با نام او که آغاز و پايان هستي است او. گاهشماری از برخی وقایع اجتماعی و سیاسی ایران و جهان تا آیندگان بهتر امروزمان را بشناسند
Wednesday, June 20, 2012
در دايرة تنگ زمين
اندر دل شب تيره
در دايرة تنگ زمين، در اقيانوس بيكران مادّيگرايي،
در اسارت روح، در وادي سوزان خودخواهيها و خودمحوريها، در روزگار پيشرفتهاي
شگفتانگيز علمي، و در عصر انحطاط اخلاقي، در وادي دانشهاي بيمعناوروح، و در
ميان امواج شهوتوغرور، در گسترة ناآگاهيها، و در پهنة بيكران ناآراميها، و در
سيطرة نفس امّاره بر قلبها و روحها، و …
براي دوريجستن
از اين شهوتها، براي گريز از اين خودخواهيها، براي رهايي از قيدوبندهاي ساختة
خويش، براي آزادي از هواهاي نفساني و اوامر شيطاني، و آزادگي روح و پاكباختگي جان
و يافتن گوهر انساني خود و آگاهي از كنه وجود خويش، چه بايد كرد؟
آيا بايد
كه در درياي دانش غرقشد و از خود شخصيتي علمي بسازيم؟
آيا بايد كه در راستاي سياست
پوييد و مطلوب را يافت؟
آيا بايد كه خواستههاي خويش را
در ادب و شعر و هنر … جستوجوكرد؟
آيا بايد كه مهارتهاي نظامي بهدستآورد
و از خود مردي جنگي ساخت؟
و آيا … و آيا … ؟ آري همة اينها درست؛ ولي به
تنهايي هرگز!
در اين دنياي پرهياهو و در اين
پهنة بيكران دانش و ادب و سياست و هنر و اقتصاد و سلاح و نظام و … براي انسان سرگردان در وادي ابهامات نفساني، ديني، علمي، سياسي،
اقتصادي و … تنها يك راه سالم و مطمئن و آنهم
يك راه تنها باقي ميماند، كه بدون آن، با پوييدن دگرراهها، قبلهگاهش بهانحرافكشيدهخواهدشد؛
و در رسيدن به ‹اليهالمصير›ش ناكام خواهدگرديد. و اين راه، راهي ميانبر است؛ از
ميان درّههاي تنگ دلبستگيهاي دنيايي، و از فراز كوههاي سخت هواهاي نفساني، و از
كنارة درياهاي مادّي، و از فراز تپههاي دانش و دين و سياست و اقتصاد و … اين جهاني.
و اين راه، راهي است كه اغلب در
دل شبهاي تيره و در سكون قلب و سكوت زبان، و زبانگشاييهاي دل، و بلندپروازيهاي
روح، و خاموشي نفس، و سركوبي شهوت، و خفگي شيطان درون، بهدور از هياهوي دنياي
روز، با ماهتابي از بيداري و آگاهي، از خلوص و پاكي، از عشق و رجاء، از ‹كمال
انقطاع› و پيوستن به ‹او›، بروز و ظهورمييابد.
و اين را، نه من ميگويم و نه تو،
كه اين روش پيشروان و پيشوايان ما بوده كه يادگيريم؛ ورنه به سوي فنا ميپوييم.
و مگر تاريخ خود گواه آن نيست؟ و
مگر همهروزه شاهد آن نيستيم كه همه و همه به انحراف كشيدهميشوند؛ مگر مردان
خدا!؟ آنان كه همه را با هم دارند:
‹زهّادالّيل›اند و
‹اسدالنّهار›. توكلشان ‹عليالله› است و عملشان ‹لله› و راهشان ‹اليالله› با
‹قرّه اعين›ي ‹منالله›.
در دل شب خيزوريز قطرة اشكي زچشم دوست دارم كه كند گريه گنهكار من
هشتم
تيرماه 1359
ياداوري: با اين نوشته خواننده تصورنكند كه نويسنده خود
از راهيافتگان است؛ بلكه او نيز بسيار ملتمس دعاست. احمد شماعزاده
کوچولوهای نابغه هنرمند
کلئوپاترا استراتان :
خواننده 3 ساله ای که برای هر آهنگ 1550 دلار می گیرد.
