با نام او که آغاز و پايان هستي است او. گاهشماری از برخی وقایع اجتماعی و سیاسی ایران و جهان تا آیندگان بهتر امروزمان را بشناسند
Tuesday, September 5, 2017
Monday, September 4, 2017
جلسه پرسش و پاسخ در حضور مولا علی
جلسه
پرسش و پاسخ در حضور مولا علی
محل
جلسه:
مسجد
کوفه
واجب
کدام است و واجبتر
کدام؟
نزدیک کدام است و نزدیکتر کدام؟
عجیب کدام است و عجیبتر کدام؟
مشکل کدام است و مشکلتر کدام؟
امیرالمومنین در پاسخ فرمود: واجب ، ترک گناه است و واجبتر از آن، توبه از گناه است. نزدیک ، قیامت است و نزدیکتر از آن مرگ است. عجیب ، بیوفایی دنیاست و عجیبتر از آن، دلبستگی به دنیاست. مشکل ، سرازیری گور است و مشکلتر از آن با دست خالی سرازیر شدن به گور است .
از کجا بفهمم خدا عبادتهای مرا قبول کرده است؟
از کجا بفهمم خدا گناهان مرا آمرزیده است ؟
از کجا بفهمم خدا عبادتهای مرا قبول نکرد و مردود اعلام شد ؟
از کجا بفهمم خدا گناهان مرا نیامرزید و در نامه عملم ثبت شد ؟
امیرالمومنین فرمود: اگر عبادتی انجام داده اید و بعد از آن عبادت ، خدا به شما توفیق داد عبادت دوم را انجام بدهید ، آن عبادت دوم دلیل بر آن است که خدا عبادت اول را از شما قبول کرد . چون عبادت اول تان را قبول کرد لذا به شما توفیق ورود به عبادت دوم را عنایت کرد. اگر شما یک گناه و معصیتی مرتکب شدید ، منتهی بعد از آن گناه خدا به شما توفیق داد یک طاعت و عبادتی انجام داده اید ، این عبادت بعد از معصیت دلیل بر این است که خدا معصیت شما را آمرزیده و مورد بخشش قرار داده، لذا به شما توفیق داد که مرتکب طاعت و عبادتی بشوید. اگر اول یک طاعت و عبادتی انجام دادید ، بعد از آن عبادت مرتکب گناه و معصیتی شدید ، آن گناه ِ بعد از عبادت دلیل بر این است که خدا عبادت شما را قبول نکرد و مردود اعلام شد لذا مرتکب گناه شدید ، چون اگر عبادت پیشین مقبول بود میبایست شما را از گناه بازدارد . همین که بعد از عبادت معصیت کردید ، این معصیت دلیل بر این است که آن عبادت مقبول نبود. اگر یک گناهی انجام دادید و بعد از آن مرتکب گناه دوم شدید ، آن گناه دوم دلیل بر آن است که خدا گناه اول تان را نیامرزید ، لذا مرتکب گناه دوم شدید. اگر مرتکب گناه سوم بشوید ، گناه سوم دلیل بر این است که خدا گناه دوم را بر شما نبخشید.
نزدیک کدام است و نزدیکتر کدام؟
عجیب کدام است و عجیبتر کدام؟
مشکل کدام است و مشکلتر کدام؟
امیرالمومنین در پاسخ فرمود: واجب ، ترک گناه است و واجبتر از آن، توبه از گناه است. نزدیک ، قیامت است و نزدیکتر از آن مرگ است. عجیب ، بیوفایی دنیاست و عجیبتر از آن، دلبستگی به دنیاست. مشکل ، سرازیری گور است و مشکلتر از آن با دست خالی سرازیر شدن به گور است .
