Monday, December 9, 2013

صد کتاب بزرگ

کتابهایی هست که هرکس باید آنها را بخواند و در واقع بدون خواندن آنها، زندگی معنا ندارد و پس از خواندن آنهاست که زندگی تازه شروع می کند به معنی پیدا کردن. مثل این است که چیزی از جلوی چشم انسان به کنار میرود و با دنیای دیگری روبه رو میشوی. این مکاشفه در مورد مؤانست با قرآن به گونه ای برتر صورت میگیرد.

ابلوموف، نوشته ایوان گنچاروف و ترجمه بسیار روان و ارزشمند سروش حبیبی

ابلوموف، یک شخصیت است، یک روس خرده بورژوا که در دنیای خود زندگی میکند و یک بیماری دارد. همیشه می داند که خیلی کارها هست که در زندگی باید انجام دهد اما همیشه آنها را به بعد واگذار می کند. کتابی است بسیار بسیار درخشان و صد در صد خواندنی.


تپلی، گی دوموپاسان، ترجمه زنده یاد قاضی



از شاهکارترین داستان های کوتاه است که در دنیا نوشته شده. موپاسان البته دوره ای در دنیای داستان کوتاه نویسی رقم زد که بسیار آثار درخشانی در خود جای داد. تپلی یک داستان کوتاه است که در چهل صفحه یک جمع از همه طبقات جامعه، از روشنفکر و میهن پرست و تاجر و روحانی را به شما نشان می دهد و قضاوت را به خودتان واگذار می کند.

روسپی بزرگوار، ژان پل سارتر، ترجمه عبدالحسین نوشین

چرخدنده، ژان پل سارتر

این دو نمایشنامه هستند. آثاری بی نظیر در تاریخ هنرهای نمایشی. کوتاه، جذاب، خواندنی و بسیار بسیار آموزنده.

خداوندگار براون، یوجین اونیل

یوجین اونیل را باید حتمن خواند. از او جمله ای بسیار معروف است که زندگی روی گه و گل بنا شده و من در تعجبم این آرمانگرایان چطور می خواهند مدینه فاضله خود را بر آن بسازند. نگاهش درست است که تلخ است ولی همراه با واقعیت. این نمایشنامه، یعنی خداوندگار براون به شدت زندگی ما آدم ها را نشان خودمان می دهد. یک آینه است برای هر کسی که جرات داشته باشد در آن نگاه کند.


شهریار، نیکولو ماکیاولی، ترجمه ارزشمند داریوش آشوری



از کتاب شهریار و از خود ماکیاولی متاسفانه زیاد گفته نشده. هر کسی فقط آن جمله معروف ماکیاولی یعنی هدف وسیله را توجیه می کند را برداشته و فکر می کند که تمامی ماکیاولی همین است که هست. اما این طور نیست. نگاهی کوچک به زندگی ماکیاولی نشان می دهد که اگر این گونه بود، زندگی این شخص این گونه رقم نمی خورد. این کتاب نشان می دهد که قدرت چگونه و به چه شکل می تواندماندگار شود. هدف هم فقط همین است و نه اندیشیدن در منافع مردم و همنوع. بخوانیدش، می بینید که خیلی چیزها آشنا هستند برایتان ،محدوده جغرافیایی هم ندارد می تواند در ایران باشد یا در آمریکا یا هرجای دیگری.

حاجی آقا، صادق هدایت

حاجی آقا را هر کسی باید بخواند، یعنی اصلن باید توی کتاب های درسی آن را بگنجانند و به همه آموزش دهند. حاجی آقا، روانشناسی جامعه ایرانی است و تا سالیان سال و این جوری که پیش می رود تا ابد برای ایران و ایرانی و جامعه ایران صدق می کند. صادق هدایت نویسنده ای است بسیار ارزشمند و خیلی می توان از او چیز یاد گرفت. آن استریو تایپ خودکشی و این ها را که برایش ساخته اند را کنار بگذارید و از دانستن لذت ببرید. اگر دغدغه جامعه مذهبی ایران را دارید که دیگر و صد در صد باید:


بعثه الاسلامیه فی البلاد الافرنجیه

و

توپ مرواری

رو بخونید. شاید با خبر باشین که مرحوم هدایت تسلط خوبی روی آموزه های دینی و گفتار مبلغان مذهبی داشته. از این رو به قولی صاف زده توی خال و به بهترین شکل و شیوا ترین روش ممکن و در ضمن خیلی هم موجز و خلاصه و کوتاه، آسیب شناسی جامعه مذهبی ایران را تصویر کرده. اگر دغدغه ایران دارید، صادق هدایت بخوانید. روحش شاد.

سران و سلاطین، تایلور کالدول

یک داستان بسیار خواندنی و روان درباره قوم مهاجری که به آمریکا می روند تا رویاهای خود را پیدا کند. شاید این خلاصه من نزدیک به کارتون مهاجران باشد که از تلویزیون پخش می شد و داستان خانواده ای بود که به استرالیا می روند، اما قلم ضعیف من را فراموش کنید لطفن. این کتاب یک داستان خیلی خواندنی و پر از فراز و نشیب است. خانواده که در این داستان است، یک مادر است و دو پسر و یک دختر. مادر در میانه سفر و در کشتی جان می سپارد و جسدش به دریا انداخته می شود. جوزف، قهرمان اصلی می ماند و حکایت تنازع بقا در این دنیا. بسیار بسیار خواندنی است.


تس دوربرویل، تامس هاردی



تس را باید خواند تا فهمید زندگی یعنی چه. تس را باید خواند تا فهمید حماقت یعنی چه. تس را باید خواند تا فهمید اگر پدری خرافاتی باشد ممکن است چه بر سر خانواده خود بیاورد. تس را باید خواند تا فهمید اشرافیت چه کار می تواند بکند. تس را باید خواند. ترجمه سیروان آزاد معرکه است و ماندگار.

جود گمنام، تامس هاردی

اگر یک وقت از این عادت ها دارید که هی فکر کنید چقدر بدبخت و بدشانس هستید و هر چه سنگ است فقط جلوی پای شما می افتد و همه بدبختی های دنیا بر سر شما نازل می شود، حتمن جود گمنام را بخوانید. این کتاب، اثری است شگرف. فقط آدمی را تصور کنید که هیچ نکرده، خوب است و مثبت و دوست داشتنی و می خواهد زندگی داشته باشد مثل همه. از قضا سرنوشت برای او طور دیگری رقم خورده است. وحشت نکنید. کتاب بسیار آرام و جذاب است و داستان خیلی روان جلو می رود. اما قدم به قدم، جود، در خندق زندگی فرو می رود. این نام شخصیت داستان هم جود است، Jude، یک وقت با آن لفظ عامیانه جود، که از جهود به معنای یهودی گرفته شده، اشتباه نکنید. هیچ ربطی ندارد. ترجمه هم باز، اثر ماندگار سیروان آزاد است.


