با نام او که آغاز و پايان هستي است او. گاهشماری از برخی وقایع اجتماعی و سیاسی ایران و جهان تا آیندگان بهتر امروزمان را بشناسند
Sunday, October 9, 2016
Saturday, October 8, 2016
Friday, October 7, 2016
مردمانی سالم ولی نادر
دختر هونزا با زردآلوی خشک
قومی به نام هونزا که در دره ای به نام دره جاویدان ها در شمال
پاکستان زندگی می کنند، هیچگاه خنده از لبانشان دور نمی شود و هنگامی که
از آنها درباره سن و سال شان می پرسی، از اختلاف بین سن و ظاهرشان دچار
شگفتی می شوی.
به گزارش پایگاه خبری شبکۀ العالم، مردم هونزا قد و قامتی بلند ، بنیه ای
قدرتمند و پوستی روشن دارند و شبیه یونانی ها هستند. آن ها در منطقه
کوهستانی شمال پاکستان زندگی می کنند و تعداد انها حدود 87 هزار نفر است.
میانگین عمر آنها 100 سال است.
اکثر مردم هونزا تا 120 سال عمر می کنند و در طول عمر خود مبتلا به هیچ بیماری یا ناخوشی نمی شوند و برخی از افراد این مردم حتی 160 سال نیز عمر کرده اند.
مردم هونزا به ندرت بیمار می شوند و هیچ ورم و توموری در بدن خود ندیده اند مردمی که بسیار شاد هستند و زنان تا 65 سالگی بچه دار می شوند.
نحوۀ زندگی مردم هونزا نشان می دهد که ارتباط محکمی بین غذا ، شیوه زندگی و طول عمر وجود دارد.
مردم هونزا در آب یخ حمام می کنند حتی اگر درجه هوا به کمتر از صفر برسد! آن ها فقط غذایی را که از مزارع خود برداشت می کنند، می خورند. غذای آنها میوه ، سبزیجات خام و دانه های روغنی، مقدار زیادی زردآلوی خشک، انواع حبوبات خصوصاً گندم سیاه و جو و مقدار اندکی پنیر، شیر و تخم مرغ است. زیاد راه می روند ولی کم می خورند
حجم وعده های غذایی مردم هونزا اندک و کم هزینه است. وعده صبحانه آنها یک بشقات زردآلوی تازه یا حبوبات جوشانده و نان هندی است. در فصل زمستان هنگام ناهار زردآلوی خشکِ در آب خوابانده و در فصل تابستان زردآلوی تازه می خورند. شام آنها هم شامل نان هندی ، سبزی و میوۀ فصل همچون هلو ، آلو ، گلابی ، سیب و زردآلوی تازه است.
هر روز 5 تا 20 کیلومتر راه می روند، بدون آنکه احساس خستگی و کوفتگی کنند. آن ها به ندرت گوشت می خورند و شاید سالی 2 بار گوشت بخورند. گوشتی هم که می خورند، فقط گوشت گوسفند یا مرغ است.
بسیار می خندند و خندیدن یکی از اصول و مبانی زندگی آنهاست.
کارشناسی آلمانی به نام رالف بیرشِر در کتابش به نام «هونزا مردمی که بیماری را نمی شناسند» می نویسد: «هونزا مردمی هستند که بیماری را نمی شناسند. هونزا مردمی میوه خوار و گیاه خوار هستند که مقدار زیادی غذای تازه می خورند. اکثر غذای آنها از میوه و سبزی تشکیل شده است. محصولات شان کاملاً طبیعی و ارگانیک است.هرگز مشروبات الکلی نمی نوشند. در مصرف نمک زیاده روی نمی کنند و پیوسته روزه می گیرند». نقش عادت غذایی و روزه داری مردم هونزا در سلامتی و طول عمرشان
اکثر مردم هونزا تا 120 سال عمر می کنند و در طول عمر خود مبتلا به هیچ بیماری یا ناخوشی نمی شوند و برخی از افراد این مردم حتی 160 سال نیز عمر کرده اند.
مردم هونزا به ندرت بیمار می شوند و هیچ ورم و توموری در بدن خود ندیده اند مردمی که بسیار شاد هستند و زنان تا 65 سالگی بچه دار می شوند.
نحوۀ زندگی مردم هونزا نشان می دهد که ارتباط محکمی بین غذا ، شیوه زندگی و طول عمر وجود دارد.
