Friday, May 27, 2016

Hard Science: Physicists Think They Might Have Just Detected a Fifth Force of Nature

Oh. Physicists! 
Don't believe that the Nature may have fifth force. If  this achievement would confirmed, you should consider it only as a result of complex of two or three of four known forces, which physicist was looking for it, for long time. 
Ahmad Shammazadeh
 In Brief
Scientists have long known the four forces: Gravity, electromagnetism, and the weak and strong forces between atoms. But could there be a fifth force still waiting to be discovered? New evidence suggests there is.
Physics can be pretty intense at times, but one of the most straightforward aspects is that everything in the Universe is controlled by just four fundamental forces: gravity, electromagnetic, and strong and weak nuclear forces.
But now physicists in Hungary think they might have found evidence of a mysterious fifth force of nature. And, if verified, it would mean we’d need to rethink our understanding of how the Universe actually works.
Before we get into that, let’s go back to those four forces for a second, because they’re pretty important. They’re a fundamental part of the standard model of physics, which explain all the behaviour and particles we see in the Universe.

Meet The Forces

Starting from the larger end of the scale, gravity is responsible for holding together the planets and gravity, and electromagnetic force is in charge of keeping our molecules together.



PBS
“At the smallest level are the two other forces: the strong nuclear force is the glue for atomic nuclei, and the weak nuclear force helps some atoms go through radioactive decay,” writes Ryan F. Mandelbaum for Popular Science. “These forces seemed to explain the physics we can observe, more or less.”
Evidence of this fifth force was spotted last year, when a team from the Hungarian Academy of Science reported that they’d fired protons at lithium-7, and in the fall out, had detected a brand new super-light boson that was only 34 times heavier than an electron.
As exciting as that sounds, the paper was mostly overlooked, until a team in the US published their own analysis of the data at the end of last month, on pre-print site arXiv.
The US team, led by Jonathan Feng from the University of California, Irvine, showed that the data didn’t conflict with previous experiments, and calculated that the new boson could indeed be carrying a fifth fundamental force – which is when the science world started to get interested.
That paper hasn’t been peer-reviewed as yet, so we can’t get too excited, but it was uploaded so that the other physicists could scrutinise the results and add their own findings, which is what’s happening now.
As Nature magazine reports, researchers around the world are racing to conduct follow-up tests to verify the Hungarian discovery, and we can expect results within around a year.
But if you’re anything like me, you’re probably wondering, what does a super-light boson have to do with a new force of nature?

The Latest Work

This isn’t the first time researchers have claimed to detect a fifth force (there’s even a Wikipedia page for fifth force possibilities), but the search has really heated up over the past decade. Many scientists think there might be a particle out there called a ‘dark photon’, which could carry a new force that would explain dark matter – that invisible substance that makes up more than 80 (It's wrong. Dark matter shapes only 23% of the Universe's mass.- Shammazadeh) percent of the Universe’s mass.
That’s what the Hungarian team, led by physicist Attila  Krasznahorkay, were looking for. To do that, they fired protons at thin targets of lithium-7, a collision that created unstable beryllium-8 nuclei, which then decayed into pairs of electrons and positrons.
“According to the standard model, physicists should see that the number of observed pairs drops as the angle separating the trajectory of the electron and positron increases,” Edwin Cartlidge writes for Nature.
“Perhaps we are seeing our first glimpse into physics beyond the visible Universe.” But that wasn’t what the team saw – at about 140 degrees, the number of these pairs jumped, creating a little bump before dropping off again at higher angles.
This ‘bump’ was evidence of a new particle, according to Krasznahorkay and his team. They calculated that the mass of this new particle would be around 17 mega electron volts, which isn’t what was expected for the ‘dark photon’, but could be evidence of something else entirely.
“We are very confident about our experimental results,” Krasznahorkay told Nature. He says that the chance of this bump being an anomaly is around 1 in 200 billion (but let’s keep in mind that no other team has confirmed this as yet.)
The analysis by Feng’s team in the US didn’t involve a repeat of the experiment, but simply used calculations to verify that, theoretically at least, the proposed super-light boson, Krasznahorkay detected could be capable of carrying a new fundamental force.
Like all good scientists, the physics community is pretty skeptical about the claims so far, especially seeing as the super-light boson wasn’t what anyone expected to find.

“It certainly isn’t the first thing I would have written down if I were allowed to augment the standard model at will,” Jesse Thaler from MIT, who wasn’t involved in either study, told Nature. But he admitted that he’s paying attention to what happens next. “Perhaps we are seeing our first glimpse into physics beyond the visible Universe,” he added.

If the international research community sticks to its word and gives us some more data to analyze in the next year, hopefully we won’t have to wait too long to find out.

Source: Futurism- News 

Wednesday, May 25, 2016

قاری محبوب رهبری؛ متهم اول اعمال «منافی عفت»!!

