آداب روابط زن و مرد در مکه هنگام ظهور اسلام

مهرداد فرهمند بی‌بی‌سی، قاهره

• 10 مارس 2016 - 20 اسفند 1394

جایگاه زن در اسلام از محورهای اصلی مناقشه در جوامع مسلمان امروزی است و این موضوع در روزهای اخیر همزمان با روز جهانی زن. در عصری که به نظر می رسد چارچوبی که در غرب تحت عنوان حقوق بشر شکل گرفته، به گفتمانی غالب و معیاری جهانی بدل شده، پاره‌ای برآنند که عدم تطابق جایگاه زن در شریعت اسلام با این چارچوب و گفتمان، ریشه در ذات و خاستگاه دین اسلام دارد، یعنی این دین، عرف و آداب جامعه ای عربی در هزار و چهارصد سال پیش را بر تمام پیروانش فارغ از اینکه در چه زمانی و در کجای جهان زندگی کنند تحمیل کرده است. پاره ای دیگر نیز بر این باورند که دین اسلام در سرشت خود تضادی با چارچوبهای حقوق بشری کنونی ندارد و احکام شریعت در مورد زنان اگر در ظرف تاریخی و فرهنگی خود گذاشته شود، چه بسا برای زمان خود بسیار هم مترقی و ضامن رعایت حقوق زنان و ارتقای جایگاه اجتماعی آنان بوده است.

برای سنجش این دیدگاهها، نگاهی به جایگاه زن در شهر مکه هنگام ظهور دین اسلام ضروری است و از آنجا که تفاوتی که شرع اسلام میان زن و مرد قائل شده ریشه در عنصر جنسی دارد، ترسیم شمایی از عرف و رفتار حاکم بر روابط زن و مرد در آن تاریخ در این شهر هم ضرورت پیدا می کند. آنچه در این نوشتار می آید چکیده ای از روایات مورد اجماع در منابع و مراجع تاریخی و اسلامی است و در صورت استناد به سندی واحد و مشخص، نام آن ذکر شده است.

در شهر مکه محدودیتی برای پوشش زنان وجود نداشته و شکل لباس زنان تنها بر اساس کارکرد آن به عنوان تن پوش و زینت تعیین می شده است. برهنگی امری رایج و عادی بوده و حتی رسم بوده که زنان هنگام طواف کعبه (که در آن هنگام بتخانه بود) لباس خود را می کندند و بر زمین می انداختند و برهنه طواف می کردند، گویا با این انگیزه که مردانشان در پایان طواف و به جا آوردن مراسم مذهبی سالیانه که عید حساب می شده، به آنان لباس نو هدیه دهند. آن گونه که در صحیح مسلم نوشته شده، در سال پس از فتح مکه (سال نهم هجری) پیامبر اسلام دستور داد در مسجدالحرام جار بزنند که زنان نباید برهنه شوند. به باور مفسران قرآن، آیه سی و یکم سوره اعراف که می گوید «یا بنی آدم خذو زینتکم عند کل مسجد… (ای فرزندان آدم هنگام ورود به هر مسجدی زینت خود را به همراه داشته باشید) برای نهی زنان از برهنگی در مسجدالحرام نازل شده است.

دوستی و معاشرت میان زن و مرد رایج و عادی بوده و به آن خدن می گفتند. به دوست پسر خلیل و به دوست دختر خلیله می گفته اند. چنین دوستانی با هم ازدواج نمی کردند اما نوعی تعهد هم میانشان بوده و غیر از یکدیگر با کسی دیگر چنین رابطه ای برقرار نمی کردند. از عبدالله بن عباس، پسرعموی پیامبر نقل شده که اگر این دوستی به رابطه جنسی می انجامیده، می کوشیدند این رابطه را پنهان کنند و تا زمانی که این رابطه پنهانی بوده از دید دیگران اشکالی نداشته است، اما در صورتی که رابطه جنسی خود را علنی می کردند سرزنش می شدند. اما پس از ظهور اسلام، قرآن مردان را از ازدواج با زنانی که دوست پسر (خدن) داشته اند نهی کرد (سوره نساء آیه ۲۵)، چه رابطه جنسی آنان آشکار بوده باشد و چه پنهان (سوره انعام آیه ۵۱).

