بررسی افکار و آثار سید احمد سجادی جوانترین مجتهد
از میان چهل و پنج اثر یا رساله یا مقاله ای که آقای سید
احمد سجادی تدوین کرده یکی را در زمینه قرآن نیافتم! و حال آنکه قرآن منظومه و
گنجینه هستی است و بدون آن انسان راه به جایی نمیبرد.
ایشان یک سنتگرای متشرع برخاسته از متن حوزه ای است که آنهم
سنتگرا و پیرو مکتب شرع است و نه مکتب عشق(به مکتب شرع یا مکتب عشق بازگشت
شود.) و قرآن کمترین جایگاه را در حوزه دارد. برای مثال برای ترسیم چهره مسیح و
مریم علیهما سلام مستقیماً به قرآن بازگشت نمیکند بلکه نوشته های تفسیری
محمد باقر مجلسی در تفسیر آیات قرآن را برای ارمنیان ترجمه میکند.
ایشان به راحتی حکم ارتداد صادر میکند که یکی از بلاهای دین
و دینداری در جوامع ظاهراً اسلامی است و حربه است که به راحتی مسلمانان و بویژه
آنانکه نفوذی و قدرتی دارند به جان دیگرمسلمانان تجاوزکنند و آن را در راه خدا
بخوانند و خود را مجری احکام الهی بدانند!! که در جمهوری اسلامی چنین قتلهایی کم
صورت نگرفته است.
ایشان در تصمیمگیریهای زندگی خود نمیتواند تصمیم درستی
بگیرد و استادان و دوستان خود را از خود رنجانده است. که البته جوانی نقش زیادی در
این ویژگی اخلاقی وی دارد!! آیا چنین شخصی میتواند حکم ارتداد صادر کند؟!
ایشان از سویی به آن اندازه رقیق القلب است که نمیتواند
شکار یک حیوان توسط حیوانی دیگر را ببیند که سنتی الهی است و خداوند چنین خواسته
تا طبیعت همواره زنده و پاینده بماند. حتا فتوامیدهد که اگر کسی بتواند باید آن
حیوانی که خورده میشود را نجات دهد ولی آن هنگام که فرزندی از فرزندان شیعه(که
البته جان و مال همه انسانها و بویژه همه شهروندان از نظر دین اسلام محترم است)
این آب و خاک زیر شکنجه کارگزاران حکومت مدعی شیعه در زندان کشته میشود ندایی از
خود بروز نمیدهد و حکمی صادر نمیکند زیرا متهم به ورود به سیاست میشود!! زیرا
ایشان از سیاست گریزان است!!
در این صورت این دانشها چه ارزشی دارند؟ این گونه دانشها-
این گونه فقه و اینچنین فقیهان را آیت الله خمینی به هنگام مبارزه با رژیم شاه منع
و نهی میکردند. حال چگونه میتوانیم به آنها ارج نهیم و یا دستکم آنان را توجیه
کنیم؟
اجتهاد چیست و مجتهد کیست؟
اجتهاد یعنی قدبرافراشتن در متن و میدان زندگی برای استنباط
و رسیدن به آنچه که خدا در قرانش گفته و رسولش اجرا کرده است برای امروزمان و در
نهایت اقامه دین حق(دین عدل و ستمگریزی) با دستاوردهای دین. و مجتهد کسی است که در
این راه کمر همت بسته و رهرو این راه شده است.
حضور مجتهد در جایی که پیشتر
حضور نداشته در جهان بینی و افق دید و در نتیجه صدور حکم درست شرعی بسیار مهم است.
در نتیجه مجتهدان سه دسته اند.
دسته اول کسانی هستند که متن و میدان زندگی شان در حد حوزه و شهر
خود است و هیچگاه برای صدور حکمی فقهی به جایی سفر نکرده اند. آنان جهان بینی شان
نیز در همین حد است و بالطبع نمیتوانند احکامی صادر کنند که فراگیرتر باشد.
دسته دوم کسانی هستند که متن و میدان زندگی شان در حد کشور است و
برای صدور احکام شرعی به مناطقی دیگر از کشور سفر میکنند. این مجتهدان شمارشان کم
است. جهان بینی آنان نیز در همین حد است و بالطبع نمیتوانند احکامی صارد کنند که
فراگیرتر باشد.
دسته سوم کسانی هستند که متن و میدان زندگی شان همه نقاط جهان است و
برای صدور احکام شرعی خود به کشورهایی دیگر سفر میکنند که این اشخاص بسیار بسیار
کمند و شاید وجود نداشته باشند. تنها اینان هستند که تا اندازه ای جهان بینی شان
کامل است و احکامشان صائب و پایدار.
نگارنده تا آن هنگام که به اروپا سفر نکرده بود هرچه را که
از اهل حوزه شنیده بود پذیرفته بود و آن هنگام که مستقیماً اروپا را دید از
تهمتهایی که بیشتر همان حوزویان به اروپائیان میزدند آگاه گردید و متوجه این کلام
مولاعلی شد که میان حق و باطل چهار انگشت فاصله است: فاصله گوش تا چشم.
بنابراین آقای سید احمد سجادی که نه سن و سالی از او گذشته و در میان مردم هم
چندان زندگی نکرده چگونه میتواند فتواهایی را صادر کند که به حقیقت نزدیک باشند؟ در این زمینه میتوان گفت مبنای بسیاری از فتواهای ایشان کشور ایران است و در کشورهای دیگر صدق نمیکند.
در جامعه شناسی دو گونه پژوهش
داریم: کتابخانه ای و میدانی
مجتهدی که تنها در حوزه بماند و هر روزه از آن خارج نشود و
به میدان جامعه پانگذارد کارهایش در حد یک پژوهش کتابخانه ای است. تنها آنگاه
که از لاک حوزه بیرون بیاید و در متن زندگی مردم وارد شود و با مردم و مسائل آنان
آشنا شود میتواند به تناسب مشکلات آنان حکم صادر کند.
حتا حاکمان و پادشاهان عادل برای شناخت بهتر از
جامعه خود چنین کارهایی را میکردند و به گونه ای ناشناس از احوال مردم جویا میشدند
تا دیدگاهشان از کم و کیف کشور بیشتر شود و بتوانند بیشتر به مردم خود خدمت کنند و
کمتر کسی مورد ستم قرار گیرد.
پنجم
اسفندماه نودوسه- احمد شماع زاده
پیدا است که
هر شخصیتی، ممکن است دارای نکات مثبت یا مورد نقد اخلاقی و شخصیتی باشد. دوست و
استاد من: سید احمد سجادی نیز نمیتواند خود را از این قاعده ی عمومی جدا و برکنار
بداند؛ هر چند که او از نخبگان و مغزهای نمونه ی کشور ما ایران است....
یک اخلاق
مورد نقد ایشان این که: از بنده بارها خواستند تا مطالب این وبلاگ ارزشمند را - که
از باب اداء حقّ دوستی - در مورد مقام و آثار علمی ایشان نوشته بودم، حذف کنم.
خیلی سعی کردم این کار را نکنم؛ ولی این بار ایشان به من نوشت: ((والله حلالتان
نمی کنم اگر این چیزها را که پیرامون من نوشته اید، حذف نکنید!!)). پس من با تلخی
این کار را کردم؛ ولی بسیار متأسفم برای جامعه قدرناشناس امروز!!... آری؛ اما خوشبختانه پس از گذشت بیش از یک سال بالاخره
توانستم رضایت ایشان را دوباره جلب کنم. آرزو داشتم
که با نوشتن این وبلاگ، بخشی از خدمات و مهربانی های دوست عزیزم، استاد سید احمد
سجادی را - اگرچه سال گذشته از بنده به خاطر نوشتن این وبلاگ سخت دلگیر شد - جبران
کرده باشم؛ به راستی که دیگر دوست و استادی مانند او برایم نخواهد آمد...
یاد آن روزها
به خیر...
سید احمد
سجادی (تولد: 1353 تهران، مقیم اصفهان) را باید ملقب
به «شیخ بهایی دوم» نمود ؛ او از نوابغ [[ایران]] و جوان ترین [[مجتهد]] این کشور در عصر حاضر؛ سابقاً ویراستار و از نویسندگان [[دایرة المعارف تشیع]]
و مسئول تحقیقات آن؛ صاحب آثار متعددی در علوم مختلف؛ و کتاب شناس سابق [[مدرسه
علمیه خان مروی]] بوده است.
== مدارج علمی ==
سجادی، دارای
درجه [[اجتهاد]] -در سنین نوجوانی- از [[قم]]، [[نجف]] و [[کربلا]] (سجادی،سیداحمد، «الاجازات»)، و صاحب تألیفات و تصنیفاتی در [[عقاید شیعه]]،
[[فقه استدلالی]]، [[اصول فقه]]، [[علوم غریبه]]، [[گرامر]] و [[دستور زبان]] و...است (سجادی، سید احمد، «فهرست تألیفات»)؛ وی همچنین، آشنا با
انواع علوم و فنون روز، حتی [[هیپنوتیزم]] و [[تله پاتی]] و [[معماری]] [[هرم]] و [[گنبد]]، و نیز آشنا با چند زبان خارجی – از جمله: انگلیسی، فرانسه، آلمانی و عربی – است (مهدوی،سیدیوسف، «زندگانی دوست من»، ص4).
== اساتید حوزوی ==
سید احمد
سجادی از دانش آموختگان سابق [[مدرسه علمیه مروی]] تهران و از شاگردان
نوجوان دروس برخی مراجع تقلید قم، مانند: [[سید محمد رضا گلپایگانی]]، [[سید شهاب
الدین مرعشی نجفی]]، [[سید محمد روحانی]]، [[سید صادق روحانی]]، [[سید محمد
شیرازی]] و دیگران بوده، که بیش از همه ی آنها، به [[سید محمد روحانی]] ارادت
داشت؛ و بنا به توصیه ی همین استاد، همواره انزوا، گوشه گیری و گمنامی را در زندگی
خود ترجیح داده است (مهدوی، سید یوسف، «زندگانی دوست من»، ص14).
وی در ایام
اقامت در مدرسه مروی تهران نیز، نزد اساتیدی چون آقا رضا قوچانی و میر حسینی – در
ادبیات عرب - [[شیخ محمد جعفری اراکی]] (مجتهد و امام جماعت [[مسجد مروی]] )،
[[شیخ محمد حسن اصطهباناتی]] (مجتهد مقیم آن مدرسه)، [[شیخ محمد پاکتچی]] (رجالی و
نسخه شناس حاذق)، [[سید محمود رجائی اصفهانی]] (از شاگردان [[سید ابوالقاسم خوئی]]
)، [[شیخ ابوالحسن شریف طبرستانی]] (دارای دکترای معقول و منقول)، [[سید عبدالفتاح
هاشمی تبریزی]] (مجتهد و امام جماعت [[مسجد جامع]]
[[شهرک غرب]] تهران) و دیگران، کسب یا تکمیل معلومات نمود (مهدوی، سیدیوسف،
«زندگانی دوست من»، ص15).
