Monday, July 22, 2013

راوی رؤیای رسول- 2


راوی رؤیای رسول- 2

نقدی بر بخش دوم
محمد راوی رؤیاهای رسولانه

یاداوری: این نقد در بخش نقد و نظرهای نوشته ایشان در وبسایت جرس درج شده است.

سخنی با دکتر: آن دسته از دوستداران شما که فرضیه شما را قبول ندارند بیش از دیگران از رویارویی تان با قرآن رنج میبرند و میگویند دکتر سروش با آن سوابق درخشان و پایداریهای تحسین برانگیز چرا و به قیمت چه چیزی فرضیه ای را ارائه کرده که اگر درست هم میبود دردی را دوا نمیکرد... قرآن مفاتیح نیست. قرآن بر زمین زننده است و آنگاه دشمنانت بیشتر شاد میشوند. صادقانه عرض میکنم بیا و بیش از این ادامه مده تا بیش از این دشمن شاد نشوی که ما دوست نداریم دشمنانت شاد شوند. گفتنی است که فرضیه شما به گوساله سامری میماند. هنگامی که حضرت موسی از سامری میپرسد چرا مردم را به گمراهی کشاندی پاسخ داد: من بصیرتی یافتم که دیگران توانا بر آن نیستند. مشتی از اثر پای تو را برگرفتم و با آن چیزی ساختم که نفسم برایم آراسته بود.
***
خوانندگان و نقدکنندگان عزیز میبینند که جای قرآن پژوهان در این میان خالی است یا برخی با نام مستعار مطالبی نوشته اند در حالیکه آنان باید بیشتر در اینجا مشارکت میکردند. به نظر میرسد آنان در فرضیه دکتر سروش آنقدر چاله و حفره دیده اند که سرگردان شده و ترجیح داده اند وقت خود را تلف نکنند. ولی اگر بتوان در برابر همه نابجاگوییها و حتا اهانتها مانند "تخت خداوند بر دوش..." سکوت کرد در قسمت دوم مسائلی مطرح شده که بویژه برای جوانان خواننده ای که به مباحث کلامی- عرفانی- علمی و فلسفی آگاهی و در فلسفه بافی! سررشته ندارند منحرف کننده است و دستکم وظیفه انساندوستانه حکم میکند که باید در مورد برخی نکته ها روشنگری کرد:
1- اگر از دکتر سروش پرسیده شود چگونه پیشگوییهای قرآن مانند موضوع "جسد فرعون" میتواند به رؤیای رسول اکرم آمده باشد پاسخی خواهید شنید که رسول اکرم را در حد "نوستر آداموس" پایین خواهد آورد. چنانکه فرضیه ایشان پیامبر اکرم را در حد "ادوارد کیس آمریکایی" پایین آورده است. زیرا همان پروسه ای را که ادوارد کیس اجرا میکرد فرضیه ایشان به رسول اکرم نسبت میدهد. او هم به خواب میرفت و "کاتب وحی!" او که همسرش بود سخنان او را به هنگام خواب مینوشت. او هم بسیاری از بیماران لاعلاج را از سراسر گیتی شفا داد. بیشتر شفاهای جسمانی و بعضا شفای روحی. با این حال آنقدر انسان والایی بود که ادعای پیامبری نکرد. روح پرفتوحش شاد باد.
