Thursday, June 9, 2016

بخشی از آمریکا و دیدنیهایش

نیویورک-واشنگتن-سانفرانسیسکو-اریزونا-کانیون-سن دیگو-لاس وگاس- لوس انجلس محل برگزاری:
       
گزارش برنامه سفر به آمریکا (منبع: http://bishehtour.com/index.php?pId=20&reportId=121)
گروه طبیعت گردی بیشه تور بعداز اجرای چندین ساله سفرهای دور اروپا ، اقدام به اجرای برنامه گروهی سفر به ایالت متحده امریکا نمود که البته لازمه اصلی گرفتن ویزای امریکا داشتن ویزای شنگن مولتی بالاتر از 20روز میباشد . هدف از اجرای این برنامه در وهله آشنایی بیشتر با امریکا و مقایسه ان با پتانسیهای گردشگری ایران و اروپا بود که البته خیلی خوب محقق شد و بعداز اجرای این برنامه توانستیم راهکارهای بسیار کاربردی برای احیای برخی سایت های پارک ملی ایران به هدف جذب توریست به سازمان محیط زیست ارائه دهیم.برنامه کلی به این صورت بودکه از ایران به مقصد ابوظبی و سپس نیویورک پرواز داشتیم که بعداز 14ساعت پرواز از ابوظبی به نیویورک رسیدیم که البته در نگاه اول ما به محض ورود به هواپیمای نیویورک بادیدن مهاجران هندی و آسیای جنوب شرقی داخل هواپیما به عمق این مطلب رسیدیم که امریکا بزرگترین مقصد مهاجران دنیا میباشد که حتی غذای داخل هواپیما نیز با ذائقه بیشتر هندی سازگار بود . صندلی های هواپیمای الاتحاد که جزو 3پرواز برتر دنیا میباشد نیز بسیار نزدیک به هم بود و فضای جلوی پای مسافر بسیار کم .در فرودگاه ابو ظبی مهر ورود به امریکا پس از بازرسی های دقیق بدنی روی پاسپورت های مازده شد و سوار هواپیما شدیم .بعدازطی 12هزار کیلومتر مسیر هوایی به مدت 14ساعت به نیویورک رسیدیم و بعداز گرفتن چمدانها بدون کنترل پاسپورت وارد خیابان های شهر شدیم.


وقتی از فرودگاه جان اف کندی ، وارد بزرگراههای نیویورک شدیم با خیابانهای بسیار ساده و بدون هیچ رنگ آمیزی و فضای سبز وگاهاپراز چاله مواجه شدیم و شیوه رانندگیهای داخل بزرگراهها شباهتهایی به ایران نیز داشت مثلا سبقت از راست و تغییر لاین ناگهانی به وفور دیده میشد ، اتوبوسهای شهری گاهی اوقات مسافران را نیز در پشت چراغ قرمز و خارج از ایستگاه نیز پیاده میکردند ولی تعداد موتور سوار بسیار بسیار کم وانگشت شمار بود وبه جای آن تیپ غالب ماشینها از نوع ماشین های بزرگ وشاسی بلند بود . حال وهوای کریسمس در خیابانهای اطراف هتل دیده میشد.فردا صبح برنامه بازدید نیویورک داشتیم

اولین بازدید ما از سنترال پارک نیویورک بود .پارک مرکزی نیویورک در محله منهتن ،محلی‌ست که شاید گرانترین زمین‌های شهر نیویورک در دور تا دور آن قرار دارند. پارک مرکزی نیویورک با مساحت ۳۴۲ هکتار از بزرگترین پارک‌های درون شهری جهان است که سالانه حدود ۲۵ میلیون نفر از آن دیدن می‌کنند. این پارک بزرگ محل برگزاری مسابقات و نمایشهای زیادی در طول سال نیز می‌باشد. قدیمی ترین قسمت پارک مرکزی نیویورک ابلیس مصری بود که در مرکز پارک قرار گرفته . این پارک محل ورزشهای صبحگاهی مردم شهر نیویورک نیز میباشد

سپس از موزه متروپلیتن دیدن کردیم موزه متروپولیتن نیویورک از بزرگ‌ترین و مشهورترین موزه‌های جهان است. این موزه در ۱۸۷۲ میلادی افتتاح گردید. موزهٔ متروپولیتن نیویورک حاوی مجموعهٔ بزرگ و نادری از تاریخ اسلام و ایران باستان است.این موزه سالی ۴ میلیون بازدید کننده از کلکسیون دو میلیونی آن دارد. قدیمی‌ترین دارایی این موزه مربوط به (به تقریب) ۳۰۰۰۰۰ سال تا ۷۷۰۰۰ سال پیش است و سنگ آتشزنه‌ای‌است که در مصر یافت شده‌است. ورودی موزه 25دلار بود وساعت باز شدن موزه 10 صبح بود.داخل این موزه آثار زیادی از بسیاری کشورها دیده میشدولی در مقیاس بسیارکوچکتر از موزه لوور پاریس .مثلا بخش ایران آن شاید یک پنجم بخش ایران موزه لوور باشد

بنای فوق محراب مسجدی در اصفهان میباشد که مربوط به دوره سلجوقی میباشد وبخش خاصی را داخل موزه به خود اختصاص داده بود

از مهمترین آثار ایرانی ، جام زرین شیر هخامنشی مربوط به 2500سال پیش میباشد

شیر بالدار کاخ اپادانای شهر شوش استان خوزستان که نمونه اش را در موزه لوور نیز داریم

گاه نقره ای نشسته متعلق به دوران نیا-عیلامی است. قدمت آن مربوط به 3000سال پیش میباشد .تندیس نقره‌ای گاو نشسته در جنوب غرب ایران کشف شده‌است. همچنین جنس نقره‌ای این مجسمه بیانگر پیشگامی تمدن عیلام در فناوری استخراج و ذوب فلزات گرانبها است. این تندیس ۱۶٫۳ سانتی‌متر ارتفاع دارد

سوپرایز امروز ما در موزه این بودکه متوجه شدیم به مدت یک هفته نمایشگاهی برای معرفی استاد الهی از هنرمندان ارزشمند ایرانی داخل موزه دایر شده بود

سپس پیاده در محله منهتن به طرف ساختمان سازمان ملل متحد رفتیم .این ساختمان 39 طبقه دارد و در حال حاضر، سازمان ملل 192 عضو دارد و بیش از 50 سال است که سازمان ملل در این مکان مستقر است

پرچم ایران در میان پرچم سایر کشورهای عضو سازمان ملل

اعتراض یک بانوی چینی که خانواده اش را به علت اعتراض به سیاسیتهای کشورش از دست داده بود و روبروی ساختمان سازمان ملل ، پشت بلند گو فریاد میزد و خواهان رسیدگی به شکایتش بود و جالب آنکه هیچ ارگان و گروهی نه او را منع و نه حمایت میکرد

پیتزای نیویورکی از خوشمزه ترین غذاهای نیویورک میباشد که سیر خام از مواد پایه آن است . ناهار را در رستورانی در نیویورک پیتزا و.... صرف کردیم . پیتزا در امریکا نه به پر وپیمونی پیتزاهای ایرانی و نه به سبکی پیتزاهای ایتالیایی میباشد ولی ارزش چند بار خوردن و تست کردن را دارد .هر برش آن 6دلار بود . سپس با اتوبوس شهری به طرف اسکله بندر مجسمه آزادی رفتیم ، این مجسمه در جزیره آزادی در بندر نیویورک منطقه منهتن نصب شده و به صورت نمادی برای خوش‌آمدگویی به مسافرانی که از راه دریا به نیویورک می‌آمدندبوده است