مردم هونزا در آب یخ حمام می کنند حتی اگر درجه هوا به کمتر از صفر برسد! آن ها فقط غذایی را که از مزارع خود برداشت می کنند، می خورند. غذای آنها میوه ، سبزیجات خام و دانه های روغنی، مقدار زیادی زردآلوی خشک، انواع حبوبات خصوصاً گندم سیاه و جو و مقدار اندکی پنیر، شیر و تخم مرغ است. زیاد راه می روند ولی کم می خورند
حجم وعده های غذایی مردم هونزا اندک و کم هزینه است. وعده صبحانه آنها یک بشقات زردآلوی تازه یا حبوبات جوشانده و نان هندی است. در فصل زمستان هنگام ناهار زردآلوی خشکِ در آب خوابانده و در فصل تابستان زردآلوی تازه می خورند. شام آنها هم شامل نان هندی ، سبزی و میوۀ فصل همچون هلو ، آلو ، گلابی ، سیب و زردآلوی تازه است.
هر روز 5 تا 20 کیلومتر راه می روند، بدون آنکه احساس خستگی و کوفتگی کنند. آن ها به ندرت گوشت می خورند و شاید سالی 2 بار گوشت بخورند. گوشتی هم که می خورند، فقط گوشت گوسفند یا مرغ است.
بسیار می خندند و خندیدن یکی از اصول و مبانی زندگی آنهاست.
کارشناسی آلمانی به نام رالف بیرشِر در کتابش به نام «هونزا مردمی که بیماری را نمی شناسند» می نویسد: «هونزا مردمی هستند که بیماری را نمی شناسند. هونزا مردمی میوه خوار و گیاه خوار هستند که مقدار زیادی غذای تازه می خورند. اکثر غذای آنها از میوه و سبزی تشکیل شده است. محصولات شان کاملاً طبیعی و ارگانیک است.هرگز مشروبات الکلی نمی نوشند. در مصرف نمک زیاده روی نمی کنند و پیوسته روزه می گیرند». نقش عادت غذایی و روزه داری مردم هونزا در سلامتی و طول عمرشان
پزشکی انگلیسی به نام رابرت مَک کَریسِن از دانشگاه آکسفورد می گوید:
«مردم هونزا هرگز مبتلا به بیماری های سرطان، زخم معده، التهاب آپاندیس و
مشکلات روده بزرگ نمی شوند».
یک پزشک آلمانی به نام توبی نیز می گوید: «مردم هونزا دچار بیماری های سنگ صفرا یا سنگ کلیه، مشکل قلبی، فشار خون، مشکل عروقی، مشکل ذهنی، فلج اطفال، التهاب مفاصل، چاقی، قند خون و کم کاری غده تیروئید نمی شوند».
مصرف زیاد زردآلو باعث شده است که مردم هونزا در طول عمر خود هیچ ورم و توموری در بدنشان نبینند؛ زیرا این میوه سرشار از ویتامینِ ضد سرطان B17 است.
متأسفانه غذاهای صنعتی امروز به مناطق سکونت مردم هونزا رسیده است که همین غذاها باعث پوسیدگی دندان و بروز مشکلاتی در دستگاه گوارش آنها شده است.
رسانه ها سال 1984 خبری را منتشر کردند که همه را شگفت زده کرد. خبر این بود که یکی از افراد مردم هونزا به نام سعید عبد موبوتو به انگلیس سفر کرد و هنگامی که در فرودگاه هیترو شهر لندن فرود آمد، خدمه فرودگاه با دیدن گذرنامه وی انگشت تعجب به دهان گرفتند؛ زیرا محمد متولد سال 1823 بود و با وجود اینکه 161 سال عمر کرده بود، همچنان جوان به نظر می رسید.
یک پزشک آلمانی به نام توبی نیز می گوید: «مردم هونزا دچار بیماری های سنگ صفرا یا سنگ کلیه، مشکل قلبی، فشار خون، مشکل عروقی، مشکل ذهنی، فلج اطفال، التهاب مفاصل، چاقی، قند خون و کم کاری غده تیروئید نمی شوند».
مصرف زیاد زردآلو باعث شده است که مردم هونزا در طول عمر خود هیچ ورم و توموری در بدنشان نبینند؛ زیرا این میوه سرشار از ویتامینِ ضد سرطان B17 است.
متأسفانه غذاهای صنعتی امروز به مناطق سکونت مردم هونزا رسیده است که همین غذاها باعث پوسیدگی دندان و بروز مشکلاتی در دستگاه گوارش آنها شده است.