2- دکتر سروش با هدفی آیه ای از قرآن را آورده که از قضا در آن آیه پروسه وحی شامل چهار عامل و یک نتیجه گیری میشود:
نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ؛ عَلَىٰ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ؛ بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ.[۴۵] (روح‌الامین این قرآن را به‌ زبان عربی بر قلب تو وارد کرده است)
اگر در ترجمه دقت کنید میبینید که دکتر سروش "تا از منذرین باشی" را حذف(مصادره به مطلوب) کرده و نتیجه گیری را از میان برداشته تا بتواند سخن خود را بر کرسی نشاند. زیرا نتیجه گیری خواسته خداوند را میرساند که در قرآن منظور نظر ایشان خداوند سخنگو و نتیجه گیر نیست.
و اما چهار عامل:
اولین عامل: سخنگو(خداوند) است.
دومین عامل: قرآن است که دکتر سروش در اینجا ظاهرا در باره آن چیزی نمیگوید ولی اولین پایه فرضیه ایشان بر این اساس قرارگرفته که قرآن کریم چیزی جدای از "روایت رؤیاهای رسولانه" نیست. بنابراین عامل دومی نیز وجود ندارد.
سومین عامل: روح الامین است که دکتر سروش او را هم از میان برمیدارد و میگوید که رسول اکرم خود روح الامین نیز بوده است.
عامل چهارم: مخاطب(رسول گرامی) است.
با حذف سه عامل و نتیجه گیری- از پروسه وحی چه باقی میماند؟
شیر بی یال و دم و اشکم که دید         همچو شیری را خدا هم نافرید
چه چیزی نازل شده؟ چه کسی نازل کرده؟ توسط چه کسی نازل شده؟ از همه مهمتر اینکه وقتی خداوند میگوید روح الامین آنرا بر قلب تو نازل کرده معنایش این است که دریافت وحی "ادراک قلبی" است و نه "ادراک بصری یا دیداری" آنهم در رؤیا!! که دومین پایه فرضیه دکتر سروش بر آن نهاده شده. بدین ترتیب این آیه فرضیه ایشان را به چالشی عمیق میکشاند که نجات از آن کار آسانی نیست.
3- چهارم. علاوه بر مأثورات ومنقولات که خواب انبیاء را وحی میدانند...
این را میگویند مغالطه از نوع زیرکانه:
الف- میان "خواب انبیاء را وحی دانستن" که حدیث است و "وحی را خواب انبیاء دانستن" که دکتر سروش مدعی آن است تفاوت از زمین تا آسمان است. مانند آن است که بگوییم زمین جزئی از منظومه شمسی است(درست) و یا بگوییم منظومه شمسی جزئی از زمین است!!(نادرست).
ب- حدیث "خواب انبیاء وحی است" خود مبتنی بر آیات قرآن و نمونه بارز و مشهور آن یعنی خواب حضرت ابراهیم پیرامون ذبح اسماعیل است که دکترسروش با نقل سخن "محی الدین عربی" آن را هم بی پایه میپندارد. یعنی ایشان به چیزی استناد میکند که در جای دیگر خود آن را نفی کرده است!!
از این دو مورد نیز متوجه میشویم فرضیه ایشان نه تنها مستدل نیست که بسیار هم بی انسجام است.

