Monday, July 7, 2014

همسر دوم و شبهه شرعی!



آفتاب: به گزارش جماران آیت الله موسوی بجنوردی از شاگردان امام خمینی و البته از جمله اساتیدی است که همچنان مکتب فقهی امام خمینی را با دیدگاه های نوگرایانه فقهی خود دنبال می کند. مدیرگروه فقه و حقوق پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی در این گفت و گو ی کوتاه، مشروعیت همسر دوم را در شرایط امروز به گونه ای جدی زیر سوال می برد و با تأکید بر این که همسر دوم مصداق شکنجه همسر اول است؛ دیدگاهی جدید را در این باره مطرح می کند.

در استنباط شما از آیات و روایات با در نظر گرفتن عنصر زمان، بر اساس شرایط امروز آیا همسر دوم از منظر فقهی و شرعی می تواند مشروعیت داشته باشد؛ به طور کلی دیدگاه شما درباره راه حل های رعایت حقوق زنان در قوانین مرتبط با ازدواج چیست؟

قباله های 12 شرطی ازدواج را من درست کردم. یکی از آن شروط را از کانون انگلستانآمریکا گرفتیم، آن هم مبنی بر این که اگر مردی زنش را طلاق داد، باید نصف دارایی خود را به زن بدهد. دراروپا این طوری است که اگر زن طلاق داد، زن باید نصف دارایی خود را به مرد بدهد و اگر هم مرد طلاق دهد، او باید نصف داراییش را به زن بدهد که ما آمدیم و تنها بخش دوم آن را گرفتیم. یعنی اگر مردی زن خود را بدون عذر موجهی طلاق داد باید نصف دارایی خود را که در زمان زناشویی تحصیل کرده است را به زن بدهد. یادم است آیت الله صافی گلپایگانی به ما گفتند، این چه قانونی است که شما وضع کردید؟ این کار باعث می شود تا خانم ها کیسه بدوزند.
ما در جواب گفتیم هدف ما از این کار، ابتدا کاهش آمار طلاق است و دوم این که زن خانه بعد از چند سال زندگی اگر طلاق بگیرد باید جایی برای زندگی داشته باشد. خوشبختانه آمارهای بعدی نشان داد که این کار ما سبب شد تا طلاق کاهش چشم گیری پیدا کند.
مرحوم آقای گلپایگانی فرمود که بگذارید تا نصف. یعنی این که تا نصف دارایی خود را بدهد. الان هم اگر در پیش نویسهای موجود نگاه کنید میبینید اون "تا" هست و کمی هم رنگش با باقی کلمات جمله فرق می کند.
مجلس قصد تصویب قانونی را داشت که با توجه به آن، مرد برای ازدواج دوم، دیگر نیاز به اجازه همسر اولش نداشت. من شدیدا با این قانون مخالفت کردم و گفتم، این کار برای همسر اول مصداق شکنجه است و شبهه شرعی هم دارد.  قرآن میفرماید: در صورت برقراری عدالت میتوانید همسر دیگری اختیار کنید. حال من از شما میپرسم مرد 50 ساله ای که زن 20 ساله میگیرد، میتواند بین این دو عدالت برقرار کند؟
   ببینید ما وقتی که از حقوق زن در اسلام  سخن می گوییم، حرفهایی جدی داریم. من معتقدم که هیچ مردی نمی تواند دو تا زن بگیرد. این تعدد زوجات برای سرپرستان یتیمان است. قرآن می فرماید، «شما سرپرستان یتیمان مبادا کالای خوب را برای خودتان بردارید و کالای بد را برای یتیمان بگذارید و در ادامه نیز می فرماید، ای سرپرستان یتیمان اگر خوف دارید و مىترسید از اینکه (به هنگام ازدواج با دختران یتیم) عدالت را رعایت نکنید، (از ازدواج با آنان ، چشم پوشى کنید و) با زنان پاک (دیگر) ازدواج نمایید، دو یا سه یا چهار همسر، و اگر مى ترسید عدالت را (درباره همسران متعدد) رعایت نکنید تنها یک همسر بگیرید...»