رسانه ها سال 1984 خبری را منتشر کردند که همه را شگفت زده کرد. خبر این بود که یکی از افراد مردم هونزا به نام سعید عبد موبوتو به انگلیس سفر کرد و هنگامی که در فرودگاه هیترو شهر لندن فرود آمد، خدمه فرودگاه با دیدن گذرنامه وی انگشت تعجب به دهان گرفتند؛ زیرا محمد متولد سال 1823 بود و با وجود اینکه 161 سال عمر کرده بود، همچنان جوان به نظر می رسید.
منبع: السومریه نیوز
214
214
Thursday, October 6, 2016
روضه خوانی یعنی چه؟!! واقعاً بر اسلام باید گریست
کتاب حماسه ی حسینی رو خیلی وقت پیش خوندم.
افکار این روحانی واقعی روی خرافات شیعه ها خط بطلان میکشه و ما رو از چرندیاتی که تو مخمون فرو کردن نجات میده.
شهیدايةالله مرتضی مطهری میگوید بر این تحریف ها و مسخ ها و دروغ ها باید گریست!
انسان وقتى که در تاریخ نگاه مى کند، مى بیند که به سر این حادثه چه ها آورده اند! به خدا قسم حرف حاجى [نوری] حرف راستى است. مى گوید امروز اگر کسى بخواهد بر امام حسین علیه السلام بگرید، بر این مصیبت هایش باید بگرید، بر این تحریف ها و مسخ ها و دروغ ها باید بگرید.
کتابى است معروف به نام «روضة الشهداء» از ملا حسین کاشفى.
حاجى فرموده بود که این داستان زعفر جنّى و داستان عروسى قاسم، اول بار در کتاب این مرد آمده است.
حقیقت این است که من این کتاب را ندیده بودم. خیال مى کردم در آن یکى دو تا از این حرف هاست ، بعد که این کتاب(که به فارسى هم هست و تقریباً در پانصد سال پیش تألیف شده است ) را خواندم دیدم از این داستان ها زیاد است.
ملا حسین کاشفى مردى است که واعظ هم هست، اتفاقاً این بی انصاف مرد باسوادى هم بوده است، کتاب هایى هم دارد، صاحب انوار سهیلى [است] که خیلى عبارت پردازى کرده و می گویند کلیله و دمنه را خراب کرده است. به هر حال مرد باسوادى بوده است. تاریخش را که انسان می خواند، معلوم نیست که او شیعه بوده یا سنى، و مثل اینکه اساساً یک مرد بوقلمون صفتى هم بوده است، در میان شیعه ها خودش را یک شیعهء صد در صد متعصبي نشان می داده و در میان سنی ها خودش را حنفى نشان می داده است. اصلًا اهل بیهق و سبزوار است. سبزوار مرکز تشیع بوده است و مردم آن هم فوق العاده متعصب اند در تشیع. اینجا که در میان سبزواری ها بود، یک شیعهء صد در صد شیعه بود. بعد می رفت هرات. آنجا که می رفت، به روش اهل تسنن بود.این مرد، واعظ هم بوده است. چون در سبزوار بود، ذکر مصیبت می کرد.
کتابى نوشته است به فارسى ، اولین کتابى که در مرثیه به فارسى نوشته شده همین کتاب روضة الشهداء است که در پانصد سال پیش نوشته شده است. براي مثال شیخ مفید (رضوان اللَّه علیه) کتاب ارشاد را نوشته است و چقدر متقن نوشته است. ما اگر به ارشاد شیخ مفید خودمان مراجعه کنیم، احتیاج به منبع دیگر نداریم. من نمی دانم این بی انصاف چه کرده است! من وقتى این کتاب را خواندم، دیدم حتى اسمها جعلی است؛ یعنى در میان اصحاب امام حسین اسمهایى را میآورد که اصلًا چنین آدمهایى وجود نداشته اند؛ در میان دشمنها اسمهایى مىبرد که همه جعلى است؛ داستانها را به شکل افسانه در آورده است. چون این کتاب اولین کتابى بود که به زبان فارسى نوشته شد، مرثیه خوانها که اغلب بىسواد بودند و به کتابهاى عربى مراجعه نمیکردند، همین کتاب را میگرفتند و در مجالس از رو میخواندند.
این است که امروز مجلس عزادارى امام حسین را ما «روضه خوانى» میگوییم. در زمان امام حسین روضه خوانى نمىگفتند، در زمان حضرت صادق هم روضه خوانى نمى گفتند، در زمان امام حسن عسکرى هم روضه خوانى نمیگفتند، بعد در زمان سید مرتضى هم روضه خوانى نمیگفتند، در زمان خواجه نصیرالدین طوسى هم روضه خوانى نمىگفتند. از پانصد سال پیش به این طرف اسم این کار شده «روضه خوانى».