این مجسمه با رویه ای از مس در سال ۱۸۸۶ به مناسبت یکصدمین سال استقلال آمریکا از بریتانیا و به عنوان نمادی از دوستی فرانسه و آمریکا به این کشور اهدا شده‌است. طرح مجسمه را فردریک بارتولدی مجسمه‌ساز فرانسوی، و سازه درونی آن را گوستاو ایفل، مهندس فرانسوی برج ایفل، طراحی کرده‌اند. طرح مجسمه زنی است ایستاده در حال گام برداشتن، که دور سرش را هفت اشعه نورانی فراگرفته‌است.با دست چپ یک لوح سنگی و با دست راست خود مشعلی فروزان را نگه داشته‌است. روی لوح سنگی تاریخ استقلال امریکا نوشته شده

برای دیدار مجسمه سفر دریایی 40 دقیقه ای را تجربه کردیم

از کنار مجسمه برجهای جایگزین یادبود یازده سپتامبر دیده میشد

باد شدیدی روی عرشه کشتی میوزید

سپس به خیابان وال استریت یا خیابان بورس مهمترین خیابان اداری سیاسی نیویورک رفتیم و از کنار مجسمه گاووحشی که نماد انجا بود گذر کردیم

بنای یادبود یازده سپتامبر که شامل یک برج ودو آبنما است که به جای هر کدام از برجهای ویران شده دو حفره بزرگ ایجاد شده را تبدیل به یک آبنمای غول پیکر کرده اند ودور تادور آن اسامی جان باختگان نوشته شده

حدود 5سال است که این بناهای یادبود ساخته شده

در حضور ما خانمی این گل را کنار یک اسم قرار داد

برنامه ما در روز بعد دیدار از میدان تایمز بود این میدان یک مرکز تجاری و توریستی محبوب شهر نیویورک می‌باشد. به خاطر این میدان است که شهر نیویورک لقب «شهری که هرگز به خواب نمی‌رود» را به خود گرفته‌است.

میدان تایمز یک تقاطع شلوغ از هنر و تجارت،همراه با تابلوهای تبلیغاتی فراوان است که برای جلب توجه بینندگان با هم رقابت می کنند

بعداز گذران ساعاتی در نیویورک تایمز به طرف خیابان برادوی و برج 450 متری امپایر استیت نیویورک حرکت کردیم .برج تا سال 1972و قبل از ساخت برجهای دوقلو ،بلندترین آسمان خراش دنیا بود.این ساختمان سال ١٩٣١ توسط رئیس جمهور وقت آمریکا هربرت هوور افتتاح شدورئیس جمهور با فشار دادن دکمه ای در واشنگتن چراغ های این ساختمان را در نیویورک روشن کرد.

برای بالا رفتن با آسانسور برای هر نفر 29دلار پرداخت شد که بسیار شگفت انگیز بود منظره شهر آسمان خراشهای نیویورک از بالای برج امپایر .بازدید برج حدود 4ساعت زمان لازم داشت . نکته جالب اینکه فیلم کینگ کونگ میمون غول پیکر در بالای این برج ساخته شده

نیویورک دارای بیشترین آسمان خراش ها در دنیا میباشد

کمپانی m and m اسمارتیس که در همه شهرهای بزرگ امریکا شعبه دارد

در امریکا هزینه انرژی بسیار پایین است و برخلاف بسیاری از سفرهای اروپایی واسیایی که به اقصی نقاط داشتیم ، در امریکا یخ ودستگاههای یخ ساز به وفور در همه هتلها بصورت رایگان دردسترس بود

روز بعداز نیویورک توسط اتوبوس بین شهری به طرف شهر واشنگتن حرکت کردیم .زمان رسیدن ما تا واشنگتن 5ساعت بود ولی جالب آنکه در امریکا هیچ خبری از ترمینالهای سازمان یافته و بزرگ با اتوبوسهای متنوع درجه یکی که در ایران است نبود و ترمینال در امریکا شامل یک سالن کوچک 30 نفره میباشد که هیچ خدمات دیگری به مسافران ارائه نمیدهد و ضمنا راننده اتوبوس هیچ وظیفه ای برای قرار دادن ساک وچمدان داخل صندوق های اتوبوس ندارد و هر مسافر شخصا خودش چمدانش را داخل صندوق اتوبوس قرار میدهد .نکته مثبت اینکه داخل اتوبوس ها سرویس بهداشتی تمیز ومرتب وجود دارد.بلیط اتوبوسی که ما البته از تهران خریداردی کرده بودیم گرانترین وبرای مرغوب ترین اتوبوس برای هر نفر 35دلار بود.

تقریبا اکثر راننده ها ی تاکسی و بسیاری از این گونه مشاغل را مهاجرین کشورهای محرومی مانند سومالی ،پاکستان،مصر،کنیا،لیبی،هند وچین و... انجام میدهند .امروز برنامه ما بازدید واشنگتن دی سی بود .ابتدا از راه آهن معروف شهر دیدن کردیم .راه آهن یونیون که جزو محبوبترین بناهای امریکا است . تمامی سایت های بازدید و دیدنی های واشینگتن در امتداد خیابان nation mall قرار دارد ، خیابانی که محل تفریح و گردهم آیی توریستها وهمچنین ورزشکاران در صبح زود میباشد. ابتدای این خیابان ساختمان کنگره ودر انتهای آن به یاد بود آبراهام لینکلن میرسیم که بازدید این خیابان و مکانهای دیدنی در امتداد آن حداقل 2روز زمان لازم دارد

یونیون استیشن

ساختمان پارلمان واشینگتن که البته به علت اینکه در حال ساخت بود موفق نشدیم عکس های جالبی از نمای بیرونی ساختمان بگیریم

ساختمان پارلمان واشینگتن که البته به علت اینکه در حال ساخت بود موفق نشدیم عکس های جالبی از نمای بیرونی ساختمان بگیریم کاخ کنگره جایگاه دائمی کنگره ایالات متحده آمریکا است، و در شهر واشنگتن دی. سی.قرار دارد. بر روی گنبد مرکزی بنا، مجسمه آزادی دیده می‌شود

کنگره محلی است که مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا در آن تشکیل می‌شود.وظیفه قانونگذاری بر اساس قانون اساسی بر عهده نمایندگان کنگره‌است و هر قانونی برای تصویب، نیاز به تائید هر دو مجلس کنگره وسنا دارد.در کنگره آمریکا نیز همانند بسیاری از پارلمان های دیگر یک مرکز بازدید مردم وگردشگران وجوددارد.

بعداز گذر از سکوریتی بسیار بالای ساختمان کنگره وارد ساختمان شدیم و به هر گروهی یک لیدر اختصاص میگرفت که در مدت زمان 3ساعت کلیه قسمتهای ساختمان کنگره و مجلس سنا و پارلمان امریکا را به ما نشان داد و توضیحاتی بسیار کامل نیز در اختیارمان قرار داد

سپس از ساختمان باشکوه کتابخانه کنگره دیدن کردیم .کتابخانه ملی کنگره آمریکا بازوی تحقیقاتی کنگره ایالات متحده، قدیمی‌ترین انستیتو فرهنگی آمریکا و بزرگ‌ترین کتابخانهٔ جهان است

در آگوست سال ۱۸۱۴ ارتش انگلستان با به آتش کشیدن ساختمان کنگره، کتابخانهٔ کوچک آن را نیز نابود کرد. یک سال بعد توماس جفرسون، رئیس جمهور بازنشستهٔ آمریکا، در ازای دریافت ۲۳۹۵۰ دلار، کتابخانهٔ شخصی خود را که حاوی ۶۴۸۷ جلد کتاب در موضوعات گوناگون هنری، فلسفی، ریاضیات، علوم پزشکی، روان‌شناسی و غیره بود، تقدیم کنگره کرد.