4- هیچ موجودی نیمتواند کل کیهان و بخشهای عمده آن را ببیند.
دکتر سروش چون پژوهشی در زمینه کیهانشناسی قرآنی ندارد(که شاید به همین دلیل به چنین فرضیه ای رسیده) نادیدنیهایی همچون "عرش و کرسی" را و "جن و فرشتگان" را در یک ردیف قرارداده و همه را به رؤیت رسول اکرم رسانده است. همین موضوع بنیان فرضیه ایشان را برمیافکند. زیرا:
برخی اجزاء کیهان مانند "عرش" و نیز "شکل کیهان" نادیدنی هستند که نه تنها عرفا و کیهانشناسان بلکه حتی وجودی چون محمد(ص) که به معراج رفته و علی(ع) که میگوید من به راههای آسمان از راههای زمین آگاهترم آنها را ندیده اند. دلیلش هم روشن است زیرا همه آدمیان و جنیان و فرشتگان در درون کیهان قرارگرفته اند و تنها ذات خداوندی است که جزئی از کیهان نیست و درون آن قرار ندارد بلکه بر کیهان و از جمله عرش که ثقل هستی و منبع تغذیه کیهان است اشراف دارد. بنابراین:
تنها کسی که بر کل کیهان و از جمله عرش و کرسی احاطه علمی و ایجادی دارد خداوند متعال است و بس. و تنها با کلام خداوند یعنی همین قرآن است که میتوان به چیستی آنها پی برد و بس. انسان حتا اگر پیامبر اکرم باشد کیهان را- شکل آن را و بخشهای آن را نمیتواند تصورکند چه برسد که ببیند آنهم در رؤیا!! و نه در معراج. آن حدیث از پیامبر اکرم که نسبت عرش به کرسی و کرسی به عرش  را به خوبی روشن میکند باز هم از آیات قرآنی که گفتار خداوند است گرفته شده است.
پس "قرآن کریم یقینا کلام خداوند است" که در آن حقایق و واقعیتهای نادیدنی را با مثالهایی قابل فهم برای ما روشن کرده و نمایانده و بارها به ما سفارش کرده که از هرچیزی در این قرآن مثالی آورده ام تا آگاه شوید. بنابراین قرآن نمیتواند روایت باشد بویژه روایت رؤیاها مگر راوی را به جای خداوند متعال قراردهیم که آنهم شرک است.
برای آگاهی بهتر و بیشتر مقاله های "شکل کیهان در قرآن"(نگارش جدید)- "سازمان کیهان در قرآن"- "مهبانگ در قرآن"- "مهنورد در قرآن" و نیز "اشاره های قرآنی و پرسشهای انسانی" که همگی در محیط وب(اینترنت) موجودند قابل توجه و امعان نظرند.
31/4/92- احمد شماع زاده
تکمله بحث:
یکی از ستمهایی که بر پیامبر اکرم اسلام ضمن این گونه بحثها میرود این است که از واژه خلسه به هنگام وحی یاد میشود. این واژه به گونه ای مصرف میشود که کمتر کسی به آن شک میکند و تقریبا جا افتاده است. روشن نیست این واژه از چه زمانی و توسط چه کسی وارد این گفتمان شده است ولی آنچه مسلم است آن را نمیتوان در کتابهای تاریخ قرآن یافت. در کتابهایی که پیرامون تاریخ وحی و قرآن نگاشته شده همواره از فشار بر پیامبر اکرم(ص) و برافروخته شدن چهره ایشان به هنگام دریافت وحی سخن رفته است و نه خلسه.
اینجاست که میگوییم این تغییر دادن مفهوم حالت دریافت وحی ستمی است که بر ایشان میرود. زیرا خلسه حالت راحتی- بیخودشدن و ناهوشیاری را میرساند. همین موضوع موجب شده خلسه را مقدمه به خواب رفتن هم تعبیر و تفسیر کنند چنانکه در فرضیه دکتر سروش چنین شده است.  این در حالی است که فشار وحی حتا نه همچون فشار روحی بلکه فشار قلبی تا مرز سکته قلبی یعنی شکنجه است. اگر میگویند فشار قبر عذاب(شکنجه) است نه به آن دلیل است که قبر واقعا فشار داشته باشد بلکه فشاری است که روح مرده به واسطه مشاهده یا تجسم کردارهای بد خویش دریافت میکند.
چرا دریافت وحی همچون شکنجه شدن است؟
دریافت وحی از نظر ظرف مکانی یعنی ورود تدریجی کلام تنزل یافته خداوند از عالم معنا(سنگین و پرقدرت و هیبت) بر قلب مادی(لطیف و کم ظرفیت) پیامبر اکرم است. برای فهم مطلب ناگزیر از آوردن این مثالیم که بخواهیم یک سطل آب را در یک گوی(توپ) لاستیکی کوچک وارد کنیم. گوی خرده خرده میپذیرد و گشاد میشود ولی فشار بسیار شدیدی را تحمل میکند... گویی هر آن دارد از هم گسسته میشود.      