اما باید توجه کنید که این اصلا به ماها ربطی ندارد که بتوانیم دو، سه یا چهار تا زن بگیریم. این تعدد زوجات مربوط به سرپرستان مال یتیمان است. فراموش نکنیم که باز هم در ادامه همان آیه خداوند میفرمایند، اگر در مورد آنها هم نمیتوانید عادل باشید، یکی بیشتر نمی توانید بگیرید. ببینید اگر دومی را گرفتید، اولی باطل است چون در مقام حکم وضعی تعریف میشود و نه حکم تکلیفی. به خدا قسم اسلام غریب است. متاسفانه با شهوات خودمان تفسیر به رای می کنیم و همین سبب پیدایش اشکالات می شود. موضوع تعدد زوجات بهانه ای به دست برخی داده؛ تا تعدد زوجات را امری مذهبی توصیف کنند.

تعدد زوجات در صدر اسلام برای مسائل شهوترانی نبوده است، بلکه تماما ازدواج های سیاسی بوده است و از هر قبیله ای یک همسر اختیار میکردند آن هم به خاطر حمایت آن قبیله از ایشان. چون درعرب رسم است که هر کس از قبیله شان همسر بگیرد از او حمایت میکنند. اگر پیامبر(ص) این کار را نمیکرد همان اول شهید میشد. پیامبر برای حفظ جانش از 9 قبیله زن گرفت.

اما تنها همسری که پیامبر نامش را به زبان می آورد و اشک می ریخت، حضرت خدیجه(س)بود. حضرت خدیجه 80 هزار(اغراق آمیز است. شاید هشت هزار درست باشد- شماع زاده) شتر برای حمل کالا داشت و تمام تجارت شبه جزیره عرب را حضرت خدیجه انجام میداد. ایشان تمام اموالشان را در راه اسلام دادند و وقتی فوت کردند، کفن نداشتند. این را بدانید که اگر اموال حضرت خدیجه نبود، اسلام شکل نمیگرفت. بنده به صراحت به شما بگویم که اسلام بر پایه شمشیر حضرت علی(ع) و اموال حضرت خدیجه(س) بنا شد.

اجازه بدهید در ستایش حضرت خدیجه یک روایت کاملا صحیح به شما بگویم. هر وقت جبرئیل حامل وحی برای پیغمبر بود، حامل سلام هم از طرف خداوند برای خدیجه بود. شما نمیدانید این که خداوند به حضرت خدیجه سلام میرساند، چه مقامی است. این همسر پیامبر بود، باقی تماما ازدواج های سیاسی محسوب میشد.

*****
                                                                                 
اکنون مقاله ای که هفت ماه پیش نوشته شده و نکات مهمی را در این زمینه یاداور شده در پی میآید:

شرایط چندهمسری در قرآن

فیلم مستندی در یوتیوب وجود دارد زیر عنوان بازار سکس در ایران. در این مستند آخوند جوانی به تصویر کشیده میشود که در شهر اصفهان مسئول ثبت ازدواج موقت است و مطالبی را به قرآن و اسلام نسبت میدهد که مشمول آیه یحرفون الکلم عن مواضعه(واژه را از جایگاههایش منحرف مکنند.) و نیز آیه فمن اظلم ممن افتری علی الله کذبا او کذب بآیاته...(پس چه کسی ستمگرتر از کسی است که بر خداوند دروغ نسبت میدهد و یا آیاتش را دروغ میخواند... ) میشود.
خانم و آقایی برای ثبت ازدواج موقت نزد او آمده اند. صحبت از آن میشود که خانم به این شرط راضی شده  که من همسر نداشته باشم. نظر خانم دستکم تحسین برانگیز است ولی آن آخوند دین ناشناس میگوید: نه مگر اسلام نگفته تا چهار زن عقد دائم میتونید داشته باشید؟ پس موقتش سهلتره و نیازی به اجازه همسر نیست.
دو اشکال بزرگ در سخن او نهفته است:
یکی اینکه مجوز قرآن تحریف شده و به آن قول معروف عمل کرده که: کلوا و اشربوا را تو در گوش کن ولا تسرفوا را فراموش کن. قرآن اگر گفته میتوانید تا چهار زن اختیار کنید موضوع را با دو شرط اساسی با عبارت و ان خفتم مشروط کرده است:
شرط اول: اگر آیه پیش از این آیه را بخوانید متوجه میشوید که موضوع زنان بی سرپرست است و اینکه اگر کسی میتواند به آنان کمک کند از راه ازدواج با آنها این کار را بکند. یعنی در زمانی که جامعه فقیر است و زنان بی شوهر ممکن است با مشکلات زیاد و جامعه با فساد مواجه شود. مجوز این گونه ازدواج آنهم با رعایت شرط دوم صادر شده.
شرط دوم: درست پس از آنکه میفرماید مثنی و ثلات و رباع میفرماید و ان خفتم فواحده یعنی پس اگر میترسید که نتوانید میان همان زنان یتیمدار عدالت و مساوات را رعایت کنید پس باید تکهمسری را برگزینید:
باید پرسید چه کسی میتواند عدالت را برگزار کند؟ تنها کسی میتواند چنین کاری را بکند که هم پولدار باشد(نکته شخصی) و هم خیرخواه جامعه و مشتاق عمل صالح باشد(نکته اجتماعی) و هم خدادوست باشد(نکته الهی) که کمتر کسی همه اینها را با هم دارد. یعنی در مورد مسکن- پوشاک- خوراک- فرزندان- زمان همنشینی و همخوابی همه همسران را یکسان ببیند و میان هیچیک تفاوتی قائل نشود تا خارج از عدالت رفتار نکرده باشد.
نکته دیگری که در سخنان آن آخوند جوان آشکار بود بیتوجهی او به روح حاکم بر دستورات اسلام و از جمله توجه اسلام به بنیان خانواده است. خداوند هیچگاه راضی نخواهد بود کسی که همسرش برای او مشکلی جدی و حاد ایجاد نکرده بدون رضایت همسر زن دیگری را چه دائم و چه موقت برگزیند.
پس از مدتی که از نزول آیه دوم و سوم سوره نساء میگذرد و مردم به دلیل نفهمیدن روح حاکم بر مجوز ازدواج با یتیمداران و یتیمانی که به سن بلوغ رسیده اند پرسشهایی برایشان پیش آمده آیات 127 تا 130 این سوره نازل میشود تا ثابت شود که مجوز چندهمسری تنها برای اصلاح جامعه و سروسامان دادن به خانواده هایی است که در مرگ شوهر بی سروسامان شده اند و نه خوشگذرانی و بهره برداری ناجوانمردانه از موقعیتهای پیش آمده. در آیات زیر خواهید دید که اسلام(برخلاف گفته آن جوان) تا چه اندازه از کیان خانواده و جامعه دفاع کرده و دستورات دقیقی صادر کرده است:
و یستفتونک فی النساء قل الله یفتیکم فیهن و مایتلی علیکم فی الکتاب فی یتامی النساء التی لاتؤتونهن ما کتب لهن و ترغبون ان تنکحوهن و المستضعفین من الولدان و ان تقوموا للیتمی بالقسط و ماتفعلوا من خیر فان الله کان به علیما(127)
و از تو پیرامون زنان میپرسند(تا حکم خدا برایشان روشن شود) بگو خداوند(یعنی نه من) درباره آنان به شما پاسخ میدهد و نیز پیرامون آنچه که خوانده شده بر شما در کتاب (قرآن) پیرامون دختران یتیمی که حقوق حقه شان را نمیدهید و تمایل دارید آنان را به همسری خود دراورید و نیز پیرامون رعایت حقوق کودکان صغیر(ی که دستشان به جایی بند نیست.) و اینکه قسط و داد را در مورد یتیمان برپادارید و(بدانید) آنچه که از خیر و نیکویی انجام دهید همانا که خداوند به آن آگاه است. 
آیه پس از آن نیز خیلی جالب است. زیرا معمولا همه فکر میکنند که نشوز یعنی نافرمانی و سرپیچی تنها مربوط به زن است و مرد در این زمینه دارای حق است و حال آنکه خداوند در این آیه به گونه ای سخن گفته که مردها نیز ممکن است ناشز باشند و از رعایت حقوق زنان سرپیچی کنند:
و ان امرأه خافت من بعلها نشوزا او اعراضا فلاجناح علیهما ان یصلحا بینهما صلحا و الصلح خیر و احضرت الانفس الشح و ان تحسنوا و تتقوا فان الله کان بما تعملون خبیرا(128)
و اگر زنی واهمه دارد که نکند شوهرش سرکش شود و یا از او دوری گزیند پس بر آنان گناهی نیست که با یکدیگر سازش کنند و سازش بهتر است از اینکه همه حق را به خودتان بدهید. زیرا طبیعتا هرکس مایل است همه حق را به خود بدهد.(و احضرت الانفس الشح) بلکه بهتر آن است که حقی هم برای طرف مقابل(چه زن و چه مرد و مشکلات او را نیز) درنظر بگیرید. 
آیه بعدی درست به آیه سوم سوره و موضوع چند همسری بازمیگردد که چه کسی توانایی آن را دارد که بیش از یک همسر برگزیند. پاسخ قرآن همان است که در توضیح آیه سوم یاداور شدیم. میفرماید:
و لن تستطیعوا ان تعدلوا بین النساء ولو حرصتم فلا تمیلوا کل المیل فتذروها کالمعلقه و ان تصلحوا و تتقوا فان الله کان غفورا رحیما(129) و ان یتفرقا یغن الله کلا من سعته و کان الله واسعا حکیما(130)
و هرگز نمیتوانید که میان زنانتان عدالت را برقرارکنید(یعنی چند همسری غیرممکن است) هرچند خیلی به آن شایق باشید. پس تمامیت خواه مباشید(که اگرباشید) پس او(همسرپیشین) را بلاتکلیف(بی سروسامان) رهایش میکنید. و اگر سازش کنید و پروا پیشه کنید پس خداوند بسیار درگذرنده و مهربان است. و اگر از یکدیگر(به نیکویی) جداشوند(و پس از آن با همسر دوم ازدواج کند) خداوند هر یک را از تواناییهای خویش بینیاز میسازد و خداوند توانبخش است و حکمتهایی برای بندگانش در نظر دارد.  
میبینیم که روح حاکم بر این آیات و نه تنها این آیات بلکه تمام قرآن آنجا که برخورد منافع شخصی پیش میِآید همواره مدارا- مماشات- گذشت- برخورد نیکو و پسندیده و امید به رحمت الهی است و نه بداخلاقی- زور- تنبیه و تأکید بر تواناییهای شخصی. انسانی که همواره اندیشه اش این باشد که حق با اوست و دیگری دارد به او ستم روا میدارد کارش به نزاع بیهوده و گاهی بنیانکن خواهد کشید.
9/9/92 - احمد شماع زاده