مکه مرکز تجاری و زیارتی شبه جزیره عربستان بوده و تن فروشی زنان نیز یکی از راههای کسب درآمد در این شهر بوده و نقش مهمی در درآمد برخی از خانواده ها داشته است تا آنجا که گفته می شود بزرگان یکی از قبائل از پیامبر خواستند که زنا را برای آنان حلال کند تا مسلمان شوند، چون کسب و کار آنان از این راه است. زنان تن فروش با پارچه سرخ رنگی شناسایی می شدند که بر در خانه می آویختند. بیشتر این زنان همسران مشخص و متشخصی داشتند و نامهای این زنان که به روایاتی نه نفر و به روایاتی دیگر، بیش از ده نفر بودند و باغیه (زناکار) نامیده می شدند در کتابهای تاریخ ثبت است.

از دید اسامه عکاشه، نویسنده مصری، بخشی از نزاع بر سر اسلام در مکه، به سبب همین سنت بوده که شماری از قبائل از طریق آن کسب درآمد می کردند و شماری دیگر آن را ننگ می دانستند که پیامبر اسلام هم به همین قبائل تعلق داشت و در دینی که آورد، زنا حرام و مستحق مجازات دانسته شد.

زنانی که با مردان متعدد رابطه جنسی برقرار می کردند اگر شمار این مردان کمتر از ده نفر بود، در صورتی که باردار می شدند این حق را داشتند که پس از تولد فرزند، هر یک از این مردان را که بخواهند به دلخواه خود به عنوان پدر او برگزینند و معرفی کنند. آن مرد یا دیگر مردانی که با وی رابطه داشتند نیز حق نداشتند با انتخاب او مخالفت کنند. به چنین رسمی رهط می گفتند. در صورتی که شمار مردانی که با این زن رابطه داشتند بیش از ده نفر بود، آنگاه تصمیم اینکه فرزند از آن کیست با آن مردان بود.

زنان به شیوه های گوناگون به همسری مردان در می آمدند که بستگی به جایگاه اجتماعی خانواده شان داشت. رایجترین شیوه، خریداری زنان بود که به پدر دختر مبلغی می پرداختند و دختر را که ممکن بود حتی تازه متولد شده باشد از او می خریدند. شیوه رایج دیگر، به اسیری گرفتن زنان در جنگها بود. یا اینکه دو مرد دخترانشان را به یکدیگر می دادند (معروف به شغار) یا در مواردی، زنان همسرانشان را با یکدیگر عوض می کردند (معروف به بدل). گاه مردان با پرداخت مبلغی به زن برای مدت معینی با وی رابطه برقرار می کردند (متعه). هنگامی هم که مردی از دنیا می رفت، همسرانش به پسرانش به ارث می رسیدند (مقت). در مورد رابطه با محارم همان ممنوعیتهایی که در دین اسلام هست پیش از اسلام هم برقرار بود با این تفاوت که مردان می توانستند دو خواهر را با هم به همسری داشته باشند.

خانواده های متشخص دخترانشان را در مقابل دریافت مبلغی که به آن صداق می گفتند به یکدیگر می دادند و تصمیم با پدر یا ولی دختر و پسر بود. به این شیوه بعوله می گفتند (برگرفته شده از کلمه بعل به معنای شوهر). همین شیوه از همسری بود که دین اسلام بر آن صحه گذاشت و به عنوان ازدواج مورد تایید و رسمی برگزید و دیگر شیوه ها را ممنوع کرد. همسری با زنانی که در جنگ اسیر گرفته می شدند را نیز جایز شمرد و در مورد متعه اهل سنت معتقدند که این سنت تا زمانی که پیامبر زنده بوده رواج داشته اما او هنگام بازگشت از واپسین سفر خود به مکه (حجة الوداع)‌ آن را حرام اعلام کرده است، اما بیشتر علمای شیعه چنین روایتی را نمی پذیرند و متعه را مورد تایید اسلام می دانند.

