اشاره
دلیلش روشن است آنها را مردم انتخاب کرده بودند و احمدی نژاد را حکومت برگزیده بود. آنها که در اروپا محکوم شده اند دلایل اتهامشان به خودشآن برمیگردد ولی دلایل اتهام احمدی نژاد تنها به خودش برنمیگردد و پای دیگران هم به موضوع اتهام کشیده میشود و این برای حاکمیت هزینه بردار است به همین دلیل پیگیرش نمیشوند. خلاصه آنجا حق و منافع مردم در کار است و اینجا منافع حکومت!
***
نیکولا
سارکوزی، سیاستمدار و رئیسجمهور سابق فرانسه که متهم به سوءاستفاده از
قدرت و فساد مالی شده است، برای بازجویی احضار شد. سارکوزی با خودروی شخصی،
خود را به اداره ضدفساد پلیس فرانسه در پاریس معرفی کرد و برای مدتی نیز
در بازداشتگاه بهسر برد و پس از ساعتها بازجویی و تفهیم اتهام تا ادامه
تحقیقات آزاد شد. سیلویو برلوسکونی سیاستمدار، سرمایهدار و نخستوزیر
سابق
ایتالیا هم داستانی مشابه با سارکوزی داشت. وی که به کلاهبرداری متهم و به
حبس نیز محکوم شده است-به دلیل کهولت سن به خدمت اجتماعی تنزل یافت- نه
تنها از حضور در دادگاه و پاسخگویی به اتهامات امتناع نکرد بلکه به قول خودش در بیش از ۲۰۰۰ جلسه دادگاه حاضر و از خود دفاع کرد.
۲٫
در ایران اما داستان با فرانسه و ایتالیا و ممالک غربی متفاوت است. محمود
احمدینژاد بعد از هشت سال ریاست بر دولت و مدیریت کشور، ۵
آذر ۹۲ به دادگاه احضار شد تا پاسخگوی شکایات و اتهامات مطرح شده باشد اما
تا الان که نزدیک به هفت ماه از اولین جلسه دادگاهش گذشته است، علیرغم
چندین بار احضار، هرگز در جلسه دادگاه حاضر نشد. در سویی دیگر، ۱۰ نفر از
نمایندگان حامی احمدینژاد در صحنه علنی مجلس شورای اسلامی به وزیر
دادگستری دولت روحانی تذکر دادند تا در اجرای حکم «ممنوعالتصویری،
ممنوعالخروجی و ممنوعالبیانی» سید محمد خاتمی، رئیسجمهور سابق کشورمان،
اهتمام جدی داشته باشد.
۳٫
در مجموع شش پرونده و اتهاماتی همچون رشوه، اعمال نفوذ برای تغییر مسیر پرونده، فساد مالی و … علیه ساکوزی
در جریان است که در صورت محکومیت در دادگاه، بیش از ۱۰ سال زندان در
انتظار وی خواهد بود. در ایران نیز آنگونه که مقامات قضایی اعلام کردهاند
شکایت قوه مقننه از دولت و عدم اجرای قوانین از جمله دلایل احضار
احمدینژاد به دادگاه بوده است. حال بماند آنچه که احمدینژاد طی هشت سال
بر ملت و مملکت آورده است.
۴٫
ماجرای سارکوزی و برلوسکونی و احمدینژاد دارای شباهتها و تفاوتهایی
است؛ شباهت از این جهت که همه این افراد که به دادگاه احضار شدهاند، صاحب
مقامی ارشد بودهاند و تفاوت در این است که سارکوزی و برلوسکونی بهراحتی
در دادگاه حضور پیدا میکنند و خود را ملزم به پاسخگویی به قانون و قاضی
میدانند و اما در ایران جناب آقای احمدینژاد که اینروزها دلش نیز برای
جایگاه و مقام سابق تنگ شده است، از حضور در دادگاه خودداری میکند و همچون
دوران ریاست بر دولتهای نهم و دهم اهمیتی به قانون و مراجع قضایی
نمیدهد. گویا وی خود را
تافته جدابافته میداند و مقامی فوققانون و برتر از دیگر شهروندان برای
خود قائل است.
۵٫
خاتمی نیز در این بین داستانی جالب و غمانگیز دارد. عدهای از حامیان
احمدینژاد، رئیسجمهوری که تاکنون مراجع قضایی وی را متهم نکرده و به
دادگاهی نیز احضار نشده است، در محافل و رسانههای خود محاکمه و برایش حکم
نیز صادر میکنند؛ حکم به «ممنوعالتصویری، ممنوعالخروجی و
ممنوعالبیانی».