آیا این ستم بر پیامبر اکرم(ص) نیست که آنهمه رنج و درد را که برای دریافت کلام خداوند و رساندن آن به ما تحمل کرده خلسه یعنی دریافت وحی در کمال راحتی و حتا خوشی و سرخوشی تعبیر و تفسیر کنیم؟

Tuesday, July 16, 2013

جوکهای غم انگیز!!!

آفرین بر نویسنده این جوکهای غم انگیز

آنقدر حقمون رو خوردن که وقتی میگیریمش فکر میکنیم هدیه‌ است.
الان تو ایران مسابقه صبر و تحمل بذارن حضرت ایوب جزو ده تا فینالیست هم نمیاد!

چرا جمهوری اسلامی از امام حسین یاد نمی‌گیره که یه شب برقا رو قطع کنه، مرز‌ا رو باز کنه، بگه هرکی می‌خواد بره بره؟ البته دو چیز یادتون نره: 
- شاه معلون قدیم و مرحوم کنونی به هنگام ایجاد حزب رستاخیز این کارو کرد.
- اون زمان ایرانیا رو همه جا راه میدادن. الان اگه بذارن برن کجا برن؟

تو جهنم همش میگن: یادش بخیر ...ایران هم این شکلی بود.

یواش یواش داریم از شرایط بخور و نمیر به شرایط نخور و بمیر تغییر وضعیت می‌دیم! باشد که رستگار شویم.
با این وجود ضریح خالی در ثریا هم که باشد، سفینه هایی از سرزمین پارس بدانجا رفته و داخلش پول می‌ریزند.

Monday, July 15, 2013

سخنان ملاله یوسف زی

بخش کوتاهی از سخنان ملاله یوسف زی

“… صدها فعالان حقوق بشر در جهان وجود دارند که تلاش و گفتگوی آنها برای خودشان نیست، بلکه برای کسانی مانند منست به آموزش، صلح و آرامش، برابری حقوق و تساوی خود دست یابیم. هزاران نفر به وسیله تروریست ها کشته شدند و میلیونها زخمی و مجروح گردیدند و من یکی از آنها هستم. من در این جا برای آنها ایستاده ام نه برای خودم، بلکه برای آنهایی که صدایشان شنیده نمی شود.
بنابراین، من در این جا ایستاده ام یک دختر در میان بسیاری. من صحبت می کنم برای آنهایی که صدا و فریادشان شنیده نمی شود. آنهایی که حقو قشان از آنان گرفته شده. حق زندگی کردن آنان در صلح و آرامش، حق این که با آنان با احترام رفتار شود. داشتن حقوق مساوی (با مردان)، و موقعیت های خوب اجتماعی، حق آموزش و تحصیل.
دوستان محترم، در تاریخ ۹ اکتربر ۲۰۱۲، طالبان به من و همچنین دوستم تیر اندازی کردند. آنها تصور نمودند که تیر و فشنگ مرا ساکت می کند، ولی شکست خوردند….”
ملاله یوسف زای که از سن ۱۳ سالگی در پاکستان اسلام زده مالامال از جهل و خرافات در برابر زن ستیزی طالبان به دفاع از دختران و زنان آن کشور که از ترس حملات وحشیانه لشکر اسلام آرامش نداشتند، در برابر رگبار گلوله های آنان قرار گرفت، و با جراحات گوناگون، به سختی جان به در برد. این دختر شجاع و خردمند جمعه ۱۳ جولای در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی کرد و اعلام نمود که به مبارزه با بیسوادی و حمایت دختران و زنان ادامه خواهد داد.
از آنچه گفته شد، در هرحال بروز و پیدایش چنین نابغه های اجتماع جرقه امیدی است که در دلها پدید می آید و ما را به آینده ای روشن، دور از تعصبات و تنگ نظری ها مژده می دهد و به ما می آموزد که شجاعت و دلاوری، آزادی خواهی، و انسان دوستی را باید از این نوجوانان فراگرفت.

ماه مهمانی خدا

رمضان مبارک و التماس دعا

 (صائب تبریزی) 
برق خاشاک گنه ، روزه تابستان است
دود این آتش جانسوز به از ریحان است
می توان یافت ز سی پاره ماه رمضان 
آنچه ز اسرار الهی همه در قرآن است
مشو از عزت این مهر الهی غافل 
که در این مهر بسی گنج و گهر پنهان است
ماهرویی که شب قدر بود یک خالش 
در سراپرده ماه رمضان پنهان است


(امام خمینی(ره))
ماه رمضان شد، می و میخانه برافتاد
عشق و طرب و باده به وقت سحر افتاد
افطار به می کرد برم پیر خرابات
گفتم که تو را روزه به برگ و ثمر افتاد
با باده وضو گیر که در مذهب رندان
در حضرت حق این عملت بارور افتد






