سرطان جان ملت را میگیرد که غالباً نتیجه ریختن پارازیتهاست؛ ولی فاجعه ای که از آَن مهمتر است و مغزها را تهدید میکند فرار مغزهاست.
در
هفته کتاب در محفلی خودمانی صحبت از تنزل تیراژ کتابهای پدید آوران سرشناس
در بنگاههای انتشاراتی معتبر تا حد 500(بله درست خواندید پانصد) نسخه بود.
وقتی گفتم انتشارات فرانکلین کتاب جیبی 15 و 18 قرانی(ریالی) و دو تومانی میفروخت
جوانی تحصیل کرده در حد دکترا پرسید یعنی دو تا تک تومنی؟!
مؤسسه انتشارات فرانکلین (Franklin
Book Program) از موسسات بزرگ انتشار کتاب است که در سال ۱۹۵۲ به منظور
گسترش زمینهی چاپ و انتشار کتاب در نیویورک آمریکا پایهگذاری شد. ابتدا
نام این سازمان Franklin Book Publications بود، اما از
سال ۱۹۶۴ به نام فعلی تغییر عنوان یافت. هدف اصلی از تاسیس این موسسه،
فراهم آوردن مقدمات ترجمه و انتشار کتابهای آمریکایی به زبان کشورهای در
حال توسعه بود؛ ولی به تدریج دامنه فعالیت این موسسه از محدوده اهداف
نخستین بنیانگذاران آن فراتر رفت و به چاپ و نشر کتابهای محلی در حوزههای
نمایندگی موسسه انجامید. آقای دیتوس سی. اسمیت (Datus C. Smith)، مدیر
عامل موسسه فرانکلین بود. او قبلا ریاست انتشارات دانشگاه پرینستون را عهدهدار بود. در طول مدت فعالیت این بنگاه انتشاراتی، قریب ۳۰۰۰ عنوان کتاب به زبانهای عربی، فارسی، اردو، اسپانیول و بسیاری از زبانهای آفریقایی انتشار یافت.
این سازمان در واقع همان نقشی را که سازمان اطلاعاتی ایالات متحده در
انتشار فکر و اشاعهٔ تکنیک آمریکایی به عهده داشته، در زمینهٔ کتاب
عهدهدار بوده است.
مؤسسه انتشارات فرانکلین تهران
در نوامبر سال ۱۹۵۳ نمایندگی مؤسسه انتشارات فرانکلین در تهران، آغاز به کار کرد. پایهگذار و میرعامل این موسسه همایون صنعتیزاده بود. موسسه فرانكلين در ايران،
در عرض چند سال به تشكيلاتي با تاثيري ديرپا در صنعت نشر ايران تبديل شد.
كار فرانكلين با آمادهسازي كتابها براي انتشار آغاز گشت و براي اولين بار
عمل ويرايش و توليد فني كتاب(صفحه آرايي، نمايهسازي، طراحي جلد و غيره)
به شكل نوين در آن انجام گرفت. بخش ديگر خدمات موسسه، ويرايش «كتابهاي غيردرسي» بود كه سپس به تشكيلاتي گسترده تبديل شد. در سالهاي بعد، این موسسه
به چاپ كتابهاي درسي كشور پرداخت. فرانكلين از محل عوايد چاپ اين
كتابها، چاپخانهاي مجهز به نام «شركت افست» تاسيس كرد و بخشي از سهام آن
را بين ناشران توزيع نمود ...
«سازمان کتابهای جیبی» از
جمله موسسات ديگري بود كه در سال 1339 در كنار ديگر فعاليتهاي موسسه
فرانكلين آغاز به كار كرد. اين سازمان در سال ۱۳۴۸ به عنوان يك شركت سهامي
انتفاعي به ثبت رسيد اما در سال ۱۳۵۳ سازمان كتابهاي جيبي از اين موسسه
جدا شد.
سیروس علینژاد در این خصوص مینویسد: «بیتردید هیچ سازمان نشری
در ایران به اندازۀ انتشارات فرانکلین موفق نبوده است. ویرایش کتاب،
نخست در همین سازمان شکل گرفت. مهمترین کتابهای ادبی آن دوره مانند «از صبا
تا نیما» در این سازمان آماده و منتشر شد. در مجموع ۱۵۰۰ عنوان از بهترین
کتابهای ترجمه شده در همین سازمان به فارسی زبانان اهدا شد.
