یک اشاره:
جناب آقای موسویان این
مقاله، مقاله ای ستودنی
و مبتنی بر علم سیاست است؛
اما شما خود میدانی که:
چو
خشتی را نهد معمار کج تا ثریّا میرود
دیوار کج
معمار انقلاب که
بر اولین حمله به سفارتی، مهر تأیید نهاد و آن را انقلاب دوم خواند، دیگر کمتر کسی
به این سخنان متین و مبتنی بر اصول و عرف دیپلماتیک توجه میکند؛ و اگر هم قشری از
مردم بخواهند توجه کنند، حمایتهای لازم را ندارند؛ مگر آن زمان که بسیاری از عوامل
شکل دهنده نظام دگرگون شوند.
اشاره ای دیگر: احتمالاً در آن زمان
شما نه چنین قلمی و نه چنین نظری داشته اید؛ ولی نگارنده که در آن زمان نویسنده
پیام انقلاب بودم، خود یکی از کسانی بودم که شبها به لانه جاسوسی(عنوان آن زمان
سفارت آمریکا) میرفتم و به پیروی از رهبر، همراه دیگر جوانان انقلابی شعار مرگ
بر آمریکا سرمیدادم. زیرا که:
الناس
علی دین ملوکهم
یعنی که اگر رهبر به
خطا رفت دیگران(هرچند نه همه) را به راه خطا میکشاند.
از
تو به یک اشاره از من به سر دویدن!
و اما اشاره هایی به
بخشی از انبوه خشتهایی که آن معمار کج نهاد:
جنگ- ما انقلاب خود را
صادر میکنیم. در آن زمان که کشور نیازی مبرم به آرامش از درون و بازسازی
نهادهای درون حکومت داشت، این جمله موجب تحریک کشورهای عربی و بویژه صدام و
آغازیدن جنگ شد؛ و در زمانی که بهترین زمان ترک مخاصمه بود و همه چیز مهیا شده بود،
معمار بر طبل جنگ کوبید و آن شد که نباید میشد.
اعلام برائت از مشرکین:
از قدیم گفته اند
که:
هر
سخن جایی و هر نکته مقامی(مکانی) دارد.
معمار دستور خوبی را در
جایی صادرکرد که جای مناسبی نبود. نه از نظر عرف و راوبط بین الملل و نه از نظر
موقعیتی که ما داشتیم. این پیشنهاد موجب کشته شدن بیش از چهارصد نفر از حجاج
ایرانی شد و روزی به نام جمعه سیاه مکه در تاریخ رقم خورد که نبایستی
میخورد.
تعطیلی مطبوعات- در اوایل انقلاب،آن
هنگام که روزنامه آیندگان مطلبی نوشت که مخالف خواست حکومتگزاران بود،
معمار، در یک سخنرانی گفت: ما همه تان را تعطیل میکنیم؛ و شاید اولین روزنامه ای
که تعطیل شد همان آیندگان بود. بنابراین تعجبی نیست از آن هنگام که سعید مرتضوی
روزنامه ها را فله ای بست و هنوز دارد پاداش شرارتهای خود را از سران نظام ولی از
جیب مردم میگیرد!! و نیز داستان نفوذ(هنوز نمیدانند که نفوذ با گرفتن
دستمال تملق گویی ممکن است و نه با انتقاد!) که این روزها مدشده و این بار روزنامه
نگاران را فله ای در بند میکنند، نتیجه بدگذاری همان خشت اول است.
قتل در زندان- آغاز داستان قتل در
زندان را همه میدانند. حتا اشاره ای هم نیاز ندارد که پایه و مایه اش از کجا آب
میخورد. سالهاست که قبحش ریخته شده و بسیاری از جوانان کشور به دیار نیستی سپرده
شده و سپرده میشوند از جمله آنانکه در وقایع کهریزک مستقیماً به قتل رسیدند و در
مورد قاتلانشان هیچگاه محاکمه ای عادلانه صورت نگرفت.
