Tuesday, September 23, 2014

توسعه شبکه ارتباطات و رویارویی با دولت

توسعه شبکه ارتباطات در ایران؛ دور تازه رویارویی با دولت

شنبه 06 سپتامبر 2014 - 15 شهریور 1393
دور تازه‌ای از بحث بر سر افزایش سرعت اینترنت و تلفن‌های همراه نسل سوم در ایران به راه افتاده است
برنامه جدید وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات برای افزایش پهنای باند اینترنت و راه‌اندازی نسل سوم تلفن همراه، به مناقشه تازه‌ای بر سر سیاست توسعه فناوری ارتباطات در ایران منجر شده است.
غلامحسین محسنی اژه‌ای، معاون اول رئیس قوه قضاییه و غلامعلی حداد عادل، یکی از نزدیک‌ترین مشاوران فرهنگی رهبر جمهوری اسلامی، سیاست توسعه خدمات ارتباطی در دولت حسن روحانی را مورد انتقاد قرار داده‌اند. پیش از این، آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی، یکی از مراجع تقلید ایران، اقدام به توسعه پهنای باند اینترنت و استفاده از نسل تازه تلفن همراه را غیرشرعی کلیک دانسته بود. همزمان، گروهی از نمایندگان مجلس ایران هم خواهان محدود شدن اختیارات دولت در اجرای سیاست‌های توسعه ارتباطات در کشور شده‌اند.
 
آقای اژه‌ای روز چهارشنبه، ۱۱ شهریور، گفت: "کسانی که می‌خواهند نسل سوم فلان تکنولوژی را به کشور وارد کنند، آیا ابزارهای فرهنگی و پیوست‌های امنیتی و فرهنگی این تکنولوژی را هم فراهم کرده‌اند؟" او همچنین گفت: "نگوییم مردم خودشان خوب را از بد تشخیص می‌دهند، نگوییم مردم خودشان این را انتخاب کرده‌اند، جامعه باید احساس تکلیف کند و بداند که شاید تمیز خوب از بد برای مردم آسان نباشد."دو روز پیش از این سخنان، آقای حداد عادل گفته بود: "برای حفظ آرامش فرهنگی در جامعه نباید مسئولان، مطالب خود را در فیسبوک بگذارند و رها کردن این مسائل، موجب تشنج و تنش فرهنگی در کشور می‌شود."
نخستین تهاجم به سیاست توسعه خدمات ارتباطی را -که از وعده‌های انتخاباتی آقای روحانی به شمار می‌رود- گروهی از نزدیکان به شورای عالی فضای مجازی آغاز کردند؛ گروهی که خود را "جمعی از فعالان فضای مجازی" نامیده‌اند.
آیت‌الله مکارم شیرازی هم پس از دیدار با علی لاریجانی، رییس مجلس ایران، و در واکنش به انتقاداتی که در شبکه‌های اجتماعی درباره او مطرح شده بود، گفت که مخالف فناوری اینترنتی نیست. او در توضیح سخنان خود گفت که گروهی از سوی شورای عالی فناوری نزد او آمده‌اند و درباره پیامدهای فرهنگی راه‌اندازی نسل سوم تلفن همراه ابراز نگرانی کرده‌اند.
این گروه در استفتایی که از او کرده‌اند، نوشته‌اند: "با توجه به آنکه وزارت ارتباطات اعلام کرده است که به زودی مجوز 'خدمات اینترنت پرسرعت همراه و کلیه خدمات نسل سوم و بالاتر ارتباطات همراه' را به اپراتورهای تلفن همراه کشور ارائه خواهد کرد و با عنایت به آنکه حتی در کشورهای لائیک، ضوابط و سازوکارهای مختلفی برای ایجاد امنیت اخلاقی و روانی کاربران و حفاظت از آنان در برابر آسیب‌های این نوع خدمات، از جمله دسترسی آسان به مطالب، فیلم‌ها و عکس‌های ضداخلاقی و ضدانسانی، شایعه‌پراکنی و فتنه‌انگیزی، تضعیف بنیان خانواده، جاسوسی و فروش اطلاعات محرمانه کشور و خانواده‌ها و امثال آن فراهم شده است، ولی در کشور ما هنوز بسیاری از این زیرساخت‌ها فراهم نشده است و علی‌رغم مفاسدی که وجود دارد، امکان نظارت بر آن ممکن نیست."

به نقل از آیت‌الله مکارم شیرازی گزارش شده بود که اینترنت پرسرعت، خلاف شرع و موازین انسانی است، ولی او بعد گفت که مخالف فناوری اینترنتی نیست.
این استفتا از آیت‌الله مکارم شیرازی یک روز پس از آن انتشار یافت که گروهی از نمایندگان مجلس ایران طرحی دو فوریتی را مطرح کردند که براساس آن، خواهان ادغام شورای عالی فضای مجازی و شورای عالی فناوری اطلاعات شده‌اند. شورای عالی فضای مجازی زیر نظر آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی است و شورای عالی فناوری، نهادی نظارتی است که زیر نظر دولت عمل می‌کند.

محمد سلیمانی، نماینده تهران در مجلس که وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در کابینه اول محمود احمدی‌نژاد بوده است، به عنوان طراح این طرح، با یادآوری اینکه شورای عالی فضای مجازی در اسفند سال ۹۰ توسط رهبر جمهوری اسلامی تشکیل شد، گفت: "دستورات و جمع‌بندی این شورا در حکم قانون تلقی شد و مسئولیت این شورا گسترش امور فناوری و اطلاعات و به‌ویژه شبکه جهانی اینترنت و ضرورت سرمایه‌گذاری جهت بهره‌گیری از فرصت این تکنولوژی است."

آقای سلیمانی گفت: "براساس قانون مصوب وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در سال ۱۳۸۲ شورای عالی فناوری اطلاعات دیده (در نظر گرفته) شده است که این دو شورا با وظایف مشخص دچار تعارض، تداخل و موازی‌کاری شدند."
آقای سلیمانی موازی‌کاری شورای عالی فناوری اطلاعات و شورای عالی فضای مجازی را مانعی جدی در برابر پیشبرد اهداف خرد و کلان دانسته و گفته است: "بر این اساس، طرح ادغام این دو شورا و حذف ماده ۴ قانون وزارت ارتباطات مطرح شد، چرا که با وجود شورای عالی فضای مجازی این مسئولیت به خوبی انجام می‌شود."
شورای عالی فضای مجازی، نهاد اصلی اعمال فیلترینگ در فضای مجازی در ایران به شمار می‌رود.

مخالفان توسعه شبکه‌های ارتباطی و افزایش سرعت اینترنت در ایران می‌گویند که "نگرانی‌های امنیتی و فرهنگی" دارند.
دور تازه بحث بر سر افزایش سرعت اینترنت و تلفن‌های همراه نسل سوم و آزادی استفاده از فیسبوک و ماهواره، همزمان با برپایی یک همایش تازه در تهران به راه افتاده است که هدف آن، پرداختن به ضرورت توسعه شبکه خدمات ارتباطی به عنوان یکی از زیربناهای توسعه کشور است. 

برپایی این همایش که توسط تشکل‌های صنفی بخش خصوصی و با حمایت وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات انجام شد، با اختلالاتی همراه بود که نشانه‌ای از ناخرسندی بخش‌هایی از حکومت ایران برای همراهی با آن و فشارهای وارد بر دولت برای توسعه فناوری‌های ارتباطی جدید است.

برنامه سخنرانی حسن روحانی، رییس‌جمهوری ایران در مراسم افتتاحیه لغو شد و ویزای ورود برخی مهمانان برجسته‌ای که برای حضور در کنفرانس به تهران دعوت شده بودند، صادر نشد. با وجود همه این اختلالات، نخستین همایش بین‌المللی هفته فناوری اطلاعات و ارتباطات پارسی‌زبانان(Persian ICT Week) با همکاری سازمان نظام صنفی رایانه‌ای کشور، سازمان نظام صنفی رایانه‌ای استان تهران و انجمن و تشکل‌های فناوری اطلاعات و ارتباطات کشورهای عرب (اجمع) در روزهای هشتم و نهم شهریور ماه در سالن اجلاس سران کشورهای اسلامی در تهران برگزار شد.

در سخنرانی افتتاحیه کنفرانس که "اینترنت، پیشران توسعه" نام گرفته بود، اسحاق جهانگیری، معاون اول رییس‌جمهوری ایران، بر ضرورت توسعه اینترنت و شبکه ارتباطی کشور برای توسعه کشور تاکید و از تلاش‌هایی که به گفته او برای جلوگیری از برنامه‌های توسعه شبکه ارتباطات کشور صورت می‌گیرد، ابراز تاسف کرد. او گفت: "عده‌ای گمان می‌کنند که می‌توانند با بستن و تنگ کردن فضای دسترسی شهروندان، در را به روی دنیای جدید ببندند."

مخالفان توسعه شبکه‌های ارتباطی و افزایش سرعت اینترنت در ایران، مخالفت خود را ناشی از "نگرانی‌های امنیتی و فرهنگی" می‌خوانند، اما نمی‌توان این موضوع را نادیده گرفت که در پس این نزاع سیاسی، نوعی جدال فنی نهفته است که میان شرکت‌هایی جریان دارد که بازارهای عمده فناوری ارتباطات را در ایران در دست دارند. در حال حاضر اپراتوری خدمات تلفن همراه نسل سوم به دو شرکت ایرانسل و همراه اول سپرده شده است که از شرکت‌های نزدیک به دولت خوانده می‌شوند و می‌توانند خدمات خود را به میلیون‌ها مشتری بفروشند. به این ترتیب، به نظر می‌رسد مخالفان که عمدتا حامی شرکت‌های مجری مصوبات شورای عالی فضای مجازی هستند، به طور مشخص بازار و درآمدهایی را هدف گرفته‌اند که دولت مصمم است از آن برای توسعه شبکه ارتباطی کشور بهره گیرد.
با وجود همه این مخالفت‌ها، اظهارات تازه وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات نشان می‌دهد که دولت همچنان مصمم است تا برنامه خود را با وجود همه اختلالات دنبال کند. محمود واعظی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، از مردم خواسته است تا در مورد اختلالات فنی که بروز می‌کند، نگران نباشند. او گفته است: "در هر شهری که نسل سوم ارتباطی ارائه می‌شود، لازم است که سیستم‌های اینترنتی تغییر کند و تغییر سیستم‌ها باعث به وجود آمدن اختلالاتی می‌شود. با این حال، مردم باید بدانند که این اختلالات موقت است و برای اصلاح و ارتقای اینترنت به نسل سوم ضروری است."
با وجود اراده دولت برای ادامه این برنامه‌ها به نظر می‌رسد که موفقیتش در پیش بردن این برنامه‌ها تا حد زیادی به میزان اثرگذاری دور بعدی حمله مخالفان به برنامه‌های دولت بستگی دارد.
مخالفان دولت از هم‌اکنون خود را آماده می‌کنند تا بار دیگر به هنگام بررسی طرح ادغام شورای عالی فضای مجازی و شورای عالی فناوری اطلاعات به صحنه بیایند، اما تلاش آیت‌الله مکارم شیرازی برای توضیح سخنان خود و همچنین تاکید آقای اژه‌ای بر مخالف نبودن با توسعه فناوری نشان می‌دهد که مخالفان نیز نمی‌توانند نسبت به واکنش همراه با نارضایتی کاربران شبکه‌های ارتباطی جدید که در روزهای اخیر ابراز شده است، بی‌اعتنا باشند.