از کجا بفهمم خدا عبادتهای مرا قبول کرده است؟
از کجا بفهمم خدا گناهان مرا آمرزیده است ؟
از کجا بفهمم خدا عبادتهای مرا قبول نکرد و مردود اعلام شد ؟
از کجا بفهمم خدا گناهان مرا نیامرزید و در نامه عملم ثبت شد ؟
امیرالمومنین فرمود: اگر عبادتی انجام داده اید و بعد از آن عبادت ، خدا به شما توفیق داد عبادت دوم را انجام بدهید ، آن عبادت دوم دلیل بر آن است که خدا عبادت اول را از شما قبول کرد . چون عبادت اول تان را قبول کرد لذا به شما توفیق ورود به عبادت دوم را عنایت کرد. اگر شما یک گناه و معصیتی مرتکب شدید ، منتهی بعد از آن گناه خدا به شما توفیق داد یک طاعت و عبادتی انجام داده اید ، این عبادت بعد از معصیت دلیل بر این است که خدا معصیت شما را آمرزیده و مورد بخشش قرار داده، لذا به شما توفیق داد که مرتکب طاعت و عبادتی بشوید. اگر اول یک طاعت و عبادتی انجام دادید ، بعد از آن عبادت مرتکب گناه و معصیتی شدید ، آن گناه ِ بعد از عبادت دلیل بر این است که خدا عبادت شما را قبول نکرد و مردود اعلام شد لذا مرتکب گناه شدید ، چون اگر عبادت پیشین مقبول بود میبایست شما را از گناه بازدارد . همین که بعد از عبادت معصیت کردید ، این معصیت دلیل بر این است که آن عبادت مقبول نبود. اگر یک گناهی انجام دادید و بعد از آن مرتکب گناه دوم شدید ، آن گناه دوم دلیل بر آن است که خدا گناه اول تان را نیامرزید ، لذا مرتکب گناه دوم شدید. اگر مرتکب گناه سوم بشوید ، گناه سوم دلیل بر این است که خدا گناه دوم را بر شما نبخشید.
بچهای
به دنیا آمد ، این بچه یک تن دارد با دو سر
.
آیا
با داشتن این دو سر ، او یک نفر محسوب می
شود و از پدر یک سهم ارث میبرد یا دو نفر
به حساب می آید و از پدر دو سهم ارث می برد
؟
امیرالمومنین
فرمود :
این
دو سر را بخوابانید ، وقتی هر دو سر به
خواب رفتند آنگاه آهسته ، سر اول را از
خواب بیدار کنید .
اگر
همزمان با بیدار شدن سر اول ، سر دوم هم
از خواب برخاست ، معلوم میشود او یک نفر
به حساب میآید و از پدر یک سهم ارث میبرد
. اما
اگر با بیدار نمودن سر اول ، دیدید که سر
دوم همچنان در خواب است ، معلوم میشود
او دو نفر محسوب میشود و از پدر دو سهم
ارث میبرد .
دو
مادر بر سر دو بچه با هم به دعوا افتادند
.
این
دو بچه یکی پسر است و دیگری دختر.
مادر
اولی میگوید پسر مال من است ، دختر مال
تو .
مادر
دوم میگوید نخیر ، پسر مال من است ، دختر
مال تو .چگونه
به دعوای این دو مادر خاتمه بدهیم
؟
امیرالمومنین فرمود : دو ظرف بردارید ، از شیر این دو مادر بدوشید ، شیر دوشیده شده را وزن کنید ، آن شیری که وزنش سنگین تر است ، پسر مال اوست و آن شیری که وزنش سبک تر است، دختر مال اوست .
امیرالمومنین فرمود : دو ظرف بردارید ، از شیر این دو مادر بدوشید ، شیر دوشیده شده را وزن کنید ، آن شیری که وزنش سنگین تر است ، پسر مال اوست و آن شیری که وزنش سبک تر است، دختر مال اوست .
در
کتاب زبور داوود آمده که
خداوند به وی وحی کرد که من چهار
چیز را در چهار جا مخفی نمودم .
