الله
به نام
"او"
چشمها را بايد
شست
جور ديگري بايد
ديد قرآن را
پيشگفتار
شناخت هر چيز با سهگانه
زير كه مكمل يكديكرند ممكن ميگردد:
1.
شناخت ماهوي(چيستي از راه كشف و مكاشفه) 2. شناخت كيفي(چگونگي از راه پيبردن به
ويژگيها و محتوي) 3. شناخت ظاهري(از
راه حواس پنجگانه)
شناخت ماهيت اشياء چيزي
نيست كه همواره ممكن گردد. شناخت ظاهر ممكن و زودياب است ولي اساسي نيست. بنابراين
مهمترين بخش از سهگانه بالا همانا شناخت كيفي و پيبردن به صفتها- تاثيرها- و به
گونهاي كليتر- ويژگيها- كارامديها و ناكارامديهاست.
چون قرآن كريم موجودي بينظير
است شناخت آن به مراتب ديريابتر است و در چارچوب اين سهگانه بايد گفت:
1.
شناخت ماهيت آن تنها از راه
"انوار خدايي" ممكن ميگردد كه خود قرآن بيواسطهترين نور
خداوند است.
2.
شناخت شكل ظاهري قرآن و اجزاء آن
كه در فهم همگان باشد خوب است ولي بهتنهايي كارساز نيست بلكه مكمل است و بدون آن
نيز شناخت قرآن كامل نيست.
3.
ميماند شناخت كيفيت قرآن از راه
پيبردن به محتواي آن كه آنهم تنها از طريق تدبركردن در آن ممكن ميگردد چنانكه
خود ميفرمايد: افلايتدبرونالقرآن؟ يعني تدبر كنيد قرآن را.
الف - چيستي قرآن از
زبان انوار حق:
1.
قرآن از فرقان سخن
ميگويد:
از قرآن پرسیدم چيستي
و كيستي؟
گفت:
از سوي حكيم آگاهم
من لدن
حكيم خبير(هود: 1)
وحي و سخن حكيم
دانايم من لدن
حكيم عليم(نمل: 6) ان هو الاّ وحي يوحي(نجم: 4)
ذكري براي جهانيانم
ذكر
للعالمين(قلم: 52، ص: 82، تكوير: 27)
نور هدايتي براي متّقينم
هدي للمتقين(بقره: 2)
سند نبوت خاتم انبيائم
لايأتون
بمثله(اسراء: 88)
جلوهاي از نور حقّم
لوانزلناهذاالاقرآنعليجبللرأيته
خاشعاًمتصدعاًمن خشيهالله(حشر:21)
و از باطل بهدورم
لايأتيهالباطل
من بين يديه ولا من خلفه(حم سجده: 42)
بل مميّز باطل و حقّم تباركالذي انزلالفرقان علي عبده(فرقان: 1)
و جز پاكان روزگار،
مسنكنند مرا و درنيابند
ولايمسّه
الاّالمطهرون(واقعه: 79)
2. "منزل وحي" (قلب محمد) از "وحي
منزل" سخن ميگويد:
هنگامي
كه انواع بلاها و شدايد روزگار مانند پارههاي شب تاريك شما را فروپوشيد پس بر
شماست كه به قرآن متوسل شويد.
چه
آن شفاعتكنندهاي است كه شفاعتش پذيرفته شده و خبرگزاري است كه خبرش تصديق شده.
كسي كه آن را پيش رو قراردهد به سوي بهشتش ميكشاند و كسي كه آن را پشت سر گذارد
به سوي آتشش ميبرد. رهبري است كه به گزيدهترين راه رهبري ميكند و كتابي است كه
داراي تفصيل و تبيين و تحصيل است. فصل ميان حق و باطل است و هزل و بيهوده نيست.
ظاهر و باطن دارد. ظاهرش حكمت و باطنش دانش است. ظاهرش دلربا و باطنش ژرف است.
