Thursday, November 7, 2013

من نه عاشق بودم و نه محتاج نگاهی

نه عاشقم نه محتاج
شاعر: ؟
من نه عاشق بودم
و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من
من خودم بودم و یک حس غریب
که به صد عشق و هوس می ارزید
من خودم بودم و دستی که صداقت می کاشت
گر چه در حسرت گندم پوسید
من خودم بودم و هر پنجره ای
که به سرسبزترین نقطه بودن وا بود
و خدا میداند بیکسی از ته دلبستگیم پیدا بود
من نه عاشق بودم
و نه دلداده به گیسوی بلند
و نه آلوده به افکار پلید
من به دنبال نگاهی بودم
که مرا از پس دیوانگیم میفهمید
آرزویم این بود
دور اما چه قشنگ
که روم تا در دروازه نور
تا شوم چیره به شفافی صبح
به خودم میگفتم
تا دم پنجره ها راهی نیست
من نمیدانستم
که چه جرمی دارد
دستهایی که تهیست
و چرا بوی تعفن دارد
گل پیری که به گلخانه نرست
روزگاریست غریب
تازگی میگویند
که چه عیبی دارد
که سگی چاق رود لای برنج
من چه خوشبین بودم
همه اش رؤیا بود
و خدا میداند
سادگی از ته دلبستگیم پیدا بود

Wednesday, November 6, 2013

فناوریهای انرژی تجديدپذير

جهش در فناوری‌های انرژی تجديدپذير: تهديدی جدی برای يک اقتصاد نفتی




به تازگی(22 مهرماه 1392) نتايج پژوهشی مهم در رابطه با فناوریهای انرژی تجديدپذير منتشر شده است [لينک دريافت متن کامل گزارش]. اين پژوهش که در دانشگاه ام‌آی‌تی آمريکا انجام شده خبر از جهشی بزرگ در حجم نوآوری‌های مرتبط با فناوری‌های انرژی تجديدپذير می‌دهد.
در گزارش اين پژوهش آمده است که پس از سقوط قيمت نفت در اواسط دهه 80 ميلادی، انرژی‌های جايگزين ديگر جذابيتی نداشتند و برای چند دهه سرمايه‌گذاری پژوهشی ناچيزی در آنها انجام شد. نگاهی به آمار اختراعات ثبت شده در اين حوزه در فاصله سال‌های 1980 تا 2000 هم از يک سکون بلند مدت خبر می‌دهد. به نظر می‌رسد کاهش پژوهش و ثبت اختراع در اين حوزه نتيجه مستقيم کاهش جذابيت و سرمايه‌گذاری بوده است.
اما همين پژوهش نشان می‌دهد که تعداد اختراعات ثبت شده در ارتباط با فناوری‌های انرژی تجديدپذير در طی يک دهه گذشته رشدی جهشی و قابل توجه داشته است. آن‌گونه که شکل زير نشان می‌دهد، در حالی که تعداد اختراعات مرتبط با انرژی‌های فسيلی رشدی اندک داشته و فناوری هسته‌ای بدون رشد بوده، رشد تعداد اختراعات مرتبط با انرژی‌های تجديدپذير جهشی بوده است. جالب است بدانيم که در فاصله سال‌های 2004 تا 2009، تعداد اختراعات ثبت شده در ارتباط با توليد انرژی بادی رشد سالانه‌ای معادل 19 درصد داشته است و رشد سالانه اختراعات مرتبط با توليد انرژی خورشيدی 13 درصد بوده است. به عبارت ديگر، رشد سالانه اختراعات بادی و خورشيدی حتی از فناوری‌های نيمه‌هادی و ارتباطات ديجيتال هم فراتر رفته است.

