Monday, June 5, 2017

چهره بی نقاب قالیباف!

چهره بی نقاب قالیباف!
احمد شماع زاده
قالیباف در شب هجدهم بهمن 94، با سازماندهی حمله شبانه توسط عوام شهرداری و ایادی مزدور چماق و قمه به دست، و با همکاری دوستان و همکاران سابق خود در نیروی انتظامی به کارواش استیجاری مسجد قدس تهران، و کتک زدن کارگران خفته در محل، و زخمی کردن و دزدیدن اموال آنان، و ویران کردن همه چیز، چهره واقعی خود را به مردم نشان داد و خوی دیکتاتورمنشی خود را آشکار ساخت.


آقای قالیباف!
در روز جزا، برای شبی که بلایی اینچنینی بر سر عده ای بیگناه آوردی چه پاسخی داری؟:
همسر خادم مسجد که در شب حادثه، مأموران به خانه آنها نیز حمله کرده بودند، به بی‌بی‌سی فارسی گفت: "اصلا نمیدانم مشکلشان چه بود، نیمه شب به کارواش حمله کردند؛ کارگران جوان کارواش از ترس جانشان از روی دیوار کوتاه بین مسجد و کارواش به داخل حیاط مسجد آمدند که مأموران شهرداری نیز با چوب و چاقو و قمه به دنبال آنها وارد حیاط شدند."
او گفت: "خواب بودیم که با حمله آنها بچه هایم وحشت زده بیدارشدند. شوهرم میخواست مانع ورود آنها شود که با شمشیر(قمه) به پیشانی همسر من زدند. بچه شش ساله ام داد می‌زد بابام رو کشتند و بچه ۱۰ ساله ام کاملا شوکه شده بود، بچه یک ساله من هم از آن شب به بعد نمیتواند بخوابد و ترسیده و هر ۱۰ دقیقه از خواب میپرد و ناآرام است."


