آیا ماهیت جنگ در افغانستان تغییر کرده است؟
به گفته منابع امنیتی، در این حمله دو آمبولانس بمبگذاری شده دخیل بودند که یکی از آنها بمبگذاری شده بود و درمیان جمعیتی در نزدیک ورودی مقر پیشین وزارت داخله/کشور منفجر شد. در این انفجار ۱۰۳ نفر کشته ۲۳۵ نفر زخمی شدند. اداره امنیت از بازداشت چهار نفر به اتهام دست داشتن در این رویداد خبر داده است.
معصوم استانکزی رئیس اداره امنیت ملی گفته که "استراتژی جنگ تغییر کرده"، اما به نظر شاهحسین مرتضوی، سخنگوی رئیس جمهوری، "ماهیت جنگ تغییر کرده است". آنها به "جنگ شهری" و "پیچیدگیهای" آن اشاره کردهاند. آقای مرتضوی "عقبه و حمایت بیرونی" و آقای استانکزی "زیربناهای تروریستی در پاکستان" را عامل مهمی در این مورد دانستهاند.
- افزایش تلفات انفجار کابل؛ دستکم ۱۰۳ کشته ۲۳۵ زخمی
- اعلام ماتم ملی در افغانستان یک روز پس از حمله مرگبار کابل
اگرچه مقامهای دولت افغانستان از سالها پیش پاکستان را مقصر اصلی میدانستند، اما مقامهای آمریکایی به دنبال اعلام استراتژی جدید دونالد ترامپ در تابستان گذشته، موضع تندی در قبال پاکستان اتخاذ کردهاند. حالا مقامهای آمریکایی آشکارا دولت پاکستان را متهم میکنند که به تروریستها "پناه" میدهد؛ اتهامی که پاکستان آن را رد میکند.
در دولت افغانستان و همچنین در رسانههای این کشور به صورت گستردهای این نظر شایع است که رهبران اصلی گروه طالبان و شبکه حقانی به عنوان گروههای عمده "تروریستی" جنگ جاری در افغانستان را از پاکستان رهبری میکنند. بنابر این نظر، افزایش حملات اخیر در افغانستان پاسخ این گروهها و حامیان پاکستانی آنها به فشارهای آمریکا است.
تحلیلگرانی که نسبت به نقش پاکستان در جنگ افغانستان نگاه بدبینانه دارند، پیشبینی میکنند که ممکن است جنگ در سال آینده بیشتر شدت یابد. حتی زلمی خلیلزاد، سفیر پیشین آمریکا در افغانستان هم گفته که چنین حملات به صورت مقطعی افزایش خواهد یافت، ولی زمانی که پاکستان مجبور به تغییر سیاستش شد، کاهش خواهد یافت.
ولی با تکیه بر این اظهارات که جنگ "شهری"، "پیچیده" و "شدید" شده، نمیتوان به "تغییر ماهیت جنگ" پی برد. در گذشته هم کابل بارها شاهد وقوع چنین حملاتی بوده است. حتی به لحاظ تعداد هم آمار دقیقی وجود ندارد که نشان دهد این حملات افزایش یافته است. اگرچه ممکن است این حملات افزایش یافته باشد.
براساس حساب سرانگشتی، در هشت ماه گذشته حدود ۱۰ مورد حمله انتحاری در کابل منجر به مرگ بیش از ۴۲۶ نفر شده است. انفجار هفتم دلو به لحاظ تلفات و نیرومندی، دومین حمله بزرگ دانسته میشود. در دهم جوزا انفجار تانکر حامل ۱۰ هزار کیلوگرم مواد منفجره در چهارراه زنبق جان دستکم ۱۵۰ نفر را گرفت.
حمله هفته پیش به هتل اینترکنتیننتال هم اگرچه پیچیده و مرگبار بود، ولی حمله مشابهی در همین هتل در سال ۲۰۱۱ هم اتفاق افتاده بود. به همین ترتیب، حملات پیچیده، سازماندهیشده و مرگبار به اهدافی در شهرهای مختلف و بهویژه کابل، بارها روی داده است. دشوار است که حملات اخیر را پیچیدهتر از حملات گروهی گذشته دانست.
اگرچه استفاده از آمبولانس و عبور آن از ایست بازرسی و رسیدن آن به منطقهای کاملاً محافظت شده، میتواند نیازمند سازماندهی و دقیق پیچیده باشد، ولی بیپیشینه نیست. در گذشته از کار گذاشتن بمب در شکم مهاجمان انتحاری و حتی اخیر در شکم نوزادی و همچنین استفاده از پوشش زنان برای زدن هدفهایی گزارش شده است.
