Monday, January 20, 2014

رابطه‌ آمريكا و هيتلر با آدم فضايي ها

دنیای اسرارآمیز

by ufolove

تهران (FNA)- برخي رسانه‌هاي خبري گفته‌اند؛ كارمند اسبق آژانس امنيت ملي آمريكا (NSA)‌ اطلاعاتي را افشا كرده است كه شامل اسناد غير قابل انكاري مبني بر تعيين سياست خارجي و داخلي آمريكا توسط دستور كاري از آدم فضايي‌ها و يا فرازميني‌ها دست كم از سال 1945 مي‌باشد.
به نقل از  Whatdoesitmean.com  ؛ گزارش بسيار عالي سرويس امنيتي فدرال (FSB)  در مورد حدود دو ميليون رازهاي امنيتي طبقه‌بندي شده دقيق از وزارت دفاع آمريكا (DOD) كه آژانس امنيت ملي آمريكا (NSA) و سرويس امنيتي مركزي(CSS‌) را راه اندازي‌ كرده است، بدست آمده‌است.
اين گزارش توسط ادوارد اسنودن، آمريكايي دور از وطن منتشر شده است كه شامل اسناد غير قابل انكاري است كه نشان مي‌دهد دستور كار آدم فضايي‌ها يا فرازميني‌ها سياست داخلي و خارجي آمريكا را دست كم از سال 1945 تعيين مي‌كند.
ادوارد اسنودن يك متخصص كامپوتر است، كارمند اسبق آژانس جاسوسي مركزي (CIA) و كارمند اسبق (NSA/CSS) و كسي است كه اين اطلاعات بايگاني شده را در اواخر 2012 براي بسياري از رسانه‌ها افشا كرد و پس از معرفي به عنوان تحت تعقيب ترين فرد روي زمين در سال 2013 توسط دولت اوباما پناهندگي موقت روسيه را پذيرفت.
همچنين اين گزارش FSB نشان مي‌دهد كه اسنودن با ايميلي با موضوع ” من و بقيه چيزهايي داريم كه ميتواند مورد توجه شما باشد.؟.؟.؟” با روزنامه‌نگاران و وبلاگ‌داران مطرح آمريكايي و نويسنده گلن گرينوالد ارتباط بر قرار كرده‌بود.
به زبان خود اسنودن اين گزارش ادامه خواهد داشت، او دليل دست يابي و افشاي اين اطلاعات را تشريح كرد و به او در مورد دو دولتمردي كه يكي در انتخابات پيروز شده و ديگري دولت پشت پرده را اداره ميكند هشدار داد.
در كنار هشدارهايي كه اسنودن و گروهش در مورد سردمدار اين دولت مخفي داد، كارشناس FSB در گزارشش از تصديق آن موضوع در آخر هفته گذشته توسط وزير دفاع سابق كانادايي پل هيلر يعني كسي كه به او توسط سرويس اطلاعاتي روسيه اجازه‌ي دست يابي به تمام اطلاعات اسنودن داده شد، خبر داد.
اگرچه متن دقيق تشكر وزير دفاع هيلر از اطلاعات اسنودن در FSB هنوز بايگانيست، اما مدتي بعد از مصاحبه‌ الكترونيكي شديدش با FSB ، به او اجازه‌ حضور در برنامه‌ي روسي جديد SophieCo در دو هفته‌ گذشته داده شد. در آن جا بود كه او اقرار كرد كه فضايي‌ها براي هزاران سال است كه از سياره ما ديدن مي‌كنند و انواع گوناگون فرازميني‌ها مثل  قد بلندان سفید پوست كه با نيروي هوايي آمريكا در نوادا همكاري مي‌كنند را توصيف كرد.
در بسياري از افشاگريهاي ناگهاني … ، بيشترين نگراني مراجع قدرت روسيه مربوط مي‌شود به اطلاعات اسنودن در مورد قد بلندان سفید (كه همانطور كه گفته شد قبلا توسط وزير دفاع هيلر افشا شده‌بود) كه اينها همان فرازميني‌هايي هستند كه در دهه‌ي 1930 به طور دقيق و عالي آلمان نازي را ايجاد كردند.
در يكي از بيشمار رئوس مطالب اين گزارش … نشان داده شده است كه با كمك اين فضايي‌ها در اواخر 1930 وقتي كه آلمان نازي فقط 75 زير دريايي داشت، در طول چهار سال جنگ جهاني دوم 1163 زير دريايي فوق تكلنوژيكي مدرن در كارگاه‌هاي كشتي سازي‌اش ساخت و حتي آنها را بكار برد.
در گزارش آمده است اطلاعات اسنودن همچنين ديدار قد بلندان سفید  را با رييس جمهور وقت آمريكا دوايت دي.آيزنهاور را تائيد ميكند و از آن زمان بود كه رژيم مخفي كه به طور پيوسته در آمريكا حكمراني ميكند تاسيس شد.
نگران كننده‌تر، هشدار گزارش FSB در مورد دستور كار قد بلندان سفید پوست  ‌است كه توسط رژيم مخفي براي حكمراني  مكالمات آمريكا براي كنترل سيستم سرويس الكترونيكي با قصد پنهان كردن هر گونه اطلاعات حقيقي در مورد وجودشان روي زمين به كار مي‌رود. همانطور كه در اطلاعات اسنودن آمده‌است، هدف نهايي آن‌ها شبيه سازي كلي و حكم‌راني به جهان است.
آنچه كه براي FSB در مورد تائيدات اين گزارش مجهول است، كساني هستند كه هنوز در دولت آمريكا از اسنودن پشتيباني مي‌كنند، اما كسي كه نوشته‌هاي كارشناسان اطلاعات روسيه را پيش ميكشد اشتباه نمي‌كند و نشان از تحولي عظيم بر سر قدرت در مقابل اين دولت مخفي به سركردگي اوباما توسط  نيروهاي ناشناخته  در جريان است.
ترسناك‌ترين موضوع براي سياستگزاران و سردمداران روسيه شامل قسمتي از اين گزارش است كه اگر آن‌ها توسط اوباما با قدبلندان سفید پوست  دولت مخفي در بيافتند آنگاه خود را با قدرت‌هاي ديگر فرازميني تطبيق داده‌اند.


