Thursday, January 15, 2015

بررسی برخی برواژگان فارسی

بررسی برخی برواژگان فارسی

بوق سگ- سگ بازاری- سگ پاچه گیر- چهارسو- چهارسوق- سرا- بوق حمام- گوش دادن- گوش کردن- گوش ایستادن- به اضافه فرهنگ برواژگان چپکی!

بوق سگ یکی از از اصطلاحاتی(برواژگانی) است که تقریباً دیگر کسی ریشه آن را به یاد نمیآورد. بوق سگ از برواژگان بازاری است و منظور از کاربری آن، تا دیر وقت کار کردن است. برای نمونه میگویند:«تا بوق سگ کار می‌کنم...» یا «بچه که نباید تا بوق سگ بیرون از خونه باشه…!» در این جمله ها بوق سگ معنای دیر وقت را میدهد.

و اما ریشه آن: می‌دانید که بازار در ایران از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و هست . بازارهای ایرانی که خاص فرهنگ ایرانی است شامل دو محور اصلی عمود بر هم بود که در وسط بازار به یکدیگر میرسیدند و چهارسوق(چهارسو) اصلی یا بزرگ را می‌ساختند. بازار بسته به بزرگی و کوچکی اش می‌توانست چندین چهارسوق فرعی و کوچک نیز داشته باشد. اما ورودی و خروجی این بازارها منحصراً از دو سر محورهای اصلی بود. با این تعریف بازارهای سنتی ایرانی دارای چهار ورودی بود و با درهای بزرگ چوبی بسته می‌شد.
حفاظت از این بازارها البته کاری مهم و درخور توجه بود. گرچه هر حجره با دری چوبی بسته می‌شد، اما این درها ایمن نبودند و به راحتی شکسته میشدند. از این رو امنیت بازار بستگی به درهای اصلی و نگهبانان بازار داشت. این نگهبانان از سر شب(هنگام اذان مغرب) تا دم صبح(پس از اذان صبح) موظف به پاسداری از بازار و در حال گشت زنی بودند. اما از آنجا که بازار بزرگ و امکان بازبینی همه جای آن ناممکن مینمود، نگهبانان سگانی پاچه گیر داشتند که به «سگ بازاری» مشهور بودند. این سگان جز از مربی خود به هرکس دیگری حمله میکردند و پاچه او را می‌گرفتند.

از این رو با نزدیک شدن مغرب و بسته شدن درهای بازار و رهاشدن سگهای بازاری، نگهبانان در بوقی بزرگ که معمولاً از شاخ قوچ ساخته می‌شد و صدایی پرطنین و گسترده داشت می‌دمیدند که: در حال بازکردن سگان و رهاکردنشان در بازار هستیم. زودتر حجره ها را تعطیل کرده و از بازار بیرون روید. به این بوق که سه بار با فاصله زمانی مشخصی نواخته می‌شود بوق سگ می‌گفتند. به این دلیل بود که مشتری آخر وقت خونش پای خودش بود! یعنی با شنیدن بوق سگ از بازار خارج نشده و حالا هر آن ممکن است مورد هجوم سگان پاچه گیر بازاری قرار گیرد.

بنابراین هرگاه کسی تا دیروقت به کارش مشغول باشد و یا دیر به خانه برگردد می‌گویند تا بوق سگ کار کرده یا بیرون از خانه بوده است. همچنین افرادی را که زود عصبی شده و پیش از پرس و جو و کشف حقیقت به پرخاش می‌پردازند را سگ بازاری می‌گویند که قدرت تشخیص دزد از بازاری را نداشته و پاچه همه را می‌گرفت.

روشنگری: مطلب بالا را به وسیله ایمیل دریافت کرده ام و نویسنده آن را نمیشناسم ولی برای ویراش آن وقت زیادی گذاشتم به گونه ای که میتون گفت آن را بازنویسی کرده ام. برای مثال آنجا که نوشته ام: "نگهبانان سگانی پاچه گیر داشتند" نویسنده نوشته بود: "نگهبانان سگانی درنده و گیرنده داشتند." در حالی که سک هیچگاه درنده نیست و این صفت تنها برای حیواناتی وحشی همانند ببر و شیر کاربرد دارد.