شهر موش‌ها، تکرار موفقیت پس از سه دهه

شهر موش‌ها، تکرار موفقیت پس از سه دهه

 07 سپتامبر 2014 - 16 شهریور 1393

ده روز پیش، پس از یک کمپین تبلیغاتی کم‌سابقه "شهر موش‌ها ۲" در سینماهای تهران و شهرستانها به روی پرده رفت و موفق شد سریع‌تر از هر فیلم دیگری در سینمای ایران به فروشی معادل یک میلیارد تومان دست یابد.
علی سرتیپی یکی از تهیه‌کنندگان این فیلم، در مصاحبه با بی‌بی‌سی فارسی با اشاره به استقبال فراتر از انتظار مخاطبان، اعلام کرد مقدمات اکران جهانی فیلم نیز فراهم شده و مهرماه امسال "شهر موش‌ها۲" در آمریکا و اروپا روی پرده خواهد رفت.
او افزود: "تعداد قابل توجهی از دهه شصتی‌ها که خاطرات خوشی از مدرسه موش‌ها دارند در خارج از کشور زندگی می‌کنند، در نتیجه فکر می‌کنم که ایرانیان مقیم خارج از کشور هم استقبال گسترده‌ای از این فیلم خواهند کرد. بعلاوه وزارت ارشاد بناست امکاناتی هم برای برگردان فیلم به زبان انگلیسی در اختیار ما قرار بدهد که حتی غیر فارسی‌زبان‌ها هم بتوانند از آن لذت ببرند".
"مدرسه موش‌ها"، نام برنامه‌ای عروسکی بود که به کارگردانی مرضیه برومند و با همکاری عروسک‌گردانان و صدا‌پیشگانی نظیر ایرج طهماسب، حمید جبلی و فاطمه معتمد آریا در سال‌های دهه شصت از تلویزیون پخش می‌شد و بنا بود مخاطبان خردسال خود را به درس و مدرسه علاقمند کند.به گفته مرضیه برومند هنگام تولید این مجموعه، امکانات مادی چندانی در کار نبود و "سر و کله زدن" با مسئولان تلویزیون که "سعی می‌کردند به زور نکات غیراخلاقی و غیرآموزشی از درون متن‌ها کشف کنند و به هر حرکت بامزه‌ موش‌ها، ایراد می‌گرفتند" کار را بسیار دشوار می‌کرد؛ اما در سال‌هایی که تنوع چندانی در برنامه‌های تلویزیونی به چشم نمی خورد، خلاقیت عوامل این مجموعه بچه موش‌ها را به شخصیت‌هایی بسیار محبوب تبدیل کرد.
همین محبوبیت باعث شد که در سال ۶۴ از روی این مجموعه تلویزیونی، فیلمی سینمایی به نام "شهر موش‌ها" ساخته شود و مردم مشتاق برای دیدن آن ساعت‌ها در مقابل گیشه سینماها صف بکشند.
قسمت دوم این فیلم، "شهر موش‌ها ۲"، که به کارگردانی مرضیه برومند و تهیه‌کنندگی مشترکِ منیژه حکمت و علی سرتیپی ساخته شده و اکنون روی پرده رفته، یکی از بزرگترین پروژه‌های بخش خصوصی در سینمای ایران به شمار می‌آید.
تعدادی از چهره های سرشناس امروز سینمای ایران از عروسک گردانان مدرسه موشها بودند
پیشتر در جشن آغاز فیلمبرداری این فیلم - که بانک گردشگری و چند شرکت تولیدی-صنعتی اسپانسرهای آن به شمار می‌آیند- منیژه حکمت از بی‌مهری سازمان سینمایی به سینمای مستقل و همراهی نکردن آنها با سازندگان فیلم انتقاد کرده بود.
آقای سرتیپی در این مورد می‌گوید که هرچند حمایت های دولتی شامل حال "شهرموش‌ها۲" نشد، اما دست‌کم از مانع تراشی‌های معمول هم خبری نبود: "در تامین هزینه‌های این فیلم صرفا از کمک اسپانسرها بهره بردیم، از جمله هزینه تمام تبلیغات شهری موجود برعهده آنهاست؛ اما حمایت دولتی خاصی از ما صورت نگرفت. البته باید این را هم اضافه کنم که سنگ‌اندازی هم اتفاق نیافتاد و سازمان سینمایی نسبت به این پروژه و موفقیت آن علاقه نشان داد. به هر حال ساخت این فیلم اتفاق خوبی برای سینما محسوب می‌شود و به نوعی باید باعث خوشحالی همه باشد".
هرچند در زمان آغاز پیش تولید در سال ۹۱ تخمین زده می‌شد این فیلم با هزینه‌ای دو میلیارد تومانی به پایان برسد، به گفته آقای سرتیپی در نهایت ۷ میلیارد تومان برای رسیدن این فیلم به پرده سینماها هزینه شده است.
در مقابل این هزینه کلان، تهیه‌کنندگان بر این باورند که این فیلم سطح استانداردهای سینمای کودک ایران را از جهات مختلف تغییر خواهد داد، از جمله به این دلیل که "مدرسه موش‌ها ۲" نخستین فیلم ایرانی است که در آن از تکنولوژی کامپیوتری (CGI) استفاده شده است.
آقای سرتیپی در این مورد گفت: "ما پیش از فیلمبرداری تیمی را مسئول بخش سی.جی.آی فیلم کردیم و بعد از اتمام ضبط بیش از ۴ ماه با استفاده از این تکنیک روی فیلم کار کردیم؛ می توانم بگویم به عنوان اولین فیلمی ایرانی که از این تکنولوژی بهره گرفته، استانداردهای جهانی موجود در این زمینه در فیلم کاملا رعایت شده است".
تعدادی از محبوب ترین سریال های تلویزیونی پس از انقلاب از ساخته مرضیه برومند بوده اند
سی.جی.آی نوعی تکنولوژی سینمایی است که کارکرد اصلی آن تلفیق حرکات صورت و بدن بازیگران با تصویرسازی دیجیتال است تا در محصول نهایی، حرکات شخصیت‌های خیالی فیلم باورپذیرتر و واقعی-نما از کار درآید. نمونه بکارگیری این تکنولوژی را می توان در فیلم‌های بسیاری از جمله "آواتار" یا "ارباب حلقه‌ها" دید.
علاوه بر این، کمپین تبلیغاتی این فیلم نیز به لحاظ وسعت و خلاقیت در سینمای ایران اگر نه بی‌سابقه، دست کم کم‌سابقه است. از ماه‌ها پیش از آغاز فیلمبرداری، به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متنوع خصوصی و عمومی برای معرفی فیلم برگزار شد که مخاطبان خردسال و بزرگسال آن را بیش از پیش به دیدنش مشتاق کند.

از موشوند و موشنا

تیم تبلیغاتی "مدرسه موش‌ها۲" یا به گفته یکی از تهیه‌کنندگان آن "اتاق فکری" که مسئولیت تبلیغات را برعهده داشت ظرف ماه‌های گذشته وبسایتی به نام خبرگزاری "موشنا" برای انتشار اخبار مربوط به فیلم براه انداخت، تولید عروسک‌ها، لوازم جانبی و بازی رایانه‌ای آنلاین مرتبط با "شهر موش‌ها" را برنامه‌ریزی کرد و مخاطبان را فراخواند برای برخوردار شدن از مزایای شهروندی شهر موش‌ها، ثبت نام کرده و"موشوند" شوند.
علاوه بر هنرمندان و روزنامه‌نگاران و بسیاری دیگر از چهره‌های شناخته‌شده، حتی برخی چهره‌های سیاسی نیز به کمک آمدند؛ از جمله احمد مسجد جامعی رئیس وقت شورای شهر تهران، ریاستِ افتخاری شورایکلیک شهر موش‌ها را پذیرفت و محمد خاتمی نیز در پیامی ویدئویی که در جشن آغاز فیلمبرداری این فیلم پخش شد، ضمن یادآوری "شهر موش‌ها" به عنوان "فیلمی خیال‌انگیز"، برای عوامل "شهر موش‌ها۲" آرزوی موفقیت کرد.

با این حال این فیلم هم از حواشی به دور نماند؛ محمد علی طالبی - که در کنار مرضیه بروند (کارگردان عروسکی شهر موش‌ها)، کارگردانی سینمایی این فیلم را بر عهده داشت- به گروه سازندگان فیلم جدید اعتراض کرد و گفت حقوق معنوی او طی ساخت "شهرموشها۲" نادیده گرفته شده است.
مسجد جامعی در کنار برومند (راست) و منیژه حکت (چپ)
آقای طالبی در مصاحبه‌ای ضمن اشاره به شباهت بسیار میان "شهر موش‌ها" و فیلم تازه که دنباله آن به شمار می‌آید، اعلام کرد که در ساخت فیلم دوم هیچ تماسی با او به عنوان یکی از خالقان شهر موش‌ها گرفته نشده و به این ترتیب حقوق او نادیده گرفته شده است.
آقای سرتیپی هر چند بر وجود این شباهت تاکید می‌کند و آن را یکی از اهداف اصلی تیم تهیه‌کننده می شمرد؛ می‌افزاید که هیچ نوع تخلفی صورت نگرفته است زیرا حقوق فیلم قبلا خریداری شده است: "حق رایت شهر موش‌ها ، یک سال و نیم پیش توسط مالک قانونی آن بنیاد سینمایی فارابی به ما فروخته شده است، در نتیجه هر ادعایی در مورد حقوق مادی و معنوی فیلم متوجه این بنیاد است و ما نباید در مورد آن پاسخگو باشیم".
تهیه کنندگان "شهر موش‌ها۲" در جشن آغاز فیلمبرداری آن آرزو کرده بودند که جشنی به افتخار ثبتِ نام آن به عنوان پرفروش‌ترین فیلم سینمای ایران برگزار کنند.
نگاهی به میزان فروش فیلم‌هایی از این دست و همینطور محبوبیت مرضیه برومند به عنوان خالق به یادماندنی‌ترین شخصیت‌های عروسکی سینما و تلویزیون نشان می‌دهد که این آرزو، چندان گزاف نیست.
اما در سینمای ایران معمولا همراه با آمارهای چشمگیر فروش، خطر قاچاق فیلم‌ها نیز افزایش می‌یابد.
آقای سرتیپی در این مورد می‌گوید: "تمام سالن‌های سینما مجهز به دوربین‌های مداربسته هستند و افرادی هم حضور دارند که جلوی چنین مسائلی را بگیرند" اما به گفته وی، نقش تماشاگران در این میانه از هرچیزی مهم‌تر است: "مردم می‌دانند که برای این فیلم هزینه کلانی شده و بخش خصوصی هم تهیه آن را برعهده داشته‌است و می‌فهمند که با اتفاقاتی ازین دست چه ضربه بزرگی به تهیه‌کننده وارد خواهد شد؛ ما به وجدان عمومی امیدواریم و مطمئنیم مخاطبان مانع از بروز مسائلی از این دست خواهند شد".