قاری محبوب رهبری؛ متهم اول اعمال «منافی عفت» در جامعه قرآنی کشور
  یکشنبه, ۲ خرداد, ۱۳۹۵ 
saeid-tousi-Amadnews

اختصاصی «آمدنیوز
سی‌وهشت سال پیش وقتی‌که در بحبوحه انقلاب سخن از آینده ایران به میان می‌آمد، مهم‌ترین دیالوگ موجود از «رساندن مردم به مقام انسانیت» می‌گفت. از پاک‌سازی معنوی و جامعه‌ای عاری از فساد و تباهی که توسط روحانیت وعده داده می‌شد. اما پس از گذشت سی‌وهشت سال آنچه که در بساط حاکمیت جمهوری اسلامی به‌صورت سازمان‌یافته گسترش‌یافته، نه تنها معنویت و انسانیت نیست بلکه باکمال تأسف، رواج فساد و تباهی اخلاق و سیاهه بلند بالایی از فساد اخلاقی و مالی است. آن‌هم در بین مقاماتی که بیشترین نزدیکی را با شخص اول مملکت یعنی آیت‌الله خامنه‌ای داشته و دارند.
حضور عضوی از اعضای ارشد جامعه قرآنی کشور در یکی از پرونده‌های قضایی مرتبط با «فساد اخلاقی»، نمونه‌ای دیگر از پشت پرده جمهوری اسلامی است که تاکنون تلاش شده به‌صورت «مخفی» و «محرمانه» باقی‌مانده و خبری نشود. «محمد. گ. ط» از قاریان مشهور جامعه قرآنی کشور است که جزو نفرات محبوب رهبر جمهوری اسلامی به شمار آمده و به همین دلیل نیز به‌عنوان «کارشناس مسئول نوجوانان جامعه قرآنی کشور» به فعالیت مشغول بوده است. این قاری پر سابقه که در جامعه قاریان کشور به نام «استاد سعید طوسی» مشهور است، از جمله افرادی است که در زمان کودکی و پیش از انقلاب در شهر مشهد با آیت‌الله خامنه‌ای در یک جلسه قرآنی آشنا شده و از دست وی جایزه نقدی نیز دریافت نموده است. او بارها به نقل این خاطره پرداخته و آن را واسطه آشنایی خود معرفی نموده که تا امروز نیز ادامه داشته است؛ ارتباطی که البته موجب پیشرفت سریع جایگاه «سعید طوسی» در تشکیلات جامعه قرآنی کشور گردیده است.
پرونده «سعید طوسی» که به دلیل «فساد اخلاقی»، «اعمال منافی عفت» و «اغفال نوجوانان» قاری عضو جامعه قرآنی کشور از سال ۱۳۹۱ در محاکم قضایی گشوده شده، دارای شکات خصوصی متعددی است. اما به دلیل صاحب نفوذ بودن و ارتباط این قاری مشهور با سران ارشد نظام، به طرز شگفت‌آوری پس از گذشت پنج سال همچنان بلاتکلیف باقی‌مانده و رسیدگی به آن در هاله‌ای از ابهام قرار گرفته است.

در تاریخ ۲۲ مهرماه ۱۳۹۱ «قطبی» – دادیار دادسرای عمومی و انقلاب تهران – طی کیفرخواستی درباره پرونده اظهارنظر نموده و در مورد جرائم انتصابی به وی می‌نویسد: «کارشناس شورای‌عالی قرآن متهم است به تشویق به فساد و فحشا از طریق بیان مطالب غیراخلاقی و تحریک جنسی نوجوانان، ارتکاب اعمال منافی عفت و افعال حرام با نوجوانان.»
قطبی در ادامه کیفرخواست از جمله دلایل وقوع فساد و اعمال منافی عفت این قاری مشهور با نوجوانان می‌نویسد: «با عنایت به محتویات پرونده و نظر به دلایل: ۱- شکایت آقایان […] و اظهارات آقایان […] از نوجوانان جامعه قرآنی کشور، از جمله حافظین قرآن قاری قرآن یا مؤذن بوده و اظهارات آنان به‌عنوان مطلع اخذ گردیده است. ۲- گواهی آقایان […] که جهت حصول علم بازرسی محترم استماع گردیده است. ۳- اقاریر مکتوب متهم در پذیرش ارتباطات ناسالم با نامبردگان و دفاعیات بلاوجه و عاری از صداقت و متناقض در مراحل بازپرسی. ۴- سی دی مکالمات احدی از شکات با متهم. ۵- متن پیامک‌های متهم قطع‌نظر از حریم خصوصی و سایر قرائن و امارات مطروحه نامبرده مرتکب بزه فوق گردیده لذا به استناد ماده ۶۳۹ قانون مجازات اسلامی اصل ۱۶۷ قانون اساسی و ماده ۲۱۴ از قانون آئین دادرسی کیفری دادگاه‌های انقلاب و منابع معتبر فقهی من‌جمله تحریر الوسیله حضرت امام خمینی تقاضای تعیین کیفر می‌نماید.»