== اساتید
دانشگاهی ==
سجادی گرامر
[[زبان فرانسه]] را نزد دکتر [[احمد صدر حاج سید جوادی]] (ریاست سابق
[[دایرةالمعارف تشیع]] ) در [[تهران]] فرا گرفت. گرامر [[زبان آلمانی]] را نیز با
کمک [[شهرام تقی زاده انصاری]] آموخت. در میان اساتید دانشگاه، بیشترین علاقه و
ارادت وی به [[دکتر سید ابراهیم مهدوی]] (اسلام پژوه ایرانی مقیم انگلستان) بوده و
هنگامی که مهدوی در ایران بود (در اواخر دهه ی 1360 و اوایل دهه ی 1370ش، در
[[شهرک غرب]] تهران) نزد او کتاب مفصّل و دشوار [[مطوّل]] [[تفتازانی]] در فنون
بلاغت و در کنار آن، اسرار یادگیری زبان های زنده مختلف و به ویژه گرامر استدلالی
[[زبان انگلیسی]] را فرا گرفت. او در این کار، چنان استعداد و پشت کاری از خود
نشان داد که دکتر مهدوی، از او خواست تا همراه او به [[لندن]] مهاجرت کند و در
[[مؤسسه اسلام شناسی]] شخصی او مشغول به کار شود؛ ولی سجادی با وجود علاقه ی
فراوانی که به استاد خود داشت، این پیشنهاد را به دلایل نامعلومی نپذیرفت و این
مسئله تا حدی سبب دلخوری دکتر مهدوی از او شد و پس از این، روابط میان استاد و
شاگرد بسیار کاهش یافت. اما سجادی همواره با عظمت و احترام از استاد خود یاد می
کرد و از اینکه نتوانسته خواسته ی او را اجابت کند، ابراز اندوه و تأسف می نمود
(مهدوی، سیدیوسف، «زندگانی دوست من»، ص18).
از دیگر
اساتید سجادی، [[شعبان طاووسی]] معروف به [[کابوک]] (پدر هیپنوتیزم ایران) بود؛ که
نزد وی اسرار دانش [[هیپنوتیزم]][[Hypnotism]]
و [[تله پاتی]][[Telepathy]] را فرا گرفت و هر دو را عملاً در موارد متعددی مورد
آزمایش قرار داد و بارها با موفقیت اجرا کرد (مهدوی، سید یوسف، «زندگانی دوست من»،
ص20).
== ویژگی های
شخصیتی و عوامل انزوا ==
پیدا است که
هر شخصیتی، ممکن است دارای نکات مثبت یا مورد نقد اخلاقی و شخصیتی باشد. سجادی نیز
نمی تواند خود را از این قاعده ی عمومی جدا و برکنار بداند. به گفته ی یکی از
دوستان خودش، هومن رغبتی:
«...اکنون این مجتهد و نویسنده ی نابغه ی جوان، تنها از آثارش شناخته میشود. وی
شخصیتی بسیار منزوی است و کمتر راضی به آشنایی با دیگران میشود. او حتی از مصاحبه
با خبرگزاریهای داخلی و خارجی، سخت روگردان است و هرگز رضایت نداده که عکس یا
فیلمی از او برداشته و یا صدا و تصویری از وی منتشر شود. از نوشتن مقاله برای روزنامه ها و مجله ها و سایر نشریات نیز فراری است. از
ورود به دنیای سیاست، سخت هراسان است و هیچ گاه پا در عرصه ی بحث سیاسی نمی گذارد.
سجادی به هر سازمان و مؤسسه فرهنگی یا علمی [[ایران]]، بدبین است؛ زیرا – به گفته
ی خودش:" تا به حال با هر یک از آنها همکاری کرده، در ادای حقوق مالی شخصی او
تقلب کرده اند!".
این خود از
بزرگ ترین عوامل انزوا و گمنامی سجادی است؛ تا حدی که بارها به اندیشه ی
[[مهاجرت]] از ایران به کشورهایی چون [[کانادا]]، [[فرانسه]]، [[ایتالیا]] و در [[خاورمیانه]]: [[ترکیه]]، [[عراق]]، [[بحرین]]، [[کویت]] و... و زندگی در آنها
به صورت شخصی ناشناس و گمنام افتاده؛ ولی بالاخره دلبستگی شدید به میهن، مانع این
اقدام او شده است.
او مدتی نیز
به دکتر [[مهدی محقق]] (مدیر سابق بخش ایرانی و اسلامی
[[دانشگاه مَک گیل]] [[McGill University]]، دانشگاه [[اسلام شناسی]] واقع در کانادا) پیوست، تا بلکه بتواند
از طریق وی به آنجا راه یابد و از ایران مهاجرت کند؛ ولی به سبب نوشتن شرحی بر
قصیده ای از [[شیخ بهایی]] و حمله ور شدن به [[فلسفه]] و فلاسفه در جای جای آن،
مورد بی مهری دکتر محقق – که از هواداران سرسخت [[فلسفه]] است – نیز قرار گرفت و روابط ایشان سرد و پس از مدتی کاملاً قطع شد.
سجادی برای
دکتر [[سید جعفر شهیدی]] (مدیر سابق مؤسسه ی [[لغتنامه دهخدا]] نیز، رساله ای در
«نوادر لغت عرب» نوشت و به او اهدا کرد. دکتر شهیدی از او بسیار به گرمی استقبال
نمود؛ ولی پیش از آنکه سجادی بتواند این گونه به مؤسسه ی دهخدا راه یابد، دکتر
شهیدی درگذشت.
در نهایت، وی
مدتی نیز در اندیشه آن بود که در خود ایران، شهرهای شلوغ و مردم آنها را ترک گوید
و در کوههای آرام [[طالقان]] یا [[خوانسار]] و یا شهرهای آرام، خلوت و دور، به نحوی
گمنام و ناشناخته، زندگی سنتی و طبیعی در پیش گیرد؛ که فقدان درآمد کافی در چنین
شرایطی، او را از این تصمیم نیز منصرف ساخت...
مهندس رامین
تهمورسی ، از نویسندگان جوان دایرة المعارف تشیع و از دوستان و شاگردان استاد سید
احمد سجادی در شهرک غرب تهران بود. نگارنده (امیراحمد جهانبخش) در مسجد جامع شهرک
غرب، آقای تهمورسی را در کنار استاد سید محمدعلی قدیری (از اساتید جوان و برجسته ی
تاریخ) ملاقات کرده ام. رامین تهمورسی در صحبت با قدیری چنین می گفت: «من و سجادی
آن قدر صمیمی شده بودیم که با هم عقد برادری هم بستیم و قرار ما بر این بود که شهر
شلوغ تهران را ترک کنیم و در لواسان در مکانی دنج و خلوت، با هم زندگی کنیم و با
هم مطالعه و تحقیق بنماییم. آن روزها که با سجادی بودم، از بهترین روزهای زندگی من
بود. داشتیم با هم، کتابی در رابطه با [[تاریخ مهندسی و ریاضیات شیعه]] می نوشتیم
که متاسفانه ایشان ناگهان تصمیم به مهاجرت به اصفهان گرفت...».
رامین
تهمورسی با حسرت تمام از دوری سید احمد سجادی و ناتمام ماندن برنامه های بزرگی که
با هم در سر داشتند، سخن می گفت و از دوری وی اظهار ناراحتی و دلتنگی می کرد...
رفتارهای
سجادی برای مردم محل اقامت او، دوستان، شاگردان، همسایگان و بستگان او همواره مایه
ی تعجب و ابهام بوده است؛ از آن جمله ساختن هرمی چهار وجهی – متناسب با ابعاد و جهات [[هرم]] خوفو یا خئوپس (Cheops) در [[مصر]] و دارای خصوصیات [[معماری اسلامی]] – در
بالای پشت بام منزل خودش در [[اصفهان]] و مطالعه، استراحت، [[تمرکز فکر]] و حتی
تدریس در داخل آن هرم و طراحی [[کاشی کاری]] های زیبا بر دیواره ی خارجی آن؛ و
نوشتن رساله ای در باب [[اهرام]] و [[گنبد]] و
خواص طبی و فیزیکی آن دو، و نسبت دادن هر دو به [[ادریس]] پیامبر، و نادرست دانستن نسبت هرم به [[فراعنه]] باستان و یا [[فراماسونری]] و امثال آنها...» (رغبتی،هومن،«خاطرات دوران تحصیل»، ص10).
== آراء، اندیشه
ها، نظرات و فتاوای خاصّ ==
بررسی برخی
ابعاد اندیشه ای این مجتهد و پژوهشگر جوان، به ما کمک می کند تا فضای حاکم بر
فقاهت سنتی جامعه ی ایران امروز را بهتر بشناسیم:
== - تاریخ، دفاع از برخی پادشاهان، وزیران و دیگر شخصیت ها: ==
سجادی،
نویسنده ای است که به تبعیّت از استاد خود [[دکتر سید ابراهیم مهدوی]]، همواره در آثارش می کوشد تا از
شخصیت اغلب پادشاهان صفویه و قاجاریه – به استثنای [[آقا محمد خان قاجار]] – دفاع
کند و ایشان را شاهانی دیندار و درستکار بداند که – به گفته ی او – دشمنان ایران و
تشیع، و به ویژه نویسندگان غرب زده و مشروطه خواه – شایعات و دروغ هایی علیه آنها
ساخته و به هم بافته اند، تا نسل های بعدی را نسبت به ایران و شیعه بدبین سازند.
او در این راستا، تا توانسته، به ویژه از [[شاه عباس]]، [[شاه سلطان حسین صفوی]]،
[[فتح علی شاه]] و [[ناصرالدین شاه قاجار]] سرسختانه دفاع نموده و تمامی اتهامات
علیه آنها را پاسخ داده است.
او به پیروی
از مهدوی، [[شاه سلطان حسین صفوی]] را فردی درستکار و بی گناه و آشنا با زبانهای
خارجی عصر خود دانسته و [[حمله ی افغان]] را توطئه ی انگلستان و روسیّه می داند و
معتقد است که آنها افغانها را تجهیز نظامی کردند؛ و گرنه افغان ها هرگز نمی
توانستند بر حکومت صفوی غلبه پیدا کنند (سجادی، سیداحمد، «مقالات تاریخی»، ص5).
در مورد
[[فتحعلی شاه قاجار]] نیز، سجادی به پیروی از مهدوی، بر این باور است که او سلطانی
دانشمند و اهل فضل بوده و [[مُدِرنیته]]
[[Modernity]] علمی، در
زمان او به ایران راه یافته است. همچنین معتقد است که واگذاری شهرهای قفقاز به روس
ها و پذیرش عهدنامه هایی چون [[عهدنامه ی گلستان]] و [[عهدنامه ی ترکمن چای]] از
روی ناچاری شاه بوده؛ و گرنه تمامی ایران یا نیمی از غرب یا شمال آن به تصرّف
روسیّه – که ابرقدرت جهانی بود - در می آمد؛ و
آن زمان [[سازمان ملل]] یا چیزی مانند آن هم وجود نداشت که به فریاد ایرانیان
برسد... و بالاخره مرگ فتحعلی شاه و فرزندش [[عباس میرزا]] را نیز نوعی «دق مرگ
شدن» از اندوه این شکست های سنگین و فراموش ناشدنی می داند... (سجادی، سید احمد،
«مقالات تاریخی»، ص 15-17).
