چهره
بی نقاب قالیباف!
احمد
شماع زاده
قالیباف
در شب هجدهم بهمن 94،
با سازماندهی حمله شبانه توسط عوام شهرداری
و ایادی مزدور چماق و قمه به دست، و با
همکاری دوستان و همکاران سابق خود در
نیروی انتظامی به کارواش استیجاری مسجد
قدس تهران، و کتک زدن کارگران خفته در
محل، و زخمی کردن و دزدیدن اموال آنان، و
ویران کردن همه چیز، چهره واقعی خود را
به مردم نشان داد و خوی دیکتاتورمنشی خود
را آشکار ساخت.
آقای
قالیباف!
در
روز جزا، برای شبی که بلایی اینچنینی بر
سر عده ای بیگناه آوردی چه پاسخی داری؟:
همسر
خادم مسجد که در شب حادثه، مأموران به
خانه آنها نیز حمله کرده بودند، به بیبیسی
فارسی گفت:
"اصلا
نمیدانم مشکلشان چه بود، نیمه شب به کارواش
حمله کردند؛ کارگران جوان کارواش از ترس
جانشان از روی دیوار کوتاه بین مسجد و
کارواش به داخل حیاط مسجد آمدند که مأموران
شهرداری نیز با چوب و چاقو و قمه به دنبال
آنها وارد حیاط شدند."
او
گفت:
"خواب
بودیم که با حمله آنها بچه هایم وحشت زده
بیدارشدند.
شوهرم
میخواست مانع ورود آنها شود که با شمشیر(قمه)
به
پیشانی همسر من زدند.
بچه
شش ساله ام داد میزد بابام رو کشتند و
بچه ۱۰
ساله ام کاملا شوکه شده بود، بچه یک ساله
من هم از آن شب به بعد نمیتواند بخوابد و
ترسیده و هر ۱۰
دقیقه از خواب میپرد و ناآرام است."
عاشق
پست ریاست جمهوری
یک-
سال
83
بود
که در ایستگاه اتوبوسی در خیابان آفریقا
دخترخانمی نزدیک آمد و درخواست مصاحبه
کرد.
مشخص
بود که قالیباف یک سال پیش از انتخابات
ریاست جمهوری در حال برنامه ریزی و سنجش
افکار بود تا بتواند در انتخابات آینده
پیروز براید:
س:
اگر
آقای قالیباف کاندیدای ریاست جمهوری بشود
شما به او رأی میدهی؟
ج:
نظامیان
در انتخابات ریاست جمهوری رأی نخواهند
آورد.
-
چرا؟
-
چون مردم از نظامیان دل خوشی ندارند و...
-
ولی او دیگر نظامی نیست.
-
همینکه بوده، کافی است؛ ضمن اینکه تغییر لباس و جایگاه، خمیرمایه کسی را تغییر نمیدهد.
-
...
دو-
در
سال 84
او
کاندیدای ریاست جمهوری شد، و از احمدی
نژاد شکست خورد.
زیرا
در آن زمان احمدی نژاد با توجه به کارهایی
که در شهرداری میکرد و جلسات هفتگی که
برای رفع مشکلات مردم برنامه ریزی کرده
بود، بی سروصدا خود را به عنوان حامی
محرومین برای انتخابات سال 84
آماده
میکرد؛ هرچند بعید نیست همان موقع هم به
سود او در آراء دستکاری شده باشد.
پس
از انتخابات، احمدی نژاد قالیباف را بر
همان مسندی نشاند که خود نشسته بود:
شهرداری
تهران!
قالیباف
هم این منصب را به عنوان تخته پرشی دانست
که میتواند همچون احمدی نژاد از این راه
خود را در دل مردم تهران جا کند و پس از او
صاحب پست ریاست جمهوری شود.
سه-
قالیباف
روزی به ناحیه بهرود(بالاتر
از میدان سرو)
رفته
بود؛ برای گشایش مسجد و مرکز تجاری شهرداری
که نزدیک شهروند بناشده بود.
خانمی
از اهالی محل به او گفت:
"شما
شهردار بمان برای ما خوبه...
تو
را به خدا به دنبال ریاست جمهوری دیگه
نرو".
و
او در جواب گفت:
نه
...
ما
قصد رئیس جمهورشدن نداریم و همین قدر که
بتونیم خدمتی کنیم در همین شهر کافیه...(که
بعد معلوم شد بر زبانش چیزی بوده و در دل
و مغزش چیز دیگری میگذشته است.)
آن
مسجد نوساز هم به "مسجد
ضرار"
میماند.
زیرا
از مدتها پیش شهرداری برای تصاحب زمین
مرغوبی که از اوایل رونق یافتن آن ناحیه
در آن مسجدی موقت بناکرده بودند(مانند
بخشی از زمین مسجد قدس)
دندان
تیز کرده بود و با هیأت امنای مسجد اختلاف
داشت.