«آمدنیوز» در جریان پیگیری‌های خود به اسنادی دست پیداکرده که از اعترافات متهم (محمد. گ. ط) و احکام قضات قوه قضائیه حکایت دارد. اما پس از ارسال پرونده به «عباس جعفری دولت‌آبادی» دادستان تهران، وی آن را برای تعیین تکلیف و استیذان به رئیس قوه قضاییه ارجاع داده است. ولی در نهایت «صادق آملی لاریجانی» ضمن ارجاع پرونده به حجت‌الاسلام «علی خلفی» یکی از مشاوران خود، پرونده را «فاقد ادله اثباتی جرم» تشخیص داده و دادستان تهران به قضات پرونده دستور «مختومه شدن» آن را انشاء و صادر نموده است. به نظر می‌رسد با اعمال‌نفوذ اعضای جامعه قرآنی و بیت رهبری در پرونده «سعید. گ. ط» به دلیل شهرت وی و نزدیکی‌اش به آیت‌الله خامنه‌ای تلاش می‌شود تا پرونده هر چه زودتر مختومه و سروصداها خاموش شود.
نکته جالب این ارجاع به ریاست قوه قضاییه آن است که دریافت و عودت پرونده ظرف مدت یک‌روز (نهم اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۲) رخ‌داده است! درحالی‌که پرونده‌های قضایی ارسالی به حوزه ریاست قوه قضائیه، به‌طور معمول زمان زیادی را در انتظار به‌سر می‌برند. بااین‌حال «خلفی» مشاور رئیس قوه قضائیه در پاراف ذیل درخواست تعیین تکلیف این پرونده، ضمن عودت پرونده خطاب به دادستان تهران نوشته است: «پرونده ملاحظه شد، با عنایت به محتویات آن و ملاحظه اظهارات طرفین به نظر می‌رسد دلیل کافی اتهام به متهم مبنی بر تشویق فساد و فحشا و ارتکاب اعمال منافی عفت وجود ندارد و پرونده جهت امعان نظر دادستان محترم انقلاب تهران اعلام می‌گردد.»
در ارجاع بعدی، پرونده بار دیگر به بازپرسی شعبه پانزده دادسرای کارکنان دولت تهران ارسال‌شده و این‌بار «عباس جعفری دولت‌آبادی» دادستان تهران در ذیل نامه ضمن اشاره به اهمیت جایگاه متهم و موقعیت «قاری مشهور کشور» خطاب به بازپرس شعبه نوشته است: «با توجه به اعاده پرونده و اظهار نظر موجود با عنایت به عدم اقناع از ادله موجود و وضعیت خاص متهم که از قاریان معروف کشور است، دلایل ابرازی علم‌آور و مؤید وقوع جرم نمی‌باشد. لذا این‌جانب ضمن عدول از اظهارنظر دادیار به شرح موجود در پرونده، با قرار مجرمیت صادره مخالف بوده و عقیده به منع تعقیب دارم.»
بازپرس شعبه پانزده دادسرای کارکنان دولت تهران، پس‌ازاین اتفاق دریکی از صفحات پرونده نوشته است: «مورخ ۱۳۹۲/۲/۱۷ پرونده کلاسه ۹۱۰۰۳۸ که مجدداً از دفتر دادستان محترم اعاده شده است، به تصدی این‌جانب «کیان‌منش» بازرسی شعبه ۱۵ دادسرای کارکنان دولت تهران تحت نظر است ملاحظه‌ی دستوری که دادستان محترم عمومی و انقلاب تهران ضمن عدول از کیفرخواست صادره و به استدلال عدم اقناع از ادله‌ی موجود و وضعیت خاص متهم و این‌که دلایل ابرازی، علم آور و مؤید وقوع جرم نمی‌باشد با قرار مجرمیت سابق الصدور مخالفت و ابراز عقیده به منع تعقیب نموده‌اند. لذا این شعبه‌ی بازپرسی با پذیرفتن نظر ایشان و به استناد بند (ل) ماده ۳ قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب و اصلاحات بعدی، قرار «منع تعقیب» متهم را صادر و اعلام می‌نماید قرار صادره ظرف مدت ده روز از تاریخ ابلاغ قابل‌اعتراض به‌وسیله شکات محترم در محاکم صالحه می‌باشد.»
کیان‌منش بازپرس شعبه پانزدهم دادسرای کارکنان دولت، در انتهای پاراف خود در خصوص سایر اتهامات «سعید. ط» آن را به محاکم دیگر ارجاع داده و می‌نویسد: «پرونده در خصوص اتهام دیگر متهم دایر بر تفخیذ قطع‌نظر از دلایل اثباتی به استناد تبصره ۳ ماده‌ی ۳ ذیل‌الذکر جهت رسیدگی مستقیم به محاکم محترم عمومی و جزایی تهران ارسال می‌گردد.»
آنچه در پرونده «محمد. گ» مشهور به «سعید طوسی» برای رییس قوه، دادستان تهران و قضات ثانویه اصلاً به چشم نیامده و مهم تلقی نشده، «حقوق شکات مظلوم و اتهامات وارده» است. ظاهراً اولویت دستگاه قضایی، متمایل بر «حفظ نظام» ولو با انکار جرائم مشهود و ادله قابل اثبات است. امری که در سال‌های گذشته نیز به بهانه «حفظ نظام حاکم»، سکه رایج محکمه‌های قضایی بوده است.
لازم به ذکر است متهم این پرونده محرمانه «فساد اخلاقی»، با حمایت مقامات قضایی با وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی آزاد گردیده تا رضایت شکات را چه با تهدید و چه با تطمیع جلب کند، امری که تاکنون موفق به انجام آن نگردیده و این «عدم رضایت»، پرونده را برای مقامات عالی قضایی با دو راهی سختی مواجه کرده است.
«آمدنیوز» با اسنادی در اختیار دارد ضمن اشراف بر این پرونده محرمانه تلاش دارد تا با علنی کردن جرم «اغفال نوجوانان» توسط این قاری مشهور و نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی، چنانچه رسیدگی به پرونده آن‌هم پس از پنج سال به سرانجام نرسد، به کمک شکات مظلوم این پرونده رفته و موجبات رسیدگی قضایی عادلانه به این پرونده را فراهم نماید.
بدیهی است اسناد زیادی از این پرونده نزد «آمدنیوز» موجود است که به جهت رعایت عفت عمومی از انتشار فله‌ای آن خودداری می‌شود، اما چنان‌چه قوه قضاییه این پرونده را به صورت عادلانه رسیدگی نکند، در آینده جزییات بیشتری از این پرونده به اطلاع مردم خواهد رسید.

