ابراهیم نبوی:
هیاهوی بسیار برای هویج
اصلا به این فکر کردید گاهی اوقات ما سالها برای حفظ چیزی تلاش میکنیم که یا وجود ندارد، یا اگر هم وجود داشته باشد، به درد نمیخورد؟ گاهی اوقات میلیونها و میلیاردها دلار پول صرف میکنیم و بخش مهمی از توان و انرژی خودمان را به هدر میدهیم برای حفظ چیزی که مدتهاست از میان رفته است. مثلا همین تلاشی که در جمهوری اسلامی به خرج داده میشود تا انقلاب اسلامی ایران حفظ شود. کسی انقلاب را قبول ندارد، رهبران انقلاب اغلبشان دشمنان دولت فعلی خوانده میشوند، دستآوردهای انقلاب مثل جمهوریت و آزادی سالهاست تبدیل به اشیاء موزههای باستانشناسی شدند، سالگرد انقلاب هم که سی سال تبدیل به جشنواره فیلم و موسیقی شده بود و الآن چند سال است به کارناوال حزب اللهیها برای روکم کنی از مخالفان تبدیل شده. نه که مخالفان حکومت انقلاب را قبول ندارند، خود حکومت هم قبول ندارد. با این حال این همه از آن دفاع میکنند و هر سال مقدار جدیدی از اطلاعات بی ربط جدید منتشر میکنند.
یا مثلا همین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، که تقریبا هیچ کدام از مواد آن توسط خود حکومت اجرا نمیشود. از اصول اول تا پنجاهم قانون اساسی جمهوری اسلامی، یعنی همین قانون اساسی که کلی آدم بخاطر وفادار نبودن به آن متهم و محکوم میشوند، و همه به آن قسم میخورند، فقط مواد ۱و ۴و ۵و ۱۶و ۱۷و ۱۸و ۴۱ آن به نظرم اجرا میشود، یعنی ۴۳ اصل از ۵۰ اصل اول قانون اساسی رسمی کشور، یا بطور کلی اجرا نمیشود، یا هر روز دهها بار نقض میشود، بعد اگر کسی بگوید که بیایید این قانون اساسی را که هیچ کس اجرا نمیکند، عوض کنیم، چنان پدری از او در میآورند، انگار خدای ناکرده قانون اساسی ایران واقعا قانونی است. فکر کنید این همه حکومت برای حفظ قانونی تلاش میکند که اصلا کسی به آن اعتقاد ندارد، نه اینکه مخالفان حکومت به آن اعتقاد ندارند، اصلا خود حکومت به آن اعتقاد ندارد.
یا مثلا فرض کنید موضوع مرجعیت شیعه که اگر کسی کوچکترین توهینی به آن بکند، به عنوان ملحد و کافر و منحرف و بی دین، پدرش را در میآورند، در حالی که بیشترین توهین و تحقیر مرجعیت توسط همان حکومتی میشود که شما را بخاطر انتقاد از آن زندانی میکند. در واقع بخش مهمی از مقدسات این مملکت مثل همان امامزادههایی هستند که همه میدانند هیچ چیزی در آن نیست، ولی اگر کوچکترین شوخی با آن بکنید هم مردم ممکن است شما را بکشند و هم حکومت به عنوان کافر و بی دین پوستتان را میکنند. در حالی که در ۳۶ سال گذشته ۹۰۰۰ امامزاده الکی الکی به فهرست امامزادههای کشور اضافه شده، مثل همین امامزاده بیژن و امامزاده قلقلی و امامزاده بی غیرت در آبیک قزوین، از ده هزار و پانصد امامزاده در ایران فقط چهارهزار امامزاده فرزندان امام موسی کاظم هستند. آخه چه جوری؟ من نوکر امام موسی کاظم، من مخلص امام موسی کاظم، هر چه که شما بگوئید، ولی اصلا ممکن نیست کسی فقط چهار هزار فرزند داشته باشد، مگر اینکه فکر کنیم هر فرزندش صد بار فوت کرده. بالاخره ما هم خدایی نداریم، ولی اندک شعوری که داریم.