آنکه از فرط گنه ناله کند زار کجاست؟
آنکه زاغیار برد شکوه بر یار کجاست
باز ماه رمضان آمد و بر بام فلک
می زند بانگ منادی که گنه کار کجاست
سفره رنگین و خدا چشم به راه من و توست
تاکه معلوم شود طالب دیدار کجاست
بار عام است خدا را به ضیافت بشتاب
تا نگوئی که در رحمت دادار کجاست
مرغ شب نیمه شب دیده به ره می گوید
سوز دل ساز بود دیده بیدار کجاست
ماه رحمت بود ای ابر خطاپوش ببار
تا نگویند که آن وعده ایثار کجاست
حق به کان کرمش طرفه متاعی دارد
در و دیوار زند داد خریدار کجاست
آن خدائی که رحیم است و کریم است و غفور
گوید ای سوته دلان عاشق دلدار کجاست
من ژولیده به آوای جلی می گویم
آنکه با توبه ستاند سپر نار کجاست
(ژولیده نیشابوری)


حکمت روزه داشتن بگذار

باز هم گفته و شنيده شود


صبرت آموزد و تسلط نفس

و ز تو شيطان تو رميده شود


هر که صبرش ستون ايمان بود

پشت‏شيطان از او خميده شود


عارفان سر کشيده گوش به زنگ

کز شب غره ماه ديده شود


آفتاب رياضتى که ازو

ميوه معرفت رسيده شود


عطش روزه مى بريم آرزو

کو به دندان جگر جويده شود


چه جلايى دهد به جوهر روح

کادمى صافى و چکيده شود


بذل افطارى سفره عدلى است

که در آفاق گستريده شود


فقر بر چيده‏دار از خوانى

که به پاى فقير چيده شود


شب قدرش هزار ماه خداست

گوش کن نکته پروريده شود


از يکى ميوه عمل که درو

کشته شد سى هزار چيده شود


گر تکانى خورى در آن يک شب

نخل عمر از گنه تکيده شود


چه گذارى به راه توبه کزو

پيچ و خمها ميان بريده شود


مفت مفروش کز بهاى شبى

عمرها باز پس خريده شود


روز مهلت گذشت و بر سر کوه

پرتوى مانده تا پريده شود


تا دمى مانده سر بر آر از خواب

ور نه صور خدا دميده شود

در جهنم ندامتى است کزو

دست و لب ها همه گزيده شود


مزه تشنگى و گرسنگى

گر به کام فرو چشيده شود


به خدا تا گرسنه ا‏ى ناليد

تسمه از گرده‏ها کشيده شود

(شهريار)


هرگز نبود ماهى اين سان همه زيبايى


سر زد ز افق نورى در کوچه شيدايى
عطرى زده بر بستان آن ماه شکيبايى

گسترده به زيبايى خالق ز کرم ماهى
بر خوان کرم بينم حورى وش رعنايى

آمد به سراى دل سى‌ روز شکيبايى
هرگز نبود ماهى اين سان همه زيبايى

هر صبح سحر آيد آيات سماواتى
هر شام اذان گويد بر سفره مينايى

با اشک زنم جامى لبريز به تنهايى
با عشق تو برخيزم از بستر تنهايى

آن شب که قدرش بهتر زهزاران شب
اشکى است که مى‌ريزم بر صحن تماشايى

کان شب که به خلوتگه بر سجده فرو افتم
از يار طلب سازم آن جام مسيحايى

دربارگهت يا رب سرگشته و حيرانم
بخشش ز تو مى‌خواهم اى صاحب زيبايى

بخشش ز تو مى‌جويم از عشق تو مى‌گويم
نالان به سر کويم اى چاره تنهايى

يک بار دگر آمد اين ماه اهورايى
بر خوان کرم بنشين اين است شکوفايى

(احمد سردشتى)

Thursday, July 11, 2013

قابلیـت های بسیار عجیـب مغـز!!!