Tuesday, May 17, 2016

قرآن به مثابه متن (نقدی بر تفکر "قرآن به مثابه گفتار")



قرآن به مثابه متن
(نقدی بر تفکر "قرآن به مثابه گفتار")

احمد شمّاع زاده
سخن نخست:
یاداوری مهم: هر آنچه در پی میآید که در راستای اهمیت و اثبات متن بودن قرآن کریم است، به طریق اولی شامل نقد نظر دکتر سروش که معتقد به رؤیایی بودن پروسه وحی است، نیز مشود.

اندیشه قرآن به مثابه گفتار از نصر حامد ابوزید مصری است هرچند از محمد ارکون ترک به عنوان پیشگام این تفکر نام برده میشود. متاسفانه مجمع اساتید دانشگاه الازهر این متفکر- حافظ قرآن و استاد دانشگاه را تکفیر کرد و در نتیجه از سوی برخی افراد تهدید به مرگ شد و بدین ترتیب باب اظهار نواندیشی پیرامون قرآن را بست. تکفیر همواره به زیان اسلام تمام شده و نه تنها چیزی را دستگیر مسلمانان نکرده بلکه از اسلام و مسلمین چهره ای خشن را به جهانیان معرفی کرده است که خلاف خواسته خدا و رسول بوده آنگونه که قرآن میفرماید:
فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولیئک الذین هدیهم الله و اولیئک هم اولوالالباب

اگر با فهم، کاربری و بهره برداری از قرآن مشکل داریم مربوط به قرآن نیست که بخواهیم صورت قرآن و دیدگاهمان را نسبت به آن تغییر دهیم تا آن را درک کنیم. قرآن قرآن است چه متن باشد چه گفتار. با تغییر صورت قرآن و دیدگاه ما چیزی درست نمیشود و چیزی هم دستگیرمان نمیشود. مشکل از خود ماست که به سخنان قرآن گوش فرانمیدهیم که میگوید مرا تدبر کنید تا به نتیجه برسید. 
نصر حامد برای اینکه درست در باره قرآن قضاوت کرده باشد و از مشکلات فهم قرآن هم در امان باشد به جای رهایی از متن قرآن(به گفته خودش) و "طرح قرآن به مثابه گفتار"، بایستی خود را از اطرافیان قرآن رها میکرد و چشم خود را بر آنها میبست و خود را تنها با قرآن رو در رو میساخت و جدا از هرگونه پیشداوریها، محدودیتها، تفسیرها و تاویلها، تنها به تدبر قرآن میپرداخت.
منظور از اطرافیان قرآن، دانشمندان علوم قرآنی، فیلسوفان، متکلمان، حاکمان شرع، فقیهان، مفسّران، و دست آخر، مترجمان قرآن، و هر کسی است که در باره قرآن بدون تدبّر آن سخن گفته یا چیزی نوشته باشد. بنابراین باید تنها(و نه با واسطه) نزد قرآن رفت و به دور از هرگونه پیشداوری که اطرافیان قرآن به خلق الله داده و میدهند پیرامون آیات قرآن به مثابه متن تدبّر کرد.
در قرآن نه آیه ای در باره تفسیر هست؛ نه سفارش به آن شده، و نه سفارش به تاویل آن شده (تأویل یعنی به اول برگرداندن ولی ابوزید تأویل را به عنوان تفسیر مورد نقد و نظر بسیار قرار داده است.) و نه به قشر و اشخاص ویژه ای توصیه به تدبر شده؛ بلکه کلام خداوند بسیار ساده و بیپیرایه همه مردمان را به گونه ای فراگیر مورد خطاب قرارداده تا قرآنش را تدبّر کنند؛ موجز و مفید یعنی:
هر آن کس که مسلمان باشد یا نباشد، عرب باشد یا غیر عرب، اصول زبان عربی را بداند یا نداند، برای فهم قرآن، طبق دستور قرآن(افلا یتدبرون القرآن؟- نساء:82- محمد:24) باید قرآن را تدبّرکند؛ تا بتواند به اندازه دانش، درک، و جهان بینی خویش، از قرآن بهره ای برگیرد؛ و همواره این موضوع را نیز در نظر داشته باشد که تنها بهره گرفته و به کلیت آنچه که منظور نظر خداوند بوده، دست نیافته است.

