقای وطن‌دوست، با این دوست‌ها چقدر جبهه رفتیم، چقدر آهنگ اجرا کردیم، شاید بالای هزار تا، شاید دو هزار تا. تمام برنامه‌های رادیو و تلویزیون را، از صبح جمعه گرفته تا برنامه‌های مذهبی و غیره، همه را ما راه انداختیم و کار کردیم. با این حال، الآن خیلی بد فراموش شده‌ایم، این دل آدم را می‌شکند…»
 
دومین ویرایش و و آماده سازی: مهرماه نودوهفت
احمد شمّاع زاده

Tuesday, September 18, 2018

بندگی در چشمه زندگی

بندگی در چشمه زندگی
شرحی بر:
ما خلقت الجن و الانس الّا لیعبدون

احمد شمّاع زاده

ممکن است این آیه که هدف آفرینش جن و انس را بیان کرده، از آغاز نزول تاکنون به گونه های متفاوتی ترجمه و تفسیر شده باشد؛ ولی باید دانست که کلام خداوند همواره بسیار ساده و گویاست؛ و نیازی به تفسیر ندارد بلکه با کمی اندیشه، و خالی نگهداشتن ذهن از پیشداوریها، میتوان به این درک رسید که آیات الهی برای همگان فروفرستاده شده و نه برای قشری ویژه، تا آنان آن آیات را برای ما قابل درک و فهم کنند. بنا بر این آیه را باید ساده و بیپیرایه چنین ترجمه و درک کرد:
نیافریدم جن و انس را مگر اینکه بندگی کنند مرا.

در شرح این ترجمه باید گفت خداوند توقع زیادی از ما ندارد؛ و اگر به دستورهایش که توسط پیامبرانش به ما رسیده، عمل کنیم، از ما راضی و خشنود خواهد بود. بندگی واژه‌ای در خور فهم همگان است و نیازی به تفسیر و توصیف ندارد.
عرفا، یعبدون را عبادت کنند ترجمه کرده و آن را با یعرفون پیوند زده و گفته‌اند: پیش نیاز عبادت، شناخت خداوند است؛ پس منظور نهایی آن است که مرا بشناسند.
ترجمه یعبدون به عبادت کنند بسنده و گویا نیست؛ زیرا که در زبان فارسی عبادت هم به پرستش و هم به بندگی قابل ترجمه است. کسانی هم بپرستند ترجمه و تفسیر کرده‌اند که در پی، به هر دو وجه میپردازیم:

معانی پرستیدن:
پرستش، واژه ای ویژه انس و جن نیست. پرستش به شکلهای زیر انجام میگیرد:

برای جمادات و گیاهان: سجده و تسبیح، چنانکه فرموده: والنجم و الشجر یسجدان (الرحمن: 6) و تسبّح له‌السّموات‌السّبع والارض و من فيهن و ان من شيءالا يسبح بحمده ولكن لايفقهون تسبيحهم (اسراء: 44)
ترجمه: آسمانهای هفتگانه و زمين و هركه در آنهاست، تسبيح‌گوی اويند؛ و نيست چيزي مگر تسبيح‌گو به سپاس اوست. ليكن درنمي‌يابند تسبيح آنها را.

برای فرشتگان: تسبیح و تقدیس؛ چنانکه از زبان فرشتگان فرموده: نسبّح بحمدک و نقدّس لک (بقره: 30)

برای انس و جن: گفتن الله اکبر، الحمدلله، سبحان الله و سجده کردن (پشانی بر خاک ساییدن)
در اثبات معنای بندگی کردن در این آیه:
از آن روی که کلام خداوند همواره برای فهم همگان است و اگر هم ظاهر آیه‌ای مناسب همگان نباشد، نیم نگاهی به همگان دارد، نمیتوان از آیه‌ای به این مهمی که هدف آفرینش را دربر دارد، به همین سادگی گذشت و در آن اندیشه نکرد. پس باید در نظر بگیریم شخصی که این آیه را به هنگام نزولش خوانده و شخصی که امروز میخواند، یک فهم و درک را از آیه داشته باشند.
واژه عبد در فرهنگ زمان نزول قرآن، به بنده یا برده ای میگفتند که اختیاری از خود ندارد و بی چون و چرا در اختیار ارباب خود است. به بررسی ارتباط بنده و ارباب میپردازیم تا موضوع روشنتر شود:

مشترکات بندگی خداوند با بندگی ارباب
یک- لزومی نداشت تا بنده، ارباب خود را بشناسد، بلکه هرچه را که او دستور میداد، باید انجام دهد. بدین ترتیب نظر عرفا که یعبدون را با یعرفون پیوند میزنند، رد می‌شود.
دو- لزومی نداشت که بنده، سپاس ارباب را گوید و در آستان او سر به سجده برد و ارباب خود را بپرستد. بدین ترتیب نظر آنان که یعبدون را بپرستند ترجمه میکنند نیز رد میشود.