Friday, July 4, 2014

منتظر رفع حصر نباشید!

نگاه آیت الله خامنه ای به احتمال مرگ رهبران 'جنبش سبز'


واکنش آیت الله خامنه ای به ابراز نگرانی علی مطهری از امکان درگذشت رهبران "جنبش سبز"، یادآور واکنش مشابه وی پیش از مرگ احمد آذری قمی در حصر است. زمانی که در پاسخ به ابراز نگرانی مشابهی گفته بود: "به درک"
آیت الله خامنه ای اخیرا در پاسخ به ابراز نگرانی علی مطهری از امکان درگذشت رهبران "جنبش سبز" در حصر کلیک گفته‌است: "جرم اینها بزرگ است و اگر امام بودند شدیدتر برخورد می‌کردند." وی در پاسخ به درخواست این نماینده مجلس برای آزادی یا محاکمه قضایی این رهبران تاکید کرده: "اگر اینها محاکمه شوند حکمشان خیلی سنگین خواهد بود و قطعا شما راضی نخواهید بود. ما اکنون به اینها ملاطفت کرده‌ایم."
چنین واکنشی به ابراز نگرانی از امکان درگذشت محصورین در زندان خانگی، یادآور واکنشی مشابه در مورد احمد آذری قمی است؛ فقیه محافظه کاری که که زمانی از هموارکنندگان مسیر رهبری آیت الله خامنه ای بود. اما بعد از آنکه به جرگه منتقدانش پیوست، گرفتار حصر خانگی شد و نهایتا، در پاییز ۱۳۷۷ در حصر درگذشت.
محسن کدیور اسلام‌شناس، در تحقیقی راجع به آقای آذری‌قمی، نقل قولی از محمد مومن قمی از مدرسین حوزه علمیه قم را ذکر کرده که کلیک حکایت‌دارد: "کمی قبل از فوت آیت‌الله آذری‌قمی من به دیدار آقا [آیت الله خامنه‌ای] رفتم و از ایشان درخواست کردم اگر اجازه بفرمایند حصر بیت آیت‌الله آذری برداشته شود تا بلکه ایشان بتواند برای درمان بیماری حادش روانه‌ بیمارستان گردد که در غیر این صورت در مورد ایشان بیم جانی می‌رود. آقا در پاسخ خواسته‌ من گفتند: به دَرَک!"
ظاهرا شخص اول حکومت ایران، در موضوع حصر میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد، یک بار دیگر در جایگاه رهبری قرار گرفته که پیشتر نیز در مواجهه با یادآوری احتمال مرگ یکی از منتقدانش، با لفظ "به درک" واکنش نشان داده بود.
آیت الله خامنه ای از سوی دیگر، پاسخی قابل تأمل به این پرسش داده که چرا محصورین باید حتی از حق محاکمه شدن در دستگاه قضایی محروم باشند؟ به گفته وی در صورت محاکمه محصوران، "حکمشان بسیار سنگین" خواهد بود و در نتیجه حصر بدون محاکمه، نوعی لطف در حق آنهاست.
"اگر چه در ماه های گذشته، مدافعان آقای خامنه ای به کرات کوشیده اند حصر خانگی رهبران معترض به انتخابات ۱۳۸۸ را نتیجه فرآیندی 'قانونی' – مثلا تصمیم شورای عالی امنیت ملی – معرفی کنند و مسئولیت شخص رهبر را در مورد آن کمرنگ نشان دهند، اما مواضع نقل شده از رهبر، یادآور شیوه ای آشنا از 'تعیین‌تکلیف' برای نهادهای قانونی است"
این نوع واکنش نیز، در رفتارشناسی آیت الله خامنه ای ردپای آشنایی دارد. اگر چه در ماه های گذشته، مدافعان آقای خامنه ای به کرات کوشیده اند حصر خانگی رهبران "جنبش سبز" را نتیجه فرآیندی "قانونی" – مثلا تصمیم شورای عالی امنیت ملی – معرفی کنند و مسئولیت شخص رهبر را در مورد آن کمرنگ نشان دهند، اما مواضع نقل شده از وی، یادآور شیوه‌ای شناخته شده از "کلیک تعیین‌تکلیف" برای نهادهای قانونی است.
یکی از معروف ترین موارد استفاده از این شیوه، در دی ماه ۱۳۷۷ به وقوع پیوست که رهبر، سه روز بعد از صدور بیانیه وزارت اطلاعات در تایید دخالت نیروهایش در قتل های زنجیره ای دگراندیشان گفت "ممکن نیست" قتل‌هایی که اتفاق افتاده "بدون یک سناریوی خارجی باشد". این اظهارات، مسیر پرونده قتل ها را به سمت شکنجه بی مرز متهمان برای اثبات "نظریه رهبری" کلیک هدایت‌کرد و در عمل، ‏برای بازجویان تکلیف سازمانی و شرعی ایجاد کرد تا هر طور شده از زندانیان اعتراف بگیرند که عامل بیگانه اند و اعتقادی به حکومت ایران ندارند.
یک نمونه مشهور دیگر از کاربرد این رویه، اظهارات آیت الله خامنه ای یک هفته بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ بود که طی آن، کلیک گفت غیرممکن است یازده میلیون تفاوت رای، با تقلب ایجاد شده باشد. طبیعتا، قابل تصور نبود که بعد از بیان چنین سخنانی، هیچ یک از نهادهای حکومتی ایران، حتی بر فرض تمایل، امکان -جرات- سخن گفتن از احتمال رسیدگی به "کلیک شکایات‌اصلی" میرحسین موسوی و مهدی کروبی را داشته باشد.
به نظر می رسد که موضع آیت الله خامنه ای در مورد کلیک سرنوشت رهبران معترض به نتایج انتخابات ۱۳۸۸ نیز، بازتاب دهنده "تعیین تکلیف" وی برای نهادهای حکومتی است.
تعیین تکلیفی که الزامات آن، احتمالا متفاوت با تصورات حسن روحانی در یک سال پیش است. زمانی که کلیک گفت: "مشکل نیست شرایطی را در یک سال آینده بشود فراهم کرد که نه تنها آنها که در حصر هستند آزاد شوند که حتی کسانی که به خاطر مسائل سال ۸۸ در زندان هستند آنها هم آزاد شوند."