شیوۀ کار همایون
صنعتی در انتشارات فرانکلین جالب بود. حقالترجمه کتاب را یکجا میخرید؛
همۀ امور مربوط به چاپ، از ویرایش تا تصحیح و غلط گیری را انجام میداد.
اجرت طرح جلد و هزینۀ تبلیغات را میپرداخت و برای چاپ و نشر به دست ناشر
میسپرد و در ازای تمام این کارها ۱۵ درصد از بهای پشت جلد دریافت میکرد.
در ابتدای کتاب هم عبارت « با همکاری موسسۀ انتشارات فرانکلین » ذکر میشد.
کتاب در آن زمانها تیراژ چندانی نداشت، هر چند از تیراژ امروزی بیشتر بود.
صنعتی زاده به این فکر افتاد که از طریق ارزان کردن کتاب، تیراژش را در
ایران بالا ببرد؛ از اینجا به انتشار کتابهای جیبی رسید. صنعتی زاده تا سال
۱۹۶۵ و جانشینی علی اصغر مهاجر در این سمت باقی بود. نحوهٔ آشنایی «مهاجر»
با موسسه فرانکلین و پیشینهٔ او را صنعتیزاده در خاطرات خود بازگو کرده
است. موسسه فرانکلین تهران، در سال ۱۹۷۹ در بحبوحه انقلاب ایران منحل اعلام شد.
دکتر شهرام یزدانی:
اعلام میانگین ضریب هوشی 84 برای ایرانیها،
سبب تعجب بسیاری از نخبگان ایران گردید. عدهای با انکار این آمار درصدد اعتراض به
آن برآمدهاند، اما برای اینجانب، این آمار هیچگونه جای تعجبی نداشت، زیرا این موضوع
را در سال هفتاد و نه در سخنرانی در سازمان مدیریت و برنامهریزی تحت عنوان نظریه
"ترقیق هوشی" پیشبینی کرده بودم. در این مقاله به اختصار علل افت میانگین
ضریب هوشی در کشور را بررسی خواهیم کرد و سپس به راهکارهای مقابله با این رخداد تلخ
خواهیم پرداخت.
ضریب هوشی چیست و اهمیت آن در چیست؟
ضریب هوشی یک نسبت است که از تقسیم سن عقلی
بر سن تقویمی ضربدر صد به دست میآید. اگر سن عقلی با سن تقویمی یکسان باشد، ضریب هوشی
صد میشود ولی در بعضی مواقع در بعضی افراد سن عقلی بیشتر میشود که این فرد هوشی بیشتر
از دیگر افراد دارد.
برای به دست آوردن سن عقلی راههای زیادی
وجود دارد و کارشناسان معمولاً از تستهای ویژه ای استفاده میکنند که جنبههای مختلفی
مانند تشخیص الگوها، قدرت حافظه کوتاه مدت، استفاده فرد از واژهها، سرعت محاسبه فرد،
درک روابط یا جبر، اطلاعات عمومی، محاسبات ریاضیات، درک فضایی، منطق و املا را ارزیابی
میکند.
به این ترتیب دستیابی به میانگین ضریب هوشی
بالاتر، یک ابزار توسعه و به طور همزمان یکی از دستاوردهای مهم توسعه محسوب میگردد.
ضریب هوشی اقوام و ملل
مطالعات فراوانی روی تفاوت متوسط ضریب هوشی
در کشورهای مختلف صورت گرفته است. میانگین ضریب هوشی در آمریکا و انگلستان
حدود 100 است. این عدد برای شهروندان ژاپنی، چینی، کرهای، هنگ کنگی و تایوانی 105
و برای ترکیه، کشورهای خاورمیانه و جنوب آسیا بین 78 و 90 و برای کشورهای آفریقایی
پایین تر از صحرای آفریقا بین 65 تا 75 است. در این میان کشور ما ایران با ضریب هوشی
متوسط 84 رتبه 97 را بین 185 کشور جهان دارا میباشد.