۶٫
رئیس دولتهای نهم و دهم پاسخگویی به عملکرد و اتهاماتش در دادگاه کیفری
را در شأن خود نمیداند و از حضور در دادگاه سر باز میزند و نمایندگان
حامی او بجای درخواست و تاکید برای حضور وی در دادگاه و پاسخگویی به
اتهاماتش، در اقدامی حیرتانگیز خواستار مجازات فردی میشوند که نه اتهامی
متوجه اوست و نه در دادگاهی محاکمه و محکوم شده است. چرا؟ این رفتار
دوگانه و متناقض از سوی کسانی که خود را نماینده مردم میدانند عجیب نیست؟
آیا اینگونه اقدامات در راستای اهداف و منافع مردم و کشور
است؟
۷٫
مسلماً بزرگترین و منصفانهترین دادگاه برای بررسی و محاکمه عملکرد یک
دولت و مدیران آن افکار عمومی و مردم هستند. اما یک پرسش اساسی در اینباره
این است؛ چرا کسی که مدعی بود دولتش پاکترین دولت تاریخ جمهوری اسلامی
ایران است و دم از مردمی و خادم ملت بودن میزد، همچون رؤسا و مسئولان
ممالک غربی که شبانهروز نیز علیه آنها سخن میگویم و از نظر ما نماد و
مظهر فساد و ظلم هستند، در دادگاه حاضر نمیشود تا در برابر اتهامات وارده
از
خود دفاع کند؟ چرا احمدینژاد همچون دیگر شهروندان این کشور حاضر نیست در
برابر قاضی بنشیند و نسبت به شکایات مطرح شده پاسخگو باشد؟ و از سوی دیگر
چرا حامیانش خواستار اعمال محدودیت برای رئیسجمهوری میشوند که نه تنها
محکومیت قضایی ندارد بلکه در افکار عمومی و بین مردم نیز از جایگاه و
محبوبیتی قابلتوجه برخوردار است و نقش تاثیرگذاری در معادلات سیاسی کشور
دارد؟ چرا کسانی مثل آب خوردن به دیگران تهمت و انگ میزنند، خود را قانون و
دادگاه میپندارند و هر حکمی که باب میلشان باشد برای دیگران صادر
میکنند؟ آیا بهجز این است که خود را
بالاتر و برتر از مردم و قانون میدانند و همواره خواهان حذف و طرد
مخالفان خود به هر روشی هستند و از مقبولیت و محبوبیت رقیب خود در بین مردم
نیز هراس دارند؟
۸٫
اکنون
دیگر بهروشنی همه میدانند که در دولتهای نهم و دهم چه گذشته و
احمدینژاد با تصمیمهای خودمحور و غیرکارشناسی چه بلاهایی بر سر کشور و
جامعه آورده است؛ از فسادهای مالی و اختلاسهای گسترده گرفته تا
واگذاریهای غیرقانونی و انحرافهای میلیاردی در
اجرای قانون بودجه. از تخلف در تغییرات مدیریتی کشور گرفته تا قانونشکنی
در اجرای هدفمندی یارانهها. از واریز نشدن میلیاردها دلار درآمدهای حاصل
از فروش نفت به حساب ذخیره ارزی گرفته تا برداشت ۱۶ میلیاردی از حساب دولت
در آخرین روز کاری و واریز به حساب دانشگاه ایرانیان تنها گوشهای از
خرابیها و خسارتهای احمدینژاد است که اگر بخواهیم تخلفات و
قانونشکنیهای وی در دولتهای نهم و دهم را برشماریم، خود داستانی بس
طولانی است. اما آنچه که عیان است خسارتها و آسیبهایی گستردهای است که
احمدینژاد از عملکرد خود برای مردم و دولت
یازدهم به میراث گذاشته است و مردم نیز با پوست و گوشت و استخوان خود درد و رنج این میراث ویرانه را چشیده و کشیدهاند.
٫
حال حیرتآور نیست احمدینژاد که حاصل هشت سال مدیریتش افزایش رنج و
مشکلات مردم و تحویل وضعیتی نابسامان به دولت تدبیر و امید بود، از حضور در
دادگاه و پاسخگویی به افکار و وجدان عمومی طفره میرود و حامیان و یارانش
نیز خود را به کوچه علیچپ زده و در اقدامی شگفت خواستار مجازات و اعمال
محدودیت برای کسی میشوند که
حاصل هشت سال ریاستجمهوریاش، پشرفت و توسعه کشور و نیز افزایش محبوبیتش
بین مردم بوده است؟
۱۰٫
احمدینژاد و یارانش بیآنکه به افکار عمومی درباره عملکرد و اتهامات
مطرحشده پاسخ داده باشند، سودای بازگشت به قدرت دارند و از همینرو
تحرکات این طیف برای بازگشت به عرصه مدیریتی و ساختار قدرت افزایش یافته
است و در این راه به هر ابزاری متوسل میشوند و از هیچ کوششی برای حذف
مخالفان خود نیز دریغ نخواهند کرد. البته در این میان، مردم
بهیاد دارند و میدانند که حامیان و یاران سرسخت احمدینژاد و مدیران و
مسئولان آن دوره بحرانآفرین و رنجآور که حالا دلواپسان امروزی
و مخالفان سرسخت دولت روحانی شدهاند، دلشان برای دوران احمدینژاد تنگ
شده است نه حل مشکلات کشور و مردم. آنها به هر دری میزنند تا شرایط و
وضعیت کشور و جامعه را به آن دوران بحرانی و امنیتی برگردانند. اما خود نیز
بهخوبی میدانند که حنایشان دیگر در بین مردم رنگی ندارد و شاید هم از
همینروست که دلواپس تاثیر رفتارها و اقدامات نابخردانه خود بر منافع ملی و
مردم و نظام نیستند و
فکر نمیکنند که برهم زدن آرامش کشور جزء ضربه به منافع ملی، کمکی به
پشرفت کشور و رفع مشکلات مردم نخواهد کرد.