خدمات کتابخانهٔ ملی به نابینایان و معلولان جسمی، از برنامه‌های رایگان کتابخانهٔ ملی است.بیش از 134ملیون ماده کتابخانه ای و5هزار کارمند برای اداره کتابخانه در آن فعالیت دارند واحتیاج به ۸۰۰ کیلومتر قفسه جهت ذخیره سازی کلکسیون خود دارد.

عکس فوق تمامی رئیس جمهورهای ایالت متحده را در کتابخانه به ترتیب به تصویر کشیده است

گنجینهٔ کتب فارسی این کتابخانه حاوی کتب ارزشمندی همچون نسخه‌های خطی اسکندرنامه نظامی گنجوی، سفرنامه ناصرالدین شاهقاجار، شاهنامه فردوسی، اشعار عمر خیام، سعدی شیرازی، و تفسیر سیزده جلدی مثنوی مولانا جلال الدین بلخی اثر سید محمد تقی جعفری می‌باشد.از سال ۲۰۰۴ تاکنون، کتابخانه ملی ایران با کتابخانه کنگره آمریکا روابط نسبتاً مفیدی داشته‌است.

فسیل مار که مربوط به 2000 سال پیش میباشد ودر کتابخانه کنگره نگهداری میشود

از موزه ملی تاریخ طبیعی آمریکا دیدن کردیم که عنوان پربازدیدترین موزه ملی جهان را به خود اختصاص داده. این موزه دارای مجموعه بزرگی از ۱۲۶ میلیون نمونه از گل و گیاه، حیوانات، فسیل ها، مواد معدنی، سنگ ها، شهاب سنگ ها و مصنوعات فرهنگی انسان‌ها است که توسط بیش از هزاران دانشمند و پژوهشگر جمع‌آوری شده و نگه داری می‌شود. عکس فوق درختانی است که بعداز گذشت ملیونها سال تبدیل به سنگ میشوند و جلوب درب ورودیی موزه این نمونه هارا به نمایش گذاشته اند

اسکلت دایناسور شصت و پنج میلیون ساله رکس که در سال 1392 شمسی به موزه تاریخ طبیعی در واشنگتن منتقل شد. « کَتی وانکل» که با کشف این فسیل در سال 1988 میلادی، مشهور شد، به اندازه دیگر گردشگران از انتقال فسیل به موزه اسمیتسونین تاریخ طبیعی، هیجان زده است

در سالنی در موزه تاریخ ملی عکسهای برگزیده عکاسان دنیا به نمایش گذاشته شده که فوق العاده بود

با اینکه گفته میشه این موزه ، کامل ترین موزه تاریخ طبیعی محسوب میشه ، اما موزه تاریخ طبیعی در شهر وین اتریش کامل تر وبزرگ تر بود ، خصوصا سمت تکامل انسان وحشرات وین بسیار کامل بود .اما قسمت مربوط به دایناسورها وزمین شناسی واشینگتن کامل تر از وین بود

سپس به طرف موزه هوافضای امریکا رفتیم که این موزه 2قسمت دارد.سمت راست مربوط به فضا و سمت چپ مربوط به صنایع هواپیما بود . که فکر میکنم قسمت فضای آن بسیار جذاب و زیبا بود

هواپیمای برادران رایت که در قسمت هواپیمایی موزه به نمایش در آمده

این قسمت مربوط به صنایع فضایی بود که انواع واقسام سفینه ها و...فضایی را نشان میدهد

فضاپیمای آپولو یازده که به شکلی بسیار جالب در موزه نگهداری و نمایش داده میشود

لباس فضا نوردان اولیه

تلسکوپ ویلیامز قدیمی ترین وبزرگترین تلسکوپ دنیا

فضا پیمای سایوز داخل موزه هوافضا رستورانهای متعددی داشت که بهترین مکان برای صرف ناهار بود

موزه ها در آمریکا به غیر از موزه متروپلیتن نیویورک ، همگی رایگان واز 9صبح تا 5:30 عصر باز هستند سپس از موزه ملی واشینگتن که شامل تاریخ کامل سرخپوستان آمریکایی به همراه سازها وصنایع دستی ، فرهنگ و...میباشد دیدن کردیم.نگهبان ورودی موزه به چند تا از بچه های ما شماره تماس وایمیل داد که حتما با او تماس بگیرند وخیلی مشتاق زندگی و تحقیق در ایران بود،میگفت اصلا امریکا را دوست نداره

توخیابابونهای واشینگتن پر بود از این سنجابهای دوست داشتنی

به طرف یادبود جرج واشنگتن رفتیم جرج واشینگتن از رهبران انقلاب آمریکا و نخستین رئیس‌جمهور آمریکا بود، این سمت را از سال ۱۷۸۹ تا سال ۱۷۹۷ در دست داشت. او از گروهی از مردم مسلح به کمک دولت‌های فرانسه و اسپانیا ارتش بزرگی ساخت که نهایتاً موفق به شکست نیروهای بریتانیایی در جنگ انقلاب آمریکا (۱۷۸۳-۱۷۷۵) شدند

روز بعد باران شدیدی میبارید و بایستی بازدیدهای خیابان نشنال هیل را به پایان میرساندیم .ابتدا از ساختمان کاخ سفید دیدن کردیم .کاخ سفید محل کار و اقامت‌گاه رسمی رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا است. ساختمان کاخ سفید شامل شش طبقه‌است.جان آدامز اولین رئیس جمهور آمریکا بود که در کاخ سفید اقامت نمود و از آن دوران کاخ سفید همواره محل اقامت رئیس جمهور وقت آمریکا بوده‌است. دورتادور محوطه کاخ سفید را نرده های آهنین گذاشته بودند و بازدید کنندگان از بیرون این حصار از کاخ سفید عکس میگیرند.وقتی ما کنار کاخ ریاست جمهوری بودیم ، خبردار شدیم که اوباما به همراه خانواده برای تعطیلات سال نو به هاوایی سفر کرده اند

سپس از یادبود آبرهام لینکلن بازدید کردیم . کشور امریکا ارزش وجانگاه خاصی برای رئیس جمهورهای خود قایل است .آبراهام لینکلن به عنوان نخستین رئیس جمهور از حزب جمهوری خواه آمریکا است البته او بدین جهت مشهور است که به تاریخ برده‌داری در آمریکا خاتمه داد و پایه‌گذار خرد ورزی، آزادی، برابری، دموکراسی و احیاگر اندیشه‌های والای انسانی بود.