اما هنگامی که با تفاوت میانگین ضریب هوشی
میان دو کشور یا دو نژاد مواجه میشویم قایل شدن به تفاوت ژنتیکی، به نوعی به معنای
وجود نژاد برتر (ژن برتر) است.
جدای از عوامل ژنتیکی، عوامل محیطی متعددی
روی ضریب هوشی تاثیر میگذارد وضعیت تغذیهای به خصوص در دوران کودکی، استرسها و تروماهای
روانی، فقر عاطفی و ارتباطی و کمیت و کیفیت تحصیلات همگی بر ضریب هوشی تاثیر میگذارند.
مهاجرت
نخبگان و ضریب هوشی
مهاجرت انتخابی نخبگان اثری مخرب بر توسعه
ملل میگذارد. بدیهی است که بار توسعه و پیشرفت جوامع بر دوش هوشمندان و نخبگان هر
جامعهای است. حال وقتی در یک جامعه شرایط به گونهای باشد که نخبگان در گذر زمان آن
را ترک میکنند، نه تنها خروج آنها مستقیماً جامعه را متأثر میکند، بلکه در دراز مدت،
ذخیره ژنتیکی کشور را نیز فقیرتر میکند و در نسلهای آتی، روند انتقال ضرایب بالای
هوشی به «نسلهای آینده» با اختلال مواجه میشود.
این امر در مورد کشور اسکاتلند طی بیش از
نیم قرن به دقت مطالعه شده است. از اوایل قرن بیستم، هر ساله تعداد زیادی از افراد
تحصیل کرده اسکاتلندی به انگلستان مهاجرت میکنند. درصد متوسط مهاجرت سالانه تحصیل
کردگان دانشگاهی از اسکاتلند به انگلستان 17.2 درصد و ضریب هوشی متوسط این مهاجران
108.1 میباشد.
این موضوع سبب شده است که میانگین ضریب
هوشی اسکاتلندیها به طور متوسط در هر نسل یک امتیاز نسبت به نسل قبل کاهش پیدا کند
و اسکاتلندیها در اواسط قرن بیستم به کمهوشترین ملت اروپایی (با میانگین ضریب هوشی
97) تبدیل شدند.
بر اساس آمار صندوق بین المللی پول، ایران
با ضریب مهاجرت 15 درصد، رتبه اول را در میان 61 کشور توسعه نیافته و در حال توسعه
داراست و میتوان تخمین زد که طی سه دهه اخیر حداقل سه واحد از ضریب هوشی
متوسط ایرانیها صرفا به سبب مهاجرت کاهش پیدا کرده است.
مهاجرت نخبگان تنها سبب کاهش میانگین ضریب
هوشی ملل نمیشود، بلکه این کشورها را از نوابغ تهی میسازد. با نگاهی به فهرست اسامی
افرادی مانند لئوناردو داوینچی (ضریب هوشی220)، گوته(210)، پاسکال (195)، نیوتن
(190)، لاپلاس (190)، ولتر (190)، دکارت (185)، گالیله (185)، کانت (175)، داروین
(165)، موزارت (165)، بیل گیتس (160)، کوپرنیک (160) و اینشتین(160) به سادگی درمییابیم
که توسعه دانش بشر در طول تاریخ بیش از هر چیز مرهون افراد نابغه است. نوابغ همان
کسانی هستند که توان حل پیچیدهترین مشکلات یک کشور را دارا هستند و مسوولیت راهبری
کشور را در وضعیتهای بحرانی بر عهده دارند.
تأثیر نوابغ روی توسعه جوامع به حدی است
که میتوان عبارت معروف «ملتی که قهرمان ندارد، هیچ چیز ندارد» را با جمله «ملتی که
نوابغ را در مدیریت خود ندارد، به هیچ جا نخواهد رسید» جایگزین کرد.
با تشکر از جناب آقای وحدتی که مطلب بالا را ارسال کرده اند.
پیوستها:
فرار مغزها؛ کمک بلاعوض ایران به غرب!