نیز، قتل
[[قائم مقام فراهانی]] در عهد [[محمد شاه قاجار]] و قتل [[امیر کبیر]] در عهد ناصرالدّین شاه را از دسیسه های [[مهد علیا]] همسر محمد شاه و مادر
ناصرالدین شاه دانسته و معتقد است که دستخط ناصرالدّین شاه، به امر مادر او جعل
شده و چون نفوذ مادر در دربار بسیار بوده، شاه نیز نتوانسته انتقام خون امیرکبیر
را از عوامل قتل او بگیرد و تا پایان عمر، این افراد – علیٰ رغم میل قلبی شاه – در
مناصب قدرت باقی مانده اند (سجادی،سیداحمد، «مقالات تاریخی»، ص34 و 56).
همچنین، او –
همانند مهدوی - معتقد است که ناصر الدّین شاه بیشترین خدمات را به ایران در راستای
توسعه ی [[علوم و فنون جدید]] ارائه داده است؛ و از آن جمله ورود [[شیمی]] و
[[فیزیک]] نوین، [[پزشکی]] جدید، [[مهندسی عمران]] و [[معماری مدرن]] به ایران را از خدمات این شاه می داند (سجادی، سید احمد، «مقالات تاریخی»، ص 16).
او – باز همانند مهدوی – از این چند پادشاه شیعه و حرمسرا های ایشان برداشتی مثبت و
خیر اندیشانه ارائه داده و آنجا را در اصل، «پناهگاه» زنان و دختران بی سرپرست
جامعه ی آن عهد، دانسته است (سجادی، سیداحمد، ازدواج موقت یا مُتعه از دیدگاه دین
و دانش).
همچنین، دفاع
از برخی دیگر از شخصیت ها و وزرای قدیم، سرلوحه ی تحقیقات تاریخی سجادی – به سان
استادش دکتر مهدوی – است. چنانکه، از [[حاج میرزا آقاسی]]
صدر اعظم [[محمد شاه قاجار]] به سختی دفاع میکند و او را فردی خدمتگزار، که در
عرصه ی حفر [[قنات]] و [[آب رسانی]] به تمام نقاط ایران، و نیز [[توپ سازی]] و
تقویت ارتش و قوای نظامی دفاعی، نقش اساسی داشته، معرفی می کند؛ هرچند، تنها دو
عیب از او بر می شمارد؛ یکی تصوّف و دیگری تند خویی... در این مورد نیز، [[مهد
علیا]] را عامل فتنه انگیزی و دشمنی با آقاسی دانسته و قتل [[قائم مقام فراهانی]]
را به عاملان این زن انتساب داده، که آن را به گردن حاجی آقاسی انداختند... (سجادی، سید احمد، مقالات تاریخی، ص 23).
او همچنین،
لطیفه ها و حکایات فکاهی مشهور در مورد حاجی آقاسی یا فتحعلی شاه و نظیر ایشان را
از مجعولات عهد [[مشروطیت]] و [[روزنامه نگاران]] و نویسندگان آن دوره دانسته، که
به گفته ی او و مهدوی، برای بازارگرمی خود، چنین چیزهای نادرستی را به هم بافته
اند و مردم هم باور کرده اند... (سجادی، سید
احمد، «مقالات تاریخی»، ص 25).
همچنین، در
دفاع از [[خواجه نظام الملک]] و [[ملک شاه سلجوقی]] و اثبات تحریف شده بودن
[[سیاست نامه]] یا [[سِیَر الملوک]] خواجه نظام الملک
طوسی، سندهایی آورده و شیعه شدن این دو شخصیت را سبب قتل آن دو دانسته است
(سجادی، سید
احمد، مقالات تاریخی، ص70-75؛ نیز:
http://shahab-hedayat.persianblog.ir/post/12
).
== - سیاست، دموکراسی، مشروطیت: ==
سجادی هرچند
[[دیکتاتوری]] را قبول ندارد، ولی [[دموکراسی]] یا [[آزادی خواهی]] را نیز سبب ایجاد «هرج و مرج» و «بی بند و باری» یا [[آنارشیزم]] [[Anarchism]] قهری مردمی می داند و مانند استاد خود، دکتر [[سید
ابراهیم مهدوی]]، از [[مشروطیت]] و [[انقلاب مشروطه]] همیشه به زشتی و با عنوان «عهد ننگین مشروطه» یاد می کند. او بهترین کار را در هر زمان، گزیدن«کنج عافیت»
و«گلیم خانه ی خود بودن» و بیطرفی در مسایل سیاسی و آشوب ها میداند
(
http://sede1388.javanblog.com/post-98513.html ).
== - عقاید، توحید: ==
سجادی فتوا
به کفر معتقدان به "وحدت وجود" و نجاست همگی آنها داده، چنانکه از آثار
وی نمایان است (سجادی، سید احمد، تعلیقة مِنهاج الصّالحین، احکام نجاسة الکافِر).
او کتاب هایی چون مثنوی مولوی، اسفار و شواهد رُبوبیّه ملا صدرا، منظومه سبزواری و
کتب میر داماد و فیض کاشانی و بلکه تمامی کتب صوفیان و فیلسوفان و اغلب شاعران را
از مصادیق فقهی [[کتب ضَلال]] (یا ضالّه) دانسته و فتوا به حرمت و بطلان هرگونه
معامله در رابطه با آنها را داده است (همان، احکام مکاسب محرّمه).
== - علم کلام، مباحث عقلی: ==
وی با استناد
به روایاتی، آموزش و فراگیری این علم را نیز – مثل فلسفه و عرفان - حرام و مایه ی
تلف کردن عمر و سبب گمراهی انسانها می داند (همان، احکام مکاسب محرّمه).
== - عقاید، معاد / قیامت: ==
او معتقد است
که معاد یا بازگشت دوباره ی انسان ها پس از مرگ، با همین جسم دنیایی و فیزیکی است
و به تبعیت از فقهای سنتی شیعه – مانند [[سید حسین بروجردی]] - مُنکِران [[معاد
جسمانی]] را کافر و [[مرتد]] می داند (سجادی، سید احمد، تعلیقة مِنهاج الصّالحین،
احکام نجاسة الکافِر).
== - قمه زنی، زنجیر زنی، تعزیه و شبیه خوانی: ==
او – به رغم اقامت در بخش سِدِه یا [[خمینی شهر]] اصفهان - به پیروی از فقیهان
سنتی، مانند [[سید حسین بروجردی]]، فتوا به حرام بودن [[قمه زنی]] و [[زنجیر زنی]] و حتی [[سینه زنی]] که باعث سرخی یا کبودی پوست سینه شود، داده
است.
همچنین
[[عَلَمات]] یا عَلَم بلند کردن و سایر رسم های خرافی عزاداری را به شدت تقبیح
میکند. او این گونه اعمال را[[بدعت]] دشمنان شیعه در عزاداری مشروع [[اهل بیت]]
پیامبر اسلام (صَلواتُ اللهِ عَلَیهِم)، معرّفی می کند.
همچنین، وی فتوا
به حرام بودن مطلق استعمال ساز، طبل، سَنج، فلوت، شیپور و سایر آلات موسیقی، در هر
جا و برای هر منظور که باشد، داده است؛ خصوصاً در [[عزاداری]]ها و دسته های سینه
زنی.
نیز،[[تعزیه]] و [[شبیه خوانی]] را، اگر مشتمل بر این اعمال و یا توأم با بازی کردن نقش [[اهل بیت]] (صَلواتُ اللهِ عَلَیهِم) توسط هنرپیشه باشد، حرام و از گناهان بزرگ
میداند (همان، احکام مکاسب محرّمه).
== - اصول فقه: ==
سجادی همانند
فقهای اخباری و برخی فقهای اصولی – مثل [[سید عبد الاعلی سبزواری]] در مقدّمه ی [[مُهذَّب الاحکام]] - نه تنها احادیث [[کتب اربعه]] شیعه را صحیح
و بی نیاز از بررسی رجال سند دانسته، بلکه اغلب کتب حدیث قدمای شیعه امامیّه را که
عمده ی آنها در [[وسایل الشیعه]] آمده اند و خود این کتاب را نیز صحیح می داند و
[[علم رجال]] و [[درایه]] را فقط برای ترجیح در مقام تعارض و عدم امکان جمع، لازم
می شمارد (سجادی، «الفوائد الاصبهانیه و الموائد الرّحمانیه – یا: مصطلحات
الاصول»، مباحث مذکور).
وی در عین
حال، هوادار [[مکتب اجماعیّون]] در فقه می باشد؛ یعنی با استناد به روایات [[امامان شیعه]] (صَلواتُ اللهِ عَلَیهِم)، تخلف از [[اجماع]] فقهای عادل شیعه
را – اگر ثابت شود – حرام می داند. وی از [[قاعده لطف]] در رابطه با اثبات حجیّت
شرعی اجماع، سخت دفاع می کند. همچنین او معتقد است که [[تحصیل اجماع]] گاهی ممکن
است. از باب نمونه، وی اجماعیّات [[کتاب الخِلاف]] [[شیخ طوسی]] را معتبر و در حکم
[[اجماع محصَّل]] می داند و آن کتاب را «منبع اجماعیات فقه شیعه» معرفی می کند
(خودش، «الفوائد الاصبهانیّه»، بحث اجماع و حجّیّت قاعده لطف).
== - فقه، تقلید: ==
سجادی فتوا
داده که تقلید ابتدایی از مرده (میت) جایز است. بنابر گفته ی او، شخص می تواند از
[[نِهایه]] [[شیخ طوسی]]، [[شرایع الاسلام]] [[محقق حِلّی]]، [[لُمعه]] ی [[شهید اول]] و امثال آنها از کتب فقهی دقیق که مطابق با [[احادیث]] [[امامان شیعه]] نوشته شده اند، تقلید کند (سجادی، سید احمد، تعلیقة
مِنهاج الصّالحین، احکام التقلید).
== - فقه، طهارت و نجاست: ==
او با استناد
به روایاتی، فتوا به [[نجاست]] و حرمت خرما یا انگور یا کشمش جوشیده در آب و روغن،
داده است (همان، احکام النجاسات).
نیز، فتوا به
پاک کننده بودن (مُطهِّریت) بخشهایی از زمین ساختمان برای بخشهای دیگر آن، بر اثر
رفت و آمد و... می دهد (همان، احکام المُطهِّرات).
همچنین فتوا
به عدم امکان نجاست [[جیوه]] – به سبب فرّار بودن اجزای آن از هم – داده است
(همان، احکام النجاسة).
نیز فتوا به
[[ارتداد]] کسانی داده که – پس از مسلمان بودن - نجاست سگ، خوک، ادرار، خون و
امثال آنها را انکار کنند (همان، احکام النجاسة).
با این حال، سجادی
– بر خلاف آن چه گاهی تصور می شود - در همه ی موارد، سخت گیرانه فتوا نداده است.