لینکلن توسط یک بازیگر تئاتر متعصب طرفدار برده داری به نام جان ویلکس بوث مورد اصابت گلوله قرار گرفت و در صبح روز ۱۴ آوریل ۱۸۶۵ درگذشت. یادبود و گرامیداشت آبراهام لینکلن، یکی از محبوبترین رئیس جمهوران آمریکا،گستره وسیعی در اقصی نقاط امریکا وجهان دارد.• صدور «اعلامیه آزادی بردگان» در ۱۸۶۲ و افزودن آن به متمم سیزده قانون اساسی ایالات متحده آمریکا از مهمترین کارهای لینکلن بود

یادبود توماس جفرسون، سومین رئیس جمهور آمریکا که سالانه 2 میلیون بازدید کننده دارد

امشب شب یلدا بود و برای بزرگداشت این شب همگی به پیست اسکیت روی یخ رفیتم که کافه شاپ بزرگی در محوطه اش داشت و بعداز لذت بردن از بازی اسکیت ، به صرف چای وقهوه مشغول شدیم.در شبهای کریسمس بیشتر از بقیه شبها ، عشاق و مردم اهل دل و اهل ورزش به ورزش اسکی روی یخ مشغول میشوند واین یکی از سرگرمیهای شبانه ایام کریسمس است .یکی از دوستان ماکتاب حافظی همراه داشت و ما تفالی به دیوان حافظ زدیم هر آنکه جانب اهل خدا نگه دارد خداش در همه حال از بلا نگه دارد
حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست
که آشنا سخن آشنا نگه دارد

روز بعداز هتل هالیدی این واشنگتن توسط 3دستگاه تاکسی به طرف فرودگاه دالاس در 40 کیلومتری واشنگتن حرکت کردیم .جالب بود که موقع پرداخت هزینه متوجه شدیم تاکسی متر هر کدام از تاکسی ها یک نرخ را نشان میدادند ، ولی به طور میانگین برای هر تاکسی 70دلار پرداخت کردیم. سیستم داخل تاکسی ها جالب بود ، پشت صندلی جلو دو عدد مانیتور قرار دارد ، یکی از مانیتورها ، اطلاعات وبیوگرافی کامل راننده تاکسی را نشان میدهد و همچنین نرخ و سرعت وزمان حرکت را .مانیتور دیگر برای مسافتهای طولانی تر موزیک وفیلم و...را پخش میکند .در پروازهای داخلی در همه ایر لاین ها فقط یک چمدان که وزن واندازه اش مهم نبود با هزینه 25دلار برای هر نفر در قسمت بار هواپیما تحویل گرفته میشود.بار همراه مسافر بدون محدودیت در تعداد و وزن چمدان ها وفقط با رعایت سایز چمدان انجام میشد و بردن مواد خوراکی ومیوه آزاد بود به غیر از مایعات وماست که مجاز نبود .داخل هواپیما هم فقط با آب و قهوه و چای پذیرایی شدیم . جالبه که ما بیشترین امریکایی ها را در این سفر در پرواز داخلی دیدیم و در شهرها بیشتر مهاجرین و توریستها دیده میشوند.بعداز یک پرواز 6ساعته به سانفرانسیسکو رسیدیم و ساعت دوباره 2ساعت به جلو رفت واختلاف ساعت ما با تهران شدحدود 12ساعت.بعداز تحویل اتاقها در هتل ، شب را به مرکز شهر سانفرانسیسکو رفتیم که یونیون نام داشت وحال وهوای کریسمس هم بسیار در آنجا زنده بود

سان‌فرانسیسکو چهارمین شهر بزرگ ایالت کالیفرنیای ایالات متحده آمریکا است.برنامه امروز ما ابتدا بازدید جزیره وزندان آلکاتراز بود.جزیره آلکاتراز جزیره کوچکی است در خلیج سانفرانسیسکو به معنی پلیکان در زبان اسپانیولی وتا سال‌ها پیش به عنوان امن‌ترین زندان در جهان به شمار می‌رفت.اما امروزه این جزیره به مکانی تاریخی و طبیعی تبدیل شده

آلکاتراز از 1850 تا 1963 کاربردنظامی و زندان داشته ، زندانی که هیچ فراری از آن موفقیت آمیز نبوده ومقر جنایتکاران حرفه ای چون آل کاپون (پرنده باز آلکاتراز)،رابرت فرانکلین استرود وآلوین کارپیس بوده . در سال ۱۹۶۳، به دستور رابرت اف کندی، این زندان وتبعیدگاه که حدود ۲۵۰ زندانی در آن اقامت داشتند برای همیشه تعطیل شد.علت تعطیلی زندان ، آلوده کردن آب خلیج سانفرانسیسکو وهزینه سنگین اداره زندان بوده.

برای رسیدن به جزیره وزندان آلکاتراز بایستی بلیط کشتی را از ماهها قبل رزرو میکردیم وبا یک کشتی 500نفره بزرگ سفر آبی نیم ساعته را تا جزیره تجربه کردیم

جالب این است که هیچ فرار موفقی در این تبعیدگاه ثبت نشد و از بین ۳۶ نفر زندانی که اقدام به فرار کردند، ۷ نفر با شلیک گلوله به قتل رسیدند، ۲ نفر غرق شدند، ۵ نفر مفقودالاثر شدند و بقیه مجدداً توسط ماموران زندان دستگیر شدند. اما دو زندانی موفق به فرار از جزیره شدند، یکی در سال ۱۹۴۵ و دیگری در سال ۱۹۶۲ که هردو دستگیر و مجدداً به زندان برگردانده شدند

از دیگر فرارهای معروف مربوط به سه زندانی یکی به نام فرانک موریس و برادران انگلین بوده که سال ۱۹۶۲ از سلول‌هایشان ناپدید شدند، داستان این فرار در فیلمی به نام “فرار از آلکاتراز” به تصویر کشیده شده است. با وجود شواهد اندکی که مبنی بر اثبات کشته شدن این سه تن یافته شد، آنها را غرق شده فرض کرده و در لیست گمشدگان قرار دادند

در یک قسمتی از زندان لیست تمام زندانیان سیاسی دنیا از جمله ایران با ذکر نام کشورها در زندان قرار داده شده

این جزیره محل سکونت کارکنان زندان و خانواده‌هایشان نیز بوده و امروزه همه ساله با حضور ساکنان جزیره در دومین هفته ماه اوت جشن سالگرد افتتاح زندان آلکاتراز بر‌گزار می‌شود.بازدید زندان حدود 5ساعت زمان لازم داشت

بعدازصرف ناهار واستراحتی کوتاه در هتل ، به طرف محله لومبارد رفتیم .جایی که پر شیب ترین خیابانهای ایالت کالیفرنیا در آنجا است این خیابان عجیب یک چهارم مایل است و محدودیت سرعت 5 مایل در ساعت است در دو طرف این خیابان گران قیمت ترین خانه ها، عمارت ها و آپارتمان های سن فرانسیسکو قرار دارند که بسیار طرفدار دارند.این خیابان به صورت مارپیچ وبا شیب 27درصدی ساخته شده

یکی از نمادهای سانفرانسیسکو ،تک واگنهای مسافری قدیمی که یکی از تفریحات توریستها سوار شدن بر این واگنها است

این هم آسفالتهای خراب در خیابانهای شهرهای آمریکا که خصوصا در سانفرانسیسکو ولوس آنجلس ، آسفالت ترمیم نشده خیابان های حسابی ما را حیرت زده کرد.جالبه بدونین که راننده ها ی تاکسی در آمریکا همگی دنبال گرفتن انعام از مسافر هستند مثلا اگر 15دلار کرایه تاکسی بشه وشما 20 دلار بدین بقیه پول شما را بابت انعام برمیدارند و برای ما درسی شد که در کشور خودمان بخاطر بقیه کرایه تاکسی انقدر با راننده ها بحث نکنیم

در انتهای محله لومبارد به برج کوئین رسیدیم.