تدبر یعنی چه؟: يعني پشت چيزي را ديدن و حقيقت آن را يافتن؛ يعني نظر در عواقب امور و رموز چيزي داشتن و به كنه وجود آن پي‌بردن. برای چنین امری آیا باید مسلمان بود؟ آیا باید عرب بود؟ آیا باید اصول زبان عربی را خوب دانست؟ یا اینکه با خواندن و تکرار آیات قرآن و مؤانست با آن و آشنایی با روشهای گفتاری و نوشتاری قرآن، گام به گام به فهم کلام خداوند از راه تدبّر آن نزدیک شویم؟
اگر به نظرها و دیدگاههای شخص ابوزید نیز دقت کنید متوجه میشوید که سخنان بکر ابوزید نتیجه تدبر قرآن است حتا به مثابه متن. برای نمونه ببینید چگونه پیرامون ازدواج مرد مسلمان با زن اهل کتاب تدبر کرده و به چه نتایج خوبی هم رسیده است:"... کدام قاعده باید چیره باشد؟ قاعده هم‌زیستی مسالمت‌آمیز یا قاعده دوری‌گزینی و پشت‌کردن؟ آیا هم‌زیستی بدون برابری و مشارکت در خوراک و زندگی روزمره و ازدواج‌های میان‌مذهبی ممکن است؟ بر همین قرار آیا نابرابری میان زن و مرد در شرایطی که همزیستی برابری میان آن‌ها را اقتضا می‌کند ممکن است؟ آیا در موقعیتِ مدرن که سیاقی یک‌سره تازه و متفاوت از سیاق نزول آیات مربوط به زنان است، خداوند می‌تواند یک‌سره چشم بر تغییرات اجتماعی ببندد و مردمان را مکلف به احکامی کند که با موقعیتِ انسانی و تاریخی آن‌ها ناسازگار نیست؟ 

... باید اصل و فرع را در گفتارهای قرآنی بازشناخت. هرجا سخن از عبادت یا آفرینش است خدا میان زن و مرد فرقی ننهاده است. اما وقتی به قلمرو اجتماعی می‌رسد گفتارهای قرآن تبعیض‌آمیز به نظر می‌آیند... گفتارهایی که به موقعیت اجتماعی زن اشاره دارد همه بسته به سیاق نزول آیات‌اند. در نتیجه باید اصل را آیات ناظر به آفرینش زن و مرد قرار داد که آن‌ها را برابر می‌دانند. آیات ناظر به موقعیت اجتماعی فرع‌اند؛ یعنی اگر پیامبر امروز زنده بود و مسلمانان می‌توانستند از او درباره مسائل‌شان بپرسند و حکم خدا را درباره برابری اجتماعی، سیاسی و اقتصادی زن و مرد بخواهند، بی‌گمان خداوند به برابری آن‌ها حکم می‌داد."

