بحثی
پیرامون شیعه و شیعه شناسی
احمد
شمّاع زاده
اشاره:
نویسنده
نامه زیر، به آن دلیل این نامه را فرستاده،
که نگارنده، مقاله «بازشناسی
شیعه حقیقی و شیعه سنتی»
را
برای وی فرستاده بودم.
ابتدا
پاسخ من:
با سلام و احترام
من
از بحث با شما و امثال شما که به اعتقادات
خود ذرهای شک نمیکنید و به خود نمیگویید
که شاید در برخی موارد خطاکار باشم و
نمیخواهید در افکار خود تجدید نظر کنید
و تجدید نظر و غبارروبی در اعتقادات خود
را گونهای ترک اولی میدانید، هم در تعجبم
و هم تمایلی ندارم که وارد بحث شوم و البته
این آخرین باری است که مینویسم مگر اینکه
پرسشی داشته باشید.
در
زیر هر بخش از نامه شما،
یا چند کلمهای مینویسم یا با ارسال مقاله
های مربوطه که پیشتر تهیه شده موضوع را
مختومه میدانم.
احمد
شمّاع زاده
یاداوری: خوانندگان محترم، در صورت نیاز به دیدن متن مقاله هایی که عنوانشان در این نوشته آمده است، عنوان را در گوگل سرچ کنید، تا متن را بیابید.
یاداوری: خوانندگان محترم، در صورت نیاز به دیدن متن مقاله هایی که عنوانشان در این نوشته آمده است، عنوان را در گوگل سرچ کنید، تا متن را بیابید.
جناب
آقای شماع زاده بدون مقدمه برویم سر اصل
مطلب
الف واسطه قرار دادن اولیاء الهی )
شما
که به قول خودتان سالهاست با قرآن مانوس
هستید و اهل تدبر درفرآن میباشید حتما
آیات 93
،
97
و
98
سوره
یوسف را مطالعه و تدبر نموده اید و مطلعید
که حضرت یوسف(ع)
بعد
از ملاقات با برادران خود در مصر ، پیراهن
خودشان را به برادران جهت مالیدن به
صورت پدرشان بمنظور بینا شدن پدر اعطاء
نمودند (اذهبوا
بقمیصی هذا فالقوه علی وجه ابی یات بصیرا)
احتمالا
واسطه قرار دادن پیراهن، یک عنصر مادی و
بی روح اما متبرک و بینا شدن پدر از طریق
پیراهن از
منظر جنابعالی شرک بوده و حضرت یوسف
میبایسستی
به پدرشان توصیه مینمودند بینائی خود را
مستقیما از خدا درخواست کن
و همچنین در آیات 97
و
98
این
سوره مبارکه که برادران یوسف بعد از تنبه
از اعمال خبط خودشان پدر را واسطه قرار
داده و از ایشان خواستند که از خداوند
برای ما طلب مغفرت کن (قالو
با ابانا استغفر لنا ذنوبنا انا کنا خاطئین
)
پدرشان
از
دیدگاه شما (احتمالا)
میبایستی
پاسخ میداد که خودتان مستقیم ار درگاه
احدیت طلب عفو نمائید
ومن را واسطه قرارندهید (درحالیکه
فرمودند:
قال
سوف استغفر لکم ربی انه هو الغفور الرحیم)
. برای
اولیاء الهی باندازه پیراهن متبرک حضرت
یوسف بعنوان واسطه وجیه بین بنده و رب
شانیت قائل هستیم ؟ و یا اینکه نعوذ بالله
واسطه قرار دادن حضرت یعقوب (ع)
را
برای طلب بخشش خداوند از اعمال برادران
یوسف را شرک میدانیم؟
پاسخ:
من
موضوع وسیله را هم از نظر قرآن و هم از نظر
امامان و بویژه امام علی در مناجات شعبانیه
به وضوح یادآوری کرده ام.
نمیدانم
چرا به جای تسلیم در برابر کلامهای حق و
بجا، از خود مقاومت نشان میدهید.