گتسبی بزرگ، اسکات فیتزجرالد



گتسبی، فقط داستان یک ادم نیست که گتسبی، نمادی از تغییر روزگار و زمانه است. گتسبی آدم را یاد جمله معروف همینگوی می اندازد که می گفت: «آدمی در زندگی باید چوب باشد اما چوب تر، که چوب خشک راحت می شکند و راحت می سوزد اما چوب تر، نه شکسته می شود، انعطاف پذیر است و اگر هم در آتش بیاندازی، دود می کند و چشم را می سوزاند.»

گتسبی آدمی است با همین روایت، پستی و بلندی های زیادی دارد تا به آنچه فکر می کند برای اوست، برسد اما زمانه اصولن با این آدم ها سر سازگاری ندارد.

سلاخ خانه شماره پنج، کورت وونه گات

اگر می خواهید بدانید آدمی چقدر ممکن است خود را دست کم بگیرد و از همه چیز بگذرد تا کوچکترین کارهای زشت بشر در اولویت قرار گیرد، حتمن این کتاب را بخوانید. یک کتاب بینظیر که نشان می دهد چگونه می توان خود را به نفهمی زد و به همه چیز خندید تا این که مثلن با این سلاح، بخواهیم با سختی ها مبارزه کنیم. داستان خیلی جذاب است و لحن کتاب هم روایتی صمیمانه دارد.

1984 جورج اورول

هر چند از بحث است که کدامیک از کارهای جورج اورول از ضروری ها و صد در صد خواندنی ها، و بین قلعه حیوانات و 1984 کدام را باید بیشتر ترجیح داد، و من طرفدار جدی قلعه حیوانات هستم، اما انتخاب من بیشتر سلیقه ای است. کتاب 1984 را باید حتمن اول خواند. قعله حیوانات خوب است که اول خوانده شود برای درک اوضاع و سیستم سیاسی و رسانه ای به ویژه در ایران و خاورمیانه اما در کل، 1984 خیلی خواندنی است.

داستان روایتی است از یک جامعه به شدت زیرکنترل. از ظاهر آن می شود گفت که بله این یک جامعه کمونیستی است اما خیلی مطمئن نباشید و گول فیلمی که بر اساس این کتاب ساخته شده را هم نخورید. اشارات داستان به همه جوامع می خورد از جمله ایران خودمان و نظام دولتی آن، قبل و بعد از انقلاب.

جمهور، افلاطون

از آن جایی که فلسفه در متن ادبیات و سیاست و تفکر و جامعه شناسی جایگاه ویژه ای دارد، بهتر است با نه با جوی ها و نهرهای فرعی و شاید حواشی نادرست که اصل چشمه آشنا شویم. تمامی فلسفه غرب بر پایه همین کتاب بنا شده است. از این که عنوان افلاطون دارد یا فلسفه هم خیلی عقب ننشینید، اصلن کتابی نیست که نشوند خواندش، فقط آن را باید آرام خواند. تندخوانی با این کتاب به هیچ وجه سنخیت ندارد. کتابی است که هم با سرعت کم و هم با آرامش باید خواندش تا بتوان راحت هضمش کرد.

شاید کار سختی به نظر بیاید ولی باور کنید ارزشش را دارد. خیلی خیلی کتاب مفید و آموزنده ای است و پس از آن، کلی واژه ها و نکات و حتی اخباری که می شنوید، برای شما مفهومی دیگر پیدا می کند.


برادران کارامازوف، فئودور داستایفسکی



هر چند من به شدت و دیوانه وار عاشق کتاب جنایات و مکافات داستایفسکی هستم، اما باز این نظر خیلی سلیقه ای است. جنایات و مکافات، چشم را بر ذات آدم ها باز می کند اما برادران کارامازوف، به قولی آن قدر خوب و پرمغز است که آدمی را به موجودی دیگر تبدیل می کند.

داستان، خیلی راحت به ما می گوید که هستیم و چه کسی در درون ما، بر ما فرمان می راند. معمایی که خیلی بازگشایی آن کار دشواری است اما داستایفسکی این کار را خیلی تمیز انجام داده است. هر چند داستایفسکی از باید ها در زندگی است و همانقدر که ابله را باید خواند، باید حتمن خاطرات خانه اموات و یا قمارباز را خواند، اما برادران کارامازوف به جد، ختم کلام است. اگر کسی هست که برادران کارامازوف را نخوانده، آب دستش است بگذارد زمین و البته اول ابلوموف را بخواند که بفهمد در کجای زندگی ایستاده است و بعد به سرعت بپرد سراغ برادران کارامازوف.

گفتنی است که فروید و کافکا هم به شدت خراب این کتاب بوده اند.

جوینده در گندمزار،Catcher in the Rye جی دی سلینجر

از سلینجر فرانی و زویی و مجموعه ای کوتاه به نام دلتنگی های نقاش خیابان چهل و هشتم چاپ شده اما نمی دانم این عنوان همان کتاب ناتور دشت است یا نه، به هر حال، این کتاب خداترین کار سلینجر است و بعد از آن فرانی و زویی. سلینجر از باید ها است. باید خواند تا آدم بداند دارد چه می کند. سلینجر، آیینه ای است که درون ما را به ما نشان می دهد.

ثروت ملت ها، آدام اسمیت

این کتاب مرجع تمامی نظریات اقتصاد آزاد است. برای دریافت و فهم اقتصادی سیستم های سیال و باز، باید این کتاب را خواند. البته نترسید اصلن، کتابی نیست که مانند کتاب های اقتصاد خرد و کلان غامضو آدم پران و سخت باشد، خیلی روان است، خیلی منطقی و خیلی ریاضی است و زبان ساده ای هم دارد.

