با نام او که آغاز و پايان هستي است او. گاهشماری از برخی وقایع اجتماعی و سیاسی ایران و جهان تا آیندگان بهتر امروزمان را بشناسند
Friday, January 10, 2014
کشف پمپ عظیم گازی در مریخ
کشف پمپ عظیم گازی در مریخ
ایسنا - کد خبر: 92100904838
دوشنبه ۹ دی ۱۳۹۲ - ۰۶:۵۰
بر اساس ادعای جدید دانشمندان، جو دارای فشار پایین مریخ و خاک متخلخل آن، شرایط ایدهآل را برای تبدیل تمامی سطح این سیاره به یک پمپ گازی عظیم ایجاد میکند.
به گزارش سرویس علمی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، این پمپ میتواند به سرعت گاز و ذرات غبار را در چند سانتیمتری بخشهای بالاتر و پایینتر خاک این سیاره به چرخش درآورد.
هیچ مورد مشابهی از این نوع پمپ عظیم سیارهای بر روی زمین وجود ندارد.
در واقع، دانشمندان دانشگاه دویسبورگ-اسن آلمان تصور میکنند مریخ تنها جسم منظومه شمسی است که بر روی آن، پمپاژ مداوم و عظیمی میتواند رخ دهد.
در صورت عملیشدن این نظریه، چنین پمپاژی میتواند به عنوان مکانیسم غالب برای انتقال بخار آب در سراسر سطح سیاره سرخ عمل کند.
کارولین دو بویل، یکی از اعضای تیم تحقیقاتی گفت: ایده خاک مریخی به عنوان یک پمپ گازی سیارهای به طور تصادفی و زمانی به ذهن ما خطور کرد که در حال مطالعه فورانهای غبار تحریکشده با نور تحت میکروگرانش بودیم.
وی ادامه داد: زمانی که ذرات فرسایشیافتهای را مشاهده کردیم که بالا میرفتند و دوباره بدون انتقال گرما در سطح آرام میگرفتند، نتیجه گرفتیم که باید یک جریان گازی به داخل و حتی در خلال خاک وجود داشته باشد.
دو بویل اضافه کرد: بزرگترین اهمیت کشف ما شناسایی این جریان گازی است که نه تنها در بالای خاک مریخی، بلکه در خلال آن نیز وجود دارد.
چنین موضوعی به دلیل وجود فشار سطحی پایین مریخ روی میدهد.
گرچه مریخ و زمین ویژگیهای مشترک زیادی با هم دارند، یکی از مشخصههای متفاوت سیاره سرخ فشار سطحی بسیار پایین آن است که کمتر از یک درصد فشار سطحی زمین گزارش شده است.
جو مریخ شامل دیاکسیدکربن است و این فشار سطحی بدین معناست که مولکولهای دی اکسیدکربن دارای مسیر باز 10 میکرومتری (فاصله متوسط بین تصادمهای پشت سر هم با یکدیگر) هستند. همچنین اندازه هر دوی ذرات غبار و منفذهای خاک مریخی 10 میکرومتر است.
تحت چنین شرایطی، یعنی زمانی که مسیر باز با اندازه ذره و منفذ قابلمقایسه است، اثری به نام «جاروکشی گرمایی» به وجود میآید.
مطابق این اثر، زمانی که یک طرف منافذ موجود گرمتر از طرف دیگر است، منفذ به عنوان یک پمپ کارآمد عمل کرده و گاز را از بخش سرد به بخش گرم منتقل میکند.
جزئیات این مطالعه در مجله Nature Physics منتشر شد.
استقبال از شاه
محمدرضا شاه دو سال آخر زندگیاش در این حیرت گذشت كه چطور امكان دارد وقتی در اردیبهشت ۱۳۵۷ به مشهد رفت، مردم با دیدن موكب ملوكانه هورا بكشند: «زنده باد»، و وقتی به تهران برگشت، پشت سرش داد بزنند: «مرده باد»، و نتیجه میگرفت پس دستهایی در كار بود. اما آن مردم در تطابق فكر و رفتارِ ظاهراً متضاد خویش، مشكلی ندارند؛ نكتهعجیبی هم نمیبینند. یاد گرفتهاند كالسكه و كادیلاك و پول خوب است، كالسكهسوار و کادیلاکسوار و پولدار بد است. انسان فاقد عزتنفس دنبال هر موكبی كه از خیابان رد شود میدود، در همان حال كه عقیدۀ قلبی خویش را رندانه مخفی میكند. اما تركیب رندی و تقیه، همراه با فقدان عزتنفس، راه را بر رشد دموكراسی میبندد.
برگرفته از: ببرسواری و خبرهای بد برای دموكراسی - محمد قائد
استقبال از شاه
از وقایع دیگر دوره دبستان استقبال از شاه بود که برای افتتاح پل نوساز خرمشهر به شهر ما آمد. (احتالا 1337) این پل برای مردم خرمشهر بسیار مهم و کارساز و در تسهیل امور مؤثر بود. پلی که در جنگ ایران و عراق ایرانیها بخشی از آن را با دینامیت منفجر کردند تا عراقیها به آبادان دست نیابند. دبستان شرافت در خیابانی واقع شده بود که به موازات رودخانه کارون بود. به هریک از ما بچه ها یک پرچم ایران کاغذی که دسته ای چوبی داشت داده بودند و رو به خیابان و شط(رودخانه کارون) صف کشیده بودیم. هنگامی که شاه از توی ماشینش از کنارمان میگذشت پرچمها را تکان دادیم. این بود استقبال ما. نه مثل این روزها که خودشان را خوارمیکنند و مثل آدمهای حقیر پس و پیش اتومبیل استقبال شونده میدوند!! و استقبال شونده هم خوشش میآید!! چه منظره سخیفی که در اسلام هم تقبیح شده است. (برگرفته از آن روزها- زندگی و خاطرات احمد شماع زاده)
A Persian guy
For: You Smile!
A Persian guy moves to California and goes to a big department store looking for a job. The manager asks: Do you have any sales experience? The guy, Yeah, I was a salesman back home.
The manager liked the young man, so he gave him the job. 'You start from tomorrow! I'll come down after close time and see how you did, but let me give you a bit of advice. If a customer comes looking, say, for toothpaste, you might suggest for him a toothbrush, or shaving cream etc. You get the idea. Of course, the young man said.
His first day on the job was rough but he got through it. After the store was locked up, the manager came down. How many sales did you make today? The guy said: One. The manager groans, Just one? Our Lebanese sales people average 20 or 30 sales a day. How much was the sale for? The guy said: 101,237.64 US dollars. The manager exclaims, what? 101,237.64 Dollars?' What did you sell him? The guy said, first I sold him a small fishhook. Then sold him a medium fishhook. Then I sold a larger fishhook. Then I sold him a new fishing rod. Then I asked him where he was going fishing, and he said down at the coast, so I told him he was going to need a boat, so we went down to the boat department, and I sold him that twin engine Chris Craft. Then he
said he didn't think his Honda Civic would pull the new boat. So I took him down to the automotive department and sold him that 4X4 BMW.
The manager says, you mean a guy came in here to buy a fishhook and you sold him a boat and truck? The guy said: No! NO! NO! He came in to buy a box of Kotex for his wife and I said: Well, since your weekend is obviously fucked up, you might as well go fishing!!!
|

Subscribe to:
Posts (Atom)