شما، مغزی حدودا ۱۳۰۰ گرمی در سرتان دارید که البته بیشتر آن تنها آب است. مغز یکی از حسّاس‌ترین و پیچیده ترین اعضای بدن انسان است که تنها ۲ درصد از وزن بدن را تشکیل می‌دهد اما تا بیش از ۳۰ درصد کالری (انرژی) روزانه را مصرف می‌کند و بیشتر انرژی خود را از کربوهیدراتها (گلوکز خون) جذب می‌کند و این سوخت را سریع می‌سوزاند حتّی زمانیکه در خواب هستیم، مغز بیشتر از هر عضوی از بدن اکسیژن مصرف می‌کند. مغز حاوی ۱۰۰ میلیارد نورون است. اما کاری که با آن می توانید انجام دهید، شگفت انگیز است.


این مغز، همچنین ۱ کوادریلیون سیناپس دارد که می تواند ۱۰ محرک غریزی را در هر ثانیه پردازش کند. سریعترین کامپیوتر بر روی زمین توانایی پردازش ۱٫۷۵ پتافلاپ را با کمک ۷ میلیون وات انرژی دارد (ابر کامیپوتر جگوار ۲۲۴ هزار هسته ی پردازشگر دارد). تخمین زده می شود که توانایی پردازش مغز ۱۰۰ پتافلاپ با استفاده از انرژی معادل ۲۰ وات باشد. خب! حالا با این مغز چه کارهایی می توان انجام داد؟!

Caho Lu؛ ذهن تمرکز یافته

در سال ۲۰۰۵، آقای Chao Lu توانست ۶۷۸۹۰ رقم از عدد پی را بدون هیچ گونه اشتباهی به خاطر سپرده و از بر بخواند. Chao Lu گفته است که به خاطر سپردن این تعداد رقم یک سال و برای بازگو کردنش هم ۲۴ ساعت و چهار دقیقه زمان صرف کرده است. به عبارت دیگر، بازگو کردن مداوم هر رقم برای ایشان ۱٫۲ ثانیه زمان برده است.


Roman Campayo؛ ذهن سریع
این آقا می تواند ۱۷ عدد را در نصف ثانیه به خاطر بسپارد. همچنین او توانایی به خاطر سپردن ۴۶ عدد باینری در یک ثانیه را دارد. ۴۶ عدد باینری یک چیزی مثل ارقام زیر هستند: ۱۰۱۰۱۰۰۰۱۰۱۱۰۱۱۱۱۱۰۰۱۱۰۱۰ ۱۰۱۱۰۱۰۱۱۱۱۱۰۱۰۱۰۱۰۱۱


Daniel Tammet؛ احساس متقارن
در سن ۴ سالگی با چندین حمله صرع مواجه می شود که گمان می رود همان حملات باعث ایجاد شرایط جدید برای او باشند. او اعداد را به شکل اشکال و رنگ ها می بیند و می تواند محاسبات را بدون تلاشی به سرانجام برساند. محاسباتی مانند، ریشه ی سوم صدها مرتبه ی اعشاری و بازگو کردن ۲۲۵۱۴ رقم از عدد پی در ۵ ساعت نمونه هایی از قابلیت های او هستند. Daniel به ۱۰ زبان صحبت می کند. او توانست در زبان ایسلندی در تنها یک هفته بیانی سلیس داشته باشد.


Orlando Serrell؛ قابلیت کسب شده
زمانی که او ۱۰ ساله بود، سمت چپ سرش مورد اصابت ضربه ی چوب بیسبال قرار می گیرد. او بر روی زمین می افتد اما ناگهان بلند شده و دوباره به بازی اش ادامه می دهد. بر روی او هیچ درمان پزشکی صورت نمی گیرد چرا که او به والدینش در این باره چیزی نمی گوید. برای مدتی او سردرد را تحمل می کند. نهایتا این سر درد به انتها می رسد اما او متوجه می شود که دارای قابلیت هایی در زمینه ی محاسبات تقویمی با پیچیدگی حیرت انگیز است. او قابلیت خارق العاده ی دیگری ندارد. Orlando هم اکنون در شعبه شرکت زنجیره ایی وال - مارت سرایدار است.


