شفقنا- آن خلیفه یک خط ساحلی در کنار دریای مدیترانه و تقریبا در
300 کیلومتری جنوب کرتا دارد. در شهر درنا واقع در شرق لیبی که شهری است
زیبا و کهن با 80000 نفر جمعیت و مسجدی متعلق به قرن هجدهم که امروز پرچم
سیاه داعش بر فراز این مسجد در اهتزاز است. این شهر بندری به اصطلاح
"دادگاه های شریعت" و "پلیس اسلامی" دارد ، مامورانی که سوار بر ماشین های
شاسی بلند در خیابان های درنا گشت می زنند. دانشگاه ها به شدت کنترل می شود
و رشته های حقوق، علوم طبیعی و زبان های خارجی تعطیل شده است و هر کس که
نظم جدید را مورد پرسش قرار دهد با جان خود بازی می کند.
درنا نخستین درونبوم "دولت اسلامی" یا همان داعش در شمال آفریقا و در
واقع یک مستعمره این تروریست ها محسوب می شود. لیبی برای شبه نظامیان خلیفه
از شرایطی ایده آل برخوردار است یعنی کشوری در حال فروپاشی که از نظر
استراتژیک در نقطه مناسبی قرار داشته و صد البته صاحب بزرگ ترین ذخایر نفت
قاره آفریقا است. چنانچه داعش کنترل بخش های بزرگی از این کشور را به دست
گیرد، سراسر جهان عرب بی ثبات خواهد شد.
داعش در هر کشوری که به اندازه کافی هرج و مرج باشد و نهاد دولت در آن
ضعیف و مردم عمیقا از خیزش های عربی ناامید باشند ریشه می دواند. پیامد
فوری چنین وضعیتی را در هفته های گذشته و در تصمیم های اخیر سازمان های
تروریستی و عملیاتی محلی شاهد بوده ایم.
در ماه سپتامبر بود که گروه الجزایری موسوم به "سربازان خلیفه" به داعش
پیوستند و به عنوان نخستین اقدام خود پس از آن یک کوهنورد فرانسوی را سر
بریده و فیلم ویدیویی آن را در اینترنت منتشر کردند. و در ماه اکتبر در
درنا "خلافت" اعلام شد و همین هفته پیش بود که تهاجمی ترین گروه تروریستی
مصر پیوستن خود به داعش را اعلام کرد.
بسیاری از گروه های کم اهمیت تر نیز به داعش سوگند وفاداری خورده اند و
برخی دیگر مانند بوکو حرام در نیجریه، ابوسیاف در فیلیپین و طالبان پاکستان
حداقل حمایت خود از داعش را اعلام کرده اند. از قرار معلوم همه این گروه
ها قصد دارند از جذبه و قدرت وحشت افکنی و پول و اسلحه داعش بهره برده و
تحت لوای این گروه راحت تر به جذب نیروهای جدید بپردازند.
این گروه ها و افراد زمانی به دلایلی مشابه به القاعده می پیوستند اما
نیروهای وحشت انگیز اسامه بن لادن در برابر داعش تا اندازه ای قدیمی و کهنه
شده به نظر می رسند. در همان حال که القاعده یک به اصطلاح شرکت بیمه
ایدئولوژیک بود، امروز ابوبکر البغدادی یا همان خلیفه بر مناطق تحت تسلط
داعش حکومت می کند.
بزرگ ترین جهادی های خارجی پیوسته به القاعده درست از سرزمینی می آیند
که الگوی بهار عربی محسوب می شود یعنی از تونس. زیرا این افراد از آزادی
های تازه ناامید بوده و اسلام گرایان از مدت ها پیش به صورت علنی عضوگیری
کرده و می کنند. در مصر یعنی در همان کشوری که پیامد انقلاب یک حاکمیت
نظامی جدید بود، سازمان های تروریستی رادیکال سر برآورده اند. و همین طور
در لیبی که میان شبه نظامیان و نظم دولتی جنگی تمام عیار جریان دارد.