عاشق پست ریاست جمهوری
یک- سال 83 بود که در ایستگاه اتوبوسی در خیابان آفریقا دخترخانمی نزدیک آمد و درخواست مصاحبه کرد. مشخص بود که قالیباف یک سال پیش از انتخابات ریاست جمهوری در حال برنامه ریزی و سنجش افکار بود تا بتواند در انتخابات آینده پیروز براید:
س: اگر آقای قالیباف کاندیدای ریاست جمهوری بشود شما به او رأی میدهی؟
ج: نظامیان در انتخابات ریاست جمهوری رأی نخواهند آورد.
  • چرا؟
  • چون مردم از نظامیان دل خوشی ندارند و...
  • ولی او دیگر نظامی نیست.
  • همینکه بوده، کافی است؛ ضمن اینکه تغییر لباس و جایگاه، خمیرمایه کسی را تغییر نمیدهد.
  • ...
دو- در سال 84 او کاندیدای ریاست جمهوری شد، و از احمدی نژاد شکست خورد. زیرا در آن زمان احمدی نژاد با توجه به کارهایی که در شهرداری میکرد و جلسات هفتگی که برای رفع مشکلات مردم برنامه ریزی کرده بود، بی سروصدا خود را به عنوان حامی محرومین برای انتخابات سال 84 آماده میکرد؛ هرچند بعید نیست همان موقع هم به سود او در آراء دستکاری شده باشد.
پس از انتخابات، احمدی نژاد قالیباف را بر همان مسندی نشاند که خود نشسته بود: شهرداری تهران! قالیباف هم این منصب را به عنوان تخته پرشی دانست که میتواند همچون احمدی نژاد از این راه خود را در دل مردم تهران جا کند و پس از او صاحب پست ریاست جمهوری شود.
سه- قالیباف روزی به ناحیه بهرود(بالاتر از میدان سرو) رفته بود؛ برای گشایش مسجد و مرکز تجاری شهرداری که نزدیک شهروند بناشده بود. خانمی از اهالی محل به او گفت: "شما شهردار بمان برای ما خوبه... تو را به خدا به دنبال ریاست جمهوری دیگه نرو". و او در جواب گفت: نه ... ما قصد رئیس جمهورشدن نداریم و همین قدر که بتونیم خدمتی کنیم در همین شهر کافیه...(که بعد معلوم شد بر زبانش چیزی بوده و در دل و مغزش چیز دیگری میگذشته است.)
آن مسجد نوساز هم به "مسجد ضرار" میماند. زیرا از مدتها پیش شهرداری برای تصاحب زمین مرغوبی که از اوایل رونق یافتن آن ناحیه در آن مسجدی موقت بناکرده بودند(مانند بخشی از زمین مسجد قدس) دندان تیز کرده بود و با هیأت امنای مسجد اختلاف داشت. تصور شهرداری بر این بود که با ساختن این مسجد، اهالی محل به مسجد پیشین نخواهندرفت و کم کم موفق به تصاحب آن میشود، ولی تا سال نود که موفق نشده بود.
دیکتاتور بالقوه
چهار- قالیباف به پاس خدمتی که احمدی نژاد به او کرده بود، در انتخابات سال 88 شرکت نکرد ولی مدت ریاست جمهوری(از پیش تعیین شده) احمدی نژاد که تمام شد، دوباره سروکله قالیباف در انتخابات سال 92 پدیدار گشت. در یک مناظره که مشهور شد، روحانی پته قالیباف را رو کرد، و بخشی از چهره واقعی او را در وقایع فجیع کوی دانشگاه نمایان ساخت، که دستکم برای مردم موضوع تازه ای بود.
پنج- انتخاب دوباره قالیباف در شورای شهر تهران هم داستانی داشت ولی با واسطه گری، به هر روی بالا آمد و شهردار بماند.
شش- ماه گذشته که قضیه حمله به سفارت عربستان در اوج خبرها قرار گرفت و مشکلات سیاسی و دیپلماتیک برای کشور به بار آورد، برای سرپوش گذاری بر موضوع، سردسته چماقداران کرج را با اجازه خودش دراز کردند و گفتند او دستور حمله به سفارت را داده بوده است؛ که از قضا رفیق شفیق قالیباف از آب درامد، با عکس و تفصیلات، که در شبکه های اجتماعی نیز پخش شد و بخش دیگری از چهره قالیباف آشکار گردید، که با اوباش و چماق به دستان و نیروهای سرکوبگر همواره دمخور بوده است؛ چنانکه در کوی دانشگاه چنان کرد و در زمین مسجد قدس چنین!!
اگر او روزی رئیس جمهور شود، چنان دیکتاتوری از آب در آید که آن طرفش ناپیداستی!
این هم نشانی ویدئویی افشاگرانه پیرامون اموال و درامدهای شهرداری در زمان شهرداربودن قالیباف
https://youtu.be/jSVNkS3uYa8