نیایش(Prayer)

نیایش(Prayer)

So many people today are looking for answers. They are looking for direction and tuning in to different voices around them. They think the universe is going to direct them or the stars will lead them. But, why would you turn to the stars for your answers when you can turn to the one who made the stars?

بسیاری از ما امروز به دنبال پاسخ پرسشهایمان هستیم. بسیاری از ما به دنبال مسیر درست به صداهای اطرافمان گوش فرا می دهیم. فکر می کنیم که آسمان قرار است ما را راهنمایی کند یا اینکه ستارگان مسیر درست را نشانمان خواهند داد. ولی چرا باید بجای گرفتن پاسخ از آفریننده ی ستارگان به ستارگان متوسل شویم؟

God didn’t just put you on the Earth and say, “Good luck. You’re on your own. I hope you make it.” No, He created us for fellowship with Him. He created us for relationship. He wants us to choose Him over anything else this world has to offer.

خداوند تنها ما را نیافریده تا تنهایمان بگذارد و بگوید که خود به تنهایی تلاش کن. نه! او ما را از روی دوستی آفرید. او ما را آفرید تا با وی ارتباط داشته باشیم. او میخواهد که ما در این جهان به جز او کس دیگری را انتخاب نکنیم. 

Today, don’t settle for second best. Don’t just look to a higher power; look to the Highest Power. Look to God, the Creator of the universe. He is good and has a good plan for your life. If you’ve never turned to God, call on Him today. Ask Him to reveal Himself to You. Ask Him to show you His ways so that you can walk with Him and know Him all the days of your life!

امروز بیایید به چیزی کمتر از بهترین بسنده نکنیم. تنها به قدرتی بالاتر از خود نگاه نکنیم. به بالاترین قدرت نگاه کنیم. از خداوند کمک بخواهیم، از آفریننده این کیهان! خداوند خوب است و برای زندگی ما برنامه خوبی دارد. اگر تاکنون به خداوند رو نیاورده ایم، بیایید امروز رو بیاوریم. از وی بخواهیم خود را به مانشان دهد. از او بخواهیم راههای رسیدن به او را نشانمان دهد تا بتوانیم با او همراه شویم و در همه ی روزهای زندگی او را بشناسیم.

A PRAYER FOR TODAY
God, today I acknowledge that You alone are God. You are the highest authority among heaven and earth. Show me Your ways. Show me Your love. Help me to hear Your voice so that I can walk with You in peace and freedom in Your name. Amen.

خداوندا! امروز اعتراف میکنم که تو تنها پروردگار جهانیان هستی. تو در آسمان و زمین تنها حکمران هستی. راه هایت را نشانم ده. عشقت را نشانم ده. کمکم کن تا صدایت را بشنوم تا بتوانم در مسیر تو با آرامش و آزادی گام بردارم. آمین!