در مطلب بالا نویسنده اشاره کرده بود به چهارسوق. به نظر میرسد این واژه فارسی و به معنای چهارسو(چهار جهت) باشد و نه چهارسوق. اگر کسانی آن را به گونه دوم به کار میبرند تصورشان بر این است که چون سوق در عربی معنای بازار میدهد به این شکل است که تصور آن هم نادرست است زیرا در آنجا محل برخورد چهار جهت یا سو است و نه چهار بازار!
حال که سخن از بازار بسیار فت این نکته را هم بیافزایم که یکی ا واژه هایی که برای مکانی در بازارهای ایران به کار میرود سرا است. سرا تنها برای خانه به کار نمیرود. مثلا وقتی که میگویند صحن و سرا یا کاروانسرا سرا معنای خانه نمیدهد بلکه جایی که سقفی دارد و ایمن است و جای اتراق و کار یا استراحت یا مقبره و بارگاه است.
در بازارهای ایران نیز برخی قسمتها همچون یک خانه قدیمی است که حیاط در وسط است و اطراف آن حجره ها(به جای اتاقها) واقع شده اند و معمولا در دو و یا سه طبقه ساخته شده اند که به آن سرا میگویند و به نام صاحب آن شهرت دارند.

بوق حمام

سخن از بوق شد من هم داستانی درباره بوق حمام شنیده ام که بد نیست برای شناخت بیشتر فرهنگ کهن خود در اینجا بیاورم:
گویند در گذشته های دور یک گرمابه دار به یک تاجر تازه کار گفت: تو که به فلان شهر میروی در آنجا بوق حمام میسازند. من دو تا بوق حمام نیاز دارم و بابت دو تا بوق مثلا بیست دینار به تو میپردازم. تاجر تازه کار قبول کرد. وی پیش از آنکه به سراغ دیگر اجناس مورد نیاز مردم برود و آنها را تهیه کند به سراغ بوق رفت. دید که قیمت هر بوق دو دینار است. دو تا بوق خرید. بعد گول شیطان را خورد و طمع کرد. با خود فکر کرد و گفت چه تجارتی از این بهتر که پنج برابر سود داشته باشد! تمام پولش را داد و بوق خرید. (به قیمت خرید عمده از دو دینار هم کمتر درامد.) تمام بوقها را بار شترها کرد و به شهرش با شادی و خرمی بازگشت!!
دو تا بوق را به گرمابه دار داد و پولش را گرفت و خوشحال که بیش از پنج برابر سود برده. تجارت از این بهتر نمیشود!!
فردا به بازار رفت تا آنها را به بازاریها بفروشد. کسی از او نخرید.
-         چرا؟ چرا نمیخرید؟
-         کسی بوق حمام نمیخرد. مگر ما چند تا حمام توی یک شهر داریم که بوقشان خراب شود و نیاز به عوض کردن آن داشته باشند؟

تاجر به خود آمد و پیش خود گفت: راست میگویند. شیطان مرا وسوسه کرد و به نتیجه  کار خود نیندیشیدم!!

بدین ترتیب تاجر تازه کار دانست که عجب محاسبه نادرستی برای خود و تجارت خود داشته است؟
به همین دلیل این اصل در اقتصاد مورد تأکید قرارگرفته که پیش از دیگر محاسبات سود و زیان در تولید یا تجارت باید به فکر بازاریابی بود. و بدین ترتیب فن بازاریابی(مارکتینگ) به وجود آمد.

و اما بوق حمام چیست؟(شاید کسانی بدانند ولی احتمالا جوانترها از آن آگاهی ندارند.)