در بسیاری از قبایل، پیوندهای زناشویی چندان استحکامی نداشته و تعصب چندانی بر روابط خارج از ازدواج وجود نداشته است. یکی از سنتهای رایج استبضاع نامیده می شده به این معنی که مردانی که بچه دار نمی شدند یا اینکه می خواستند از فردی که از لحاظ جسمی قوی و تنومند بود یا به صفاتی همچون شجاعت و دانایی شهرت داشت دارای فرزندی شوند، همسر خود را برای همخوابگی نزد او می فرستادند و تا زمانی که مشخص می شد همسرشان از آن مرد باردار شده است با او نزدیکی نمی کردند، فرزندی هم که این گونه به دنیا می آمد فرزند خودشان محسوب می شد نه فرزند آن کسی که همسرشان از او باردار شده است.

در سالهای قحطی یا از شدت فقر نیز گاه مردان همسرشان را به خانه ثروتمندان می فرستادند تا در ازای همبستری با آنان پول یا غذا دریافت کنند. به چنین رسمی مضامده یا ضماد گفته می شده است.

زنان حق جدائی از همسر را داشتند مشروط بر آنکه مبلغی به شوهر بپردازند. به این رسم خلع می گفتند که اسلام نیز بر آن صحه گذاشت و در فقه تحت عنوان طلاق خلع رسمیت یافت که زن می تواند با بخشیدن همه یا بخشی از مهریه اش از همسرش جدا شود. همچنین می توانستند هنگام ازدواج شرط کنند که حق طلاق داشته باشند که این حق هم در اسلام تایید و به رسمیت شناخته شد. عده نگه داشتن پس از جدایی رایج نبوده و زنان می توانستند بلافاصله پس از جدایی به همسری مرد دیگری درآیند. حکایت مشهوری نزد اعراب هست که پیش از اسلام زنی به نام ام خارجه بوده که بیش از چهل بار ازدواج کرده و طول هر بار ازدواجش میان یک شب تا حداکثر، چند روز بوده است. بر اساس این حکایت ضرب المثلی در زبان عربی هست که در کنایه به کاری که خیلی سریع و شتابزده انجام می شود می گویند سریعتر از ازدواج ام خارجه (اسرع من نکاح ام خارجه).

در مورد بچه ها رسم بر این بوده که مادران بچه هایشان را شیر ندهند و آنان را پس از تولد به دایه بسپرند. پیامبر اسلام را نیز مادرش شیر نداد و هشت زن مختلف به او شیر دادند که معروفترینشان حلیمه است. حتی هنگامی که بچه را از شیر می گرفتند، برای او پرستار (حاضنه) می گرفتند تا او بچه را بزرگ کند. پیامبر اسلام نیز با اینکه تا شش سالگی مادرش زنده بود، پرستاری به نام ام ایمن داشت. آن گونه که ابن سعد در کتاب طبقات کبیر، یکی از مراجع اصلی تاریخ صدر اسلام نوشته، دلیل اینکه بچه ها را مادران شیر نمی دادند و بزرگ نمی کردند این بوده که زنان بتوانند براحتی و آزادانه به معاشرت جنسی با همسرشان ادامه دهند و دوباره باردار شوند و همچنین این اعتقاد وجود داشته که رابطه جنسی به شیر مادر زیان می رساند. نوزادان پسر را حتی از محیط خانه دور می کردند و همراه با دایه به بادیه یعنی بیرون از شهر می فرستادند تا همان جا بزرگ شود (در مورد پیامبر اسلام نیز چنین کردند).

دین اسلام فرهنگ جامعه مکه را کاملا تغییر داد و بسیاری از عادات رایج در آن را ممنوع کرد، اما این تغییر و ممنوعیت یکباره و ناگهانی نبود. به نظر می رسد آغاز این تغییرات پس از ورود پیامبر به مدینه بود که فرهنگ مردم آن از لحاظ رفتارهای جنسی و معاشرت با زنان با مکه متفاوت بود. اوس و خزرج، دو قبیله اصلی مدینه همچون مردم مکه بت پرست بودند، اما بخشی از شهر را یهودیان تشکیل می دادند که جایگاه زنان در جامعه آنان بر اساس دین یهود تعریف می شد. در این جامعه، ازدواج ضابطه مند وجود داشت، رابطه خارج از ازدواج ممنوع بود و برای پوشش زنان نیز نوعی حجاب در نظر گرفته شده بود.