Derek Paravicini؛ نابغه ی موسیقی
او با وزن ۶۸۰ گرم، به شکل نابینا و مبتلا به اوتیسم به دنیا آمد. Derek نمی تواند چپ را از راست تشخیص دهد یا حتی تا ۱۰ بشمارد. اما او نابغه ی موسیقی است و می تواند هر آهنگی را به بهترین شکل ممکنش با پیانو اجرا کند.


Kim Peek؛ حافظه تصویری
کیم پیک دارای حافظه ی تصویری یا فوتوگرافیک است. او را به عنوان "مگا نابغه" نیز می شناسند. او هر ناحیه و کد پستی در ایالات متحده شامل شهرهای بزرگ یا شهرهای بین آنها را می شناسد. می تواند دو صفحه را همزمان در ۸ ثانیه و با دقت ۹۸ درصد بخواند. در همین راستا او توانسته بیش از ۱۲ هزار کتاب را مطالعه کند. او از نظر روانی مبتلا به کند ذهنی یا اوتیسم نبود، اما قسمت هایی از مغز او دچار نارسایی بودند در ۱۹۸۴، نویسنده ایی او را ملاقات می کند که نتیجه ی آن ساخت فیلم "مرد بارانی" توسط بری لوینسن می شود. کاراکتر Raymond Babbitt از کیم پیک الهام گرفته شد. داستین هافمن که بازی در این نقش را بر عهده داشت با پیک ملاقات می کند تا بتواند این نقش را با قاعده و به درستی انجام دهد. فیلم هم توانست، اسکار بهترین فیلم، اسکار بهترین کارگردانی، اسکار بهترین بازیگر مرد و اسکار بهترین فیلمنامه را در آن سال از آن خود کند.
منبع:پرشین استار

Wednesday, July 10, 2013

ادخال السرور فی قلب المؤمن عباده

ادخال السرور فی قلب المؤمن عباده

شاد باشید! مخصوصا توی این ماه روزه داری! 

با کلی شوق و ذوق رفتم خونه، می گم پدر جان استادمون گفت بین همه ی کلاس ها من بالاترین نمره رو گرفتم.میگه: ببین دیگه بقیه چقدر خنگن..
به مامانم می‌گم می‌خوام یه خونه جدا بگیرم و مستقل بشم؛ می‌گه برو... برو مستقل شو... برو ایدز بگیر.......!!!
پدر به دختر: دخترم این موقع شب تو بالکن چیکار میکنی؟دختر: دارم ماهو میبینم بابایی!پدر: پس بی زحمت به ماهت بگو خبر مرگش اون ماشینشو خاموش کنه، صداش نمیذاره بخوابیم!!!
عشق عينک سبزی است که با آن انسان کاه را يونجه می‌بيند. مارک تواين
مردی داشت در خيابان حركت مي كرد كه ناگهان صدايي از پشت گفت: اگر يك قدم ديگه جلو بروي كشته مي شوي. مرد ايستاد و در همان لحظه آجري از بالا افتاد جلوي پایش. مرد نفس راحتي كشيد و با تعجب دوروبرش را نگاه كرد اما كسي را نديد. به راهش ادامه داد. ... به محض اينكه مي خواست از خيابان رد بشود باز همان صدا گفت : بايست مرد ايستاد و در همان لحظه ماشيني با سرعتی عجيب از کنارش رد شد. بازهم نجات پيدا كرده بود. مرد پرسيد تو كي هستي و صدا جواب داد : من فرشته نگهبان تو هستم . مرد فكري كرد و گفت : - اون موقعي كه من داشتم ازدواج مي كردم کدام گوری بودي ؟؟؟
ترکه میره مغازه یخ بخره میگه چنده؟ یارو میگه 2 تومن میبینه پول نداره دست میزاره رو یخه میگه از این یختر نداری؟
رضا شاه به زور میخواست چادر رو از سر زن ها برداره
هیشکی زیر بار نمیرفت
حالا میخوان به زور چادر سر زن ها بکنن بازم کسی زیر بار نمیره !
یعنی لجباز تر از زنها تو کهکشان پیدا نمیشه ها!