افزون بر آن نباید فراموش کرد که اسلام گرایان در این کشورها تا زمان
سقوط حاکمان سکولار همواره تحت تعقیب بودند و به همین دلیل جهادی هایی که
در زمان حکومت حسنی مبارک، زین العابدین بن علی و معمر قذافی به نقاط مختلف
جهان کوچ کرده بودند اکنون بازگشته و داعش را ساخته اند.
لیبی: کشوری که دولت در آن ناپدید شده است
شهر درنا از مدت ها قبل پایگاه نیروهای رادیکال به شمار می آمد و اکثر
آن حمله کنندگان انتحاری خارجی نیز از همین شهر در سال 2004 به عراق رفتند.
سرکوب هایی که توسط نیروهای امنیتی قذافی انجام می گرفت به جهادی ها این
امکان را می داد که جهاد را به عنوان آلترناتیو دیکتاتوری مطرح کنند. رژیم
لیبی نیز کسانی را که علیه روسیه و آمریکا می جنگیدند اصولا خطر بزرگی نمی
دانست و اجازه می داد که این افراد راهی به اصطلاح جهاد شوند.
و بسیاری از این شورشیان پس از سقوط قذافی در سال 2011 برای جنگ علیه
حکومت بشار اسد راهی سوریه شدند. همزمان و در خلال انقلاب بود که گروه های
شبه نظامی که تنها برخی از آنها داعیه اسلامی بودن داشتند و البته همه
آنها رادیکال محسوب نمی شدند سربرآوردند. گروه های رادیکال به ویژه در شرق
لیبی حملاتی خونین علیه نیروهای پلیس و ارتش انجام داده و حمام خون به راه
انداختند و در نهایت دولت عقب نشینی کرد اما نیروهای افراط گرا بر سر مواضع
خود باقی ماندند. امروز شهر درنا توسط شمار زیادی از شبه نظامیان اداره می
شود و مهم ترین نهاد آنها "شورای جوانان اسلامی" است که در بهار امسال از
نیروهای انشعاب کرده از گروه تروریستی انصار شریعت تشکیل شد. رهبران انصار
شریعت در درنا به داعش پیوستند اما همقطارانشان در بن غازی پیوستن به داعش
را رد کردند.
داعش در آغاز کار در شکل یک گروه از افراد بازگشته از جنگ سوریه در لیبی
فعال شد. این گروه که "بطار" نام داشت در شهر درنا نه تنها سیاستمداران و
قاضی ها و وکلای دادگستری بلکه فرماندهان دیگر گروه های شبه نظامی را نیز
تحت کنترل خود درآورد. آن به اصطلاح "امیر" هم از سوی داعش در ماه سپتامبر
به درنا اعزام شد، مردی یمنی و تا آن زمان کمتر شناخته شده که نام وی محمد
عبداله است. روز پنجم اکتبر سال جاری اولین جلسه به اصطلاح بیعت میان مردان
داعش و اعضای آن شورا برگزار و تاسیس "استان بارکا" ی به اصطلاح "دولت
اسلامی" اعلام گردید. و در پایان اکتبر بود که صدها شهروند لیبیایی آشکارا
به خلیفه سوگند وفاداری خوردند.
در این میان تنها آن استاد دانشگاه و فعال سیاسی درنا یعنی "محمد بتوحه"
بود که از این افراطیون غالبا خارجی پرسید که در درنا به دنبال چه می
گردند. و دو روز بعد بتوحه نیز از سوی مردانی ناشناس که داخل یک خودرو در
حال عبور نشسته بودند هدف قرار گرفت و به سرنوشت ده ها منتقد دیگر دچار شد.
یکی از فعالان جوان که نمی خواهد نام وی برده شود می گوید:" جنگ علیه
قذافی در روز 17 فوریه 2011 در بن غازی شروع شد و بن غازی در این مورد نیز
که جنگ علیه اسلام گرایان در سراسر قاره شروع شود یا نه نقشی کلیدی ایفا
خواهد کرد". این فعال جوان یکی از معدود افرادی است که گزارش های وی از
درنا قابل اعتماد به شمار می رود و البته او نیز یک بار از سوی جهادی ها
هدف قرار گرفته و تقریبا معلول است. او از همان زمان قصد ترک درنا را دارد
اما نیروهای جهادی در گرداگرد شهر پست های ایست بازرسی برپا کرده اند:"
منطقه شرق لیبی تفاوت های اندکی با عراق و سوریه دارد".