در روزگاران قدیم در شهرها و روستاها همان گونه که اذان از گلدسته ها یا مناره ها برای آگاهی مردم به وقت نماز اعلام میشد بوق حمام هم برای آگاهی مردم به آماده شدن یا گرم شدن آب حمام اعلام میشد. زیرا حمامها معمولا عمومی بود و یا دستکم مردم در زمستانها به حمام عمومی میرفتند.
دلیل دوم این بود که چون به صرفه نبود هر روزه آب حمام را گرم نمیکردند که هرکس گاه و بیگاه بتواند به حمام برود در نتیجه آب گرم تنها هفته ای یک یا دو روز گرم میشد در نتیجه لازم بود که اعلام شود. بوق حمام کارش اعلام آماده بودن حمام برای پذیرایی از مردم بود بویژه صبحهای جمعه!! که غسل جنابت برای مسلمانان واجب بود!
××××××××××××××
در یکی از گفتارها و نوشته هایی که زیر عنوان نامه ای از لندن از بی بی سی پخش میشود این پاراگراف آمده بود:
... پس این تجربه ای که حالا میخواهم حرفش را بزنم و هشتاد سال طول کشید تا به جایی رسید که گفتنی شد، فقط مال «شنیدن» است، نه مالِ «گوش کردن»! می شنوم که یکی دارد زیرِ لبی میگوید: «مگر شنیدن با گوش کردن فرقی می کند؟ خوب، بله، البتّه! این را تقریباً همه می دانند. شما، مثلاً، توی یک خیابان شلوغ که هستید، صد جور، هزار جور صدا «می شنوید»، چون به گوشتان میخورد، امّا اگر همراه کسی هستید، میان همۀ آن صداها، به حرفهای همراهتان «گوش میدهید».
ظاهراً نویسنده خواسته است تفاوت میان شنیدن و گوش دادن را به برخی جوانان و بویژه ایرانیان خارج از ایران بیاموزد. غافل از اینکه درس را درست یادنداده! چرا که نویسنده در بالا سخن از گوش کردن یا عمل کردن به شنیده ها را به میان آورده که موضوع سخنهای پیشین اوست ولی در توضیح، گوش دادن را نمونه آورده! پس:
واژه آمیخته گوش کردن که کوتاه شده آویزه کوش کردن یا توی گوش کردن است معنای مصمم شدن بر عمل به شنیده ها و به عبارتی دیگر حرف شنوی داشتن است ولی واژه آمیخته گوش دادن یعنی شنیدن با دقت و دریافت مطلب شنیده شده است.
البته برخی اشخاص بویژه کسانی که دقیق سخن نمیگویند گوش کردن را به جای گوش دادن به کارمیبرند ولی عکس آن را حتا بی دقتها انجام نمیدهند.
اما واژه ٱمیخته سومی نیز وجود دارد و آن گوش ایستادن یا به گوش ایستادن یا دزدانه گوش دادن است که برابر با استراق سمع عربی است. 

 

فرهنگ برواژگان چپكي!

 اجتماعي
دست مريضاد = دست مريزاد
ساعت خواب = صحت خواب
ساعت آب‌گرم = صحت آب‌گرم
ناغافل = غافلگيرانه
سی کو! = سیل کن! به معنای: ببین(این واژه فارسی اصیل و لری است.)
تقديم = پيشكش(اين واژه را در مورد قرآن كريم نبايد به‌كاربرد؛ ولي متأسفانه حتا در برنامه‌هاي تلويزيوني چنين روشي به‌كارمي‌رود، كه نابجا و اهانت‌آميز است.)

خوراكي:
نان‌خامه‌اي = نان كرم‌دار(در اين روزگار ناممكن است نان‌خامه‌اي به‌دست‌بياوريد. آن‌گاه كه نان‌خامه‌اي واقعاً نان‌خامه‌اي بود، روزگار، روزگاري كهن بود!)
جوجه‌كباب = مرغ‌كباب(آن زمان جوجه‌كباب بهتر از مرغ‌كباب بود كه مرغ ماشيني وجودنداشت و جوجه ارزشي داشت؛ اكنون جوجه‌ها بايستي ناخوش ‌باشند كه سربريده ‌شوند وگرنه به‌صرفه نيست.)