سان فرانسيسکو به داشتن تپه هاي بلند شهرت دارد.ارتفاع اين تپه ها گاهي به 30 متر هم ميرسد.ناب هيل , راشن هيل و بلندي هاي پاسيفيک ازمعروف ترين تپه هاي شهرهستند که ما راشن هیل را انتخاب کردیم واز آنجا از بالای برج نمای خیلی خوبی به جزیره آلکاتراز و دریا داشتیم

امشب شب کریسمس هست و در کلیساهای شهر خصوصا کلیسای جامع کاتولیک مراسم خاصی داشتند . برنامه ساعت 10 شب شروع میشد.ابتدا کشیش کلیسا شروع به خواندن آیاتی از انجیل نمودند و سپس موسیقی زیبا ودلنشینی به همراه گروه کر نواخته شد

کشیش ،دعاهای خاصی به شراب و نان مخصوص میخواند و بعداز ساعت 12 همگی افراد حاضر به هم دست دادند واعم از مسیحی وغیر مسیحی و هر ملیتی به هم دست میدادند وگاهی یکدیگر را میبوسیدند .سپس همگی در صفی منظم ایستادیم و نان وشراب مخصوص را از دستان کشیش دریافت کردیم .بعداز آن با موسیقی عرفانی و شادی که به شکل زنده اجرا میشد

بعداز شرکت در مراسم حدود ساعت1:00صبح بود که پیاده به طرف هتل برگشتیم . این بار از میان بی خانماهای شهر عبور کردیم که البته امشب وضع بهتری از بقیه شبها داشتند ، خبر دار شدیم که در شب کریسمس با مواد ضد عفونی و خوشبو کننده زمینهایی که این بی خانمانها زندگی میکنند را شست وشو میدهندو بین آنها غذا پخش میکنند . اما در بیشتر مواقع دیگر بی خانمانهای آنجا میان ادرارخودشان و کنار زباله های شهر زندگی میکنند ودر پیاده روها بوی تند مواد مخدر گرس و ماری جوانا استشمام میشد .بعضی وقتها میدیدیم که بینشان پایپ به همراه مواد مخدر رد وبدل میشد

امروز صبح برنامه بازدید از پارک گلدن گیت را داشتیم یک پارک شهری بزرگ 4کیلومتری با پلان مستطیل پارک گلدن گیت هم‌شکل با سنترال پارک نیویورک است ولی مساحت آن ۲۰ درصد بیشتر از سنترال پارک است. پارک گلدن گیت با سالانه ۱۳ میلیون بازدیدکننده، سومین پارک پربازدید ایالات متحده است.

امروز بعداز گشتی دیگر در محله های فرعی لومبارد ، به طرف پل معلق گلدن گیت رفتیم ، پلی که از نمادهای اصلی آمریکا بعداز مجسمه آزادی است .پل در سال 1937 گشایش یافت وتا در ۱۹۶۴ با طول 1300متر طولانی‌ترین پل معلق دنیا به حساب می‌آمد. پل گلدن گیت با هزینه ۳۵ میلیون دلار ظرف مدت ۴ سال در سانفرانسیسکو ساخته شد.این پل تنها مکانی بود که ما در کل سفرمان ، عوارض جاده ای پرداخت کردیم

دیدگاه اصلی پل نارنجی رنگ گلدن گیت بعد از گذشتن از روی پل است .۳۰ نفر در هنگام ساخت این پل از روی آن سقوط کردند که یکی از دلایل اصلی سقوط آنها وزش بادهای شدید منطقه است .محدودیت سرعت روی پل 70 کیلومتر در ساعت است .رنگ این پل نارنجی متمایل به قرمز، معروف به نارنجی بین‌المللی است. این رنگ برای هماهنگی این پل با محیط اطراف خود و جلوه بیشتر آن در مه و غبار (که از شرایط آب و هوایی ویژه آن منطقه است) انتخاب شده است.

ارتفاع پل 75متر از سطح آب هست ودر پل گلدن گیت بیش از هر جای دیگر جهان خودکشی صورت می‌گیرد. پرنده ها نیز پس از یک سقوط ۴ ثانیه‌ای با سرعت حدوداً ۱۲۰ کیلومتر بر ساعت به آب می‌خورند. بیشتر پرندگان از اثر ناشی از آسیب تماس با آب می‌میرند. فقط در سال 2013 تعداد 46 خودکشی موفق داشته است ،ضمن اینکه کشور امریکا اولین رتبه درصد خودکشی جهان را دارا میباشد

بعداز گذر از پل گلدن گیت به طرف دهکده ساسالیتو حرکت کردیم . که البته بیشتر به یک شهر کوچک شبیه بود .شهری با معماری طبقاتی شبیه به هورامانات کردستان خودمان ، اما در مقیاسی بسیار بزرگتر و البته خیلی شیک و گران قیمت .ساسالیتو محل زندگی و تعطیلات گذرانی ثروتمندترین مردم ایالت کالیفرنیا است ما نیز برنامه پیاده روی داخل خیابانها وکوچه های دهکده ساحلی و البته کوهستانی وجنگلی ساسالیتو داشتیم



طیف وسیعی از مهاجران ثروتمند در آمریکا را ایرانی های مقیم آنجا به خود اختصاص داده اند . مثلا صاحب این مغازه یک خواهر وبرادر ایرانی بودند در دهکده ساسالیتو که اجناس خیلی خیلی گران قیمت شب کریسمس را ساخته ومیفروختند

داخل مغازه که رفتیم فضای بسیار زیبایی را حس کردیم که مملو بود از انرژی بابا نوئل و کریسمس و حضرت مسیح و... قیمت هر کدام از این درختان کریسمس فوق العاده مجلل، حدود 4هزار دلار بود .برای خواهر برادر مغازه دار ایرانی ؛خیلی جالب بود که ما به عنوان توریست در این شب به دهکده ساسالیتو اومده بودیم



توی شهرهای مختلف تو امریکا ، افراد چاق مفرط خیلی زیاد دیده میشوند . چاقهای زیادی دیدیم که شاید توی ایران در سال یکی هم در سال دیده نشه . این هم یه آقا پسر آمریکایی که کل نیم ساعتی که توی رستوران نشسته ؛ همزمان داره هم نوشابه میخوره و هم گیم نت بازی میکنه، شاید این پسر ،آینه تمام نمای یک آدم چاق مفرط امریکایی در سالهای آینده باشه

بعداز 3شب اقامت در سانفرانسیسکو به طرف بیکرز فیلد حرکت کردیم .مقصد اصلی ما دیدار درختان غول پیکر سکویا در پارک ملی سکویا در مسیر شهر بیکرزفیلد میباشد . این شهر در شهرستان کرن در ایالت کالیفرنیا قرار دارد و یکی از قطبهای بزرگ کشاورزی ودامپروری ایالت متحده امریکا است .

گاوداری های چندین هزار راسی در این منطقه فراوان دیده میشدند





سرتاسر جاده اصلی کانالهای آب عریضی قرارداده شده تا بتوانند آبیاری های دوره ای مزارع را به راحتی انجام دهند



گردشگران بسیاری در سفر در آمریکا خودروی شخصی خود را هم به پشت کاروان متصل میکنند وبا خود همراه میکنند ولی در سایر نقاط جهان از جمله اروپا ، اینچنین نیست .ضمن اینکه خودروهای کاروان در آمریکا نیز به مراتب اندازه ای دوبرابر کاروانهای اروپا را دارد

بعداز حدود 4ساعت رانندگی از سانفرانسیسکو به جاده فرعی رسیدیم که به سکویا پارک منتهی میشد . ابرهای سیاهی که در ارتفاعات دور دست روبروی جاده دیده میشد حکایت از روزی پر ماجرا برای ما داشت

در این جاده فرعی پر بود از باغات نارنج و پرتقال بدون حصار که البته هیچ ماشینی در کنار این درختان برای جمع آوری میوه هایی که روی زمین ریخته شده بود توقف نمیکرد