کلئوپاترا در 6 اکتبر 2002 در مولداوی به دنیا آمد و دختر خواننده مولداویایی -رومانیایی، پاول استراتان هست. او جوان ترین شخصی هست که به عنوان یک خواننده به موفقیت تجاری دست پیدا کرده. توسط آلبومش به نام "در 3 سالگی" که در 2006 به بازار آمد. او رکورددار رکوردهای زیادیست.
کلئوپاترا در 6 اکتبر 2002 در مولداوی به دنیا آمد و دختر خواننده مولداویایی -رومانیایی، پاول استراتان هست. او جوان ترین شخصی هست که به عنوان یک خواننده به موفقیت تجاری دست پیدا کرده. توسط آلبومش به نام "در 3 سالگی" که در 2006 به بازار آمد. او رکورددار رکوردهای زیادیست.
ازجمله : اجرای زنده برای 2 ساعت جلوی مخاطبین زیاد، بیشترین دستمزد برای جوان ترین هنرمند، جوان ترین خواننده ای که موفق به کسب جایزه MTV شده و جوان ترین خواننده ای که در کشوری ( رومانی ) در رتبه یک قرار گرفته.
آلیتا آندره :
آلیتا سه ساله است ولی نقاشی را پیش از این آغاز نموده است. وقتی «مارک جمیسون» رئیس گالری نقاشی ملبورن استرالیا نقاشی های این هنرمند را دید آنقدر از آن خوشش آمد كه تصمیم گرفت آنها را در یک نمایشگاه به نمایش بگذارد. این نمایشگاه با استقبال گرم تماشاچیان مواجه شد و همه می خواستند خالق آن آثار را ببینند. در آن زمان بود كه جمیسون تازه متوجه شد نقاش اصلی آن تابلوها دختر 22 ماهه هنرمند یعنی «آلیتا آندره» است.
Tuesday, June 19, 2012
کتاب کلاس اول 70 سال پيش +عکس
کتاب کلاس اول 70 سال پيش +عکس
۲۲ آذر ۱۳۹۰
حتما همه ما کتاب کلاس اول خود و يا دست كم، تصاوير و نوشتارهايي از آن را به ياد داريم.
به گزارش ايسنا، ايام كلاس اول دبستان يکي از پرخاطرهترين دوران زندگي آدمهاست و همه ما دوست داريم براي يک بار هم که شده، نخستين کتاب درسي زندگيمان را بهدست بگيريم و صفحههاي آنرا به ياد دوران کودکي ورق بزنيم و كمي هم در آن تأمل کنيم. گاه هم افسوس ميخوريم که اي کاش کتاب فارسي کلاس اولمان را به عنوان يادگاري نگه ميداشتيم.
به گزارش ايسنا، ايام كلاس اول دبستان يکي از پرخاطرهترين دوران زندگي آدمهاست و همه ما دوست داريم براي يک بار هم که شده، نخستين کتاب درسي زندگيمان را بهدست بگيريم و صفحههاي آنرا به ياد دوران کودکي ورق بزنيم و كمي هم در آن تأمل کنيم. گاه هم افسوس ميخوريم که اي کاش کتاب فارسي کلاس اولمان را به عنوان يادگاري نگه ميداشتيم.
عبدالحسين کلهرنيا
گلکار فردي است كه کتاب اول ابتدايي خود را حدود 70 سال حفظ و نگهداري کرده
است. كلهرنيا بيش از 30 سال در مدرسههاي استان کرمانشاه به عنوان معلم
هنر سعي کرده نظم را در زندگي دانشآموزان نهادينه کند و امروز ميتوان از
او به عنوان يکي از دانشآموزان منظم هفت دهه گذشته نام برد.
استفاده از کتاب يادشده به سالهاي دهه 1320 مربوط ميشود و نوع خط به کار بردهشده در آن به صورت نستعليق و نسخ است.
استفاده از کتاب يادشده به سالهاي دهه 1320 مربوط ميشود و نوع خط به کار بردهشده در آن به صورت نستعليق و نسخ است.
در آن دوران که دانشآموزان با اين کتاب تحصيل ميکردند، اواخر جنگ جهاني دوم بود.