تفاوت بندگی خداوند با بندگی ارباب:
یک- ارباب از بنده اش تنها توقع بندگی دارد و در برابر انجام درست دستور، پاداشی به بنده خود نمیدهد؛ ولی خداوند چون کریم و رحمن و رحیم است، در صورت بندگی بنده اش، به او پاداش هم میدهد.
دو- ارباب در صورت تخلف بنده اش او را در این دنیا مجازات میکند، ولی خداوند در صورت سرپیچی بنده اش، او را در آخرت کیفر میدهد.

روشنگری:
بر اساس آموزه های قرآن کریم، خداوند برای بنده اش بدی نمیخواهد. هر نیک و بدی که در این جهان بهره ما میشود، نتیجه بازخورد و بازگشت کردار ما از راه انرژیهای ایجاد شده، و نتیجه کردار خود ماست که به خود ما بازگشت کرده است؛ و جز در مواردی که از خداوند مستقیماً درخواست شده (دعا) و یا اجابت نفرینهای بجایی که بر علیه شخصی صورت گرفته، بی‌واسطه از جانب خداوند نیست.
از سوی دیگر، طبق قوانین طبیعت و سنن الهی، از جمله ماشاءالله کان و ما لم یشأ لم یکن (هر چه را که بخواهد هست می‌شود و هرانچه را که نخواهد هرگز نخواهدبود)، همه آنچه که به ما میرسد به تأیید خداوند صورت میگیرد؛ که اگر تأیید الهی نباشد حتا برگی از درختی نمیافتد:
و ان تصبهم حسنة یقولوا هذه من عندالله و ان تصبهم سیّئة یقولوا هذه من عندک قل کل من عندالله فمال هولاء القوم لایکادون یفقهون حدیثاً ما اصابک من حسنة فمن الله و ما اصابک من سیئة فمن عندک (نساء: 78 و 79)
نرجمه: و اگر یک نیکی به آن‌ها برسد میگویند این از سوی خداوند است و اگر یک بدی به آن‌ها برسد میگویند از سوی توست. بگو هرآنچه به شما میرسد از سوی خداوند است. پس این قوم را چه می‌شود که گفته ای را در نمییابند. آنچه از نیکی به تو (به عنوان یک انسان و نه برگزیده او) رسد، از سوی خداوند است و آنچه از بدی به تو رسد از سوی خودت است.

نگارش و ویرایش: بیست و هشتم شهریور 97
ویرایش دوم: نوزدهم مهرماه 97
احمد شمّاع زاده

Thursday, September 13, 2018

طبرزدی: نقشه ی راه ما برای تغییر رژیم

کیهان؛ کامپیوتری کلان و فراگیر (کامپیوتر الهی)

کیهان؛ کامپیوتری کلان و فراگیر
(کامپیوتر الهی)

همه ما در یک کامپیوتر غول آسا یعنی کیهان زندگی میکنیم.