حالا شما بگو بالای چشم یکی از این چهارهزار امامزاده خدای ناکرده ابرویی است، درجا سوسکات میکنند. یک راست سر میخوری وسط زباله دانی تاریخ. بخاطر چی؟ بخاطر هیچی. به قول ازغدی پور که هزار تا مزخرف گفته و این یکی راست است، برداشتند کتابی درباره « محسن» پسر سقط شده امام حسین که هیچ سند و مدرکی هم در درستی وجود حتی سقط جنین شدهاش وجود ندارد، چند صد صفحه کتاب نوشتهاند، برای بچهای که اصلا به دنیا نیامده، به فرض که جنیناش وجود داشته، کتاب مینویسند. بعد که یکی اعتراض میکند، صدها نفر در مورد بچهای که اصلا به دنیا نیامده اعتراض میکنند. بعد هم ایام محسنیه برگزار میکنند برای عزاداری بچهای که به دنیا نیامده. یعنی میشود همین که گفتم. دعوا تا سرحد خین و خین ریزی برای چیزی که وجود ندارد.
حالا هم حکایت انرژی هستهای و غنی سازی است. کشور هشت سال به اندازه درآمدی که ممکن است در صد سال آینده از انرژی هستهای به دست بیاوریم، هزینه مستقیم و جدی و سیاسی پرداخت کرده که ما حق غنی سازی داشته باشیم. اصلا مگر چنین چیزی وجود دارد؟ آقای ابراهیم کارخانهای رئیس کمیسیون هستهای مجلس گفته « طرح آمریکاییها برای محدود کردن تعداد سانتریفیوژها در حد چرخش دکوری و تعطیلی طولانی مدت آب سنگین اراک و اعلام بازرسیهای نامحدود و سرزده از تمامی تاسیسات هستهای و در امتداد آن از تاسیسات نظامی است.» حالا هم مجلسیها میخواهند بزنند زیر میز مذاکره بخاطر توقف غنی سازی که اصلا وجود ندارد، مدتها آمریکاییها دعوا میکردند بر سر بمبی که وجود نداشت، حالا هم خل و چلهای مجلس مذاکرات هستهای را میخواهند متوقف کنند، برای برنامه هستهای که کلا ناشی از توهمات دیوانهای به نام احمدی نژاد بود و سالها بدبختمان کرد. یعنی اگر ده تا بمب هستهای زده بودند به ایران اینقدر زیان نمیکردیم. جدا چرا بر سر موهومات دعوا میکنیم؟
اصلا به این فکر کردید گاهی اوقات ما سالها برای حفظ چیزی تلاش میکنیم که یا وجود ندارد، یا اگر هم وجود داشته باشد، به درد نمیخورد؟ گاهی اوقات میلیونها و میلیاردها دلار پول صرف میکنیم و بخش مهمی از توان و انرژی خودمان را به هدر میدهیم برای حفظ چیزی که مدتهاست از میان رفته است. مثلا همین تلاشی که در جمهوری اسلامی به خرج داده میشود تا انقلاب اسلامی ایران حفظ شود. کسی انقلاب را قبول ندارد، رهبران انقلاب اغلبشان دشمنان دولت فعلی خوانده میشوند، دستآوردهای انقلاب مثل جمهوریت و آزادی سالهاست تبدیل به اشیاء موزههای باستانشناسی شدند، سالگرد انقلاب هم که سی سال تبدیل به جشنواره فیلم و موسیقی شده بود و الآن چند سال است به کارناوال حزب اللهیها برای روکم کنی از مخالفان تبدیل شده. نه که مخالفان حکومت انقلاب را قبول ندارند، خود حکومت هم قبول ندارد. با این حال این همه از آن دفاع میکنند و هر سال مقدار جدیدی از اطلاعات بی ربط جدید منتشر میکنند.
یا مثلا همین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، که تقریبا هیچ کدام از مواد آن توسط خود حکومت اجرا نمیشود. از اصول اول تا پنجاهم قانون اساسی جمهوری اسلامی، یعنی همین قانون اساسی که کلی آدم بخاطر وفادار نبودن به آن متهم و محکوم میشوند، و همه به آن قسم میخورند، فقط مواد ۱و ۴و ۵و ۱۶و ۱۷و ۱۸و ۴۱ آن به نظرم اجرا میشود، یعنی ۴۳ اصل از ۵۰ اصل اول قانون اساسی رسمی کشور، یا بطور کلی اجرا نمیشود، یا هر روز دهها بار نقض میشود، بعد اگر کسی بگوید که بیایید این قانون اساسی را که هیچ کس اجرا نمیکند، عوض کنیم، چنان پدری از او در میآورند، انگار خدای ناکرده قانون اساسی ایران واقعا قانونی است. فکر کنید این همه حکومت برای حفظ قانونی تلاش میکند که اصلا کسی به آن اعتقاد ندارد، نه اینکه مخالفان حکومت به آن اعتقاد ندارند، اصلا خود حکومت به آن اعتقاد ندارد.