آن
چهار چیز کدامند ؟
امیرالمومنین
فرمود:
1 .
خدا
اولیای خود را در میان شما بندگان پنهان
نمود پس هیچ بنده ای از بندگان خدا را کوچک
مشمارید و او را مورد تحقیر قرار مدهید
شاید او ولی ای از اولیای خدا باشد و شما
ندانید.
2 . خدا رضا و خشنودی خود را در طاعت و عبادت شما بندگان پنهان کرد پس هیچ عبادتی را کوچک مشمارید و از آن صرفنظر نکنید، شاید رضای خدا در همان عبادت کوچک شما نهفته باشد و شما ندانید.
2 . خدا رضا و خشنودی خود را در طاعت و عبادت شما بندگان پنهان کرد پس هیچ عبادتی را کوچک مشمارید و از آن صرفنظر نکنید، شاید رضای خدا در همان عبادت کوچک شما نهفته باشد و شما ندانید.
3 .
خدا
خشم و غضب خود را در گناه و معصیت شما
بندگان پنهان نمود ، پس هیچ معصیتی را
کوچک مشمارید و آن را مرتکب نشوید شاید
خشم خدا در همان معصیت کوچک شما نهفته
باشد و شما ندانید.
4.
خدا
اجابت خود را در دعاهای شما بندگان پنهان
کرد پس هیچ دعایی را کوچک مشمارید و از آن
صرفنظر نکنید شاید اجابت خدا در همان دعای
کوچک شما نهفته باشد و شما ندانید.
چه
کنیم تا مشکلات زندگی در نظر ما کوچک آید
؟
امیرالمومنین
پنج نکته را در ارتباط با این پرسش
بیان کردند:
-
هرگاه
یک مصیبت و مشکلی در زندگی شما پدید آمد
، شما مشکل بزرگتر از آن را در ذهن خودتان
مجسم کنید و به خود بگویید اگر به جای این
مشکل وارده ، آن مشکل بزرگتر بر سر من فرود
می آمد ، چه میشد؟ اگر مشکل بزرگتر را
در ذهن مجسم کنید ، تحمل این مشکلی که بر
سر شما وارد شد ، بر شما آسان خواهد شد .
-
رنج
یک مصیبت را بر گذر زمان پخش کنید ، تقسیم
و توزیع کنید .
-
باور
کنید که رنج و غم و مشکل زندگی پایان پذیر
است .
هیچ
غم و غصه ای برای همیشه در زندگی شما باقی
نمیماند .
هرمشکلی
یک مدت زمانی دارد .
تا
یک مدتی در زندگی شما میماند ، ماموریت
خود را به انجام میرساند ، به اهداف خودش
دست پیدا میکند و بعد زندگی شما را ترک
خواهد گفت .
مشکلات
پایان پذیر است .
-
آنچه
بود و رفت ، مثل آن که نبود .
-
آنچه
به دست نیامد ، مثل آن که بود و رفت .
غذای
روح انسان چیست
؟
امیرالمومنین فرمود:
امیرالمومنین فرمود:
1.
ذکری
که از زبانتان بگذرد و به
قلبتان راه یابد.
2. توبه ای که نصوح باشد، یعنی دیگر به آن بازگشت نکنید.
3. موعظه ای که بر جان بنشیند و قلب انسان را زیر و رو کند.
2. توبه ای که نصوح باشد، یعنی دیگر به آن بازگشت نکنید.
3. موعظه ای که بر جان بنشیند و قلب انسان را زیر و رو کند.
خداوند
چند نیرو در وجود
انسان قرار داده است؟
امیرالمومنین فرمود:
1 . نیروی عاقله ، که بزرگترین سرمایه ای ست که خدا در اختیار انسان قرارداده.
2 . نیروی حافظه ، که سبب میشود آنچه را فرا میگیرید ، در ذهن و دلتان حفظ شود . اگر خدا این قوه را به شما نمیداد شما اسمتان را فراموش میکردید ، نشانی خانه تان از یادتان می رفت و راه را گم میکردید .