از آن جمله، وی به پیروی از علامه ی مجلسی اول و دوم و برخی دیگر از فقهای سنتی
قدیم، نه تنها اهل کتاب (مسیحی و یهودی) را ذاتاً پاک می داند و نجاست بدن یا لباس
آنها را عارضی می شمارد، بلکه چنانکه خواهد آمد، ازدواج دائم مرد مسلمان با زن یا
دختر مسیحی یا یهودی را جایز و مشروع و صحیح دانسته است.
(رجوع شود به
وبلاگ سید احمد سجادی، ارامنه و علامه مجلسی:
http://aramenevamajlesi.persianblog.ir/post/6
)
== - فقه، غسل و
وضو: ==
وی با استناد
به احادیثی، فتوا به حرام بودن و بدعت بودن [[وضو]] بعد از هر [[غسل]] مشروع – نه تنها بعد از غسل جنابت – داده است (همان، احکام غسل الجَنابة).
== - فقه، نماز و روزه ی مسافر: ==
سجادی فتوا
به این داده که نماز شخصی که سفر – به هر نحوی - جزو برنامه ی زندگی او است؛ مثل
دانشجویی که در شهری درس می خواند، و سفرهای پی در پی در طول ماه یا هفته، به آنجا
دارد، تمام است و روزه او نیز صحیح است. او هیچ استثنائی در حکم شخص به اصطلاح
«کثیر السّفر» قایل نیست (همان، احکام المسافر).
== - فقه، خمس: ==
او فتوا به
جواز مصرف تمامی دو سهم [[خمس]] واجب، در راه ترویج مکتب [[اهل بیت]] (صَلواتُ
اللهِ عَلَیهِم) داده – مثل خرید کتاب های احادیث شیعه از پول خمس و وقف آنها بر
کتابخانه ها و یا اهدا کردن آنها به اشخاص - و از دلایل او، اخباری است که تصریح
به این دارند که مصداق بارز فقیر، مسکین، یتیم و...خود [[اهل بیت]] پیامبر اسلام
(صَلواتُ اللهِ عَلَیهِم) هستند و باید به ایشان هم کمک نمود.
نیز، او فتوا
به این داده که [[پس انداز]] خمس ندارد،
به شرط آنکه در عرف، جزو خرجی (مَؤونه) زندگی باشد و برای تفریح یا عیش و اسراف،
ذخیره نکنند (همان، احکام الخمس).
== - فقه، مکاسب
(خرید و فروش / معاملات) : ==
او فتوا به
حرام بودن [[گران فروشی]] و جواز [[تقاصّ]] از مال گرانفروش را داده است.
وی فتوا به
حرام بودن فروش و بطلان معامله چیزی داده که فروشنده بداند خریدار، آنرا در گناه
صرف می کند؛ مانند لوازم آرایشی (سجادی، سید احمد، تعلیقة مِنهاج الصّالحین، احکام
المکاسب المحرّمة).
== - جریمه های
نقدی: ==
او فتوا به
حرام بودن اخذ جریمه ی نقدی از مجرم یا متخلف داده و آن را از مصادیق «اکل مال به
باطل» می داند؛ ولی در عوض، لازم میداند که مجرم یا متخلف را از حقوقی مثل حق
رانندگی یا اعتبار قانونی گواهینامه محروم سازند و یا آنکه تعزیرات دیگری در حق او
اِعمال کنند، تا ادب شود... (خودش، تعلیقة علی تکملة المنهاج، احکام التعزیرات).
== - دخانیات،
سیگار و ... : ==
همچنین، او
مثل[[فقهای اخباری]] قدیم، فتوا به حرام بودن مطلق هرگونه استعمال [[دخانیات]] و باطل بودن معامله آلات و ابزار آن – اعم از قلیان، پیپ، سیگار
و...- و کلاًّ هرچه برای انسان ضرر داشته باشد- حتی «شوخی های دستی» جوانان با یکدیگر- داده است (خودش، تعلیقة منهاج الصّالحین، احکام المکاسب
المحرّمة).
==
- مجسمه سازی،
سینما، تلویزیون، رادیو، موسیقی و شطرنج: ==
نیز، به
پیروی از فقهاء سنتی شیعه، فتوا به حرام بودن مجسمه سازی و عروسک سازی – چه کامل و چه ناقص، نواختن یا شنیدن هر نوع موسیقی و سرود (غِناء) و هر گونه
بازی کردن با شطرنج، تخته (نرد)، منچ، پاسور، بازی های کامپیوتری، و... می دهد.
نیز اغلب فیلم ها، سریال ها و دیگر برنامه های رادیو، تلویزیون و سینما را پر از
بی ادبی و رفتارهای غیر اخلاقی و دارای بد آموزی و در نتیجه، تماشای آنها را حرام،
و خرید و فروش و معامله ی چنین فیلم هایی را باطل می داند. او حتی پخش یا تماشای
فیلم های [[راز بقا]] و [[مستند وحش]]
- که در آنها شکار یا دریده شدن حیوانی توسط حیوان دیگر نمایش داده می شود - را
حرام و گناه دانسته؛ و تهیه کنندگان و تماشا کنندگان این گونه فیلم ها را «رذل»،
«حیوان صفت» و «قسیّ القلب (= سنگدل)» لقب می دهد،
که در قرآن و احادیث، وعده ی عذاب دردناک به چنین انسان هایی با چنین روحیات
تفریحی، داده شده است. سجادی، توضیح می دهد که قانون اسلام و احادیث اهل بیت(ع)،
وجوب و لزوم شرعی دفاع از مظلوم در برابر ظالم – در فرض قدرت انسان و عدم خوف از
خطر – است؛ حال، این مظلوم حتی اگر یک حیوان مورد حمله واقع شده توسط حیوان دیگر
باشد، باز هم وجوب شرعی دفاع سرجای خود محفوظ و ثابت است؛ حتی اگر مظلوم، حیوان
کوچکی مثل کرم پروانه ای باشد که مورد آزار یا حمله ی مورچه ها واقع شده باشد. وی
در این فرض، نجات دادن کرم پروانه و در فرض لزوم، کشتن مورچه های مهاجم را بر
مکلّف واجب شرعی می داند؛ که اگر در این کار کوتاهی کند، با استناد به روایاتی
دیگر، چنین کسی در آخرت مورد بازخواست و عذاب الهی واقع خواهد شد. او در نهایت
فتوا به این می دهد که: اگر انسان قدرت دفاع از حیوان مظلوم یا انسان مظلومی را
ندارد، شرعاً حق ندارد دعوا و نزاع آن حیوان یا انسان مظلوم، با حیوان یا انسان
ظالم را تماشا، یا از آن فیلم برداری کند؛ و واجب است که در قلب خود، ناراحت و
متأسف باشد از ظلمی که بر آن موجود رفته و دردی که کشیده و از اینکه نمی تواند از
آن جاندار مظلوم دفاع کند؛ نه اینکه با بی تفاوتی یا با اشتیاق، آن صحنه را تماشا
کند. سجادی، بنا بر همین فتوا، هر گونه تماشای دعوا و نزاع خانگی، اداری یا
خیابانی مردم، کودکان، نوجوانان، جوانان و حتی حیوانات را حرام و از گناهان کبیره
و از عادات اقوامی چون قوم لوط(ع) و دیگر هلاک شدگان به خشم الهی می داند. وی حتی
ساخت و تماشای فیلم های غیر مستند (= غیر واقعی و ساختگی) و نشان دادن و نگاه کردن
صحنه های دعوا و نزاع – حتی با حقه های سینمایی – را حرام، و بازهم نوعی ترویج و
تبلیغ حسّ حیوانی و خشونت طلبی می داند و سازندگان و تماشا کنندگان چنین صحنه هایی
را مورد «لعن» و «نفرین» قرار می دهد! (همان، احکام المکاسب المحرّمة).
== - ورزشهای
رزمی، فوتبال، ورزش بانوان: ==
همچنین، به
تبعیّت از فقیهانی چون [[سید محمد رضا گلپایگانی]] فتوا به حرام بودن هر نوع ورزش
بانوان و منافات آن با عفت و ادب آنها؛ نیز حرام بودن همگی ورزش های رزمی، و نیز
فوتبال، والیبال، بسکتبال، بیسبال و امثال آنها داده و اینگونه ورزشها و بازیها را
"رسوم اهل فسق وجُهّال" دانسته و [[تشبّه به اهل معصیت]] و اتلاف وقت و
عمر، را حرام و حتی از [[گناهان کبیره]] می داند (همان، احکام المکاسب المحرّمة).
== - بانک، جوایز،
سود سپرده، بهره ی وام: ==
او نیز به
پیروی فقهای سنتی شیعه، بسیاری از اعمال بانک ها و مؤسسات، مانند مسابقات بانکی،
جایزه های (جوایز) وعده داده شده، سود حساب، بهره ی وام های بانکی و... را مطلقاً
[[ربا]] و حرام و باطل می داند (همان، احکام المکاسب المحرّمة و احکام الرّبا).
در مورد
[[حیله های ربوی]]، مثل رهن کامل یک خانه با اجاره ی بسیار جزئی ماهانه، فتوا به
باطل بودن معامله و حرام بودن استفاده از آن منزل میدهد (همان، احکام المکاسب
المحرّمة، احکام الرّبا، احکام الرّهن و الاجارة).
== - فقه، جهاد،
ترور و تروریسم (Terror
& Terrorism): ==
سجادی، فتوا
به حرام بودن هر گونه «جهاد ابتدائی» (غیر دفاعی) در عصر [[غیبت امام معصوم]] داده
و نیز ترور و [[تروریسم]] [[الفَتک]] [[Terror]]
& [[Terrorism]] را از [[گناهان کبیره]] می داند و اعدام شخص تروریست را – به عنوان [[مُحارب]]
(ستیزه جو) - واجب می شمارد (سجادی، سید احمد، تعلیقة علی تکملة المنهاج، الحدود و
التعزیرات).
== - فقه، تولّی و
تبرّی (دوستی و دشمنی): ==
او فتوا به
کفر و ارتداد کسی داده که بدون ضرورت یا [[تقیه]]، مدح دشمنان [[اهل بیت]] (صَلواتُ اللهِ عَلَیهِم) را بنماید، یا آنها را بی گناه جلوه دهد
(خودش، تعلیقة منهاج الصّالحین، احکام نجاسة الکافر).
در عین حال،
رسم عوامانه «عید الزّهرا(س)» یا «جشن یا روضه عُمَر» را نیز حرام و از مصادیق
[[لهو و لعِب]] می داند؛ هرچند از خود آن خلیفه، تبرّی و بیزاری می جوید (همان،
احکام المکاسب المحرّمة).
== - فقه، قضاوت و وکالت: ==
وی فتوا به
حرام بودن و بطلان [[قضاوت]] مرد غیر مجتهد و نیز مطلق زنان داده است. نیز،
[[وکالت]] وکیل – با علم به نادرست بودن خواست یا ادعای موکّل خود – را باطل و
اجرت آن را نیز حرام می داند (خودش، تعلیقة علی تکملة المنهاج، القضاء – شرائط
القاضی).