زنگ ها برای که به صدا در می آیند، ارنست همینگوی

شاید برای همه مهم باشد که در هنگام مواجهه با مرگ، از خود بپرسند که عشق حقیقی آن ها در زندگی کیست و یا چیست. اگر به شما گفته اند این کتاب درباره جنگ های داخلی اسپانیا است و شما را از آن پرانده اند، تمامی آن صبحت ها را در اولین فرصت بریزید توی سطل آشغال. این کتاب بسیار جذاب تر و خواندنی تر از آن است که انگ های این طوری به آن بچسبد. مانند مرحوم هدایت که عده ای ابله به آن برچسب سیاهی و مرگ می زنند. این کتاب خداتر از آنی است که فکرش را کرده اید. مهم این است، در لحظه ای که با مرگ مواجه می شود، عشق حقیقی خود را چه می یابید…


تصویر دوریان گری، اسکار وایلد



نمی دانم این کتاب چرا این جای این فهرست آمد، شاید یک فهرست دیگر باید درست کنم از کتاب هایی که خودم به شدت خراب آن ها هستم. یکی صد در صد همین کتاب است. Picture of Dorian Gray یا تصویر دوریان گری. ترجمه تصویر برای پیکچر ترجمه خوبی نیست ولی خوب با همین نام کتاب ترجمه شده. این کتاب بینظیر است. آدمی با هوش سرشار و دنباله رویی با انرژی سرشار. نتیجه این می شود که دنباله رو، تصویری را می دزد و ذات خود را با تصویر عوض می کند. همه پیر و زشت می شوند اما دوریان گری هنوز زیبا و جذاب است. روزی که با تصویر خود مواجه می شود، نمی تواند خود را بشناسد. این کتاب، به واقع خداست.

خوشه های خشم، جان اشتاین بک

هر چند مروارید سیاه یا شرق بهشت هم خیلی کارهای خوبی هستند اما واقعن خوشه های خشم سرآمد کارهای اشتاین بک است. عالی است و دوست داشتنی. جدال، تفکر، منازعه، درگیری، بر سر من، ما، مالکیت، مال من، مال آنها و حفظ آن. خیلی روان و داستانی است اما در همین حال هم خیلی مفهومی است. «از زمانی بترس که اعتصاب ها متوقف شود زمانی که هنوز مالکان طاغی وجود دارند. از زمانی بترس که آدمی دیگر عذاب و زجری ندارد و برای دلیل خاصی نمی میرد….» برگرفته از متن کتاب( برای این که مزه باشد و جذب کند و این ها دیگه)

Brave New World از آلدوس هاکسلی( نمی دانم چه ترجمه فارسی برای آن مناسب است)

اول از همه، یک داستان کوتاه آلدوکس هاکسلی دارد که خداست، یعنی خیلی عالی، به نام سوارکار اسب چوبی(Rocking Horse winner) که نشان میدهد خیلی کوتاه که هاکسلی یعنی چه. اما این کتاب، آینده ای را تصویر می کند که فناوری به زور در آن تزریق شده است. چطور؟ این طور که به سلول های بنیادی جنین نوعی ماده تزریق کنند که با شجاعت به دنیا بیایند و دیگر ترس نداشته باشند. دنیای ترسناکی می شود، نه؟ دنیایی که هیچکس ترس نداشته باشد؟….جذاب است.

آنگونه که صندوقک می گوید، این کتاب با عنوان «دنیای قشنگ نو» و با ترجمه سعید حمیدیان از سوی انتشارات نیلوفر به بازار کتاب عرضه شده است. هنوز ترجمه را نخوانده ام اما اگر آن را خوانده و توصیه می کنید، به من هم اطلاع دهید.



آیین زندگی، دیل کارنگی،How to win friends and influence people

این کتاب به نام آیین زندگی به فارسی ترجمه شده گمان کنم. اما پدرجد کتاب هایی است که امروز رایج شده و صد راه موفقیت، پولدار شدن یک شبه، خیلی خفن شدن یک ساعته و این ها از این دست است. اما این کتاب خوب است،چون فرمولی نیست، اما مشابه ها را نشان می دهد مانند افرادی مانند راکفلر. برای حرکت اقتصادی و برنامه ریزی مالی و تجاری عالی است این کتاب هرچند هیچ فرمول اقتصادی در آن مطرح نشده است.

آوای وحش، جک لندن

زمانی که انسان برف و سرما و یخ را می پیماید تا فلزی زردرنگ و با ارزش پیدا کند، تازه می فهمد که به همراهی از همان جنس طبیعت نیاز دارد تا او را از آن جا بازگرداند. اگر فکر می کنید از روی جلد این کتاب و یا عنوان آن می دانید که این کتاب نوعی راز بقا است و این ها، به شکل وحشتناکی در ضلال گمراهی به سر می برید. فراموشش کنید، کتاب را بخوانید و به قولی حالش را ببرید.


دل تاریکی، جوزف کنراد



این هم کتابی است که نمی دانم چرا این جای فهرست سر درآورد چون باید قاعدتن برود پهلوی دوریان گری. اما اگر فیلم ببین هستید و کتاب گریز، حتمن به شدت با فیلم اینک آخرالزمان فرانسیس فورد کاپولا حال می کنید. کمی مرا ببخشید البته، آن فیلم احمقانه را بندازید کنار، بروید دل تاریکی را بردارید و بخوانید. کتاب ترجمه خوبی شده به فارسی اما اگر می توانید اصل کتاب را بخوانید حال آن صد برابر است. Heart of Darkness را از انتشارات نورتون بخوانید. طولانی هم نیست در حدود صد صفحه است اما تصویر است و داستان است و شخصیت فوق العاده ای به نام کورتز. کورتز در کتاب محشر است ولی در فیلم که کاپولا به زحمت سعی کرده از روی این فیلم بسازد، هیچ چیز این کتاب در نیامده و بیشتر کاپولا این کتاب را بهانه کرده تا به آمریکا و حضور نظامیش در ویتنام اعتراض کند. مارلون براندو خیلی زحمت کشیده تا شخصیت کورتز را خوب در بیاورد ولی تقصیر او نیست، کورتز را نمی توان تصویر کرد. هر کس باید کورتز را خودش تصویر کند. اگر نخوانده اید، معطل نکنید و بعد از ابلوموف و برادران کارامازوف و تپلی، حتمن دل تاریکی را بخوانید.

ایلیاد و ادویسه، هومر

این دو کتاب حماسی هومر، ترجمه جاودانه ای شده به فارسی و باید حتمن خواندشان. خیلی معرکه اند. نسخه های ایلیاد و ادویسه تاریخ بزرگی را پشت سرگذاشته اند تا به دست ما رسیده اند.


والدن، هنری دیوید ثورو



ثورو را با نافرمانی مدنی اش بیشتر می شناسند اما اصل ثورو در کتاب والدن است. والدن نام منطقه ای است که ثورو، دو سال، دو ماه و دو روز را در تنهایی مطلق گذراند و این کتاب را نوشت. این کتاب خروج آدم از جامعه را نشان می دهد، ثورو خیلی راحت نوشته در کلبه ای در جنگل، چطور آدم از زندگی ماشینی به آدم طبیعی تبدیل می شود. بسیار خواندنی است به خصوص اگر کسی هستید که همه اش حسرت می خورید که چرا تنها نیستید. این کتاب انزوا را تصویر می کند. بخوانیدش شاید نظرتان به انزوا کاملن عوض شود.

