پردازش چند
مفهوم سازماني كيهان
احمد شمّاع زاده
یک- تئوری کوانتمی گرانش
دانشمندان
جهان هستی را بر حسب دو تئوری بنیادین که موفقیت بزرگ و هوشمندانه نیمه اول قرن
بیستم است توصیف میکنند. یکی نسبیت عام و دیگری مکانیک کوانتمی.
نسبیت عام بیان نیروی جاذبه در ساختمان جهان هستی با اندازه های بسیار بسیار بزرگ
است. و مکانیک کوانتمی بر پدیده هایی در اندازه های بسیاربسیار کوچک انگشت میگذارد
و ما را به دنیای ذرات که اجزاء تشکیل دهنده اتم باشد میکشاند. متأسفانه این دو
نظریه با یکدیگر سازگاری لازم را ندارند و نمیتوانند در یک زمان صادق باشند. یکی
از کوششهای بزرگ علم فیزیک عصر حاضرتحقیق و جست و جو و دستیابی به یک تئوری جدید
است که دربرگیرنده هردو تئوری باشد و بتواند تمامی ساختمان جهان هستی اعم از خیلی
بزرگ و خیلی کوچک را در یک قالب دراورد و تئوری کوانتمی جاذبه را ارائه
دهد. هم اکنون که این سطور رقم زده میشود امید رسیدن به نتیجه ای چنین درخشان
خیلی دور از دسترس است و راهی دراز و پرپیچ و خم برای رسیدن به آن در پیش است.(ماده انرژی و جهان هستی - ص: 241)
ولی
اینچنین نیست. بسیار نزدیک و در دسترس است. به این دلیل در دسترس است که هرانکس که
انگیره رسیدن به آن را دارد در آغاز باید باورداشته باشد که شکل کیهان حلزونی
است و این حلزون هفت لایه دارد. سپس هسته مرکز حلزون را که مرکز حلزون کیهانی
نامیده میشود به عنوان مرکز گرانش کیهان در نظر آورد. مرکز این حلزون از جنس
کوانتم و منبع تغذیه کیهان است. گرانش نتیجه وجود مرکز حلزون کیهانی است زیرا
این مرکز دارای تقریبا بینهایت انحنا و چگالی است. همانگونه که طبق اصل نسبیت عام
خورشید موجب انحنای فضا- زمان(جایگاه یا spacetime) در منظومه شمسی شده مرکز حلزون کیهانی نیز که بیشترین انحنا و
چگالی را داراست موجب انحنای جایگاه در کل کیهان شده است. مرکز حلزون کیهانی در
برابر کل کیهان از نظر گستردگی همچون دیگر حلزونها بسیار کوچک ولی از نظر سنگینی
باز هم همچون دیگر حلزونها 73% وزن کل کیهان را در بر دارد که اخترفیزیکدانان از آن
به عنوان "انرژی تاریک" و قرآن کریم به عنوان "عرش" یاد
میکنند و ما در برخی از دعاها از زبان معصومین از سنگینی! این ثقل هستی یاد
میکنیم: زنه عرش الله
بر کیهان
و اجزاء آن دو کشش حاکم است که همه حکمتهای وجود، گسترش، بالندگی، دوام و در نهایت
مرگ کیهان به این دو کشش وابسته است. این دو کشش یکی کشش جذبی مرکز حلزون
کیهانی که گرانش(اصل نسبیت عام) نتیجه آن است و دیگری کشش گریز از مرکز که ویژگی
هر حلزونی است و اصل عدم قطعیت(که فرزند بلافصل مکانیک کوانتمی است) ناشی از آن
است. هر دو این کششها در لحظه مهبانگ (بیگ بانگ) ایجاد شده
اند و تا مهنورد (بیگ کرانچ) وجود
خواهند داشت.
پس
میبینیم که هردو اصل در قالب یک تئوری یگانه یعنی شکل حلزونی کیهان در آمده
اند که برای فهم همگان (و نه تنها
دانشمندان) بسیار ساده است. و این است تئوری کوانتمی جاذبه(گرانش)!
دو- چگونگي و رابطه عرش و كرسي
روايتهاي معدود ولي بسيارمهمي كه در اين زمينه در ‹قاموس قرآن›
آمده:
از امام جعفر صادق:
السمواتوالارض و جميع ما خلقالله فيالكرسيّ
الكرسيّ وسعالسموات والارض، والعرش و كلّ شيء خلقالله فيالكرسي
از رسول اكرم(ص): ماالسّمواتالسّبع والارضونالسّبع فيالكرسيّ الا
كحلقه ملقاه بارض بلاقع و انّ فضله عليالعرش كفضلالفلات عليالحلقه
از اين سه روايت نكتههاي بديعي در مورد شناخت و جايگاه ارزشي و مادي
هر يك از ‹عرش› و ‹كرسي› بهدستميآيد، و مشكلگشاي مسائل كيهانشناسي طبيعي و
قرآني است: و چهنيكو، چهزيبا، و چهقدر كامل و بيبديل ترسيم و بهتصويركشيدهشدهاند.
به تحليل آنها ميپردازيم:
ـ از حديثهاي نقلشده از امام صادق(ع) متوجهميشويم كه كرسي همة
آنچه را كه خداوند آفريده يعني كل كيهان را شامل ميشود.