جاسوسان آسمان

اشاره
همین مطلب مختصر و مفید نیز میتواند برای رد نظر منکران یوفو و معتقدان به آیفو بودن آنها بسنده باشد. زیرا تاریخها نشان از آن دارد که در آن زمان یعنی در قرن نوزدهم قدرتهای جهانی هیچ پیشرفت کیهانشناسی و فنی در حد ساختن اشیاء پرنده نداشته اند تا کسانی بتوانند شگفتی آفرینیهای فرازمینیها را به آنان نسبت دهند. این استدلال مکمل دلایلی است که در مقاله نقش بشقابهای پرنده در جامعه جهای آینده(موجود در وب) آورده بودم.
جاسوسان آسمان
در گوشه و کنار این جهان، شواهد و مدارکی وجود دارد که نشان میدهد احتمالا موجودات با شعوری، از فضای خارج از جو زمین مراقب پیشرفتهای تکنولوژی در روی کره زمین هستند. اسکندر کبیر، نخستین کسی نبود که این سفینه های فضایی، برای او و سپاهیانش مزاحمت هایی فراهم ساختند. این امپراتور جهان گشا، از دو سفینه عجیب سخن می گوید که در یکی از نبردها مرتبا بر فراز سپاهیان او مانور میدادند و بالا و پایین می رفتند، و همین امر باعث شد که سر انجام فیلهای جنگی اسبها و لشکریان او دچار وحشت شوند و از عبور از رودخانه، که این واقعه در آن مکان اتفاق افتاد امتناع ورزند.
مورخان زمان اسکندر، این سفینه های عجیب را سپرهای نقره ای درخشانی توصیف کرده اند که در اطراف آنها، شعله های آتش به چشم میخورد… در سال 1873، کارگران یک مزرعه بزرگ پنبه در تگزاس با مشاهده یک جسم پرنده شگفت انگیز که مستقیما از آسمان به سوی آنها آمد، دچار ترس و وحشت زیادی شدند و یکی از کارگران گفت: این شیء عجیب، مانند یک مار بزرگ نقره ای بود و چند بار پیاپی روی سر ما فرود آمد و دوباره به آسمان رفت. یک دسته از اسبها، رم کردند و ارابه ران، از شدت دستپاچگی زیر چرخهای ارابه افتاد و به قتل رسید. و در همان روز یکی دو ساعت پس از این حادثه، همین اجسام پرنده یا مشابه آنها بر فراز میدان رژه ارتش سواره نظام امریکا در “کانزاس” پدیدار گشتند و آنچنان اسبها را به وحشت انداختند که مراسم رژه بهم ریخت. در 9 آوریل 1879، صدها هزار تن از مردم ناظر یکی از عجیب ترین مناظر آسمانی بودند. این آغاز نمایش ترسناکی بود که مدت هفت شبانه روز ادامه داشت. این جسم پرنده ناشناخته،در ارتفاع زیادی در حرکت بود. هنگامی که با تلسکوپ به تماشای آن پرداختند مشاهده کردند که این شیء عجیب چیزی شبیه یک سیگار برگ بود که بالهای بزرگ ریشه داری به آن وصل شده بود. شب هنگام ، نورهای سرخ و سبز وسفید از آن ساطع میشد و منظره ای بس تماشایی داشت.