و این هم نامه آقای حمیدرضا مستوفی به قالیباف که در شبکه‌های اجتماعی پخش شد:
آقای قالیباف! استعفا و گریز معاونان شما یادآور ماه های پایانی دوران پهلوی است.
جناب آقای قالیباف! به شهادت حکیمی پور عضو فعلی شورای شهر تهران معاونین شما در این روزها یکی پس از دیگری در حال استعفا و گریز هستند. در حالی که هنوز حدود دو ماه و نیم به پایان دوران شهرداری شما و شورای شهر تهران مانده است. خالی کردن میدان توسط معاونین شما که در طول دوازده سال حکمرانی تان در شهرداری تهران مرتکب تخلفات فراوانی شده اند و به اعتراف چندین نفر از اعضای شورای شهر، در این سالها قانون را با امر و اراده شخص شما دور زده اند، مرا به یاد ماه های پایانی دوران سلطنت محمدرضاپهلوی انداخت. تیمساران و وکلا و وزرا و مدیرانی که به محض اطمینان از سقوط شاه مخلوع، چمدان هایشان را از اموال بیت المال پر کردند و یکی پس از دیگری به خارج گریختند.
در خبرها خواندم یکی از معاونین شما در راه کاناداست و تعدادی هم دارند چمدان هایشان را می بندند. قصد عقده گشایی ندارم اما بنا دارم با شعار اصلی خودتان در ایام انتخابات درباره شما و اطرافیانتان قضاوت کنم.
حال شما بفرمایید حلقه مدیران و منتسبان شما درشهرداری تهران از دسته ٩۶ درصدی هایند یا ۴ درصدی ها؟ مدیری که با تغییر ترکیب ۲۱ نفره شورای شهر تهران چنان احساس خطر کرده که فرار را بر قرار ترجیح داده ، واقعا از کدام دسته است؟ و اساسا چرا منتظر پایان دوران صدارت شما بر شهرداری و اتمام دوره چهارم شورای شهر تهران نمانده و استعفا داده است؟ اگر کاسه ای زیر نیم کاسه معاونین و منصوبان شما نیست چرا به روال بیشتر مدیران اجرایی در نظام جمهوری اسلامی منتظر نمی مانند که یا برای دوره بعد ابقا شوند یا لااقل از خدماتش تجلیلی به عمل آید و آبرومندانه میزهای مدیریت شان را ترک کنند؟ یعنی مدیران شما از وزرا و منصوبان احمدی نژاد هم کمترند که بی هیچ مدال و تجلیل و تحسینی ولو از طرف رئیس شان میدان را خالی کنند؟
کیست که نداند وحشت مدیران جنابعالی از رای قاطع مردم تهران و برملاشدن رازهای نگویی است که به دالان های قدرت حامیان شما متصل است؟
کیست که نداند وحشت شان از روز حساب است؟ از حجم تخلفاتی است که در فقدان قانون و اخلاق روی داده است؟
آری اینها مشتی نمونه خروار از دستپروردگان درگاه شمایند آقای قالیباف! ... نمونه ای از دانه درشت هایی که زیر دست شما پرورش یافته اند. . الگوی بیبدیلی از همان ۴ درصدیها که در تبلیغات انتخاباتی تان مدام برآنان تاختید و در مقابل ٩۶ درصدی ها قرارشان دادید
دوران طلایی مدیریت شما بر کلان شهر تهران با انتخاب آگاهانه پایتخت نشینان به پایان رسید. پیش از آنکه حتی شورای منتخب پنجم روی کار بیاید.
حالا پس از آن حجم عظیم از اهانت و تهمت و بی اخلاقی در مناظره ها و سخنرانی های انتخاباتی و انصراف ناگهانی تان، دیگر انگیزه ای برای ادامه مسیر کوتاهِ باقی مانده در شما نمانده است. این را خوب درک می کنم.
شهردار بعدی تهران شوربختانه وارث هزاران میلیارد تومان بدهی است که میراث نامیمون دوران دوازده ساله شما شهردارِ خوشکلِ موطلایی است. شهردار بعدی هرکه باشد وارث شهری است که در ازدحام دود و آهن و سیمان و برج و آسمانخراش دارد نفس های آخرش را می کشد. مدیران شما که امروز پشت درهای بسته استعفا می دهند و بی سروصدا شانه از زیربار گناهان خود و جنابعالی خالی می کنند ، به درستی می دانند که تا چند ماه دیگر اسناد و مدارک تخلفات متعددشان در پیشگاه ملت، آشکار خواهد شد و چاره ای جز گردن نهادن به قانون و نشستن پشت میز محاکمه و تمکین به مرِّ قانون ندارند.
جناب آقای قالیباف! جنابعالی با خودشیفتگی ذاتی و عبور از مرز شرع، قانون و اخلاق، هم خود را به روز سیاه نشاندید و هم مدیرانتان را. علاوه بر این حلقه، نوبت به حامیان شما در شورای شهر هم رسیده است. آنان که در قبال حمایتهای بی چون و چرایشان از جنابعالی، با امضای مدیران و معاونان شما در شهرداری تهران، بیشرمانه غنایم بیت المال را چپاول کردند و چشمشان را بر روی تخلفات و اختلاسها و تعدیها و ظلمها بستند. امروز با شجاعت یاشارسلطانی اسناد چپاول یکی از آن چهاردرصدی ها منتشر شد.
بد نیست حالا که سرانجامتان کم و بیش معلوم شده، کمی هم بیندیشید و به این فکر کنید که پیش از شما بزرگانی بودند که در جایگاههایی بسیار رفیعتر، با تکیه براصالت، نجابت و تقوایشان، تن به قانون گریزی، قدرت طلبی، سیاسی کاری، بی اخلاقی و بی توجهی به ارزشها و باورهای اسلامی و انسانی ندادند و حالا در بیستمین سالگرد دوم خرداد ٧۶ با آنهمه فراز و فرود و دشمنی و عنادی که از سوی دوستان شما بر آنان رفت، هر روز بیش از دیروز بر محبوبیت و عظمتشان افزوده شد و آوازه پاکدستی شان نه تنها در ایران که در گوش جهانیان طنین انداز شد. آنان که امروز به اشاره ای طومار دستگاه عریض و طویل شما را با تکیه بر اصولِ مردم سالاری درهم می پیچند.
آری جناب قالیباف! از هاشمی می گویم. از سیدمحمدخاتمی حرف می زنم. آنان که هیچگاه بین مردم دیوار بی اعتمادی نکشیدند و ملت را به خودی و غیرخودی تقسیم نکردند. مردم ما به مدد تجربه تاریخی خود در چهاردهه اخیر ، خادمان و خائنان را به خوبی میشناسند.

