Monday, July 6, 2015

دوازده مرد خبیث - ابراهیم نبوی



دوازده مرد خبیث
ابراهیم نبوی

  بستگی دارد از کدام طرف نگاه کنی، اگر از آن طرف نگاه کنی این دوازده تا میتوانند مثل ائمه اطهار بشوند و آدمی مثل مصباح و جوادی آملی و مشکینی برایشان تقدس قائل شوند و انگار که خداوند شخصاً احمدی نژاد را بسته بندی کرده و گذاشته با زنبیل توی سوراخ بخاری خانه مقام معظم رهبری. اگر هم از آن طرف نگاه کنی میشوند همان «دوازده مرد خبیث» که انگار از بیست سال قبل برای بانک زنی از بانک مرکزی جمهوری اسلامی نقشه کشیده بودند و فقط به تعدادی اسگل نیاز داشتند که در حین بانک زنی از آنها استقبال کنند و جشن عمومی بگیرند که همین کار را آیت الله خامنه ای و سپاه و غیره برایشان انجام دادند.

نام و عنوان دوازده مرد خبیث دوران احمدی نژاد به شرح زیر است.
همه این افراد یا حداقل یک بار زندان رفتند یا منتظر زندان هستند، یا احتمالا موقع خواندن این خبر به زندان خواهند رفت:
1.    محمدرضا رحیمی، معاون اول( اختلاس، دادن رشوه به مجلس، فساد مالی میلیارد)
2.    حمید بقایی، معاون دوم(واریز پول دولت به حساب شخصی، دزدی اموال با کامیون، جعل اسناد)
3.    نعمت الله پوستین دوز، معاون معاون، مدیرعامل شرکت مس(قاچاق پول، اختلاس
4.    آزاده اردکانی، رئیس سابق موزه(قاچاق عتیقه و فروش اموال تاریخی کشور)
5.    سعید مرتضوی، مشاور رئیس جمهور(اختلاس میلیاردی در تامین اجتماعی و چند قتل)
6.    عباس امیری فر، پیشنماز نهاد(دادن نسبت الهی به رحیم مشائی و ضمناً فساد مالی)
7.    مسعود زریبافان، رئیس بنیاد شهید(اختلاس از بنیاد شهید و تامین اجتماعی)
8.    رویانیان، معاون ستاد نیروهای مسلح(اختلاس مالی، رابط بابک زنجانی و دولت احمدی نژاد)
9.    بهمن شریف زاده، معاون مشائی(دادن القاب الهی به مشائی و اختلاس مالی)
10.                      عبدالرضا داوری، مسئول دفتر احمدی نژاد(تولید دروغ علیه مخالفان و اختلاس مالی)
11.                      علی اکبر جوانفکر، مشاور رئیس جمهور(سوء استفاده از موقعیت دولتی، فساد مالی)
12.                      ملک زاده، معاون مشائی(اختلاس در پرونده ایرانیان خارج از کشور)
13.                      عباس غفاری، معاون بقایی(جنگیری، کلاهبرداری، فساد مالی)
حالا به اینها اضافه کنید بدهی هشت هزار میلیاردی مشائی و کل مسئولیت این جرایم توسط شخص محمود احمدی نژاد، حالا دادن ده میلیارد تومان رشوه مالی صادق محصولی برای انتخابات ریاست جمهوری که به دنبالش وی وزیر کشور شد بماند.
در مجموع این باند خطرناک در مدت هشت سال، صد میلیارد دلار ثروت ملی را به قول آقای نوبحت سخنگوی دولت روحانی غیب کردند و این مقدار پول کلا در حساب و کتابهای کشور وجود ندارد. یک قلم آقای حمید بقایی بیست هزار میلیارد تومان را به صرافیهای کشورهای حاشیه خلیج فارس منتقل کرده و از تاریخ ارسال از این پول خبری نیست.(دانشجو و دیگرانی هم هستند آقای نبوی...)

Dół formularza

ادوارد اسنودن و جاسوسی گسترده سیا(C.I.A.)