در مسیر از بچه های گروه سوال کردیم که آیا تمایل به صرف ناهار دارند یا خیر ، البته با ترفند لیدر توری خودمون یه جوری سوال کردیم که همگی جوابشون منفی بشه . یعنی اگه میخواستیم وقت برای ناهار بزاریم به احتمال زیاد روشنایی روز و بازدید درخت غول را از دست میدادیم

تابلوی سکویا پارک که از اینجا به بعد جاده دارای پیچ های تند وپرشیب میشد

بعداز طی 40 کیلومتر به ورودیه پارک ملی رسیدیم در آنجا باجه هایی قرار داشت که بابت هر ماشین مبلغ 20 دلار میگرفت و بروشورهایی که حاوی اطلاعات مصور سکویا پارک میشد در اختیارمان گذاشت و تاکید کرد که بعداز 20 کیلومتر برای ادامه مسیر در زمستان حتما زنجیر چرخ استفاده نمایید که البته خیلی هم لزومی نداشت

در مسیر جاده به دره های دوطرف که نگاه میکردیم ، میشد آثار زیادی از رد حیواناتی مانند خرس قهوه ای و گرگ و گوزن و...را مشاهده کرد ، هر چه بالاتر میرفتیم مه غلیظ تر و بارش برف نیز بیشتر میشد.چیزی که انگیزه ما را برای ادامه مسیر تقویت میکرد این بود که با افزایش ارتفاع ، قطر درختان جنگل نیز بیشتر و بیشتر میشد ، گویی درختانی که قدمت بیشتری داشتند در ارتفاعات بالاتر مجال بیشتری برای ادامه زندگی وبقا داشتند



بالاخره به درخت ژنرال شرمن رسیدیم ،بزرگترین ارگانیسم زنده غیر جنسی .درخت ژنرال شرمن نام یک درخت سکویای غول‌پیکر است که به افتخار ویلیام شرمن نام‌گذاری شده است. ارتفاع آن 85متر است. حجم تنه این درخت ۱۴۸۷ متر مکعب برآورد شده‌است و این مسئله جنرال شرمن را بزرگترین ارگانیسم زنده غیر جنسی بر حسب حجم در دنیا می‌کند.سن تقریبی این درخت 2700 سال برآورد می‌شود.

حجم تنه درخت سکویا را با درختانی که در پشت آن قرار گرفته اند مقایسه کنین تا راحت تر بتوانید مقیاسی از عظمت این درخت را در ذهن خود به خاطر بسپارید

در هوای سرد ومه آلود جنگل حس غریبی بر ما چیره شده بود ، گویی سرما ، تشنگی ، گرسنگی ، تاریکی و هیچ چیز دیگری روی جسم ما اثر نمیکرد و همگی غرق در عظمت این موجود یگانه وحیرت انگیز شده بودیم ؛درخت غول

مسیر برگشت را در حالی در پیش گرفتیم که تعداد 4دستگاه ماشین نیز پشت سر ما در مسیر برگشت بودند . از جایی که برگشتیم بازهم میشد ادامه مسیر داد و از آبشار و غار و حیات وحش منطقه نیز دیدن کرد ولی جنگل کاملا رو به تاریکی میرفت و روز بسیار کوتاه بود

ناهار را که البته شام بود در مسیر برگشت در کنار یکی از کمپهای پارک ملی خوردیم ، پلوی آمریکایی طبخ شده در پلوپز به همراه خورش قیمه بادمجان شاید با آن گرسنگی خوشمزه ترین قیمه بادمجونی بود که به عمرمون خورده بودیم . شب حدود ساعت 22:00بود که به هتلمان در بیکرز فیلد رسیدیم . صبح که بیدار شدیم به دنبال بنزین برای اجاق بنزینی مان بودیم و متوجه شدیم که باید از سوپر مارکت کنار پمپ بنزین ،گالن های مخصوص حمل بنزین بخریم . وقتی گالن را خریدیم متوجه شدیم که داخل سوپر مارکت چوبهای درختان را با بسته بندی های بسیار مرتب در قفسه های مخصوص برای فروش قرار دادند ومتوجه شدیم که چوب در این مملکت چقدر با ارزشه که اینچنین بهش احترام گذاشته میشه ، کاش ...

چیز دیگه ای که در سوپر مارکت توجه ما را جلب کرد ، بازهم فراوانی یخ در این کشور بود واز اون هم بیشتر این نوشابه های شیشه ای که خاطرات دوره کودکی ما را همیشه زنده میکنه ، توی سوپرهای بیکرز فیلد دیده میشه

بعداز یک شب اقامت در بیکرز فیلد مسیر را به طرف ایالت نوادا و دره مرگ یا دیث ولی ادامه دادیم هنوز در شهرستان کرن در ایالت کالیفرنیا هستیم .شهرستان کرن از بزرگترین تولید کننده های نیروهای هیدرو الکتریکی ، توربین بادی است

کرن همچنین بزرگترین شهرستان تولیدکنندهٔ نفت در کالیفرنیا می‌باشد. بیش از یک دهم نفت آمریکا در این شهرستان تولید می‌شود و سه تا از پنج منطقهٔ بزرگ نفتی ایالت متحده در این شهرستان قراردارد. همچنین کرن دارای ثروت‌های معدنی مانند طلا، بوریت و کرنیت می‌باشد.

برنامه امروز ما گذشتن از ایالت آریزونا و رسیدن به ایالت نوادا وصحرای نوادا ودیدار دره مرگ و کویر دیث ولی میباشد . منطقه ای که جویندگان طلا سالها قبل تا سر حد مرگ به دنبال طلا ، در این منطقه کاوش میکردند

بدون شرح



دره مرگ پست ترین نقطه در نیمکره غربی جهان نیز به شمار می آید

در نقاط مختلف این دره، آبگیرهای نمکی، نمکزارها و تپه های آتشفشانی عجیبی دیده می شود. با وجود این، خرگوشها، موشها، کانگوروها، مارمولکها و جانوران صحرایی بسیاری در آن زندگی می کنند. با شروع بارندگیهای اندک بهاری، نیز انواع گلهای وحشی، علف و بوته هایی که با زمین های نمکی سازگارند، در آن ظاهر می شوند.



ارتفاع پست ترین قسمت دره مرگ 86 متر پایین تر از سطح آب های آزاد است.در سال 1850، گروه بزرگی از جویندگان طلا به همراه ارابه های خود به این منطقه سفر کردند و بسیاری از آنان در اثر گرما، تشنگی و خستگی بیش از حد، از پای درآمدند. روزی که این گروه؛ راه اصلی نجات را یافتند و امداد گران آنها را نجات دادند ، یکی از اعضای گروه رو به سوی کویر کرده و میگوید خدانگهدار دره مرگ و بعداز آن کتابی تحت همین عنوان نگارش میکند که بعداز آن این منطقه نام دره مرگ را به خود گرفت



این منطقه به زمین گلف شیاطین معروف است



این ارابه ها که در کنار کمپ کویری نگهداری میشود ، مربوط به جویندگان طلابوده که زمانی از فرط گرسنگی ، چهارپایان خود را که ارابه ها را میراندند میخوردند

متوجه شدیم که بسیاری از فیلمهای وسترن در این منطقه ساخته واجرا شده

کمپ کویری دره مرگ که تنها نقطه ای در منطقه بود که کافه و اقامتگاه و سرویس و... برای گردشگرانی که از راههای دور به اینجا سفر کرده اند داشت