دو
موضوع را پیش کشیدهاید و از زبان من چیزی
را بیان کردهاید (که
زیر آنها را خط کشیده ام)
که
عین تهمت است و اصولاً نباید از جانب کسی
صحبت کرد.
و
اما به شما بگویم که هنوز معنای واسطه و
وسیله را نمیدانید:
الف-
موضوع
پیراهن یوسف ربطی به وسیله آفریده
با آفریدگار
(بنده
و خدا)
پیدا
نمیکند موضوع آفریدگار با آفریده است.
طبق
حدیثی به احتمال زیاد از امام صادق:
ان
الله لایجری
الامور الّا
باسبابها
(خداوند
کاری را به جریان نمیاندازد مگر با وسیله
اش.)
بنابر
این پیراهن وسیلهای در دست خداوند است
تا او را شفا دهد و وسیلهای نیست که یعقوب
به
وسیله آن از
خدا بینایی
چشمش را بخواهد؛
برعکس تصور شما، یعقوب مستقیماً از
خدا درخواست
میکرد و او میدانست که یوسف زنده هست به
همین دلیل گفت
بر
گروگانگیر بنیامین از درهای مختلف وارد
شوید؛
چون او میدانست که او یوسف است ولی برادران
نمیدانستند.
موضوع
دوم،
طلب
آمرزش برادران از پدر.
بسیار
تعجب کردم که این موضوع را به وسیله ربط
دادید.
البته
طبیعی است چون به مسائل دینی آگاهی کافی
ندارید.
همه
مسلمانان از یکدیگر
التماس دعا
دارند.
این
چه ربطی به واسطه پیدا میکند؟ آیا فرزند
حق ندارد به پدرش بگوید (حتا
فرزند شما به شما)
که
از خدا برایم طلب مغفرت کن؟!!!
ب،
معنی ولی )
آیه
55
سوره
مائده :
انما
ولیکم الله و رسوله و الذین امنوا الذین
یقیمون الصلوه و یوتون الزکوه و هم راکعون
در
آیه مبارکه فوق معنی ولی از دیدگاه شما
احتمالا معنی دوست و ناصر را میرساند ،
حال اجازه دهید مختصری به بررسی شان نزول
و معنی واقعی آن بپردازیم .
در
مورد شان نزول این آیه موافق هستید که بنا
بر روایات متعددی که از شیعه و سنی نقل
شده است همگی دلالت بر آن دارند که آیه
شریفه در شان حضرت علی (ع)
وارد
شده هنگامی که این بزرگوار در حال رکوع
انگشتر خود را به سائل بخشیدند ، خوب اگر
با نگاه احتمالی شما معنی ولی در این آیه
دوست و ناصر باشد، کلمه انما که کلمه حصر
میباشد دوستی را فقط منحصر به خدا ، پیامبر،
و مومنینی که در حال رکوع انگشتر خود
را به سائل میبخشند مینماید و بقیه که از
دایره این آیه خارج میشوند و یا مال زکوی
ندارند مشمول این آیه مبارکه نمیگردند،
در حالیکه شما بخوبی میدانید که دوستی
و نصرت بک حکم عمومی است و همه مسلمانان
را در بر میگیرد و همه مسلمین باید یکدیگر
را دوست داشته و یاری نمایند ، حتی کسانی
که زکات بر آنها واجب نیست (
شاهد
قرآنی ، انما المومنون اخوه-
حجرات
آیه 10
،
تعاونو علی البر و التقوی – مائده آیه
2)و
به این ترتیب معنی آیه انما ولیکم الله
....
نعوذ
بالله در تناقض با آیات فوق الاشاره
میباشد.
احتمالا
بذهن مبارکتان میرسد که چرا با لفظ الذین
که جمع است بکار رفته است ؟ پاسخ ، اگر
حکمی بصورت عمومی صادر شود برای تشویق
دیگران و اهمیت موقعیت و نقش موثری که آن
فرد در این کار داشته و یا به خاطر آن است
که حکم در شکل کلی عرضه شود اگرچه مصداق
آن منحصر به یک نفر باشد .