== - فقه، قصاص و دیه، عفو و بخشش مجرم، حدّ و تعزیر: ==
سجادی حرام
دانسته که شخص مضروب یا صدمه دیده و یا اولیای او و یا اولیای دم مقتول، شخص ضارب
یا صدمه زننده یا قاتل یا شریک در ضرب و جرح یا قتل را - در این زمان - مورد عفو و بخشش قرار دهند. استدلال او این است که بخشش و عفو
باید اثر مثبت داشته باشد؛ حال آنکه امروزه، بخشش سبب تجرّی (جرئت بیشتر پیدا
کردن) مجرمین و نیز تشویق سایر مردم به ارتکاب مثل آن جرم می شود و همین عفو و
بخشش های – به گفته ی او «نابجا» - سبب شده که آمار جرایم و بزهکاری، روز به روز
در ایران و جهان افزایش یابد. او اجرای حدود و تعزیرات شرعی و نیز اجرای حکم قصاص
و اعدام و حتی رجم (= سنگسار) را از ضروری ترین ارکان دستگاه قضایی یک کشور می
داند، که از دیدگاه او «هرگز قابل تخفیف یا اغماض نیست و سرسختانه باید اجرا شوند
تا امنیت جان و مال و ناموس مسلمانان تضمین شود»؛ و بلکه افراد ایراد کننده به حکم
رجم و قصاص را [[مرتد]] می شمارد (تعلیقة علی تکملة
المنهاج، احکام القصاص و الدّیات).
== - فقه، نکاح و ازدواج / زناشویی: ==
او کار کردن
زن در خانه، و به اصطلاح: «خانه داری» را با استناد به روایات و سیره ی [[امامان
شیعه]] (صَلواتُ اللهِ عَلَیهِم) و اصحاب ایشان، از وظایف شرعی زن دانسته است؛ و
حرام می داند که زن در قبال این کارها طلب اجرت (اجرة المثل) بنماید؛ مگر در برخی موارد استثنا شده در روایات...
نیز، کار
کردن زنان و دختران، بیرون از منزل، و حضور ایشان در جامعه را فقط در فرض ضرورت و
ناچاری جایز دانسته، و در غیر این صورت، حرام و عامل گسترش هرزگی و فساد در ادارات
و اجتماع می داند؛ حتی اگر شوهر به کار کردن و فعالیت اجتماعی زنش راضی باشد.
سجادی تأکید می کند که الگوی بانوان و دختران ایرانی، [[بانو امین اصفهانی]]
(درگذشته 1362 ش) است؛ که نمونه ی یک زن دین دار و موفق بوده است.
همچنین، وی
شروط و مواردی را که در «عقد نامه» های امروزی، معمولاً شوهران آنها را امضا
میکنند، باطل و خلاف [[قرآن]] و [[احادیث]] می داند و عمل به
آنها را حرام می شمارد؛ هر چند، اصل ازدواج انجام شده را صحیح می داند. وی از جمله
«شرط های فاسد» را، وکالت زن در طلاق از شوهر حاضر خود، یا قید کردن عدم نزدیکی،
یا برخورداری زن از بخشی از دارائی یا حقوق مرد در فرض طلاق، و امثال آن از شروط
دیگر، دانسته که به گفته او: «همگی این شروط، حقی از حقوق شرعی مرد را شرعاً ضایع
می کنند و فاسد و باطل هستند؛ حتی اگر خود مرد نیز قبول کرده باشد».
نیز، او
هرگونه [[شیر بها]] و امثال آن را بدعت و حرام دانسته است. همچنین اکثر [[مَهریّه]] های امروزی را، گران و اجحاف دانسته و بلکه این نوع مهریه ها را
باطل، و قبول کردن و دادن و گرفتن آن را برای همه حرام می شمارد؛ هرچند اصل عقد
ازدواج صورت گرفته را صحیح می داند؛ اما آن مهریه را به اصطلاح: «صوری» و ساقط از اعتبار دانسته؛ که پس از سقوط، باید رجوع به [[مَهر المثل]]
مشروع شود. او معتقد است که مهریه ی یک زن باید به نحوی باشد که حتی کم درآمد ترین
اقشار جامعه، بتوانند بدون دردسر و گرفتاری، آن را بپردازند (خودش، تعلیقة منهاج
الصّالحین، احکام النکاح).
== - ازدواج موقت / مُتعه / صیغه / نکاح منقطع با دختر باکره: ==
در این
رابطه، سجادی به پیروی از بیشتر فقهای سنتی شیعه مانند [[سید مرتضی]]، [[شیخ طوسی]]، [[محقق حِلّی]]، [[علامه حلی]]، [[شهید ثانی]]، و برخی [[مراجع تقلید]] معاصر، مانند [[سید محمد رضا گلپایگانی]]، [[سید محمود
شاهرودی]] و [[سید صادق روحانی]]، و نیز به تبعیّت از اکثر [[فقهای اخباری]] مانند
[[علامه مجلسی]] اول و دوم و [[شیخ حرّ عاملی]] و [[محدّث نوری]] و طبق روایات
[[امامان شیعه]] (صَلواتُ اللهِ عَلَیهِم)، این فتوا را فقط نقل کرده که: دختر
باکره و عاقله، به میل و رضایت خود، می تواند با هر پسری که می پسندد، حتی بدون
اذن و اجازه ی پدر خودش، آزادانه ازدواج موقت یا همان دوستی و رابطه ی جنسی شرعی
داشته باشد؛ اما توأم با در نظر گرفتن قید «عدم دخول» به دختر، در حین عقد.
البته،
هنگامی که نگارنده (امیر احمد جهانبخش) خود از سجادی
پرسیدم که آیا چنین فتوایی را خودش هم داده یا نه، گفت: «این جانب، فقط نقل قول
کرده ام و جایی ننوشته و نگفته ام که این فتوای من است؛ و اگر فتوای من نیز همین
باشد، به جهت برخی موانع بی شماری که امروزه تراشیده اند، هرگز نمی گویم و نمی
نویسم، تا مبادا حسودان و دشمنان، از آن علیه حیثیت و آبروی من سوء استفاده ای
بکنند!».
(منبع همگی
نقل قول ها از فقهای شیعه: سجادی، سید احمد، « ازدواج موقت یا مُتعه از دیدگاه دین
و دانش »).
در عین حال،
وی زن یا دختری را که منکر جواز و مشروعیّت ازدواج موقت باشند، [[مرتدّ]] می داند (تعلیقة منهاج الصّالحین، احکام النکاح).
- ==جواز ازدواج دایم یا موقت مرد مسلمان با زن یا دختر اهل کتاب
(مسیحی و یهودی)== :
چنانکه
گفتیم، سجادی – بر خلاف آن چه گاهی تصور می شود - در همه ی موارد، سخت گیرانه فتوا
نداده است. از آن جمله، وی به پیروی از علامه ی مجلسی اول و دوم و برخی دیگر از
فقهای سنتی قدیم، نه تنها ازدواج موقت، بلکه حتی ازدواج دائم مرد مسلمان با زن یا
دختر اهل کتاب (مسیحی یا یهودی) را جایز و مشروع و صحیح دانسته است. و گذشت که
سجادی، باز هم مانند مجلسی اول و دوم و برخی دیگر از فقهای سنتی قدیم شیعه، اهل
کتاب را ذاتاً پاک می داند و نجاست بدن یا لباس آنها را عارضی می شمارد.
(رجوع شود به
وبلاگ سید احمد سجادی، ارامنه و علامه مجلسی:
http://aramenevamajlesi.persianblog.ir/post/6
)
== تلقیح مصنوعی
و شبیه سازی: ==
سجادی از
سرسخت ترین مخالفان این دو عمل – چه در انسان ها و چه در حیوان ها - است و آن را «تولید مثل و تناسل نامشروع، ضد بشری و غیر اخلاقی» و«بدعت در
امور مربوط به خلقت خداوندی» لقب داده است (تعلیقة منهاج الصّالحین، خاتمة احکام
النکاح).
== فقه، خوردنی
ها و آشامیدنی ها: ==
وی فتوا به
حرام بودن خوردن هرگونه سوسیس، کالباس و امثال آنها داده و خرید و فروش این گونه
مواد غذایی را حرام و باطل می داند؛ زیرا معتقد است که همگی آنها از گوشت های فاسد
و خراب تهیه می شوند؛ ولی تولید کنندگان به آنها اسانس و رنگ و چیزهای دیگری مثل
سیر می زنند، تا بوی بد و شکل زشت آنها را پنهان سازد.
همچنین فتوا
به حرام بودن ماهی [[خاویار]] یا [[اوزون برون]] و باطل بودن هرگونه معامله با آن
یا هر یک از اجزای آن داده است؛ زیرا می گوید: «فلس یا پولک ماهی باید با چشم غیر
مسلح – چنانکه مردم عهد [[امامان
شیعه]] می دیده اند - دیده شود و اگر بنا باشد که با ذره بین یا میکروسکوپ آن را
پیدا کنند، پس [[رؤیت هلال]] رمضان نیز باید با دوربین یا تلسکوپ، حجت باشد؛ که به
اجماع فقهای شیعه، چنین نیست» (تعلیقة منهاج الصّالحین، احکام الاَطعِمة و
الاَشربة).
== فقه، مشترکات
/ اماکن و معابر عمومی: ==
او هرگونه
ایجاد سروصدا و مزاحمت برای مردم یا همسایگان، به هر شکل و در هر ساعت از شبانه
روز را حرام و از مصادیق [[مردم آزاری]] و [[همسایه آزاری]] و از [[گناهان کبیره]]
می داند. بنابراین، بازی کردن کودکان و نوجوانان در حیاط یا پارکینگ های عمومی
آپارتمان ها و شوخی ها و خنده های صدادار در اماکن عمومی را نیز از همین مصادیق دانسته
و همگی را گناه و سبب گرفتاری در [[حقّ الناس]]
می شمارد (سجادی، تعلیقة منهاج الصّالحین، احکام المُشترَکات).
== برخی آثار،
تألیفات و تصنیفات سید احمد سجادی: ==
در اینجا به
برخی از آثار این دانشمند جوان معاصر، به ترتیب الفبا اشاره می شود:
1- «آب کُرّ»،
تحقیقی فقهی-هندسی پیرامون آب کرّ، وزن و حجم آن و اثبات اینکه نظر مشهور– یعنی
ضرب ابعاد سه گانه ی سه وجب و نیمی – دقیق ترین و صحیح ترین نظر از حَیث ریاضی –
فیزیکی است و ردّ بر فیض کاشانی و اَتباع وی ...
2- «أحسَنُ
التّدوینِ، فی مُرَوِّجی مَذهبِ العِترَةِ بقزوینَ» - رساله ای فارسی، مشتمل بر
بیش از 80 نفر از بزرگان فقه و حدیث شیعه در [[مکتب قزوین]]، از قرن چهار تا قرن
چهارده هجری قمری، توأم با شرح احوال و ذکر آثار ایشان.
3- «اشعار»
پراکنده و مختلف، که بیانگر ذوق شاعری سجادی است و بیشتر در مدح [[امامان شیعه]] و [[اهل بیت]] (صَلواتُ اللهِ عَلَیهِم)، نکات علمی، دینی و
تاریخی، مواعظ اخلاقی و انتقاد از اوضاع زمان است.