ريشههاي عميق دارد و ريشههاي عميق آن را ريشههايي است. عجائب آن به شمار نميآيد
و غرائب آن كهنه نگردد. داراي چراغهاي هدايت و نورهاي راهنماي حكمت و دليل معرفت
است. (1)
قرآن هدايتي است كه از گمراهي و بيان
روشني است كه از كورهراهي ميرهاند. موجب رهايي از لغزش است. نوري است كه از
تاريكي و پرتوي است كه از پيشآمدها نجات ميبخشد. دستگيرهاي است كه از هلاكت و
رشدي است كه از حيرتزدگي و بياني است كه از فتنهها بيرون ميبرد. رسانندهاي از
دنيا به سوي آخرت است. كمال دين شما در آن است. و احدي از قرآن سرنپيچد مگر آنكه
سوي آتش بپيچد.
قرآن
را نيكو فراگيريد كه نبكوترين حديث است. در آن تفكر و بررسي كنيد كه بهار دلهاست و
به نور آن بهبودي جوييد که بهبوددهنده درون سينههاست و آن را نيكو تلاوت كنيد که
گواراترين و شيرينترين داستانهاست... (2)
3. قرآن "مجسم" (علي) از قرآن مدون سخن ميگويد:
بدان
كه اين قرآن نصيحتكنندهاي است كه خيانت نميكند و راهنمايي است كه به گمراهي نميافكند.
گويندهاي است كه دروغ نميگويد و هيچكس به آن همنشيني نميكند مگر آنكه با
افزايشي در هدايت و كاهش در نابينايي و ضلالت... پس شفاي دردهايتان را از آن
بخواهيد و در گرفتاريها از آن ياري جوييد. ... آنچه دوست داريد بواسطه قرآن از
خدا بخواهيد و با دوستي آن به خدا توجه كنيد... آراء و افكارتان را در برابر قرآن
متهم سازيد و اميال و هوسهايتان را در باره آن مغشوش و نادرست انگاريد. (3)
قرآن
امركننده و بازدارنده و ساكت و گوياست. حجت خداوند بر خلق است. خداوند در برابر آن
از شما پيمان محكمي گرفته و نفوس شما را در گرو آن قرارداده و به وسيله آن نور خود
را تمام و آيينش را كمال بخشيد. خداوند هنگامي پيامبر خود را قبض روح كرد كه خلق
را از احكام هدايتبخش آن سرشار ساخت. (4)
4. "محو خدا"(امام سجاد) از "وحي خدا"
سخن ميگويد:
...
همان كتابي كه آن را به صورت نوري نازل كردي و آن را بر هر كتابي كه نازل
كردهاي گواه قراردادي و آن را برهر گفتهاي كه بيان كردهاي فضيلت بخشيدي و تميزدهندهاي
كه به وسيله آن حلال و حرامت را از هم جدا ساختي و پديدهاي كه به
وسيله آن احكامت را تشريع كردي و نوشتهاي كه آن را براي بندگانت تشريح
كرده. و وحيي كه آن را بر نبي خود محمد كه درود تو بر او باد نازل كردي و
آن را نوري قراردادي تا ما با پيروي از آن در تاريكيهاي ناداني و گمراهي راه
يابيم و شفادهنده دردهاي كسي كه براي فهميدن توام با تصديق آن خاموش گشته
و گوش فراداده. و معيار سنجش قسطي كه زبانش از حق و راستي برنميگردد. و نور
هدايتي كه حجتش در برابر گواهان به خاموشي نمي گرايد. و علامت سخايي كه
هر كس قصد آن كند و به راه آن رود گمراه نميشود. و هر كس به ریسمان عصمتش
دراوريزد از مهلكه برهد. خداوندا تو آن را بر پيامبرت محمد(ص) به طور اجمال نازل
كردي و علم عجائب آن را به طور كامل به او الهام بخشيدي و ما را با تفسير و توضيح
وارث علم آن قراردادي و بر كسي كه علم آن را نميداند فضيلت بخشيدي و ما را بر كسي
كه طاقت حمل آن را نداشت قوي ساخته و برتري بخشيدي.(5)
نقش قرآن چونكه بر عالم نشست نقشههاي پاپ و كاهن را شكست
فاش گويم آنچه در دل مضمر است اين كتابي نيست چيزي ديگر است
چونكه در جان رفت جان ديگر شود جان چو ديگر شد جهان ديگر شود
با مسلمان گفت جان بركف بنه هرچه از حاجت فزون داري بنه
اقبال لاهوری
ب- شناخت قرآن با شناخت محتوي و مطالب(دادهها)
آن(6)
قرآن مجيد متضمن كليات برنامه زندگي بشر و مشتمل بر سه
اصل كلي است كه اركان بناي رفيع اسلام را تشكيل ميدهند:
1. اصول عقايد كه نوعي از آن اصول سه گانه دين است: توحيد-
نبوت – معاد. و عقايدي كه از آنها ناشي ميشود مانند لوح و قلم- قضا و قدر- ملائكه
و عرش و كرسي و آفرينش آسمان و زمين و نظائر آنها.