خرمگس، ویلیام گولدینگ

درست است که کتاب سیاسی است و در جنبش سیاسی می گذرد، اما بسیار آموزنده است. از برچسب هایی که روی کتاب هست، عقب نشینی نکنید. کتاب درباره زندگی سیاسی نیست، ربطی هم به سیاست ندارد، نشان می دهد آدمی چه می تواند بکند اگر اراده کند و آدم ها چه بلایی سرش می آورند. خیلی داستان آموزنده ای است، خیلی خیلی خیلی.

مرشد و مارگریتا، میخاییل بولگاکف

این اثر، خداترین در ادبیات است. ترجمه اش به فارسی هم از خداترین ها است. اصل داستان هم واقعن معرکه و یک شاهکار است. اگر نخوانده اید، آلان آب را از لب و لوچه تان روان می کنم، یعنی سعی می کنم. همین که« شیطان با دو دستیارش می آید روی زمین که عروس خود را انتخاب کند و ببرد.» اگر نخوانده اید و می خواهید از ادبیات لذت ببرید، این کتاب آخر لذت ادبی است. خیلی روان و خیلی خواندنی است و خیلی هم جذاب است.

ریش آبی، کورت ونه گات

از ونه گات کتاب سلاخ خانه شماره پنج را آورده بودم، این را هم صد در صد به آن اضافه کنید هر چند اگر سلاخ خانه شماره پنج را بخوانید ،اتوماتیک هر جا کتابی با نام ونه گات دیدید بی اختیار کتاب را برمی دارید. قول می دهم.


مسخ، فرانتز کافکا



به کارهای کافکا در ادبیات می گویند «ادبیات شگرف» و یا fantastic literature همان طور که بهرام مقدادی، از اساتید مسلم کافکا در ایران می گوید. کتاب خیلی خارق العاده است. خیلی زیاد. نمی دانم چطور می شود توصیف کرد این کتاب را و این که چطور چیزی درباره اش بگویم که در حد آن باشد، می گذرم از این کار و فقط این را می گویم، مسخ را که بخوانید، می بینید که چقدر خودمان یا هر روز، یا چند روز یکبار مسخ می شویم و اصلن فکرش را هم نمی کنیم و به نظر خودمان همان بهترین و سرترین آدم دنیا که بوده ایم هنوز هم هستیم و فقط به تعداد احمق ها و نفهم های دور و بر اضافه می شود. فراموشش کنید، مسخ این تصویر را در ذهن می شکند.

گرگ بیابان، هرمان هسه

یکی از بهترین کارهای هسه .فکر کنم ترجمه خیلی خوبی هم از آن به فارسی داشته باشیم. اما خیلی داستان روان و خوبی دارد، یک گدای بدبخت چگونه می تواند به یک شخصیت مرکزی و جنجالی تبدیل شود؟ این را هسه خیلی قشنگ توضیح داده. حسابی خواندنی است


هنر مبارزه، سان تزو



این کتاب از خداترین کتاب هایی است که من در زندگی سراغ دارم. کوتاه، موجز، پرمغز و خیلی خواندنی. سان تزو از بزرگ ترین استراتژیست های جنگ به شمار می رود و عمر این کتاب خیلی زیاد است اما گویا قدیمی نشده که خیلی هم کارآمد است. هر چند کتاب ممکن است در نظر اول نشان از مبارزه رزمی و زرهی داشته باشد، اما نوعی راهنمای زندگی در محیطی است که ملتی دو در و چاپلوس از در و دیوار همه جا مثل سوسک بالا می روند. خیلی کتاب خوبی است. ترجمه فارسی ندارد متاسفانه، من البته ترجمه اش کردم اما هنوز ناشر برایش پیدا نشده! دنیاست دیگر

دن کیشوت، اثر میگوئل سروانتس

گفتنی نباشد شاید، شاید همه ما خلاصه ای چند خطی را از کتاب دن کیشوت را بدانیم و یا آن کارتون معروف دن کیشوت را دیده باشیم اما شاید الان بد نباشد این کتاب را بار دیگر خواند. بد نباشد که از قضا خیلی می چسبد به ویژه وقتی دیگر آن تصویر کارتونی را بیاندازید از ذهن بیرون و به قولی دل سپارید به این اثر درخشان. بسیار آموزنده است ، مخصوصن برای ملتی که در دوران گذار هستند. آشنا است نه؟ به هر حال هرچه باشد فکر کنم ما ایرانی ها یکصد سال است همین طور در حال گذاریم…مداوم

کمدی الهی، دانته آلیگیری

می دانم از حجم کتاب و سه جلدی بودن آن شاید وحشت کنید اما یک لحظه بیخیال حجم شوید و از دوزخ شروع کنید. لازم هم نیست با سرعت نور بخوانید، خیلی آرام و آهسته، اما این کتاب فوق العاده است. پس از خواندن بهشت، به این نتیجه رسیدم که دوزخ جذابترین این مجموعه است. اگر خواندید و نظر شما غیر از این بود، حتمن به من هم خبر بدید. کتاب کمدی الهی، از سه بخش دوزخ، برزخ و بهشت تشکیل شده و خیلی خداست. به ویژه قدم زدن دانته و ویرژیل استادش در جهنم و آن طبقه ای که روحانی ها هستند. بد جور به من چسبید و خیلی برای من تصویری بود انگار بعضی از آنها را همین الان می توان با تصویر و مشخصات کامل در ذهن مجسم کرد .
سواران سرسخت، تئودور روزولت


نمی دانم ترجمه این عنوان دقیق هست یا نه، اما عنوان آن هست: Rough Riders اما تجربه عالی تئودور روزولت است از کسی که ازهیچ کاره گی، شروع کرد و توانست به بالاترین رتبه های سیاسی برسد. تمام تجربیات خود را خیلی دقیق و صادقانه بیان کرده است. برای شناخت سیاستمداران، این کتاب از بهترین راهنماهاست. تا جایی هم که من خبر دارم، به فارسی ترجمه نشده.



شرق بهشت، جان استاین بک

خیلی دوست داشتنی است این روایت و خیلی راحت نوشته شده و به شدت و خیلی سریع هم ارتباط برقرار می کند. دنیای تنهایی ما همه برایمان مهم است، وارد شدن به آن دنیا هم کار خیلی دشوار است. این کتاب، یک روایت از همین دنیای تنهایی خودمان است. فیلم آن را هم اگر دیده اید و کتاب را نخوانده اید، فیلم را فراموش کنید و کتاب را بخوانید. اگر هم فیلم را ندیده اید که اصلن سراغش نروید. فقط کتاب.




