Friday, March 6, 2015

کشف سیاهچاله‌ای با جرمی ۱۲ میلیارد برابر خورشید!!

کشف سیاهچاله‌ای با جرمی ۱۲ میلیارد برابر خورشید!!
 
جمعه ۱۵ اسفند ۱۳۹۳ تهران ۱۸:۵۳ - ۶ مارس ۲۰۱۵
 
عکس تزیینی است
عکس تزیینی است

دانشمندان می‌گویند سیاهچاله‌ای آن قدر بزرگ کشف کرده‌اند که نظریه چگونگی رشد آن‌ها را به چالش می‌گیرد.
به نوشته نشریه علمی «نیچر»، تیم ستاره‌شناسان که از این کشف شگفت‌زده شده‌اند، گزارش داده‌اند که این سیاهچاله با جرمی ۱۲ میلیارد برابر خورشید، حدود ۹۰۰ میلیون سال پس از «بیگ‌بنگ» یا «انفجار بزرگ» شکل گرفته است.
بر اساس نظریه بیگ بنگ، انفجاری بزرگ در ۱۳ میلیارد و هفتصد میلیون سال پیش، جهان را پدید آورد.
فویان بیان، از پژوهشگران این مطالعه از دانشگاه ملی استرالیا در این زمینه اظهار داشت: «درک شکل‌گیری چنین سیاهچاله بزرگی به این سرعت با نظریه‌های کنونی دشوار است».
این استاد ستاره‌شناسی و اخترفیزیک به خبرگزاری رویترز گفته است: «بر پایه پژوهش‌ پیشین، این بزرگ‌ترین سیاهچاله‌ای است که از آن دوره کشف شده».
وی افزود: «تئوری کنونی برای سرعت رشد یک سیاهچاله حدی قائل است اما این سیاهچاله برای این تئوری بس عظیم است».
پیدایش اَبرسیاهچاله‌ها همچنان موضوعی باز برای تحقیق است. با وجود این، بسیاری از دانشمندان مدت‌های مدیدی بر این باور بودند که سرعت رشد سیاهچاله‌ها محدود است.
بر اساس نظریه‌های علمی، سیاهچاله‌ها با جذب اجرام رشد می‌کنند گرچه همزمان با جذب اجرام گرم می‌شوند و فشار پرتوگونه ایجاد می‌کنند که جرم را به اطراف پرتاب می‌کند.
فویان بیان گفته است: «اصولا شما دو نیروی متعادل با هم دارید که حدی برای رشد تعیین می‌کند، که بسیار کمتر از آنچه است که ما یافته‌ایم».
گفته می‌شود سیاهچاله‌ها پدیده‌ای فوق‌العاده فشرده و متراکم در فضا و زمان است با جاذبه‌ای آن قدر قوی که حتی نور نمی‌تواند از آن فرار کند و از این رو چیزی نمی‌تواند از نیروی گرانش آن بگریزد.
سیاهچاله‌ها با بلیعیدن ستارگان و مواد دیگر پیرامون خود رشد می‌کنند و انرژی‌ای ساطع می‌نمایند که می‌توان از زمین آن را مشاهده کرد.

Wednesday, March 4, 2015

پیشنهادی چند به فرهنگستان زبان و ادب فارسی



پیشنهادی چند به فرهنگستان زبان و ادب فارسی
(این پیشنهادها در اسفندماه نودوسه به فرهنگستان فرستاده شد)