2. اخلاق پسنديده يعني آنچه در وصول انسان به سعادت و كمال
انساني مؤثر است.
3. احكام شرعيه و قوانين علمي كه قرآن كريم كليات
آنها را بيان فرموده و تفاصيل و جزئيات آنها را به بيان پيغمبر اكرم(ص) واگذار
نموده است و ايشان نيز به موجب حديث ثقلين كه همه فرق اسلامي به نحو تواتر نقل
نمودهند بيان اهل بيت خود را قائم مقام و جايگزين بيان خود قرارداده است.
روشنگري: دقت شود تا برخي از اين شرح بد بهره
برداري نكنند كه نبايد غيرمعصوم در قرآن تدبر كند بلكه اين بيان و تبيين تنها به
احكام شرعيه مربوط است و خطاب قرآن براي تدبر در آن همه مردم را دربرميگيرد. به اين گفتار توجه كنيد:
ظهور يك معناي ساده و ابتدائي از يك آيه و ظهور معناي
وسيعتري به دنبال آن- و همچنين ظهور و پيدايش معنايي در زير معنايي در سراسر قرآن
مجيد جاري است كه با تدبر در اين معاني معناي حديث معروف پيامبر اكرم(ص) روشن ميگردد:
ان للقرآن ظهرا و بطنا و لبطنه بطنا الي سبعه ابطن(7) در اين زمينه ميتوانيد به مقاله "آفتهاي
كارامدي قرآن كريم"
بازگشت كنيد.
جهت سهولت كار پژوهشگران مطالب قرآن به سي
و دو بخش تقسم شده كه در هر بخش تقسيمهايي نيز وجوددارد كه به اختصار رئوس
مطالب هر بخش را بيان ميكنيم تا به محتواي مطالب قرآني آگاه شده و با عمل به
دستورهاي اين كتاب كريم ببشتر از آن قدرداني كنيم.
1.
كالاها- رنگها- پوشيدنيها (72 مورد)
2.
مسائل و
موضوعهاي اجتماعي (32 مورد): از جمله كاروكوشش- آشتي و سازش- مشاوره و مشورت- توانگري و زيادهروي
در عيش و نوش- آرايش و پيرايش- همسايگان- يتيمان- گفتار نيك- تعاون و همياري-
وظيفه و تكليف- دوستي.
3.
احكام و حدود (40 مورد)
4.
اخلاق پسنديده (46مورد) از جمله: امر به
معروف و نهي از منكر- برادري- ادب و شرم- ميانهروي- امانتداري- انفاق- ايثار-
گشادهرويي- راضي بودن به رضاي خدا- سپردن كارها به خدا- تقوي- فروتني- توكل-
رفتار نيك- دوركردن بدي به نيكي- ذكر نعمتهاي الهي.
5.
اخلاق نكوهيده (53 مورد)
6.
اسماء افراد و اشخاص يا اعلام
قرآن (132مورد)
7.
باريتعالي (43 مورد)
8.
مثلها- شامل: امثال سائره (245 مورد)
تمثيلها (57 مورد)
9.