برای
این مورد نظایر زیادی در قرآن کریم وجود
دارد که به یک مورد آن سوره توبه آیه 61
( و
منهم الذین یوذون النبی و یقولون ...)
اشاره
کرده، .همه
مفسران اتفاق نظر دارند که این آیه در
مورد تنها یک نفر از منافقین نازل شده با
وجود اینکه آیه با لفظ الذین که لفظ جمع
است موضوع توهین به ساحت مقدس پیامبر را
بیان می کند.از
طرف دیگر شان نزول آیات معروف ابلاغ
(یا
ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان
لم تفعل فما بلغت رسالته – آیه 67
سوره
مائده )
و
اکمال (الیوم
اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی –
آیه سوم سوره مائده)
که
در واقع در آن رسالت حضرت در خصوص اکمال
و اتمام دین مطمع نظر است مگر بغیر از
واقعه حدیث غذیر خم آنهم بعد از شهادت
گرفتن حضرت از جمع در خصوص اولویت خود
(الست
اولی بکم من انفسکم؟)
نبوده
است ؟
درحدیث
غدیر خم که بیش از 120
صحابی
و 84
تابعی
و 64
هزار
بزرگان اهل حدیث آنرا نقل کرده اند؛(در
کتاب شریف الغدیر علامه امینی اسناد آن
به تفصیل ذکر شده است)
پیامبر
(ص)
در
آخرین سفر حج خود آنهم در گرمای طاقت فرسای
بین مکه و مدینه در هنگام حوالی ظهر در
برابر بیش از صد هزار نفر چه پیامی را به
امت فرمودند؟ آیا
معنی ولی در آن موقعیت حساس (من
کنت مولاه فهذا علی فمولاه )
فقط
به این معنی است که حضرت اراده فرموده
مردم را معطل کنند و رسالت بزرگ خودشان
را با این عبارت که مردم علی را دوست داشته
باشید به پایان برسانند؟
آیا ذهن کنکاش وتحقیقگر شما این
معنی را منطقی و موجه میداند ؟ یا آنکه
معنی ولی بسیار فراتر از این مضامین و
والاتر از معنای سطحی و غیر منطقی بعضی
از کج اندیشان و یا مغرضان با توجه به آیات
مذکور میباشد ؟
معنی
ولی با توجه به قرائن و تمام قواعد ادبی
، منطقی و سایر علوم که من و شما از آن بی
اطلاع هستیم و در تخصص مانیست طبق نظر
متخصصین و بزرگان آگاه و بی غرض به معنی
سرپرست و صاحب اختیار
میباشد.
پاسخ:
پاسخ
تمام
مسائلی که مطرح کردید در «ولی
و ولایت در قرآن و اسلام»
که
به پیوست میفرستم آمده است ولی چرا در
جملهای که زیرش خط کشیدهام شما گفته
ای مولا یعنی ولی؟!!!
هرچند
پاسخ این هم در مقاله آمده است.
ولی
بخش آخر را که بولدش کردم،
یا باید ثابت کنید یا باید توبه کنید.
زیرا
یک
تهمت بزرگ را به همه بزرگان دین
و…
زده اید.
جز
غالیان کسی چنین چیزی را نگفته؛
زیرا مخالفت آشکاری با 200
آیه
مستقیم قرآن دارد که خداوند میگوید تنها
من ولی مؤمنین هستم و بس.
تفصیل
این
موضوع
هم در مقاله آمده است ولی تا کنون ندیده
بودم کسی با این صراحت ولایت خداوند را
به زیر سؤال ببرد!!
و
انسانها را مانند گوسفند ببپندارد که
زیر دست انسان دیگری قرار
گیرند.
خداوند
از ولایت خود به کسی چیزی نبخشیده است.