ستاره شناسان، چند روز پیش از آنکه این شیء عجیب از نظر ناپدید شود، آن را مورد مطا لعه قرار دادند. این شیء ناشناخته روز 16 آوریل همان سال از نظر ناپدید گردید. ولی سه روز بعد مجدداً در نقطه دیگری ظاهر شد. در سپیده دم  روز 19 آوریل 1897 ساکنان شهر کوچک سیسترز ویل واقع در ویرجینیای غربی به صدای سوت وحشتناکی از خواب پریدند و به خیابانها ریختند.آنها با چشمانی از حدقه در آمده جسم پرنده اسرار آمیزی را مشاهده کردند که به آرامی در آسمان چرخ میخورد . این یکی نیز چیزی شبیه یک سیگار برگ بود. کسانی که آن را به خوبی مشاهده کرده بودند، اندازه آن را حدود 60 متر تخمین میزدند. دقایقی بعد جسم ناشناخته از نظر پنهان گشت و مردم وحشت زده برای دعا و نیایش به کلیساها هجوم بردند. موضوعی که عجیب می نمود آن بود که هنوز در آن سال هواپیما اختراع نشده بود و تازه شش سال پس از آن تاریخ برادران “رایت” موفق شدند ماشین پرنده خود را به مرحله آزمایش در آورند.
در سال 1910 یکبار دیگر این شیء عجیب سیگار مانند در آسمان شهر چاتانوگا واقع در ایالت تنسی ظاهر شد. ولی این بار فاقد بال بود. در شامگاه 13 اوت 1952 اجسام پرنده عجیبی بر فراز آسمان واشنگتن دیده شدند که دولت امریکا برای جلوگیری از ایجاد وحشت مردم ، از انتشار خبر آن ممانعت بعمل آورد، ولی دو سال بعد، یکی از نشریات رسمی دولت، واقعیت امر را بر ملا ساخت و تایید نمود که در آن شب فراموش نشدنی 68 شیء پرنده ناشناس برفراز پایتخت به پرواز در آمدند. کاخ سفید آمریکا از سوی پاره ای دانشمندان تحت فشار قرار داشت. این دانشمندان بر این باور بودند که این اجسام مرموز از کرات دیگر نیامده اند بلکه ساخته دست بشر زمینی بوده و احتمالا فعالیت های آنان جنبه اکتشافی دارد. از این رو باید آنها را نابود ساخت. ولی کاخ سفید دستور داد که هیچگونه اقدام خصمانه ای علیه این اجسام پرنده ناشناخته به عمل نیاید.
در سال 1972 رفت و آمد بشقابهای پرنده و اجسام پرنده ناشناخته در آسمان به اوج خود رسید.و چون در همان سال تعدادی از هواپیماها و کشتی ها بطرز اسرار آمیزی در منطقه”مثلث برمودا” واقع در اقیانوس اطلس ناپدید شدند، گروهی از دانشمندان وقوع این حوادث را با عبور این اجسام پرنده ناشناخته از فراز آن منطقه مرتبط دانسته گناه این رویدادها را به گردن سفینه های فضایی انداختند. ولی در حقیقت هنوز مدارک مستدلی در اینباره وجود ندارد.
امروزه نیز گهگاه افرادی ادعا می کنند که بشقاب های پرنده را به چشم دیده اند، ولی این موضوع دیگر بقدری یکنواخت و تکراری شده است که به گفته اینگونه افراد ترتیب اثر چندانی داده نمی شود.
این سفینه های اسرار آمیز، به سرعت می آیند و به سرعت می روند. هیچ سر و صدایی به راه نمی اندازند و هیچگونه اقدام خصمانه ای علیه ساکنان روی زمین روا نمی دارند. ولی اینکه آیا این اجسام پرنده ناشناخته از کجا آمده اند و به کجا می روند، هنوز در شمار اسراری قرار دارد که برای بشر لاینحل باقی مانده و در حقیقت علم در برابر آن انگشت به دهان مانده است.
منبع: کتاب عجیب تر از علم. برگرفته از یوفو لاو