مایه تأسف و تأثر است که فرهنگستان تاکنون کمتر به مسائل امروزین زبان فارسی که هر روزه با آن سروکار داریم رسیدگی کرده است. یکی از مسائلی که پژوهشگران با آن درگیر هستند و کمتر زبانی را میتوان یافت که این مشکل را داشته باشد این است که اگر یک متن فارسی را به برگرداننده گوگل(گوگل ترانسلیتور) بدهیم نمیتواند متنی را به ما تحویل دهد که تا اندازه ای از آن سردربیاوریم.
چرا؟ زیرا که زبان فارسی یکدست نیست و فرهنگستان نیامده واژه ها را یکدست کند و فرهنگی فراگیر را به دست جهانیان برساند تا برای مثال گوگل بتواند آن را در وبسایت خود به کار برد و پژوهشگران ایرانی و خارجی بهره برداری کنند. دو مثال میزنم و اگر نیاز به بحث بود لطفاً تماس بگیرید.
یک- که حرف ربط است. ولی در زبان فارسی به بسیاری حرفها و واژگان وصل میشود و واژگان آمیخته ای را میسازد که هیچ ربطی به که موصول ندارد. ویرایشگران هم یا بیدقتند و یا از فرهنگستان الگو گرفته اند که که به کار رفته در آن واژگان را جدا از واژه پیش از خود مینویسند. در نتیجه هیچگاه مترجمی همچون گوگل نمیتواند تشخیص دهد که این واژگان چه معناهایی دارند و ترجمه نامفهوم از آب درمیآید.
برای تعریف و محدود کردن واژگان فارسی و درست نوشتن آنها باید به زبانهای دیگر بازگشت کرد. مثلاً چنانکه در زبان انگلیسی میشود as بنابراین اگر این واژه را به صورت چنان که بنویسیم رایانه چگونه میتواند آن را درست ترجمه کند؟ یا واژه آنکه که معنای who را میدهد هرگاه که به صورت آن که نوشته شود رایانه ترجمه میکند: that that
دو- تمام زبانها حروف خود را در کلیدنماها درست جاسازی کرده و جا انداخته اند جز زبان فارسی که حرفهای چهارگانه ویژه زبان فارسی در جاهای پراکنده ای از کلیدنما جا دارند و کار را بر تایپ کننده دشوار میسازد.

نقل نکته هایی از متن طرح درس درستنویسی-  ویرایش و پالایش زبان فارسی:
درست‌نويسي در زبان فارسي با دشواري‌هايي به‌ گونه‌هاي زير روبه‌روست:
1.   فرهنگستان‌زبان‌و‌ادب‌فارسي تاكنون نتوانسته‌است وظايف خود را به‌خوبي انجام‌دهد، ازجمله:
ـ هنوز تمام واژگان زبان فارسي را تعريف نكرده‌است.
ـ هنوز نگارش زبان فارسي را يكدست و سازمند نكرده‌است.
ـ بااينكه به ديگران رهنمود مي‌دهد، هنوز خود را وفادار به درست‌نويسي نشان‌نداده.
ـ نه‌تنها كوششي براي برابريابي واژگان عربي نكرده، بلكه از عربي‌نويسي نيز دوري‌نجسته.
ـ بخشي از برابرها و تعريف‌هايي كه براي واژگان و نگارش تصويب‌كرده، نيازها را براورده‌نكرده.
2.   بي‌توجهي و بي‌دقتي روزنامه‌ها در نگارش، تاُثير واژگونه‌اي بر درست‌نويسي داشته و دارد.
3.   كمتر كتاب يا نوشته‌اي را مي‌توان يافت كه از خطاهاي نگارشي و درست‌نويسي دور ‌باشد.
4.   كمتر ‌كسي يا سازماني خود را موظف به درست‌نويسي مي‌داند.
5.   كساني كه بتوانند كاملاٌ درست بنويسند بسيار كم‌اند. 
6.    پس‌رفت زبان ‌فارسي تا بدانجا رسيده‌است كه در كتاب‌هاي درسي آموزش زبان فارسي، براي برابرگزيني و آموزش واژگان سره فارسي از واژگان عربي بهره‌مي‌گيرند.
        بنابراين اگر آهنگ‌آن‌كرده‌ايم كه زبان فارسي را گسترش‌دهيم، ناگزير از درست‌نويسي و پالايش آن هستيم، و تاآنجاكه درتوان‌داريم بايد آن را از آميختگي‌ها پاك‌كنيم، و پس از آن، و يا دستكم همگاه با اين پاكسازي آن را گسترش‌دهيم.
احمد شماع زاده

آنگاه که پای انسانشناس در گل میماند!