احمد شمّاع زاده

سیث الوید فیزیکدان انستیتو فناوری ماساچوست کمبریج، میزان اطلاعاتی که میتواند در جهان هستی ذخیره شود و نیز شمار محاسباتی را که از مهبانگ تاکنون رخ داده، برآورد کرده است.
الوید به هر فرایند و یا هر تغییری که در کیهان روی میدهد، به عنوان نوعی محاسبه نگاه میکند. یک راه برای انجام این کار این است که ذره به ذره جهان هستی را همانند اجزای یک کامپیوتر فرضی تصور کنیم.
برای شبیه سازی کیهان با همه اجزای آن، از آغاز تاکنون، باید کامپیوتری داشته باشیم که حاوی ده به توان نود بیت باشد و بتواند ده به توان صدوبیست محاسبه را انجام دهد. اما متأسفانه تنها حدود ده به توان هشتاد ذره بنیادی در کیهان وجود دارد. همان‌گونه که از زمان نیوتن به بعد برای نشان دادن نمونه ای از سیستمهای پیشرفته و دقیق، ساعت را مثال میآوردند، امروزه نیز دانشمندان مایلند هر چیزی را با کامپیوتر مقایسه کنند.
گاهی اوقات از دی. آن. آ. به عنوان سیستمی دیجیتال نام میبرند. مغز انسان، شعور و حتا خود حیات، به عقیده برخی زیست شناسان مواردی است که در آن‌ها محاسبه صورت میگیرد. اما آیا به نظر شما الوید که جهان هستی را به کامپیوتر تشبیه میکند، پا را از حد خود فراتر گذاشته است؟ شاید.
اما باید بدانید که الوید به عنوان یکی از متفکرین معاصر، بویژه در نظریه اطلاعات از شهرت به سزایی برخوردار است. دو سال پیش وی محدودیتهای فیزیکی محاسبات، یعنی محدودیتهایی که قوانین فیزیک در کامپیوترهای کوچک همانند لپتاپها با آن روبه رو هستند را به دست آورده بود. وی هم‌اکنون همان محاسبات را برای کامپیوتری به عظمت جهان هستی انجام میدهد.
مهفوم فیزیک به عنوان یک فرایند محاسباتی به وسیله فیزیکدان آمریکایی به نام آرچیبالد ویلر بدین‌گونه توصیف میشود: “هر محاسبه در یک بیت انجام میگیرد.” استفان ولفرام در کتاب جدید خود به نام «دانشی از گونه‌ای دیگر» میگوید: همه حقایق هستی از گونه‌ای الگوریتم که شبیه یک برنامه کامپویتری است و در تمام واحدهای سازنده فضا و ماده تعبیه شده است، پیروی میکنند.
ما معمولاً برای حل یک مسأله و گشودن راز یک معمّا از محاسبه استفاده میکنیم. اما پرسش اینجاست که در مورد جهان هستی مسأله ای که باید حل شود کدام است و شما به دنبال پاسخ چه پرسشی هستید؟ اگر میان فرایندهای فیزیکی و دانش داده ها پلی برقرار کنیم، خواهیم دید معمایی که باید حل شود رویدادهایی است که در مقیاس کوانتمی صورت میگیرد. هر ذره بنیادی در حالتهای کوانتمی مختلف یک عدد معین دارد که برایش قابل دسترس است. اگر یک ذره از حالتی کوانتمی به حالت کوانتمی دیگری تبدیل شود، این عمل همانند آن است که در یک کامپیوتر مثلاً از حالت یک به حالت صفر برود.
الوید در این مورد میگوید: “اگر کسی به جهان هستی به عنوان یک کامپیوتر نگاه کند، خواهد دید اغلب عملیات بنیادی در این محاسبه توسط پروتونها، نوترونها، الکترونها و فوتونها که از جایی به جایی دیگر منتقل میشوند، و بر اساس قوانین بنیادی فیزیک با یکدیگر بر همکنش دارند، صورت میگیرد.”
از همه این‌ها گذشته، موضوع محاسبه در کیهان چیست؟ الوید میگوید: «تکامل دینامیک خود کیهان”. هرگاه که محاسبات انجام شد، حقیقت عیان میشود. وی حداکثر شمار محاسبات منظقی که در کیهان صورت گرفته را با محاسبه انرژی کل آن، به وسیله فرمول E =mc2 (c به توان دو) آینشتین به دست آورده است.
انرژی هر سیستم فیزیکی، معین میکند که آن سیستم چگونه میتواند از یک حالت کوانتمی به حالت کوانتمی دیگری برود. به عبارتی بهتر، این سیستم با چه سرعتی میتواند محاسبه را انجام دهد.
این بود بازنویسی متن مقاله فیلیپ بال زیر عنوان جهان؛ کامپیوتری غول آسا، ترجمه سلیمان فرهادیان در روزنامه شرق سال 1380 یا 1381.
متأسفانه بیش از این، نشانی از زمان درج مقاله در دسترس نیست؛ زیرا به هنگام بریدن متن مقاله از روزنامه (16 سال پیش)، تاریخ انتشار آن یادداشت نشده و از روی نکته ای احتمال میدهم مربوط به سال 1380 یا1381 باشد.
***********
حال اگر به برخی آیات قرآن نظری بیفکنیم درخواهیم یافت که قرآن کریم نیز چنین نظری دارد. یعنی ما در کیهانی زندگی میکنیم که همه کارهای ما و دیگر جانداران و حتا حرکت و شمار گیاهان و جسمهای بی‌جان (جمادات) و ذرات بنیادی و غیربنیادی در آن ثبت و ضبط شده و زیر نظر مستقیم دیدگان تیزبین خداوند قرار دارند. یعنی کارکرد کیهان دقیقاً همان کارکرد کامپیوتر است، اما کلان کامپیوتری که مادرکامپیوترهاست و مزایایی دارد که کامپوترهای دست ساز بشر هرگز نخواهند داشت؛ به این موضوع خواهیم پرداخت.
از سوی دیگر، همان‌گونه که ما به وسیله PC خود به نت یا شبکه پهناور جهانی (WWW) یا World Wide Web وصل می‌شویم، خداوند از لحظه مهبانگ همواره به نت کیهانی وصل بوده وهست و خواهدبود؛ و همه فعل و انفعالات همه آفریدگان خود را زیر نظر داشته و دارد. هرجا و هرگاه آفریدگانش شاد شوند، هر جا خللی ایجاد شود ، هرگاه کسی او را بخواند، و هرجا و هرگاه ستمی از سوی آفریدگانش به بندگان نیکش برسد، نظرش بیشتر معطوف به آن حالت و موقعیت میشود.