3 . نیروی عاطفه ، خدا این سرمایه را به ما داده که به کمک این سرمایه آنچه را برای خود میخواهیم ، برای دیگران هم بخواهیم و آنچه را برای خود نمیپسندیم ، برای دیگران هم نپسندیم و به دیگران مهر بورزیم.
4 . نیروی وجدان ، امکان ندارد انسان فرمان وجدان را زیر پا بگذارد، مگر اینکه گرفتار عذاب وجدان شود .
یا علی ، ما در زندگی چگونه به جنگ با سختیها برویم؟
امیرالمومنین فرمود:
- به مشکلات زندگی تان زمان بدهید تا با گذشت زمان، مشکل برطرف شود.
- شرایط بدتر را در نظر بگیرید تا تحمل آن شرایط موجود بر شما آسان شود.
- دیگران را شاد کنید ، غم را از دل دیگران بربایید تا خداوند نیز غم را از دل شما برباید و مشکل شما را حل کند.
- محرم رازی داشته باشید و مشکلات تان را با او در میان بگذارید تا تسکین پیدا کنید.
- به نقطه های مثبت و زیبای زندگی خود بیاندیشید.
- این سوال کننده هم جواب سوال خود را گرفت و نشست.
امیرالمومنین فرمود:
1 . نیروی عاقله ، که بزرگترین سرمایه ای ست که خدا در اختیار انسان قرارداده.
2 . نیروی حافظه ، که سبب میشود آنچه را فرا میگیرید ، در ذهن و دلتان حفظ شود . اگر خدا این قوه را به شما نمیداد شما اسمتان را فراموش میکردید ، نشانی خانه تان از یادتان می رفت و راه را گم میکردید .
3 . نیروی عاطفه ، خدا این سرمایه را به ما داده که به کمک این سرمایه آنچه را برای خود میخواهیم ، برای دیگران هم بخواهیم و آنچه را برای خود نمیپسندیم ، برای دیگران هم نپسندیم و به دیگران مهر بورزیم.
4 . نیروی وجدان ، امکان ندارد انسان فرمان وجدان را زیر پا بگذارد، مگر اینکه گرفتار عذاب وجدان شود .
یا علی ، ما در زندگی چگونه به جنگ با سختیها برویم؟
امیرالمومنین فرمود:
- به مشکلات زندگی تان زمان بدهید تا با گذشت زمان، مشکل برطرف شود.
- شرایط بدتر را در نظر بگیرید تا تحمل آن شرایط موجود بر شما آسان شود.
- دیگران را شاد کنید ، غم را از دل دیگران بربایید تا خداوند نیز غم را از دل شما برباید و مشکل شما را حل کند.
- محرم رازی داشته باشید و مشکلات تان را با او در میان بگذارید تا تسکین پیدا کنید.
- به نقطه های مثبت و زیبای زندگی خود بیاندیشید.
- این سوال کننده هم جواب سوال خود را گرفت و نشست.
پیرزن و سلطان سنجر
پیرزن
و سلطان سنجر
احمد
شمّاع زاده
کلاس
سوم یا چهارم دبستان بودیم که این شعر
نظامی را توی کتابهامان
میخواندیم.
اکنون
از این گونه اشعاری که پای دادخواهی یا
ستم ستیزی را پیش بکشد
هرچند مربوط به صدها سال پیش باشد،
خبری نیست.
از
سوی دیگر اکنون کسی را یارای آن نیست که
به شاه یا شاهان زمان نزدیک شود،
چه رسد به اینکه قبای او
را هم بگیرد و دادخواهی کند، هرچند پیرزنی
ناتوان باشد که آسیبی از او ناممکن باشد.