تصور
شهرداری بر این بود که با ساختن این مسجد،
اهالی محل به مسجد پیشین نخواهندرفت و کم
کم موفق به تصاحب آن میشود، ولی تا سال
نود که موفق نشده بود.
دیکتاتور
بالقوه
چهار-
قالیباف
به پاس خدمتی که احمدی نژاد به او کرده
بود، در انتخابات سال 88
شرکت
نکرد ولی مدت ریاست جمهوری(از
پیش تعیین شده)
احمدی
نژاد که تمام شد، دوباره سروکله قالیباف
در انتخابات سال 92
پدیدار
گشت.
در
یک مناظره که مشهور شد، روحانی پته قالیباف
را رو کرد، و بخشی از چهره واقعی او را در
وقایع فجیع کوی دانشگاه نمایان ساخت، که
دستکم برای مردم موضوع تازه ای بود.
پنج-
انتخاب
دوباره قالیباف در شورای شهر تهران هم
داستانی داشت ولی با واسطه گری، به هر روی
بالا آمد و شهردار بماند.
شش-
ماه
گذشته که قضیه حمله به سفارت عربستان در
اوج خبرها قرار گرفت و مشکلات سیاسی و
دیپلماتیک برای کشور به بار آورد، برای
سرپوش گذاری بر موضوع، سردسته چماقداران
کرج را با اجازه خودش دراز کردند و گفتند
او دستور حمله به سفارت را داده بوده است؛
که از قضا رفیق شفیق قالیباف از آب درامد،
با عکس و تفصیلات، که در شبکه های اجتماعی
نیز پخش شد و بخش دیگری از چهره قالیباف
آشکار گردید، که با اوباش و چماق به دستان
و نیروهای سرکوبگر همواره دمخور بوده
است؛ چنانکه در کوی دانشگاه چنان کرد و
در زمین مسجد قدس چنین!!
اگر
او روزی رئیس جمهور شود، چنان دیکتاتوری
از آب در آید که آن طرفش ناپیداستی!
این
هم نشانی ویدئویی افشاگرانه پیرامون
اموال و درامدهای شهرداری در زمان
شهرداربودن قالیباف:
https://youtu.be/jSVNkS3uYa8
و
این هم نامه آقای حمیدرضا مستوفی به
قالیباف که در شبکههای اجتماعی پخش شد:
آقای
قالیباف!
استعفا
و گریز معاونان شما یادآور ماه های پایانی
دوران پهلوی است.
جناب
آقای قالیباف!
به
شهادت حکیمی پور عضو فعلی شورای شهر تهران
معاونین شما در این روزها یکی پس از دیگری
در حال استعفا و گریز هستند.
در
حالی که هنوز حدود دو ماه و نیم به پایان
دوران شهرداری شما و شورای شهر تهران
مانده است.
خالی
کردن میدان توسط معاونین شما که در طول
دوازده سال حکمرانی تان در شهرداری تهران
مرتکب تخلفات فراوانی شده اند و به اعتراف
چندین نفر از اعضای شورای شهر، در این
سالها قانون را با امر و اراده شخص شما
دور زده اند، مرا به یاد ماه های پایانی
دوران سلطنت محمدرضاپهلوی انداخت.
تیمساران
و وکلا و وزرا و مدیرانی که به محض اطمینان
از سقوط شاه مخلوع، چمدان هایشان را از
اموال بیت المال پر کردند و یکی پس از
دیگری به خارج گریختند.
در
خبرها خواندم یکی از معاونین شما در راه
کاناداست و تعدادی هم دارند چمدان هایشان
را می بندند.
قصد
عقده گشایی ندارم اما بنا دارم با شعار
اصلی خودتان در ایام انتخابات درباره شما
و اطرافیانتان قضاوت کنم.
حال
شما بفرمایید حلقه مدیران و منتسبان شما
درشهرداری تهران از دسته ٩۶ درصدی هایند
یا ۴ درصدی ها؟ مدیری که با تغییر ترکیب
۲۱ نفره شورای شهر تهران چنان احساس خطر
کرده که فرار را بر قرار ترجیح داده ،
واقعا از کدام دسته است؟ و اساسا چرا منتظر
پایان دوران صدارت شما بر شهرداری و اتمام
دوره چهارم شورای شهر تهران نمانده و
استعفا داده است؟ اگر کاسه ای زیر نیم
کاسه معاونین و منصوبان شما نیست چرا به
روال بیشتر مدیران اجرایی در نظام جمهوری
اسلامی منتظر نمی مانند که یا برای دوره
بعد ابقا شوند یا لااقل از خدماتش تجلیلی
به عمل آید و آبرومندانه میزهای مدیریت
شان را ترک کنند؟ یعنی مدیران شما از وزرا
و منصوبان احمدی نژاد هم کمترند که بی هیچ
مدال و تجلیل و تحسینی ولو از طرف رئیس
شان میدان را خالی کنند؟
کیست
که نداند وحشت مدیران جنابعالی از رای
قاطع مردم تهران و برملاشدن رازهای نگویی
است که به دالان های قدرت حامیان شما متصل
است؟
کیست
که نداند وحشت شان از روز حساب است؟ از
حجم تخلفاتی است که در فقدان قانون و اخلاق
روی داده است؟
آری
اینها مشتی نمونه خروار از دستپروردگان
درگاه شمایند آقای قالیباف!
