درسهایی از یک رخداد
|
|||
اشاره:
یقیناً مشیت الهی در پشت این واقعه بوده است تا همگان درسهایی بیاموزند:
-
این مثال معروف را به
یاد داشته باشیم: از فضل پدر تو را چه حاصل؟ هیچگاه به پدران و آباء و اجداد
خود افتخار نکنیم بلکه ببینیم خود چه در چنته داریم. این موضوع شامل یک ملت نیز
میشود.
-
اگر از خانواده
مشهوری هستیم و دوست داریم نام نیک خاندانمان محفوظ بماند از برخی هوسها باید که
بگذریم.
-
حوادث روزگار خبر نمیکنند.
اگر برخی اعمال خود را از مردم پنهان میکنیم باید به این نیز بیندیشیم که ممکن
است خداوند ما را لودهد.
-
اگر دوست نداریم که
رازهایمان آشکار شود باید خدا را در نظر بگیریم زیرا اگر در این دنیا هم
رازهایمان فاش نشود در سرای دیگر که یوم تبلی السرائر است فاش خواهد شد
که در آن دنیا بیشتر از این دنیا به پوشیده ماندن رازهایمان نیاز داریم اگر که
بدانیم.
-
همواره برای آخرتمان
چنان باشیم که گویی آخرین روز زندگی مان است.
نکته ها:
-
اگر نوه آیت الله
ربانی ظاهرالصلاح نبود دستکم برخی از مطالب بالا بیربط مینمود.
-
اگر واقعه در ساعت
چهار صبح اتفاق نیفتاده بود موضوع متفاوت بود.
-
از همه مطالبی که در
زیر خواندم به دلیل نقل قولهای متفاوت متوجه دو مطلب نشدم:
-
هوتن قلعه نویی پورشه خود را به چه کسی فروخته بود؟
-
راننده در لحظه تصادف
چه کسی بوده است؟
-
اگر پورشه را پسر
خریده و رانندگی آن را به یک دختر 25 ساله آنهم در صبح زود که ممکن است شب را هم
بیدار بوده اند سپرده باشد خیلی اندیشه برانگیز است!! و باید درسهای دیگری نیز از این حادثه بگیریم.
احتمالاً چنین است زیرا از نشانی منزل دختر متوجه میشویم که او نبایستی از
خانواده ای پولدار و صاحب پورشه بوده باشد و اینکه قلعه نویی میگوید دوستم –
دوستم نباید دوستش آن دختر بوده باشد. احتمال دارد پسر به خاطر این دختر پورشه
را خریده تا با آن دختر دوست شود و آن را در اختیارش بگذارد...
-
این هم از بازیهای
روزگار است!!
چهارم اردیبهشت نودوچهار- احمد شماع
زاده
گفتنیاست ساعت ۴ صبح خودروی حامل این دو جوان با سرعت سرسام آور ۲۰۵ کیلومتر درخیابان به یک مانع برخورد و راننده پریوش اکبرزاده در دم فوت کرده است. نفر دوم(محمدحسین ربانی) نیز پس از
ساعاتی بیهوشی(کما) جان خود را از دست میدهد.
پس از انتشار خبر تصادف این خودروی گران قیمت زرد رنگ، هجوم فعالان مجازی به حساب اینستاگرام «پریوش اکبرزاده» با سیر تصاعدی مواجه شده و موافقان و مخالفان نسبت به انتشار اخبار و اطلاعات مختلف درباره این سانحه اقدام کرده اند.
|
|||
پریوش
اکبرزاده دختری که 25 سالش بود و در آخرین روزهای فروردین 1394، ساعت ۴ و نیم صبح در خیابان شریعتی
با پورشه ای که از هوتن قلعه نوعی خریده بود، تصادف کرد و درجا کشته شد.
آخرین نوشته پریوش اکبرزاده قبل از فوتش در صفحه ی فیسبوکش:
سلامتی اونایی که
این روزاشون به تظاهر می گذره . . .
تظاهر به بی تفاوتی . . . تظاهر به بی خیالی . . . به شادی . . . به این که دیگه چیزی مهم نیست . . . ولی فقط خودشون می دونن چقدر سخت می گذره!