با ورود پیامبر به مدینه، بت پرستان و بخشی از یهودیان به دین اسلام گرویدند و پیامبر جایگاه حاکم این شهر را یافت و نخستین حکومت اسلامی برپا شد. آن گونه که در کتب تاریخ ثبت است، پس از مدتی مردان مدینه از رفتارهای مهاجرانی که از مکه آمده بودند با زنان به او شکایت کردند. دو روایت معروف در مورد مردانی از اهالی مدینه هست که نزد پیامبر شکایت کردند که مردانی از مهاجرین اهل مکه را در حال همبستری با همسر خود یافته اند (هلال بن امیه و عویمر بن زید معروف به ابو دردا). آن گونه که در روایات آمده پیامبر رفتاری مماشات گونه در قبال این شکایات داشت و کوشید که قضیه را فیصله دهد بی آنکه کار به مجازات آن مردان و زنان بکشد، اما از آن پس بتدریج آیاتی از قرآن نازل شد که بر رفتارهای مهاجران مکی پایان داد و همچون دین یهود، محدودیتهایی بر زنان اعمال کرد و برای روابط خارج از ازدواج مجازاتهایی تعیین کرد. پس از فتح مکه، همین قوانین و ممنوعیتها و محدودیتها در مکه نیز اعمال شد.

گروهی از مدافعان دین اسلام می گویند اینکه زنان و مردان در مکه پیش از همه گیر شدن اسلام آزادیهای بیشتری داشتند لزوما به این معنی نیست که زنان از جایگاه و حقوق بهتری برخوردار بودند بلکه چه بسا حاکی از کم اهمیت شمردن زنان و نگاه شیئ گونه به آنان بوده است. دین اسلام پیوند زناشویی را نظام مند کرد، برای زنان حقوقی تعیین کرد. زنانی که پیشتر خودشان جزو حق الارث به حساب می آمدند دارای حق ارث شدند، مرد مجبور به تامین مالی همسر و پرداخت مهریه به او و حتی پرداخت دستمزد برای شیر دادن بچه شد. البته امروزه کم نیستند باورمندان به دین اسلام که می گویند شاید این دین در هزار و چهارصد سال پیش جایگاه زنان را ارتقا بخشیده باشد، اما گذر زمان و بروز برداشتهای گوناگون و گاه افراطی از این دین از سویی و مقتضیات زمانه ایجاب می کند که در احکامی که شریعت برای زنان وضع کرده، تجدیدنظر شود، تجدیدنظری که به باور آنان، با سرشت و روح دین اسلام در تضاد نیست.

در شب هشتم چه گذشت؟

شب هشتم

(در شب هشتم چه گذشت؟)

نیمه های شب بود و خبرگزاریها گزارش کردند که وزارت کشور پیشنهاد شورای نگهبان را پذیرفته که شمارش آراء از نامزدهای مجلس خبرگان آغاز شود. در نتیجه در شبکه های اجتماعی چنین جمله هایی دیده میشد:

-         وزارت کشور درخواست شورای نگهبان را پذیرفته که اول رأی خبرگان خوانده شود و سپس مجلس شورا. هیچ بعید نیست که توطئه ای در کار باشد. باید هشیار بود و بیدار. امشب کسی نخوابد تا دقیقا همه بدانند چه گذشته است...

-         شاید میخواهند بدانند که اگر مردم در خبرگان بیشتر به لیست غیرخودیها رای داده اند، نتیجه بگیرند که شورا هم، چنین است و بتوانند آراء مجلس را مهندسی کنند...

-        چرا مانند همیشه ساعت به ساعت رأیهای شمارش شده خوانده و اعلام نمیشود؟ این شک بر انگیز است...

هنگامی که خبری از اعلام نتایج نشد، برخی با شگفتی و برخی هم با تساهل به موضوع نگاه میکردند؛ برخی هم خواب را بر بیخوابی بینتجه ترجیح دادند و رفتند تا بخوابند. ولی دلیل آن تصمیم و این تأخیر، در جای دیگری نهفته بود و کسی از آن خبر نداشت:

نماینده رهبری، یعنی رئیس قرارگاه عمار همراه با چند تن از همراهان، به ستاد انتخابات رفتند و با وزیر(که از پیش قرار گذاشته بودند) دیدار کردند. پس از سلام و علیک و خوش و بش، نماینده رهبر پرسید:

-         اوضاع چطوره؟

-         تا حالا تنها چیزی که مشخص شده اینه که مردم لیستی رأی داده اند و آنهم به لیست آقای رفسنجانی، و رفسنجانی هم در صدره.