هادی شریفی، 28 بهمن 91
تاریخ انتشار : شنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۱ ساعت ۰۷:۲۹
سرمایه انسانی یکی از عوامل موثر در فرایند رشد اقتصادی ، اجتماعی و
سیاسی جامعه است . موتور محرکه توسعه جامعه را منابع طبیعی و ماوراء
الطبیعی به حرکت درنمی آورد بلکه این نیروی انسانی است که مسبب پیشرفت و
توسعه جامعه می گردد .
تئودور شولتز در سال ۱۹۶۱ با طرح این نظریه
که " کلید توسعه اقتصادی خود انسان است و نه منابع آن " مهر تاییدی بر وجود
عاملی به نام انسان و سرمایه انسانی برای پیشرفت و رشد اقتصادی یک کشور
می زند .
سرمایه های انسانی نیروهایی هستند که با هزینه گزاف به دست
می ایند ، تعلیم و تربیت این سرمایه ها ، هزینه ها، امکانات و زمان زیادی
را لازم دارد . اما در کشور ما به راحتی این سرمایه ها از دست می روند .
این موضوع به نام فرار مغزها و یا نخبه ها معروف است . فرار مغزها و نخبه
ها باعث کاهش انباشت سرمایه انسانی و در نهایت زیان اقتصادی کشور می شود .
البته در حال حاضر و با برخی بی توجهی ها ، نظریات نخبه های درونی نیز در
تصمیمات اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی با بی توجهی ها مسئولان روبه رو است .
امروزه
تعداد زیادی از جوانان مستعد و موفق کشور جذب کشورهای دیگر به خصوص آمریکا
و اروپا می شوند . کشورهای صنعتی به این موضوع اذعان دارند که جذب هر فوق
لیساس و یا دکترا ، یک میلیون دلار برای اقتصاد آنها سود دارد . با این
احتساب، هزینه خروج نخبگان از کشور معادل خروج۵۰ ميليارد دلار سرمايه
ساليانه است.(۱)
طبق آمار صندوق بين المللي پول، سالانه بين ۱۵۰ تا ۱۸۰
هزار نفر از ايرانيان تحصيل کرده براي خروج از ايران اقدام ميکنند و ايران
از نظر فرار مغزها در بين ۹۱ کشور در حال توسعه و توسعه نيافته جهان مقام
اول را از آن خود کرده است(۲)
تا سال ۱۹۹۷ میلادی ۳۷۳۶۲ ایرانی با
تحصیلات لیسانس و بالاتر در بانک اطلاعات علمی متخصصان دفتر خدمات مهاجرتی
آمریکا ثبت نام شده که از این عده ۲۹ درصد در سطح دکترا، ۳۳ درصد در سطح
فوقلیسانس و بقیه در سطح لیسانس بودهاند.(۳)
براساس آمارهای منتشر
شده ۴ تا ۵ میلیون مهاجر ایرانی در ۳۲ کشور جهان سکونت دارند که سهم
آمریکا یک میلیون مهاجر ایرانی است. بیش از یک چهارم ایرانیتبارهای آمریکا
دارای مدارک فوق لیسانس و دکترا هستند. ایرانیان مقیم خارج از کشور،
دستکم سرمایه ای بالغ بر ۸۰۰ میلیارد دلار دارا هستندکه این مبلغ معادل یک
دهه پول فروش نفت کشور است. (۴)
از نخبگان مطرح کشور که در آمریکا
اقامت دارند می توان به بهشاد بهزادي، محمدحسين باطني از اعضاي اصلي تيم
تحقيقاتي شركت فناوري اطلاعات گوگل در كشور آمريكا. اميد اعتصامي، محمدعلي
ابام ، محسن بياتي و شاهد حاجي علي احمد نيز که هر چهار نفر از اعضاي گروه
تحقيقاتي شركت مايكروسافت در كشور آمريكا هستند اشاره کرد که در دو غول
بزرگ کامپیوتری جهان در حال فعالیت هستند.
۲۶ دی ماه امسال نیز،
مریم میرزاخانی، استاد دانشگاه استنفورد آمریکا به عنوان برنده جایزه ستر
(Satter Prize) انجمن ریاضی آمریکا در سال ۲۰۱۲ معرفی شد.