روضه خوانى یعنى خواندن کتاب روضة الشّهداء، همان کتاب دروغ. از وقتى که این کتاب در دست و بال ها افتاد، دیگر کسى تاریخ واقعى امام حسین را مطالعه نکرد و شد افسانه سازىِ روضة الشهداء خواندن. ما شدیم روضه خوان، یعنى روضة الشهداء خوان، یعنى افسانه ها را نقل کردن و به تاریخ امام حسین توجه نکردن.
گفته اند: «وَ زادَتِ التَّنْبورُ نَغْمَةً اخْرى»؛ بعد در شصت هفتاد سال پیش، مرحوم ملا آقاى دربندى پیدا شد. تمام حرفهاى روضة الشهداء را به اضافهء یک چیزهاى دیگر، همه را یکجا جمع کرد که دیگر واویلاست! واقعاً به اسلام باید گریست.
(کتاب حماسه حسینی، صفحه 82-84).
افکار این روحانی واقعی روی خرافات شیعه ها خط بطلان میکشه و ما رو از چرندیاتی که تو مخمون فرو کردن نجات میده.
شهیدايةالله مرتضی مطهری میگوید بر این تحریف ها و مسخ ها و دروغ ها باید گریست!
انسان وقتى که در تاریخ نگاه مى کند، مى بیند که به سر این حادثه چه ها آورده اند! به خدا قسم حرف حاجى [نوری] حرف راستى است. مى گوید امروز اگر کسى بخواهد بر امام حسین علیه السلام بگرید، بر این مصیبت هایش باید بگرید، بر این تحریف ها و مسخ ها و دروغ ها باید بگرید.
کتابى است معروف به نام «روضة الشهداء» از ملا حسین کاشفى.
حاجى فرموده بود که این داستان زعفر جنّى و داستان عروسى قاسم، اول بار در کتاب این مرد آمده است.
حقیقت این است که من این کتاب را ندیده بودم. خیال مى کردم در آن یکى دو تا از این حرف هاست ، بعد که این کتاب(که به فارسى هم هست و تقریباً در پانصد سال پیش تألیف شده است ) را خواندم دیدم از این داستان ها زیاد است.
ملا حسین کاشفى مردى است که واعظ هم هست، اتفاقاً این بی انصاف مرد باسوادى هم بوده است، کتاب هایى هم دارد، صاحب انوار سهیلى [است] که خیلى عبارت پردازى کرده و می گویند کلیله و دمنه را خراب کرده است. به هر حال مرد باسوادى بوده است. تاریخش را که انسان می خواند، معلوم نیست که او شیعه بوده یا سنى، و مثل اینکه اساساً یک مرد بوقلمون صفتى هم بوده است، در میان شیعه ها خودش را یک شیعهء صد در صد متعصبي نشان می داده و در میان سنی ها خودش را حنفى نشان می داده است. اصلًا اهل بیهق و سبزوار است. سبزوار مرکز تشیع بوده است و مردم آن هم فوق العاده متعصب اند در تشیع. اینجا که در میان سبزواری ها بود، یک شیعهء صد در صد شیعه بود. بعد می رفت هرات. آنجا که می رفت، به روش اهل تسنن بود.این مرد، واعظ هم بوده است. چون در سبزوار بود، ذکر مصیبت می کرد.
کتابى نوشته است به فارسى ، اولین کتابى که در مرثیه به فارسى نوشته شده همین کتاب روضة الشهداء است که در پانصد سال پیش نوشته شده است. براي مثال شیخ مفید (رضوان اللَّه علیه) کتاب ارشاد را نوشته است و چقدر متقن نوشته است. ما اگر به ارشاد شیخ مفید خودمان مراجعه کنیم، احتیاج به منبع دیگر نداریم. من نمی دانم این بی انصاف چه کرده است! من وقتى این کتاب را خواندم، دیدم حتى اسمها جعلی است؛ یعنى در میان اصحاب امام حسین اسمهایى را میآورد که اصلًا چنین آدمهایى وجود نداشته اند؛ در میان دشمنها اسمهایى مىبرد که همه جعلى است؛ داستانها را به شکل افسانه در آورده است. چون این کتاب اولین کتابى بود که به زبان فارسى نوشته شد، مرثیه خوانها که اغلب بىسواد بودند و به کتابهاى عربى مراجعه نمیکردند، همین کتاب را میگرفتند و در مجالس از رو میخواندند.