نگارنده این سطور همچون
محمد نوری زاد، کسی بود که سالهای سال باورش نمیشد که در زندانهای جمهوری
اسلامی همچون زندانهای شاه کسی حتا شکنجه میشود؛ که داشتن زندانی سیاسی و شکنجه
کردن مخالفان در تباین کامل با اصول انسانی اسلام محمدی است؛ چه رسد به قتل!!
قتلهای خارج از کشور- قتلهای خارج از کشور
در همان اوایل انقلاب شکل گرفت؛ که موجب وهن کشور ما و بویژه اسلام در میان
کشورهای جهان شد.
فتوای قتل سلمان رشدی- که موجب شد کتاب او
پرفروشترین کتاب در نیم قرن اخیر شود!
آن معمار سه خشت را
درست نهاد که به هر سه آنها پس از وی وقعی نهاده نشد:
یک- نظامیان نباید در
امور سیاسی دخالت کنند. ولی میبینیم که در زمان رهبر دوم اظهارنظرهای سیاسی از سوی
سپاهیان خرده خرده آغاز شد؛ و کسی هم جلودار آنها نشد. پس از وقایع سال هشتادوهشت
دخالتهای سپاهیان در امور سیاسی بیشر و بیشتر شد تا آنجا که هنگامی که از عزیز
جعفری فرمانده سپاه پرسیدند مگر امام نگفت که نظامیان نباید در امور سیاسی دخالت
کنند او در کمال وقاحت پاسخ داد: ایشان گفت ولی ما کار خودمان را میکنیم. اکنون
میبینیم که روزی نیست که سرداران سپاه اظهار نظری سیاسی، و در امور سیاسی کشور دخالت
نکنند؛ و چوب لای چرخ سیاستگزاران دولتی نگذارند!!
دو- تملق گویی: دومین خشتی را که
معمار درست نهاد ولی رهبر دوم به آن عمل نکرد، هنگامی بود که مرحوم فخرالدین
حجازی به بزرگنمایی وی پرداخت و آن مرحوم چنان نهیبی بر او زد که از آن پس او
خود را گم و گور کرد و آنکه خطیبی همچون میرابو انقلاب فرانسه و نماینده اول مجلس اولین
دوره مجلس شورای اسلامی بود تا آخر عمر لب به سخنرانی نگشود. اما میبینیم که
باب تملق گویی در دوران رهبر دوم به اوج خود رسیده و هر که بیشتر تملق گوید بیشتر
به منافع مادی و مناصب دنیوی دست میآزد.
سه- حمایت از دولتها(کابینه
ها)ی مردمی، بویژه حمایت بیدریغ
از میرحسین موسوی. ولی نامه ای را که به مخالف او یعنی رهبر کنونی نوشت، و
در آن نوشت: من تو را بزرگ کرده ام؛ تو دیگر چرا؟(بروتوس تو هم!؟) و در
نماز جمعه خوانده شد، عقده ای را از میرحسین در نهاد کسی کاشت که رهبر
آینده شد! و آن شد که نباید میشد، در انتخابات سال 88.
توجه: بسیاری از خشتهای
کجی را که دیگران کارگذاشتند و آن مرحوم به آنها رضایت داد و نهادینه شد و مایه
فقروفحشاء در جامعه کنونی ما شده اند، در اینجا به آنها اشاره ای نشد. برای نمونه:
چماقداری و یورش به سخنرانیها و سرکوب مخالفان به وسیله گروههای فشار!
محدوده ممنوعه
سید حسین موسویان
دوشنبه 14 دی 1394
در
پی شهادت آیتالله شیخ نمر باقر النمر(رضوانالله علیه)، رهبر شیعیان
عربستان بهدست حکومت آلسعود، موجی از تنفر و انزجار در افکارعمومی جهان
ایجاد شد.