گزیده ای از آیات را در این زمینه بررسی میکنیم:

یک- از آیات زیر چنین مستفاد میگردد که خداوند کیهان را به عنوان یک کامپیوتر، و زیر نظر مستقیم خود، اداره میکند:
و عنده مفاتح الغیب لایعلمها الا هو و یعلم ما فی البرّ و البحر و ما تسقط من ورقه الا یعلمها و لا حبّه فی ظلمات الارض و لارطب و لایابس الّا فی کتاب مبین- انعام: 59
ترجمه: و نزد اوست کلیدهای عالم غیب که کسی جز او بر آن‌ها (پنهانیها) آگاهی ندارد (حتا فرشتگانش). و اوست که آگاه است به آنچه در خشکی و دریاست؛ و فرونمیافتد برگی مگر آنکه او به افتادن آن برگ آگاه است و نیست دانه ای در تاریکیهای زمین و نه تروخشکی، مگر آنکه (همگی) در کتابی (بخوانید کامپیوتری) آشکارساز (ثبت و ضبط میشود).

و ما من غائبه فی السّماء و الارض الا فی کتاب مبین- نمل: 75
ترجمه: و نیست هیچ چیز پنهانی در آسمان و زمین مگر در کتابی آشکار ساز (ثبت) است.
*****
دو- خداوند کریم و علیم (بسیاردانا) در دو آیه زیر به دانشمندان اعصار و قرون پس از نزول قرآن میفرماید که من به ذره های بنیادی که خود در آغاز آفرینش آفریده‌ام و از ذره های قابل تصور همگان بسیار بسیار کوچکترند و تنها دانشمندان فیزیک به آن‌ها آگاهی خواهند یافت، و نیز به ملکولها که از ذره ها تشکیل شده‌اند و شیمیدانها به آن‌ها آگاهی خواهند یافت، آگاهم و آن‌ها را از قلم نینداخته ام و شمار آن‌ها را در کامپیوتر خود ذخیره سازی کرده ام:

و ما یعزب عن ربّک من مثقال ذرّه فی الارض و لا فی السماء و لا اصغر من ذلک و لا اکبر الّا فی کتاب مبین- یونس: 61
ترجمه: و پنهان نمیماند از (نگاه تیزبین) پروردگارت از ذره بسیار ناچیزی در زمین و نه در آسمان و نه کوچکتر از آن و نه بزرگ‌تر از آن، مگر آنکه در کتابی آشکارساز (ثبت) است.

لایعزب عنه مثقال ذره فی السّموات و لا فی الارض و لا اصغر من ذلک و لا اکبر الّا فی کتاب مبین- سبأ: 3
ترجمه: پنهان نمیماند از (نگاه تیزبین) او (پروردگار) ذره بسیار ناچیزی در آسمانها و نه در زمین و نه کوچکتر از آن و نه بزرگ‌تر از آن مگر آنکه در کتابی آشکارساز (ثبت) است.