امتها و فرقهها (20 مورد)
10.
پيامبران و پيامبري
الف - قرآن كريم بيست و پنج
پيامبر را به نام ياداور شده بدين شرح: آدم- ابراهيم- ادريس- اسحق- اسماعيل-
الياس- ايوب- داوود- ذوالكفل – ذكريا - سليمان- شعيب- صالح- عزيز- عيسي- لوط-
موسي- نوح- هارون- هود- يحيي- اليسع- يعقوب(اسرائيل)- يوسف- يونس-
ب - محمد رسولالله از جمله: اثبات رسالت و وحي به او- اخلاق و
صفاتش- رفتار مؤمنان با او- اهل كتاب او را ميشناسند- پارهاي از كارها و ويژگيهايش-
مباهله-
ج- پيامبري از جمله: فرستادن
پيامبران براي حكم كردن ميان مردم- برتري برخي پيامبران- دشمن پيامبران- بر
پيامبران جز ابلاغ پيام وظيفهاي نيست.
11.
انسان (16مورد) از جمله: آزمايش-
خانواده- حالتها و نشانه هاي انساني- اندامهاي انسان- شرف و پستي انساني- آفرينش
انسان
12.
ايمان (19مورد)
13.
بني اسرائيل(15مورد)
14.
تاريخ و سرگذشتها(76مورد)
15.
جنگ و جهاد و هجرت(17مورد)
16.
حيوانات و گياهان: الف- چهارپايان(88مورد)
ب- گياهان يا رستنيها(50مورد)
17.
دين(14مورد)
18.
آسمان و كيهان: زمين- درياها- تقويم يا
گاهشماري و نجوم- كوهها- آسمانها و زمين را در شش دوره آفريد- آسمانها و زمين
را به حق آفريد- زمينلرزه- ابرها- آسمانها- آسمانها و زمينها هفتاند. صاعقه
آسماني- هيئت و نجوم- ستارگان- كاستن از زمين از اطرافش- وراثت زمين- زور در نزد
خدا.
19.
شرك (12مورد)
20.
شيطان و جن (8مورد)
21.
عبادت(19مورد)
22.
عقايد(21مورد). بهشت- آيههاي
بسيار زيادي را دربرميگيرد از جمله: نامهاي بهشت- بهشتيها- وصف بهشتها- پهناي
بهشت
دوزخ- آيههاي
بسياري را دربرميگيرد از جمله: دوزخيان- صفتها و نامهاي دوزخ- وصف دوزخ
23.
دانش(14مورد)
24.
كتابهاي آسماني
الف- قرآن كريم: نامها و
نشانهها- سوگندهاي آن- تاويل و تحريف آن- تغيير در احكامش- تكرار در قرآن به
انواع مختلف- تلاوت قرآن و استعاذه به آن- دلايل قرآن- حقيقت قرآن- تصديق آن نسبت
به كتابهاي پيش از خود- سجدههاي تلاوت قرآن- شعر و قرآن- فواتح صور(حروف يا واژههاي
اول سورهها) قرآن فراموش شده- شب قدر- محكمات و متشابهات- واژههاي غيرعربي در
قرآن- نسخ- ناسخ- منسوخ- وصف قرآن و وجوب ايمان به آن.
ب- دیگر كتابهای مقدس: كتاب- انجيل- تورات- زبور
و زبر- صحف ابراهيم- صحف موسي.
25. كفر- ارتداد- نفاق
(35مورد)
26. مبهمات قرآن و
مواردي كه در قرآن به آن اشارهشده ولي نامي بردهنشده.
27. محرمات (28مورد)
28. خطابها و مخاطبها(چهل
مورد)
29. فرشتگان
30. نصاري يا مسيحيان
31. نظام اجتماعي
32. روز رستاخيز
ج- شناخت قرآن با شناخت
ويژگيهاي ظاهري آن
پس از شناخت قرآن از نظر ماهيت
و محتوي به شناخت آن از راه شكل ظاهرش ميپردازيم. شكل ظاهر به تنهايي شناخت
درستي از قرآن به ما نميدهد بلكه ميتواند وسيلهاي براي شناخت بيشتر قرآن باشد. هنگامي كه ميبينيم چه كوششها
و زحمتهايي براي حفظ شكل ظاهر قرآن كشيده شده و حتي روي حروف و صداهايش بحث شده
و دقيقا به حساب آمده بيشتر متوجه عمق آن ميشويم.