و
مولا معنای سرور و آقا را میدهد و نه ولی.
ج
علم غیب و معجزات اولیاء از منظر قرآن )
انی
اخلق لکم من الطین کهیئه الطیر ....
و
انبئکم بما تاکلون و ما تدخرون فی بیوتکم(
49- آل
عمران)
همانا
من (
حضرت
عیسی علیه سلام )
از
گل مجسمه مرغی ساخته و بر آن بدمم تا بامر
خدا مرغی گردد........و
کور مادرزاد و مبتلای به پیسی را بامرخدا
شفادهم و مردگانرا بامر خدا زنده کنم و
بشما از غیب
خبر دهم
که در خانه هاتان چه می خورید و چه ذخیره
می کنید.
عالم
الغیب فلا یظهر علی غیبه احدا الا من ارتضی
من رسول (26-جن)
او
دانای عالم غیب است و هیچکس بر عالم غیب
او آگاه نیست مگر آنکس از رسولان برگزیده
و
ما کان الله لیطلعکم علی
الغیب
و
لکن الله یجتبی من رسله من یشاء (179-
آل
عمران)
و
خدا همه شما را از غیب آگاه نسازد و لکن
برای این مقام از پیامبران خود هر که را
مشیت او تعلق گرفت برگزیند.
(معنای
این آیه این است که این از اسرار من است و
به کسی نمیگویم که چه معیاری برای برگزیدن
رسولانم بر میگزینم.
و
ربطی به غیب پیدا نمیکند.)
و
قل اعملوا فسیری الله عملکم و رسوله و
المومنون(105-
توبه
)
ای
رسول ما بگو (
بخلق)
که
هر عملی کنید خدا آن عمل را بشما مینماید
و هم رسول و مومنان بر آن آگاه میشوند.
...
و
کل شی احصیناه فی امام مبین (12-یس)
البته
آیاتی در قرآن کریم ناظر بر منحصر بودن
علم غیب فقط برای ذات اقدس الهی وجود دارد
(و
عنده مفاتح الغیب لا یعلمها الا هو سوره
انعام آیه 59
،
فقل انما الغیب لله سوره یونس آیه20
و
...)
و
لی جمع این آیات دلالت بر آگاهی اولیاء
الهی از علم غیب باذن الله و یا حداقل به
بخشی از علوم غیب الهی است.
پاسخ:
آیهای
هست که میگوید جز
خدا کسی غیب نمیداند.
یک
آیه دیگر هم هست
که پیامبر میگوید اگر غیب میدانستم همه
خوبیها را برای خود میخواستم.
این
دو آیه مهم نشان میدهد آن چیزی که عنوان
غیب یا عالم غیب دارد تنها در حیطه خداوند
است و اگر کسی بر برخی پنهانیها آگاهی
یافت معنایش این نیست که او غیب میداند.
مقاله
«سه
مقام هستی»
را
به پیوست میفرستم.
جمعبندی
و کلام آخر:
هر
چند در این مقال مباحث زیادی با توجه به
روایات صحیح و مستند ائمه اطهار وجود
داشته ولی با بضاعت اندک خود سعی کردم
بیشتر مستندات قرآنی را عنوان کرده و
موارد اشاره شده که بعضا مورد بحث و
در ایمیل ارسالی شما بآنها اشاره شده است
مطرح گردد.
در
هر صورت مسائل اعتقادی و مبانی دینی ما
مسائل بسیار حساس و تعیین کننده ای میباشند
و پرداختن بآنها مستلزم درک صحیح و عمیق
از تمام منابع میباشد به صرف چند مقاله
نوشتن و خواندن نمیتوان خود را صاحب نظر
و محور قلمداد نمود .
برداشت
شخصی و سطحی از
آیات و روایات بدون داشتن استاد و یا ابزار
کافی لازمه تحقیق ، نتیجه ای خدای
نکرده انحرافی و یا تک بعدی را بدنبال
دارد .