رسوایی جنسی کلیسا و پدران روحانی در قرآن

رسوایی جنسی کلیسا و پدران روحانی در قرآن

و قفینا بعیسی بن مریم و آتیناه الانجیل و جعلنافی قلوب الذین اتبعوه رأفه و رحمه و رهبانیه ابتدعوها ماکتبناها علیهم الاابتغاء رضوان الله فما رعوها حق رعایتها فاتیناالذین امنوا منهم اجرهم و کثیر منهم فاسقون(حدید: 27)
ترجمه: و عیسی بن مریم را(پس از پیامبران پیش از او) آوردیم و به او انجیل را دادیم و قراردادیم در دلهای کسانی که از او پیروی کردند(منظور آباء کلیساست نه عامه مسیحیان که اگر چنین بود میفرمود: کسانی که به او ایمان آوردند) عطوفت و مهربانی. و رهبانیتی که نوآوری کردند(و از خود افزودند) که ما وادار شان نکردیم بر آن(ولی) آنان خود برای رسیدن به رضوان الهی این شیوه را برگزیدند. با این حال انجام ندادند آنچنانکه باید انجام میدادند(و به رضوان الهی میرسیدند). با این وجود از میانشان آنان که ایمان واقعی یافتند پاداش آنها را دادیم و بیشترشان فاسقانند.    
روشنگری: این آیه درست شرح حال پدران روحانی کلیساهاست. یعنی کسانی که ویژگی آنان رأفت قلب و مهربانی است. خداوند سپس به رهبانیت اشاره میکند. یعنی آنان واقعا خواستند مانند حضرت عیسی بن مریم رفتارکنند و از دنیا ببرند و در خدمت به قول خودشان اغنام الله(گوسفندان الهی یا مردم) باشند. ولی خداوند یاداوری میکند که ما آنان را بر این رهبانیت تشویق نکردیم بلکه آنان برای کسب رضایت خداوند از خودشان رویه بریدن از دنیا و برنگزیدن همسر(با توجه به اینکه کلیسا بر تحکیم بنیان خانواده پافشاری میکند.) را ابداع کردند تا با پیروی از حضرت مسیح که زندگی خود را وقف انسانها کرد در خدمت اندیشه ها و خواسته های او باشند و هدفهای او را به نتیجه برسانند.
آیه در پایان میافزاید که برخی از پدران کلیسا درستکارند و اجرشان نزد ما محفوظ است ولی بیشترشان فاسقند.
چه کسانی اجرشان نزد خداوند محفوظ است؟
-         آنانکه اگر نبودند بیشتر ساکنان قاره های آمریکا و آفریقا هنوز بیدین بودند یا به ادیان قبائلی خود اعتقاد داشتند و بوی تمدن به آنان نرسیده بود.
-         آنانکه از زندگی خود دست شسته اند و در جنگهای آمازون به جنگلیان کمک میکنند تا با سواد شوند و به کشاورزی بپردازند.
-         و به گونه ای کلی هریک از کلیسائیانی که واقعا خود را و نفسانیات خود را فدای پیشبرد مسیحیت و مدنیت کرده است.
انواع فسق در میان کلیسائیان:
فسق جنسی: بیشترین فسق و مشهورترین آنها در میان کلیسائیان فسق جنسی است به گونه های:
همجنسبازی در میان خود.
همجنسبازی با دیگران.
کودک آزاری.
خود ارضائی.
فسق جنسی منافقانه و ریاکارانه از دید کلیسا. زیرا برخی از آنان مخفیانه ازدواج کرده اند و دارای خانواده و فرزند هم شده اند.
فسق حسادت: برخی دیگر گرفتار حسادت مقام و منزلت شده اند. حتی برخی از آنان در رسیدن به قرب الهی به یکدیگر حسادت میورزند!! که در فیلمهایی مانند آهنگ برنادت (سوبیرو) به آن پرداخته شده است.
فسق مادی: برخی دیگر گرفتار مسائل مالی و پولی شده اند.
این آیه نشان میدهد که کارهای فسق الود متولیان کلیسا و بویژه کلیسای کاتولیک پیشینه ای کهن دارد و میگوید این روند با پیدایش مسیحیت شکل گرفته و تا زمان نزول قرآن و تاکنون ادامه داشته و نیز در آینده ادامه خواهد داشت. دلیلش هم روشن است زیرا نمیتوان فطرت و طبیعتی را که خداوند در نهاد انسان نهاده است نادیده انگاشت و راهی دیگر برگزید که طبعا منجر به انحراف از مسیر آفرینش خواهد شد.
18 ژانویه 2014 برابر با 28/10/92 - احمد شماع زاده

پیوست:
رسوایی جنسی کلیسا
بی بی سی - شنبه 18 ژانويه 2014 - 28 دی 1392
پاپ بندیکت ۴۰۰ کشیش را خلع لباس کرده بود
مدارکی که به تازگی از واتیکان بیرون آمده نشان می‌دهد پاپ بندیکت شانزدهم، پیش از آنکه سال گذشته از مقام خود کناره‌گیری کند ۴۰۰ کشیش را در سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ در ارتباط با پرونده رسوایی جنسی پدران روحانی، خلع لباس کرده بود.
این آمار از میان مدارکی که روز پنجشنبه (شانزدهم ژانویه) از سوی واتیکان به سازمان ملل متحد ارایه شد، استخراج شده است.
این نخستین بار است که واتیکان به طور علنی بابت شکایت‌های متعدد سوء رفتار جنسی کشیشان با کودکان مورد مواخذه قرار می‌گیرد.
نمایندگان این اصلی‌ترین نهاد مذهبی مسیحیان، روز پنجشنبه در برابر کمیته ای از سازمان ملل متحد در ژنو حاضر شدند و درباره علت مخفی نگهداشتن این مدارک و این که واتیکان برای پیشگیری از تکرار چنین وقایعی چه کرده، به سوالات پاسخ دادند.
با وجود این، مدافعان حقوق کودکان قربانی می‌گویند کلیسا هنوز به اندازه کافی در این باره "شفاف سازی" نکرده است.
پاپ فرانسیس که سال گذشته جانشین پاپ بندیکت شانزدهم شد، روز پنجشنبه (شانزدهم ژانویه) در مراسم موعظه ای، رسوایی جنسی پدران روحانی را "لکه ننگی بر دامن کلیسا" خواند.
او ماه گذشته اعلام کرد که واتیکان کمیته ویژه ای برای مبارزه با کودک آزاری در کلیسا تعیین کرده است.


francis-revolution-article-1

/francis-revolution-article-1

CLAUDIO PERI/EPA

A gospel of love.