نامها و عنوانهاي قرآن(8)
قرآن كريم با نامها و عنوانهاي
زيادي مشهور است كه از اين نامها در خود قرآن نيز يادشده است. ميان اين نامها
چند نام از شهرت بيشتري برخوردارند كه مورد اتفاق دانشمندان علوم قرآني است بدين
قرار: 1. قرآن(58مورد) 2. فرقان(7مورد) 3- كتاب(25مورد) 4.
ذكر 5. تنزيل
قرآن كريم از سورههايي و سورهها
از آيههايي شكل گرفتهاند. پس براي شناخت شكل ظاهري قرآن بايد بدانيم سوره و آيه
چيست.
تعريف آيه
(9)
آيه بخشي از حروف و واژگان و جملههايي
است كه از طريق نقل و روايت حدود آنها مشخص شده است. شناخت حدود و مرزهاي آيات قرآني
توقيفي است و نه اجتهادي. يعني حدود آنها را تنها از طريق بيان شارع و پيامبر
اسلام(ص) ميتوان مشخص كرد و اظهارنظر شخصي درباره آنها روا نيست.
تعريف سوره
بخشي از آيات قرآني كه داراي آغاز
و انجامي باشند- از آن جهت كه آياتي از قرآن را دربرگرفته و پيرامون آياتي را
احاطه كرده و آنها را بر يكديگر تركيب نموده و قسمتي از قرآن را تشكيلميدهد سوره
ناميده ميشود.(10)
تفكيك سورهها و آيهها به مكي و
مدني(11)
دانشمندان اسلامي بحثهاي گسترده
و عميقي درباره آيات و سور مكي و مدني و طريقه شناخت آنها و نيز معيار و ضابطه آنها
كردهاند. از نظر عدهاي زمان و از نظر عدهاي ديگر مكان و به نظر گروهي موضوع و
از ديدگاه دستهاي ديگر مخاطبين معيار و ضابطه اين تشخيص است.
معروفترين و بهترين راي براي شناخت
آيات و سور مكي و مدني زمان نزول آنهاست. آياتي كه پيش از هجرت نازل گرديده
"مكي" است و آياتي كه پس از هجرت نزول يافته "مدني" است. اعم
از آنكه در مكه نزول يافته باشد يا در مدينه. در سال فتح مكه يا در حجهالوداع. در
سفر نازل شده باشد يا در حضر.
فوايد شناخت آنها(12)
شناخت آيات و سور مكي و مدني در
تاريخ قرآن خالي از اهميت نيست. به همين جهت عدهاي از دانشمندان كتابهاي جداگانهاي
را در اين زمينه تاليف كردهاند. از جمله فوايد اين شناخت اين است كه محقق به گامهايي
كه اسلام در دعوت خود برداشته و اين گامها با حوادث و شرايط و اوضاع- همزمان و
هماهنگ بوده آگاهي مييابد و به هماهنگي اين دعوت با محيط عربي اعم از مكه و مدينه
و بيابان و شهر دست مييابد و از سبك و اسلوبهاي متفاوت اين دعوت در خطاب به
مؤمنين و مشركين و اهل كتاب آگاه ميگردد.
ترتيب آيات در سورههاي قرآن(13)
از مجموع اسناد و مدارك و روايات
چنين برميآيد كه ترتيب آيا در سورههاي قرآن با ارشاد و راهنمايي پيامبر اسلام(ص)
صورت ميگرفته و راي و سليقه صحابه در بهجودآمدن آنها دخالتي نداشته است.