بوته های درختان طاق وگز که خاص مناطق کویری در سرتاسر دنیا میباشد

باورتون نمیشه که در یک منطقه نسبتا کوچکی تعدادی تپه های ماسه بادی بود که جمعیت زیادی از گردشگران در آنجا حضور داشتند که خدا میدونه این همه توریست چه راههای طولانیی را برای دیدار شورابه های کویری و ماسه های بادی ، طی کرده اند بیشترین گردشگرانی که در منطقه کویری دره مرگ دیدیم ، توریستهای هندی بودند که گویا کویرهای ایران را دورتر از کویرهای آمریکا میپندارند که اینهمه راه طولانی را برای دیدار مواهب کویری به آمریکا آمده بودند وشاید هم ......
وافسوس که ما چه فراوان در کشورمان از این تپه ها داریم وچه اندک گردشگرانی داریم که از اقصی نقاط دنیا تپه های کویری ما را لمس کرده باشند

انقدر توی ایران خودمون از این کویرهای زیبا داریم که دوستانمان ترجیح دادند فقط از داخل ماشین از این تپه ها عکس بگیرند

نبکاهای کویری و یا گلدان های نمکی که بزرگترین این نبکاها در کویر لوت استان کرمان ، ریشه دارد

یکی از پدیده هایی که ایالت نودا بسیار به آن افتخار میکند و عکس آن روی گیفت شاپ ها و سوغاتی فروشی هاش دیده میشه ، گرگهای زیبای دره مرگ است که ما دوتا از این ماده گرگ های دوست داشتنی را در منطقه دیدیم



در انتهای مسیر در این منطقه به شوره زارها ورودخانه های نمکی برخوردیم که برای سهولت پیاده روی گردشگران و همچنین برای اینکه کمترین آسیب به بافت کویری ونمکی منطقه وارد بشه ، اینگونه با چوب مسیر سازی کرده بودند



پلیگونهای تخم مرغی شکل نمکی

Wednesday, June 8, 2016

How Do Animals Keep from Getting Lost?


How Do Animals Keep from Getting Lost?



A huge variety of animals seem capable of reading Earth’s geomagnetic field
. The question is how they do it. ILLUSTRATION BY NATALIE ANDREWSON
Every three years, the Royal Institute of Navigation organizes a conference focussed solely on animals. This April, the event was held southwest of London, at Royal Holloway College, whose ornate Victorian-era campus has appeared in “Downton Abbey.” For several days, the world’s foremost animal-navigation researchers presented their data and findings in a small amphitheatre. Most of the talks dealt with magnetoreception—the ability to sense Earth’s weak but ever-present magnetic field—in organisms as varied as mice, salmon, pigeons, frogs, and cockroaches. This marked a change from previous years, Richard Nissen, a member of the Institute, told me, when a range of other navigation aids were part of the discussion: landmarks, olfactory cues, memory, genetics, polarized light, celestial objects. “Everyone now seems completely sold on the idea that animal navigation is based on magnetism,” Nissen said. Human-centric as it sounds, most of the conference’s attendees believe that animals possess a kind of compass.
Scientists have sought for centuries to explain how animals, particularly migratory species, find their way with awesome precision across the globe. Examples of these powers abound. Bar-tailed godwits depart from the coastal mudflats of northern Alaska in autumn and set out across the Pacific Ocean, flying for eight days and nights over featureless water before arriving in New Zealand, seven thousand miles away. If the birds misjudge their direction by even a few degrees, they can miss their target. Arctic terns travel about forty thousand miles each year, from the Arctic to the Antarctic and back again. And odysseys of this sort are not limited to the feathered tribes. Some leatherback turtles leave the coast of Indonesia and swim to California, more than eight thousand miles away, then return to the very beaches where they hatched. Dragonflies and monarch butterflies follow routes so long that they die along the way; their great-grandchildren complete the journey.
Although the notion of a biocompass was widely disparaged in the first half of the twentieth century, the evidence in favor of it has since become quite strong. In the early nineteen-sixties, a German graduate student named Wolfgang Wiltschko began conducting experiments with European robins, which he thought might find their way by picking up radio waves that emanated from the stars. Instead, Wiltschko discovered that if he put the robins in cages equipped with a Helmholtz coil—a device for creating a uniform magnetic field—the birds would change their orientation when he switched the direction of north. By the start of this century, seventeen other species of migratory bird, as well as honeybees, sharks, skates, rays, snails, and cave salamanders, had been shown to possess a magnetic sense. In fact, practically every animal studied by scientists today demonstrates some capacity to read the geomagnetic field. Red foxes almost always pounce on mice from the northeast. Carp floating in tubs at fish markets in Prague spontaneously align themselves in a north-south axis. So do dogs when they crouch to relieve themselves, and horses, cattle, and deer when they graze—except if they are under high-voltage power lines, which have a disruptive influence.
The only problem is that no one can seem to locate the compass. “We are still crying out for how do they do this,” Joseph Kirschvink, a geobiologist at the California Institute of Technology, said. “It’s a needle in the haystack.” Kirschvink meant this almost literally. In 1981, as a Ph.D. student at Princeton University, he proposed that magnetite, a naturally occurring oxide of iron that he had found in honeybees and homing pigeons, was the basis of the biocompass. Even a handful of magnetite crystals, he wrote at the time, could do the trick. “One equivalent of a magnetic bacteria can give a whale a compass—one cell,” he told me. “Good luck finding it.” Even in animals smaller than a whale, this is no easy task. Throughout the two-thousands, researchers pointed to the presence of iron particles in the olfactory cells of rainbow trout, the brains of mole rats, and the upper beaks of homing pigeons. But when scientists at the Research Institute of Molecular Pathology, in Vienna, took a closer look, slicing and examining the beaks of hundreds of pigeons, they found that the iron-rich cells were likely the product of an immune response—nothing to do with the biocompass. The study’s lead researcher, David Keays, has since turned his focus to iron-containing neurons inside the pigeons’ ears.
The search for the biocompass has extended to even smaller scales, too. In 1978, the German biophysicist Klaus Schulten proposed that birds’ innate sense of direction was chemical in nature. According to his theory, incoming light would hit some sort of sensory mechanism, which Schulten hadn’t yet pinpointed, and induce a transfer of electrons, triggering the creation of a radical pair—two molecules, each with an extra electron. The electrons, though slightly separated, would spin in synchrony. As the bird moved through the magnetic field, the orientation of the spinning electrons would be modulated, providing the animal with feedback about its direction. For the next twenty years, it remained unclear which molecules could be responsible for such a reaction. Then, in 2000, Schulten suggested an answer—cryptochromes, a newly discovered class of proteins that respond to blue light. Cryptochromes have since been found in the retinas of monarch butterflies, fruit flies, frogs, birds, and even humans. They are the only candidate so far with the right properties to satisfy Schulten’s theory. But the weakest magnetic field that affects cryptochromes in the laboratory is still twenty times stronger than Earth’s magnetic field. Peter Hore, a chemist at Oxford University, told me that establishing cryptochromes as the biocompass will require at least another five years of research.

At the conference, the magnetite and cryptochrome researchers made up distinct camps, each one quick to point out the opposing theory’s deficiencies. One person stood alone: Xie Can, a biophysicist at Peking University. Xie spent six years developing a kind of unified model of magnetic animal navigation. Last year, he published a paper in Nature Materials describing a protein complex that he dubbed MagR, which consists of iron crystals enveloped in a double helix of cryptochrome—the two main theories rolled into one. Xie has yet to win over other researchers, some of whom believe that his findings are the result of iron oxide contaminating his lab experiments. (Keays has said that he will eat his hat if MagR is proved to be the real magnetoreceptor.) But at the end of the conference, with one mystery of animal navigation after another left unanswered, Xie told me that he felt more confident than ever of his and his colleagues’ model. “If we are right, we can explain everything,” he said. Michael Walker, a biologist at the University of Auckland, was more circumspect. If history is any indication, he said, many of the current hypotheses about how the biocompass works will turn out to be wrong.