Sunday, June 4, 2017

شعر شیخ و طوطی با صدا و سیمای محمد مهدویفر - ششم فروردین نود و شش - کرمان

Upozit 188 - June 2 - آپوزیت ۱۸۸

معنای «امّن یجیب»

معنای «امّن یجیب»

 
احمد شمّاع زاده



بسیاری از مردم هرچه را که روی منبر میشنوند اصل فرض میکنند، یاد میگیرند، تکرارمیکنند، و تصوراتی هم از آن موضوع دارند که بیشتر گاهها با واقعیت همخوانی ندارد. یکی از این‌گونه موارد، آیه‌ ای از قرآن مشهور به امن یجیب است که بخش اول آیه 62 سوره نمل است؛ و بسیاری مردمان (و از جمله نگارنده، تا دو سال پیش) نمیدانند که معنای درست آن چیست.



دو سال پیش، شبی از ماه مبارک رمضان بود که یک استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه، هنگامی که وارد شد، مستقیماً به سوی واعظی رفت که خود را برای وعظ آماده میکرد و با وی این پرسش را مطرح کرد که معنای امن یجیب چیست؟ واعظ پاسخ کاملی نداد؛ ولی بانی مجلس که نزدیک واعظ نشسته بود، به قصد پاسخگویی گفت که «واضحه» و معنایی را گفت و نظر مرا هم خواست. من هم که اولین باری بود که با چنین پرسشی مواجه میشدم آنهم بی مقدمه، گفتم «فکر میکنم همین‌طور باشه”. ولی استاد راضی نشد و دلایل خود را داشت.



فردای آن روز با تدبر در آیه، یه فهم آن نائل شدم و با دیدن ترجمه قرآنهایی که در دسترس داشتم متوجه شدم که کدام ترجمه‌ها درست، و کدامها نادرستند. شب فرا رسید و دوباره در محفل حاضر شدیم و من به استاد گفتم «من تحقیق کردم و متوجه شدم که شما درست میگویید”. ایشان موضوع را با بانی مجلس در میان گذاشت ولی او باز هم نپذیرفت. و اما معنای این آیه:



همان‌گونه که در بیشتر مقاله های قرآنی ام تأکید کرده ام، برای فهم هر آیه یا هر بخش از آیه که درکش نه تنها آسان نیست بلکه کمابیش پیچیده است، لازم است در آن تدبّر کنیم تا به فهم آن و تا اندازه‌ای به منظور نظر خداوند برسیم؛ و اولین کار لازم در تدبر، این است که موضوع و جایگاه آیه را با توجه به آیات پیش و پس از آن آیه بدانیم.