توصیه
من به شما به عنوان یک برادر دینی اینست
که اولا درمواردی که در تخصص شما و ما نیست
وارد نشوید و یا لااقل با استادی که عمری
در این راه زحمت کشیده است حداقل یک
مشورتی داشته باشید و نظرات و آثار آنها
را حداقل برای یکبار هم شده مطالعه فرمائید
.
علماء
را با یک چوب راندن ، اعتقادات صحیح افراد
را بدون بررسی ادله آنها زیر سوال بردن و
متهم نمودن آنها به عنوان شیعیان
سنتی یا غالی کمال بی انصافی و بی حرمتی
است .
بنظر
میرسد توسل به ساحت مقدس ائمه اطهار (ع)،
و خواندن زیارت عاشورای معروفه را شرک
میدانید .
اگر
خدای نکرده اینچنین است (
که
دعا میکنیم اینچنین اعتقادی نداشته باشید
و انشاء الله برداشت احتمالی ما از شما
غلط میباشد )
در
این صورت وا مصیبتا و وا اسلاما و اگر چنین
نیست لطفا از بحثهای اینگونه ای اکیدا
اجتناب نمائید تا ما و دیگران چنین برداشت
احتمالی را از شما که دقیقا مطابق با افکار
وهابیت است نداشته باشیم .
حسینه
...
یک
مکان وابسته به ...
می
باشد و برنامه هایی تحت مدیریت خود
مسئولین...
را
دارا میباشد، حضور شما در این مکان مقدس
را ارج مینمائیم ولی تقاضا داریم ذهن بعضی
دوستان را با مباحثی که مورد تایید عموم
حضار نیست آغشته نفرمائید، عقیده افراد
چه غلط و چه درست برای خودشان محترم است.و
السلام علیکم.
پاسخ:
نوشتهاید
«اولا
درمواردی که در تخصص شما و ما نیست وارد
نشوید و یا لااقل با استادی که عمری در
این راه زحمت کشیده است حداقل یک مشورتی
داشته باشید»
ممکن
است در تخصص شما نباشد ولی در تخصص من هست.
که
عمری را با همین مسائل گذرانده ام.
از
سیزده سالگی رساله عملیه آیت الله محسن
حکیم (پدر
محدباقر حکیم)
را
و مفاتیح الجنان را دوره کردهام و قرآن
را همواره خوانده ام.
من
استادی را نیافتم تا این مسائل را با آنان
در میان گذارم.
تنها
هنگامی که نقدی
بر زیارت عاشورای
معروفه
را نوشتم مدت مدیدی منتشرش نکردم.
آن
را برای نظرخواهی به دفتر آیت الله (اسمش
را فراموش کردهام ولی چند سالی است که
فوت شد ه است.)
و
دفتر آیت الله مکارم فرستادم ولی هیچ گونه
پاسخی دریافت نشد.
دلیلش
این است که پاسخی ندارند ولی جرأت آن را
هم ندارند که بگویند ای
مردم زیارت عاشورای غیر معروفه
را بخوانید.
اگر
منظور ثواب است که دومی ثواب بیشتری دارد
که شرک آلود نیست.
ولی
دکان بسیاری بسته خواهدشد و صلاح نمیدانند.
البته
زیارت عاشورا که معمولاً معروفه آن مورد
نظر است از سوی علمای عظامی رد شده است و
برخی دیگر
سندش
را رد کردهاند و آنچنان نیست که تصور
کنید آیه منزل است و توی سر خود بزنید که
وا اسلاما وامصیبتا… آگاهی داشتن
به اعمال و کردارمان و به
مانند گوسفند
نبودن چیز خوبی است.
اللهم
اختم عواقب امورنا خیراً -
احمد
شمّاع زاده
با
سلام
بد
نیست جناب آقای شماع زاده به مقاله پیوست
نگاهی بنمائید ، بلکه وسیله ای شود جهت
تجدید نظر در عقاید خود (
انشاء
الله)
با
سلام و آرزوی قبولی طاعات
سه
پیوستی را که فرستادید قابل خواندن نیستند.