چنانکه
آن کسان که از چندوچون
قضایا آگاهی چندانی
ندارند و از آنجا که
به قبا هم دسترسی ندارند، نامه ای به
دادخواهی مینویسند، و سر
از ناکجاآباد در میآورند.
الملک
یبقی مع الکفر ولایبقی مع الظّلم(رسول
اکرم-
ص)
حکومت
با کفر ممکن است دوام یابد ولی با ستم
پایدار نمیماند.
این
شعر داستان پیرزنی است
که به دادخواهی نزد سلطان سنجر رفته
است.
مخزن
الاسرار نظامی گنجوی:
پیرزنی
را ستمی درگرفت
دست
زد و دامن سنجر گرفت
کای
ملک آزرم تو کم دیدهام
وز
تو همه ساله ستم دیدهام
شحنه
مست آمده در کوی من
زد
لگدی چند فرا روی من
بیگنه
از خانه برویم کشید
موی
کشان بر سر کویم کشید
در
ستم آباد زبانم نهاد
مهر
ستم بر در خانم نهاد
گفت
فلان نیمشب ای کوژپشت
بر
سر کوی تو فلانرا که کشت
خانه
من جست که خونی کجاست
ای
شه ازین بیش زبونی کجاست
شحنه
بود مست که آن خون کند
عربده
با پیرزنی چون کند
رطل
زنان دخل ولایت برند
پیرهزنان
را به جنایت برند
آنکه
درین ظلم نظر داشتست
ستر
من و عدل تو برداشتست
کوفته
شد سینه مجروح من
هیچ
نماند از من و از روح من
گر
ندهی داد من ای شهریار
با
تو رود روز شمار این شمار
داوری
و داد نمیبینمت
وز
ستم آزاد نمیبینمت
از
ملکان قوت و یاری رسد
از
تو به ما بین که چه خواری رسد
مال
یتیمان ستدن ساز نیست
بگذر
ازین غارت ابخاز نیست
بر
پله پیرهزنان ره مزن
شرم
بدار از پله پیرهزن
بندهای
و دعوی شاهی کنی
شاه
نهای چونکه تباهی کنی
شاه
که ترتیب ولایت کند
حکم
رعیت برعایت کند
تا
همه سر بر خط فرمان نهند
دوستیش
در دل و در جان نهند
عالم
را زیر و زبر کردهای
تا
توئی آخر چه هنر کردهای
دولت
ترکان که بلندی گرفت
مملکت
از داد پسندی گرفت
چونکه
تو بیدادگری پروری
ترک
نهای هندوی غارتگری
مسکن
شهری ز تو ویرانه شد
خرمن
دهقان ز تو بیدانه شد
زامدن
مرگ شماری بکن
میرسدت
دست حصاری بکن
عدل
تو قندیل شب افروز تست
مونس
فردای تو امروز تست
پیرزنانرا
بسخن شاد دار
و
این سخن از پیرزنی یاد دار
دست
بدار از سر بیچارگان
تا
نخوری پاسخ غمخوارگان
چند
زنی تیر بهر گوشهای
غافلی
از توشه بی توشهای
فتح
جهان را تو کلید آمدی
نز
پی بیداد پدید آمدی
شاه
بدانی که جفا کم کنی
گرد
گران ریش تو مرهم کنی
رسم
ضعیفان به تو نازش بود
رسم
تو باید که نوازش بود
گوش
به دریوزه انفاس دار
گوشه
نشینی دو سه را پاس دار
سنجر
کاقلیم خراسان گرفت
کرد
زیان کاینسخن آسان گرفت
داد
در این دور برانداختست
در
پر سیمرعغ وطن ساختست
شرم
درین طارم ازرق نماند
آب
درین خاک معلق نماند
خیز
نظامی ز حد افزون گری
بر
دل خوناب شده خون گری
Saturday, September 2, 2017
Friday, September 1, 2017
Wednesday, August 30, 2017
Sunday, August 27, 2017
Subscribe to:
Posts (Atom)