آنگاه که پای انسانشناس در گل میماند!

احمد شماع زاده


همان گونه که در تمام مهارتها و دانشها کمیت برخی از مدعیان لنگ میزند. در علوم انسانی نیز چنین است و انسانشناسی که در حل برخی مسائل در مانده است برای اینکه خودی نشان دهد آسمان و ریسمان را به هم میبافد تا مسأله ای را به زعم خود حل کند و خود را حل کننده مسأله جابیندازد.

پیش از رد نظرهای پروفسور شیپمن باید نکاتی به آگاهی خوانندگان برسد:
یکی از مسائلی که تاکنون برای انسانشناسان حل نشده و با این گونه تحلیلها هیچگاه حل نخواهد شد این است که انسانهای نئاندرتال که جمعیت عظیم آنان بسیاری از مناطق جهان بویژه آسیا و اروپا را پرکرده بود به گونه ای ناگهانی در حدود یازده هزار سال پیش از صفحه روزگار محوشدند.
دلیل علمی و تنها دلیل علمی محوشدن آنان را در پژوهشی با عنوان جایگاه جنیان و آدمیان در سیر تکاملی انسان آورده ام و نوشته ام که تنها به این دلیل ممکن بوده خیل عظیم نئاندرتالها از صفحه زمین محوشوند.

و اما نکته هایی در رد نظر آقای پروفسور شیپمن:
1.    نظر وی در مورد دلیل انقراض نئاندرتالها با دستاوردهای دانش انسانشناسی همخوانی ندارد زیرا هیچ تأییدی وجود ندارد که در هفتادهزار سال پیش حیوانی اهلی شده باشد. گذشته از اینکه در آن زمان انسانی هوشمندتر از نئاندرتالها وجود نداشته است که بتواند حیوانی را اهلی کند یا نکند.
2.    وی میگوید چهل هزار سال پیش نسل نئاندرتالها منقرض شده است!! این اولین باری است که چنین نظری آنهم بی دلیل موجهی ارائه میشود. بیشترین نظرها انقراض آنان را تا یازده هزار سال پیش تخمین زده اند.
3.    وی میگوید: "ما با گرگها متحدشدیم و این پایان کار نئاندرتال‌ها بود." تصور میکند همان گونه که لپتابلش را باز میکند و مینویسد میتواند مدعی شود که نئاندرتالهایی که آنقدر جان سخت بودند که دوران یخبندان چهارم را هم پشت سر گذاشتند و از جمعیتشان کم نشد به همین سادگی از میان رفتند!!!
4.    وی میگوید:‌ بشر امروزی هفتاد هزار سال پیش در آفریقا پا به عرصه زمین گذاشت و تقریبا ۲۵ هزار سال پیش به اروپا رسید که البته منظور او از بشر امروزی کرومانیونها هستند. در صورتی که کرومانیونها در حدود چهل تا سی هزار سال پیش بر روی زمین پیدایشان شد و انسان امروزی یا انسان مدرن به انسانهایی گفته میشود که از نسل آدم و حوا هستند و آنان نهایتاً بیش از ده هزار سال نیست که بر روی کره زمین زندگی میکنند و خاستگاه آنان بین النهرین یا میان رودان بوده است.
ایشان تناقض گویی هم کرده است. زیرا پیشتر گفت چهل هزار سال پیش انسان نسل نئاندرتالها را از میان برداشت ولی در اینجا میگوید که بیست و پنج هزار سال پیش تازه پای انسان به اروپا رسید و اشاره ای هم به این نمیکند مگر نئاندرتالها تنها در اروپا بودند!!؟
5.    شیپمن میگوید: در کنار گرگ‌ها، مهارت بیشتر در شکار و اسلحه بهتر باعث شدند که بشر تسلط خود را بر رقیب اعمال کند. یعنی چون انسان توانست بهتر شکار کند بدین ترتیب رقیب شکست خورد و منقرض شد!!! به همین سادگی!!!