 
با توجه به تاخير چندساله ميان ثبت اختراع و ورود محصولات و خدمات اختراع-پايه به بازار، بايد گفت که موج ورود فناوری‌های بهبوديافته توليد انرژی‌های تجديدپذير تازه آغاز شده و بايد در آينده نزديک شاهد بهبود جهشی اين فناوری‌ها و متناسباً کاربرد و سهم بازار آنها بود.  
بی‌شک پيشرفت فناوری در حوزه انرژی‌های تجديدپذير از بسياری جهات پديده مبارکی است و از نگراني‌های شديد موجود در مورد گازهای گلخانه‌ای و گرم شدن زمين تا اندازه‌ای می‌کاهد. اما شايد اين امر برای کشوری که اقتصاد آن به شدت بر انرژی‌های فسيلی و بازار جهانی آن وابسته است تهديدی جدی باشد.
بی‌شک بررسی پيامدهای پيشرفت جهشی فناوری‌های انرژی تجديدپذير بر اقتصاد ايران بايد موضوع پژوهش‌های جدی در حوزه اقتصاد و سياست فناوری قرار گيرد. اما در اينجا لازم است به فرازهايي از کتاب دکتر محسن رنانی (از اقتصاددانان برجسته کشور) با نام " اقتصاد سیاسي مناقشه اتمی ایران، درآمدی برعبور تمدن‌ها: نبرد غرب براي تسخیر پایان تاريخ" اشاره کنم [لينک دريافت متن کامل کتاب]. اين کتاب که نسخ کاغذی آن در سال 1387 به صورت محدود منتشر شده اين رشد جهشی را پيش بينی و نسبت به پيامدهای مخرب آن برای اقتصاد ايران به شدت هشدار داده است. در اين کتاب آمده است که:
"اگر غرب نتواند تا پیش از سال 2020 الگوی مصرف انرژی جهانی را متحول کند، در دهه بیستِ قرن جاری بهبحران‌های بزرگی در حوزه اقتصاد و انرژی گرفتار می شود و بنابراین غرب راهی ندارد جز این که بیسروصدا از طریق بحران آفرینی در منطقه نفتی خلیج فارس، قیمت نفت را برای مدت پنج تا ده سال بالای 90 تا100 دلار نگهدارد تا سرمایه گذاری در همه ی حوزه های انرژی‌های نو و پاک، مقرون به صرفه شود."
"افزایش قیمت نفت در همین پنج شش ساله اخیر چنان به سرمایه گذاری در انرژی‌های نو دامن زده است و چنانانگیزه‌ای برای تحقیق‌وتوسعه، اختراع و نوآوری در انرژی‌های نو را جهش داده که هزینه تولید برق خورشیدیدر طول سه سال گذشته به کمتر از نصف رسیده است. اگر سرعتی که سرمایه گذاری در تولید انرژی خورشیدیدر این پنج سال یافته است همچنان ادامه یابد، تا 20 سال دیگر تمام نیاز جهان به انرژی، از طریق انرژیخورشیدی تامین خواهد شد."
"حتی هیچ امیدی هم نیست که با عبور غرب از نفت، کشورهای درحال توسعه دیگری (نظیر چین) جای آنهارا بگیرندمثلا در سال 2011 چین به عنوان بزرگترین اقتصاد پس از آمریکا و رشد یابنده‌ترین اقتصاد جهان،دومین رتبه را در سرمایه‌گذاری در انرژی‌های نو (پس از آمریکا) داشته است. بنابراین رهایی غرب از نفت وتغییر الگوی مصرف انرژی غرب، به این معنی نیست که بقیه‌ی جهان جای غرب را در مصرف نفت می گیرند،پس لاجرم الگوی مصرف انرژی در همه‌ جهان دگرگون  میشود د ود و با کاهش شدید تقاضای نفت احتمالاً شاهد "سقوط بزرگ" در قیمت نفت هم خواهیم بود."
"در حالی که ما برای تداوم راه بلند و دشواری که در پیش روی داریم، در دو تا سه دهه آینده، به حد متوسط و با ثباتی ازدرآمد نفت نیازمندیم. جامعه، اقتصاد و دولت نفت زده ما بی نفت، به سرعت به نقطه بحران خواهد رسید ."
منبع: همآفرینی