نکته ها:
-         از نوشته بالا نتیجه میگیریم که اصل بر تدبر قرآن است. برای تدبر، هیچ تفاوتی نمیکند که به عنوان گفتار به آن بنگریم یا متن. اگر قرآن تدبّر شود هیچ مشکلی در فهم آن وجود نخواهد داشت و اگر تدبر نشود دورترین فهم از آیات قرآن بهره ما خواهد شد، چنانکه بیشترین تفسیرها و ترجمه ها چنین اند. پس نباید در باره قرآن با تصویری که اطرافیان قرآن برای ما کشیده اند قضاوت کرد. قرآن خود گویا و پویا و حی و حاضر است و وکیل و معرف هم لازم ندارد.
-         مشکل فهم قرآن از متن بودن آن نیست. مشکل از جامعه مسلمانان است. از سویی توده مردم کمتر با قرآن مؤانست دارند چه برسد به تدبّر آن. از سوی دیگر آنانکه با قرآن به دلیل حرفه یا دلبستگی سروکار دارند کمتر آن را تدبر میکنند. از قاریان و حافظان قرآن که بگذریم نوشته ها و پژوهشهایی را پیرامون قرآن میبینید که بسیار هم فراوانند؛ ولی کمتر میتوان میانشان نوشته ای را یافت که مبتنی بر تدبّر بوده و یا مشکلی از مشکلات فهم و بهره برداری از قرآن را حل کرده باشند.
وی زیر عنوان "دشواریهای متن انگاری قرآن" مینویسد: 
پس گام نخست رها شدن از انگاره‌ قرآن به مثابهمتن است. فقیهان و مفسران سنتی هنگامی که آهنگ تأویل قرآن دارند خود را در برابر متنی می‌یابند که ناسازگاری‌های درونی دارد. از آن‌جا که فرض بر وحیانی بودن قرآن است و در کلام الاهی تناقض و ناسازگاری نباید روی دهد، فقیهان و مفسران ابزارهای مفهومی خاصی برای رفع این ناسازگاری‌ها می‌سازند. برای نمونه، فقیهان چون قرآن را «متن» می‌انگارند آن را منبع قانون‌گذاری نیز می‌شمرند. وقتی آیه‌هایی می‌یابند که درباره موضوعی واحد احکامی متفاوت صادر می‌کند ناگزیر مفهوم «نسخ» را می‌آفرینند. از نگاهِ آنان آیاتی ناسخ و آیاتی منسوخ‌اند.
پس از نظر ابوزید متن قرآن ناسازگاریهای درونی دارد که یکی از آنها موضوع ناسخ و منسوخ است.
برای نمونه، نقد این نظر وی:
-         اصل ماهوی قرآن نزد خداوند است و آیات آن در شرایط زمانی و مکانی متفاوت در زمان رسول اکرم(ص) نازل شده اند(و قرآنا فرقنا لتقرئه علی الناس علی مکث و نزلناه تنزیلا). آیاتی که به ناسخ و منسوخ شهرت یافته اند نشانه آن نیست که قرآن متن نیست بلکه نشانگر آن است که متن است وگرنه منسوخها را حذف میکردند و متن یکنواخت و یکدستی را تحویل خلق الله میدادند. ولی چون کسی را توان آن نبوده و نیست که چیزی از قرآن حذف یا بر آن اضافه کند، نشان از آن دارد که قرآن کریم به مثابه یک موجود زنده بر طبق احوال مردم آیاتش نازل شده با این ویژگیها:
آزاد است و در قیدوبند هیچگونه محدودیتی از جمله محدودیتهای تاریخی و زمانی نیست.
قرآن کریم کمال خود را با همین آیات به ظاهر متناقض که نشانگر پویایی قرآن برای همه زمانها و مکانهاست به ما نشان میدهد.

-         ناسخ و منسوخ را همان گونه که ابوزید نیز گفته است دانشمندان علوم قرآنی علم کرده اند و قرآن کریم هیچگاه نگفته است این آیه را آوردم، زیرا آن آیه پیشین به کار شما نمیآید. اصولا اگر کسی بخواهد نگرش و اندیشه خود را بر چیزی قرار دهد که از قرآن نیست، سپس در باره قرآن به قضاوت بنشیند، این کار نه علمی و نه عقلانی است؛ بلکه تنها جفاکردن به قرآن است.

-         اعتقاد داشتن به آیه هایی که به منسوخ شهرت یافته اند نشان از کفران نسبت به قرآن و خدا و نشناختن جامعه و روان انسانها دارد. مثلا اگر گفته شود که آیه ولا تقربوا الصلوه و انتم سکاری با آیه تحریم شرب خمر منسوخ شده و دیگر کاربردی ندارد، لازمه آن، آن است که معتقدشویم در میان مسلمانان هیچگاه کسی یافت نشده و نخواهد شد که هم نماز بخواند و هم شراب بخورد که این تصور تصوری باطل و بی بنیان است. حکمی هم نه شرعی و نه عقلی بر این امر نداریم که جمع این دو غیرممکن باشد. چنین شخصی به مصداق آیه ومن یعمل مثقال ذره خیر یره و من یعمل مثقال ذره شر یره پاداش و جزای هر دو عمل خود را میبیند.
نتیجه تدبر در این آیه: این آیه به کار آن مسلمان شرابخوار میآید تا بدان عمل کند و هرگاه که سرش گرم است به سوی نماز نرود بلکه صبر کند تا مستی از سر او برود و سپس برای نماز آمادگی بیابد. همین آیه به ظاهر منسوخ(از نظر آن قشر خاص) نکته های دیگری نیز دربردارد که یکی از آنها تایید قرآن بر حرام نبودن شرابخواری در ادیان پیشین است. همچنانکه سجده بر غیرخدا را که در ادیان پیشین حرام نبوده قرآن تایید کرده و در سوره یوسف به آن پرداخته است. مردمشناسان و دینشناسان و باستانشناسان از همین نکته ها بسی بهره ها برده و میبرند.
تمام آیات و احکامی که عنوان منسوخ گرفته اند به همین گونه اند و قرآن حتا یک حرفش اضافه بر سازمانش نیست.