از مجموع
۲۲۵ دانشآموز ايراني كه طي سالهاي ۱۳۷۲ (۱۹۹۳م) تا ۱۳۸۶ (۲۰۰۷م) در ۵۳
المپياد جهاني شركت كردند بيش از۱۴۰ نفر معادل ۶۲/۲ درصد آنها هماكنون در
يكي دانشگاههاي مطرح دنيا در آمريكا و كانادا تحصيل ميكنند. (۵)
عمق
فاجعه آنجایی است که می بینیم فقط درصد ناچیزی از این افراد مخالف سیاسی
نظام هستند. امروزه بیش از ۵۰۰ پروفسور ایرانی در ایالات متحد آمریکا حضور
دارند. این درحالی است که کل تعداد استادان داخل کشور در سال۸۹-۹۰ برابر
با ۲۵۶۰ نفر بوده اند .
کارشناسان علت های گوناگونی را برای فرار
مغزها ارائه داده اند . گیلدز سایمون (۲۰۰۲ ) علت کلی فرار مغزها را تضاد
های سیاسی و محیطی می داند. خسرو سلجوقی (۱۳۷۹ ) علت فرار نخبه ها از ایران
را به دو دسته عوامل اقتصادی مانند (بیکاری ، پرداخت های اندک و کمبود
رفاه) و عوامل غیر اقتصادی مانند عوامل سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی می خواند.
به نظر می رسد نرخ بیکاری، دستمزد نیروی کار در ایران که ارتباط معکوس و
معنیداری بر پدیده فرار نخبه ها دارد، شکاف شاخص رفاهی بین ایران و
کشورهای پیشرفته و جانشینهای آن از جمله شکاف درآمد سرانه، شکاف تشکیل
سرمایه ثابت سرانه و شکاف مخارج ملی سرانه بین ایران و کشورهای پیشرفته
تأثیر مستقیم و معنیداری بر فرار دانش آموختگان از ایران به اروپا و عوامل
سیاسی ـ اجتماعی از جمله جنگ تحمیلی، حقوق سیاسی، آزادیهای مدنی و فساد
یا خط قرمز بوروکراسی نیز بصورت مثبت و معنیدار بر پدیده فرار نخبه ها از
ایران مؤثر است.
منابع :
۱-عباس محمدی اصلی ، نشریه گزارش ، خرداد۱۳۸۰ شماره ۱۲۳
۲ - فرار مغزها و جایگاه ایران در جهان
۳- عباس محمدی اصلی ، نشریه گزارش ، خرداد۱۳۸۰ شماره ۱۲۳
۴- چرا نخبه ها می روند ونمی آیند؛ به جای اینکه بروند و بیایند
۵- ۶۲ درص
دکتر مریم میرزاخانی، استادیار جوان دانشگاه «پرینستون»، به عنوان یکی
از ۱۰ مغز برتر آمریکای شمالی معرفی شد و به او لقب سد شکن دادند. مریم
میرزاخانی در سال های ۷۳ و ۷۴ (سال سوم و چهارم دبیرستان) از مدرسه ی
فرزانگان تهران موفق به کسب مدال طلای المپیاد ریاضی کشوری شد و بعد از آن
در سال ۱۹۹۴ در المپیاد جهانی ریاضی هنگ کنگ با ۴۱ امتیاز از ۴۲ امتیاز
مدال طلای جهانی گرفت. سال بعد یعنی ۱۹۹۵ در المپیاد جهانی ریاضی کانادا با
۴۲ امتیاز از ۴۲، رتبه ی ۱ طلای جهانی را به دست آورد. مریم در دانشگاه
شریف در رشته ی ریاضی ادامه تحصیل داد.