Finding the Way Back

Finding the Way Back

Many of the world’s traditional navigation systems have been lost to time or replaced with technology.  
Many of the world’s traditional navigation systems have been lost to time or replaced with technology. Photograph by Wilson Lee / Son Gallery / Getty
The Harvard professor John Huth first offered his course “Science of the Physical Universe 26: Primitive Navigation” in 2007. Since then, he has taught around five hundred undergraduates about the rudiments of analogue way-finding (sun, stars, tides, weather, wind) in a range of cultures (Berber, Norse, Polynesian, early European). Huth is an experimental particle physicist; he was involved in the discovery of both the top quark and the Higgs boson. He is also an avid outdoorsman and, when it comes to navigation, a smartphone and G.P.S. skeptic. “All empiricism has to start with stuff that is immediately palpable to you,” he told me recently. “The march of education, especially in the sciences, has been divorced from that reality, and I think that’s where you have to start.” He began one of his lectures this spring with a question: “Which way is the wind blowing outside? Anyone notice?” The assembled students, about fifty in all, were silent. “Southeast?” one ventured. “Northeast,” Huth said.
As a species, humans lack many of the biological gifts that allow other animals to get around. A loggerhead turtle, for example, begins to take its bearings within a couple of hours of hatching, using magnetite crystals in its brain to sense Earth’s magnetic field. (Spiny lobsters, monarch butterflies, and termites have similar compasses.) Honeybees get from nectar to hive and back in part by judging the position of the sun, which they can sense, even on a cloudy day, from patterns in polarized light. Where biology has failed humans, we have substituted culture. Throughout our evolutionary history, we have created ad-hoc systems of knowledge that organize environmental information and make it transmissible to the next generation. Often, difficult and monotonous landscapes—desert, sea, ice—resulted in more intricate systems. Several thousand years before the magnetic compass was invented, Pacific Islanders had worked out how to navigate by star compasses and read ocean swells for information about nearby land. (Part of Huth’s summer vacation this year will be spent in the Marshall Islands, learning similar techniques from local sailors.)
In some places, navigational traditions became inextricable from spiritual cosmologies. The Europeans who settled Australia considered the Aboriginal peoples to be idle wanderers of the bush, but in fact many of them travelled along songlines—paths with songs attached to them that commemorate the passage of primordial beings who created the world. The words of the songs described the continent and the routes across it. One Aboriginal group, in particular—speakers of Guugu Yimithirr, a traditional language of Far North Queensland—uses an absolute rather than an egocentric perspective to describe space (in other words, not “Move to your left” but “Move southeast”). According to the psycholinguist Stephen Levinson, this has given them an almost superhuman capacity to orient themselves, night or day, using both relatively commonplace cues, such as sun and seasonal winds, and more specialized ones, such as the appearance of sand dunes and termite mounds. Levinson concluded, with admiration, that the Guugu Yimithirr speakers achieve “in software what pigeons apparently achieve in hardware.”
Many of the world’s navigation systems have been lost to time or replaced with technology—or, in the case of the songlines, damaged through cultural oppression. For the British author and self-styled “natural navigator” Tristan Gooley, their disappearance signifies a cultural and philosophical impoverishment. “By using a GPS to find our way instead of clues available in the world itself, we devalue the experience of traveling anywhere,” he told me in an e-mail. And there may be neurological consequences, too. We build cognitive maps in the hippocampus, the same area in which episodic memory and future planning take place. Advanced technologies insure that we use our brains as little as possible. In a series of studies in 2010, a group of researchers at McGill University, in Montreal, reported that exercising spatial memory and way-finding in everyday life increases hippocampal function and gray matter, whereas underuse of these functions in older adults may contribute to cognitive impairment. (One of the researchers, Véronique Bohbot, told the Boston Globe that she no longer uses satellite-navigation devices.)
As part of his course, Huth asks his students to study the night sky. This spring, they learned the coördinates of some twenty-two stars and their celestial paths, then went to the roof of the Harvard University Science Center to identify a handful of them. What he has found over the course of eight years of teaching primitive navigation, Huth told me, is that the more attuned to the environment his students become, the more their awareness seems to expand. “Sometimes they’re engaging in this material and experiencing an epiphany to other aspects of their life,” he said. Louis Baum, a Ph.D. candidate in physics and a teaching fellow for the course, told me that he and his colleagues find the same. “We get philosophical about it—about how knowing where you are helps you know your place in the world,” he said. Whereas the modern stargazer is liable to look up with a sense of existential wonder, if not dread, our ancestors may have seen in that lovely firmament a map of home.
On the roof of the Science Center, Huth named the stars as they flickered into view: Spica, Antares, Altair, Dubhe, Pollux. As he did so, a student approached, brimming with excitement. He had recognized several stars and measured their altitude and azimuth. “Before this, I was looking at the stars online,” he said. “It’s actually a little easier when you are up here and see it in real life.”

Mohsen Sazegara Wednesday 19 Khordad 1395 June 08, 2016

علوم اجتماعی غربی - رحیم پور ازغدی

Giant Chromosomes and Deep Sequences: What the Frog Egg Tells us about R...


لینک زیر را با عنوان چهارپایان ویژه قرآنی یا کروموزومها ببینید تا متوجّه شوید دوازده سال پیش که کروموزومهای درشت یا Giant Chromosomes را در قرآن کشف کردم، چه زحمتها که متحمل نشدم تا تأیید علمی آنها را بیابم؛ ولی اکنون پس از گذشت این مدت، هنگامی که Giant Chromosomes را در وب سرچ کنید چقدر منابع و حتا ویدئوهایی مییابید که یکی از آنها را در زیر میبیینید. تصور کنید ده سال دیگر چه خبرها خواهد شد و ژنتیکدانان به چه حقایق بیشتری از آنها پی خواهند برد. 
آنگاه است که حقیقتهای قرآن با کرامت شکوفاتر خواهند شد و قرآن کریم بیشتر خواهد درخشید:
 /https://www.academia.edu/8327057


d

Inner Life of the Cell (Full Version - Narrated)

Tuesday, June 7, 2016

Plans To Create Synthetic Human Genomes

Harvard Scientists Announce Plans To Create Synthetic Human Genomes

Getty
In Brief
As a kind of follow-up to the Human Genome Project, Harvard scientists are proposing to create a synthetic human genome from scratch, with the aim of developing resistance to cancer and disease.
Humanity’s pursuit of perfection seems to be well underway. This past weekend, a group of scientists led by DNA pioneer George Church, who is a Harvard biologist, announced that they’re working on synthesizing human genes from scratch.
With the goal of addressing a number of human health challenges, scientists said that the project, dubbed the HGP-Write project, will explore growing replacement organs, engineering cancer resistance, and building new vaccinations using human cells.
In short, they could forever alter how humans respond to diseases…and even what it means to be human.
Related: What is CRISPR
However, such dramatic shifts are a long ways off. Before any of that can happen, researchers will need to start defining what a “perfect” human would look like—and that means literally making a blueprint for what such a genetic sequence would look like. Church published a paper in 2014 about “de novo synthesis,” or the creation of perfect genes from scratch, so he is no newcomer to the field.
The project is pretty similar to the current gene editing CRISPR technique, which could very well prove to be life-saving for people with a variety of terminal illnesses. The main difference is that this new endeavor will also take into account the ethics and economics of how far humans should go with gene editing in order to develop their blueprint.

What is CRISPR & How Could It Edit Your DNA?