-         رسیدن به دیدگاه قرآن در بسیاری از مسائل و موضوعها آنچنان والاست که تنها با پیشرفت و شکوفایی دانشهای انسانی ممکن میگردد؛ و از آنجا که دانشهای انسانی به آن پایه نرسیده اند، درک برخی مفاهیم قرآن برای بسیاری از مردم و از جمله دانشمندان فراهم نشده است. بنابر مشکل فهم قرآن از قرآن نیست؛ بلکه از بیدانشی ماست و با نگرش به آن به عنوان گفتار، چیزی درست نمیشود. برای مثال، آیه وبالنجم هم یهتدون را اگر به مثابه متن یا گفتار در نظر آوریم هیچ تفاوتی نمیکند. یک عرب بیابانگرد که ستارگان برای راهیابی او در شبها به کمکش میآیند، تنها این درک و شناخت را از ستارگان دارد؛ که با شناخت یک کیهانشناس امروزین که ستاره به کمک او میآید تا سیاهچاله ای را کشف کند، بسیار متفاوت است.

-         قرآن یک منظومه یا سیستمی است که همه چیز را به گونه ای تنیده و درهم پیچیده در خود جمع دارد، که نمیتوان چیزی از آن کاست و یا بر آن افزود که دیگر نمیتواند سیستم تلقی شود. سیستمها همواره ثابت اند تا آنگاه که آفریننده آن سیستم آن را برهم زند. دیگران اگر بتوانند آن را برهم زنند(مانند اکوسیستمها) دیگر آن سیستم پیشین نیست بلکه به هم ریخته و کارایی خود را از دست داده است.
این موضوع را نیز نباید از نظر دورداشت که تا آن زمان که قرآن کریم به گونه ای تام و تمام دانسته و پیامهای آن درک نشوند عمر انسان بر روی کره خاک به پایان نخواهد رسید که در غیر این صورت هدفمندی نزولش ابتر خواند ماند.

فهرست مجملی از پیامدهای زیانبار گفتاری بودن قرآن:

-         مهمترین: به خداوند ستم روا داشته میشود؛ زیرا تمام اعجازهایی کلام خداوند که در قرآن(به مثابه متن) آمده است، یا ناکارامد میشوند و یا به رسولش نسبت داده میشوند. اعجازهایی که تنها از خداوند بر میآید و نسبت دادن آنها به رسولش، بر مسند و جایگاه خدا نشاندن رسول، و شرک است. از جمله این اعجازها: اعجاز حروف مقطّعه قرآن، اعجاز ریاضی قرآن، اعجاز موسیقی قرآن، اعجازهای بسیار زیاد علمی قرآن که جزئی از تبیان لکل شیء بودن آن است.
-         برداشت از قرآن جای تدبر قرآن را میگیرد که آفت آشکار قرآن است.
-         ضربه شدیدی بر سندیت آن وارد میشود و کمتر میتوان به آن استنادکرد.
-         کارایی آن به عنوان سیستم از میان میرود و شناخت کلیت آن به عنوان کتاب هستی نظری درچار مشکل میشود.
-         بر احکام شرعی و قانونهایی که بر مبنای متن قرآن وضع شده اند، شبهه وارد میشود.
-         سخن گلادستون انگلیسی پیرامون قرآن تحقق مییابد و قرآن دشمن شاد میشود. وی گفته بود تا این قرآن در میان مسلمانان هست، نمیتوان بر آنها سلطه یافت.

دلایلی چند بر متن بودن قرآن و کوشش برای نگهداری آن به عنوان متن:
1.   تاریخ نوشتن قرآن:
-         با توجه به اینکه رسول اکرم اسلام(ص) کوچکترین کاری در راستای رسالت خویش بدون دستور خداوند انجام نداده است، پس به یقین باید گفت، کوشش رسول اکرم بر حفظ و نگهداری از آیات نازل شده بر او، به عنوان متن و نوشتار به خواست و فرمان الهی بوده است که موجب شد در آغاز افرادی و کم کم گروهی متشّکل و متشخّص برای کتابت قرآن ایجاد شود که به کتّاب(نویسندگان) وحی شهرت یافتند.  
-         به هنگامه وحی سنگینی وحی موجب میشده که رسول اکرم تغییر حالت زیادی بدهند. بنابر این پس از پایان یافتن پروسه نزول وحی، دستکم برخی گاهها که آیات طولانی بوده و یک بخش از یک سوره و یا یک سوره بوده، شاید خود پیامبر به راحتی به یاد نمیآورده چه دریافت کرده و این  نویسندگان وحی بوده اند که در اصل حافظ و نگهبان قرآن بوده اند.
-         بدین گونه بود که کاتبان وحی به هنگام وحی بایستی حضور مییافتند و همواره حضور داشته اند.
-         آنان یکی دو تا نبودند تا اگر یکی دو نفر اشتباه کرد، کلام خداوند دگرگونه شود؛ حتا نویسندگانی که با حضرت همراه بوده اند، شمار اندکی نبوده اند. چگونگی دقیق این موضوع بر ما پوشیده است، ولی یقیناً تا اندازه ای میدانسته اند که در چه روزهایی و چه ساعاتی وحی نازل میشده که نویسندگان وحی همراه ایشان بوده اند.
-         روزی عمربن الخطاب بر جمعی از نویسندگان وحی که مشغول کار و استنساخ بودند، وارد میشود. نظر به اینکه وی هم از نظر جسمی و هم از نظر نفوذ میان قریش شخصی قوی بوده، رو به سوی آنان کرده و در حالیکه شمشیر خود را از نیام برمیکشید، میگوید اگر حتا یک حرف از این قرآن را راست و درست ننویسید با همین شمشیر راستتان میکنم!!
بنابر این نه تنها پیامبر اکرم(ص) بلکه همه مسلمانان صدر اسلام بر متن بودن و متنی متقن شدن وحی، و نه گفتار ماندن آن میکوشیدند. و همه اینها یعنی اجرای خواست خداوند: قرآن به مثابه متن.