بر پایه یکی از پست هایی که در فیسبوک گذاشته شده است، شبه نظامیان هر
کسی را که لب به انتقاد باز کند بازداشت می کنند. همین سه شنبه هفته گذشته
بود که سه جوان و فعال ضد داعش در مقابل دوربین ها سربریده شدند. دادگاه
های درنا نیز به راحتی حکم اعدام صادر کرده و این احکام معمولا در استادیوم
ورزشی شهر به مورد اجرا گذاشته می شود. در این مورد حتی اسلام گرایان نیز
استثنا به شمار نمی آیند. به عنوان مثال رهبر انصار شریعت در شهر بن غازی
پس از آن که از پیوستن به داعش سرباز زد ناپدید شد و به احتمال قوی کشته
شده است. از قرار معلوم یکی دیگر از رهبران شبه نظامیان لیبی نیز از دولت
ترکیه تقاضای پناهندگی کرده است.
شبه نظامیان در چهار اردوگاه آموزشی واقع در حومه بن غازی شمار زیادی از
جهادی های خارجی را برای جنگ در سوریه آموزش نظامی می دهند. اما از زمانی
که ارتش لیبی تحت فرماندهی ژنرال خلیفه هفتر بخش های بزرگی از مناطق تحت
اشغال بن غازی را که تحت کنترل شبه نظامیان اسلام گرا قرار داشت مورد حمله
قرار داد، جهادی ها نیز به سوی درنا عقب نشینی کردند. برخی از آنها حتی
برای پشتیبانی از این گروه ها از سوریه بازگشتند. در کوه های جنگلی بالای
شهر درنا مقادیر زیادی سلاح مخفی شده بود و جهادی ها از سالن یک کارخانه
نساجی برای انبار کردن موشک های کوتاه برد خود استفاده می کردند.
هفته گذشته برای نخستین بار شهر درنا توسط جنگنده های تحت امر ژنرال
هفتر بمباران شد. نیروهای ژنرال هفتر از سوی مصر و امارات متحده عربی
پشتیبانی می شوند اما همه این تلاش ها نه تنها نمی تواند نیروهای اسلام گرا
را از بین ببرد بلکه امروز این خطر وجود دارد که شبه نظامیان تا به امروز
مستقل نیز در جنگ علیه نیروهای ژنرال به یکدیگر پیوسته و با داعش تشکیل یک
ائتلاف دهند. همین هفته پیش بود که معلوم شد چه خطری لیبی را تهدید می کند.
نیروهای جهادی هفته پیش به صورت پی در پی بمب هایی را در برابر ساختمان
های دولتی و سفارتخانه های مصر و امارات متحده عربی در طرابلس منفجر کردند.
طرابلس پایتخت لیبی از تابستان امسال تحت کنترل یکی از گروه های شبه
نظامی اسلام گرا به نام "فجر لیبی" قرار دارد. این گروه البته عضو داعش
نیست اما همان خط مشی خلافت را در طرابلس دنبال می کند. گروه فجر لیبی چند
ماه پیش فرودگاه میتیقه طرابلس را اشغال و تاسیسات آن را به ویرانه ای بدل
کردند و امروز لاشه سوراخ سوراخ هواپیماهای مسافربری در این فرودگاه دیده
می شود. البته فرودگاه میتیقه هنوز هم یک فرودگاه بین المللی محسوب می شود
حتی اگر تنها مقصد مسافران آن شهرهای منتهی به مناطق تحت امر خلیفه باشد.