لویاتان، توماس هابز



و اما لویاتان یا همان اژدهای بزرگ، بزرگترین راهنمای تاریخ بشریت که نشان می دهد چطور نهادهای قدرت خود را بزرگ و بزرگ تر می کنند که بقای خود را تضمین کنند. این کتاب را من در حالی که نثر انگلیسی مجبور بودم در دانشگاه بخوانم دست گرفتم و دیگر در آن غرق شدم. دکتر بشیریه، حق بسیار بزرگی بر جامعه کتاب ایران دارد و چنان خوب این کتاب را ترجمه کرده که فکر نکنم در آن شکی باشد. این کتاب همان طور که هابز می گوید:«تلاشی است که نشان دهد آدمیزاد پی در پی به دنبال قدرت و قدرت و قدرت است مگر این که مرگ بازداردش.» بسیار دوست داشتنی است و به شدت آموزنده. نثر انگلیسی آن سنگین است و کار خواندن را دشوار می کند. در ثنای خدمات دکتر بشیریه همین بس، که این اثر ارزشمند را ترجمه کرد به فارسی. اگر به ذات قدرتخواهی بشر علاقه دارید و یا از آن سر در نمی آورید، لویاتان را بخوانید. همه زوایای انسان قدرت طلب در سیاست، دین و جامعه را تصویر کرده است. بی نظیر است و یک شاهکار مسلم.



خط قرمز باریک، جیمز جونز

نمی دانم این کتاب به فارسی ترجمه شده یا نه، اما فیلمی مزخرف ترنس مالیک بر اساس این کتاب ساخت و شاید به تبع آن، خلاصه داستان به فارسی ترجمه شده باشد، به هر حال، همه را صاف بیاندازید در سطل آشغال. این کتاب یک روایت کاملن و کاملن منصفانه، تاکید بر روی کاملن منصفانه، و بیطرف از جنگ است. نمایشی است از کارهای حال بر هم زنی که در زمان جنگ خیلی عادی می نماید. اگر از شنیدن خبر و یا دیدن عکس ها زندان ابوغریب در عراق و یا جنایات جنگی آمریکا در عراق و افغانستان و ویتنام، شوکه شده اید، این کتاب را بخوانید. می بینید چه مکانیسمی تمامی امور زشت و زننده را ماموریتی برای وطن پرستی و بردن بازی از پیش باخته جنگ، قلمداد می کند.



ماجراهای هاکلبری فین، مارک تواین

این کتاب که از آن به درستی به عنوان، نخستین رمان نوین آمریکایی یاد می شود، نمی دانم چرا به شکل آن کارتون مزخرف و پیش پا افتاده از تلویزیون به ما معرفی شد. کتابی است به شدت روایتگر و خوب و آموزنده. تا درباره هاکلبری فین صحبت می کنیم می خواهم بگویم به دیگر کتاب ارزشمندش هم بپردازید، نامه هایی به زمین یا Letters to Earth فوق العاده نازنین و خواندنی است. داستان فردی غیرزمینی است که در روی زمین، رفتار انسان ها را بررسی می کند. مارک تواین خداست اصولن.



سیاست، ارسطو


ارسطو می گوید درست است که داستان های خدا و خدایان افسانه بوده، اما آدمیزاد دو نوع است: نوعی که می خواهد حکمرانی کند و نوعی که می خواهد حکمرانی بشود. به گفته ارسطو در این کتاب ارزشمند، شاید نتوان حاکمیت را ابدی کرد، اما افراد حاکمیت خواه، ابدی هستند. افرادی هم که دنباله رو هستند هم ابدی هستند. اما ارسطو می گوید بهتر است هر دو طیف، این کتاب را بخوانند تا شاید با خودشان بیشتر آشنا شوند. شما جزو کدام دسته هستید؟





میمون برهنه، دزموند موریس

این اثر ارزشمند، بعد از خواندن کتاب های فروید، به تمامی افراد بشر توصیه می شود، یعنی من توصیه می کنم. بعد از این که فروید خواندید و فهمیدید چیزهایی که با الفاظ دهن پرکن به ما خورانده می شود تا ما را راحت تر به افرادی گول خور تبدیل کند، می رسیم به کتاب جاودانه دزموند موریس. این کتاب می گوید چطور خیلی از رفتارهایی که ما آدم ها داریم، کپی هایی هستند ناشیانه و در بطن، چه معنایی دارد. باور کنید پرسش هایی را جواب می گیرید که شاید خود پرسش یا شاید جواب آن را سطحی فرض کنید. مثلن: چرا زن ها رژ لب می زنند؟ اگر گفتید. کتاب به فارسی هم ترجمه شده است.



بحران، وینستون چرچیل

یک نکته مهم، این وینستون چرچیل که نویسنده این رمان است، فرق دارد با آن نخست وزیر بریتانیا. این وینستون چرچیل، آمریکایی است و این رمان، داستان عاشقانه یک وکیل نیوانگلندی است با یک خانم زیبای جنوبی. خیلی خواندنی است.



برهنه و مرده، نورمن میلر، The Naked and The Dead by Norman Mailer

این کتاب که از آن به عنوان بهترین رمان پس از جنگ جهانی دوم یاد می شود، یک جامعه نظامی را تصویر می کند و با دقت، برش هایی از رفتار مافوق و مادون در خدمت نظام را تشریح می کند. میلر در جایی از کتاب گفته است: اصل یک جامعه نظامی این است که هیچ کس نتواند از نردبان وحشت بالا برد. اگر مادون دیگر نترسید، مافوق نمی تواند به او امر کند. پس یادمان باشد، نظام یعنی ترس و وحشت و تنبیه.



ساتور، گری پاولسن، Hatchet by Gary Paulsen

کتابی برای رشد و بقا در زندگی، مانند یک انسان که باید باشد و نه انسانی که از حیوان تبعیت می کند. از متن کتاب:«پرواز کردن خیلی کار ساده ای است، فقط آموختن می خواهد. مانند خیلی چیزهای دیگر، مانند همه چیز دیگر.»



تارزان میمون ها نوشته ادگار رایس بارو، Tarzan of the Apes by Edgar Rice Burroughs

مرد یا انسان؟ به هیچ وجه. میمون؟ صد در صد. بار دیگر، کتاب و کارتون و داستان مصور و هر چیز دیگری که از این اثر در ذهن و یا در خانه دارید را بیاندازید کنار. این اثر را هر کسی به فراخور حال خود به تصویر کشیده در حالی که اصل آن چیز دیگری است. تفاوت انسان و حیوان در چیست و کجا؟ این کتاب راهنمای خوبی برای این پرسش اساسی است. بعد از خواندن این کتاب بهتر فروید و یا دزموند موریس را درک می کنید. شاید زندگی شما هم بعد از خواندن این آثار به شکل عجیبی متحول شود.