سه- خداوند روزی رسان:
وما من دابّه فی الارض الّا علی الله رزقها و یعلم مستقرّها و مستودعها کل فی کتاب مبین- هود:6
ترجمه: هیچ جنبنده ای نیست در زمین مگر آنکه روزی او بر خداوند است و خداوند میداند جای همیشگی (لانه، آشیانه و در آبها: زیستگاه) و جای موقتی (هنگامی که در جست و جوی روزی از جای خود به حرکت در میآید.) او را و همه این‌ها در کتابی آشکارساز (ثبت) است.

چهار- کارکرد ثبت و ضبط، و تغییر و تحول در کیهان و اجزای آن:

و کل شیء احصیناه فی امام مبین- یس: 12
ترجمه: و هر چیزی را در «رهنمایی آشکارساز» شمارش کرده ایم.
یمحواالله ما یشاء و یثبت و عنده ام الکتاب- رعد: 39
ترجمه: خداوند ناپدید میسازد و پایدار میدارد، آنچه را که بخواهد و نزد اوست کتاب مادر (یا کلان کامپیوتر، که همه کتاب‌ها یا کامپیوترهای کوچکتر، از آن ناشی میشوند.)

پنج- کارکردهای کامپیوتر الهی در زمینه ضبط صدا و تصویر از گفتار و کردار آدمیان و پخش آن‌ها در مواقع لزوم از جمله در روز رستاخیز:

و لا نکلف نفساً الّا وسعها و لدینا کتاب ینطق بالحق و هم لایظلمون- مؤمنون: 62
ترجمه: بر کسی سختی هموار نمیسازیم مگر به اندازه توانش و نزد ماست کتابی که گویای حق و راستی است و (در نتیجه) بر آنان ستم نمیرود.

ولله السّموات والارض و یوم تقوم السّاعه یومئذ یخسرالمبطلون (27) و تری کل امة جاثیة کل امة تدعی الی کتاب‌ها الیوم تجزون ماکنتم تعملون (28) هذا کتابنا ینطق بالحق انّا کنّا نستنسخ ما کنتم تعملون (29)- سوره جاثیه
ترجمه: و مالکیت آسمانها و زمین (کیهان) از آن خداوند است و روزی که رستاخیز برپاشود، باطلگرایان زیان خواهند دید و می‌بینی هر گروهی به زانو درآمده است. هر گروهی خوانده می‌شود به سوی کتابش. امروز سزای کارهای خود را میبینید. این کتاب ماست که گویای حق و راستی است. همانا که هرآنچه را که شما انجام میدادید، ما گرته برداری (کپی) کرده ایم.

شش- کامپیوتر الهی افزون بر کارکردهای یاد شده که ویژگی همه کامپیوترهاست، ویژگیهای منحصر به فردی نیز دارد. مانند به گفتار درآوردن اعضای بدن:

یوم تشهد علیهم السنتهم و ایدیهم و ارجلهم بما کانوا یعملون- نور: 24
ترجمه: روزی که زبانها و دستها و پاهایشان بر آنچه که آن‌ها کرده اند، گواهی میدهند.

الیوم نختم علی افواههم و تکلمنا ایدیهم و تشهد ارجلهم بما کانوا یعلمون- یس: 65
ترجمه: امروز بر دهانهایشان مهر مینهیم (تا خاموش بمانند) و دستهایشان با ما سخن میگویند و پاهایشان بر آنچه که کرده اند، گواهی میدهند.

و یوم یحشر اعداءالله الی النّار فهم یوزعون (19) حتی اذا ما جاءوها شهد علیهم سمعهم و ابصارهم و جلودهم بما کانوا یعملون (20) و قالوا لجلودهم لم شهدتّم علینا قالوا انطقناالله الذی انطق کل شیء و هو خلقکم اول مرّة و الیه ترجعون (21)- سوره فصلّت
ترجمه: و روزی که گسیل می‌شوند دشمنان خدا به سوی دوزخ، پس پسینیان به پیشینیان میپیوندند و همگی گرد آورده میشوند. (19) تا اینکه هنگامی که نزد دوزخ آمدند، گوشها و چشمان و پوستهایشان بر علیه آنان گواهی میدهند به آنچه که عمل میکرده اند. (20) و آنان به پوستهایشان میگویند چرا بر علیه ما گواهی دادید؟ و پاسخ میشنوند: آنکه هر چیزی را به گویش وا میدارد، ما را به گویش واداشت و او شما را اولین بار آفریده و به سوی او بازمیگردید.