میرزاخانی با دریافت بورسیه از طرف دانشگاه هاروارد به آنجا رفت و
تحصیلاتش را در آنجا ادامه داد. مریم میرزاخانی که تحصیلات کارشناسی ارشد و
دکتری را در دانشگاه هاروارد پشت سرگذاشت، به همراه ۹ محقق برجسته دیگر
چندی پیش در چهارمین نشست ۱۰ برلیان، نشریه Popular Science در آمریکا مورد
تقدیر قرار گرفت. به نوشته USA TODAY، این فهرست ۱۰ نفره شامل محققان و
نخبگان جوانی است که در حوزه های ابتکاری مشغول به فعالیت هستند و با این
حال معمولا از چشم عموم پنهان مانده اند. این فهرست بر اساس پیشنهاد های
ارائه شده از سوی سازمان های گوناگون، روسای دانشگاه ها و ناشران انتشارات
علمی برگزیده شده اند.
این محققان برجسته جوان در حوزه های گوناگونی از گرافیک رایانه یی تا
ریاضیات و علوم رباتیک، افق های تازه ای در مرزهای جهان اطراف ما گشوده اند
که مریم میرزاخانی ریاضیدان ۳۳ ساله ایرانی یکی از آنهاست. میرزاخانی در
سال ۱۹۹۹ میلادی موفق به پیدا کردن راه حلی برای یک مشکل ریاضی شد که
بسیاری را به دام انداخته بود: محاسبه حجم های فضایی منحنی هندسی.
ریاضیدانان مدت های طولانی است که به دنبال یافتن راه عملی برای محاسبه حجم
رمزهای جایگزین فرم های هندسی هذلولی بوده اند و در این میان مریم
میرزاخانی جوان در دانشگاه پرینستون نشان داد که با استفاده از ریاضیات
شاید بتوان بهترین راه را به سوی دست یافتن به راه حلی روشن در اختیار
داشت: محاسبه عمق حلقه های ترسیم شده بر روی سطوح هذلولی.
میرزاخانی در تلاش است تا معمای ابعاد گوناگون فرم های غیر طبیعی هندسی
را حل کند. در صورتی که جهان از قاعده هندسه هذلولی تبعیت کند، ابتکار وی
به تعریف شکل و حجم دقیق جهان کمک خواهد کرد. در واقع مشکل این است که برخی
از این اشکال هذلولی هم چون doughnuts و یا amoebas دارای ظاهری بسیار
نافرم هستند که محاسبه حجم آنها را به معمایی جدی برای ریاضیدانان مبدل
کرده است. اما میرزاخانی با یافتن راهی جدید در واقع دست به یک ابتکار عمل
بزرگ زد و با ترسیم یک سری ازحلقه ها بر روی سطح این گونه اشکال پیچیده به
محاسبه حجم آنها پرداخت.
جیمز
کارلسون از انستیتو ریاضیات کلی (Clay Mathematics Institute) میگوید:
میرزاخانی در یافتن ارتباطات جدید، عالی است. وی میتواند به سرعت از
یک مثال ساده به دلیل کاملی از یک نظریه ژرف و عمیق برسد. مریم میرزاخانی
از دانش آموزان نخبه المپیادی کشور است که در سال ۷۴ در المپیاد جهانی
ریاضی علاوه بر دریافت مدال طلا با کسب بالاترین امتیاز به عنوان نفر اول
جهان شناخته شده است.
میرزاخانی دانش آموز نخبه ریاضی، تحصیلات دانشگاهی
خود را در رشته ریاضی در دانشگاه صنعتی شریف ادامه داد و از جمله
بازماندگان سانحه غم بار سقوط اتوبوس حامل نخبگان ریاضی دانشگاه صنعتی شریف
به دره در اسفندماه ۷۶ است. در این حادثه اتوبوس حامل دانشجویان ریاضی
شرکت کننده در بیست و دومین دوره مسابقات ریاضی دانشجویی که از اهواز راهی
تهران بود به دره سقوط کرد و طی آن شش تن از دانشجوی نخبه ریاضی دانشگاه
صنعتی شریف شامل آرمان بهرامیان، رضا صادقی (برنده دو مدال طلای المپیاد
جهانی) علیرضا سایه بان و علی حیدری، فرید کابلی، دکتر مجتبی مهرآبادی و
مرتضی رضایی دانشجوی دانشگاه تهران که اغلب از برگزیدگان المپیادهای ملی و
بین المللی ریاضی بودند در اوج بالندگی و شکوفایی علمی ناباورانه، جان
باختند.