Monday, September 22, 2014

سفارشهای ارزشمند بلیکس خبره اتمی پیرامون بن بست هسته ای ایران

۸ توصیه کوتاه و فوری بلیکس به مذاکره کنندگان اتمی

دوشنبه 22 سپتامبر 2014 - 31 شهریور 1393

هانس بلیکس، مدیرکل پیشین آژانس بین المللی انرژی اتمی نظراتش را درباره مذاکرات اتمی ایران و گروه ۱+۵ با بی بی سی فارسی در میان گذاشته است. این ۸ مورد، اساس نظرات او را تشکیل می‌دهد.

۱. دامنه غنی سازی فراتر از نیاز به ضرر ایران است

باید تلاش شود تا در مورد میزانی از غنی‌سازی که ایران به آن ادامه خواهد داد تفاهمی عملی حاصل شود. باید مشخص شود که برای غنی‌سازی از چه روش‌هایی استفاده خواهد شد و غنی‌سازی تا چه حدی انجام خواهد گرفت. فکر می‌کنم این درک وجود دارد که میزان اورانیوم ۲۰ درصدی موجود برای پاسخگویی به نیازهای قابل پیش‌بینی ایران در آینده کفایت می‌کند و در آینده به غنی‌سازی تا سطح حدود ۵ درصد برای تأمین سوخت مورد نیاز راکتورهای نیروگاه‌ها احتیاج خواهد بود. تفاهم متقابل در مورد این نکته و پیاده سازی قابل راستی‌آزمایی آن خواهد توانست تا حد زیادی از نگرانی‌ها بکاهد. اگر دامنه غنی‌سازی مورد نظر بسیار فراتر از نیازهای عملی ایران تعیین شود، در عمل به ضرر خواست ایران مبنی بر ایجاد اعتماد در مورد صرفا صلح‌آمیز بودن مقاصد غنی‌سازی تمام خواهد شد.

۲. ایران حق دارد به دنبال حدی از خودکفایی باشد

 
با توجه به دشواری‌هایی که ایران در دهه ۱۹۸۰ برای خرید سوخت هسته‌ای برای راکتور تهران با آنها مواجه بود و انزوایی که این کشور متحمل شده، همه باید بپذیرند که ایران طبیعتا و بطور مشروع حق دارد که به دنبال حدی از خودکفایی باشد.کشورهایی که در حال حاضر قابل اعتماد بودن تعهدات گازی روسیه در قبال اوکراین و اروپا را زیر سوال می‌برند، در موضعی نیستند که تلاش ایران برای تأمین سوخت اورانیوم راکتور نیروگاه‌هایش را به چالش بکشند و ادعا کنند که این کشور باید به تعهدات فعلی یا آتی روسیه برای تأمین سوخت متکی باشد. هرگونه ادعایی در مورد اینکه ایران باید از بکارگیری انواع جدیدتر سانتریفوژها خودداری کرده، و خود را به استفاده از انواع قدیمی‌تر و کم‌بازده‌تر این دستگاه‌ها محدود کند، ادعایی غیرعقلایی است. این حرف که در راکتورهای جدیدی که ایران ممکن است بسازد، باید از فناوری قدیمی استفاده شود هم به همان اندازه غیرمنطقی است.

۳. حالا دیگر درخواست توقف غنی سازی می تواند افراطی باشد

در یکی از عبارات مهم آن توافق ژنو (طرح اقدام مشترک ۲۴ نوامبر ۲۰۱۳ برابر با ۳ آذر ۱۳۹۲) به یک "برنامه غنی‌سازی با پارامترهایی که مورد توافق دو طرف و سازگار با نیازهای عملی باشد" اشاره شده است. با توجه به اینکه در مقدمه طرح از برنامه غنی‌سازی نام برده شده است، هرگونه موضع‌گیری که بر توقف عملی کامل غنی‌سازی مبتنی باشد، می‌تواند زیاده از حد و افراطی قلمداد شود. در عوض، اگر در پیشنهادی دامنه غنی‌سازی بسیار فراتر از نیازهای عملی معقول پیش‌بینی شود، این هم فراتر از حد خواهد بود.

۴. موضوع تازه مطرح نکنید

طرح اقدام مشترک نوامبر سال گذشته بعد از مذاکراتی نفس‌گیر مورد توافق قرار گرفت. حالا هم مادامی که توافقی جامع بدست نیامده، مطرح کردن مسائل و خواسته‌های تازه کار مناسبی بنظر نمی‌رسد، و نباید در زمینه موضوعات مهمی که این طرح به آنها نمی‌پردازد، جای تیرک‌های دروازه را تغییر داد. به‌عنوان نمونه می‌توان به طرح خواسته‌هایی در زمینه مسائل مربوط به موشک‌ها اشاره کرد. مثال دیگر طرح مطالباتی در زمینه تضمین‌های امنیتی است.

۵. معاهده ها، خدمات بین المللی‌اند نه امر تحمیلی

مطالبات زیاده از حد و از دست دادن فرصت‌ها می‌تواند موانع تازه‌ای ایجاد کند. بدون قبول خواسته غربی‌ها مبنی بر شفافیت بیشتر و عملی شدن نظارت موثر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، در سطح بین‌المللی اعتماد ایجاد نخواهد شد. به معاهده پادمان‌ها باید نه به چشم امری تحمیلی، بلکه به‌عنوان خدماتی بین‌المللی نگاه شود. آنها به ایجاد نوعی از اطمینان خاطر کمک می‌کنند که ضمانت هیچ کشوری قادر به ایجاد آن نیست. اما هیچ کشوری که واقعا بر قلمروش مسلط باشد، زیر بار بازرسی‌های سفت و سختی نظیر آنچه در سال ۲۰۰۲ در قطعنامه ۱۴۴۱ شورای امنیت از عراق خواسته شد، نخواهد رفت.

۶. نگرانی های همدیگر را جدی بگیرید

پیش از این بعضی کارشناسان هسته‌ای ایران به‌قتل رسیده اند. چنین اقداماتی به‌حق باعث انزجار خواهد شد و می‌تواند جلوی گفتگوهای بیشتر را بگیرد. افشای تلاش‌های چشمگیر بیرونی برای بی‌ثبات کردن ایران و فراهم کردن زمینه تغییر حکومت این کشور می‌تواند به این تردیدها دامن بزند که گفتگوهای هسته‌ای با حسن نیت دنبال نمی‌شده، و هدف از آن رسیدن به یک راه حل نبوده است. در مقابل، فاش شدن وجود هرگونه تأسیسات هسته‌ای اعلام نشده در ایران، یا هرگونه سند و مدرک قابل اتکایی درباره دست داشتن ایران در اقدامات تروریستی در خارج از این کشور، ادعای ایران در مورد تمایلش به تنش‌زدایی و خلع سلاح را با تردید مواجه می‌کند.

۷. تجربه من: تحقیر نکنید

در طول دوران طولانی فعالیت حرفه‌ایم به‌عنوان دیپلمات یک چیز را به تجربه متوجه شده ام: نباید هیچ فرد، گروه یا کشوری را تحقیر کرد. بحران کوبا در سال ۱۹۶۲ با بیرون کشیدن سلاح‌های هسته‌ای شوروی از کوبا حل شد، اما در مقابل آمریکا هم متعهد شد که سلاح‌های اتمی‌اش را از ترکیه خارج کند. در شرایط ایده‌آل، حل و فصل جنجال‌ها بر سر برنامه هسته‌ای ایران باید با اقدامات اعتماد سازانه دیگری نظیر آغاز گفتگوها درباره ایجاد خاورمیانه‌ای عاری از سلاح‌های کشتار جمعی و یا تلاش‌های مشترک برای الزام‌آور شدن موافقت‌نامه منع فراگیر آزمایش‌های هسته‌ای همراه باشد.
بنظر من ایران به‌دنبال گرفتن تأیید کشورهای دیگر برای ایفای نقشی تمام و کمال در منطقه خاورمیانه و جهان است. در این راستا به صلاح این کشور است که نهایت تلاش خود را برای تنش‌زدایی و ایجاد آشتی در منطقه بکار گیرد.

۸. نمی شود به نیت احتمالی حمله نظامی کرد

نکته آخر اینکه در زمانی که انتظار داریم همه طرف‌های مذاکره کننده در مسیر یافتن راه حل از خود انعطاف نشان دهند، کسی نباید درباره طرح‌های جایگزین در صورت شکست گفتگوها صحبت کند. فکر می‌کنم که اکثریت بزرگی از دولت‌ها و ملت‌ها با این ایده موافقند که تهدید به توسل به‌زور یا استفاده عملی از آن باید کلا کنار گذاشته شود. شورای امنیت مجوز انجام چنین اقدامی را صادر نخواهد کرد و مجمع عمومی سازمان ملل هم آن را محکوم خواهد کرد. در قضیه عراق حمله‌ای نظامی علیه سلاح‌های کشتار جمعی انجام گرفت؛ سلاح‌هایی که وجود خارجی نداشتند. در قضیه ایران هم نباید به نیت‌هایی که ممکن است وجود خارجی نداشته باشند، حمله نظامی شود. علاوه بر این، بعد از شروع یک حمله نظامی، هیچکس نمی‌داند که عاقبت آن به کجا کشیده خواهد شد.