این است که امروز مجلس عزادارى امام حسین را ما «روضه خوانى» میگوییم. در زمان امام حسین روضه خوانى نمىگفتند، در زمان حضرت صادق هم روضه خوانى نمى گفتند، در زمان امام حسن عسکرى هم روضه خوانى نمیگفتند، بعد در زمان سید مرتضى هم روضه خوانى نمیگفتند، در زمان خواجه نصیرالدین طوسى هم روضه خوانى نمىگفتند. از پانصد سال پیش به این طرف اسم این کار شده «روضه خوانى».
روضه خوانى یعنى خواندن کتاب روضة الشّهداء، همان کتاب دروغ. از وقتى که این کتاب در دست و بال ها افتاد، دیگر کسى تاریخ واقعى امام حسین را مطالعه نکرد و شد افسانه سازىِ روضة الشهداء خواندن. ما شدیم روضه خوان، یعنى روضة الشهداء خوان، یعنى افسانه ها را نقل کردن و به تاریخ امام حسین توجه نکردن.
گفته اند: «وَ زادَتِ التَّنْبورُ نَغْمَةً اخْرى»؛ بعد در شصت هفتاد سال پیش، مرحوم ملا آقاى دربندى پیدا شد. تمام حرفهاى روضة الشهداء را به اضافهء یک چیزهاى دیگر، همه را یکجا جمع کرد که دیگر واویلاست! واقعاً به اسلام باید گریست.
(کتاب حماسه حسینی، صفحه 82-84).
Tuesday, October 4, 2016
تأیید تخلف ۱۲هزار میلیارد تومانی شخص احمدینژاد
سیاسی
«تأیید تخلف ۱۲هزار میلیارد تومانی شخص احمدینژاد توسط دیوان محاسبات»
سه شنبه 13 مهر 1395
- دادستان دیوان محاسبات موضوع تخلف مجموعا ۴۸هزار میلیارد تومانی دولت دهم را تائید کرد.
رییس فراکسیون شفافسازی و سالمسازی اقتصاد و انضباط مالی مجلس از تایید تخلف ۴۸ هزار میلیارد تومانی دولت دهم خبر داد که ۱۲هزار میلیارد تومان آن مربوط به شخص محمود احمدینژاد میشود.
به گزارش خبرگزاری ایلنا، محمود صادقی ضمن انتقاد از بیتوجهی برخی نمایندگان به گزارشهای ماهانه دیوان محاسبات، گفت:
" دادستان دیوان محاسبات در جمع اعضای فراکسیون شفافسازی و سالمسازی اقتصاد و انضباط مالی این مسئله را عنوان کرد و پس از آن، شخصاً موضوع را پیگیری کردم که بار دیگر این مسئله را تایید کرد."
صادقی تاکید کرد مجلس باید اسناد این تخلفها را از دیوان محاسبات و رییس این دیوان درخواست کند.
این
صحبتها در حالی مطرح میشود که گفته میشود در گزارشهای ماهانه دیوان
محاسبات اشارهای به تخلفات احمدی نژاد و دولت او نشده است. در همین
ارتباط، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی بروز چنین اتفاقی را تخلف
دانست و گفت درصورت اثبات این تخلف، رییس این دیوان نیز باید محاکمه شود.
حسین
نقویحسینی ادامه داد «در نظام مصالحی داریم که قطعاً بالاتر از مصالح
شخصی، جمعی و گروهی است و تشخیص آن با رهبری است که قطعاً برای کشور، مردم
و خود احمدینژاد دلسوزتر است».(این را میگویند پاچه خواری به منظور ماستمالیزاسیون موضوع- شماع زاده)
او
البته اضافه کرد این موضوع از سوی یکی از نمایندگان در صحن مطرح شد و تا
زمانی که این تخلف اثبات نشود، نباید درباره آن موضعگیری کرد.
نقوی
حسینی و برخی نمایندگان اصولگرای مجلس در حالی این موضوع را صرفا یک
اظهار نظر میدانند که همانگونه که اشاره شد محمود صادقی گفت دادستان
دیوان محاسبات این خبر را اعلام و تائید کرد.
نامه مطهری به یزدی درخصوص مسابقه فوتبال
نامه مطهری به یزدی درخصوص مسابقه فوتبال: رویکردتان قرون وسطایی است
سه شنبه 13 مهر 1395
علی
مطهری در پی واکنش ها نسبت به برگزاری مسابقه فوتبال بین ایران و کره
جنوبی در شب تاسوعا و انتقاد محمد یزدی، در نامه ای رویکرد او را «غیر قابل
هضم و قرون وسطایی» دانسته و گفته «اینگونه اظهارات عدهای را از دین
گریزان میکند».