In less than a year, Pope Francis' star has ascended to dizzying heights. It's one thing to be world-famous; it's another thing to be world-famous and well-liked, which is what he is. A staggering 92% of American Catholics, and 69% of all Americans, view the Pope favorably, according to one recent poll.
It's not hard to see why Francis has quickly become so popular. He's genial and welcoming, the kind of guy people trust easily, even eagerly. His unassuming style is accompanied by an unshakeable joy that is as compelling as it is contagious. He eschews pomp and embraces simplicity. His love for the poor is unmistakable and genuine. He pays his own hotel bill.
Yet Francis is not out to win a popularity contest; far from it. The trail of controversies - some serious, others less so - that have followed him through the first ten months of his papacy are a clear indication that this is a Pope who is more than willing to rock the boat.
In a long apostolic exhortation published in November, Pope Francis laid his cards on the table: "The great danger in today's world, pervaded as it is by consumerism, is the desolation and anguish born of a complacent yet covetous heart, the feverish pursuit of frivolous pleasures, and a blunted conscience. Whenever our interior life becomes caught up in its own interests and concerns, there is no longer room for others, no place for the poor."
This self-centered complacency, the Pope insists, is a danger for believers and non-believers alike. He attacks it again and again, pulling no punches. "We do not live better when we flee, hide, refuse to share, stop giving and lock ourselves up in own comforts. Such a life is nothing less than slow suicide."
The remedy Pope Francis tirelessly proposes is not a philosophy or a social reform. It is not to be found in economics, politics, or science. What he proposes - what the church exists to propose - is the gospel.
But the gospel can be a hard sell. It makes demands on us and calls us out of ourselves, leaving little room for complacency. In short, it means taking up the cross and following Christ. Christian hope springs from faith in Jesus Christ who passed through death, conquering it, and who offers us a share in his own divine life. Through him, love and life have the last word over sin and death.
If that's true - and the church is founded on the belief that it is - then our broken world has a cause to rejoice. As Pope Francis put it, "The joy of the gospel fills the hearts and lives of all who encounter Jesus."
That the head of the Catholic Church is going around preaching the gospel is not exactly news. What has caused most of the controversy - and stolen many a headline - is the way in which Pope Francis has undertaken that task. Combine his disarming, even endearing propensity to speak in an unguarded and informal way with his immense popularity and the unique moral authority of his office and reporting on the Pope has become for many, if you'll forgive the Catholic pun, a near occasion of spin.
Take, for example, the widely reported response Pope Francis gave to a question about Catholic priests who are gay: "If a person is gay and seeks the Lord and has good will, who am I to judge that person?"
As the Pope himself indicated at the time, he wasn't altering church teaching; he was actually reiterating it: Everyone - gay, straight, or otherwise - is called to "seek the Lord." Unfortunately, many people took the Pope's remark to suggest, or at least imply, a lax attitude toward the church's moral teaching homosexual acts are sinful. Some people were excited about this possibility; others found it implausible or upsetting. In the confusion that followed, the Pope's actual words, taken in their proper context, were quickly obscured.
Then there was the lengthy interview with a Jesuit magazine in which Pope Francis said, "We cannot insist only on issues related to abortion, gay marriage and the use of contraceptive methods." The church must speak about these issues within the proper context, the Pope maintained, lest they come to be seen as "a disjointed multitude of doctrines to be imposed insistently."
Yet the all-important context was promptly forgotten as the media (both Catholic and secular, for what it's worth) proceeded to fixate - obsess, you might say - on his comments on abortion, gay marriage and contraception. Once again, the real meaning of the Pope's words was largely lost in the media food-fight that ensued.
It must be said that some criticisms of Pope Francis have been warranted; not all of the controversies and confusion can be blamed on shameless ideologues or media bias. The Pope himself has asked for, and expressed gratitude for, fraternal correction. He is aware that his words can, and have been, misinterpreted. He even addressed the problem directly in the apostolic exhortation mentioned above: "In today's world of instant communication and occasionally biased media coverage, the message we preach runs a greater risk of being distorted or reduced to some of its secondary aspects."
Ironically, or perhaps predictably, all the media seemed to glean from the same 200+ page document could be found in headlines along the lines of "Pope slams trickle-down economics," which rather missed the Pope's specific point about the limits of free markets and completely ignored his larger point about the joy of the gospel.
The point is this: Pope Francis wants to shake us out of our pre-existing ideological categories, so he speaks in a way that cuts against those grains - even if that means causing a ruckus now and then.
From abortion enthusiasts at NARAL now associating themselves with the Pope to advance their agendas all the way over to Rush Limbaugh's preposterous denunciation of the Pope's statements on the economy as "pure Marxism," those most likely to be disappointed by Francis are those who insist on reading his words through the lens of categories into which the gospel simply does not fit.
Permit me two examples.
Self-described progressives who would claim Pope Francis as one of their own because of his manifest love for the poor and his talk of "social justice" are going to have to account sooner or later for his unwavering insistence on fidelity to the church's teachings they find less progressive, on issues like abortion, contraception, women priests, and gay marriage.
Political conservatives who share the Pope's horror at the injustice of abortion and share the Pope's insistence that the family is fundamental to a healthy society would do well to avoid breaking out into hives every time Pope Francis suggests, as his predecessors have, that free markets alone won't bring about a just society.
There is a wonderful line from Pope Benedict's encyclical, "God is Love," which Pope Francis is very fond of quoting: "Being a Christian is not the result of an ethical choice or a lofty idea, but the encounter with an event, a person, which gives life a new horizon and a decisive direction." The most compelling case for the truth of Christianity is not found in carefully articulated theological arguments - as important as those may be - but in examples of selfless love, lived joyfully.
That is the kind of witness Pope Francis calls Catholics to give.
This awareness of what is really at the heart of discipleship is not new; it's as old as Christianity itself. But to millions of people - including many of the world's 1.2 billion Catholics - it is news. Many are hearing that Good News for the first time from a Pope who also makes them uneasy. Therein lays the key to understanding why Pope Francis is not likely to start playing it safe any time soon.
As Jesus told Peter - who would become the first Pope: In order to catch fish, sometimes it is necessary to leave the safety and comfort of the shallows and put out into the deep water.
Pope Francis is calling the church and its faithful to do just that.
White is a fellow in the Catholic Studies program at the Ethics and Public Policy Center in Washington, DC and coordinator of the Tertio Millennio Seminar on the Free Society.