ادوارد اسنودن و جاسوسی گسترده سیا(C.I.A.)
بی بی سی-10 ژانویه 2015 - 20 دی 1393

ادوارد اسنودن(Edward Snowden)، پیمانکار پیشین سازمان امنیت ملی آمریکا(ان اس ای) که در پی افشای اطلاعات مربوط به طرح‌های فوق محرمانه گردآوری اطلاعات مکالمات دیجیتال شهروندان و رهبران سراسر جهان در سال 2013 از ایالات متحده گریخت؛ و در حال حاضر در روسیه زندگی می‌کند، در مصاحبه‌ای نادر سخنان تازه‌ای درباره جنگ سایبری آمریکا مطرح کرده و از جمله به موضوع ویروس استاکس‌نت پرداخته است. او که بخشی از گفتگویش در سایت پی‌بی‌اس منتشر شده و مشروح آن به زودی از تلویزیون نوا پخش خواهد شد گفته است که توان تکنولوژیک ایران به اندازه آمریکا نیست اما آنها هم در مقابل ویروس استاکس‌نت دست به تلافی زدند و به هم‌پیمان‌های آمریکا از جمله شرکت سعودی آرامکو حمله سایبری کردند.
او گفته: "آنها(ایران) ویروس وایپر یا برف‌پاک‌ کن را به این شرکت سعودی آرامکو فرستادند، که البته در مقایسه با دیگر ویروس‌ها در کارزارهای هک سایبری، یک اسباب‌بازی کودکانه به شمار می‌رود. مسئله پیچیده‌ای نیست. شما صرفاً یک کرم(ویروس)، اساساً یک قطعه خودهمانند‌ساز از نرم‌افزاری مخرب را به شبکه‌ ارتباطی هدف می‌فرستید. این ویروس به طور خودکار خودش را در سرتاسر شبکه ارتباطی داخلی تکثیر می‌کند و درنهایت همه دستگاه‌ها را حذف می‌کند. درنتیجه، روز بعد وقتی که کارمندان به محل کارشان می‌روند، چیزی روشن نمی‌شود و کار نمی‌کند و مدتی بیکارند.
سال ۲۰۱۰ گزارش‌هایی از "جاسوسی" یک کرم اینترنتی به نام استاکسنت منتشر شد که تجهیزات هسته‌ای ایران را آلوده کرده بود. ادوارد اسنودن می گوید ایران با حمله سایبری به شرکت آرامکو، حمله استاکسنت به تاسیسات هسته ای خود را تلافی کرده است. کمی بعد، روشن شد که دایره عمل این بدافزار فراتر از جاسوسی بوده و عملکرد بخش‌هایی از تجهیزات هسته‌ای ایران، به ویژه در تاسیسات غنی‌سازی اورانیوم نطنز، در اثر آلودگی به آن مختل شده است.
او در اطلاعاتی که در اختیار روزنامه‌های گاردین، نیویورک تایمز و واشنگتن پست قرار داد، افشا کرد سازمان امنیت ملی آمریکا این اختیار را دارد که بدون حکم قضایی در ای‌میل‌ها، مکالمات تلفنی و پیامک‌های شهروندان آمریکایی جاسوسی کند.

"پارک ژوراسیک"
وی گفته: اگر آمریکا در یک جنگ سایبری نوک حمله باشد، چیزهای بیشتری از دست خواهد داد.
در یک مصاحبه که در مسکو محل زندگی آقای اسنودن انجام شده، این افشاگر اطلاعاتی تلاش برای بهره‌برداری از اسرار ملی را به سرقت از خزانه بانک تشبیه کرده است.
ادوارد اسنودن که اکنون ۳۲ ساله است، در این مصاحبه که ۳۰ ژوئن گذشته انجام شده، مشکل جنگ سایبری را دو طرفه می‌داند چرا که به گفته او "دیگرانی هستند که به تهاجم در جنگ سایبری ادامه می‌دهند و این در حالی است که مبارزه با برخی ویروس‌ها بسیار دشوار است."
به گفته او: "وقتی که ما ویروس شرور کوچکی را در استخر بزرگ زندگی‌‌های خصوصی، سیستم‌های شخصی روی اینترنت، قرار می‌دهیم، ممکن است که ویروس فرار کند ودنیای ما را به داستان پارک ژوراسیک شبیه کند."
آقای اسنودن می‌گوید عموم مردم همچنان از میزان این قبیل حمله‌های سایبری اطلاعی ندارند
آمریکا ادوارد اسنودن را به سرقت اموال دولتی و افشای اطلاعات محرمانه و طبقه‌بندی شده متهم کرده است.
آقای اسنودن در مصاحبه با نوا می‌گوید " عموم مردم همچنان اطلاعی از میزان این قبیل حمله‌های سایبری ندارند. چنین حمله‌هایی نه فقط توسط ایالات متحده که از سوی دیگر دولت‌ها در سرتاسر جهان انجام می‌شود. هرچند باید توجه داشته باشیم که این ما بودیم که با راه‌اندازی کارزار استاکس‌نت علیه برنامه هسته‌ای ایران، چنین شیوه‌ای را به طرق مختلف آغاز کردیم."
ادوارد اسنودن برنامه جاسوسی آمریکا را فراتر از حمله به کامپیوترهای خانگی یا سیستم کنترل یک کارخانه دانسته و گفته این جاسوسی شامل زیرساخت‌های سخت‌افزاری اینترنت هم می‌شود که با هدف تصاحب این زیرساخت‌ها صورت می‌گیرد.