آنهم انسانی که جمعیت و تجربه اش بسیار بسیار کمتر از انسان نئاندرتال بود!!! تنها گفته بهتر شکار کرد و چون خوب شکار کرد رقیب که نمیتوانست خوب شکار کند از میان رفت!! جل الخالق!!
عجب پروفسورهایی یافت میشوند آنهم در آمریکا!!
دانشجویان از این گونه پروفسورها چه دانشی کسب خواهند کرد؟
از یک پروفسور خیلی بعید است که چنین نظرهای احمقانه ای ارائه دهد:


بشر با کمک گرگها نئاندرتالها را از میان برد
بی بی سی- اول مارس 2015 – دهم اسفند 93

بشر با اهلی کردن گرگ و پرورش سگ توانست نسل نئاندرتال‌ها را در اروپا منقرض کند.
پروفسور پت شیپمن، استاد دانشگاه دولتی پنسیلوانیا، می‌گوید بشر با کمک سگها، در رقابت برای شکار از نئاندرتال‌ها پیش افتاد که در نهایت حدود چهل هزار پیش نسل آنها را منقرض کرد.
به گفته آقای شیپمن: "ما با گرگها متحد شدیم و این پایان کار نئاندرتال‌ها بود."
نظریه پروفسور شیپمن برخلاف دیدگاه فعلی کارشناسان است که اهلی شدن گرگ‌ها را به ده هزار سال پیش نسبت می‌دهند، همزمان با آغاز عصر کشاورزی.
اما پروفسور شیپمن بر این باور است که بشر هفتاد هزار سال پیش که برای نخستین بار از آفریقا به اروپا مهاجرت کرد پرورش و اهلی کردن گرگ‌ها را آغاز کرد.
نظریه پروفسور شیپمن معمای انقراض نئاندرتال‌ها توضیح می‌دهد؛ بشر امروزی در آفریقا پا به عرصه گذاشت و تقریبا ۲۵ هزار سال پیش به اروپا رسید. در آن زمان نئاندرتال‌ها دویست هزار سال بود که در اروپا زندگی کرده بودند اما چند هزار سال بعد از ورود بشر به اروپا منقرض شدند.
پوفسور شیپمن معتقد است در کنار گرگ‌ها، مهارت بیشتر در شکار و اسلحه بهتر باعث شدند که بشر تسلط خود را بر رقیب اعمال کند.
او می‌گوید: "گرگ-سگ‌ها می‌توانستند رد حیواناتی مثل گوزن و گاومیش را بگیرند و آنها رم بدهند و تا وقتی که خسته شوند دنبالشان کنند. بعد انسانها می‌توانستند آنها را با گرز و تیر و کمان بکشند."
"به این ترتیب سگها لازم نبود به این حیوانات بزرگ نزدیک شوند تا آنها را بکشند، کاری که اغلب خطرناکترین قسمت شکار است، انسانها هم لازم نبود برای تعقیب و خسته کردن شکار انرژی صرف کنند."
"این کار را سگ‌ها انجام می‌دادند و گوشت بین همه تقسیم می‌شد و همه منتفع می‌شدند."