فني:
چارشاخ‌گاردان = چهارشاخ گردان(در اتومبيل ـ اين واژه را مكانيك‌هاي ارمني تهران به اين شكل دراورده‌اند.)
پيچ‌گوشتي = پيچ‌گشتي
سگ دست =

 

اداري:

سپروزر = سوپر وايزر = استادكار
تلواً = به‌پيوست(اين واژه معني ‹بعداً› را مي‌دهد،‌ ولي در وزارت‌امورخارجه به‌معناي ‹پيوست› ديده‌شده.)

طبیعی:
برق ظاهرا واژه ای عربی است که در زبان  فارسی به جای الکتریسیته به کارمیرود. ولی عربها به الکتریسیته کهربا(كوچك‌شده كاه‌ربا، همانند كهكشان) میگویند که واژه­ای فارسی است و از ترکیب کاه و ربایش ایجاد شده است. پیشترها در زبان فارسی به الکتریسیته ساکن کهربا میگفته اند.
کهربا چگونه ایجاد میشود؟ صمغ درختان در زیر دریاها پس از هزاران سال به صورت ماده ای زردرنگ و سبک درامده که در زبان فارسی به آن کهربا گویند زیرا به دلیل داشتن الکتریسیته ساکن میتواند کاه را برباید. در زبان انگلیسی به آن ایمبر میگویند. از کهربا وسایل تزیینی میسازند و در ایران قدیم تسبیح نیز ساخته میشد که کمی گرانقیمت بود.
گفتني است هرچند واژه برق به ظاهر عربی است ولی آن هم خود فارسی است که شکل عربی به خود گرفته است. در لهجه­های لری و شوشتری به برق زدن میگویند پرچ زدن(مانند کفشاش پرچی زنه). عربها که حرفهای پ و چ را نداشته اند ب را به جای پ و ق را به جای چ به کاربرده و آن را به صورت برق دراورده اند!

روند واژه یابیهای چپکی ادامه‌دارد... (در صورتی که کسی واژه ای دارد که میتواند در این مجموعه بگنجد بفرستد تا به نام خودش منتشر شود. نشانی ایمیل: hmdshmzdeh@gmail.com)

دیماه نودو سه- احمد شماع زاده

Wednesday, January 14, 2015

گوشه دیگری از خیانتها در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد



۴۷ هزار سند تاریخی و باستان‌شناسی ایران به تاراج رفت

گوشه دیگری از خیانتها در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد
۱۳۹۲/۰۶/۲۳

علی کرمی، از کارکنان سازمان میراث فرهنگی ایران، خبر داده است که در زمان مدیران قبلی سازمان میراث فرهنگی در دوره احمدی‌نژاد «۴۷ هزار» نسخه کتاب، نسخه خطی، و هزاران قطعه عکس تاریخی به همراه گزارش‌های باستان‌شناسی به تاراج رفته و نابود شده‌ است.

علی کرمی، از کارکنان بخش پشتیبانی و تدارکات مرکز اسناد و کتابخانه سازمان میراث فرهنگی، در مصاحبه با وب‌سایت «همشهری آن‌لاین» می‌گوید که این امر به هنگام جابه‌جایی کتابخانه و مرکز اسناد سازمان میراث فرهنگی از تهران به شیراز روی داده است.

در این خبر که روز شنبه، ۲۳ شهریور، در وب‌سایت «کلمه» منتشر شده آقای کرمی به نقل از مدیرکل علوم و فنون پژوهشگاه میراث فرهنگی می‌گوید بخشی از عکس‌های دوره پهلوی که دارای مهر مرکز اسناد است در خیابان منوچهری تهران به فروش می‌رسد.