طرح پرسش از چگونگی وقوع این رویداد مرگبار امری محتمل است، پرسشی که با پرسشهای زیادی همراه است دولت و نهادهای امنیتی را زیر فشار قرار میدهد. منتقدان میپرسند مهاجم چگونه وارد خیابانی شد که خودرو بدون مجوز و حتی عابر پیاده نمیتواند بدون دلایل کافی وارد آن شود.
چندین نهاد دولتی و دیپلماتیک خارجی در این خیابان موقعیت دارند، از جمله سفارت هند، سفارت مالزی، نمایندگی اتحادیه اروپا، شورای عالی صلح و بیمارستان جمهوریت. مقر فرماندهی پلیس کابل، دفتر معاونان ریاست جمهوری، اداره امنیت ملی و چند نهاد عمده دولتی دیگر هم فاصل کمی از محل انفجار دارند.
رسیدن به محل انفجار نیاز به عبور از چند ایست بازرسی است که ماموران نهادهای مختلف امنیتی در آنها مشغول کارند. در انفجار روز هفتم دلو فرد مهاجم احتمالاً از مقابل چند نهاد مهم یادشده و سپس از نخستین ایست ورودی خیابان مقر پیشین وزارت داخله گذشت. او در ایست دوم و درواقع نزدیک ورودی این ساختمان، دست به حمله زد.
رسیدن مهاجم انتحاری به محل رویداد پرسشهایی را در مورد کارآمدی ایستهای بازرسی در سطح شهر و نهادهای دولتی به میان آورده است. مسئله دیگر این است که دولت در چنین موارد یا به صورت دقیق تحقیق و بررسی نمیکند، یا نتایج تحقیقات را در اختیار عموم قرار نمیدهد تا به درسهای آموخته از آنها توجه شود.
میتوان این احتمال هم را مطرح کرد که طرح موضوع "تغییر ماهیت و استراتژی جنگ" شاید پاسخی باشد به انتقادهای فراوانی که در رسانهها، شبکههای اجتماعی و افکار عمومی علیه نهادهای امنیتی مطرح میشوند. در این صورت میتوان اظهارات مقامهای دولت را برای مصرف داخلی تلقی کرد.
اگرچه سخنگوی رئیس جمهوری اذعان کرده که "نارساییهایی در حکومت وجود دارد"، ولی "مسئولان امنیتی سابق و برخی به اصطلاح کارشناسان نظامی" را متهم کرده که منتظر اتفاق امنیتی هستند تا "فرصتی" برای نوشتن متن سخنرانی فراهم شود. آقای مرتضوی وضعیت امنیتی امروز را "محصول مدیریت ناسالم مدیران امنیت [حکومت] قبلی" میداند.
دولت همچنین هماهنگ با همدردی گسترده داخلی و بینالمللی با خانوادههای قربانیان حملات اخیر، یک روز را در کابل تعطیل عمومی و یک روز دیگر را عزای ملی کرد. در چنین موارد کمتر اتفاق افتاده که حکومت برای همدردی با خانوادههای قربانیان، عزای ملی و تعطیل عمومی اعلام کرده باشد.
با این حال، اظهارات مقامهای دولت افغانستان در مورد ماهیت جنگ در این کشور را میتوان دارای کاربرد داخلی و خارجی دانست. کاربرد داخلی آن عمدتاً در واکنش به انتقادهای مطرح شده علیه نهادهای امنیتی و چگونگی مدیریت جنگ تلقی کرد. آنها میکوشند هم به این انتقادها پاسخ دهند و هم موقعیت دشوار خود را توضیح دهند.
کاربرد خارجی این اظهارات میتواند از یک سو برای جلب حمایتهای بینالمللی و بهویژه متحدان استراتژیک افغانستان مانند آمریکا در نظر گرفته شده باشد و از سوی دیگر برای اعمال فشار بر پاکستان. در حال حاضر دولت افغانستان برای رسیدن به هر دو منظور در بهترین موقعیت در هفده سال گذشته قرار دارد.
شماری از حملات انتحاری هشت ماه گذشته در کابل
- ۷ دلو: حمله به مقر پیشین وزارت داخله، ۱۰۳ کشته
- ۱ دلو: حمله به هتل اینترکنتیننتال، ۲۴ کشته
- ۷ جدی: حمله به مرکز فرهنگی تبیان، ۴۱ کشته
- ۲۵ عقرب: حمله به هواداران جمعیت اسلامی، ۱۴ کشته
- ۹ عقرب: دفتر امور خارجی وزارت دفاع، ۵ کشته
- ۲۹ میزان: دانشگاه نظامی مارشال فهیم، ۱۵ کشته
- ۲۸ میزان: حمله به مسجد امام زمان (برچی)، ۳۹ کشته
- ۴ سنبله: مسجد امام زمان (خیرخانه)، ۲۸ کشته
- ۱۰ جوزا: حمله به چهارراه زنبق، ۱۵۰ کشته
- ۱۳ جوزا: حمله به مراسم خاکسپاری، ۷ کشته