جنتی و فسادهای کلان دوره احمدی‌نژاد

کرباسچی: 
چرا جنتی یک بار هم درباره فسادهای کلان دوره احمدی‌نژاد حرفی نزد؟
امروز: غلامحسین کرباسچی می‌گوید:
آقای جنتی (دبیر شورای نگهبان) درباره مسائل اقتصادی و فساد اداری بسیار حساس هستند اما هرگز ندیدیم درباره فسادهای کلان بی‌سابقه‌ای که در دولت احمدی‌نژاد اتفاق افتاد حرفی بزنند یا در خطبه‌هایشان احساساتی شوند و اشکی بریزد.
کرباسچی این سخنان را خطاب به احمد جنتی می گوید که هشت سال تریبون های نماز جمعه را در اختیار داشت و در قبال آنچه دولت احمدی نژاد انجام می دهند نه تنها سکوت کرده بلکه او را مورد حمایت و لطف قرار می داد.
اما او فقط یک دلواپس است. دلواپسی که گاهی نگرانی سراغش می آید. حال دوباره گاه و بیگاه نگران می شود و دلواپس.
آن هم در شرایطی که به گفته بسیاری از کارشناسان و از جمله کرباسچی وضع بدتر از گذشته نشده است.
غلامحسین کرباسچی در گفت و گو با ابرار به تشریح وضعیت این روزهای کشور پرداخته و گفته است:
- آقای جنتی درباره مسائل اقتصادی و فساد اداری بسیار حساس هستند اما ما هرگز از ایشان ندیدیم درباره فسادهای کلان بی‌سابقه‌ای که در دولت احمدی‌نژاد اتفاق افتاد و هنوز هم همه آنها رو نشده است حرفی بزنند یا در خطبه‌هایشان احساساتی شوند و اشکی بریزند. ایشان از ابتدای کارش در شورای نگهبان همین عقاید را داشته است و هر گاه هم که به نظرشان رسیده کسانی باید ردصلاحیت شوند، ردصلاحیت کرده‌اند اما باز هم شرایط کشور همان چیزی است که ایشان امروز می‌بینید. به اعتقاد من اراده ملی و اراده نظام تابع قضاوت یک نفر در شورای نگهبان نیست. وقتی اراده ملی در کشور شکل بگیرد افراد چندان نقش تعیین‌کننده‌ای در آن نخواهند داشت.
- آقای جنتی (دبیر شورای نگهبان) شخصیت قابل احترامی به دلیل سن و سال و سابقه طولانی‌شان دارند اما به‌هرحال باری بر دوش ایشان است که بدون این‌که ابراز کند سنگینی این بار را تحمل می‌کند. این بار مسئولیت هزینه‌ای است که ایشان برای دفاع از احمدی‌نژاد داده است. یادمان نرفته خطبه‌هایی که ایشان در آنها از خدا و پیغمبر و امام زمان برای توجیه کارهای آن دولت - که بعد‌ها معلوم شد چه فجایعی را به بار آورده - استفاده کردند.
- کسانی که با آوردن آقای احمدی‌نژاد در این هشت سال و رساندن کشور در دیپلماسی خارجی به شرایط امروز نقش اساسی را داشتند امروز نمی‌توانند از دولتی که آمده و مسائل را تا حدودی حل کرده طلبکاری کنند که چرا نتوانسته مشکلات را صددرصد حل کند. اینها توان کاری خود و محصول آن را نشان داده‌اند که در این هشت سال چه چیزی را با زدن بر طبل مخالفت و یک‌دندگی برای کشور به بار آوردند. قبل از دولت احمدی‌نژاد قطعنامه‌ای علیه ما صادر نشده بود و تحریم‌های اینچنینی نداشتیم. حتی تحریم‌های زمان جنگ هم تا این اندازه نبود.
- دولت قبل محصول فعالیت سیاسی جناح‌هایی بود که امروز با دولت مخالفت می‌کنند. اگر دولت و مسئولان دولتی نجابت می‌کنند و عملکرد آنها را به رُخشان نمی‌کشند دیگر قرار نیست که آنها طلبکارانه با دولت مواجه شوند.
- تا جایی که من می‌دانم دولت در زمینه اقتصادی و در زمینه اداره کشور روند کار خود را موکول به مذاکرات بین‌المللی نکرده است. حتماً نتیجه مذاکرات در اقتصاد کشور و کار دولت و برداشتن تحریم‌ها و باز شدن دست دولت تأثیر‌گذار است اما برنامه دولت مبتنی بر این نیست.
- روزی اعلام کردند قطعنامه‌ها کاغذپاره است و کاری نمی‌توانند بکنند و بعد هم که آثار سوءمدیریت‌ها نمایان شد اعلام کردند که اینها اثر قطعنامه‌هاست. من خودم معتقدم نه این حرف اول و نه حرف دوم هیچ‌یک درست نبودند. یعنی قطعنامه‌های سازمان ملل تأثیر‌گذار هستند اما بحران اقتصادی و مالی کشور محصول ندانم‌کاری‌ها و ضعف مدیریتی است که در دولت گذشته حاکم بود.
- حتماً همه فعالیت‌های سیاسی علیه و له دولت بر افکار عمومی تأثیر دارد، منتها به نظر من مجموعه دریافت‌های ملی و برآیند آن این نیست که فکر کنیم با صدای یک نفر یا ده نفر در مجلس قضاوت‌های مردم شکل می‌گیرد.
- دولت و همین‌طور اصلاح‌طلبان این جو آرامشی را که بعد از توفان‌های تبلیغاتی و سیاسی هشت‌ساله ایجاد شده است مغتنم می‌شمارند و می‌خواهند مردم در آرامش فکری باشند؛ به همین دلیل هم در مقام مقابله و پاسخگویی برنمی‌آیند. این آرامش هم در اقتصاد و هم در سیاست و فرهنگ و هم در آرامش مردم تأثیر تعیین‌کننده‌ای دارد. اگر بنا باشد حرفی زده شود و فرصتی داده شود حرف برای گفتن خیلی زیاد است؛ حرف‌هایی که هنوز گفته نشده و اگر گفته شود خیلی از مسائل باز می‌شود و آن‌وقت این توفان‌های تبلیغاتی دیگر تاثیرگذار نخواهد بود.
- مسأله سلامت با زندگی تمام افراد کشور مرتبط است و تا قبل از استقرار این دولت بیماری و بیمارستان تبدیل به بحرانی برای آنها شده بود اما الان دولت موفق شده است این گرفتاری‌های بهداشت و درمان را از نقطه بحران اقتصادی تبدیل به بحران ساده کند تا فرد تنها دغدغه بیماری‌اش را داشته باشد و این کار هنرمندانه‌ای است.
- دولت اگر بخواهد سیاست داخلی را قبل از حل سایر مسائل مردم در اولویت کاری خود قرار دهد باید هزینه زیادی را بپردازد. دولتی که بتواند مسأله اقتصاد و رفاه مردم و سیاست خارجی و بعد مسائل اجتماعی و فرهنگی را برای مردم بهبود ببخشد، در سیاست داخلی هم جایگاه قوی‌تری پیدا می‌کند. گمان می‌کنم دولت اشتباه نکرده است که به جای پرداختن به مسائل سیاسی که بُردش در بین اقشار ویژه‌ای در احزاب و گروه‌های سیاسی بیشتر است سایر مسائل فراگیرتر را در دستور کار خود قرار داده است. البته عده‌ای هستند که مخالف دیدگاه‌های دولت هستند و در جهت اهداف دولت سنگ‌اندازی می‌کنند. طبیعی است که دولت باید در عزل و نصب‌ها با این عده برخورد کند.
- نمی‌توان نادیده گرفت که در گذشته حضور اصلاح‌طلبان در پست‌های اجرایی بیشتر بود. همین کسانی که الان به عنوان چهره‌های اصلی اصلاح‌طلب شناخته می‌شوند آن موقع وزیر و نماینده مجلس و مدیر بوده و جایگاه‌های سیاسی و اجرایی داشتند.
- اغلب افرادی که ما آنها را به عنوان اصلاح‌طلب می‌شناسیم در موضعی نیستند که بخواهند حمایت عملی داشته باشند و برای دولت کار کنند. به‌هرحال در گوشه‌ای هستند و البته حمایت‌های سیاسی خود را از این دولت دارند. خود آقای خاتمی و شخصیت‌های دیگر اصلاح‌طلب یا آقای هاشمی که شخصیتی فراتر از اصلاح‌طلبان دارد حمایت کامل خودشان را در سخنرانی‌ها و حرف‌هایی که با مردم می‌زنند از دولت دارند؛ منتها پست اجرایی یا تریبون مجلس را در اختیار ندارند که بخواهند بیش از این حمایتی از دولت داشته باشند.
- اصلاح‌طلبان به این نکته رسیده‌اند که به جای جنجال‌برانگیزی سیاسی بهتر است که به سمت عقل و اعتدال و عملکرد منطقی بروند. شاید در گذشته خیلی از این میتینگ‌های سیاسی و به هم ریختن آرامش جامعه در مقابل رقیب‌های سیاسی خودش یکی از عواملی بود که به فرسایش جایگاه تبلیغاتی و سیاسی کمک می‌کرد. عموم مردم علاقه‌مند نیستند که تمام دوران چهارساله یک جریان سیاسی حاکم به جنگ و دعوای سیاسی در صحن جامعه بگذرد. آنها آرامش فکری و روانی و حل مسائل و مشکلاتشان را می‌خواهند.
- اصلاح‌طلبان خیلی هم اصرار ندارند که دولت را وارد چالشی کنند که طرف مقابل رقابت سیاسی خود با اصلاح‌طلبان را به سمت رویارویی با دولت ببرد. دولت به‌هرحال مشی اعتدالی و عقل‌گرایی دارد و ما اصلاح‌طلبان هم همواره طالب عقل و اعتدال بوده و هستیم. ما نمی‌خواهیم بگوییم این دولت مال ماست. ما می‌گوییم هر دولتی که روی کار بیاید و وظایف خود را به درستی پیش ببرد باید از آن حمایت کرد و این دولت وظایف خود را به خوبی انجام می‌دهد.
- بهار فعالیت احزاب در ایران موقع انتخابات است. احزاب اصلاح‌طلب وابسته و همراه جریان اجتماعی اصلاحات هستند و همراه با آن حرکت می‌کنند و این جریان زنده‌ای است. برخی از احزاب اصلاح‌طلب گرفتاری‌هایی دارند و در این مدت تضییقاتی برایشان فراهم شده و برخی از آنها هم که تضییقات آنچنانی نداشتند، گرفتاری‌ها و مشکلات دیگری دارند. برخی از احزاب اصلاح‌طلب در همین فاصله جلسات و اجتماعات و کنگره‌هایی داشته‌اند اما خیلی گسترده نبوده است.
- اصلاح‌طلبان کم‌کم فعال شده‌اند. خود وزارت کشور تاکنون احزاب مختلف را چند بار دور هم جمع کرده است اما ما دولتی را پشت سر گذاشتیم که در هشت سال گذشته ضد احزاب بوده است.
- بعد از جو امنیتی که حاکم بود زمان لازم است تا احزاب دوباره فعال شوند. احزاب هنوز یادشان نرفته که وقتی می‌خواستند در جایی جمع شوند اولین دغدغه‌شان این بود که تلفن‌های همراهشان را بیرون جلسه بگذارند تا اگر کسی در این جلسه صحبت کرد فردا مؤاخذه نشود. به هرحال چند سال در کشور چنین فضایی حاکم بود و تا پاک شدن ذهنیت‌ها از چنین فضایی زمان لازم است.
- هنوز هم گاهی می‌بینیم در جلساتی که دور هم جمع می‌شویم دوستان اولین کاری که انجام می‌دهند این است که موبایل‌هایشان را از جلسه بیرون می‌برند. خب این یعنی این‌که هنوز فضای امنیتی در کشور حاکم است. اگرنه، در جلسات احزاب که کسی حرف خلاف منافع ملی نمی‌زند.
- خیلی روی این مکانیزم (مکانیزم رسیدن وحدت در بین اصلاح‌طلبان) کار شده و اصلاح‌طلبان در بحث‌های طولانی و جلسات مفصل به اینجا رسیده‌اند و محصول یک‌شبه‌ای نبوده است. ان‌شاءالله برای انتخابات مجلس فهرست واحد و خوبی درخواهد آمد اما هنوز زود است که درباره این مکانیزم صحبت کنیم.
- اگر اصلاح‌طلبان به این نتیجه برسند که فضای افراطی شرایط کشور را تهدید می‌کند که به نفع هیچ طیفی نیست، آن وقت برای طرد مجموعه افراطی که از دید اصلاح‌طلبان با منافع ملی تضاد دارد ممکن است تن به ائتلاف هم بدهند. اصلاح‌طلبان اگر احساس کنند کشور در شرایطی قرار دارد که باید مجموعه افراد معتدل و عقلگرا دور هم بنشینند و مسائل کشور را به نفع منافع ملی حل کنند، حتما به ائتلاف هم فکر می‌کنند.
- به اعتقاد من دولت و به‌خصوص شخص آقای روحانی این توانایی را دارد که یک گفتمان نیکو و مبتنی بر حکمت را درباره مسائل جهانی ارائه و دنبال کند و با منطق معقول و با کلمات فاخر با دنیا سخن بگوید و نه با کلمات توهین‌آمیزی که از سوی دولتمردان ما در گذشته وجود داشت و به دنبال آن دشمنانی برای خودمان در جهان پدید ‌آوردیم.
- این می‌تواند یکی از اولویت‌های ایران قرار بگیرد که هم در داخل و هم در منطقه منادی حرف منطقی و اعتدال و حل بحران‌ها و خشونت‌ها باشد. به اعتقاد من آقای روحانی در این زمینه به‌خصوص با رفتار متین و گفتار فاخرشان می‌توانند اثرگذار باشند.
شاید مهم‌ترین مساله‌ای که درباره عملکرد دولت می‌توان به آن اشاره کرد این است که در این یک سال گذشته وضعیت کشور نسبت به گذشته در هیچ زمینه‌ای بدتر نشده است.
- قطعاً وضعیت اقتصاد بهتر شده است. یعنی از نظر تورم و کنترل نقدینگی و رفتن به سمت اشتغالزایی و خروج از رکود امروز وضع ما نسبت به یک سال قبل بهتر شده است.
- طبیعی است عامه مردم این انتظار را دارند که بهبود وضعیت اقتصادی به معنای ارزان شدن همه‌چیز است اما این انتظار در کوتاه‌مدت واقعی نمی‌تواند باشد. مردم باید به شکل مقایسه‌ای اوضاع اقتصادی را ارزیابی کنند. قطعاً سرعت گرانی به اندازه قبل نیست. ممکن است جنسی‌گران شود اما نه به اندازه‌ای که در دو سال گذشته‌گران شد.
- شرایط رکود به دلیل تعطیلی حدود ۵۰ درصد از صنایع و کارخانه‌های کشور در این هشت سال است اما اگر الان وضع را با یک سال قبل آن مقایسه کنیم که تولید رو به افول بوده می‌بینیم که الان تلاش به سمت افزایش تولید و بیرون آمدن از رکود است. درباره تورم هم رشد قیمت‌ها مثل سابق نیست.
- در سیاست خارجی روابط ما با دنیا رو به بدتر شدن نرفته است. ممکن است همه تحریم‌ها به یکباره لغو نشده باشند اما شرایط رو به بهتر شدن است. مذاکرات هسته‌ای با همه فراز و فرود خود به خوبی به سمت توافق پیش می‌رود.
- تاحدودی به توافق هسته‌ای رسیده‌ایم. بخشی از تحریم‌ها مثل قطعات هواپیما و این‌ها حل شده است و بخشی از دارایی‌های ایران آزاد شده و مذاکرات همچنان ادامه دارد. گمان نمی‌کنم اراده رسیدن به توافق در این دولت از بین برود. به‌هرحال اگر در این فاصله تعیین‌شده تا آذرماه هم به آنچه ایران می‌خواهد دسترسی پیدا نکنیم، بالاخره این دولت میز مذاکره را ترک نخواهد کرد. گمان نمی‌کنم دنیا هم گزینه دیگری در مقابل ایران داشته باشد.
- این دولت یک‌سری مخالف دارد. تکلیف اسرائیل روشن است چون نمی‌خواهد ایران از انزوا در بیاید و تحریم‌ها برداشته شود اما به اعتقاد من دولت درباره مخالفان توافق در داخل تا این لحظه خیلی نجابت کرده است.