فراسوی نیک و بد، فردریش نیچه



نیچه حرف خوبی درباره این کتاب می زند: مسیحیت و دین نگران از شناخت است، چرا؟. و این کتاب را نوشت تا پاسخی دهد چرا که ادیان سعی دارند همه چیز را از دید بالا شرح بدهند و همه چیز را برای همه باور پذیر کنند بدون این که کسی سوال بپرسد. پرسشگری، چیزی است که هیچ دینی آن را برنمی تابد. مهم نیست گرایش دینی شما چیست، این کتاب را بخوانید. شاید شما هم فراتر از متن دینی، ذهنتان فعال شد. البته کدام کار نیچه خواندنی نیست. علی عبداللهی خدمت بزرگی به جامعه نشر ایران کرده و کتاب اشعار نیچه را هم ترجمه کرده است. آن را حتمن بخوانید. داریوش آشوری هم که آخر همت به خرج داده و جذاب ترین کار نیچه را ترجمه کرده است پس معطل نکنید. چنین گفت زرتشت یادتان نرود.




موبی دیک، هرمان ملویل



از این که من شخصن عاشق شخصیت کاپیتان ایحب هستم، بگذریم، باز هم گریگوری پک و تصویرش را از این بحث دور بیاندازیم و به کتاب بپردازیم.موبی دیک را اگر کسی نهنگ سفید خواند، اشتباه کرده است، هرمان ملویل یک پرسش اصلی را در این کتاب مطرح می کند: مرز میان حماقت و شجاعت کجاست؟ فکر می کنم کسی برای این پرسش جوابی نداشته باشد و بهترین انگیزه است که برویم و موبی دیک را بخوانیم. خیلی کار خدایی است.



فرانکشتاین، نوشته مری وولفستونکرافت شلی

بار دیگر این دنیای مسخره فیلم، بار دیگر دعوت از این که این تارهای عنکبوتی سینمایی را باز کنید و کنار بیاندازید. میدانم نسخه های سینمایی زیادی از فرانکشتاین ساخته شده اما فرانکشتاینی که معروف به مری شلی است، از همه بهتر است. از قضا فیملی هم با این نام هست که رابرت دو نیرو هم در آن بازی می کند. صاف بندازیدش توی سطل آشغال. صاف بروید سراغ این کتاب.



هملت، شکسپیر

شاید نمایشنامه خوان نباشید، اما نمی شود این طوری بمانید یعنی اگر به خواندن نمایشنامه همت گمارید، سه سوت این اثر از بین می رود. اگر از بالای این فهرست شروع کرده باشید، دیگر حالا حتمن سه یا چهار تا نمایشنامه خوانده اید دیگر، پس دیگر حل است. حالا هملت، شاید بینظیر ترین اثر در حوزه ادبیات نمایشی. میدانم ممکن است صد تا فیلم و یا اجرای آن را دیده باشید اما عاجزانه خواهش می کنم اثر را بخوانید. آدم را بار دیگر به دنیا می آورد این نمایشنامه ناجوانمردانه خوب.



قلعه حیوانات، جورج اورول

از جرج اورول کتاب 1984 را در بالا داشتیم اما قعله حیوانات خیلی خوب است چون آنقدر بین المللی مانند کتاب سال 1984 و توجه آن بر نظام کمونیستی نیست و از قضا برای خاورمیانه و نظام های ایدئولوژیک و مذهبی نوشته شده. زمانی قعله حیوانات در ایران ممنوع بود و بعد از چند سالی ممنوعیت آن برداشته شد. تا دوباره ممنوع نشده، اگر نخوانده اید، دست به کار شوید. جذابترین قسمت این کتاب، جنگ برای تصاحب قدرت است آن هم از جانب یک نوع ویژه از حیوانات که از قضا در اسلام هم خیلی اخ و تخ هستند. کلی لذت می برید از خواندن این کتاب.



وداع با اسلحه، ارنست همینگوی

یک داستان خوب و خیلی دوست داشتنی از این جهت که شما برای جنگ رفته اید و زخمی هم شده اید و در این گیر و دار عاشق هم می شوید. بالاخره باید دنبال کدام بروید؟ مرحوم همینگوی به شدت رئالیست را به بازی می گیرد اما در این یکی واقعن شاهکار است، هر چند به نظر شخصی خودم، داستان کوتاه هایش خفن تر و معرکه تر است.




بیگانه، آلبر کامو



وای. حتی همین عنوان را هم ذکر کردن کلی خاطره را زنده می کند و ادبیات شگرف را باز در ذهن زنده می کند. اگر نخوانده اید، کتاب این طور شروع می شود: «مادر مرد». ترجمه جلال آل احمد از بیگانه خیلی خوب است. این کتاب را با تمرکز و حواس جمع بخوانید چون خیلی شخص محور است و برای این که بدانید چطور آدم الینه و یا از خود بیگانه می شود، لازم است جزییات داستان را درک کنید. شاید هر کدام بیگانه ای شده باشید و خود خبر نداشته باشید. از کجا بدانیم؟ چطور بفهمیم؟ بیگانه را دست بگیریم و بخوانیم.



رابینسون کروزو، دانیل دفو

باز هم یک اثر درخشان ادبی دیگر که قربانی کارتون فیلم های صدمن یه غاز شده. حتی اگر بهترین اثر سینمایی را دیده اید، دلیل نمی شود بگویید رابینسون کروز خواندن ندارد. از قضا دارد، چه جور هم دارد. خیلی جدی جدی دارد. کتاب خیلی دوست داشتنی است چون لحظات آدمی که در جزیره ای دور دست افتاده، بی شباهت به زندگی ما نیست. به ویژه اگر فکر می کنیم که خیلی تنها هستیم و داریم خفه می شویم. بخوانیدش، دوست داشتنی است.



مروارید، جان اشتاین بک

داستانی از یک غواص مروارید بینوا به نام کینو، همسرش و فرزند خردسالش. داستان خیلی جانانه و جذاب است. این طور شروع می شود که فرزند خردسال کینو را عقرب می گزد و کینوی بدبخت پول ندارد پادزهر پیدا کند در نتیجه باید هر چه زودتر یک مروارید پیدا کند تا بتواند پادزهر گرفته و فرزندش را نجات دهد. خیلی جذاب است.




ترس و لرز، سورن کیرکگارد



داستان خیلی ساده است در ظاهر، ابراهیم تنها پسر خود را می برد که قربانی کند. متنی دینی که کم و بیش با آن آشنا هستیم اما همین متن کوتاه، زندگی کیرکگارد را به خود مشغول کرده بود و از آن سر در نمی آورد. چطور می شود که پدری که سر پیری صاحب فرزند پسری شده، راضی می شود تا او را قربانی کند. حتی بردنش که هیچ، این که چاقو را بر گلویش بگذارد و شروع کند به بریدن؟ آن جاست که کیرکگارد، می گوید آدمی به سپهر الهی که وارد شد، قدرت این کار را دارد و پیش از آن نمی تواند. چرخ تفکر را این کتاب در ذهن به کار می اندازد. سنگین است و عمیق.