در نامه نائب رئیس مجلس شورای اسلامی به رئيس شورای عالی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم آمده:
"بهتر بود این بازی به زمان دیگری موکول میشد. اما اکنون که امکان این امر وجود ندارد و لغو این بازی هم خسارتهای جبرانناپذیر برای کشور دارد، به نظر میرسد که ابراز حساسیت بیش از حد نسبت به این موضوع، امری است که ضد تبلیغ دین به شمار میرود."
چند
روز پیش، محمد یزدی با اشاره به زمان برگزاری این دیدار گفته بود با
اینکه ممکن است گفته شود بازی نکردن برای ایران هزینههایی در بر خواهد
داشت، اما باید همه این هزینهها را داد تا «حرمتها» حفظ شود.
او افزوده بود: آیا میشود پس از گل مانع خوشحالی مردم شد؟ از این رو فوتبال در شب تاسوعا باید تعطیل شود تا حرمت شکنی صورت نگیرد.
علی مطهری در پاسخ به صحبت های رئيس شورای عالی جامعه مدرسین حوزه قم گفته:
"فرضا مردم برای گلی که ایران به کره جنوبی بزند خوشحال شوند و عدهای ابراز شادی کنند آیا این امر به معنی خوشحالی و شادی برای شهادت امام حسین و هتک حرمت و اهانت به ساحت سیدالشهداست؟ "
او
در ادامه با پرداختن به این مثال که اگر کسی بعد از سالها پدر یا مادر یا
فرزندش را در شب عاشورا ملاقات کند آیا نباید خوشحال شود و بخندد چون حرمت
اما شوم شیعیان را شکسته است، افزود «وظیفه روحانیت و مصلحان جامعه است که
با نقاط ضعف جامعه و آداب و رسوم خرافی که مانند زنجیر به دست و پای مردم
بسته شده است مبارزه کنند نه این که سوار بر این موجها شوند».
مطهری
در پایان این نامه با تاکید بر این که آنچه محمد یزدی درباره مسابقه
فوتبال ایران و کره جنوبی ابراز کرده برایش قابل هضم نیست، گفته معتقد است
این گونه مواضع عدهای را از دین گریزان میکند.
مطهری
در پایان آورده «واکنش شما انسان را به یاد اقدامات کلیسای کاتولیک در
قرون وسطی میاندازد که منجر به گریز مردم اروپا از دین شد».
Sunday, October 2, 2016
Friday, September 30, 2016
Wednesday, September 28, 2016
نامه مهم آیت الله منتظری به آیت الله خمینی پیرامون زندان و شکنجه و قتل
افشای یک سند تکان دهنده محرمانه بعد از سه دهه درباره جنایهای صورت گرفته توسط قوه قضائیه از جمله اعدام دختران غیر مسلح سیزده ساله به حکم قضات شرع
۳۵ سال پیش در چنین روزی:
(۵ مهر ۱۳۶۰)
(۵ مهر ۱۳۶۰)
«نامه به آیت الله خمينی در مورد ضعف عملكرد شورای عالی قضايی و ايجاد گروه گرايی در سپاه پاسداران»
«بسم الله الرحمن الرحيم
محضر مبارك آيت الله العظمي امام خميني مدظله العالي
محضر مبارك آيت الله العظمي امام خميني مدظله العالي
پس از سلام، با اينكه مدتي است موفق به زيارت حضرتعالي نشده ام و تصميم
داشتم براي امور جاريه كشور كه طبعا هر كدام مسئولي دارد مزاحم اوقات شريف
نشوم، ولي بر حسب احساس وظيفه شرعي لازم دانستم به نحو اجمال خاطر حضرتعالي
را به جرياناتي كه در مهمترين ارگانهاي ضامن بقاء انقلاب و كشور ميگذرد
جلب كنم:
۱ء ضعف شورايعالي قضايي و بالنتيجه دادگاههاي انقلاب به حدي است كه
افراد صادق و متعهدي كه خود در متن آنها هستند ميگويند اوضاع جاري زندان
اوين و بسياري از زندانهاي شهرستانها از قبيل اعدامهاي بي رويه و احيانا
بدون حكم قضات شرع يا بدون اطلاع آنها و گاهي به رغم مخالفت با آنها و
ناهماهنگي بين دادگاهها و احكام صادره و تاثير جوها و احساسات و عصبانيتها
در احكام صادره و حتي اعدام دختران سيزده چهارده ساله به صرف تندزباني بدون
اينكه اسلحه در دست گرفته يا در تظاهرات شركت كرده باشند كاملا ناراحت
كننده و وحشتناك است، فشارها و تعزيرات و شكنجه هاي طاقت فرسا رو به افزايش
است.