اگرچه که مسوولان بسیاری از فرودگاه ها به هواپیماهایی که از میتیقه
پرواز کرده اند اجازه فرود نمی دهند اما استانبول و کازابلانکا هر هفته
پذیرای چندین پرواز از مبداء میتیقه است. یکی از فعالان سیاسی لیبیایی که
به تونس گریخته است می گوید:" لیبی نقطه تلاقی اسلام گرایانی است که از
اروپا و آفریقای شمالی می آیند". در واقع به اصطلاح مسیر جهاد از تونس و
طرابلس آغاز و از طریق ترکیه به سوی سوریه ادامه پیدا می کند. تا به امروز
هزاران مسافری که از این مسیر به سمت سوریه رفته اند ناپدید شده و تنها
شمار کمی از آنان بازگشته اند.
تونس: سرزمین جهادی ها
محمد سوسی اهل تونس نیز از همین مسیر استفاده کرد. آن جوان 27 ساله و
فارغ التحصیل رشته اقتصاد در واقع تا آن زمان چندان فرد مذهبی به نظر نمی
آمد اما دو سال پیش لباس سربازی به تن کرد و با والدینش تماس گرفت و گفت که
در ترکیه است:" من برای دولت اسلامی و آزادی فلسطین و علیه بشار اسد می
جنگم".
توفیق سوسی 63 ساله که افسر بازنشسته ارتش تونس است اما مسیری را که
پسرش طی کرد به هر صورت کشف کرد. او حالا می داند که همه چیز از آن مسجد
المنار واقع در نزدیکی دانشگاه فنی تونس آغاز شد. در آن جا بود که محمد با
امام جماعت این مسجد آشنا شد و او برای محمد از "دولت اسلامی" گفت و در
نهایت با پرداخت کرایه یک تاکسی ون او را روانه مرز لیبی کرد. در آن سوی
مرز شماری از شبه نظامیان یک گروه شبه نظامی اسلام گرا در صبراته که یکی از
زیرمجموعه های انصار شریعت محسوب می شود انتظار مسافران آن تاکسی را می
کشیدند. اختمالا محمد توسط آنها به صبراته برده شده و قبل از سوار شدن به
هواپیما در فرودگاه میتیقه، طی چند هفته برای جنگ در سوریه آموزش نظامی
دیده است.
بر پایه اطلاعیه های دولت تونس 2400 نفر از شهروندان این کشور برای جنگ
در سوریه خود را به آن کشور رسانده اند اما بر اساس دیگر برآوردها این
تعداد بالغ بر سه هزار نفر است، سه هزار نفری که گروهی از آنان برای جبهه
نصرت و گروهی دیگر برای داعش می جنگند. وزارت کشور تونس نیز اعلام کرده است
که از سفر هشت هزار نفر از شهروندان مذکر تونسی به سوریه جلوگیری کرده
است. برخی از این افراد بلیت های دوسره ای داشتند که تاریخ بازگشت آن مشخص
نشده بود و عده ای دیگر در نزدیکی مرزهای لیبی بازداشت شده اند. از قرار
معلوم نزدیک به چهارصد شهروند تونسی از سوریه به کشور خود بازگشته اند که
اکثر آنان در حال حاضر در زندان بسر می برند.
تونس همان کشوری است که بهار عربی از آن جا آغاز شد و در حالی که مصر،
سوریه و لیبی همچنان گرفتار دیکتاتوری و جنگ داخلی یا هرج و مرج هستند، در
این کشور دو انتخابات پارلمانی برگزار شده و همین چند روز پیش بود که حزب
اسلامی نهضت به صورت کاملا مسالمت آمیز قدرت را به حزب سکولار ندای تونس
واگذار کرد. سه میلیون از جمعیت یازده میلیونی تونس از تحصیلات بالا
برخوردارند و این مساله در کمتر کشوری در منطقه سابقه دارد. پس به چه دلیل
شمار بالایی از شهروندان همین کشور برای جهاد می روند؟
آن امام جماعتی که محمد سوسی را جذب کرد و نمی خواهد نامش برده شود می
گوید:" این دولت اسلامی همان سرزمین موعود ماست. دولتی که مسلمانان در آن
حرمت خود را بازمی یابند". از نظر او همه خبرها در این مورد که شبه نظامیان
داعش خون مسلمانان را می ریزند و به زنان تجاوز می کنند تنها ساخته و
پرداخته رسانه های غربی است.