-         آراء آقایان جنتی، یزدی و مصباح در چه حدیه؟ قابل قبوله یا رأی کمی آورده اند؟

-         همانطور که گفتم مردم لیستی رأی داده اند و آرائی که تاکنون شمرده شده، نشان میدهد که خیلی کم رأی آورده اند.

-         ولی آقا فرمودند این آقایان که حامیان نشاندار نظامند درست نیست با یک تصمیم جمعی، و احتمالا خط گرفته از خارج، کنارگذاشته شوند و باید نامشان در هر صورت در میان خبرگان باشد. برای مجلس هم حداد عادل را توصیه فرمودند. ایشان دخالتی در چگونگی اجرا ندارند و چگونگی کار را به ما واگذار کرده اند تا هر جور صلاح بدانیم این کار را به انجام برسانیم.

-         ولی در این زمینه من باید از آقای روحانی کسب تکلیف کنم.

-         مانعی نیست... بفرمایید...

وزیر با رئیس جمهور تماس میگیرد و موضوع را منتقل میکند. آقای روحانی که به مناسبت دیدار رئیس جمهور سویس از تهران روز سختی را گذرانده و خسته بود و برای روز بعد هم کارهای بسسیاری داشت، مجبور میشود با نماینده رهبری مستقیماً صحبت کند:

-         من سوگند یاد کرده ام که از قانون اساسی حمایت و از آن تبعیت کنم.

-         ولی اجرای نظر مقام معظم رهبری هم مطاع است.

-         درست، ولی اجرای قانون اساسی هم وظیفه من است؛ مضافاً اینکه مردم میفهمند و عواقب کار مشخص نمیکند که چه شود. من به هیچ روی نمیخواهم در این دولت قضایای سال 88 تکرار شود.

-         آقا هم نمیخواهند چنان شود، و توقع ایشان هم چنان توقع سنگینی نیست؛ ما یک پیشنهاد داریم.

-         بفرمایید پیشنهادتان چیه؟

-         شما در این زمینه، عملاً افکار عمومی را بسنجید.

-         ما مرتب داریم نظرها و خواسته های مردم را دیدبانی میکنیم و به روزیم.

-         ما هم چنین کاری را در قرارگاه به طور مرتب پیگیری کرده ایم؛ ولی منظور من چیز دیگری است...

-         منظورتان چیه، پیشنهاد چیه؟

-         شما پس از شمارش بخشی از آراء، نام این آقایان را در جای جای لیستهایی که اعلام میشود، همراه با عددی صوری بگنجانید. تا ببینیم مردم در شبکه های اجتماعی چه عکس العملی از خود نشان میدهند. و آیا به چیزی شک میکنند؟

-         بعد چه؟

-         سه حالت پیش میآید: اگر برای مردم عادی بود، مشخص میشود که حتماً میتوان کاری کرد و مشکلی پیش نمیآید. اگر معترض بودند ولی اعتراضها ملایم بود، میفهمیم که میشود کاری کرد ولی با زحمت؛ و اگر بسیار معترض بودند، کار بر ما سخت میشود و در آن صورت باید از آقا کسب تکلیلف میکنیم.

... رئیس جمهور به وزیر دستور میدهد که به پیشنهاد عمل شود و توضیح میدهد: "ضرری ندارد. تنها برای آزمایش است".

وزیر میپذیرد ولی یاداور میشود: "چون مردم لیستی رأی داده اند، موضوع خیلی تابلو میشود"؛ و پاسخ میشنود: "بهتر، این بار، زودتر از دوش ما برداشته میشود".

بدین ترتیب وزیر متقاعدمیشود تا به دستور عمل کند. از سوی دیگر نماینده رهبر به همکارانش در قرارگاه که مسئول بررسی نظرهای مردم و سنجش افکارند، دستور میدهد که بیشتر و دقیقتر کار خود را ادامه، و مرتباً به او گزارش دهند.