Read more: http://www.nydailynews.com/opinion/francis-revolution-article-1.1583514#ixzz2qviOghxt

Saturday, January 18, 2014

گوشتخواری و دگرگونی احساسات در انسان!ساسات

غذای‌ ما نه تنها بر روی سلامتی ما اثر دارد بلکه بر روی اخلاق و رفتار ما نیز تأثیرگذار است! انتقال احساسات زمانی‌ اتفاق می‌افتد که ما گوشت و اعضای بدن حیوانات را میخوریم! 

گوشت شما را متجاوز می‌کند!
بیشتر کسانی‌ که گوشتخواری میکنند، بخصوص گوشت قرمز و گاو نسبت به گیاهخواران بیشتر مستعد خشمگین شدن هستند.

گوشتخواران مستعد جنگ و ستیزه جویی اند.  تا سلاح بسازند و از آن استفاده کنند و خیلی از آنها با علاقه به شکار میروند. برای آنان کشتن حیوانات یک نوع تفریح است.

بافتهای‌ بدن احساسات را در خود ضبط می کنند!
به این موضوع از طریق اهدای عضو بدن پی‌ بردند، کسانی‌ که به آنها عضوی از بدن شخص دیگری اهدا شده بود, گزارش دادند که احساسات شخص اهدا کننده را به خود گرفته اند. حتی خاطرات آن شخص و حال و هوای آن شخص در زمانی‌ که در قید حیات بوده است.

این موضوع به این دلیل شدنی است که اعضای بدن هر قسمتش قابلیت این را دارد که انرژی را در خود ضبط کند و به همین ترتیب است که برای اهدای قلب، انرژی احساسی اهدا کنندهٔ قلب در بدن شخص گیرنده آزاد می‌شود و گیرندهٔ قلب احساسات آن شخص را دوباره تجربه می‌کند.
همهٔ بافتها و اعضای بدن میتوانند انرژی احساسی‌ را چه در قلب، چه در پوست، چه در عضلات و چه در خون ضبط کنند.

احساسات منفی‌ و مصرف گوشت!
زمانی‌ که گوشت یا هر عضوی از بدن حیوانی را می‌خوریم دقیقا احساسات آن حیوان را در خود ضبط میکنیم. تمام احساسات و انرژیهایی که در گوشت و اعضای بدن حیوان ضبط شده بودند، از طریق خوردن گوشت وارد بدن ما میشوند و تمام احساساتی‌ که حیوان در طول زندگی‌ خود تجربه کرده است وارد بدن ما میشود و روی اخلاق و رفتار ما تاثیر به سزایی می‌گذرد.
زمانی‌ که حیوانات به کشتارگاه فرستاده میشوند و با خشونت با آنها رفتار میشود و زجری که حیوان در تمام روز‌های زندگیش کشیده، همهٔ استرس‌ها, غصّه‌ها و دردها همه در بدن حیواناتی که یک عمر برده و اسیر بوده اند ضبط شده است. 
وقتی‌ لحظهٔ کشتن حیوان فرا می‌رسد، حیوان با ترس و استرس وحشتناکی‌ روبه رو میشود که همهٔ این ترس و وحشت ها هم حتی‌ در آخرین روز‌های زندگی‌ آن حیوان در گوشت و در همهٔ بافت‌های بدن حیوان ضبط میشود.
هنگامی که حیوان کشته میشود ، جنازهٔ حیوان, تمام انرژی خشونتی که با آن رفتار شده و تمام ترس‌ها و تمام احساسات نا امیدی برای زنده ماندنش را در خود دارد .