Friday, September 19, 2014

مسوولیت و تصمیم

اشاره:
در کشورهایی که مدیریت درستی دارند هنگامی که یک خارجی وارد کشورشان میشود اگر زبان آنها را نمیداند زبان یادش میدهند. اگر کار ندارد به او کارمیدهند.(نه کارهای سطح بالا بلکه کارهایی که مشغول شود و به سردرگمی و فساد دچار نشود.) اگر بتواند تحصیل کند وسایل دانش اندوزی را(هر چه که در توان داشته باشند) در اختیارش قرارمیدهند.
آنان همه این کارها را در مرحله اول برای خودشان و سالم ماندن جامعه خودشان انجام میدهند و از قبل آن کسانی هم وضع خوبی پیدامیکنند و تحصیل کرده ها در همان کشور موچب خدمات میشوند و ...
اما در ایران به بچه افغانی اجازه تحصیل نمیدهند. پدرش هم قاچاقی کارمیکند و... خوب معلوم است که دود این آتشی که برپا شده توی چشم جامعه ایران میرود... گذشته از اینکه این روش و منش در شأن کشوری که عنوان والای اسلام را هم به خود بسته و نیز با فرهنگ مهمان نوازی ایرانی هیچ مناسبتی ندارد. مهمان نوازی که تنها یک مسأله شخصی و فرد با فرد نیست...
***

بیشتر کودکان خیابانی ایران بر اثر 'تجاوز' به ایدز مبتلا شده‌اند

بی بی سی- جمعه 19 سپتامبر 2014 - 28 شهریور 1393
بسیاری از کودکان کار وادار به دستفروشی در خیابان می‌شوند
رئیس مرکز تحقیقات ایدز در ایران می‌گوید بیشتر کودکان کار به دلیل "تجاوز" به ایدز مبتلا شده‌اند.
مینو محرز که درباره کودکان خیابانی و ایدز در ایران تحقیق کرده، به ایسنا، خبرگزاری دانشجویان ایران گفته است: بیشترین راه ابتلا، تجاوز به کودکان، هم بین دختران هم پسران بوده است و در میان کودکان سنین بالا‌تر هم اعتیاد یکی دیگر از راه‌های انتقال ویروس است.
بر اساس تحقیقی که انجام شده، بیشترین میزان شیوع ایدز در کودکان کار بین ۱۰ تا ۱۸ سال است.
او که پیش‌تر بر روی یک نمونه هزارنفری کودکان کار در تهران تحقیق کرده، به این نتیجه رسیده که چهار تا پنج درصد این کودکان، ناقل ویروس اچ‌آی‌وی، عامل بیماری ایدز هستند.
خانم محرز می‌گوید بعضی از این کودکان افغان و بعضی ایرانی هستند؛ گروهی از این کودکان به دلیل اعتیاد پدر و مادر در خیابان دستفروشی می‌کنند.

'هیچ نهادی مسئولیت نمی‌پذیرد'

رئیس مرکز تحقیقات ایدز می‌گوید: اول باید سازمان مسئول در زمینه کودکان کار و خیابان مشخص شود تا در مرحله بعد این کودکان و وضعیت خانوادگی آن‌ها شناسایی و ساماندهی شود.
به گفته خانم محرز، باید یک نهاد مسئول از "روند افزایشی" ابتلا به ایدز در میان کودکان خیابانی جلوگیری کند.
فعالان حقوق کودکان می‌گویند وزارت کار و زیرمجموعه آن، سازمان بهزیستی، مسئولیت کودکان خیابانی را به عهده نمی‌گیرند.

۴۵ برابر جامعه

تیرماه امسال، حسن قاضی‌زاده هاشمی، وزیر بهداشت ایران گفته بود میزان شیوع ابتلا به ایدز در بین کودکان کار ۴۵ برابر کل جامعه است.
او در بازدید از یک مرکز خیریه درمانی مخصوص کودکان کار، از خیرین خواسته بود که از کودکان کار بیشتر حمایت کنند.
مسئولان وزارت کار می‌گویند ۲۴ درصد کودکان کار خیابانی هرگز مدرسه نرفته‌اند و تنها ۳۴ درصد آنان در حال حاضر مشغول تحصیل هستند.