بهشت گمشده، جان میلتون

اثری کلاسیک، طولانی و سخت برای خواندن. این اثر ارزنده را می توان این گونه شرح که نه، اما می توان در این ها خلاصه کرد: ایمان، گناه، بدبختی، آوارگی، جهنم، زندگی و بهشت. نمی دانم این اثر به فارسی ترجمه شده یا نه اما گوشه و کناری از آن را به شکل ترجمه دیده ام. شاید سخت و طولانی به نظر بیاید، اما خیلی اثر فوق العاده ای است. فیلم وکیل مدافع شیطان را دیده اید؟ شخصیت آل پاچینو که همان شیطان است را یادتان هست؟ نامش جان میلتون بود.




کنت مونت کریستو، نوشته آلکساندر دوما



یکی از صد در صد خواندنی ها. داستان شاهکار و خلاقانه ای از خیانت و انتقام. ادموند دانتس، بیچاره هیچ گناهی ندارد جز این که موفق است و ترقی می کند. از بینش می برند و همه چیزش را از او می گیرند، حتی معشوق دوست داشتنی اش، مرسده. با این حال بازمی گردد. یکی از دوست داشتنی ترین کارهای ادبی است. آینه ای است که در همه جای زندگی به درد آدم می خورد. اگر آدم موفقی هستید، حتمن این کتاب را بخوانید. حواستان دیگر جمع خنجرهایی است که به سوی شما می آید، به ویژه از پشت.



نشان سرخ شجاعت، استفن کرین

این مجموعه فوق العاده، از داستان های کوتاهی تشکیل شده که همگی در جبهه جنگ رخ می دهد. استفن کرین، با این کتاب، انقلابی در داستان کوتاه به وجود آورد. یکی دو تا از داستان های این مجموعه به صورت جسته و گریخته در مجلات ادبی چاپ شده اما فکر نمی کنم کل اثر ترجمه شده باشد. خیلی ساده نوشته شده، خیلی روایت صادقانه ای دارد و بسیار هم جذاب است.



تاریخ جهان، هرودت

این اثر، مغز اصلی کتاب های تاریخی و سنگ بنای بسیاری از تاریخ نگاری ها است. اگر به مبحث تاریخ می خواهید وارد شوید، حتمن هرودت را بخوانید اول.

یادداشت یعنی به یاد داشته باش!(19)

یادداشت یعنی به یاد داشته باش!(19)

 "خود جناب آقای روحانی به آزادی آنها راضی نیست چرا که نمی‌خواهد دولتش تحت فشار همراهی با اسرائیل قرار بگیرد و باید از آقای روحانی تشکر کرد. آزادی آنها صرفا باعث آشوب می‌شود."

این را میگویند مکر: جمله به گونه ای طراحی شده که شخصی که از او نام برده شده نه میتواند آن را نفی کند و نه اثبات. زیرا درهر صورت به گونه ای دیگر متهم میشود.

گوینده این سخن چندین سال است که بر خر مراد سوار است. هرچه میخواهد میگوید و مینویسد و کسی هم جلودارش نیست. خرش هم در موقع خود خوب جفتک میزند. ولی کسی که این نسبت به او داده شده به تازگی بر خری سوار شده که اگر هم بتواند جفتک بزند فرصت و موقعیتی ندارد تا این کار را بکند.
ولی باید دانست که: مکروا و مکرالله والله خیرالماکرین(... و خداوند بهترین حیله گران است.)


Saturday, December 7, 2013

بر زندگی چیره شو!!

بر زندگی چیره شو!!














.
.
.
.
قطره از رود جدا شد و به دریا پیوست
رود گفت : چه سقوطی کرد...
ابر گفت :  چه صعودی کرد. قطره ای دریا شد...
.
.
.
.
گر به دولت برسی مست نگردی مردی
گر به ذلت برسی پست نگردی مردی
اهل عالم همه بازیچه دست هوسند
گر که بازیچه این دست نگردی مردی . . .
.
.
.
.
به شنیدن عادت کن. خواهی دید که از سخن ابلهان نیز سود خواهی یافت . . .
(افلاطون)
.
.
.
.
از میان دو واژه انسان و انسانیت
اولی در میان کوچه ها
و دومی در لابلای کتابها سرگردانند.
(ویکتور هوگو)
.
.
.
.
آنقدر زمین خورده ام که بدانم برای برخاستن
نه دستی از برون بلکه همتی از درون لازم است . . .
.
.
.
.
زن زیباترین مخلوق خداوند است
و زیباییش زمانی به کمال میرسد ، که حس مادر بودن را تجربه میکند.
.
.
.
.
هنگامی که درگیر یک رسوایی میشوی
در مییابی که دوستان واقعی ات چه کسانی هستند.
(الیزابت تایلور)
.
.
.
.
دو چیز انسانیت را در وجود انسانها از بین میبرد:
1- فریاد ، وقتی باید سکوت کرد
2- سکوت ، وقتی باید فریاد زد
.
.
.
.
درسهای زندگی، آنقدر تکرار میشوند تا آموخته شوند . . .
.
.
.
.
شاید با راستی و درسیت نتوانی دوستان فراوان بیابی
اما میتوانی دوستان حقیقی را بیابی