Wednesday, July 2, 2014

جنگ سردی طولانی میان امت دوپاره اسلام

جنگ سردی طولانی میان امت دوپاره اسلام

پس از قیام امام حسین(ع) و به تبع آن قیام مختار شاید اولین جنگ سرد در جهان میان دو جبهه از جامعه مسلمانان به وقوع پیوست با فراز و نشیبهایی بدین قرار:
در برخی دورانها این جنگ سرد یک سویه به زیان شیعیان گرم میشد. مانند آنچه که در عصر امویان و عباسیان به وقوع پیوست و امام کشی و سادات کشی و شیعه کشی  صورت گرفت.
دورانی فرارسید که هر دو جبهه به قدرت و حکومت رسیدند مانند حکومت عثمانی و صفویه.
دورانی فرارسید که برخی بزرگان میدانداری کردند تا کینه توزیها رفع شود ولی راه به جایی نبردند. مانند سیاستی که نادرشاه افشار در پیش گرفت و یا فتوایی که شیخ الازهر محمد شلتوت صادر کرد.
زمانی فرارسید که این دو جبهه با بحثها و کتابها به مصاف یکدیگر رفتند مانند آنچه که علامه امینی نوشت و نیز مباحثات و نامه نگاریهای سید عبدالحسین شرف الدین با شیخ سلیم شیخ الازهر که کاری از پیش نبردند.
در دورانی هم انگلیسیها بیکار ننشستند و برای هر دو جبهه دین سازی کردند. برای شیعیان بابیگری و بهائیگری درست کردند و برای عربستان وهابیگر و سلفیگری.

دردوران ما با وقوع انقلاب اسلامی حکومتگران ایران میگفتند ام القرای اسلام ماییم که اکنون در جهان شهره شده ایم. ولی عربستانیها مدعی بودند که ما در منزل وحی هستیم و ام القرای اسلام مکه مکرمه است که در دست ماست. این دیدگاه و مسائل دیگری که به تبع این دو دیدگاه به وجود آمد به تنش سختی میان این دو مدعی اسلام انجامید و منجر به ایجاد و یا تقویت گروههایی همچون طالبان- القاعده و سپاه صحابه شد که به شیعه کشی افتخارمیکردند و برای کسانی که حاضر به انتحار هم میشدند موضوع به گونه ای جاانداخته شد که با کشتن شیعه مستقیم به بهشت خداوندی درخواهند آمد و در این روند برای چندمین بار این جنگ سرد یکسویه بسیار گرم شد. بیشترین کشتار شیعیان توسط گروههای افراطی تاکنون در شهرهای کربلا و نجف به وقوع پیوسه است.
و آنگاه که جمهوری اسلامی خواست تا در سرزمین وحی ولی فارغ از قوانین کشور راهپیمایی برائت از مشرکین را به اجرا گذارد جمعه خونینی صورت گرفت که این جنگ سرد با ریخته شدن خون صدها شیعه بیگناه یک بار دیگر یک سویه گرم شد.
با پیش آمدن درگیریهای سوریه جنگی صورت گرفت که در آغاز سیاسی بود ولی با پیوستن دو جبهه به سرکردگی عربستان و ایران به آن این جنگ وجهه شیعه و سنی به خود گرفت و  جنگ سرد شیعه و سنی برای اولین بار با خونهایی از هر دو طرف گرم شد و به صورت گرمترین جنگ میان این دو جبهه درامد.
اکنون با کاسته شدن از نبردهای سوریه و هجوم بخشی از سنیهای تندرو و رادیکال درگیر در سوریه به سوی عراق و کشتن بیرحمانه و جلادمنشانه صدها تن از شیعیان این جنگ سرد از سویی کاملا گرم شده و از سوی دیگر همچون "جنگ سرد جهانی میان دو ابرقدرت شرق و غرب که تنها رسانه ای بود" رسانه ای شده است. رسانه های وهابی و جمهوری اسلامی با شبکه های ماهواره ای خود به مصاف یکدیگر رفته اند که در جنگ سوریه چنین روندی را شاهد نبودیم.
باید منتظر بود و دید که در روزهای آینده این جنگ سردی که تا کنون یک جانبه گرم میشده در عراق نیز به مانند سوریه دوجانبه گرم خواهد شد یا صورت دیگری به خود خواهدگرفت. 

خداوند به جامعه دوگانه مسلمانان رحم کند!!