فانتقمنا منهم و انّها لبامام مبین- حجر: 79
ترجمه: پس انتقام میگیریم از آنان و همانا که هست راهنمایی آشکارساز

هفت- از مقایسه دو آیه زیر، به این نتیجه میرسیم که قرآن کریم و کتاب مبین دو روی یک سکه اند. بدین ترتیب که خداوند هرانچه را که در هستی عملی آفریده، در هستی نظری گرد آورده و آن را قرآن خوانده است. به همین دلیل و البته پیشتر به دلایل دیگری به این مهم دست یافته بودم که:
قرآن کریم، منظومه هستی است.

طس تلک آیات القرآن و کتاب مبین- نمل: یک
ترجمه: طس. آن است آیه‌های قرآن و کتابی آشکارساز
الر تلک آیات الکتاب و قرآن مبین- حجر: یک
ترجمه: الر. آن است آیه‌های کتاب و قرآنی آشکارساز

هشت- مینی کامپیوترها:
گفتیم که کامپوتر کلان کیهانی از آن خداوند است و کیهان را با آن اداره میکند. ولی این کلان کامپیوتر به کامپیوترهای کوچکتری و در جاهایی به کامپیوترهای کوچک و بسیار کوچکی (مثلاً آنجا که خداوند روزی رسان، حتا در قعر دریا یک کرم ناتوان را هم بی روزی نمیگذارد!!) در ارتباط است و گذشته از ارتباط و رسیدگی به آنها، در صورت لزوم، داده‌های آن‌ها را نیز در بخشی از حافظه (Memory) خود بایگانی و نگهداری میکند.

نه- مینی کامپیوتر کرام الکاتبین
یکی از این مینی کامپیوترها، موضوع کرام الکاتبین است.

- آیا کرام الکاتبین در حقیقت فرشته اند؟
از آنجا که انسانهای خدامحور هر چه را که نمیشناسند ولی از راههای گوناگون آن‌ها باور دارند، فرشته عنوان میدهند، کرام الکاتبین را نیز دو فرشته میدانند؛ ولی نه در آیه قرآن که مستقیماً به کرام الکاتبین اشاره شده، و نه در آیات دیگری که مفسرین به این موضوع نسبت داده‌اند، و نه در کلام امام علی (ع) در دعای کمیل، هیچ واژه‌ای که نشان دهد کرام الکاتبین ملک یعنی فرشته اند، وجود ندارد.
گفتنی است یکی دیگر از دلایلی که مسلمانان کرام الکاتبین را فرشته میخوانند، حدیثهایی است که در این زمینه وارد شده است. مثلاً کسی در زمان امام صادق (ع) از کیفیت آنان پرسیده و امام هم چون باید به اندازه فهم و درک مردم آن زمان مطلبی را بگوید که برایشان قابل فهم باشد، به آنها عنوان فرشته داده اند.
از روشنگریهای قرآن کریم و امام علی (ع) پیرامون کرام الکاتبین، متوجه می‌شویم که فرشته نیستند:
و انّ علیکم لحافظین (10) کراماً کاتبین (11) یعلمون ما تفعلون (12)- سوره انفطار
ترجمه: همانا که بر شما نگاهبانانی است. گرامی نویسندگانی. میدانند آنچه را که انجام میدهید.

و کل سیئة امرت باثباتهاالکرام الکاتبین الذین وکّلتهم بحفظ ما یکون منِّی و جعلتهم شهوداً علیّ مع جوارحی و کنت انت الرّقیب علیّ من ورائهم و الشّاهد لما خفی عنهم و برحمتک اخفیته و بفضلک سترته.
ترجمه: … و هر گناهی که به کرام الکاتبین دستور داده‌ای به ثبت و ضبط آن؛ کسانی که موظفشان کرده‌ای به نگهداری آنچه که از من سر میزند؛ و قرارشان داده ای گواهانی بر من همراه با اعضا و جوارح بدنم؛ و خودت از پشت آنها، نظاره‌گر من هستی؛ و گواهی هستی به آنچه که از آن‌ها پنهان مانده، و به رحمتت آن‌ها (کرام الکاتبین) را پنهان داشته‌ای (از چشم همگان) و به فضل خودت پوشانده ای آن‌ها را (از چشم من).