کلهرنيا که دوران خردسالياش را با شعرها و جملههاي کودکانه اين کتاب سپري کرده است، در اينباره ميگويد: «تأثير مثبت و شاديآور بعضي از حکايتهاي اين کتاب هنوز پس از چند دهه بر روح و روان من باقي مانده؛ به طوري که بارها از اين کتاب براي فرزندان و نوههايم قبل از رفتن به مدرسه، خواندهام. برخي از حکايتهاي اين كتاب عبارتاند از: شب مهتاب، بوسه مادر، عيد نوروز و پيشي پيشي ملوسم.»
کلهرنيا که دوران خردسالياش را با شعرها و جملههاي کودکانه اين کتاب سپري کرده است، در اينباره ميگويد: «تأثير مثبت و شاديآور بعضي از حکايتهاي اين کتاب هنوز پس از چند دهه بر روح و روان من باقي مانده؛ به طوري که بارها از اين کتاب براي فرزندان و نوههايم قبل از رفتن به مدرسه، خواندهام. برخي از حکايتهاي اين كتاب عبارتاند از: شب مهتاب، بوسه مادر، عيد نوروز و پيشي پيشي ملوسم.»
او با اشاره به انتقادي که در همان سنين کودکي به يکي
از درسهاي اين کتاب داشته است، ميگويد: «درس «آذر و شخص کور» هميشه
سؤالي آزاردهنده در ذهن من به وجود ميآورد که چرا نويسنده اين کتاب
ارزشمند، آن فرد نابينا را مرد کور خطاب ميکند؟ چون من هميشه از واژه کور
متنفر بودم که اصلاً چرا انسان به خاطر معلوليت بايد تا آخر عمر احساس ذلت
کند و هميشه دوست داشتم که آدم عليل هرگز ذليل نباشد.
ننگهدارنده اين کتاب قصد فروش آن را ندارد؛ مگر اينكه در مراکز فرهنگي خاص مورد بازديد عموم قرار گيرد.
ننگهدارنده اين کتاب قصد فروش آن را ندارد؛ مگر اينكه در مراکز فرهنگي خاص مورد بازديد عموم قرار گيرد.
دارا جهان ندارد، سارا زبان ندارد
شعری از بانو سیمین بهبهانی به مناسبت حذف نام کوروش از کتاب های درسی تاریخ
هرگزنخواب کورشxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx xxxxxxxxxxxxxxxxxxx
دارا جهان ندارد،
سارا زبان ندارد
بابا ستاره ای در
!هفت آسمان ندارد
کارون ز چشمه خشکید،
البرز لب فرو بست
حتا دل دماوند،
آتش فشان ندارد
دیو سیاه دربند،
آسان رهید و بگریخت
رستم در این هیاهو،
گرز گران ندارد
روز وداع خورشید،
زاینده رود خشکید
زیرا دل سپاهان،
نقش جهان ندارد
بر نام پارس دریا،
نامی دگر نهادند
گویی که آرش ما،
تیر و کمان ندارد
دریای مازنی ها،
بر کام دیگران شد
!هفت آسمان ندارد
کارون ز چشمه خشکید،
البرز لب فرو بست
حتا دل دماوند،
آتش فشان ندارد
دیو سیاه دربند،
آسان رهید و بگریخت
رستم در این هیاهو،
گرز گران ندارد
روز وداع خورشید،
زاینده رود خشکید
زیرا دل سپاهان،
نقش جهان ندارد
بر نام پارس دریا،
نامی دگر نهادند
گویی که آرش ما،
تیر و کمان ندارد
دریای مازنی ها،
بر کام دیگران شد
نادر ز خاک برخیز،
میهن جوان ندارد
دارا ! کجای کاری،
دزدان سرزمینت
بر بیستون نویسند،
دارا جهان ندارد
آییم به دادخواهی،
فریادمان بلند است
اما چه سود،
اینجا نوشیروان ندارد
سرخ و سپید و سبز است
این بیرق کیانی
اما صد آه و افسوس،
شیر ژیان ندارد
کوآن حکیم توسی،
شهنامه ای سراید
شاید که شاعر ما
دیگر بیان ندارد
هرگز نخواب کوروش،
ای مهرآریایی
بی نام تو،وطن نیز
نام و نشان
ندارد
Subscribe to:
Posts (Atom)