توضیح آنکه از یک هفته پیش، و همزمان با آغاز تبلیغات قانونی کاندیداها، از سوی این قرارگاه، چند گروه برای بررسی نظرهای کاربران در فیسبوک، تلگرام، اینستاگرام و دیگر شبکه ها و رسانه ها تعیین شده اند، تا بتوانند بهتر و آگاهانه تر انتخابات را مهندسی کنند.

اولین لیست منتخبین خبرگان که وزارت کشور منتشر کرد و توسط خبرنگاران داخلی و خارجی گزارش میشود، نام سه نماینده مورد نظر رهبری در جای جای این لیست به چشم میخورد. پیرامون این لیست، از صبح زود در شبکه های اجتماعی بحثهای داغ در میگیرد.

تنها نمونه هایی از اظهارنظرهای مردم:

-         خطاب به اصلاح طلبان: دیدید که فریب خوردید و پای صندوقهای رأی رفتید و به همین بهانه مردم را تشویق به رأی دادن کردید؟

-         دیدید نتیجه اش را؟

-         رودست خوردیم. کلکی در کار است. چون مردم لیستی رأی داده اند و این سه نفر در میان لیست اصلاح طلبان چه میکنند؟ (توضیح آنکه این اظهارنظر که خیلی هم تکرار شده بود، همان گونه که وزیر هم پیشبینی کرده بود، به طور منطقی احتمال دستکاری را بسیار بالا میبرد.)

-         چه جوری این سه تا اومدند این وسطا؟

-         روحانی فریب خورده...

-         روحانی باید ایستادگی کنه.

-         روحانی از خودشونه.

-         روحانی نمیتونه در برابر قدرت مافوق خود ایستادگی کنه، او مطیع رهبره.

-         روحانی اگر اطاعت کنه، یقیناً دور دوم رئیس جمهور نخواهد شد. و...

ساعتها میگذرد. روز هشتم از نیمه گذشته است ولی از اعلام آراء بعدی خبری نیست. روز پیش ازآغاز رأگیری رئیس جمهور، به مردم گفته بود که تا ظهر روز شنبه(هشتم) نتیجه مشخص خواهد شد و حالا مردم و خبرنگاران طاقتشان به سر آمده و همه منتظر ادامه نتایج شمارش آراء هستند؛ که اگر این نتیجه شمارش به همین صورت تصاعدی بالا برود، معلوم میشود کاسه ای زیر نیم کاسه هست.

وزارت کشور در پاسخ به توقعات مردم اولین لیست مجلس را هم منتشر میکند که خبرگزاریها گزارش میکنند. در این لیست نیز نام حداد عادل باز هم مانند لیست خبرگان همچون یک وصله ناجور در میان منتخبین مردم به چشم میخورد. گزارش این خبر به صورت زیر است:

وزارت کشور ایران نتایج شمارش یک میلیون و ۲۹۳ هزار و ۸۱۷ رأی در انتخابات مجلس در تهران را اعلام کرده است. بنا به اطلاعیه وزارت کشور، در سی نفر اول، به جز غلامعلی حداد عادل، بقیه از فهرست مورد حمایت اصلاح‌طلبان هستند.

و در مورد مجلس خبرگان چنین خبری منتشر میشود:

خبرگزاری‌هایی که اعلام کرده بودند نتایج نهایی شمارش آرای انتخابات مجلس خبرگان در استان تهران روشن شده است، حالا به نقل از وزارت کشور میگویند نتایج اعلام شده نهایی نیست. وزارت کشور گفته هنوز ۱۰۰۰ صندوق رای عمدتا مربوط به شمال شهر تهران شمارش نشده.

در ظاهر، وزارت کشور با انتشار این خبرها با دادن وعده و وعید، و خود وزیر در یک اظهار نظر کوتاه، که "اگر نتیجه را دیرتر ولی دقیقتر اعلام کنیم بهتر است"، مردم منتظر و چشم به راه کوچکترین تغییر در لیستها را به صبر و تحمل و خویشتنداری تشویق میکنند؛ و مرتباً اعلام میکنند و میگویند منتظر آخرین هماهنگیها با شورای نگهبان و... هستیم.

ولی در پشت این دعوت به صبر، رایزنیها و چانه زنیها، و بعضاً مجادله ها میان نماینده رهبر، رئیس جمهور، جنتی(به عنوان رئیس شورای نگهبان) درجریان است و سنجش افکار مردم در رسانه ها و شبکه های اجتماعی نیز مرتباً به اطلاع نماینده رهبر میرسد، و وی مرتبا با دفتر رهبر در تماس است.