4- «الاَعاصیرُ
العاصفة، فِی الرّدّ علی الصّوفیّة و الفلاسفة» (= تندبادهای خروشان، در ردّ
درویشان و فیلسوفان)؛ به فارسی؛ که آن را به [[سید حسن فقیه امامی]] مجتهد بزرگ
اصفهان (درگذشته 1389 ش) اهدا نموده است.
5- «اِفشاءُ
اللَّعنِ عَلیٰ مُستَحِقِّی الطَّعنِ» (= آشکار سازی لعن و نفرین بر آنان که
سزاوار بدگویی هستند)؛ رساله ای فارسی دراثبات وجوب لعنت فرستادن بر دشمنان یا
مخالفان [[اهل بیت]] پیامبر اسلام(ص) و تبَرّی (=بیزاری جُستن) از ایشان...؛ توأم با جوابگویی به گفته های [[محمّد غزالی]] و
امثال وی، که لعنت کردن را بد پنداشته اند؛ بهمراه بحث تاریخی و ادبی.
6- «جَمعُ
الشَّملِ فی أحکامِ الرَّملِ»(=جمع آوری و نظم دادن به نکات متفرق و پراکنده، در
احکام [[علم رمل]])، به فارسی.
7- حاشیه عربی
بر[[مِنهاج الصّالحین]][[سید ابوالقاسم خوئی]] (التعلیقة علی مِنهاج الصّالحین)،
درمسائل فقه واحکام شرع.
8- حاشیه عربی
بر[[تَکمِلة المِنهاج]] همان مرجع تقلید، در قضاوت، شهادت و گواهی، حدود و
تعزیرات، قصاص و دیات.
9- حواشی عربی
ناتمام بر [[العُروَة الوُثقیٰ]] در مسائل شرعی، و بر شرح آن [[مُستمسَکُ
العُروَة]]، در فقه استدلالی.
10- حواشی متفرقه
و ناتمام، به عربی و فارسی، بر برخی کتب فقهی دیگر، و نیز بر برخی کتاب های علمی و
ادبی و احادیث شیعه و... (که برخی از آنها را به همراه خود کتاب، وقف بر
[[کتابخانه مولانا]] در [[شهرک غرب]] تهران کرده و بسیاری از آنها را هنوز در نزد
خود نگاه داشته است).
11- «دامِغـَة
اَهلِ الباطلِ و النـِّزاعِ، فی الدّفاعِ عن حُجِّیّة اللّطفِ و الاِجماع» (=
مقهور سازنده ی اهل باطل و ستیزه جویان، در دفاع از حجت شرعی بودن [[قاعده لطف]] [[شیخ طوسی]] و نیز[[اجماع]] فقهای عادل شیعه در هر عصر)؛ که
رساله ای فارسی در این دو رابطه است، که سجادی در آن سرسختانه از اجماع و امکان
تحصیل آن در برخی موارد و حجّت بودن آن بنا به قاعده ی لطف، سخن گفته و پاسخ اشکال
ها و ایرادهای برخی فقهای جدید – که از دید وی، اِباحه گر و اهل تسامح در دین هستند
– و برخی فقهای قدیم، چون [[شیخ مرتضی انصاری]] را – توأم با احترام - داده است.
12- «دستاویز
مستحکم»، در شرح فارسی باب تقلید از عُروَة الوثقیٰ؛ که آن را در تقریر جلسات
[[درس خارج]] فقه استادش [[سید عبدالفتاح هاشمی تبریزی]] در [[شهرک غرب]] تهران نوشته است.
13- «الدّلائل
المستحکمة فی التعلیق علی المکاسب المحرّمة»، بعربی، در حاشیه بر[[مکاسب]] [[شیخ
مرتضی انصاری]].
14- «رَفعُ
النِّقابِ عَن وُجوهِ الألقابِ»، رساله ای فارسی در رابطه با «لقب»، از دیدگاه
قرآنی، روایی، فقهی و رجالی.
15- «طلیعة الفیضِ
وَ الإیمانِ، فی شرحِ وسیلةِ الفَوزِ وَ الأمانِ»، شرح فارسی قصیده ی فصیح و بلیغ
عربی [[شیخ بهایی]] در مدح [[امام زمان]] یا [[حضرت مهدی]] (عَجَّلَ اللهُ فرجَهُ الشَّریفَ)، که آن را به دکتر [[مهدی
محقق]] اهدا کرده است.
16- «عجایب و
غرایب»، کتابی است فارسی، به سبک «کشکول» و مشتمل بر حکایات عجیب و برخی قواعد
[[علوم غریبه]]، که این از اوّلین آثار سجادی است که آن را در سن 16 سالگی نوشته و
به یکی از دوستان خود در [[مدرسه مروی]] تهران (به نام: رضا تعاطفی) اهدا کرده است.
17- «علوم غریبه»،
رساله ای مُشتمِل بر معرفی 32 علم قدیم و جدید، از [[جَفر]] و [[رَمل]] تا [[هیپنوتیزم]] و [[تِلِه پاتی]]؛ که در نوع خود، رساله ای جامع
و کم نظیر است.
18- «غرب زدگی»،
که رساله ای است در تلخیص و رفع برخی معایب کتابی با همین عنوان از [[جلال آل
احمد]]، که سجادی در ایام اقامت غریبانه در [[سمنان]] آن را نوشته است.
19- «الفوائِدُ
الاَصبَهانیّة و المَوائِدُ الرّحمانیّة»، یا: «مُصطلَحات الاصول»؛ به فارسی و به
ترتیب الفبا؛ که تمامی نکات و اصطلاحات مهم علم [[اصول فقه]] را از [[مَعالِم الاصول]] و [[اصول مظفر]] تا [[فرائد الاصول]] یا
[[رسائل]] و [[کفایة الاصول]] در این کتاب کوچک، جمع نموده و در آن تصریح می کند
که خواندن کتب مذکور مایه ی اتلاف عمر است و بیش از این اصطلاحات که توضیح آنها به
نحو مختصر و مفید در این کتابچه آمده، به کار اجتهاد و فقاهت نمی آید. او این کتاب
را – به گفته ی خودش – در عرض چند روز و در اصفهان نوشته و آن را به پسر دایی خود
(دکتر سید محمد سجادی) اهدا نموده است.
20- «فاتیما» (
فاطیما = [[Fátima]] )، گزارشی از یک واقعۀ معنوی در [[لیسبون]] [[پرتغال]] و اثبات این نکته که بانوی ظاهر شده، شخصی جز [[حضرت
فاطمه زهرا]] (صَلواتُ اللهِ عَلَیها) نمیتواند باشد.
21- «فارِقلیط»
(فِریقلیط = پریکلیتوس= Periclitus انگلیسی= Περι΄κλητος یونانی)، در اثبات این نکته که این موعود [[انجیل]]، کسی
نیست جز حضرت محمّد پیامبر اسلام (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ و سَلَّمَ)، و
این کلمه – به معنای «ستوده تر» - دقیقاً
همان معنای اسم شریف «احمد»(ص) است.
22- «فـَتک» (=
تِرور)، رساله ای فارسی در تحریم شرعی [[تروریسم]] در اسلام.
23- «فِضَّه
نـُوبیّه»، شرح حال زنی با این نام که خادمه ی حضرت فاطمه زهرا(س) بوده و آگاهی او
از علم [[کیمیا]].
24- «فهرست های
نسخ خطی» چند مدرسه از مدارس قدیمی تهران...؛ که آنها را در زمان تصدّی
[[کتابداری]] [[مدرسه مروی]] تهران، تهیه و تدوین نموده است
(رجوع شود به: http://sede1388.javanblog.com/post-310297.html ).
25- «فیزیک و
شیمی»، که اوّلین اثر جامع و در نوع خود بی نظیر، در تاریخ دو علم مذکور در جهان
تشیّع است و شامل شرح احوال بیش از 110 تن از دانشمندان شیعه و آثار ایشان در خصوص
این دو علم [[فیزیک]] و [[شیمی]] می باشد. او این مقاله را با کمک همکار نوجوان
خود: «فرزین تهمورسی» در ایام اقامت در [[شهرک غرب]] تهران تدوین کردند.
تاریخ علم -
فیزیک و شیمی در شیعه، یا: فیزیکدانان و شیمیدانان شیعه،
اثری از
فرزین تهمورسی و سید احمد سجادی که هرگز چاپ نشد
و به صورت
دستنوشته ای باقی ماند و ماند...
26- «قالب
مثالی،جسم برزخی، [[پریسپری]][[Périsprit]]، از دیدگاه قرآن، احادیث و علوم روز»؛ رساله ای فارسی است و در آن
از استناد به قواعد دو علم [[هیپنوتیزم]]
و [[تله پاتی]] نیز بهره برده است.
27- «[[قالی شویان]]
[[مشهد اَردَهال]] [[کاشان]]»، شرح حال [[امامزاده سلطان علیّ بن باقر- ع]] و
اثبات درستی آن.
28- «قبله یابی»
(از نظر فقهی، روایی، نجومی و ریاضی)، رساله ای مختصر، که آن را با کمک همکار
نوجوانش «فرزین تهمورسی» در [[شهرک غرب]] تهران نوشته است.
29- «[[قیافه شناسی]]» [[Physiognomy]]، از دیدگاه
علمی، تاریخی، منطبق بر آیات [[قرآن]] کریم و احادیث [[امامان شیعه]]؛ که در نوع
خود، رساله ی فارسی بی نظیری است.
30- «[[کسوف]]» یا
[[خورشید گرفتگی]]، رساله ای مختصر در این باره، با بحث نجومی، رِوایی و فقهی
پیرامون آن.
31- «کلیسا و
ساخته های آن»، گزارشی توصیفی از بخش اوّل کتاب «[[انیس الاَعلام]]» مرحوم
[[فخرالاسلام]] – مسیحی مسلمان شده در عهد ناصرالدّین شاه – در ردّ بر [[مسیحیت]]؛
که خود این مقاله، یک متن فشرده ی بسیار ارزشمند در شناخت و نقد آیین مسیحیت کنونی
است و می تواند برای خوانندگان، یک منبع تحقیقی مفید و کم نظیر به شمار آید.
32- «[[گاه شماری]]
هجری قمری»، رساله ای مختصر در این باره، توأم با ارائۀ فرمول ها و روش های تبدیل
تاریخ، و اثبات ریاضی و تقویمی این نکته که [[عید غدیر]]، مُصادف با [[عید نوروز]]
بوده است...
33- «گرامر
استدلالی اسلامی» (The Islamic Argumentative
Grammar)، رساله ای در توصیف کتابی در
زمینه ی [[زبان شناسی]]، از دکتر [[سید ابراهیم مهدوی]]، در اثبات اینکه – به اعتقاد او –
[[زبان عربی]] عتیق، مادر تمامی زبانهای دنیا بوده و نه [[سانسکریت]] و امثال آن،
که خود – به گفته ی او - زاییده از زبان عربی بوده اند. در این رساله، مثال هایی
از چند زبان زنده ی دنیا – مانند فارسی،
انگلیسی، فرانسوی، ایتالیائی، آلمانی – و حتی زبانهای کهنه ای چون اوستایی آورده
شده و ریشه های عربی آنها استخراج، تطبیق و ارائه شده است، که این حیرت خواننده را
بر می انگیزد.