علی کرمی در مصاحبه‌ای که روز چهارشنبه با «همشهری آن‌لاین» انجام داد گفت: هنگام جابه‌جایی مرکز اسناد از تهران به شیراز آقای خوش‌نویس، معاون میراث فرهنگی وقت کشور حتی اجازه حضور کارشناس‌ها برای بار کردن این اسناد به کامیون‌ها و انتقال آنها به شیراز را نداد و کارگرها ارزشمندترین اسناد میراث فرهنگی کشور را داخل کامیون‌ها ریختند.

به گفته او، حتی خبری از دستگاه دیجیتال بارکدخوان کتاب‌ها و اسناد نیست که مشخص شود کدام کتاب‌ها یا اسناد سازمان میراث فرهنگی باقی‌مانده است.

به گفته علی کرمی، زمان انتقال کتابخانه و مرکز اسناد سازمان میراث فرهنگی به شیراز، کتاب‌های هولستر نابود شد و بسیاری از کتاب‌ها بر اساس تماسی که شهر کتاب نیاوران با سازمان میراث فرهنگی گرفت توسط فردی به‌ نام نقوی به آن کتاب‌فروشی فروخته شد.

وی افزود: «شهر کتاب نیاوران آن زمان با ما تماس گرفت و خواستار اجازه خرید کتاب‌های خارج شده از مرکز اسناد و کتابخانه سازمان میراث فرهنگی شد، در حالی که اصلا معلوم نیست این آقای نقوی در سازمان میراث فرهنگی چه مسئولیتی داشته است و تنها کاری که ما کردیم این بود که از شهر کتاب نیاوران بخواهیم کپی کارت ملی فروشنده کتاب‌ها را برای ما ارسال کند.

این کارمند سابق بخش اسناد سازمان میراث فرهنگی می‌افزاید که «حتی از دستگاه‌هایی که فیلم‌ها و نگاتیوهای موجود در مرکز اسناد را بازبینی می‌کردند و هیچ کدام نیز به شیراز منتقل نشدند خبری نیست

فریبا فرزام از تعداد زیاد نگاتیوهای شیشه‌ای موجود در مرکز اسناد سازمان میراث فرهنگی که متعلق به مرکز مردم‌شناسی این سازمان بود خبر داد و افزود: «عکس‌های بسیار زیادی نیز از بناهای تاریخی در مرکز اسناد وجود داشت که اگر از بین رفته باشند جنایت و خیانت به میراث فرهنگی کشور است

وی توضیح داده است که «هر اتفاقی که برای بناهای تاریخی کشور بیفتد مرمت‌گران برای اقدامات پژوهشی در مورد بنا ناچار به مراجعه به سابقه بناها هستند و تصاویر نابودشده نیز منابع مطالعاتی کارشناسان و مرمتگران آثار تاریخی بود

رئیس سابق مرکز اسناد سازمان میراث فرهنگی گفت: «اگر منابعی از سازمان بر اثر جابه‌جایی‌ها خارج یا سرقت شده باشند و در بازارهای سیاه فروخته شوند اتفاق بسیار وحشتناکی برای میراث فرهنگی است
سازمان میراث فرهنگی و گردشگری یکی از مهم‌ترین کانون‌های انتصابات جنجالی محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهور پیشین ایران بود.

انتصاب اسفندیار رحیم مشایی و حمید بقایی تا روح‌الله احمدزاده  و محمدشریف ملک‌زاده به این منصب هر یک با جنجال‌هایی همراه بود.

انتقال اسناد یادشده از تهران به شیراز در چارچوب طرح تمرکززدایی محمود احمدی‌نژاد از پایتخت انجام شده‌است.

محمود احمدی‌نژاد اعلام کرده‌بود که در راستای اجرای این طرح، ۴۰ درصد از کارمندان دولت موظف هستند حداکثر تا پایان مردادماه ۸۹ از تهران خارج شوند، اما گزارش‌های بعدی حاکی از محقق شدن انتقال تنها ۶ هزار نفر در چارچوب این طرح است.