یا مثلا فرض کنید موضوع مرجعیت شیعه که اگر کسی کوچکترین توهینی به آن بکند، به عنوان ملحد و کافر و منحرف و بی دین، پدرش را در میآورند، در حالی که بیشترین توهین و تحقیر مرجعیت توسط همان حکومتی میشود که شما را بخاطر انتقاد از آن زندانی میکند. در واقع بخش مهمی از مقدسات این مملکت مثل همان امامزادههایی هستند که همه میدانند هیچ چیزی در آن نیست، ولی اگر کوچکترین شوخی با آن بکنید هم مردم ممکن است شما را بکشند و هم حکومت به عنوان کافر و بی دین پوستتان را میکنند. در حالی که در ۳۶ سال گذشته ۹۰۰۰ امامزاده الکی الکی به فهرست امامزادههای کشور اضافه شده، مثل همین امامزاده بیژن و امامزاده قلقلی و امامزاده بی غیرت در آبیک قزوین، از ده هزار و پانصد امامزاده در ایران فقط چهارهزار امامزاده فرزندان امام موسی کاظم هستند. آخه چه جوری؟ من نوکر امام موسی کاظم، من مخلص امام موسی کاظم، هر چه که شما بگوئید، ولی اصلا ممکن نیست کسی فقط چهار هزار فرزند داشته باشد، مگر اینکه فکر کنیم هر فرزندش صد بار فوت کرده. بالاخره ما هم خدایی نداریم، ولی اندک شعوری که داریم.
حالا شما بگو بالای چشم یکی از این چهارهزار امامزاده خدای ناکرده ابرویی است، درجا سوسکات میکنند. یک راست سر میخوری وسط زباله دانی تاریخ. بخاطر چی؟ بخاطر هیچی. به قول ازغدی پور که هزار تا مزخرف گفته و این یکی راست است، برداشتند کتابی درباره « محسن» پسر سقط شده امام حسین که هیچ سند و مدرکی هم در درستی وجود حتی سقط جنین شدهاش وجود ندارد، چند صد صفحه کتاب نوشتهاند، برای بچهای که اصلا به دنیا نیامده، به فرض که جنیناش وجود داشته، کتاب مینویسند. بعد که یکی اعتراض میکند، صدها نفر در مورد بچهای که اصلا به دنیا نیامده اعتراض میکنند. بعد هم ایام محسنیه برگزار میکنند برای عزاداری بچهای که به دنیا نیامده. یعنی میشود همین که گفتم. دعوا تا سرحد خین و خین ریزی برای چیزی که وجود ندارد.
حالا هم حکایت انرژی هستهای و غنی سازی است. کشور هشت سال به اندازه درآمدی که ممکن است در صد سال آینده از انرژی هستهای به دست بیاوریم، هزینه مستقیم و جدی و سیاسی پرداخت کرده که ما حق غنی سازی داشته باشیم. اصلا مگر چنین چیزی وجود دارد؟ آقای ابراهیم کارخانهای رئیس کمیسیون هستهای مجلس گفته « طرح آمریکاییها برای محدود کردن تعداد سانتریفیوژها در حد چرخش دکوری و تعطیلی طولانی مدت آب سنگین اراک و اعلام بازرسیهای نامحدود و سرزده از تمامی تاسیسات هستهای و در امتداد آن از تاسیسات نظامی است.» حالا هم مجلسیها میخواهند بزنند زیر میز مذاکره بخاطر توقف غنی سازی که اصلا وجود ندارد، مدتها آمریکاییها دعوا میکردند بر سر بمبی که وجود نداشت، حالا هم خل و چلهای مجلس مذاکرات هستهای را میخواهند متوقف کنند، برای برنامه هستهای که کلا ناشی از توهمات دیوانهای به نام احمدی نژاد بود و سالها بدبختمان کرد. یعنی اگر ده تا بمب هستهای زده بودند به ایران اینقدر زیان نمیکردیم. جدا چرا بر سر موهومات دعوا میکنیم؟