به عنوان مثال فکر می‌کنید این اتفاقی است که آمریکاییها جنگ را حمایت میکنند و اینهمه خشونت در مدرسه هایشان دیده میشود؟
وقتی‌ حیوان مظلوم و بی‌ گناه ترس مرگ به جانش میافتد و هیچ دفاعی‌ از خودش در مقابل آن آدم جلاد نمیتواند داشته باشد، فکر می‌کنید جز نفرت به آن آدم و خشم از آن آدم جلاد, حس دیگری میتواند داشته باشد ؟؟

انسانها می‌خواهند فراموش کنند که چگونه با حیوانات در کشتارگاه‌ها و دامداری‌ها برخورد می شود! اگر آدمها فقط یکبار به خودشان این جرات را میدادند و کشتار‌گاه‌های مختلف را با چشمان خودشان می‌دیدند و تجربه میکردند و وضعیت آن حیوانهای بیگناه را درک میکردند، به احتمال زیاد اکثر مردم‌ دیگر نمیتوانستند جنازهٔ یک حیوان را وارد بدنشان کنند و این یک حسن برایشان بود که دیگر احساسات حیوانی را وارد بدن خود نکنند!

فواید گیاه خواری!
در همهٔ افرادی که تغییر روش داده اند و غذای‌ کاملا گیاهی مصرف کردند تغییرات رفتاری مشاهده شده است.در همهٔ این افراد رفتاری صلح‌آمیزتر ، امیدوارتر به زندگی‌ و متعادلتر دیده شده است. زیرا در گیاهان هم احساسات ضبط می شوند با این تفاوت که با آنها با خشونت برخورد نمی‌شود و آنها فاقد سیستم عصبی مانند انسان و حیوان هستند و گیاهان تمام احساسات را از طبیعت میگیرند که احساساتی مثبت هستند، چه نور خورشیدی که به گیاه تابیده میشود و چه آب و مواد غذایی که از زمین به خود میگیرند، همه از طریق گیاه وارد بدن ما میشوند و همهٔ این‌ها انرژی حیات، زندگی‌ و کائنات را در خود دارند که از طریق گیاه وارد هر بافتی از بدن ما میشود و این انرژی مثبت زندگی‌ و کائنات روی ما تاثیر به سزایی می‌گذرد .
این مطلب برگرفته از یک سایت آلمانی‌ به نام مرکز سلامتی‌ است.


تاريخ : جمعه بیست و هفتم دی 1392
زینب صالحی از شاگردان استاد می‌نویسد: دیروز فرصتی دست داد و به همراه یکی از دوستان خدمت آقای ملکیان رسیدیم. بعضی از دوستان که میدانستند آقای ملکیان گیاهخوار هستند(1) مایل بودند که دیدگاه ایشان را درباره گیاهخواری بدانند. به ایشان منتقل کردم و گفتم اگر دعوتی از شما صورت بگیرد تمایلی به سخنرانی در 
این زمینه دارید؟

ایشان گفتند چیزی برای گفتن در این زمینه ندارم، جز اینکه کسانی که گیاهخواری میکنند اغلب یکی از این سه انگیزه، یا دو تا از آنها یا هر سه را دارند:
۱. انگیزه طبی و بهداشتی: طبق این دیدگاه فیزیک و ساختار بدن ما به گونه ای است که با گیاهخواری سازگارتر است تا گوشتخواری و اساسا برای گوشتخواری خلق نشده است. از جمله اینکه مثلا ما دندانهای گرد داریم نه تیز.
۲. انگیزه و دلیل اخلاقی که ریشه در آموزه های بودا و فرزانگان شرق باستان دارد. بر اساس این دیدگاه، ما حق نداریم برای برطرف کردن نیازهای خودمان حیوانات را به بدترین اشکال شکنجه کنیم.
۳. انگیزه و دلیل روانشناختی: بر این اساس کسانی که مواد گیاهی مصرف میکنند خصوصیات خوب روانی پیدا میکنند.
آقای ملکیان گفتند که من در ابتدا به دلیل دوم گیاهخوار بودم و بعد صحت اولی و سومی را هم تا حدودی درک کردم و هر سه را تا حدودی درست میدانم.
ایشان گفتند که بیش از این چیزی در این زمینه برای گفتن ندارند و اگر بخواهند در این زمینه سخنرانی کنند بیش از یک دقیقه طول نخواهد کشید! لذا درخواست سخنرانی را نپذیرفتند و این اجازه را دادند که من محتوای گفتگو را در اختیار دوستان قرار دهم. البته مطالب نقل به مضمون است.
-------------------
1.به نقل از برخی دوستان استاد ملکیان 20 سال است که گیاهخوارند.