سرآغاز سورهها(14)
اين مبحث از موضوعهايي است كه از
ديرباز نظر دانشمندان تفسير و علوم قرآني را به خود جلب كرده است و آنان محتاطانه
در اين باره اظهارنطر كردهاند. و اين نشاندهنده آن است كه ما بايد بيش از پيش
دربازيافتن ژرفاي قرآن كريم بكوشيم و از محتوي بيكران آن حقايق سازندهاي را بيرون
بكشيم زيرا اين كلام آسماني هرگز در طرز برداشت علماء از آن به انتها نميرسد بلكه
هرچه در اين ژرفنا فرورويم گوهرهاي تابناكتر مييابيم كه محيط افكار ما را ابهامزدايي
ميِكند.
"سيوطي"
در اين باره مينويسد: خداوند متعال سورههاي قرآن را با ده گونه تعبير و بيان
آغاز كرده است كه همه سوره ها با يكي از آنها آغاز ميشوند:
1.
صفات مدح: الف- ستايش خداوند: حمد-
انعام- كهف- سبا- فاطر- فرقان- ملك. كه به آنها حامدات ميگويند ب- تنزيه خداوند كه با تسبيح او آغاز
ميشوند و به آنها "مسبحات" ميگويند.
2.
حروف تهجي: كه در آغاز 29 سوره به كار
رفته و به "حروف مقطعه" مشهورند.
(روشنگري: درباره
اين حروف بحثهاي زياد و نطرهاي متفاوتي ارايه شده ولي از آنجا كه بيشترين مباحث
ذهني و نظري بوده و گرهي را نگشوده است از آوردن آنها صرف نظر شد. تنها مورد قابل
پذيرش اعجاز عددي قرآن است و يك كتاب را در اين زمينه به خود اختصاص داده
كه در اين مقاله نميگنجد. نگارنده)
3.
نداء: كه در آغاز ده سوره به كار رفته.
در پنج سوره نداء و خطاب به رسول اكرم(ص) است و در پنج سوره ديگر مخاطب مردمند: نساء-
مائده- حج- حجرات- ممتحنه.
4.
جملههاي خبريه: مانند برائه منالله (سوره
توبه) كه در 23 سوره قرآن آمده است.
5.
سوگند: خداوند در پانزده سوره به امورو
اشياء گوناگون سوگند يادكردهاست. (اين سوگندها نشانه اهميت آنها براي خداوند و
براي تشويق مردم به يافتن اهميت آنهاست – نگارنده)
6.
شرط: در آغاز هفت سوره آمده است: واقعه-
منافقون- تكوير- انفطار- انشقاق- زلزال و نصر.
7.
صيغه امر: كه با قل آغاز ميشوند:
جن- كافرون- اخلاص- فلق- و ناس.
8.
استفهام: هل اتي(انسان)- نبا-
غاشيه- انشراح- فيل- ماعون.
9.
اخطار و نفرين: مطففين- همزه- تبت
10.
تعليل: لايلاف قريش
كوتاهترين و بلند ترين آيات
كوتاهترين آيه "مدهامتان"
(الرحمن: 64) و بلندترين آيه كه به آيه دين(بقره: 282) مشهور است سي جمله
دارد.
اولين و آخرين آيات نازل شده:
دانشمندان علوم قرآني اولين آيات
نازل شده بر رسول اكرم را پنج آيه اول سوره علق دانستهاند و آخرين آنها را آيات
"ربا" (278 تا 280 سوره بقره) و در نهايت آيه 281 اين سوره كه با "واتقوا
يوما ترجعون فيه الي الله" شروع ميشود ذكر كردهاند.
آيه محوري
آيه محوري آيهاي است در يك سوره
كه بخش اصلي موضوع آن سوره را شكل ميدهد. مثال: آيه محوري سوره بقره آيه 67 اين
سوره است و با "اذ قال موسي لقومه" شروع ميشود.
چند آيه مشهور
1.
آيهالكرسي (بقره: 255)
2.
آمنالرسول (بقره: دو آيه آخر)
3.
و ان يكاد (قلم: دو آيه آخر)
4.
آيه نور (نور: 35)
5.