ریشه فهم این عبارت، در بخش دوم آیه 59 نهفته است: أالله خیرٌ امّا یشرکون؟ «آیا خداوند بهتر است یا آنچه که به او شرک میآورند»؟



آیات 60 تا64 یعنی پنج آیه با عبارت أمن (یا کسی که...- یا آنکه...) آغاز می‌شود؛ بدین ترتیب:

آیه 60: یا کسی که آفرید…

آیه 61: یا کسی که قرارداد...

آیه 62 یا کسی که اجابت میکند دعای درمانده را آنگاه که بخواندش و بدی را برمیاندازد. (أمن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السّوء)

آیه 63: یا کسی که هدایت میکند شما را…

آیه 64: یا کسی که آفرینش را آغاز میکند و سپس برمیگرداندش...

با این مقدمه و روشن شدن معنای امّن، حال میخواهیم بدانیم (خواسته همان استاد) چگونه یک جمله پرسشی میتواند دعایی برای شفا تلقّی شود؟ ما که چیزی را از خداوند درخواست نکرده ایم، چگونه میخواهیم نتیجه بگیریم؟ تنها توجیه، میتواند این باشد که:



ما تبرکاً چنین کاری را میکنیم و خدا خودش میداند که مراد و منظور ما شفای مریضمان است.



اگر هم چنین فرضی درست باشد، دستکم باید معنای آیه را بدانیم و پس از آن، آیه را مصادره به مطلوب کنیم!



در این مقام، شایسته است بدانیم برخی از ترجمه‌های قرآن، این عبارت را چگونه ترجمه کرده‌اند تا برای چندمین بار متوجه شویم که نباید چشم بسته به ترجمه‌ها اعتماد و اتّکاء کرد:



ترجمه استاد بهاءالدین خرمشاهی: یا کیست که



ترجمه محمد کاظم معزّی: یا آنکه (این ترجمه به نظر میرسد که بهترین ترجمه فارسی باشد زیرا در بیشترموارد نکته‌های مهمی را درست ترجمه کرده است؛ از جمله همین مورد را.)



ترجمه ولی الله محدث دهلوی- چاپ لاهور- کراچی: نه بلکه میپرسیم که



ترجمه علیقلی قرآئی به زبان انگلیسی: Is He Who - آیا او کسی است که (ظاهراً بیتوجه به آیه 59 ترجمه شده است.)



ترجمه مجمع ملک فهد، چاپ عربستان به زبان انگلیسی، که کاملاً با توجه به آیه 59 ترجمه شده، و بهترین ترجمه به زبان انگلیسی دستکم در این مورد است:

Is not He (better than your gods) Who



سیزدهم خرداد ماه نودوشش

هشتم رمضان المبارک 1438

سوم ژوئن 2017

احمد شمّاع زاده

جنگ لفظی بر سر پخش ربنای شجریان در تلویزیون ایران

تقلید ربنای شجریان توسط یک روحانی در زیر گنبد مسجد امام اصفهان

Thursday, June 1, 2017

طیف کامل نور در قرآن

طیف کامل نور در قرآن
احمد شمّاع زاده
اگر مفسّران و قرآن پژوهان از این نکته غافل شوند که «همه دانستنیهای لازم برای زندگی انسان، در قرآن یافت میشود»، هم به خود و جامعه بشری ستم کرده‌اند و هم به خدا و قرآن. زیرا منظور نظر خداوند کریم از آوردن آیات و نشانه های دیریاب و برخی گاهها اعجازگونه، این است که همواره نکاتی را در آنها آورده که ما باید با دقت به پژوهش در مورد آنها بپردازیم و اهمال گونه ازکنارشان نگذریم؛ نه اینکه آن هنگام که دانش روز به رمز آن اعجاز رسید، ما بگوییم که قرآن کریم پیشتر، این نکته را یاداوری کرده است.
مشغول خواندن قرآن بودم. به این آیه رسیدم که خداوند به حضرت موسی در روز برگزیده شدنش به پیامبری میگوید: و ادخل یدک فی جیبک تخرج بیضاء من غیرسوء فی تسع آیات...
ترجمه: و دستت را در گریبانت ببر. بیرون میآید نور سفیدی بی زیان، در نه آیه(نشانه). (نمل: آیه دوازده)
موضوع و نکته کلیدی در این گفتار، عبارت فی تسع آیات (در نه نشانه) است؛ بویژه آنکه میان عبارتهای من غیرسوء (که مربوط است به نور دست حضرت موسی) و فی تسع آیات (که وصف چگونگی آن نور است)، علامت صلی که نشانه وصل کردن است، آمده. یعنی بهتر آن است که میان این دو عبارت در خواندن و فهم آیه جدایی نیفتد.
این آیه را در طول عمر خود، شاید بیش از هزار بار خوانده، و مانند دیگران از آن گذر کرده بودم؛ ولی به خواست خداوند تنها امروز به فهمش نائل آمدم:
تا خواندمش به خود گفتم موضوع آیه ظاهراً نور است. شاید به طیف نور مربوط شود.
سپس گفتم ولی طیف نور هفت رنگ دارد؛ و این عبارت اشاره به نه آیه (نشانه) دارد.
سپس گفتم شاید طیف نور اصلی و کامل نه رنگ داشته باشد که پژوهشگران فیزیک نور هنوز به دو رنگ دیگرش دست نیافته اند و قرآن کریم مانند بسیاری موارد خواسته است به پژوهشگران اعصار و قرون نکته ای را یاداوری کند؛ و در اینجا اینکه:
طیف کامل نور، نه رنگ دارد و نه هفت رنگ.
این گفت و گوی من با خودم یک دقیقه هم طول نکشید که دو سر طیف نور به ذهنم رسید: فرو سرخ و فرا بنفش...
برای اطمینان بیشتر، حاشیه قرآنم را نگاه کردم. دیدم چیزی نوشته نشده؛ و نتیجه گرفتم که مفسران در درک این آیه مانند بسیاری آیات، ناتوان بوده اند؛ و مطمئن شدم که نظرم به حقیقت بسیار نزدیک، و یا عین حقیقت است.
بنابراین، خداوند کریم هزاروچهارصد سال پیش، در قرآن عظیم اعلام کرده که نور دیدنی، طیف دارد و طیف کاملش دارای نه رنگ است.
هفت رنگ دیدنی طیف نور را نیوتن کشف کرد؛ ولی پرتو نادیدنی فروسرخ به وسیله ویلیام هرشل در سال 1800، و پرتو نادیدنی فرابنفش به وسیله یوهان ویلهلم ریتر در سال 1801 یعنی پس از گذشت صد سال از کشف نیوتن کشف شدند. قرآن کریم 1200 سال پیش از نیوتن از تشکیل شدن طیف کامل نور از نه رنگ مختلف خبر داده بود. سبحان الله
******
اکنون شایسته است به یکی از بهترین ترجمه‌های قرآن کریم که خلاصة التفاسیری هم دارد، نگاهی بیندازیم تا بدانیم آنچه که در تفسیرها، و به تبع آنها در ترجمه‌ها در این زمینه آمده چگونه است. ترجمه استاد بهاءالدین خرمشاهی:
و دستت را در گریبانت کن، تا سفید و درخشان بدون هیچ بیماری (پیسی) بیرون آید (و با) معجزات نه گانه به سوی فرعون و قومش (برو) که ایشان قومی نافرمانند.
انسان شگفتزده می‌شود از اینکه یک استاد دانشگاه که عمری را در قرآن پژوهی گذرانده و تصورم بر این است که واژه قرآن پژوهی را اولین بار ایشان به کار برده و کتاب مهمی از خود را با این عنوان آراسته، آیه مهمی از قرآن را چنین بیدقت ترجمه کند!! نگارنده این قصور را تنها میتوانم به حساب اعتماد بیش از حد به تفسیرها بدانم. چنانکه دلیل خوابنامه انگاشتن قرآن توسط دکترسروش نیز همین است که ایشان تصور کرده هرانچه که در تفسیرها آمده، قرآن است. در صورتی که قرآن، قرآن است و تفسیرها نظر مفسرند، گاهی درست و گاهی نادرست پیرامون قرآن؛ و دانستن این موضوع مسأله پیچیده ای نیست.
و اما چرا بیدقتی!؟
ایشان فی تسع آیات را، که می‌شود در نه نشانه، معجزات نهگانه ترجمه کرده است. معنای آیه (گذشته از اجزای کتاب‌های مقدس)، نشانه و پدیده است.
اما چرا ایشان معجزات نهگانه را در اینجا آورده؟
یک- به آن دلیل که حضرت موسی در طول دوران رسالت خویش، نه معجزه آورد تا قوم فرعون و نیز قوم خود را بیشتر به نبوت خویش مطمئن، و یا توبیخشان کند و دیگر دلایل، که در آیه‌ صدویک سوره اسراء (ولقد آتینا موسی تسع آیات بیّنات)، آمده است. ایشان این تسع آیات بیّنات را با آن تسع آیات، یکی گرفته‌اند و به این موضوع مهم توجه نکرده اند که آیه سوره نمل مربوط است به روز بعثت حضرت موسی در طور سینا، و این‌ آیه مربوط است به طول دوران رسالت وی.
دو- در آیات سی و یکم تا سی و سوم سوره قصص آمده است که خداوند در روز بعثت حضرت موسی به وی میگوید با این دو معجزه (عصا و یدبیضاء) به سوی فرعون برو. چگونه می‌شود که در یک آیه به او بگوید با این دو معجزه به سوی فرعون برو و در آیه‌ای دیگر بگوید با نه معجزه ای که هنوز پدید نیامده اند!!؟
سه- در تشریح فی تسع آیات بینات، باید گفت بیّنه یعنی دلیل و معجزه، و چون خداوند می‌خواسته طیف نور را یاداور شود، تنها گفته تسع آیات، تا هیچ‌گاه معنای بیّن یا آشکار نیز به خاطرها خطور نکند، زیرا نورهایی که تشکیل‌دهنده نور سفیدند، آشکارا جدای از یکدیگر دیده نمیشوند؛ بویژه نورهای دو سر طیف نور که هیچگاه آشکار نبوده و نیستند. پس معجزه قرآن برای زمان ما در همین است که بیّنات را در اینجا نیاورده است.
دستاوردهای دانش در زمینه طیف نور:
این رنگها به ترتیب از قرمز(بلندترین طول موج) در یک سر طیف نور شروع میشود، و به رنگ بنفش(کوتاهترین طول موج) در انتهای دیگر آن، پایان مییابد. رنگهای تشکیل دهنده نور سفید، اصلاحأ طیف نور نامیده میشود.
نور مرئی تابشی الکترومگنتیک است که به چشم انسان میآید. نور مرئی یا آشکار، با طول موجی از حدود 380 تا حدود 740 نانومتر جای دارد. محدوده نور مرئی بین دو نور نامرئی فروسرخ، که در طول موجهای بلندتر و نور نامرئی فرابنفش، که در طول موجهای کوتاهتر یافت میشود، قرار دارد.
تابش فروسرخ که به آن اشعّه مادون قرمز نیز میگویند، در فیزیک به بخشی از طیف امواج الکترومگنتیک گفته می‌شود که طول موج آن‌ها بلندتر از دامنهٔ نور مرئی، و کوتاه‌تر از دامنهٔ رادیویی باشند. امواج فروسرخ در بازه بسامدی ۳۰۰ گیگاهرتز تا ۴۰۰ تراهرتز و طول موج یک میلیمتر تا ۷۵۰ نانومتر قرارمی‌گیرند.
بیست وهشتم بهمن ماه نودوچهار
ویرایش دوم: خردادماه نودوشش
احمد شمّاع زاده