آمار زندانيان به حدي است كه بسا در يك سلول انفرادي پنج نفر بايد با
وضع غير انساني بمانند؛ حتي به آنها نوعا امكانات نماز خواندن هم داده نمي
شود؛ و به تعبير يكي از قضات شرع هرج و مرج و خود مختاري مسئولين بازجويي و
بازپرسي سخت نگران كننده است. اعدامهاي اخير معمولا از مهره هاي رده سوم و
چهارم و سمپاتها ميباشد و مهره هاي اصلي كاملا به كار مشغولند و از اعدام
شدگان قهرمان سازي كرده و افراد ديگري را به دام انداخته و به ميدان
ميفرستند. اگر مهره هاي اصلي و موثر اعدام ميشدند و كار توجيهي روي اغفال
شدگان انجام ميشد ءنظير آنچه با گروه فرقان انجام شدء اميد بود كه ريشه
اين گروهها و فكر آنها كنده شود، ولي با زياد شدن آمار معدومين ممكن است در
كوتاه مدت جريان ترور ضعيف گردد ولي بالاخره با شكل و تجربيات پيچيده تري
جوانه ميزنند و مشكل همچنان باقي است. زمزمه هايي حتي از خانواده هاي
متعبد و مذهبي شروع شده كه معلوم نيست گسترش نيابد، چون خون طبعا تحريك
كننده عواطف و احساسات است، و بالاخره اموري در زندانها ميگذرد كه اگر
حضرتعالي اطلاع داشتيد قطعا به آنها رضايت نمي داديد. البته اين مطالب را
كسي به حضرتعالي مينگارد كه از اول مخالف گروهها بوده و از آنها هم ضربه
خورده و سعي دارد عقل و فكر را حكم قرار دهد و تحت تاثير احساسات آني واقع
نشود.
۲ء سپاه پاسداران تقريبا به صورت اهرم گروهها و افراد در آمده، در
برخوردها و تصفيه ها و عزل و نصب ها كمتر تقوي و خط اسلام و رهبر مطرح است،
و بسا احيانا به جاي تصفيه افراد مشكوك يا مظنون افراد صالح و مفيد تصفيه و
حقوق آنان قطع ميشود، و پيش بيني ميشود اگر سپاه به اين وضع پيش برود در
آينده نزديكي اين ارگان انقلابي متلاشي يا به صورت يك ارگان انتظامي بي
خاصيتي درآيد. لازم است به هر نحو ممكن سپاه از گروه بازي نجات يابد و
نمايندگي حضرتعالي در آن به شكل فعال و موثر در آيد.
والسلام عليكم و ادام الله ظلكم
۲۸ ذي القعده ۱۴۰۱ ء حسينعلی منتظری»
۲۸ ذي القعده ۱۴۰۱ ء حسينعلی منتظری»
Monday, September 26, 2016
Sunday, September 25, 2016
به یاد عزیزان جاوید: هاله سحابی، هدی صابر و احمد قابل
به نام خداوند رحمان و رحیم
من بی غیرت مدعی «شریعت محمدی(ص)» و «تشیع علوی» ماندم و شهادت «هاله» ی «عزت خدا» را دیدم و برخلاف سخن مولای پرهیزکاران علی(ع) زنده ماندم، گویی ندیده و نشنیده ام که؛ «اگر کسی از تأسف کمترین تعرض مهاجمان خارجی به مرزنشین غیر مسلمان کشور اسلامی بمیرد، سزاوار است!!».
اما مردی با غیرت دینی و ملی، چون «هدی صابر» در اندوه کشته شدن زنی صبور و آزادی خواه، پاک و قرآن پژوه و خندان و مسالمت جو، به دست گزمه های «حاکمیت ستم و بی شرمی»، سخن مولایش را شنید و خود را «شاهدی صادق» و «مصداقی دقیق» برای آن سخن زرین قرار داد تا نشان دهد که «مکتب و منش علوی» همچنان زنده است، گرچه پیروان مکتب قاسطین و مارقین و ناکثین نیز هنوز در میدان اند!!
آفرین و درود خدا بر او که اینهمه بی شرمی و بی حیائی را به نام اسلام و ایران، تحمل نکرد و بدون آنکه نان اسلام را خورده باشد، با سال ها تحمل محرومیت و زندان، از ایمان پاکش به اسلام دفاع کرد و سرانجام، جسم خود را از سر تأسف، وانهاد تا سرزنش مولایش شامل حال او نگردد و آزادی از ننگ زندگی زیر بار ستم را با شهادت خویش به دست آورد.