Thursday, September 18, 2014

داستان ناگفته خطر اتمی ایران

بحران ساختگی: داستان ناگفته خطر اتمی ایران

علی فراستی


iran-emrooz.net | Wed, 25.06.2014, 21:58

(علی فراستی، عضو هیات علمی دانشگاه ایالتی کالیفرنیا است)
afarassati@yahoo.com
در دو دهه گذشته موضوع تلاش مخفیانه ایران برای دستیابی به سلاح اتمی بعنوان یکی از داغ‌ترین بحران‌های بین‌المللی مطرح بوده تا جائی که اکثر صاحبنظران و حتی مردم عادی در جهان به این باور رسیده‌اند که ایران قصد ساختن بمب اتمی دارد و لذا تلاش‌های بین‌المللی برای متوقف کردن؛ آن حتی با توسل به تحریم‌های کمرشکن اقتصادی قابل توجیه شده است.  این تصور عمومی در اردیبهشت ۱۳۹۳ با انتشار کتاب جنجالی آقای گرت پورتر تحت عنوان «بحران ساختگی: داستان ناگفته خطر اتمی ایران» ترک برداشت و هم اکنون سوالات بسیاری در مورد واقعی بودن این بحران مطرح شده است.
نویسنده این کتاب با بررسی هزاران سند و اطلاعات محرمانه نتیجه‌ گرفته است که بحران اتمی ایران توسط آمریکا و به کمک اسرائیل ساخته و هدایت شده است و هدف آن محروم کردن ایران از حق به رسمیت شناخته شده برای دستیابی به چرخه تولید سوخت هسته‌ای برای مصارف صلح آمیز و نهایتا فراهم کردن زمینه «تغییر رژیم» از طریق فشار اقتصادی و در صورت نیاز از طریق تقابل نظامی بوده است.  همانند این سناریو منجر به تراژدی اسفناک عراق شد.  خطر حمله نظامی آمریکا به ایران در زمان بوش بسیار قوت گرفت و نئوکان‌ها (محافظه‌کاران نو) که در راس هرم قدرت در آمریکا قرار گرفته بودند؛ به ‌شدت پیگیر این قضیه بودند. 
آشنائی با نویسنده کتاب
گرت پورتر روزنامه‌نگار تحقیقی، تاریخدان، نویسنده و تحلیلگر سیاست‌های خارجی و نظامی آمریکاست. او در دوره جنگ ویتنام، علیه جنگ فعالیت می‌کرد و پس از آن نیز در یک موسسه تحقیقاتی ضد جنگ در واشنگتن به فعالیت‌هایش ادامه داد.  پورتر در رشته سیاست بین‌الملل، از دانشگاه شیکاگو مدرک کارشناسی ارشد گرفته و همچنین دوره دکترای خود در رشته مطالعات جنوب شرقی آسیا را در دانشگاه کورنل گذرانده است. او همچنین در سیتی کالج نیویورک و آمریکن یونیورسیتی درس مطالعات بین‌الملل را تدریس کرده است. وی نخستین کسی بود که مدیریت رشته دانشگاهی «صلح و رفع بحران» را در آمریکن یونیورسیتی برعهده گرفت.
موسسه فرانت لاین (Frontline Club) در لندن در سال ۲۰۱۲ پورتر را به پاس فعالیت‌های روزنامه نگاری وی (به ویژه به دلیل انتشار مقالاتی در مورد سیاست‌های امریکا در افغانستان و پاکستان)، برنده جایزه معتبر مارتا گلهورن (Martha Gellhorn) معرفی نمود.
پورتر تاکنون چهار کتاب منتشر کرده است. او همچنین چندین مقاله در سایت الجزیره، مجله نیشن، اینترپرس سرویس و‌هافینگتون‌پست منتشر کرده است و در مجامع گوناگون سخنرانی نموده است. وی از‌ سال ۲۰۰۶ مشغول تحقیق در مورد گزارش‌های آمریکا و اسرائیل در مورد برنامه هسته‌ای ایران بوده است.
انگیزه نویسنده کتاب
گرت پورتر در مورد انگیزه خود برای تحقیق در مورد پرونده هسته‌ای ایران چنین توضیح می‌دهد: «هدف من درک این مسئله بود که چرا روایت‌ها و اظهارات جاری در مورد برنامه هسته‌ای ایران با هیچ پرسشی و چالشی مواجه نمی‌شود؛ و این داستان تا این حد اعتبار کسب کرده است.  طی این سال‌ها من با برخی “مسائل خلاف قاعده” مواجه شده‌ام، واقعیاتی مهم که نمی‌شد آنها را با روایت مرسوم تطبیق داد. همچنین بدین امر پی بردم که من تنها روزنامه‌نگاری هستم که مدارک حول این مسأله را از نزدیک تعقیب می‌کنم. و در نهایت ــ و شاید مهمتر از همه ــ بدین امر پی بردم که نمی‌توان واقعیت را در یک مقاله یا مجموعه مقالات ارائه کرد و باید درباره آن کتابی بنویسم.»
پورتر مدت شش سال وقت صرف جمع آوری تمامی مدارک و اطلاعات محرمانه و غیر محرمانه در ممالک مختلف جهان و از میان رسانه‌ها در مورد برنامه هسته‌ای ایران کرد.  او همچنین تمامی گزارشات آژانس بین المللی انرژی اتمی؛ مدارک موجود در سازمان ملل که منجر به صدور قطعنامه‌های شورای امنیت شدند؛ اظهارات مقامات عالیرتبه نظامی و اطلاعاتی آمریکا در مقابل کمیسیون‌های گوناگون در کنگره آمریکا؛ مدارک موجود در سازمان سیا و پنتاگون را بدست آورده و با نویسندگان و تنظیم کنندگان آن گزارشات مصاحبه‌های جداگانه انجام داده تا از صحت و سقم ادعا‌های مطرح شده اطمینان حاصل کند. 
پورتر همچنین با مقامات سابق و کنونی هیات مذاکره کننده ایرانی تماس گرفته و اطلاعات و ادعاهای ایران را نیز جمع آوری نموده و مورد ارزیابی قرار داده است.  او به این حد از اطلاعات اکتفا نکرده و با برخی دست اندرکاران سرویس‌های اطلاعاتی ممالک اروپائی نیز تماس حاصل نموده  و تلاش کرده زوایای تاریک و اطلاعات پشت پرده گزارشات سرویس‌های اطلاعاتی را که بعنوان منبع رسانه‌های خبری مورد استفاده قرار گرفته‌اند را نیز روشن کند. 
پژوهشی بیطرفانه و همه جانبه
تلاش شش ساله گرت پورتر بعنوان یک روزنامه نگار کنجکاو و حقیقت جو به تنظیم و نگارش کتابی ۳۱۲ صفحه‌ای منجر شد که هم اکنون در برخی محافل سیاسی و تصمیم گیری آمریکا تنش ایجاد کرده و خاطرات تلخ ارائه اطلاعات غلط که منجر به فاجعه حمله آمریکا و متحدانش به عراق شد را به یاد آورد.  به نوشته پورتر؛ تولید کنندگان اسناد جعلی در مورد برنامه هسته‌ای تسلیحاتی ایران بخوبی از تجربیات تولید اسناد مشابه در مورد عراق بهره گرفته و تلاش فراوان کردند که حفره‌های موجود در آن اسناد را پر کرده و آنرا عوام پسند کنند. 
گراهام فولر، معاون سابق رئیس شورای اطلاعات ملی در سازمان سیا و نویسنده کتاب‌های «جهانی بدون اسلام» و «سه واقعیت و یک دروغ» در مورد این کتاب چنین نظر می‌دهد: «در شرایطی که بسیاری از خبرنگاران غربی احساس مسئولیتی در قبال اخبار مربوط به «ایران هسته‌ای» ندارند و از رویارویی شدید و احتمال جنگ حرف می‌زنند، کتاب پورتر دیدگاهی همراه با جزییاتی فراوان در مورد وارونه جلوه دادن «شواهد» برای تأمین و پشتیبانی از اهداف سیاسی مشکوک آمریکا و اسراییل ارایه می‌دهد. گرت پورتر که یک خبرنگار تحقیقی و تاریخدان برجسته است، اطلاعاتی پایه‌ای که او در مورد روند بحران ساختگی علیه ایران در دهه‌های گذشته ارائه می‌دهد؛ نشان دهنده بحرانی که از نظر ژئوپلیتیک مخرب بوده است.»
پورتر در مقدمه کتابش توضیح می‌دهد که این کتاب به‌خلاف جریان معمول حرکت می‌کند و او تنها محققی است که با نگاهی بی طرفانه و خالی از تعصب تمام گزارش‌های آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای را در یک دهه اخیر مطالعه کرده است. 
پایان شبح کمونیسم و نیاز به دشمن جدید
به‌اعتقاد پورتر، بحران هسته‌ای ایران به‌ دنبال یک برنامه سیاسی مخفی که توسط گروهی از سیاست گذاران آمریکایی دنبال می‌شد؛ ایجاد شد و اسرائیل بعدا وارد این داستان شده و هیزم افروختن آتش آنرا فراهم کرد. داستان با حمایت آمریکا از عراقی‌ها در جنگ بین ایران و عراق در دهه ۱۳۶۰ خورشیدی آغاز می‌شود. سپس فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تبدیل به یک نقطه حیاتی در این سناریو می‌گردد. به‌نوشته پورتر  «پایان شبح کمونیسم و خاتمه جنگ سرد بهانه سازمان سیا برای تداوم سیاست بازدارندگی را از بین برد. راه‌ حل این گروه از سیاست گذاران آمریکایی برای تداوم تخصیص بودجه‌های هنگفت به این سازمان ابداع یک تهدید جدید بود: ظهور تسلیحات کشتار دسته‌جمعی (واژه‌ای فی‌نفسه مبهم است) و تروریسم. ایران، که در بالای لیست قرار داشت، تهدیدی بود که “سازمان سیا” را نجات داد.»
پورتر می‌نویسد: «تشدید فشارها بر ایران در زمان دولت کلینتون نیز هنوز حاصل همان انگیزه‌های اداری بود که در پایان جنگ سرد شکل گرفت اما سرعت بیشتری گرفت زیرا این بار به کوشش‌های دولت اسرائیل برای نشان دادن ایران به عنوان یک تهدید بزرگ برای صلح جهانی گره خورد.» 
تقویت منافع سازمان سیا با دستیابی محافظه‌کاران نو به کاخ سفید در زمان جورج بوش (پسر) دستیابی ایدئولوگ‌هایی چون دیک چنی، پل ولفوویتز؛ جان بولتون و رابرت گیتس به ‌سمت‌های بالای دولتی، باعث تشدید تنشی بین ایران و آمریکا شد. آنها برنامه‌ای را برای مشروعیت ‌زدایی از حکومت ایران با هدف سرنگون کردن آن (با استفاده از واژه تقدیس شده “تغییر رژیم”) آغاز کردند.
نقش کلیدی رابرت گیتس
نویسنده کتاب معتقد است که همین سیاست در زمان اوباما ادامه داشت و علت اصلی آن حضور رابرت گیتس در پست وزیر دفاع آمریکا بود.  گیتس در زمان بحران ایران-کنترا در دولت ریگان نقش داشت و در زمان ترسیم ایران بعنوان تهدید اصلی پس از فروپاشی بلوک شرق رئیس سازمان سیا بود.  او در ارتباط نزدیک به نخست وزیران متعدد اسرائیل پروژه «ایران هراسی» را مستمرا در دولت‌های مختلف آمریکا منجمله در دولت باراک اوباما پیش برد. به عقیده پورتر گشایش در مناسبات ایران و آمریکا؛ آغاز مذاکرات محرمانه بین دو کشور و تلاش برای حل این بحران ساختگی تنها پس از بازنشسته شدن رابرت گیتس و خروج او از کابینه اوباما در سال ۱۳۹۱ میسر گردید. 
 