دگرگونی بنیادی در جهانبینی کلیسای کاتولیک

به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس به نقل از شفقنا، پاپ فرانسیس(پاپ کلیسای کاتولیک روم) که از زمان روی کار آمدن در نظر داشت تمام اعتقادات غلط به جا مانده از پاپهای سابق را تصحیح نماید، در خطبه ای که در آن تعجب همگان را برانگیخت اعلام کرد: کلیسای کاتولیک دیگر به جهنم معتقد نیست؛ زیرا این مساله با عشق خداوندی تعارض دارد و آدم و حوا داستانی بیش نیستند.

اغلب پیروان کاتولیک و کارشناسان امور مسیحیت بر این عقیده بودند که وی در مسیحیت انقلابی همانند انقلاب مارتین لوتر ایجاد خواهد کرد و کلیسا را در مسیر اصلی و صحیح آن به پیش خواهد برد.
پاپ در آخرین خطاب خود تاکید کرد: ما با تفکر و دعا فهم جدیدی از برخی از عقاید به دست آوردیم؛ کلیسا دیگر به جهنم اعتقادی ندارد، زیرا اعتقاد به این مساله، عشق الهی را زیر سوال خواهدبرد، همچنین خداوند قاضی نیست؛ بلکه دوستدار بشریت است.
وی در ادامه تصریح کرد: خداوند قصد محکومیت کسی را ندارد، علاوه بر اینکه داستان آدم و حواء تنها یک اسطوره است و جهنم تنها کنایه ای از روح تنها است.
پاپ فرانسوا با بیان اینکه تمام ادیان صحت دارند زیرا از قلب تمام افرادی سرچشمه گرفته اند که به وجود خداوند ایمان دارند؛ تصریح کرد: کلیسا در گذشته در مورد برخی از مسایل اخلاقی به شکل نادرستی برخورد میکرد، اما امروز به نقش خود به عنوان قاضی پایان داده و آغوش خود را به روی تمام گروههای مختلف از جمله همجنس‌گرایان، لیبرالیستها، محافظه کاران، کمونیستها، افراد طرفدار سقط جنین و افرادی با میل جنسی مختلف، گشوده و از آنان میخواهد به آن بپیوندند؛ زیرا همگی خداوند را دوست داریم و همگی یک خدای واحد را میپرستیم.
وی در ادامه تاکید کرد: وقت آن رسیده است که تعصب را کنار بگذاریم و اعلام کنیم که حقیقت دین قابلیت تغییر و پیشرفت را دارد، به طوری که حتی بی دینان و کافران نیز با دیدن محبت الهی؛ وجود خدا را به رسمیت بشناسند و بعد از آن روح خود را خالص گرداند.
پاپ فرانسیس با اشاره به اینکه انجیل کتاب مقدس مسیحیان است؛ بیان کرد: با وجود آنکه انجیل کتاب زیبایی است، اما در آن کلمات و عباراتی وجود دارد که همگان را به تعصب و محاکمه دعوت میکند، درحالی که زمان آن رسیده است تا این بخشها مورد بازبینی قرارگیرند.
وی در ادامه با اشاره به تغییر برخی از قوانین از امکان به عهده گرفتن مقام پاپ توسط زن ابراز امیدواری کرد.

Thursday, January 16, 2014

شیعه شدن سفیر رومانی


سفير روماني در بغداد به مذهب تشیع گروید. او برای بازدید از حرم امام حسین علیه السلام به کربلا سفر کرده بود اما مجذوب حرم مطهر شد و بعد از شنیدن توضیحاتی درباره شخصیت امام حسین علیه السلام و نحوه شهادت آن حضرت، به مذهب تشیع گروید.
اخبار رسیده از شهر کربلای معلی حاکی از آن است که "جاکوب برادا" سفیر کشور رومانی در بغداد، بعد از زیارت حرم مطهر سید و سالار شهیدان، حضرت أبا عبدالله الحسین علیه السلام به دین مبین اسلام مسلمان گروید و مذهب اهل بیت علیهم السلام را بعنوان مذهب خود اعلام کرد.
گفته می شود او در حالی به مذهب تشیع گروید که برای بازدید از حرم امام حسین علیه السلام به کربلا سفر کرده بود اما مجذوب حرم مطهر شد و بعد از شنیدن توضیحاتی درباره شخصیت امام حسین علیه السلام و نحوه شهادت آن حضرت، به مذهب تشیع گروید.
منبع : شیعه انلای