و البته بسیاری از تونسی ها حرف های این امام جماعت را باور می کنند. از
نظر آنها جنگ علیه بشار اسد تنها ادامه انقلاب ناقصی است که به دست آنها
انجام شده است زیرا شرایطی که موجب خودسوزی آن سبزی فروش یعنی محمد بوعزیزی
شد همچنان وجود دارد. آزادی های جدید برای بسیاری از این مردم ملموس نیست و
پلیس همان رفتار خشن را دارد. یک سوم از مردان فارغ التحصیل دانشگاه ها
بیکار هستند و آن کس که شغلی دارد نیز نمی تواند زندگی خود را بگذراند. این
مردم سه گزینه پیش روی خود دارند: امیدواری چندین ساله برای یافتن شغلی در
تونس، سوار شدن به یک کشتی به مقصد اروپا یا جهاد در سوریه.
"احمد نایفر" پژوهشگر امور دینی در دانشگاه زیتونه تونس می گوید:" داعش
درست به مانند جنبش های دهه هفتاد در آمریکای لاتین وعده یک نبرد رهایی بخش
می دهد". به عقیده نایفر جوانان مایوس تونسی سفر به سوریه را نوعی طغیان
علیه فساد و خشونت و حقارت روزمره می دانند و این مساله در بسیاری از
کشورهای بهار عربی وجود دارد.
در حال حاضر یک جامعه تونسی مهاجر در قلمرو "خلافت" وجود دارد و این عده
از طریق فیسبوک و توییتر دوستان خود در تونس را به اقامت در این قلمرو فرا
می خوانند. در این شبکه ها تصاویری پخش می شود که حکایت از یک زندگی خوب
در قلمرو خلافت دارد، تصاویری از خانه های شخصی، همسر و حقوق ماهیانه. و
این همان چیزی است که برای بسیاری از این مردم جذاب است زیرا همه تونسی ها
اهل جنگ نیستند و به همین خاطر رهبران "خلافت" نیز چاره ای جز این ندارند
که شهروندان جدید خود را گزینش کنند. به همین خاطر در فیسبوک اعلام می شود
که خلافت به مهندسان نفت، مکانیک ماشین و مترجم نیاز دارد.
"حمزه بن اکبل" یک کارشناس خبره کامپیوتر است که ورک شاپ هایی را برای
جهادی های اروپایی در سوریه سازماندهی می کند. در این ورک شاپ ها غالبا به
زبان های غیرعربی گفت وگو می شود و این برای تبلیغات داعش در غرب بسیار
حایز اهمیت است و این تنها کاری بود که از حمزه بر می آمد زیرا نیمی از بدن
وی فلج است و روی ویلچر می نشیند. "محمد بن اکبل" برادر حمزه عقیده دارد
که وی در پی این بود که جدی گرفته شود و واقعا هم حمزه به هنگام ورود به
سوریه بسیار مورد استقبال قرار گرفت.
اما این تعریف و تمجیدها عمر چندانی نداشت و پس از موفقیت های تبلیغاتی
داعش این جهادی ویلچرنشین تقریبا فوری کنار گذاشته شد. مشکلات هم از آن
جایی شروع شد که برای اقامت دائم در قلمرو خلافت نیاز به سه معرف داشت و در
امپراتوری داعش معلولان از حقوق ویژه ای برخوردار نیستند. به همین خاطر
حمزه تدوین چند فیلم ویدیویی را بر عهده گرفت و بدین ترتیب به فرمانده خود
نزدیک شد و به او گفت که ترجیح می دهد به خانه اش در تونس بازگردد.