34- «[[گرمابه]] یا
[[حمّام]] [[شیخ بهائی]]»، که این مقاله را با کمک همکار نوجوان خود، «علی بشیری
لَمجیری» نوشت و راز «مادّه تاریخ ابجدی» این حمّام را که چند قرن سبب
حَیرَت و سرگردانی محقّقین و مورّخین شده بود، برای اوّل بار، استخراج کرد و مطرح
ساخت (سید جوادی، احمد صدر، دایرة المعارف تشیع، ج 14/ ص323).
35- «گیاهان دارویی»
(طب سنتی)، رساله ای در معرفی 32 کتاب در این رابطه از دانشمندان شیعه.
36- «[[لسان
الارض]]»، گزارش تاریخی – روایی، در معرفی قدیمی ترین بخش قبرستان کهن [[تخت
فولاد]] اصفهان.
37- «لَمجیر،
اولین سبک هرم سازی اسلامی»، رساله ای است مشتمل بر تحقیقاتی جدید پیرامون استخراج
تاریخ صحیح [[اهرام مصر]] و تاریخچه ی [[هرم سازی]] و خواص طبی و فیزیکی هرم و
گنبد. سجادی این رساله را نیز با کمک همکار نوجوان خود، «علی بشیری لَمجیری» و در
محله ی قدیمی [[لَمجیر]] (Lamjir) از بخش کهن
[[ماربین]] اصفهان نوشته است. این اثر در نوع خود، حاوی مطالبی بی نظیر است؛ از
جمله، وی در صدد اثبات این است که [[اهرام مصر]] را [[فراعنه]] نساختند، بلکه آنجا را تصرف نموده و به نام خود ثبت کردند. او
سازندگان اولیه ی اهرام را پیامبرانی چون [[ادریس]] یا [[هِرمِس بزرگ]] یا [[تِریسمِگیستوس]] (= سه بار بزرگوار) می داند. ساخت [[گنبد]] را نیز برگرفته از
[[هرم]] می داند. همچنین، به هواداران مکتب [[فراماسونری]] و مانند آن، نسبت دروغ
گویی، جعل و تحریف تاریخ داده و ساختمان و تاریخچه هرم را بی ارتباط به افکار آنان
می داند. او در صدد اثبات وجهه دینی و یکتاپرستانه برای هرم است.
38- «مُتعه، صیغه،
ازدواج موقت، از دیدگاه دین و دانش»، که آن را در تأیید این رسم و در تکمیل و
تحقیق بیشتر کتاب «ازدواج موقت – راه حلّ یا مُعضل؟» از: «حسن زاهدی حق»، نوشته است.
39- «مخالفان و
منتقدان فلسفه در شیعه»، معرفی دهها نفر از بزرگان شیعه که مخالف یا منتقد
[[فلسفه]] بوده اند.
40- «[[مدرسه
مروی]]»، در معرفی با سابقه ترین حوزه ی علمیه ی تهران، که خودش مدتی – حدود سیزده
سال – طلبه ی آن مدرسه بوده و خاطرات تلخ و شیرین فراوانی از آن به خاطر دارد؛
توأم با شرح حال بانی آن: [[محمّد حسین خان مروی]] و گزارشی اجمالی از مجموعه های
[[نسخ خطّی]] موجود در آن که به همت خودش تنظیم و فهرست نویسی شدند.
41- «مُفعَمُ
المَزار، فی حرمة فِعل الغِناءِ و فـَعالِ المُوسیقار» (= مزار آکنده از بیننده،
در اثبات حرام بودن سرود خوانی یا [[غِناء]] و هرگونه موسیقی)، به عربی؛ که آن را
در 21 سالگی نوشته است.
42- «نـَفضُ
الغـَبَرِ عَن وُجوهِ قاعِدَةِ لا ضرَرَ» (= تکاندن گرد و غبار از چهره های ثمرات
و دلالت های قاعده فقهی لا ضرر)؛ رساله ای فارسی در توضیح این قاعده و فواید
اجتماعی و فرهنگی آن.
43- «نوادِرُ
اللّغة»، در لغات نادر و کمیاب زبان عربی و معانی آنها؛ رساله ای است که آن را
برای دکتر [[سید جعفر شهیدی]] ریاست سابق [[لغتنامه دهخدا]] نوشته است.
44- «نوشته ها و
مقالات تاریخی» متفرقه و گوناگون؛ که دیدگاه های تاریخی خاصّ خود را در آنها بر
ملا کرده است.
45- «نوشته ها و مقالات»
برای [[دایرةالمعارف تشیع]]، که بیش از 180 عدد هستند؛ اضافه بر ویراستاری این
دانشنامه و مسئولیت تحقیقات آن؛ و نیز، مقاله هایی در موضوعات گوناگون، تصحیح،
تحقیق، ویرایش، و تحقیقات پراکنده ی دیگر...
گفتنی است که استقبال از مقالات سید احمد سجادی ، منحصر به ایران نیست؛ چنانکه
نویسنده ی عرب معاصر: شیخ قیس بهجت العطار ، در کتابی عربی پیرامون شرح حال [[سید علی حسینی بهشتی نجفی]] (درگذشته:
1424 ه.ق. / 1382 ه.ش.) (از مراجع عصر و از ملازمان آیت الله خوئی) مقاله ی سید
احمد سجادی در جلد چهاردهم دایرة المعارف تشیع (صص284-287 – تحت عنوان
"کیاکلاهی بهشتی") را با تعبیر "ترجمة جیدة" (شرح حالی نیکو) از
فارسی به عربی – در سیزده صفحه - ترجمه کرده است. (قیس بهجة العطار، السید علی
الحسینی البهشتی – حیاته و سیرته و آثاره الفقهیة، چاپ موسسة الرافد للمطبوعات:
1413ه.ق. / 2013م. صص274-286).
(رجوع شود به: http://sede1388.javanblog.com/post-310297.html ).
== نسب و شجره
نامه سیادت و تبار سید احمد سجادی ==
روستای [[وفس]] شهرستان [[فراهان]] (از توابع همدان قدیم و اراک جدید، سرزمین اهل علم و
قلم و شعر و ادب و اندیشه)، مَوطِن اصلی اجداد سید احمد سجادی بوده است. از مشاهیر
تاریخی فراهان، می توان به [[امیرکبیر]] و [[قائم مقام فراهانی]] اشاره کرد:
در شجره نامه
ی خاندان سید احمد سجادی، نام اجدادی چون «میرزا حکیم وفسی همدانی» (حاکم فراهان)
و «سید میرزا جان» (شیخ الاسلام وفس و فراهان، در زمان قاجار) و «میرزا نظام الدین
وفسی فراهانی» (حاکم وفس و فراهان، در عهد قاجار، که معروف به سختگیری بر اشرار و
اراذل و اوباش و مجازات افراد ولگرد و بیکار بود و ایشان را تنبیه بدنی و تعزیر می
نمود و از جان و مال و ناموس مردم ناحیه ی فراهان، سرسختانه دفاع می کرد) به چشم
می خورد.
اجداد سید
احمد سجادی، پشت در پشت، عالم یا مجتهد بوده اند. پدربزرگ وی، سید صادق سجادی از
مجتهدان معاصر و از شاگردان آیت الله گلپایگانی و از نویسندگان تقریرات درس خارج
آن مرجع تقلید بود. حتی، پاسخ استفتائات آیت الله گلپایگانی را گاهی او می نوشت،
زیرا همانند نوه اش سید احمد، خطی خوش و خوانا و زیبا داشت. پیرمردان و پیرزنان
اهالی شهراب فراهان، از سید صادق سجادی خاطرات خوش بسیار دارند. او از مبلغان دینی
و از مجتهدان نماینده از طرف آیت الله گلپایگانی در نواحی شهراب و آرزومند و تلخاب
و دیگر نواحی معروف فراهان بود. او آن قدر روابط گرم و صمیمی با مردم آن منطقه
داشت، که دختری از اهالی شهراب نیز با اشتیاق فراوان به همسری وی در آمد و بسیار
به او محبت داشت. سید صادق سجادی در سال 1367ش درگذشت و در قبرستان نو قم، در جوار
پدرش سید مهدی سجادی به خاک سپرده شد.
در روزگاران
پیشین و در عهد حکومت حکّام جور ([[بنی امیه]] و [[بنی عباس]]) به گفته ی برخی از نسب شناسان آن خِطّه، امامزادگان و اجداد سادات همدان و
فراهان و وفس و دیگر نواحی اطراف، از مکه و مدینه به این نواحی مهاجرت کرده و
اختفا گزیده اند و همان جا ازدواج کرده و تشکیل خانواده داده اند. گویند: سادات سجادی همدان و فراهان و وفس دو تیره اند؛ تیره ای از تبار [[امام سجاد]] (ع) و تیره ای از تبار [[امام هادی]] (ع) که به سبب احترام ویژه
ای که برای امام چهارم شیعیان، قایل بوده اند، همان لقب یا فامیلی سجادی را برگزیده
اند. نگارنده با خود آقای سید احمد سجادی که هم صحبت شدم، ایشان عقیده داشت که از
نسل امام هادی(ع) است، ولی به سبب معجزه ی شفا یافتن یکی از اجداد سادات مبینی و
سجادی وفس، یعنی [[حاج سید مبین وفسی فراهانی همدانی]] توسط امام سجاد(ع) در عالم
رؤیا، لقب یا فامیلی سجادی را تبرّکاً برگزیده اند؛ زیرا به هر حال، اولاد امام
هادی(ع) اولاد امام سجاد(ع) نیز محسوب می شوند.
طبق گفته ی
خود سید احمد سجادی و نیز برخی از اهالی منطقه ی وفس فراهان، سید مبین، فلج و لال
بود؛ در سنین بلوغ بود که روزی در حالی که مادرش در حیاط مشغول شستن رخت بود،
احساس تشنگی کرد، اما چون عاجز از حرکت و سخن گفتن بود، هرچه سعی کرد نتوانست مادر
را خبردار کند. پس دلش شکست و شروع به گریستن کرد و آن قدر گریه کرد تا خواب
چشمانش را ربود. پس امام سجاد(ع) را به خواب می بیند و حضرت جام آبی به سید می
دهد. سید آب را می نوشد. حضرت می فرماید: "سید مبین، [[قرآن]] بخوان!".