دلیلی دیگر:
اهل تسنن و برخی از شیعیان به پیروی از رسول اکرم (ص) نماز خود را با گفتن این سلام به کرام الکاتبین، در ابتدا به سمت شانه راست و سپس به سمت شانه چپ، به پایان میبرند:
السلام علیکم و رحمة الله
از آنجا که فرشتگان همواره سلام و صلوات میفرستند، و هیچ‌گاه از کار افتاده یا مریض نمیشوند، و هنوز دیده نشده که در متنی به آن‌ها سلام گفته شود، گفتن سلام بر آن‌ها بی‌معنی است. ولی کامپتوتر، چون وسیله است، ممکن است نارسایی در آن پدید آید و یا اشتباه کند، گفتن سلام بر آن‌ها کار نیکویی است. چنانکه در گفتار امام علی آمد: و خودت از پشت آنها، نظاره‌گر من هستی؛ و گواهی هستی به آنچه که از آن‌ها پنهان مانده.

- وظایف کرام الکاتبین
با توجه به تعریفی که از کرام الکاتبین داده شد، خوب است کارکرد آن‌ها را تحلیل کنیم تا برای اولین بار شناخت درستی از کارکرد آن‌ها نیز داشته باشیم و خداوند آفریننده ما و آنها را بهتر بشناسیم. با بازخوانی آیه قرآن در مییابیم که:

یک- علیکم لحافظین: نگهبان یا نگاهدار کردار آدمیان هستند. آنان کارهای ما را گرته یا کپی‌برداری، و گاهی فیلمبرداری میکنند و پس از تحلیل محتوی، برای مواقع لزوم بایگانی میکنند.
دو- کراماً کاتبین: یا گرامی نویسندگان، گزارش نویس هم هستند و با توجه به اصل الاعمال بالنیِّات، باید نیت خوانی کنند (کارکردی شایسته تر و کاراتر از دروغ سنجهای دست ساز بشر)، زیرا بخشهای تصویربرداری و فیلمبرداری نمیتوانند نیت و منظور مردم را که در مغز آنان گذشته و شکل گرفته را نیز به تصویر دراورند. پس کرام الکاتببن باید بدانند کاری که انجام گرفته، با چه نیّتی بوده، تا پس از آن گزارش خود را تکمیل کنند. ممکن است کاری در ظاهر خوب نبوده ولی نیتی نیک پشت آن قرار داشته؛ و بالعکس. بنابراین، با توجه به نیتی که عامل داشته، و موقعیتی که در آن قرار گرفته بوده،( که در کیفیت عمل بسیار مهمند،) به تحلیل محتوای فعل انجام گرفته میپردازند و دست آخر گزارش خود را به کامپوترهای بالاتر و یا به کامپیوتر الهی میفرستند.

سه- یعلمون ما تفعلون: همان‌گونه که در چند مقاله و از جمله در «دانشنامه مفاهیم ویژه قرآن کریم» یاداور شده‌ام، واژه نگاری قرآن کریم بسیار دقیق و گزیده است و نباید در ترجمه هایمان نسبت به کلام خداوند سهل انگاری کنیم و بی توجهی نشان دهیم. چرا خداوند نگفته یعلمون ما تعملون؟ به این دلیل که عمل تنها با اعضای بدن انجام می‌شود ولی واژه فعل، گویای آن است که کرام الکاتبین تنها کارهای عملی شما را در نظرنمیگیرند، بلکه اندیشه و نیت شما را و موقعیتی را که در هنگام عمل انجام داشته اید، نیز در نظر میگیرند، تا کارشان بی‌نقص و کامل باشد.
به همین دلیل چون خداوند کار یدی انجام نمیدهد هیچ‌گاه واژه عمل را برای خود به کار نبرده؛ بلکه با واژه فعل خود را معرّفی میکند: فعّال لما یرید، یفعل ما یشاء و… متکلّمان نیز برای خداوند واژه عمل الهی را به کار نبرده اند؛ بلکه گفته اند: فعل الهی

بیست و دوم شهریورماه نودوهفت
احمد شمّاع زاده