او را با منطق حاکمان فعلی ایران نیز(که در داستان اعتصاب غذای «بابی ساندز» حاکمیت انگلیس را عامل شهادت وی معرفی کردند) باید شهیدی دانست که به دست حاکمیت بی حیای ایران به شهادت رسیده است.
گرچه سرافکنده از این زندگی ننگینم و شرمسارانه هنوز نفس می کشم، ولی خواستم تا با یادی از آن نیک مرد ملی و مذهبی، به همسر و فرزندان و خواهر و تمامی بستگان و دوستان داغدیده و رنجورش دلداری دهم که؛ «خدا با صابران است=ان الله مع الصابرین». امید است که همچون شهید شاهد خویش، بر مکتب و منش او پایدار بمانیم تا روان او همیشه شاد باشد.
خدایا؛ آلاله های پیشکش این سرزمین و ملت ستمدیده اش، خصوصا «هاله ی سحابی و هدی صابر» را از این مردم رنج دیده بپذیر و آزادی حقیقی و همیشگی آنان را از گرفتاری های بی شمار دنیا، سرمایه ی آزادی همیشگی و دنیوی ستمدیدگان این سرزمین از ستم و استبداد قرار بده. باشد تا شهد آزادی و عدالت و مردم سالاری، تلخی این روزها را از یادشان ببرد.
من بی غیرت مدعی «شریعت محمدی(ص)» و «تشیع علوی» ماندم و شهادت «هاله» ی «عزت خدا» را دیدم و برخلاف سخن مولای پرهیزکاران علی(ع) زنده ماندم، گویی ندیده و نشنیده ام که؛ «اگر کسی از تأسف کمترین تعرض مهاجمان خارجی به مرزنشین غیر مسلمان کشور اسلامی بمیرد، سزاوار است!!».
اما مردی با غیرت دینی و ملی، چون «هدی صابر» در اندوه کشته شدن زنی صبور و آزادی خواه، پاک و قرآن پژوه و خندان و مسالمت جو، به دست گزمه های «حاکمیت ستم و بی شرمی»، سخن مولایش را شنید و خود را «شاهدی صادق» و «مصداقی دقیق» برای آن سخن زرین قرار داد تا نشان دهد که «مکتب و منش علوی» همچنان زنده است، گرچه پیروان مکتب قاسطین و مارقین و ناکثین نیز هنوز در میدان اند!!
آفرین و درود خدا بر او که اینهمه بی شرمی و بی حیائی را به نام اسلام و ایران، تحمل نکرد و بدون آنکه نان اسلام را خورده باشد، با سال ها تحمل محرومیت و زندان، از ایمان پاکش به اسلام دفاع کرد و سرانجام، جسم خود را از سر تأسف، وانهاد تا سرزنش مولایش شامل حال او نگردد و آزادی از ننگ زندگی زیر بار ستم را با شهادت خویش به دست آورد.
او را با منطق حاکمان فعلی ایران نیز(که در داستان اعتصاب غذای «بابی ساندز» حاکمیت انگلیس را عامل شهادت وی معرفی کردند) باید شهیدی دانست که به دست حاکمیت بی حیای ایران به شهادت رسیده است.
گرچه سرافکنده از این زندگی ننگینم و شرمسارانه هنوز نفس می کشم، ولی خواستم تا با یادی از آن نیک مرد ملی و مذهبی، به همسر و فرزندان و خواهر و تمامی بستگان و دوستان داغدیده و رنجورش دلداری دهم که؛ «خدا با صابران است=ان الله مع الصابرین». امید است که همچون شهید شاهد خویش، بر مکتب و منش او پایدار بمانیم تا روان او همیشه شاد باشد.
خدایا؛ آلاله های پیشکش این سرزمین و ملت ستمدیده اش، خصوصا «هاله ی سحابی و هدی صابر» را از این مردم رنج دیده بپذیر و آزادی حقیقی و همیشگی آنان را از گرفتاری های بی شمار دنیا، سرمایه ی آزادی همیشگی و دنیوی ستمدیدگان این سرزمین از ستم و استبداد قرار بده. باشد تا شهد آزادی و عدالت و مردم سالاری، تلخی این روزها را از یادشان ببرد.
احمد قابل/ مشهد/۲۳ خرداد ۱۳۹۰
Friday, September 23, 2016
Subscribe to:
Posts (Atom)