سید مبین جواب می دهد: نمی توانم! حضرت تأکید
می فرماید که: بخوان و برخیز! ناگهان سید از خواب بر می خیزد، احساس می کند که شفا
یافته و حرکت می کند و سخن می گوید و قرآن را حفظ است. شروع می کند به راه رفتن در اطاق و با صوت زیبا، قرآن خواندن. مادرش که این
صدا را می شنود با تعجب به درون می آید و از دیدن این صحنه غش می کند. پس از به هوش آمدن مادر و جمع شدن همسایگان و آشنایان، سید مبین را نزد علمای
مختلف برده و پس از آزمایش و اثبات صدق و راستی این اعجاز، تصمیم می گیرند که سید
مبین به تحصیل بپردازد. سید مبین، پس از گذراندن مکتب و تحصیلات ابتدایی، راهی
[[حوزه علمیه]] شده و به [[عتبات عالیات]] [[عِراق]] مسافرت می کند و در آنجا در درس بزرگان فقه شیعه، شرکت می جوید (از آن جمله:
[[صاحب ضوابط]] و [[صاحب جواهر]] – الذریعه، 18/756) و سال ها بعد به موطن خود
(وفس) باز می گردد. بنا به نقل سادات وفس و خود آقای سید احمد سجادی، سید مبین
وفسی، بنا به گفته ی آیت الله مرعشی نجفی، اصطلاحاً «صاحب دستور» بوده است؛ یعنی
کرامات معنوی از وی مشاهده می شده و بدون آنکه ادعای ارتباط با [[امام زمان]] (عج)
کند، برای دیگران ثابت می شده که در پاره ای از امور، دستور از آن حضرت می گیرد.
بین اهالی
وفس معروف است که یک بار، سید مبین سجادی وفسی را برای امتحان به دربار
[[ناصرالدین شاه قاجار]] - در تهران -
می برند. بعد از آنکه او را امتحان می کنند و برای ناصرالدین شاه، این اعجاز امام
سجاد(ع) در حق سید مبین، ثابت می شود، سید اجازه می یابد که از کتابخانه شاهی دیدن
کند و به طور تصادفی بر کتابی دست می نهد که کتاب [[حیات القلوب]] علامه ی مجلسی
بوده و آن را همراه خویش به وفس می آورد، که تا سال ها در این خانواده دست به دست
می گشته است. نیز دست خطی از ناصرالدین شاه می گیرند که سادات محله ی خیبر (خانی
بر) وفس از خدمت نظام (سربازی) معاف
باشند؛ که این نوشته تا زمان پهلوی معتبر بود.
صابری همدانی
در کتاب « تاریخ مفصل همدان» (انتشارات عین القضاة همدانی، 1375ش. ج2، ص154) می
نویسد:
«سید مبین سید
خلیل بن سید اسحاق سجادی؛ سر سلسله خاندان سجادی های وفس و بیت سیادت است. سید
احمد فرزند او است و حاج صادق فرزند سید احمد از تجار ساکن همدان است و فرزندش سید
رضی از فضلاء و ساکن همدان بوده که در حوزه این شهر تدریس می کرده است. [سید مبین]
حدود 1260ق وفات کرد».
سید محسن
امین در [[اعیان الشیعه]] (بیروت، 9/44) در وصف سید مبین وفسی همدانی، آورده است
(ترجمه ی فارسی):
«مفسر، فقیه،
مُحدِّث، و ریاضی دان، از شاگردان برجسته [[صاحب جواهر]] است. صاحب تالیفات مفید و
سودمند است. در قم ساکن شد و در تاریخ حدود 1270ق وفات کرد و در قبرستان شیخان قم
دفن شد».
سپس چند اثر
از او نام برده است:
1) «کشکول»، که در سال 1267ق از تالیف آن
فارغ شده است.
2) 2) «زُبدة الاحادیث» (برگزیده ی احادیث)،
که در سال 1268ق آن را در مشهد تالیف کرده است.
3) کتابی در
ادعیه (نسخه ای از آن نزد پدر آقای سید احمد سجادی، آقای سید محمدعلی سجادی، موجود
است؛ در زیر، تصویری از این نسخه، که مهر خود سید مبین حسینی سجادی وفسی همدانی بر
آن است، مشاهده می شود؛ و این غیر از نسخه ی خطی کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی
است، زیرا در عکس کناری آن، تاریخ اتمام کتابت را 1262ق نوشته و حال آنکه در نسخه
ی کتابخانه ی مرعشی نجفی، تاریخ اتمام کتابت را 1268ق در مدرسه ی رجب علی تهران،
در مراجعت از سفر مشهد، قید کرده است. و عادت مؤلفان قدیم بوده که گاهی دو یا چند
نسخه از کتاب خود را می نوشته اند تا گم نشود):
4) «تلخیص
الذریعه ی راغب اصفهانی»، در اخلاق.
دانستنی است
که در مجلدهای 4، 8، 12، 18 و 20 کتاب الذریعه ی آقا بزرگ تهرانی نیز مطالبی
پیرامون آثار سید مبین وفسی آمده است، که برخی تکراری هستند...
[5] یکی از آثار
منحصر به فرد حاج سید مبین وفسی همدانی، که در الذریعه و اعیان الشیعه یاد نشده
است، قرآن خطی رحلی، با حاشیه ی منتخب التفاسیر فارسی است، که در نوع خود بی نظیر
می باشد و تنها نسخه ی موجود از آن نیز نزد پدر آقای سید احمد سجادی، یعنی آقای
سید محمد علی سجادی، می باشد. برخی تصاویر زیبای این کتاب، که آقای سید احمد سجادی
برای نگارنده (جهانبخش) فرستاد:
زیبایی خط
دوست گرامی ما، آقای سید احمد سجادی، و دانش و نبوغ او نیز، گویا از حاج سید مبین
به ارث رسیده است.
- با تشکر از
اهالی وفس و فراهان، و با سپاس از:
صدا و سیمای
استان مرکزی
سایت
«روستاهای ایران»
وبلاگ
«فراهان آنلاین»
وبلاگ
«فراهان کبیر»
وبلاگ «منطقه
وفس» 1
وبلاگ «منطقه
وفس» 2
وبلاگ «وبلاگ
نویسان وفس»
وبلاگ شهراب
من - قطعه ای از بهشت:
- نگارنده ی
این شرح حال: «امیر احمد جهان بخش»، از همکاران سابق استاد «سید احمد سجادی» در
جلسات درس و تحقیق «دکتر سید ابراهیم مهدوی» در«شهرک غرب» تهران بودم. یاد آن روزها بخیر… به عنوان حسن ختام این نوشتار، یادی می کنم از
خاطرات کلاس خانگی دکتر مهدوی:
روزی دکتر
مهدوی چهره خوانی (قیافه شناسی) می کرد. به هر کدام از ما چیزی گفت... همگی پس از
مدتی درست در آمد! یادم هست که به سید احمد سجادی نظری
کرد و گفت: «در چهره و لاغری اندام، شباهت به [[موسی بن عِمران]] (ع) داری؛ شخصیت
و سرنوشت تو نیز شبیه به او خواهد شد...».
آیا این هم
درست در آمده یا نه؟ من نمی دانم! شما چه می گویید و چه نظری دارید؟! به نظر من،
مبهم است.
امیراحمد
جهانبخش
گالری:
چند نمونه از
حواشی و دستنوشته های سید احمد سجادی که انسان را از این عصر مدرن ماشینی به گذشته
های دوردست فراهان و وفس می برد! او هنوز به سبک سنتی و ادیبانه (همانند بزرگان
قدیم فراهان و وفسو به همان زیبایی دستخط جدش سید مبین وفسی همدانی) می نویسد:
حاشیه عربی سید احمد سجادی بر بخشی از کفایة الاصول آخوند خراسانی
حاشیه عربی سید احمد سجادی بر بخشی از رسائل شیخ انصاری
حاشیه عربی سید احمد سجادی بر بخشی از مکاسب شیخ انصاری
حاشیه عربی سید احمد سجادی بر شرح مکاسب - در دفاع از کتاب فقه الرضا (ع) و
اثبات اعتبار آن
حاشیه ی سید احمد سجادی بر بخشی از شرح لمعه
حاشیه ی سید احمد سجادی بر بخشی از شرح لمعه
(صفحه ی
آغازین که در آن مهر خاتم آقای سجادی نیز دیده می شود)
حاشیه عربی سید احمد سجادی بر بخش هایی از مُستَمسَک
(یا شرح
عُروَة الوُثقی از آیت الله حکیم)
حاشیه عربی سید احمد سجادی بر مبانی تکملة المنهاج
(یا: تکمله ی
منهاج الصالحین آیت الله خویی)
حاشیه عربی سید احمد سجادی بر بخش هایی از حدایق
(یا: الحدائق
الناضرة ، از: شیخ یوسف بحرانی)
حاشیه ی فارسی سید احمد سجادی بر لوامع صاحبقرانی
(شرح فارسی
مجلسی اول بر من لا یحضر شیخ صدوق)
شرح فارسی سید احمد سجادی بر مشکلات اعتقادات علامه مجلسی
(تمام متن به
خط زیبای خود سجادی است که شبیه خط جدّ وی، حاج سید مبین وفسی همدانی است.
نقاشی یا طراحی بالای صفحات - که تصویر اهرام مصر نیز در آن دیده می شود -
همگی اثر ذوق و سلیقه ی موروثی خود سجادی است).
جدول ساعات دقیق وقت فضیلت نمازهای واجب روزانه (یومیه)
(برگرفته از
بحارالانوار علامه مجلسی)
تنظیم: سید احمد سجادی و به خط و طراحی خود او
حاشیه عربی سید احمد سجادی بر بخشی از تهذیب الاحکام شیخ طوسی
حاشیه ی فارسی سید احمد سجادی بر منتخب الاحکام
شیخ علی صافی گلپایگانی
رساله ی عربی در احکام وصیت (استدلالی) - از: سید احمد سجادی
(آمیزش
ریاضیات با مباحث فقه استدلالی در آثار سید احمد سجادی
بسیار دیده می شود؛ در تصویر فوق، آمیزش ریاضی جدید
با مباحث فقهی استدلالی مشاهده می شود).
بحث قبله ی عراق ، تیاسر (تمایل به سمت چپ)
رسم و محاسبه: سید احمد سجادی
(که سجادی آن
را بر پشت کتاب المعتبر محقق حلی ، در شرح مناظره ی علمی خواجه نصیرالدین طوسی با
محقق حلی، در بحث محاسبه ی قبله عراق، با دستخط زیبا و رسم هندسی خود نوشته و
توضیح داده است).
نمودار ریاضی تصاعد ثواب نماز جماعت در مسجد جامع،
پشت سر امامی که سید باشد
(آمیزش
ریاضیات با مباحث فقه استدلالی در آثار سید احمد سجادی
بسیار دیده می شود؛ در تصویر فوق، باز هم آمیزش ریاضیات
با مباحث فقهی استدلالی مشاهده می شود).
شرح قصیده وسیلة الفوز و الامان شیخ بهایی - از: سید احمد سجادی
(به خط خودش،
با نام: طلیعة الفیض و الایمان فی شرح وسیلة الفوز و الامان)
حاشیه عربی سید احمد سجادی بر مغنی ابن هشام در علم نحو عربی
حاشیه ی فارسی سید احمد سجادی بر کتاب روانشناسی هیپنوتیزم
(اثر استاد
کابوک: شعبان طاووسی)
هنر خوشنویسی سید احمد سجادی
شجره نامه ی سید احمد سجادی - سادات وفس و فراهان
(تنظیم یکی از
سادات پژوهشگر وفس و فراهان)
آیا به
راستی، سید احمد سجادی را باید آخرین یادگار میراث سنتی علم و ادب این سرزمین
دانست؟!
و آیا پس از
مرگ وی، کسی چنین آثاری خواهد داشت؟!
امیراحمد
جهانبخش
۱٩/۸/۱۳٩٢