آيهالفر (اسراء: آيه آخر)
6.
آيه صيف (نساء: 176)
7.
آيه شهادت (آل عمران: 18- 19)
8.
آيه ملك (آل عمران: 26- 27)
9.
آيه سخره (اعراف: 56- 54)
لزوم شناخت حدود آيات(15):
از
ديرباز شمارش آيات قرآني در نتيجه اختلاف در شناخت حدود آيات مورد اتفاق قرآنَشناسان
نبوده و تعداد آيات را به انواع مختلف شمارش كردهاند. به همين دليل موضوع شناخت
حدود آيات به آن اندازه اهميت يافت كه اولينبار حمزه بن حبيب از قرآء سبعه در
اوائل قرن دوم هجري درباره آن كتاب نوشت. بنابراين شناخت حدود صحيح آيات قرآني از
لوازم شناخت قرآن است. و بايستي مسلمانان در گفتارها و نوشتارهاي خويش از اين
موضوع مراقبت نمايند. زيرا تنها با شناخت آيات و رعايت حدود آنهاست كه ميتوانيم
با خودداري از بهكاربردن صورت ناقص آنها دين خود را از جهت صيانت كلام الهي ادا
كنيم. براي مثال هرگاه آغاز آيهاي و يا قسمت دوم از يك آيه كه مورد نظر است با
حرف واو شروع شود نبايستي بدون توجه به آن و تنها به دليل آنكه حرف واو تاثيري در
معناي جمله ندارد با سهلانگاري از نوشتن و يا گفتن آن درگذريم: نمونه: ... ولن
تجد لسنتالله تحويلا (بخش دوم آيه 43 سوره فاطر)
لزوم شناخت روابط آيات با يكديگر
شناسايي روابط ميان آيات قرآن از
جهات فراوان از جمله موارد زير اهميت بسيار دارد:
1.
آشنايي با متشابهات قرآن از جهت
پيشگيري از استعمال نابجا و برداشت نادرست از آيات قرآن به هنگام بهرهگيري از
آنها.
2.
نكتهاي كه در فهم و شناخت صحيح
قرآن بسيار مؤثر است دانستن اين است كه در قرآن يك و يا بخشي از يك آيه مربوط به
يك سوره در سوره و يا سورههايي ديگر تكرار شده كه در هرجا معنا و مفهوم خاصي در
رابطه با ديگر آيات پيشين و پسين خود دارد. مانند: "كل حزب بما لديهم
فرحون" در مؤمنون:53 و روم:32
3.
توضيحاتي كه پيرامون مورد پيش بيان
شد درباره تكرار برخي آيات در يك سوره نيز صدق ميكند. مانند: تكرار آيه "ولقد
يسرناالقرآن للذكر فهل من مدكر" پس از آيات: 16- 21- 31- 39 سوره قمر.
4.
درنظر گرفتن رابطه يك آيه با آيات
پسين و پيشين آن جهت تدبر و بهرهگيري درست. در اين زمينه توجه به نشانههاي وقف
ضروري است. مثالها روشنگري ميكنند:
مثال اول: هرگاه آيه پنجم سوره قصص
را بدون دنباله آن در آيه بعد نقل كنيم كلام الهي را ناقص رهاكردهايم. آيه پنجم
چنين است: و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا فيالارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم
الوارثين(لا) كه پس از اتمام آيه علامت "لا" آمده است. يعني بايستي
دنباله مطلب را ادامه داد. دنباله مطلب "و نمكن لهم فيالارض"
است. مشيت و اراده الهي در اين دو آيه بر چهار مطلب و در چهار مرحله قرارگرفته
است: منت- امامت- وراثت- و مكنت. پس هرگاه ناقل موضوع مكنت را كه در آيه بعد آمده
بيان نكند اراده الهي را نسبت به مستضعفين در سه مورد آورده و يك مورد را واگذارده
است.