چند هفته بعد حمزه به تونس بازگشت. اما او تنها برای یک گفت وگوی کوتاه
آمادگی دارد زیرا از این می ترسد که بازداشت شود. با این حال هنوز هم حمزه
بر آن خواست خود یعنی برقراری یک خلافت راسخ است و می گوید:" جامعه ای که
در آن جا وجود دارد به مراتب قانونمندتر از جوامع دموکرات و سرمایه داری
است. در شهر رقه یک نهاد حمایت از مصرف کننده فعال است و زباله ها دفع می
شود و اتوبوس ها سر وقت حرکت می کنند". حمزه بن اکبل بی تردید بسیار خوش
شانس تر از آن سرباز جوان یعنی محمد سوسی است.
در ماه ژوئن امسال یعنی هشت ماه پس از ناپدید شدن محمد بود که توفیق
دومین تماس از سوریه را دریافت کرد:" اکنون پسرت یک شهید است و تو باید به
او افتخار کنی". ظاهرا محمد در جریان حمله موشکی به مواضع جبهه نصرت مجروح و
به بیمارستانی در ترکیه منتقل می شود و در همان جا آخرین نفس را می کشد و
سپس در سوریه به خاک سپرده می شود.
پدر سوگوار محمد و برادر حمزه برای نجات جان تونسی های مفقود الاثر در
سوریه نهادی را تاسیس کرده اند که تا به این جای کار 150 خانواده را تحت
پوشش قرار داده اما تلاش های این نهاد تا به امروز نتیجه ای در بر نداشته
است. با این حال آنها امید دارند که حداقل افراد ناامید شده از داعش را به
کشور خود بازگردانند زیرا بسیاری از این افراد متوجه شده اند که داعش بیش
از آن که علیه حکومت سوریه بجنگد علیه نیروهای شورشی وارد عمل می شود. به
گفته آقای سوسی تا به امروز تقریبا 300 جهادی تونسی که خواهان بازگشت به
کشور خود بوده توسط نیروهای بشار اسد بازداشت و در زندان های سوریه بسر می
برند.
از سوی دیگر این دو فعال تونسی دولت حزب نهضت را متهم می کنند که تا مدت
ها هیچ اقدامی علیه آن به اصطلاح توریسم تروریستی انجام نداده است. آنها
بر این باورند که دولت تونس می توانست با رادیکال ها ارتباط برقرار کرده و
آنها را به میانه روی دعوت کند اما به جای این کار در واقع افراط گرایان را
تقویت کرد. در حال حاضر بیش از 1100 مسجد در تونس که قبل از آن توسط رژیم
سکولار این کشور اداره می شد تحت کنترل امامان جماعت وابسته به نیروهای
رادیکال قرار دارد.
در دهه هشتاد نیز تونسی های زیادی به افغانستان رفتند. یکی از آنها "ابو
آیت" یار نزدیک اسامه بن لادن بود که در سال 2003 بازداشت و به تونس
بازگردانده شد و پس از انقلاب آزاد و گروه انصار شریعت را بنیاد گذاشت. این
گروه در سال 2012 به سفارتخانه آمریکا در تونس حمله کردند و در سال 2013
دو سیاستمدار عضو اپوزیسیون را کشتند و تازه پس از آن بود که دولت حزب نهضت
گروه انصار شریعت را سازمانی تروریستی اعلام کرد. اما این گروه تا آن زمان
صدها و چه بسا هزاران نفر را به سوریه اعزام کرده بود.
دولت تونس در مارس 2012 سفر مردان زیر 35 سال به ترکیه و سوریه را ممنوع
اعلام کرد و نیروهای امنیتی این کشور به شدت علیه انصار وارد عمل شدند. با
توجه به آن که در حال حاضر شمار کمتری از تونسی ها به سوریه می روند، مقام
های تونس نیز توجه خود را بیش از همه به رادیکال های بازگشته به کشور
معطوف کرده اند. هر کس که مورد سوء ظن قرار گیرد بازداشت و به زندان می
افتد اما کنترل همه جهادی ها کار بسیار دشواری است. اما اگر مردانی مانند
ابو جهاد به کشور بازگردند چه اتفاقی می افتد؟
ابوجهاد نام و به عبارتی لقب آن تونسی سی ساله است که یکی از اعضای
"پلیس نظامی" مخوف و بدنام داعش به شمار می رود و همان فردی است که در یک
فیلم ویدیویی با شلیک به سر شمار زیادی از زندانیان آنها را می کشد.