در ايران هم مقامات علما، حوزههاي علميه، سازمانها و گروهها
از از تمام جناحها با صدور بيانيهها و برگزاري تجمعات اعتراضآميز، خشم و
نفرت و انزجار خود را از اين اقدام ددمنشانه قرون وسطايي نشان دادند. اين
عكسالعملي لازم، بموقع، انساني، اسلامي و مورد پسند خدا، جهان اسلام و
افكار عمومي جهاني بود.در اين اثناء اخبار و تصاوير حمله، به آتش كشيدن و تخريب سفارت عربستان در تهران و سركنسولگري آن كشور در مشهد به سرعت در شبكههاي اجتماعي و رسانههاي جهان منتشر شد. رئيس پليس تهران حملهكنندگان را «عدهاي خودسر» خواند و آقاي جابري انصاري سخنگوي وزارت خارجه هم گفت: وزارت امور خارجه با درك احساسات پاك مردم مسلمان كشورمان خواستار جلوگيري از هرگونه تجمع در مقابل اين اماكن است. پليس ديپلماتيك مسئوليت برخورد با هرگونه تعرض به اماكن ديپلماتيك متعلق به عربستان سعودي را بر عهده دارد و براساس وظايف ذاتي خود براي حفظ نظم عمومي و اعاده امنيت اين اماكن اقدام ميكند.
اين نخستين بار نيست كه به سفارتخانه خارجي حمله ميشود و ممكن است آخرين آن هم نباشد چرا كه عكسالعمل مقامات در برخورد با اين اقدام باعث ميشود مردم ما متوجه نشوند كه بالاخره حمله به سفارت يك كشور خارجي عملي انقلابي و پسنديده است يا اقدامي مذموم و مغاير منافع ملي. لذا با ذكر چند دليل بايد روشن كنيم كه حمله به سفارت يا ديپلمات خارجي، به هر بهانه و تحت هر عنواني، اقدامي خلاف منافع ملي ايران است و به اعتبار جهاني ايران لطمههاي سهمگيني ميزند.
1-طبق كنوانسيونها و مقررات بينالمللي، سفارتخانهها و ديپلماتها در كشور ميزبان از مصونيت برخوردارند، برپايه توافقنامهها و قوانين بينالمللي كه دولت ايران پذيرفته و مجلس ايران هم تصويب كرده، حكومت ما مسئول تأمين امنيت سفارتها، كنسولگريها و جان ديپلماتها در كشور ايران است. لذا اين عمل هم نقض مقررات جهاني است و هم نقض قوانين كشور.
2- طبق مقررات بينالملل، دولت ايران بايد هزينه خسارات وارده به سفارتخانههاي خارجي را بپردازد. يعني تمام هزينههاي وارده به سفارت عربستان و سركنسولگري اين كشور بايد از بيتالمال يعني از جيب خود مردم ايران پرداخت شود. بنابراين چنين عملي خسارت به بيت المال است.
3- چندين دهه است كه استكبار جهاني و صهيونيسم بينالملل با تبليغات وسيع سعي كرده، از ملت متمدن ايران يك تصوير غيرواقعي به دنيا ارائه دهد. ما هنوز يادمان هست كه رونالد ريگان رئيسجمهور آمريكا نخستين رئيس كشوري بود كه ملت ايران را وحشي خواند. متقابلا ما هم هميشه ادعا كرده و ميكنيم كه ملت ايران، ملتي با تمدني بزرگ و تاريخي و معتقد به برترين دين عالم يعني اسلام است. ديني كه براساس توصيه اكيد مولاي متقيان حضرت علي ابن ابيطالب(ع)، «اوصيكم به تقويالله و نظم امركم» شعار اول آن است. حمله و به آتش كشيدن سفارت كشور خارجي در حقيقت هم آب به آسياب ريختن دشمني است كه سعي ميكند مارا ملتي وحشي معرفي كند، هم مغاير توصيه سيدالوصيين(ع) مبني بر رعايت نظم و قانون است و هم موجب لطمه به اعتبار وحيثيت دولت و ملت.
4-تكرار حمله به سفارتخانههاي خارجي در ايران و عوامل خودسر خواندن مرتكبين آن، هم لطمه به روابط خارجي ايران است و هم شائبه عدمامنيت و ثبات و عدماقتدار حاكميت ايران را تقويت ميكند. بعد از هر حادثه اينچنيني، دشمن به افكار عمومي جهان اينگونه تلقين كرده كه يا حاكميت ايران آنقدر ضعيف است كه عوامل خودسر قدرت انجام هركاري را دارند و يا اينكه عوامل خودسر با دستور بخشي از حاكميت عمل ميكنند. در هر صورت چنين شائبهاي موجب تضعيف روابط خارجي و حاكميت ايران نزد جامعه جهاني است. يادمان نرود كه ما هميشه گفته و ميگوييم كه ايران لنگر ثبات در منطقه است.