حبیب الله عسگر اولادی؛گردش ایام و درسی برای امروز

حبیب الله عسگر اولادی؛ بازاری سیاستمدار و وزیر مخالف اقتصاد دولتی
گردش ایام و درسی برای امروز
بی بی سی
حبیب الله عسگر اولادی از چهره‌های شاخص محافظه کاران و عضو موسس حزب موتلفه اسلامی در پی یک دوره بیماری صبح روز سه شنبه ۱۴ آبان در ۸۱ سالگی در تهران درگذشت.
او و تعداد دیگری از زندانیان سیاسی در اواخر سال ۱۳۵۵ در جشنی به اسم "جشن سپاس" در زندان شرکت کردند و بعد آزاد شدند.
با وقوع انقلاب ایران، حزب موتلفه که پایگاه اجتماعی مناسبی در بازار و میان کاسبکاران سنتی و روحانیون (جامعه روحانیت مبارز) داشت، توانست جایگاه بالایی در حکومت پیدا کند و تعدادی از اعضای ارشد آن و در راس آنها حبیب الله عسگر اولادی موقعیت خوبی در دولت، نیروهای انتظامی و دستگاه قضایی پیدا کردند.
عسگر اولادی از ابتدای انقلاب عضو حزب جمهوری اسلامی شد و از سوی این حزب به نخستین دوره مجلس پس از انقلاب راه یافت.
با این حال این گروه که از حمایت چهره های با نفوذی مانند محمد حسینی بهشتی و محمدرضا مهدوی کنی برخوردار بود با روی کار آمدن میرحسین موسوی و چپگرایان جمهوری اسلامی، دچار اختلاف عمده با دولت شدند.
حبیب الله عسگر اولادی که از دولت محمدعلی رجایی وزیر بازرگانی بود و این سمت را در دولت های بعدی هم بر عهده داشت، از مدافعان اقتصاد باز و حضور بازار در اقتصاد کلان بود؛ نظریه ای که با سیاست های اقتصادی دولت میر موسوی و "بسیج اقتصادی" بشدت در تضاد بود.
نهایتا او همراه با وزیران محافظه کار دیگر کابینه میرحسین موسوی از جمله علی اکبر ناطق نوری (کشور) علی اکبر پرورش (آموزش و پرورش)، علی اکبر ولایتی (امورخارجه)، محسن رفیق دوست (سپاه)، مرتضی نبوی (پست و تلگراف) و احمد توکلی (کار) در نامه ای اعتراض آمیز خطاب به آیت الله خمینی از سیاست های میرحسین موسوی شکایت کردند و از وزارت استعفا دادند.
در بخشی از این نامه آمده بود: "عده ای در دولت به دنبال دولتی کردن مردم هستند و عده ای به دنبال مردمی کردن دولت. اگر بخواهیم از این بن بستی که دچار آن شده ایم، بیرون بیاییم و قفل اقتصاد کشور باز شود، باید به دنبال مردمی کردن اقتصاد باشیم."
با این حال میرحسین موسوی که از سوی آیت الله خمینی حمایت می شد، به سیاست های خود ادامه داد و حبیب الله عسگر اولادی و احمد توکلی در اعتراض از استعفا خود را پس نگرفتند.
احمد توکلی در خصوص استعفای خود و آقای عسگراولادی گفته است: "امام جواب این نامه را ندادند تا اینکه آقای ناطق نوری خدمت امام رسیدند. امام در این دیدار فرموده بودند که این دو گروه باید با هم تفاهم کند. آقای ناطق هم استدلال های خودشان در مورد اینکه چرا تفاهم امکان پذیر نیست را برای امام بیان کرده بودند و در نهایت امام فرمودند در زمان جنگ استعفای هفت نفر از کابینه کار صحیحی نیست."
"در نهایت و بعد از این دیدار، ما هفت نفر به این نتیجه رسیدیم که بنده و آقای عسگر اولادی که وزیر بازرگانی بود و در شورای اقتصاد جلوی برخی طرح ها مقاومت می کردیم، استعفا دهیم"
وزارت بازرگانی آخرین شغل دولتی حبیب الله عسگر اولادی بود. فعالیت او پس از آن بیشتر در هیئت موتلفه که بعدها به حزب موتلفه تغییر نام داد و کمیته امداد امام خمینی متمرکز شد. او سرانجام در سال ۱۳۸۳ از دبیرکلی حزب موتلفه کناره گیری کرد و جای خود را به محمدنبی حبیبی داد.
با این حال پس از آن همواره یکی از ستون های اصلی گروه های سیاسی راستگرا محسوب می شد و دبیر کلی جبهه پیروان خط امام و رهبری را بر عهده گرفت که حزب موتلفه از زیر مجموعه های آن بود.
در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۷۶ آقای عسگر اولادی و حزب موتلفه از حامیان اصلی علی اکبر ناطق نوری بودند. در سال ۱۳۸۴ آقای عسگر اولادی که این بار دبیرکلی جبهه پیروان خط امام و رهبری، متشکل از ۱۴ گروه و حزب راست سنتی را بر عهده داشت در دور اول از علی لاریجانی حمایت کرد و در دور دوم گفت که اعضای این تشکل شخصا، نامزد مورد نظر خود را انتخاب می کنند.
در سال ۱۳۸۸ این جبهه از محمود احمدی نژاد حمایت کرد، هر چند در دولت دهم آقای عسگر اولادی و بسیاری دیگر از چهره های راست سنتی به منتقدان دولت آقای احمدی نژاد تبدیل شدند.
آقای عسگر اولادی، سال گذشته از چهره های خبرساز بود. او بارها گفت که میرحسین موسوی و مهدی کروبی را "سران فتنه" نمی داند. اظهار نظری که با واکنش بسیاری از اصولگرایان رو به رو شد.
او در واکنش به اظهارات مخالفان سخنانش گفته بود: "من به عنوان یک عضو هیات منصفه می‌گویم که من موسوی و کروبی را در فتنه ۸۸ مجرم نمی‌شناسم و آیا نباید این را بگویم چون به من انتقاد می‌کنند؟ آقایانی که بر مرکب احساس سوارند در آن دنیا نمی‌توانند جواب من را بدهند."
به همین دلیل خداوند از تقصیراتش بگذرد
او از دور سوم (۱۳۷۵) تا پایان عمر عضو حقیقی مجمع تشخیص مصلحت نظام و مدتی هم از اعضای هئیت منصفه دادگاه مطبوعات بود.