ـ و از حديث رسول اكرم مشخصميشود كه جايگاه مادي و ارزشي ‹عرش› و
‹كرسي› چگونه است:
ـ از سويي، جايگاه آسمانها و زمينهاي
هفتگانه در كرسي، مانند يك حلقة آهني(چيزي كه مادي است، وزن دارد، و وزنش هم
سنگين است.) در يك بيابان بيآبوگياه است.(كه هيچ چيزي جز همان حلقة آهني در آن
نمود واقعي ندارد.)
ـ از سوي ديگر، برتري كرسي بر عرش همانند برتري آن بيابان
است كه اكنون آبادشده ولي عرش تنها همان ويژگيها
را كه براي حلقة آهني آمد، دارد: يعنيسنگيني
و هيمنه.
نتيجهگيري:
ـ سنگيني كيهان در عرش است و گستردگي كيهان در كرسي است.
ـ كرسي همان پوسته(لاك) حلزون
كيهاني، و حدفاصل هستي و نيستي است. به
زبان كيهانشناسي اين پوسته دربرگيرندة فضا ـ زمان(spacetime یا
جايگاه) است، و با گسترش آن، جايگاه نيز بيشتر بهوجودميآيد.
ـ عرش بخشي از كرسي، يعني هستة حلزون كيهاني است كه ممكن است
همزمان با گسترش كرسي(جايگاه- spacetime) بخشي از
انرژي خود را به لايههاي بالاتر حلزون كيهاني گسترشداده و در ظلمانيكردن گيتي
مؤثرباشد؛ چنانكه برخي دانشمندان اشارهكردهاند.
ـ ‹عرش› واقعي است و ‹كرسي›(جایگاه) مجازي، و تنها نام و عنواني قرآني براي
حلزون كيهاني است. در قرآن از كرسي يك بار يادشده تا چيز مهمي
مثل ‹جايگاه› در
اين كتاب جامع از قلم نيفتد. ولي از عرش
نظر به مسائل مختلف، بسيار يادشدهاست.
برای آگاهی بیشتر به مقاله سازمان کیهان در قرآن که
در وب در دسترس هست بازگشت کنید.
سه- اصل عدم قطعیت به زبان ساده
برای پیش
بینی موقعیت و سرعت یک ذره در آینده موقعیت و سرعت کنونی آن را باید انداره گرفت
ولی هراندازه که بخواهیم موقعیت ذره را با دقت اندازه گیری کنیم مقدار دقیق سرعت
آن کمتر در اختیار خواهد بود و هر قدر بخواهیم سرعت را با دقت اندازه گیری کنیم
موقعیت دقیق آن را کمتر در اختیار خواهیم داشت.(برداشت از منبع پیشین- ص244) به زبانی
باز هم ساده تر: اگر یقین نداشته باشیم که این چیزی یا کسی را که اکنون میشناسیم
همان چیز یا کسی است که پیشتر میشناختیم میشود اصل عدم قطعیت. یعنی هر چیزی در هر
آنی در تغییر است ولی چون این تغییر در اجزاء آن چیز رخ میدهد به چشم ما نمی آید.
چهار- ابرگرانش
الف: برخي بخشهاي جهان پيدا، برخي ديگر را نگاهداشتهاند.
ب: جهان پيدا زير سلطة گرانش جهان نيروهاست.
ج: جهان نيروها زير تأثير گرانش عرش است.
د: عرش كانون حلزون كيهاني است.
ه: كانون حلزون كيهاني به منبعي لايزال گرهخورده، و
قبضة آن در دست تواناي خداوند است.
و: پس ابرگرانش خود خداوند است و اگر او اين پيوند را
بگسلاند، تعادل گرانش در كيهان بههمخورده، و كيهان در «تنهايي بزرگ»Big Loneliness)) به «سراشيبيبزرگ»(Big Tip) فروخواهدافتاد.
عرفا نيز گفتهآند: اگر آني آن شعاع “ وجود “ كه موجودات
را با آن شعاع، با آن اراده و با آن تجلي، «نمود» فرموده، اگر آني آن تجلي برداشته
شود، تمام موجودات لاشيءاند، برميگردند؛ از حالت وجودي خارج ميشوند و به حالت
اولشان برميگردند. (تفسير سورة حمد ص 26 دفتر انتشارات اسلامي)
پنج-
فضا ـ زمان(جايگاه- spacetime)
الف: نيوتن با ارائة قانون گرانش، زمين و آسمان را يكيكرد.
ماكسول بين الكتريسيته و منيتيك يگانگي ايجادكرد. و اينشتين موجب يگانگي فضا و
زمان شد.
ب: فضا و زمان را نميتوان عيني تصوركرد و آنچه كه عيني ميتواند
باشد، يگانگي آنهاست؛ كه آينشتين آن دو را يگانه كرده و spacetime(جايگاه) نامگذاري كرد. قرآن كريم،
پيش از آینشتین از اين مفهوم با عنوان «كرسي» يادكردهاست.(در اين زمينه به گفتار
‹سازمان كيهان› بازگشتشود.)
شش- خميدگي كيهان
الف: آينشتين با خميدهدانستن جايگاه، آن را از
پس زمينهاي بياثر به عاملي مؤثر و پويا در برابر رويدادهايي كه در آن روي ميدهد،
مبدلساخت.(هاوكينگ)
ب: قرآن كريم پيش از اينشتين با ارائة شكل حلزوني كيهان و
خميدهدانستن «جايگاه»، آن را از پسزمينهاي بيهوده، به عاملي مؤثر و پويا در
برابر رويدادهايي كه در زندگي انسان رخميدهد، مبدلساختهاست.
تاریخ
نگارش:1385
ویرایش دوم: 19/2/1391
احمد شمّاعزاده
No comments:
Post a Comment