رئیس جمهور بر مبنای درخواست وزیر که بیش از این نمیشود مردم را منتظر گذاشت، در تماس با نماینده رهبر میگوید:

-         خوب بالاخره نتیجه سنجش شما چه شد؟

-         به نظر میرسه در حالت دوم قرار داریم...

-         ولی سنجش ما نشون میده در حالت سوم قرارداریم و بیشتر هم من مورد حمله قرارگرفته ام. این وضع اصلاً قابل تحمل نیست.

-         با توجه به مشورتهایی که با آقا صورت گرفته، من همین الان خدمت میرسم تا مستقیماً به مذاکره و پیداکردن راه حلی ادامه دهیم...

رئیس قرارگاه به تنهایی به دفتر ریاست جمهوری میرود و مذاکره بدین صورت ادامه مییابد:

-         درست میفرمایید. شما مورد حمله قرارگرفته اید؛ ولی ما تنها تغییری که توانستیم در نظر آقا ایجاد کنیم این است که دستکم آقای جنتی از خبرگان، و آقای حداد از مجلس در لیستهای نهایی که منتشر میشوند، باشند تا بتوانند ریاست دو مجلس را بر عهده  بگیرند. بنابراین باید در مورد خبرگان، کم کم آقایان را از لیست جدید به عقب ببریم، و تنها آقای جنتی را در انتهای لیست نگه داریم؛ و در لیست مجلس هم همین کار را نسبت به آقای حداد انجام دهیم. در چنین حالتی هم مردم کمتر شک میکنند و هم شکهای قبلی شان برطرف میشود، و شما میتوانید با اطمینان بیشتری عمل کنید.

-         همه این حرفها از نظر برنامه شما درست؛ ولی از نظر تعهد و مسؤولیت من و اعتماد مردم به من، و حتا بر فرض اینکه مردم هیچ شکی نکنند از نظر خودم و وجدانم قابل قبول نیست! شماها اصلاً به فکر من و موقعیتم نیستید!

-         این نکته را به حساب نظام و خدمت به نظام بگذارید که به قول امام راحل، از اوجب واجبات است، و گاهی اوقات از وجدان که هیچ، از آبرو هم باید مایه گذاشت...

-         خب در مورد اونهایی که حقشان را به این آقایان میدهیم چه؟ این حق الناس را چکارش میکنید؟

-         حق آنان را میگذاریم به حساب نظام و به خدا واگذار میکنیم.

-         ما این گونه عمل کنیم و به خدا واگذار کنیم؟

-         چاره دیگری نیست! به نظر شما راه حل دیگری هم به نظر میرسه؟

در نهایت روحانی تسلیم میشود ولی میگوید:

-         اما هیچ دلیلی ندارد که آقای حداد هم وارد شود.

-         چرا؟

-         در مورد خبرگان که آقا نمیخواهند هاشمی رئیس شود، خب این مسأله ای است، ولی ریاست آقای حداد در هر صورت معلوم نیست و به رأی نمایندگان مربوط میشود و ممکن است بخواهند آقای لاریجانی یا کسی دیگری را انتخاب کنند. انتخاب رئیس برای مجلس به راحتی ریاست خبرگان نیست!

-         پس این کار را بکنید...

-         دیگه چکار بکنیم؟

-         او را نفر سی و یکم قرار بدید تا اگر اعتبارنامه کسی لغو شد او بتواند وارد شود، و  لغوکردن اعتبارنامه دستکم یکی از مجلسیان هم بر عهده ما!

-         قبول، ولی باز هم حق کسی که جای او را میگیرد خورده شده است... من خدا را شاهد میگیرم که زیر فشار شماها این کار را کرده ام و قلباً نه اینکه نمیخواهم بلکه نمیتوانم، راضی باشم.

و این بود بخشی از سناریوی مهندسی انتخابات سال 1394 که شاهد نتیجه اجرای آن هستیم. دو بخش دیگر این سناریو یکی مربوط است به حذف گسترده کاندیداهای میانه رو و یا ناشناخته، توسط شورای نگهبان و دوم مهندسی انتخابات در شهرستانهای مختلف.