پورتر مدارکی ارائه می‌دهد مبنی بر اینکه سیاست‌های آمریکا و اسرائیل درباره ایران از منافع سیاسی و سازمانی ناشی شده‌اند نه  از تجزیه و تحلیل دقیق و واقع‌ گرایانه برنامه هسته‌ای ایران، که تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای قرار دارد.
منشاء بحران اتمی ایران
فصل اول کتاب به تاریخچه برنامه هسته‌ای ایران در زمان شاه می‌پردازد و نشان می‌دهد که این برنامه با حمایت فنی و لوژستیکی آلمان و فرانسه پیش می‌رفت و آمریکا نیز مشکلی با آن نداشت.  «ایران برنامه هسته‌ای خود را در زمان حکومت پهلوی دوم آغاز کرد. در آن زمان، ایالات متحده و اسرائیل با دیکتاتور ایران متحد بودند و به برنامه هسته‌ای ایران اهمیت نمی‌دادند. اما پس از سقوط رژیم شاه در ۱۳۵۷، ایالات متحده، از همان سالهای اولیه ۱۳۶۰، به طور تهاجم آمیز مداخله کرد تا ایران را از تعقیب حق قانونی خود برای دستیابی به انرژی صلح آمیز هسته ای، بازدارد.»
پورتر می‌نویسد: «همین تلاشهای تهاجم آمیز ایالات متحده بود که ایران را مجبور کرد، برای دستیابی به فناوری مورد نیاز برای برنامه هسته‌ای غیر نظامی خود، به معاملات در بازار سیاه روی بیاورد.»  همزمان ایران نیاز خود با دریافت سوخت برای رآکتور آزمایشی در دانشگاه تهران؛ و برای مصارف بهداشتی را به آگاهی آژانس بین المللی انرژی اتمی رساند و از این نهاد برای تامین نیازهای خود درخواست کمک کرد ولی با پاسخ مناسب روبرو نشد.  در این دوران ایران با کمبود شدید برق روبرو شد و جهت رفع این مشکل مجددا به فکر راه اندازی نیروگاه اتمی بوشهر افتاد که ۹۰ درصد ساختمان و تاسسیات آن توسط شزکت زیمنس آلمان تکمیل شده بود.  آلمان تحت فشار آمریکا از تکمیل پروژه نیروگاه اتمی بوشهر خودداری کرد و هیچ کشور غربی دیگر حاضر به همکاری با ایران در این پروژه نشد.
هدف ایران: خودکفائی در تولید سوخت هسته‌ای
نمایندگان ایران برای تعقیب قرارداد تامین سوخت از شرکت «اورودیف» فرانسه که یک و نیم میلیارد دلار سرمایه ایران را از سالهای پیش از انقلاب ۵۷ در ازاء تامین سوخت در اختیار داشت؛ وارد مذاکره شد. ولی آمریکا در زمان ریگان فرانسه و دیکر هم پیمانان خود را از تامین سوخت مورد نیاز ایران؛ که در چارچوب مقرارت آژانش بین المللی انرژی اتمی بود؛ منع کرد. از آن پس تمامی تلاش‌های قانونی ایران با کارشکنی آمریکا روبرو شد تا جائی که ایران مجبور گردید به فکر خودکفائی در تامین سوخت هسته‌ای افتاده و در این راستا به خرید تجهیزات غنی سازی اورانیوم بپردازد. 
به نوشته پورتر ایران می‌دانست که اگر لیست خرید‌های خود را در اختیار آژانس قرار دهد آمریکا برای توقف این معاملات از هیچگونه فشار و تلاشی فروگذار نخواهد نمود و در عین حال بخوبی می‌دانست که دیر یا زود موضوع خرید‌های ایران علنی خواهد شد چون کشورهای دارای فن آوری غنی سازی اورانیوم بسیار معدود بوده و همگی عضو آژانش بین المللی انرژی اتمی بودند و می‌بایست گزارش مبادلات اتمی خود را به آژانس تحویل می‌دادند. 
تلاش دولت و دانشمندان ایران این بود که تا قبل از آگاه شدن آمریکا از خرید‌های فنی؛ موفق به راه اندازی چرخه تولید غنی سازی اورانیوم برای مصارف غیر نظامی شوند و سپس موضوع را به آژانس اطلاع دهند. ولی خبر برخی از خرید‌ها قبل از اینکه ایران به هدف خود برسد منتشر شد.  به نظر پورتر «علی‌رغم اتهامات بعدی آمریکا و اسرائیل مبنی بر اینکه ایران علاقه‌مند به اورانیوم بمنظور نیل به تسلیحات هسته‌ای است، هیچ مدرک و سند قاطعی تاکنون در پشتیبانی از این ادعاها ارائه نشده‌ است.» 
نئوکان‌ها و طرح تغییر رژیم ایران
به نوشته پورتر، علیرغم فاجعه ویتنام، در میان مقامات رسمی دولت فدرال آمریکا، گروه‌های فشار و رسانه‌های آمریکا، یک گرایش و یک ساختار قدرت برای حفظ تمایل و آمادگی دائمی برای جنگ وجود دارد. وی می‌نویسد:  «ریشه ورود آمریکا به موضوع کسب فن اوری هسته‌ای در ایران به خصومت آمریکا با رژیم جدید حاکم بر ایران و از دست دادن قدرت نفوذ در آن کشور بر می‌گردد؛ همین عامل بود که زمانی باعث شد آمریکا آمادگی صدام برای حمله به ایران را یک فرصت برای تغییر حکومت ایران ببیند. بنابراین این انگیزه اصلی و اولیه است. از سوی دیگر، انگیزه دیگری که در اواخر دهه ۱۳۶۰ خورشیدی یا اوایل دهه ۱۳۷۰ خورشیدی همزمان با پایان جنگ سرد نمایان شد، جایگزین کردن تهدید اتحاد جماهیر شوروی؛که در حال از بین رفتن بود، با تهدید گسترش تسلیحات کشتار جمعی است. همین انگیزه باعث شد تا سازمان سیا به طور خاص و همچنین پنتاگون از فرصت استفاده کردند تا نظریه تهدید تسلیحات کشتار جمعی از جانب ایران را برجسته کنند. 
این انگیزه اصلی نهاد امنیت ملی ایالات متحده برای معرفی ایران به عنوان یک تهدید بود و این روند در طول دهه ۱۳۷۰ پیگیری شد.  با روی کار آمدن «جورج بوش» (پسر) و قدرت گیری نئوکان‌ها (محافظه‌کاران نو)، انگیزه جدیدی مطرح می‌شود، و آن هم تغییر رژیم‌های سیاسی است، نه فقط در عراق بلکه در سرتاسر خاورمیانه و در بالاترین نقطه آن در ایران. این هدف نهایی بود که باید دستکم بخشی از آن از طریق اقدام نظامی به دست می‌آمد. لازمه اقدام نظامی نیز، ایجاد این تصور بود که تهدید دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای، تهدیدی جدی است.»
پورتر با بررسی مطالب منتشر شده در رسانه‌های مختلف گفتاری و نوشتاری آمریکا و مصاحبه با نویسندگان آن مطالب توضیح می‌دهد که پوشش رسانه‌ای اخبار فعالیت‌های هسته‌ای ایران به شکل گسترده، هماهنگ و حاوی اطلاعات ساخته شده در واشنگتن و تل آویو؛ توسط رسانه‌های غربی دنبال می‌شود.  او بطور خاص به مقالاتی اشاره می‌کند که در روزنامه‌های نیویورک تایمز، واشنگتن پست و لوس آنجلس تایمز و شبکه رادیوئی عمومی-ملی آمریکا منتشر شده است که مورد استناد بسیاری رسانه‌های دیگر نیز قرار گرفته‌اند. وی توضیح می‌دهد که اسرائیل تنها کشور جهان است که دفتری خاص برای هدایت رسانه‌ها و افکار عمومی علیه برنامه هسته‌ای ایران ایجاد کرده است. 
کامپیوتر رمز آلود و نقش مجاهدین خلق
پورتر یک فصل کامل کتاب را به “اسناد رازآلود کامپیوتر همراه (لپ‌تاپ)” و اسنادی که ادعا می‌شد در این کامپیوتر همراه متعلق به یکی از کارمندان سازمان انرژی اتمی ایران پیدا شده؛ اختصاص داده است.  این اسناد که ثابت می‌کرد ایران پیگیر ساخت سلاح هسته‌ای است توسط نماینده سازمان مجاهدین خلق در یک کنفرانس خبری در واشنگتن افشاء شد و این سازمان مدعی گردید که آن اسناد را از طریق ارتباطات پنهانی خود در درون حکومت ایران بدست آورده است. 
پورتر از طریق مصاحبه با یکی از ماموران سرویس اطلاعاتی آلمان مطلع می‌شود که این اسناد توسط سازمان‌های اطلاعاتی اسرائیل تولید شده و به سازمان مجاهدین خلق ارائه شده تا در اواسط سال ۱۳۸۳ خورشیدی به سازمان اطلاعات آلمان تحویل داده شوند. آلمان موثق بودن آن اطلاعات را مورد تردید قرار داد و این موضوع را به اطلاع آمریکا رساند ولی دولت بوش بدون توجه به این هشدار آنرا بعنوان مدرکی موثق و مستدل برای اعمال فشار بر آژانس و ایران بکار گرفت. 
پورتر دلیل ساختگی بودن این اسنارا در اشتباه فاحشی می‌داند که در مجموعه‌ای از مطالعات رخ داده؛ مطالعاتی که حاکی از ادغام برنامه تسلیحات هسته‌ای ایران با برنامه موشک‌های میان‌برد شهاب ۳ بود، در حالی که ایران برنامه موشکی شهاب ۳ را در سال ۱۳۷۹ خورشیدی به منظور کار روی یک مدل بسیار پیشرفته ‌تری که در مرداد ماه ۱۳۸۳ آزمایش شد، متوقف کرده بود. ظاهرا ماموران اطلاعاتی اسرائیل زمان کافی برای اصلاح این خطا پیدا نکردند و آن اطلاعات غلط را تحویل سازمان مجاهدین خلق داده بودند.
یکی از دلایل اثبات منشأ اسرائیلی اسناد این است که مجاهدین خلق از توانایی کافی برای جعل چنین حجم انبوهی از اسناد هسته‌ای برخوردار نبود و دلیل دیگر نیز ارتباط آشکار شده این سازمان با سازمان‌های اطلاعاتی اسرائیل در گذشته بود.  این سازمان مشابه همین ادعا را در مورد مرکز اتمی نظنز مطرح کرد در حالیکه بنا به نظر پورتر؛ آمریکا و اسرائیل از زمان گودبرداری مرکز نظنز از فعالیت‌های ساختمانی آن اطلاع داشتند ولی مطمئن نبودند این محل برای چه منظوری ساخته می‌شود.  عکس‌های ماهواره‌ای مرکز نظنز توسط موساد به سازمان مجاهدین خلق تحویل داده شد تا اعتبار بیشتری در افکار عمومی پیدا کند.  نماینده یک گروه سلطنت طلب به پورتر توضیح می‌دهد که موساد برای تحویل این اسناد به چند گروه مخالف حکومت ایران مراجعه کرد ولی تنها سازمان مجاهدین حاضر به قبول و افشاء آن شد.
آژانس و فشار روزافزون آمریکا
از طرف دیگر محمد البرادعی، مدیرکل وقت سازمان انرژی هسته‌ای در خاطرات خود بیان داشته که اسرائیل این اسناد و گزارش‌های اطلاعاتی را به‌صورت مستقیم به آژانس ارائه کرده بود، اسنادی که بیان می‌کند ایران حتی پس از سال ۱۳۸۲ نیز روی تسلیحات هسته‌ای کار می‌کرد، ادعایی که کاملاً در تضاد با گزارش اطلاعاتی سازمان‌های آمریکا در سال ۱۳۸۶ بود.
در این اسناد اطلاعاتی وجود داشت که مدعی بودند ایران یک سیلندر فلزی بزرگ ساخته تا تسلیحات هسته‌ای ساخته شده در پایگاه نظامی پارچین را در آن آزمایش کند. آژانس با انتشار این ادعا در گزارش آذر ماه ۱۳۹۰ آن را تبدیل به یک موضوع خبری بزرگ ساخت. اما غیر از گزارش اطلاعاتی اسرائیل هیچ مدرک دیگری در حمایت از این ادعای بسیار تردیدبرانگیز ارائه نشده است.
پورتر نشان می‌دهد که اسرائیل، جورج دبلیو بوش و سپس دولت اوباما، چگونه توانستند اقدامات مختلف صورت گرفته توسط دولت‌های غربی و آژانس بین المللی انرژی اتمی را، به طور موفقیت آمیزی، به عنوان واکنش نسبت به یک تاریخ طولانی اقدامات مخفی ایران در جهت نظامی کردن برنامه هسته‌ای آن به نمایش بگذراند.  نویسنده ضمن مصاحبه با کارشناسان آژانس بین المللی انرژی اتمی روشن می‌سازد که آمریکا از نقش محمد البرادعی بعنوان رئیس آژانس راضی نبود چون او در مقابل فشارهای سیاسی برای تغییر نطر آژانس مقاومت می‌کرد. 
با کنار رفتن البرادعی راه برای همراهی آژانس تحت مدیریت یوکیا آمانو با خواسته‌های سیاسی آمریکا هموار شد و گزارشات این موسسه که مبنای اعمال تحریم‌های اقتصادی علیه ایران بودند با انگیزه‌های سیاسی تنظیم شدند. مطالعه این کتاب و انبوه اسناد دست اول ارائه شده در آن سوالات زیادی حول انگیزه اعمال فشار سیاسی و اقتصادی علیه ایران مطرح می‌کند.  البته در این میان ضعف حکومت ایران بخصوص در زمان دولت احمدی نژاد و رفتارها و سخنان تحریک آمیز او را نباید از نظر دور داشت؛ سخنان و مواضعی که نه تنها کمکی به کاهش فشار بر ایران نمی‌کرد بلکه بهانه‌های جدیدی برای اعمال فشار بیشتر بدست غرب می‌داد.  در این میان مردم ایران بار سنگین تحریم‌های اقتصادی را متحمل شده و کماکان می‌شوند.
نقد و بررسی کتاب «بحران ساختگی: داستان ناگفته خطر اتمی ایران» کماکان در محافل سیاسی؛ مطبوعاتی و دانشگاهی آمریکا ادامه دارد.  خانم شیرین‌هانتر استاد دانشگاه جرج ‌تاون در واشنگتن در مورد این کتاب چنین نظر داد: «کسانی که مسائل مربوط به ایران و روابط ایران و آمریکا را پیگیری می‌کنند، می‌دانند که پرونده هسته‌ای ایران ارتباط نزدیکی با موضوع‌های دیگر و استراتژی‌های روبه‌ رو شدن با ایران دارد. اکنون گرت پورتر از طریق تحقیقاتی دقیق و گسترده، عمق این ارتباط را نشان داده است. تحلیلگران مسائل ایران با فهمیدن درست این ارتباط، می‌توانند تحلیل‌های بهتری در مورد آینده پرونده هسته‌ای ایران داشته باشند.»
نظر خوانندگان:
■ از آقای سفید کوهی و تمامی هموطنانی که این مقاله را مطالعه کرده و نظراتشان را مطرح نموده اند سپاسگزارم.  هدف نگارنده معرفی کتاب به ایرانیان و درج برخی نکات جالب توجه آن از میان 312 صفحه کتاب بود.  متاسفانه این کتاب هنوز به فارسی ترجمه نشده و تنها نسخه انگلیسی آن در دسترس است. 
بنده در موقعیتی نیستم که به سوالات خوانندگان پاسخ بدهم ولی با اقای گارت پورتر ار طریق ناشر ایشان تماس گرفتم و وی موافقت نمود به همه سوالات هموطنان ایرانی پاسخ دهد.  لذا تقاضا دارم سوالات خود را (بدون طرح اتهام و حملات سیاسی) در این سایت بنویسید و یا مستقیما به ایمیل بنده ارسال کنید. این جانب خوشحال خواهم شد سوالات را با نویسنده کتاب طرح کرده و در قالب یک مصاحبه پاسخ سوالات را از ایشان بگیرم و در اختیار علاقمندان قرار دهم.
با سپاس، علی فراستی
■ منهم با شناختی که از این نظام و طراحان صدور انقلاب اسلامی آن دارم با تمام استدلالهای به اصطلاح معتبر نویسنده کتاب لحظه‌ای نمی توانم باور کنم که نظام فاشیستی جمهوری اسلامی به دنبال ساخت بمب اتمی نبوده باشد. من بر نقش براندازی جناحهایی از سیاستمداران آمریکایی و همینطور نقش دستیاری مجاهدین با سازمان موساد آگاهی دارم. جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل با کشتار و ترور مخالفان خود در صدد قدرت یابی در منطقه بوده است این حاکمیت با تفکر فاشیستی برای تحکیم پایه های خود شدیداً به بمب اتمی نیاز داشته است.
■ Dear Ali Farasati, I believe you are having a wrong understanding about Islamic of Iran government. You and Mr. Porter are both wrong. Islamic regime is absolutely after nuclear bomb, they knew well if they reach to the Nuclear weapons they will stay in power for a very longer time this is why they are after that to any price.
■ ایران می‌‌توانست اورانیوم با غلظت کم را با یا بدون اجازه آژانس تولید کند. همزمان موافقت خود را با کنترل تاسیسات علنی و یا به قول آژانس غیر علنی را هر لحظه که آژانس می‌خواست، اعلام می‌‌کرد. در آن صورت دیگر آنها بهانه‌ای(غرب، و ...) نداشتند.
سوال من از آقای فراستی این است که آیا ایشان با این فرض(استدلال) من در کتاب آقای گرت پورتر مواجه شده‌اند؟ من با تجربه‌ای بیش از ۳۴ سال زندگی‌ با این رژیم به احتمال به یقین اعتقاد دارم که اگر آنها ریگی در کفششان نبود، این ساده‌ترین راه یعنی‌ همین مسیر مورد نظر من را انتخاب کردند.
این قوم آ‌ش را با جاش می‌‌خواست / خواد بخوره، از هل حلیم حالا افتاده توی روغن داغ. دموکراسی و تقیسم قدرت بین ساکنان ایران تنها راه حل عاقلانه است. من انتظار داشتم که این آقا‌ی گرت پورتر به چون چیزی اشاره می‌‌کرد، نه ما را بدنبال نخود سیاه می‌‌فرستاد.
ایشان خودش در کشوری زندگی می‌‌کنه که حداقل آزادیها وجود دارد، این استدلال ایشان را اگر رژیم فعلی‌ ایران اجرا کند، یعنی‌ عراقیزه کردن ایران.  امید است که این استدلال بدبینانه من با توضیح آقای فراستی به خوشبینی رهنمون شود
غلام سفیدکوهی
■ ادعای اینکه بحران هسته ای به خاطر «تداوم تخصیص بودجه‌های هنگفت» به سازمان سیا ابداع شده، یک کم دایی جان ناپلئونی است. ایشان یک دلیل تازه هم برای پنهانکاری رژیم ایران در مورد برنامه هسته ای اش پیدا کرده که تا به حال در جایی گفته نشده و واقعا ناب است: «تلاش دولت و دانشمندان ایران این بود که تا قبل از آگاه شدن آمریکا از خرید‌های فنی؛ موفق به راه اندازی چرخه تولید غنی‌سازی اورانیوم برای مصارف غیر نظامی شوند و سپس موضوع را به آژانس اطلاع دهند». این توجیه آبکی را خود رژیم ایران هم نگفته، این جناب اما مثل اینکه آتشش از آنها هم تندتر است.
داستان «نقش کلیدی رابرت گیتس” هم البته برای ابداع یک تئوری توطیه دیگر و جذاب کردن داستان خوب است اما برای توضیح ساختار و سیاستهای دولت آمریکا کاربردی ندارد.
■ انشالله که آقای «گرت پورتر» کتابش را با پول ملاها ننوشته است! ایران در سال ۱۳۵۷ به سوخت اتمی نیاز نداشت. «خودکفائی در تولید سوخت هسته‌ای» به عنوان هدف ایران نیز از آن ادعاهای خنده‌دار است. ایران نه نیروگاه دارد که به سوخت نیاز داشته باشد و نه سنگ اورانیوم کافی دارد که در تولید اورانیوم غنی‌شده خودکفا شود. حتی اگر بخواهد نیروگاه‌های جدید بسازد (لابد روسیه برایش خواهد ساخت!) دهها سال طول می‌کشد. صدها میلیارد دلار هزینه تحریم‌‌های بین‌المللی و ساخت نیروگاه و خرید پودر اورانیوم از خارج برای تهیه سوختی که قابل خرید در بازار جهان است توجیه‌پذیر نیست.
■ من خیلی متأسفم که شما دولت آمریکا را مقصر میدانید نه رژیم غارتگر ایران را وقتی‌ ما دارای انرژی‌های ارزان هستیم چرا ایران به غنی سازی ۲۰% روی آورد؟ روسیه حاضر بود سوخت هسته‌ای ایران را بپردازد و همچنین اروپا در سال‌های ۲۰۰۴-۵ حاضر بود ایران را در برپایی نیروگاه‌های هسته‌ای کمک کند به شرطی که ایران دست از غنی سازی بردارد وقتی‌ که رژیم ایران می‌داند که غرب حساس است به فعالیت‌های هسته‌ای چرا دست به اون کار میزد چرا رژیم ایران حزب‌الله شیعه را درست بیخ گوش اسرائیل درست می‌کند؟ چرا اسلحه به تمام جنبش‌های اسلامی می‌فرستد؟ چرا شیعه هارا در همه جا حمایت می‌کند و جنگ شیعه و سنی راه انداخته است؟ چرا ۲۰۰کیلو گرم ۲۰% دارد این همه به چه دردی می‌خورد؟ برای فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای؟ ما یک کشور صنعتی‌ و صادر کننده صنعت شدیم حالا نوبت انرژی هسته‌ای است؟ این همه ۱۰ سال زیان یک ملت ببیند در عرصه جهانی‌ منزوی و عمده درامد کشور به فروش نفت وصل است همان بودیم که ۴۰ سال پیش بودیم.