ميگن هر نخ سيگار 3 دقيقه از عمر آدم کم مي کنه!
همچنين ثابت شده اگه از چيزي لذت ببري 5 دقيقه به عمر آدم اضافه ميشه!
نتيجه : سيگارتون رو با لذت بکشيد تا 2 دقيقه به ازاي هر نخ سيگار به عمرتون اضافه بشه........!!!!!!!
وقتی استاد فلسفه غضنفر باشه موضوع بحث فلسفی اینه : چرا تخم مرغ فحش نیست ولی تخم سگ فحشه؟؟؟؟؟
اینروزا دختر و پسرها از عشق و دوستی هیچ نفعی نمیبرند
اونایی که منفعت میبرند:

رستورانها
کافی شاپها
ایرانسل و همراه اول !!

دختره تا دیروز که خونه باباش بود از شیلنگ حیاط آب میخورد, الان که ازدواج کرده میگه آب معدنی دماوند استاندارد نیست.

پارسال سال همت مضاعف بود همش تعطيل بود. امسالم كه سال جهاد اقتصادي بود همش اختلاس بود. يه سال عفت و حجاب بذارن يكم حال كنيم....!
تا حالا دقت کردین وقتی دعواتون با یکی تموم میشه تازه جواب های بهتری به ذهنتون میرسه؟!
پیرمردی مشکل شنوایی داشته و هیچ صدایی رو نمیتونسته بشنوه
بعد از چند سال بالاخره با یک دارویی خوب میشه
دو سه هفته میگذره و میره پیش دکترش که بگه گوشش حالا میشنوه
دکتر خیلی خوشحال میشه و میگه
خانواده شما هم باید ظاهرا خیلی خوشحال باشن که شنواییتونو بدست آوردید
پیرمرد میگه نه من هنوز بهشون چیزی نگفتم هر شب میشینم و به حرف هاشون گوش میکنم
فقط تنها اتفاقی که افتاده اینه که
توی این مدت تا حالا چند بار وصیت نامه ام رو عوض کردم

ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺗﻮ ﮐﺎﺭﺕ ﺩﺧﺎﻟﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ

ﻭﻟﯽ ﺑﻬﺘﺮ ﻧﺒﻮﺩ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﭘﺸﻪ ﻭﯾﺰ ﻭﯾﺰ ﮐﻨﻪ،ﺑﯽ ﺻﺪﺍ ﻣﯿﻮﻣﺪ ﮐﺎﺭﺷﻮ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻣﯿﺮﻓﺖ،
ﺑﻌﺪ ﻣﺜﻼً ﺳﻮﺳﮏ ﻭﯾﺰ ﻭﯾﺰ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻭﻣﺪ ﺑﻔﻬﻤﯿﻢ ﮐﺠﺎﺱ ﺑﮑﺸﯿﻤﺶ؟
ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﻫﺎﺍ

همیشه به من میگن
مثل بچه ی آدم رفتار کن!
من نمیدونم مثل هابیل باشم یا قابیل؟؟؟؟؟؟
اگه من لیلی باشم تو مجنون،من شیرین باشم تو فرهاد،من نرگس باشم تو سام،من حوا بشم تو عمرا آدم بشی
مناجات یک ترک با خدا:
خدایا مارا به خاطر یک سیب از بهشت
انداختی رو زمین
به خاطر آب انگور
میندازیمون جهنم!!
با میوه ها مشکل داری؟؟؟

یه زمان دوست دختر داشتیم وقتی میرفت بیرون نگران بودیم کسی دنبالش نیفته .اما الان وقتی تو خونس نگرانیم که کسی تو فیس بوک مخش نزنه.
یارو با کامیون اومده تو محوطه بیمارستان بوق میزنه، حراست با بلندگو داد میزنه آقا اینجا بوق نزن! یارو دوتا بوق دیگه میزنه یعنی باشه!! بعد نیم ساعت برمیگرده میخواد بره بیرون، دوتا بوق واسه حراستیه میزنه!! حراستیه با بلندگو میگه نوکرم!!
تو کوچه ترقه زدند، پیرزنه دم در وایساده بود هفت جد یارو رو نفرین کرد؛ دو دقیقه بعد نوه خودش ترقه زد در حد بمب هیدروژنی! پیرزنه گفت قربون قد و بالات مادر مواظب باش!