مصر:اعتراض علیه سرکوب
منطقه سینا نیز از چند ماه پیش یکی از بخش های "خلافت" به حساب می آید.
زیرا گروه موسوم به "انصار بیت المقدس" که رادیکال ترین گروه فعال در مصر
به شمار می رود به داعش سوگند وفاداری خورده است. منطقه سینا برای داعش
اهمیتی نمادین و استراتژیک دارد. مصر پرجمعیت ترین و از نظر تاریخی مهم
ترین ترین کشور جهان عرب به شمار می رود و منطقه سینا در مرز اسراییل و
کانال سوئز و دریای مدیترانه و دریای سرخ قرار گرفته و داعش می تواند از آن
منطقه حملاتی را علیه اسرائیل، قاهره و توریست های غربی تدارک ببیند.
انصار بیت المقدس نیز محصول خلاء قدرت پس از سقوط مبارک است. این گروه
پس از کودتای نظامی جولای 2013 حملات زیادی را انجام داد که بر اثر آن صدها
مامور پلیس و سرباز ارتش کشته شدند. از چند ماه پیش نیز مذاکراتی برای
پیوستن این گروه به داعش در جریان است و نمایندگان دو طرف در رفت و آمد
هستند. یکی از رهبران داعش که از آغاز سال جاری با تروریست های سینا مذاکره
می کند به احتمال قوی همان "محمد حیدر زمار" است.
این آلمانی سوری تبار زمانی در سلول هامبورگ که تحت سرپرستی "محمد عطا"
بود فعالیت داشت و پس از حملات یازدهم سپتامبر 2001 توسط ماموران سیا ربوده
و به سوریه انتقال داده شد و در آنجا توسط ماموران سرویس اطلاعات و امنیت
آلمان مورد بازجویی قرارگرفت. زمار در آغاز سال 2014 و با فشارهای گروه
شورشی احرار شام در سوریه آزاد شد اما به گفته یکی از بازجویان چند روز بعد
ناپدید شد و بلافاصله به رقه رفت و ظاهرا همه چیز از قبل برنامه ریزی شده
بود. زمار مسئول سازماندهی انتقال پول به صحرای سینا است و احتمالا در حال
حاضر در همان منطقه اقامت دارد. مدارکی وجود دارد که نشان میدهد که داعش
به طور مستقیم از گروههای محلی در سینا حمایت مالی کرده و آنها را رهبری
می کند.
منطقه سینا بهترین شرایط را برای داعش دارد یعنی منطقه ای به شدت فقیر ،
محل قاچاق اسلحه، مواد مخدر و انسان. ساکنان سینا هم غالبا بدوی هایی
هستند که دولت قاهره را به رسمیت نمی شناسند. از سوی دیگر بسیاری از اسلام
گرایان میانه رو و منتقدان رژیم در سراسر مصر که توسط نظامیان به شدت سرکوب
شده و بسیاری از آنان در زندان ها بسر می برند نیز طعمه هایی سهل و آسان
برای داعش محسوب میشوند. یا مردانی مانند "احمد الدراوی" 36 ساله، افسر
سابق ارتش و پدر دو فرزند که از حامیان انقلاب مصر به شمار میرفت و حتا در
سال 2012 به عنوان یک نیروی دموکرات و با امید به آینده ای بهتر در
انتخابات نیز شرکت کرده بود. ناآرامی ها و بازگشت رژیم نظامی در سال گذشته
چنان احمد را ناامید کرد که بی درنگ به ترکیه رفت و در سوریه به یکی از
گروه های شورشی پیوست که بعدها به داعش سوگند وفاداری خورد. و چیزی نگذشت
که احمد در عراق خود را منفجر کرد و به این ترتیب می توان او را حمله کننده
انتحاری بهار عربی دانست.
منبع: اشپیگل
ترجمه:محمدعلی فیروزآبادی- شفقنا