کوتاه سروده ها

 
http://mj6.persianfun.info/img/93/6/Mini-Poem3/347065_732.jpg
 
http://mj6.persianfun.info/img/93/6/Mini-Poem3/347066_777.jpg
 
http://mj6.persianfun.info/img/93/6/Mini-Poem3/347067_754.jpg
 
http://mj6.persianfun.info/img/93/6/Mini-Poem3/347068_608.jpg
 

http://mj6.persianfun.info/img/93/6/Mini-Poem3/348357_503.jpg
 
http://mj6.persianfun.info/img/93/6/Mini-Poem3/348358_424.jpg
 
http://mj6.persianfun.info/img/93/6/Mini-Poem3/348359_484.jpg
 
http://mj6.persianfun.info/img/93/6/Mini-Poem3/348360_885.jpg
 
http://mj6.persianfun.info/img/93/6/Mini-Poem3/348361_718.jpg
 

 
http://mj6.persianfun.info/img/93/6/Mini-Poem3/348362_872.jpg
 
http://mj6.persianfun.info/img/93/6/Mini-Poem3/348363_427.jpg
 
http://mj6.persianfun.info/img/93/6/Mini-Poem3/348364_575.jpg
 
http://mj6.persianfun.info/img/93/6/Mini-Poem3/348365_109.jpg
 
http://mj6.persianfun.info/img/93/6/Mini-Poem3/348366_280.jpg
 


http://mj6.persianfun.info/img/93/6/Mini-Poem3/348367_337.jpg
 
http://mj6.persianfun.info/img/93/6/Mini-Poem3/348368_837.jpg
 
http://mj6.persianfun.info/img/93/6/Mini-Poem3/348369_883.jpg
 
http://mj6.persianfun.info/img/93/6/Mini-Poem3/348370_402.jpg