اصل ماجرا چه بود:
به
گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛ سید جلال ملکی ، سخنگوی سازمان آتشنشانی درباره
جزئیات این حادثه گفت: در ساعت ۴:۵۰ صبح، یک مورد حادثه رانندگی در مسیر شمال
به جنوب خیابان شریعتی نرسیده به پل صدر به سامانه ۱۲۵ آتشنشانی تهران اعلام شد و
به دنبال آن ستاد فرماندهی عوامل ایستگاه شش را به محل حادثه اعزام کرد.
وی
با بیان اینکه پس از حضور آتشنشانان در محل حادثه مشاهده شد یک دستگاه خودروی
پورشه به دلیل نامشخصی از مسیر اصلی منحرف و با درختان حاشیه بزرگراه برخورد
کرده است، گفت: بنا به گفته شاهدان، این خودرو پس از طی کردن مسافت ۵۰۰ متری در محل متوقف شده بود.
ظاهرا
بدنبال سرعت زیاد خودرو و عدم کنترل آن، خودرو به شدت با درخت برخورد کرده
است.در این حادثه یک زن جوان کشته و مرد راننده به شدت مصدوم شده
است اما خبری که بلافاصله در فضای مجازی پیچید تعلق این اتومبیل به پسر مربی تیم
استقلال بود امان هوتن قلعه نویی که در سلامت کامل به سر می برد گفت که خودرویش
را به شخص دیگری فروخته بوده و چون هنوز کارهای نقل و انتقال سند را انجام نداده
است باعث شده تا این شایعه به وجود بیاید که فرد فوت شده پسر سرمربی استقلال
است.
او
دراین باره به نسیم گفته است: «خوشبختانه این حادثه برای من اتفاق نیفتاده و من
سالم هستم؛ هر چند فرد فوت شده در سانحه تصادف دوست صمیمیام بوده و از
این ماجرا خیلی ناراحت هستم.
ماشینی
که تصادف کرده مدتی قبل مال من بود که آن را به دوست صمیمیام فروخته بودم
اما از آنجایی که خیلیها میدانستند آن ماشین متعلق به من بوده، تصور کردند من
در این تصادف بودهام.»
متلاشی
شدن پورشه پریوش اکبرزاده(عکس)
|
|||
×××××
عبدالرحیم شیرازی معروف به ربانی،(۱۳۰۱ شیراز-۱۳۶۰) از مبارزین علیه رژیم پهلوی، نمایندهٔ ولی
فقیه در استانهای کردستان، آذربایجان و فارس، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی و مجلس خبرگان رهبری و شورای نگهبان،
بود.
تا سن ۲۰ سالگی نزد پدر، آداب زندگی معاشرت، تحصیل و کسب و
کار را فرا گرفت. در ۱۷ سالگی وارد حوزه علمیه
شیراز شد و در کنار تحصیل علوم دینی به سوی فعالیت های سیاسی رفت و در طرد فرقه های بابیت، بهاییت و
صوفیگری به همراه سایر گروهها به نام گروه دین تلاش می کرد. در ۱۳۲۰ با اوج گیری تبلیغات توده ای ها به میدان آمد و با آنها به مبارزه پرداخت.[۱] برای تکمیل اطلاعات
دینی به مدرسه علمیه آقا باباخان رفت. در سال ۱۳۲۷ به قم رفت و چند سالی در مدرسه حجتیه
مسکن گزید و در درس سید حسین طباطبایی بروجردی شرکت کرد.
وی از شیخ محمدکاظم شیرازی، سید عبدالله بلادی بوشهری، آقابزرگ تهرانی اجازه
اجتهاد داشت.
وی پس از درگذشت آیتالله العظمی بروجردی به طرح و تبلیغ مرجعیت امام خمینی پرداخت. او در دوران
رژیم پهلوی بارها دستگیر و ده سال زندان بود و در شهرهای کاشمر جیرفت فیروزآباد و سردشت در
تبعید به سر برد.
با پیروزی انقلاب وی با نظر امام برای فرونشاندن غائله کردستان و آذربایجان عازم این مناطق شد. او در ۸/۱/۱۳۶۰ از سوی گروهک فرقان مورد سو قصد قرار
گرفت.
وی در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۳۶۰، در بین راه دلیجان و محلات، به علت واژگونی اتومبیل، درگذشت.
منابع : افکار نیوز – ساتین