... نمونه
ای از دانه درشت هایی که زیر دست شما پرورش
یافته اند.
.
الگوی
بیبدیلی از همان ۴ درصدیها که در تبلیغات
انتخاباتی تان مدام برآنان تاختید و در
مقابل ٩۶ درصدی ها قرارشان دادید
دوران
طلایی مدیریت شما بر کلان شهر تهران با
انتخاب آگاهانه پایتخت نشینان به پایان
رسید.
پیش
از آنکه حتی شورای منتخب پنجم روی کار
بیاید.
حالا
پس از آن حجم عظیم از اهانت و تهمت و بی
اخلاقی در مناظره ها و سخنرانی های
انتخاباتی و انصراف ناگهانی تان، دیگر
انگیزه ای برای ادامه مسیر کوتاهِ باقی
مانده در شما نمانده است.
این
را خوب درک می کنم.
شهردار
بعدی تهران شوربختانه
وارث هزاران میلیارد تومان بدهی است که
میراث نامیمون دوران دوازده ساله شما
شهردارِ خوشکلِ موطلایی است.
شهردار
بعدی هرکه باشد وارث شهری است که در ازدحام
دود و آهن و سیمان و برج و آسمانخراش دارد
نفس های آخرش را می کشد.
مدیران
شما که امروز پشت درهای بسته استعفا می
دهند و بی سروصدا شانه از زیربار گناهان
خود و جنابعالی خالی می کنند ، به درستی
می دانند که تا چند ماه دیگر اسناد و مدارک
تخلفات متعددشان در پیشگاه ملت، آشکار
خواهد شد و چاره ای جز گردن نهادن به قانون
و نشستن پشت میز محاکمه و تمکین به مرِّ
قانون ندارند.
جناب
آقای قالیباف!
جنابعالی
با خودشیفتگی ذاتی و عبور از مرز شرع،
قانون و اخلاق،
هم خود را به روز سیاه نشاندید و هم
مدیرانتان را.
علاوه
بر این حلقه، نوبت به حامیان شما در شورای
شهر هم رسیده است.
آنان
که در قبال حمایتهای بی چون و چرایشان از
جنابعالی،
با امضای مدیران و معاونان شما در شهرداری
تهران، بیشرمانه غنایم بیت المال را چپاول
کردند و چشمشان را بر روی تخلفات و اختلاسها
و تعدیها و ظلمها بستند.
امروز
با شجاعت یاشارسلطانی اسناد چپاول یکی
از آن چهاردرصدی ها منتشر شد.
بد
نیست حالا که سرانجامتان کم و بیش معلوم
شده، کمی هم بیندیشید و به این فکر کنید
که پیش از شما بزرگانی بودند که در
جایگاههایی بسیار رفیعتر، با تکیه براصالت،
نجابت و تقوایشان، تن به قانون گریزی،
قدرت طلبی، سیاسی کاری، بی اخلاقی و بی
توجهی به ارزشها و باورهای اسلامی و انسانی
ندادند و حالا در بیستمین سالگرد دوم
خرداد ٧۶ با آنهمه فراز و فرود و دشمنی و
عنادی که از سوی دوستان شما بر آنان رفت،
هر روز بیش از دیروز بر محبوبیت و عظمتشان
افزوده شد و آوازه پاکدستی شان نه تنها
در ایران که در گوش جهانیان طنین انداز
شد.
آنان
که امروز به اشاره ای طومار دستگاه عریض
و طویل شما را با تکیه بر اصولِ مردم سالاری
درهم می پیچند.
آری
جناب قالیباف!
از
هاشمی می گویم.
از
سیدمحمدخاتمی حرف می زنم.
آنان
که هیچگاه بین مردم دیوار بی اعتمادی
نکشیدند و ملت را به خودی و غیرخودی تقسیم
نکردند.
مردم
ما به مدد تجربه تاریخی خود در چهاردهه
اخیر ، خادمان و خائنان را به خوبی میشناسند.