چرا به روضه میگویند روضه؟

شكوه هاى شهيد مطهرى 
بيش از سى سال از نوع و كيفيت اظهارات پاره اى از اهالى منبر و وعظ مىگذرد. درد آن شهيد والامقام از سخنان سخي، و تحريف شده و عارى از منطق كسانى است كه در كسوت مروج و مبلغ دينى قرار دارند. به عنوان نمونه به عبارات زير توجه كنيد: «...بعضى از ملتها فرازهاى تاريخى دارند مملو از حماسه، افتخار، آموزندگى، زيبايى، عظمت، الهامبخشى... ولى با تحريف به جاى آنكه الهامبخش عظمت و حماسه و محرك روح سلحشورى باشد، الهامبخش زبونى و بدبختى و تسليم در مقابل حوادث مىگردد... واقعه تاريخى كربلا از آن نوع حوادث اســـت... كه تمام 1 عظمتها و زيباييهايش فراموش شده، حماسه و شور و افتخاراتش محو شده و به جاى آن زبونى و ضعف و جهالت و نادانى آمده است!» «جامعه اى كه تاريخى مانند تاريخ حسين بن على دارد، مملو از افتخار و حماســـه و عظمت و زيبايى و آموزندگى و الهام بخشـــى، ولى آن را پر 2 مىكند از افسانه هاى احمقانه «روضه الشهدا»ئى و «اسرارالشهدا»ئى، ًحقا چنين جامعه اى سفيه است نه رشيد!» «كتاب معروفى اســـت به نام روضه الشهدا كه نويسنده آن ملا حسين كاشفى است... حدود پانصد سال پيش اين كتاب را تنظيم كرده است. اين نويسنده، مرد بوقلمون صفتى بوده است...من نمىدانم اين بى انصاف چه كرده است. وقتى اين كتاب را خواندم، ديدم حتى اسمها جعلى است! يعنى در اصحاب امام اسمهائى را ذكر مىكند كه ً اصلا وجود نداشته اند، در ميان دشمن اسمهائى را مىگويد كه همه جعلى است. داستانها را به شكل افسانه درآورده است. بعدها شروع كردند روى منابر از روى اين كتاب خواندن و اسم آن را 3 گذاردند: روضه خوانى... روضه خوانى، يعنى خواندن كتاب روضه الشهدا، يعنى خواندن همان كتاب دروغ! در شصت هفتاد سال پيش شخصى مثل مرحوم ملا آقاى دربندى پيدا شد، تمام حرفهاى روضه الشهدا را به اضافه چيزهاى ديگرى پيدا كرد و همه 4 را يكجا جمع كرد و كتابى نوشت به نام اسرارالشهاده. ً واقعاً مطالب اين كتاب انسان را وادار مىكند كه به حال اسلام بگريد! «بدون شك در اينجا وظيفه اى هست كه بايد با اين تحريفات مبارزه كرد، بلكه به تعبير بهتر، اگر بخواهيم از خودمان ستايش كنيم و تعبير احترام آميزى 5 درباره خودمان به كار ببريم، بايد بگوئيم كه نسل ما رسالتى براى مبارزه با اين تحريفات دارد...» 6 
«در امر به معروف و نهى از منكر، قطعاً بايد حســـاب، تدبير، فكر و منطق به كار برده شود.» «اگر حسين بن على امروز بود و خودش مىگفت براى من عزادارى كنيد، مىگفت چه شعارى بدهيد؟ آيا مىگفت بخوانيد: «نوجوان اكبر من» يا مىگفت بگوئيد: «زينب مضطرم الوداع الوداع»؟ چيزهائى كه من (يعنى امام حسين) در عمرم هرگز به اين جور شعارهاى پست و كثيف و ذلت آور تن ندادم و يك كلمه از اين حرفها نگفتم؟! اگر حسين بن على بود، مىگفت 7 اگر مىخواهى براى من عزادارى كنى، براى من سينه و زنجير بزنى، شعار امروز تو بايد فلسطين باشد.» يك بار ديگر اين فراز دردناك و سوگمندانه اين استاد بزرگ را مرور 8 كنيم: «اين جور تبليغ دين كردن يعنى... فراراندن و بيزار كردن مردم از دين، براى مخالفتراشى، براى دشمن تراشى چيزى از اين بالاتر نيست!» «به خدا قسم اگر انسان از ديده خون ببارد، كم است. چرا بايد كارنامه ما ملت در امر به معروف و نهى از منكر اينقدر پســـت و پايين باشـــد؟