2.   تعیین حدود آیات و جای واژه ها در قرآن:
پس از پایان پروسه وحی و یا به هنگام اختلاف میان نویسندگان وحی، پیامبر اکرم(ص) جای هر آیه و حتا واژه ای را به دستور الهی، خود تعیین میکرده و کسی جز او حق این کار را نداشته است؛ تا متن قرآن هم متقن و مورد اعتماد قرارگیرد، و هم اینکه کسی نتواند بعدها بر متن متقن بودن آن خرده بگیرد.

3.   فصل بندی قرآن زیر عنوان سوره و خوانده شدن هر فصل(سوره) با نامی خاص، که همه به دستور خداوند و امری وحیانی بوده، نشان از کتاب و متن بودن آن دارد.

4.   حافظان قرآن در عصر پیامبر اکرم و خلفای راشدین:
در عصر نزول وحی و تنزیل تدریجی آن، به منظور صیانت از متن قرآن حافظان قرآن تربیت میشدند تا در صورت اختلاف در قرائتها و خوانشها، بیشترین خوانش مورد پذیرش قرار گیرد. حافظان قرآن به آن اندازه زیاد بودند که تنها در یکی از جنگها چهل تن از آنان به شهادت رسیدند. و همه این کوششها برای حفاظت از متن بودن قرآن بوده است.

5.   قول خداوند بر محافظت از متن قرآن کریم: انا نزلنا الذکر و انا له لحافظون
با توجه به آیه بالا و نیز آیه ان، علینا جمعه و قرآنه فاذا قراناه فاتّبع قرآنه، محافظت و مراقبت از متن قرآن چنان مورد تأکید از سوی پیامبر اکرم(ص)، خلفای راشدین و مسلمین قرار گرفته بود که در مقایسه با هر کتاب الهی و غیر الهی دیگری بیمانند است. حتا کتابهایی مانند دیوان شعرا درگذر زمان تغییر کرده اند و کارشناسانی به تصحیح آنها پرداخته و میپردازند ولی قرآن کریم همان گونه باقی مانده که کتاب امام در عصر عثمان بن عفان(خلیفه سوم، که خود یکی از کاتبان و حافظان قرآن بوده) با همکاری و دقّت نظر گروهی خبره کهنه کار از کاتبان وحی و حافظان قرآن تدوین شد؛ و دیگر متنهای قرآن که در برخی جزئیات به نظر مشکوک میرسیدند و اشتباههای کاتبان وحی به هنگام استنساخ در آنها راه یافته بود، از میان برده شدند.

6.   واژه قرآن كه از ريشة قرأ است اگر اسم باشد به معنای خواندنی- پدیده و پدید آمده و اگر اسم مصدر باشد به معنای پدید آوردن و پدید آمدن است. پس فعل "قرا" جدا از خواندن معنای پدید آوردن و پدید آمدن نیز میدهد. این معناها را خود قرآن کریم ایجاد کرده و نتیجه تدبر و کنار گذاردن آیاتی است که واژه قرآن در آنها به کار رفته است. بنابراین معنای انّ علينا جمعه و قرآنه فاذا قرأناه فاتّبع قرآنه ثمّ انّ علينا بيانه(قيامت 17،18و 19) میشود:
گرداوری(تالیف) و پدید آوردن آن برماست پس هنگامی که آن را پدید آوردیم(تدوین کردیم) از پدید آمده(تدوین شده) آن پیروی کن. سپس همانا بيان‌كردن آن بر ماست.
یعنی آن هنگام که تدوین شد و به عنوان یک سند متقن و قابل استناد درآمد، آن را الگوی کردارت قرار ده. همانا که بیان و اظهار این سند برای همگان بر عهده ماست (و کسی توان آن را ندارد تا در باره چگونگی آن اظهار نظر کند.) و از آن غافل نخواهیم ماند.
یاداوری:
همه نقل قولهای نصرحامد ابوزید برگرفته از مقاله ای در محیط وب زیر عنوان "قرآن به مثابه‌ گفتار؛ انقلاب در قرآن‌شناسی" نوشته آقای محمد مهدی خلجی است.
20/11/91 - احمد شماع زاده
ویرایش دوم: 28 اردیبهشت نودوپنج