ولی
در لحظه ای که بخشی از یک فایل قابل خواندن
شد، دیدم چنین تیتری آمده:
چرا
امام صادق غالیان را لعن کردند؟
خوب من هم از یک کتاب معتبر یک استاد مشهور
دانشگاه در رشته معارف اسلامی نقل کردم
که چرا امام صادق آنها را لعن کرده اند.
باز
هم در لحظه ای که بخش کمی از یک فایل قابل
خواندن شد، دیدم معنای
غالی در قرآن
و آیات مربوط به آن را نوشته بود.
که
این ربطی به ارشادشدن من ندارد.
ولی
از همه اینها که بگذریم، چه باز بشود یا
نشود؛ باید به شما بگویم من تقریبا به
اندازه عمر شما، مثل شما و دیگر شیعیان
سنتی بوده
ام و از نعمت آگاهی و پیروی نکردن از آنچه
به ما تلقین کرده اند، تنها از سال 83
برخوردار
شده ام و در سالهای بعد کاملتر شده است.
شما
نمیدانید وقتی انسان پس از عمری میفهمد
که فریب خورده، نعمت آگاهی و بریدن از
گذشته خویش چقدر برایش لذتبخش میشود.
مثلا
سرنوشت زندگی مرا آخوندها ناجوانمردانه
عوض کردند و من از ترس تبلیغات ضد مسیحی
آنها، در سال 1350
که
دلار هفت تومان و کمتر بود و میتوانستم
به آمریکا بروم و درس بخوانم، نرفتم؛ تنها
به خاطر نگهداشت و حفظ دینم
با توجه به تبلیغات آخوندها
. بعدها
که انقلاب شد و دیدم توی سپاه (سپاه
پاسداران انقلاب اسلامی)
همه
کسانی که با امام به ایران آمده بودند از
انجمنهای
اسلامی اروپا و آمریکا
هستند، دانستم که از شک نکردن به گفته های
آخوندهایی
که برخی از آنها مثل آیت الله مکارم هنوز
زنده هستند، چه کلاه گشادی سرم رفته است.
ما
که توی کله مان کرده بودند که اروپا و
آمریکا همه اش ییدینی است، وقتی که اولین
بار در سال 1367
به
ایتالیا رفتم، دیدم که دختر جوان مسیحی
هنگامی که از جلو کلیسا رد میشود، صلیب
میکشد و احترام میگذارد.
از
خود میپرسیدم، آیا در کشور ما هم هنگامی
که یک جوان که هیچ، یک پیرمرد از جلو مسجدی
رد شود، به مسجد سلام میکند؟ احترامی
میگذارد؟ ما شیعیان
سنتی حتا
وقتی که به مسجد میرویم نماز
تحیت مسجد
را هم به جا نمیآوریم که اینهمه مورد تأکید
و توجه پیامبر اکرم بوده و اهل سنت، یک آن
هم از آن غافل نمیشوند.
کجای
کاری برادر، شیعیان سنتی از ترس شبیه شدن
به دیگر مسلمانان، بسیاری از مستحبّات
مؤکّد(مانند
نماز تحیت مسجد) که
هیچ، واجبات و شبه واجبات خود را هم
تغییر داده
اند.
حتا
به کتابهای اصیل شیعی و شیعه اصیلی
که در طول تاریخ شیعه به وجود آمده،
توجه نمیکنند.
چون
غالیان در رگ و پی ما نفوذ کرده اند و هنوز
آثار و اعوانشان هستند و اگر کسی بخواهد
به آنچه که آنان کرده اند خرده بگیرد، رگ
گردنمان کلفت میشود و خونمان به جوش میآید.
خدا
نگهدارتان باد، انشاءالله با آگاهی و
بیداری و نه پیروی گوسفندگونه همانند 54
سال
از عمر من.
ماه
رمضان برابر با خرداد 1396
احمد
شمّاع زاده