مشکل ما کجاست ؟

ﻧﺰﺩﯾﮏ ٣٨ ﺳﺎﻟﻪ ﻫﻤﻪ ﺟﻮﺭ ﺩﻋﺎ ﻭ ﻋﺰﺍ ﺩﺍﺭﯼ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﻧﻔﺮﯾﻦ ﮐﺮﺩﯾﻢ؛
 
٨ ﺳﺎﻝ ﺑﺎ ﻧﺼﻒ ﺩﻧﯿﺎ ﺟﻨﮕﯿﺪﯾﻢ؛
 
15 ﺳﺎﻟﻪ ﺩﺭ ﺗﺤﺮﯾﻢ ﺍﺯ ﻧﺎﺧﻨﮕﯿﺮ ﺗﺎ ﺩﺍﺭﻭﯼ ﺳﺮﻃﺎﻥ ﻭ ﺍﯾﺪﺯ ﻭ ﺯﮔﯿﻞ ﻫﺴﺘﯿﻢ!!!
 
ﭼﻪ حکمتیه ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﻫﻤﮥ ﺩﻧﯿﺎ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﻣﯿﮑﻨﻦ؟؟!!!
 
ﺗﺮﮐﯿﻪ ﻗﻄﺐ ﺻﻨﻌﺘﯽ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﯿﺸﻪ،
 
ﺩﺑﯽ ، ﻻﺱ ﻭﮔﺎﺱ ﺁﺳﯿﺎ ﻣﯿﺸﻪ،
 
ﮐﺮﻩ ﺟﻨﻮﺑﯽ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺍﺗﻮﻣﺒﯿﻞ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺭﺍ ﻣﺎﻝ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﯿﮑﻨﻪ؛
 
ژاپن کل بازار الکترونیک جهان رو به خودش اختصاص میده.
 
ﻗﻄﺮ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﺗﺮﯾﻦ ﮐﺸﻮﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﯿﺸﻪ!!!
 
ارمنستان اولین درآمدش صادرات برق به ایران میشه،
 
تایلند اولین مشتری توریستش ایرانیها میشن،
 
اسپانیا زعفران ایران رو میگیره .
 
اونوقت ﻣﺎ ﺍﺯ ﺳﻮﻣﺎﻟﯽ ﻭ ﺑﻨﮕﻼﺩﺵ ﻓﻘﯿﺮ ﺗﺮ ﻣﯿﺸﯿﻢ؛
 
ﺗﻮ ﺻﻒ ﺳﺒﺪ ﮐﺎﻻ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﻣﯿﻤﯿﺮﻧﺪ!!!
 
ﯾﻪ ﺟﺎﯼ ﮐﺎﺭ ﻣﺎ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﯿﺴﺖ؛
 
ﯾﺎ ﺩﻋﺎﻫﺎ ﺭﻭ ﻋﻮﺿﯽ ﻣﯿﺨﻮﻧﯿﻢ،
 
ﯾﺎ ﺩﻋﺎﯼ ﻋﻮﺿﯽ ﻣﯿﺨﻮﻧﯿﻢ،
 
ﯾﺎ ﻋﻮﺿﯽ ﺩﻋﺎ ﻣﯿﺨﻮﻧﯿﻢ،
 
ﯾﺎ ﺑﺎ ﻋﻮﺿﯽ ﻫﺎ ﺩﻋﺎ ﻣﯿﺨﻮﻧﯿﻢ،
 
ﯾﺎ ﻋﻮﺿﯽ ﻫﺎ ﺑﺮﺍﻣﻮﻥ ﺩﻋﺎ ﻣﯿﺨﻮﻧﻦ،
 
ﯾﺎ ﻋﻮﺿﻤﻮﻥ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺩﻋﺎ ﺑﺨﻮﻧﯿﻢ،
 
یا عوضیا دارن میبرن و میخورن و ما فقط دعا ميخونيم!!!