مشکل آغازگر یورش
ادوارد اسنودن که به خاطر افشاگری‌هایش نامزد دریافت جایزه نوبل شده است در این مصاحبه می‌گوید که کشورهایی مثل آمریکا با دست زدن به چنین حملاتی یک قاعده استاندارد می‌سازند و کشورهای دیگر هم ممکن است بگویند این کاری است که ملت‌های توسعه‌یافته و دموکرات می‌کنند و آنها هم دست به کاری مشابه بزنند.
به گفته او "وقتی جنگ سایبری میان آمریکا و چین، یا حتا کشوری از خاورمیانه، آفریقا، آمریکای لاتین، اروپا پیش می‌آید، ما چیزهای بیشتری برای از دست دادن داریم."
این پیمان کار امنیتی سابق اینگونه استدلال می کند که اگر آمریکا با هدف سرقت برنامه‌های پژوهشی چین به یک دانشگاه چینی حمله کند، چین هم در اقدامی تلافی‌جویانه اسرار یک دانشگاه آمریکایی، پیمان‌کار دفاعی آمریکا، یا دفتر ارتش آمریکا را می‌دزدد و این حمله دستاوردی برای آمریکا نخواهد داشت.

نتیجه و عاقبت کار
ادوارد اسنودن در پایان مصاحبه‌اش به عواقب حمله‌های سایبری اشاره می‌کند که اگر در این روند اشتباهی رخ بدهد باعث مرگ آدم‌ها می‌شود.
او می‌گوید مثلا حمله به نقطه تبادل اینترنت ممکن است زیرساخت‌های یک بیمارستان را تحت تاثیر قرار بدهد و در اثر آن تجهیزات نجات زندگی خاموش شوند.
ادوارد اسنودن در پایان این مصاحبه می‌گوید "فکر نمی‌کنم که هیچ تهدیدی وجود داشته باشد که کسی به بهانه آن، نظارت بر جمعیت انبوهی را توجیه کند. فکر نمی‌کنم لازم باشد برای مقابله با تهدید بعضی از تروریست‌ها در یمن، بیمارستانی در هنک‌کنگ، برلین یا ریودوژانیرو را هک کنیم."

داستان "بورسیه های" دولت آمریکا، مشهور به "غیرقانونی"



داستان "بورسیه های" دولت آمریکا، مشهور به "غیرقانونی"