اما در مورد حمله به سفارت عربستان عواقب منفي بيش از اين 4مورد است زيرا:
5-بلافاصله بعد ازاعدام شيخ النمر، موج محكوميتهاي جهاني عليه عربستان آغاز شد و غربيها هم پيشتاز شدند بهنحوي كه در مقايسه با اعدامهاي سالهاي اخير در عربستان بيسابقه بود و استمرار آن هم قابل پيشبيني بود. چنين وضعيتي بهخوبي ميتوانست نقض حقوق بشر در عربستان را در سطح افكار عمومي جهان برجسته كند كه در نتيجه آن ايران و شيعيان جهان برنده اين وضع بودند. اما ساعاتي بعد از اعدام وحشيانه شيخ النمر، حمله و به آتشآشيدن سفارت عربستان در صدر اخبار رسانههاي جهاني قرار گرفت واخبار اعدام شيخ النمر و محكوميتهاي عربستان را بهسرعت در حاشيه قرار داد و وضعيت را به نفع عربستان تعديل كرد.
6-بعد از برجام به ميزاني كه تشنج در روابط ايران با اروپا و غرب كاهش پيدا ميكرد، انتقادها به عربستان بهخاطر حمايت از گروههاي تروريستي، كشتار مردم بيگناه يمن و نقض حقوق بشر افزايش پيدا ميكرد. حمله و به آتش كشيدن سفارت عربستان، اين روند را تضعيف و امكان مظلومنمايي نزد دول خارجي و افكار عمومي جهان را براي رياض فراهم خواهد كرد. بهويژه اينكه نزد دول خارجي و افكار عمومي جهان، حمله و به آتش كشيدن به سفارت خارجي بيقيد وشرط محكوم است.
در اين نوشته كوتاه، مجال برشمردن همه عواقب منفي نيست. اما چند سخني هم با مسئولان مربوطه:
براساس حقي كه مردم گردن مسئولان دارند، مسئولان بايد حقايق مربوط به منافع آنها را با زباني صريح و قابل درك براي آنها تشريح كنند. عوامل خودسر اگر از روي اخلاص و غيرت ديني دست به اين كار ميزنند، بدانند كه حمله به سفارت خارجي موجب وهن شيعه، نقض قوانين داخلي، نقض قوانين جهاني و لطمه به حيثيت و اعتبار انقلاب اسلامي و حاكميت نظام جمهوري اسلامي است. به همين دليل هم مقام معظم رهبري حمله به سفارت انگليس را محكوم كردند. اگر هم عوامل خودسر نفوذي هستند كه مرتكب اين اعمال ميشوند كه وظيفه دستگاههاي امنيتي است كه بنحوي برخورد كنند كه ديگر در ايران شاهد حمله به سفارت يا ديپلمات خارجي نباشيم.
و يك سخن هم با مردم: در چنين مواقعي تظاهرات در مقابل يك سفارت خارجي جهت نشان دادن اعتراض ملي، خشم و غيرت انقلابي - اسلامي امري مبارك و لازم است اما همزمان خودتان با تشكيل ديوار مردمي مانع حمله عوامل خودسر شويد تا به جهانيان نشان دهيد كه ايران اسلامي ما كشور نظم و قانون و امن است و اگر پليس هم ضعفي داشته باشد، توده مردم پرچمدار نظم و امنيت و قانون هستند. چنين نمايشي اثر حركت اعتراضي شما بر افكار عمومي جهان را صدبرابر ميكند.
سيد حسين موسويان معاون پيشين سياست خارجي دبيرخانه شورايعالي امنيت ملي و پژوهشگر و استاد فعلي دانشگاه پرينستون آمريكاست. - همشهری آنلاین