در آن تاریخ به دنبال ابلاغ مصوبه رئیس‌جمهور و اعلام سازمان میراث فرهنگی مبنی بر انتقال کمتر از هزار نفر از کارمندان این سازمان به خارج از تهران، برخی از کارمندان این سازمان در اعتراض به این انتقال در مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کردند.

کشف اسکلت «هفت هزار ساله» در حفاری خیابان مولوی تهران



کشف اسکلت «هفت هزار ساله» در حفاری خیابان مولوی تهران


۱۳۹۳/۱۰/۲۳

سرپرست یک طرح باستان‌شناسی در جنوب بازار تهران از کشف اسکلت یک انسان متعلق به عهد باستان با قدمت هزاره پنجم پیش از میلاد در حفاری‌های فاضلاب خیابان مولوی خبر داد.
وی گفت که پیش از کشف این اسکلت، قدیمی‌ترین بقایای باستانیِ شناسایی شده در شهر تهران تپه‌های قیطریه بود که حدود سه هزار سال قدمت دارد.
به گزارش خبرگزاری میراث فرهنگی ایران، محمداسماعیل اسماعیلی جلودار، سرپرست این کاوش باستان‌شناسی، روز یک‌شنبه، ۲۱ دی، گفت: «این کشفِ منحصربه فرد سابقه سکونت در محدوده شهری تهران را تا هفت هزار سال به عقب می‌برد
به گزارش خبرگزاری میراث فرهنگی، حفر یک چاه فاضلاب در اوایل آذرماه در منطقه مولوی تهران منجر به کشف قطعه سفال‌های متعلق به حدود ۴۰۰ سال پیش در این منطقه شد.
پس از کشف این آثار سفالی، پژوهشکده‌ باستان‌شناسی مجوز انجام مطالعات باستان‌شناختی در این منطقه را صادر کرد.
به گفته آقای جلودار، در کاوش‌های باستان‌شناسی خیابان مولوی تهران و حدفاصل میدان‌های محمدیه تا قیام، آثار«متنوع و پرشمار» باستانی شامل قطعات فراوان سفال‌های ساده و لعابدار از دوره‌های صفوی و قاجار، مصالح آجری، سنگی و تزئینات کاشی‌کاری، اشیای استخوانی و تکه‌ظرف‌های شیشه‌ای کشف شده است.
 وی تصریح کرد: «پس از انجام آزمایش‌ها و اقدامات حفاطتی نسبت به آثار به دست آمده، اقدامات متخصصان برای حفاظت و انتقال تدفین پیش از تاریخی به موزه ملی ایران و نمایش عمومی آن انجام می‌شود
شناسایی محوطه تاریخی هشت هزار ساله در بهبهان
در همین حال روز سه‌شنبه، ۲۳ دی، نیز عباس مقدم، سرپرست گروه باستان‌شناسی در شهر باستانی ارجان بهبهان، از وجود یک محوطه تاریخی متعلق به هزاره ششم پیش از میلاد در این منطقه خبر داده و گفت که این محوطه تاریخی در اثر سیلاب از بین رفته است.
وی تصریح کرد: «حالا بعد از کشف این محوطه ثبت رخداد سیلاب که باعث متروک شدن این منطقه شده است برای ما اهمیت دارد
مسعود سلطانی‌فر، رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ایران، روز یک‌شنبه در این باره گفته بود که هویت فرهنگی و تاریخی ایران حداقل به هفت هزار سال پیش باز می‌گردد و حتا برخی آثار و نشانه‌ها‌ حکایت از تاریخ ۱۱ هزار ساله ایران دارد.
به گفته آقای سلطانی‌فر، بر اساس تخمین‌ها، تنها سه درصد از آثار باستانی احتمالی موجود در ایران در کاوش‌های باستان‌شناسی از زیر خاک بیرون آمده است.