.
نیمی از اشتباهاتمان ناشی از این است که
وقتی باید فکر کنیم ، احساس میکنیم
و وقتی که باید احساس کنیم، فکر میکنیم . . .
.
.
.
.
در زندگی اشتباهات بسیاری کرده ام و دردهای زیادی کشیده ام
اما آن اشتباهات “عاقل‌ترم” کردند و آن دردها “قوی‌تر” . . .
.
.
.
.
پیری به نظرم چیزی نیست جز بی آیندگی
و اگر انسان دچار پیری زودرس می شود،برای این است که فردایی نمی بیند . . .
(محمود دولت آبادی)
.
.
.
.
نه هر چشم بسته ای خواب است و نه هر چشم بازی بینا . . .
.
.
.
.
همیشه که باشی ، خسته می شوند
مردمانی که اگر نباشی ، می گویند : بی معرفتی . . .
.
.
.
.
ذهن جایگاهی است که می تواند
از بهشت ، جهنم و از جهنم ، بهشت بسازد . . .
(جان میلتون)
.
.
.
.
اخلاق بد مانند یک لاستیک پنچر است
تا عوضش نکنید، راه بجایی نخواهید برد . . .
.
.
.
.
اگر هیچکس توی دنیا از شما بدش نمیاد ، حتما یه جای کارِتون میلنگه !
(دیالوگی از سریالِ دکتر هاوس)
.
.
.
.
بعضیا “برای” رسیدن به جایی
و بعضیا “بعد” از رسیدن به جایی
همه چیزو زیر پا میذارند . . .
.
.
.
.
نه هر متاهلی عاشق است و نه هر مجردی تنها . . .
.
.
.
.
کسانی که در تاریکترین شبهایتان شما را تنها نمی گذارند
همان افرادی هستند که سزاوار همنشینی در روشن ترین روزهایتان اند . . .
.
.
.
.
دشمنی که صادقانه کینه ورزی کند
همیشه بهتر است از دوستی که ریاکارانه ابراز محبت می کند . . .
.
.
.
.
همیشه راهی برای به ثمر رسیدن آرزوها وجود دارد
هیچگاه قدرت دعا ، ایمان و عشق را دست کم نگیرید . . .
.
.
.
.
واقعیت این است که هر کسی آزرده ات خواهد کرد .
فقط باید کسانی را پیدا کنی که ارزشِ تحمل رنج را داشته باشند . . .
(باب مارلی)
.
.
.
.
پیدا کردن ملیون ها دوست راحته
اما پیدا کردن دوستی که در ملیون ها راه مشکل با تو بمونه معجزست . . .
.
.
.
.
بزرگ ترین موفقیت زندگی ام این بوده که با چشم های خودم ببینم
که چه طور فراموشم می کنند . . .
(گابریل گارسیا مارکز)
.
.
.
.
همه اخطار ها زنگ ندارند
گاهی هم “سکوت” آخرین اخطار است . . .
.
.
.
.
زندگی میتواند فوق العاده باشد ، اگر دیگران ما را به حال خودمان بگذراند . . .
(چارلی چاپلین)
.
.
.
.
گیریم تا آخر عُمر تنها بمانی و شریکی برای زندگیت پیدا نکنی
تحمل این موضوع، بسیار آسان‌تر از آنست که شب و روز با کسی
سر و کار داشته باشی، که حتی یکی از هزاران حرف تو را نمی‌فهمد . . .
(جورج اُورول)
.
.
.
.
بیرون کردن آدمهای منفی از زندگی ام به این معنا نیست که از آنها متنفرم
بلکه برای خودم احترام قائلم . . .
(آلدوس هاکسلی)
.
.
.
.
کوچک کردن دیگران
کمکی به بزرگ شدن
خودتان نخواهد کرد . . .
راد اس ام اس
.
.
.
.
قدرت ، جاذبه مرد و جاذبه ، قدرت زن است . . .
(گابریل گارسیا مارکز)
.
.
.
.
اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت
باقی همه بی حاصل و بی خبری بود . . .
(حافظ)
.
.
.
.
گاهی انسان می بایست بین چیزی که به آن عادت کرده
و چیزی که بسیار دلش میخواهد داشته باشد ، یکی را برگزیند . . .
(پائولو کوئلیو)
.
.
.
.
از زندگانیم گله دارد جوانی ام
شرمنده ی جوانی از این زندگانی ام . . .
(شهریار)
.
.
.
.
تو همانی که می اندیشی
هرگاه به این اندیشیدی که تو یک عقابی به دنبال رویا هایت برو
و به یاوه های مرغ و خروس های اطرافت فکر نکن . . .
.
.
.
.
از همه اندوهگین تر شخصی است که از همه بیشتر می خندد . . .
(ژان پل سارتر)
.
.
.
.
ز نـامــردان عـلاج درد خـود جستن، بدان مـاند
که خار از پا برون آرد کسی، با نیش عقرب ها . . .
(صائب تبریزی)
.
.
.
.
زمان هیچ‌گاه دردی را درمان نکرده
این ما هستیم که به مرور، به درد‌ها عادت می‌کنیم . . .
.
.
.
.
نه دنیا را بــد ساخته اند
و نه انسان را بــد آفریده اند
تمام مشکل این است
که بــد را خوب رنگ کرده اند . . .
.
.
.
.
کـــاش مــردان ، همیشه مـــرد باشند
و زنـــان ، همیشـــــه زن
آنگــاه هر روز نـه روز “زن” ، نـه روز “مرد”
بلکــه روز “انســـان” است . . .
.
.
.
.
ﺳﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﺣﺘﯿﺎﻁ ﺑﺮﺩﺍﺭ : ﻗﺪﻡ ، ﻗﻠﻢ ، قسم
ﺳﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﭘﺎﮎ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭ : ﺟﺴﻢ ، ﻟﺒﺎﺱ ، ﺧﯿﺎﻝ
ﺍﺯ ﺳﻪ ﭼﯿﺰ ﮐﺎﺭ ﺑﮕﯿﺮ : ﻋﻘﻞ ، ﻫﻤﺖ ، ﺻﺒﺮ
ﺍﺯ ﺳﻪ ﭼﯿﺰ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﻭﺭ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭ : ﺍﻓﺴﻮﺱ ، ﻓﺮﯾﺎﺩ ، ﻧﻔﺮﯾﻦ
ﺳﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺁﻟﻮﺩﻩ ﻧﮑﻦ : ﻗﻠﺐ ، ﺯﺑﺎﻥ ، ﭼﺸﻢ
ﺍﻣﺎ ﺳﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻦ : ﺧﺪﺍ ، ﻣﺮﮒ ، ﺩﻭست . . .
.
.
.
.
عادت ندارم درد دلم را به هر کسی بگویم
پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم
تا همه فکر کنند ، نه دردی دارم و نه قلبی . . .
(چارلی چاپلین)
.
.
.
.
گاهی حذف کردن برخی آدمها از زندگی تان
جا را برای آمدن آدمهای بهتر باز میکند . . .
(ژوزه ساراماگو)
.
.
.
.
انســــآن، درست هنگامی بزرگ می‌شود که احساس می‌کنــد، هیــچ است . . .
(کــــارو)
.
.
.
.
عذاب وجدان ، بدتر از مرگ در بیابان سوزان است . . .
(ویکتور هوگو)
..
.
روزهای برفی طولانی ترند
برای کودکی که از سوراخ کفشش به زمستان می نگرد . . .
.
..
مهم نیست که چقدر مرتکب اشتباه می شوید یا به آهستگی پیشرفت می کنید
شما همیشه جلوتر از همه کسانی هستید که اصلاً هیچ قدمی برنمی دارند . . .
.
..
فردی که منفی می اندیشد، در فرصت ها مشکلات را می بیند
فردی که مثبت می اندیشد، در مشکلات فرصت ها را می بیند . . .