دولت آمریکا(اوباما) تصمیم گرفت به دولت ایران(احمدی نژاد) شمار زیادی بورسیه کامل(همراه با هزینه) در مقاطع دکترا و فوق دکترا بدهد. این کار خیلی خوب برنامه ریزی شده و تمام جوانب کار سنجیده و هدفبندی شده بود. آمریکا با شناختی که از کشور ایران و بویژه دولت احمدی نژاد و روی کار آمدنش داشت، میدانست که این بورسیه ها تنها به دست وابستگان به حکومت میرسد، و آنگاه که فرزندان آنان از این بورسیه ها استفاده کردند، به هدفهایش خواهد رسید؛ به قرار زیر:
-         شناسائی نزدیکترین مقامها و خانواده های آنان به حکومت، و نهادهای وابسته و حافظ نظام.
-         گزینش فرزندان آن مقامات که معمولاً با بهرمندی از رانت یا سهمیه های گوناگون وارد بهترین دانشگاههای کشور شده و از همه امکانات، در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و  دکترا موفق به گرفتن مدرک شده بودند.
-         جذب بهترین نیروهای کار، و بهرمندی از تمامی دانش و نیروی کار این تربیت یافتگان در آمریکا.
بورسیه های آمریکا که پس از روی کار آمدن دولت حسن روحانی فاش شد و به بورسیه های غیرقانونی شهرت یافت، جنجال برانگیز شد و مجلس شورای اسلامی،(که فرزندان برخی از نمایندگان نیز در این بورسیه ها سهیم بودند،) وزیر آموزش عالی را استیضاح و رأی عدم اعتماد به وی داد و چند وزیر پیشنهادی مؤثر در این افشاگری را نپذیرفت. در نهایت، با این شرط که دکتر فرهادی پیگیر موضوع نشود، او را پذیرفت.
عنوان غیرقانونی را نیز از آن جهت به معرفی شدگان برای گرفتن بورسیه از دولت آمریکا دادند که بورسیه گیرندگان باید شرایطی مشخصی را احراز کنند و از مجاری مشخصی که وزارت آموزش عالی متولی اجرای آن است گزینش شده باشند، که این کار صورت نگرفته بود.

اکنون میدانیم، برخلاف گفته یکی از متصدیان کنونی وزارت آموزش عالی که گفته بود: "پس از مدتی این درس آموختگان غیرقانونی به کشور بازمیگردند و پستهای کلیدی را میگیرند و یا استاد دانشگاههای ما میشوند،" طبق پیش بینی درست دولت آمریکا که همه جوانب را خوب سنجیده بود و رگ خواب حکومتیان را نیز در دست داشت، آنان به کشور برنگشته و بازنمیگردند؛ زیرا تمام کسانی که از این بورسیه ها بهرمند شده بودند، و در نزد سازمانهای دولتی آمریکا به خوبی شناخته شده اند، بهترین پیشنهادها را از سوی دستگاهها و سازمانهای دولتی آمریکا بویژه از سوی دانشگاههای محل تحصیل خود میگیرند تا به جای بازگشت و خدمت به کشور خودشان در خدمت به آمریکا و آمریکائیان درآیند. شمار ناچیزی هم اگر جذب نشده باشند، از موقعیت پیش آمده نتوانسته بودند به خوبی و درستی بهره ببرند، که جذب نشده اند، هرچند جاذبه های دیگری در آمریکا وجود دارد که مانع از بازگشت آنان شود.

اکنون میدانیم که برخورداران از بورسیه ها، در مدت این شش- هفت سال، دوره تحصیلی خود را تمام کرده اند و در همانجا مشغول به کار شده اند. آنها که ازدواج نکرده بودند در همانجا ازدواج کرده اند.(بسیاری از آنان یا خانواده هایشان یکدیگر را از پیش به خوبی میشناختند و همه حلقه های یک زنجیر بسته و وابسته بودند.) یا آنانی که به صورت مزدوج بورسیه گرفته بودند، اکنون صاحب فرزند شده اند و از نظر دولت آمریکا فرزندشان آمریکایی محسوب میشود!

جالب اینجاست که والدین آنان برای زایمان و دیدن نوه های نوزاد خود به آمریکا میروند و آمریکائیان هم همه اطلاعات مندرج در گذرنامه والدینی که از نظر دولت آمریکا وابستگی شان به نظام و کاره ای بودنشان در دستگاه حکومتی محرز و مشخص است را، نزد خود نگهداری میکند.

و میبینید که چگونه یک دولتمرد حزب اللهی مرگ بر آمریکاگوی دو آتشه، نوه اش آمریکایی از آب درمیآید! بدین ترتیب، آمریکا به هدف خود رسیده و با این بورسیه ها، اندیشه و عمل دولتمردانی را که مرتباً شعار مرگ بر آمریکا میدادند، دگرگون و از درون تهی کرده و در خدمت خود دراورده اند.
این است آمریکا!‌ اگر میخوهید آمریکا را(که دشمن، دشمن، ... خطابش میکنیم!) بشناسید و بر علیهش کاری کنید، باید پیش از شعاردادن، شعور خود را به کار برید، تا با شعاردادن نه تنها کشور را به فلاکت نکشانید، بلکه اگر واقعاً آمریکا را دشمن میدانید کاری در جهت هدف خود کرده باشید و گرنه:
شعارگویی بدون شعورگرایی، تنها مردمفریبی است!