Saturday, June 30, 2018

چگونگی رابطه آفریدگار با آفریدگان

چگونگی رابطه آفریدگار با آفریدگان

احمد شمّاع زاده

رابطه آفریدگار با آفریدگانش، یا الله (خداوند) با ما سوی الله (آنچه که غیرخداست)، به دو گونه است؛ یا رابطه‌ای کیهانی (گرانشی)، و یا رابطه‌ای شخصی (انرژتیک) است، به شرح زیر:

یک- رابطه کیهانی از راه نیروی گرانش
- در جهان پیدا یا عالم شهود، ماههای سیاره ها، زیر گرانش سیاره ها، سیاره ها زیرا گرانش خورشیدها، خورشیدها یا ستارگان زیر گرانش کهکشانها، کهکشانها زیر گرانش خوشه های کهکشانی، خوشه های کهکشانی زیر گرانش ابرخوشه های کهکشانی، و ابر خوشه های کهکشانی زیر گرانش جهان نورونیرو یا عالم ملکوت یا جهان فرشتگان قرار گرفته اند.

بنابراین:
- جهان پيدا (4% وزن کیهان) زير سلطه گرانش جهان نورونيرو، یعنی ماده تاریک (21%
وزن کیهان) است.
- جهان نورونيرو زير سلطه گرانش انرژی تاریک (75% وزن کیهان) یا کانون حلزون کیهانی یا عرش است.
- كانون حلزون كيهاني به منبعي ‌لايزال گره‌خورده‌، و قبضه آن در دست توانای خداوند است (والسموات مطويات بيمينه - زمر 67)

- پس ابرگرانش خود خداوند است و اگر او اين پيوند را بگسلاند، تعادل گرانش در كيهان به‌هم‌خورده، و كيهان در «تنهايي بزرگ» (Big Loneliness) به «سراشيبي‌بزرگ» (Big Tip) در خواهد غلتید.

عرفا نيز گفته‌آند: اگر آني آن شعاع وجود كه موجودات را با آن شعاع، با آن اراده و با آن تجلي «نمود» داده برداشته شود، تمام موجودات از حالت وجودی شان خارج مي‌شوند و به حالت آغازینشان بازمي‌گردند.

دو- رابطه انرژتیک یا شخصی
میتوان گفت رابطه انرژتیک، رابطه‌ای است که از راه تبادل انرژی برقرار میشود؛ و تنها به جهانهای نورونیرو و آفریدگان اندیشمند مانند انسان مربوط میشود. از آن روی که خداوند در قلب همه آنانی که به او ایمان دارند هست؛ میتوان این رابطه را، رابطه ای شخصی خواند.
به همین دلیل گفته اند راههای رسیدن به خداوند به اندازه ستارگان است. یعنی هرکس به اندازه فهم و درک و دریافت قلبی اش خدایی دارد و هر روزه، هر ساعته، و یا هر لحظه با او در ارتباط است. نمونه‌ای از این‌گونه ارتباط، موضوع داستان موسی و شبان مولاناست.

یسأله من فی السموات والارض کل یوم هو فی شأن (الرحمن: 29)
خداوند در عین حالی که همه جا هست، در هیچ جای خاص و ویژه ای هم نیست! (فاینما تولّوا فثمّ وجه الله - بقره: 115) یعنی خداوند لامکان و لازمان و ثابت و لایتغیر است. همیشه بوده و هست و خواهد بود، زیرا که زمان و مکان آفریده خداوندند و زمان بر خداوند نمیگذرد. تنها آفریدگان خداوندند که در تغییر و تبدیل و تبادل هستند، زیرا که زمان بر آن‌ها میگذرد.
ممکن است این پرسش پیش آید که اگر خداوند ثابت و لایتغیر است پس چرا خود میگوید کل یوم هو فی شأن؟
در پاسخ به این پرسش باید گفت، پیش از این بخش از آیه میفرماید یسأله من فی السموات والارض. یعنی خداوند جهانیان، به نسبت درخواستی که بندگان و فرشتگانش نه تنها در زمین، بلکه در کل کیهان از او دارند، و درخواست بندگان و فرشتگانش را اجابت، و رابطه‌ای که با آنان برقرار میکند، در شأن و منزلت و جایگاهی قرار میگیرد. پس این شأن و منزلت، ربطی به جایگاه و منزلت فیزیکی ندارد بلکه تنها شأن و منزلتی معنوی است.
تیرماه نودوهفت: احمد شمّاع زاده