مثال دوم: ممكن است برخي كسان از
يك روايت در قرائت برداشت نادرستي داشته باشند. براي مثال گفته شده كه ميتوان در
سوره انزال پس از سلام- وقف كرد ولي برخي اشخاص بويژه در نمازشان كه اين سوره را
ميخوانند هم وقف ميكنند و هم بدون وقف آن را ميخوانند. بدين گونه: "سلام.
سلام هي ..." و بدين ترتيب يك "سلام" بر آيه نازله از سوي
خداوند ميافزايند. درست آن چنين است: "سلام. هي حتي..." يا
"سلام هي ..."
تقسيمات قرآن(16):
شمار جزءها: 30
شمار حزبها: 120(توضيح
نگارنده: در قرآنهايي كه در سالهاي اخير در عربستان چاپ شده ميبينيم كه هر حزب را
نيز به چهار بخش تقسيم كردهاند.)
شمار سورهها: 114
شمار آيهها: 6236
شمار واژهها: 77701
شمار حرفها: 323671
اعجام قرآن(17)
اعجام مصدر باب افعال به معني رفع
گنگي و ابهام در كلام است كه به وسيله نشانههاي اعجام صورت مي گيرد. و تعدادشان
در قرآن بدين گونه است:
فتحه: 73243 ضمه: 4814 كسره:
30583 نقطه: 15681 مد: 1771 تشديد: 1925 همزه: 3273
تعشير و تخميس(18)
كه به معناي نوشتن
"اعشار" و "اخماس" يا نشانهگذاري بر انتهاي گروههاي ده دهي
يا پنج پنجي از آيات قرآن در سورههاست. اين تقسيمبندي در قديم معمول بوده و
بعدها جاي خود را به "احزاب" قرآن داده است. منتخب شمار اعشار قرآن 632
و اخماس آن 1236 است. اعشار جمع عشير و عشره و اخماس جمع خميس و خمسه است.
ركوعهاي قرآن(19)
عثمان بن عقان (خليفه سوم) هنگام
خواندن قرآن در نمازهاي مستحب هرگاه به انتهاي قصه يا مطلبي در آيات سورهها ميرسيده
يك ركوع انجام ميداده و سپس به مطلب بعدي ميپرداخته است. به همين دليل در قديم
سورههاي قرآن را به ركوعهاي مختلف تقسيم ميكردهاند. ما ميتوانيم بر آغاز سورههاي
برخي قرآنها شمار ركوعهاي آن را مشاهده كنيم. مثلا سورههاي آخر قرآن فقط يك
ركوع دارند. شمار ركوعهاي قرآن 557 مورد است و نشانه ركوعهاي قرآن
"ع" است.
احمد شماعزاده
16/12/88
بازگشتها:
1. جلد 4 اصول كافي- ص
398 و مقدمه پرتوي از قرآن- ص 21
2.
ص 22 مقدمه پرتوي از قرآن
3.
نهجالبلاغه نقل از صفحه 70 مقدمه تفسير نوين
4-
ص 22 مقدمه پرتوي از قرآن و ص 603 نهج البلاغه
5-
دعاء چهل و دوم صحيفه سجاديه
6. برگرفته از
قرآن كريم و ملحقات آن چاپ صدر قم به نقل از قرآن دكتر محمود راميار
7. قرآن در اسلام علامه طباطبائي به نقل از سفينه البحار
ماده بطن
8. ص 24 تا 27 تاريخ قرآن دكتر
سيد محمد بافر حجتي چاپ اول- دفتر نشر فرهنگ اسلامي
9. ص64
و 65 تاريخ قرآن
10. ص 83 و 84 تاريخ قرآن
11. ص 75 تاريخ قرآن
12. ص 73 پيشين
13. ص 66 پيشين
14. ص 111 تا 115 پيشين
15. ص 74 قرآن در اسلام
16. قرآن كريم و ملحقات آن چاپ صدر
قم – ص 799
17. پيوستهاي قرآن چاپ محمدعلي
علمي 1337 و ص 148 قرآن دكتر محمود راميار
18. پيوستهاي قرآن چاپ افست
محمدعلي علمي 1337
19. منبع پيشين