دریغ از یک
جو درایت و آینده نگری!!
امروز به گونه ای تصادفی با زندگی ثریا
اسفتدیاری بختیاری همسر دوم محمدرضا شاه از یوتیوب بیشتر آشنا شدم. با
عکسهای او از کودکی آشنا بودم. زمانی که با شاه به دیدار قشرهای ضعیف جامعه میرفت
و ... و تنها به دلیل اینکه نمتوانسته باردار شود بایستی طلاق داده شود و شاه زن
دیگری اختیار کند. او را همه مردم ایران دوست میداشتند زیرا نجیب زاده ای بود که هم
زیبا بود و هم مهربان.
اولین پرسش این است که پس عشق و رابطه زناشویی و
عاطفه چه میشود؟ و چرا به فکر دیگران نیستیم آنهم کسی که ملکه ایران بوده و رابطه
ای عاطفی قوی میان او و شاه برقرار بوده؟
اگر از این پرسش هم بگذریم پرسش دیگری پیش میآید
که آینده ملکه ای که ای طلاق داده میشود چه میشود؟ مسلم است کسی که ملکه ایران
بوده هنگامی که از خانواده سلطنتی جدا شود. مانند آن میشود که در او را در جو بی
وزنی رها کنیم تا هر آن به سویی رود و دستخوش حالتی شود که برای کشور و مردم ایران
شایسته نباشد. چنانکه شد و پس از یکی دو سال به هنرپیشگی روی آورد و از پولها و
زیبائیش دیگر کسان بهرهمند شدند...
آیا نمیشد راه دیگری در پیش گرفت تا در کشور
بماند یا اینکه شاه همزمان دو همسر با هم داشته باشد؟ پس چند همسری به چه کار
میآید؟ اتفاقا چند همسری تنها به درد چنین مواقع میخورد که انسان مجبور شود نه
برای لذت همچون برخی اقشار...!!
پرسش دیگر این است که چرا به فکر اینهمه پولی که
از خزانه کشوری که ملتش با فلاکت زندگی میکردند و میکنند نبودند؟:
یکی پول هنگفتی که ماهانه و به صورت مقرری تا
پایان عمر به او داده میشد. دوم جواهرات گرانسنگ بسیاری که به او بخشیده شده بود و
بخشیده شد و همه را با خود برد. سوم پولی که به عنوان مهریه در جا به او داده شد.
اینهمه پول این ملت فقیر برود در کشورهایی
دیگر هزینه شود و یا بماند و هیچگاه به کشور بازنگردد؟
همه اینها برای چه؟ تنها برای یک پسربچه؟ میگویند
مجبور بوده برای تداوم سلطنت این کار را بکند. مگر ولایتعهدی آیه منزل است؟ مگر
پدرش نمیخواست که کشور جمهوری شود و بعد نظرش تغییر کرد؟ اگر زمانی میمرد و پسری
نداشت کشور در نهایت به جمهوری تبدیل میشد و آسمان به زمین نمیآمد.
دوم اینکه هرکس باید بداند در این دنیای وانفسا
که هر آن دگرگون میشود نمیتوان برای آینده ای دور یا بسیار دور برنامه ریزی کرد.
چنانچه دیدیم تنها پس از چند سال که از به دینا آمدن ولیعهدش گذشته بود پایه های انقلابی
ریخته شد که در سال پنجاه و هفت موجب سرنگونی اش شد و آن ولیعهدی که اینهمه برایش
هزینه شد و برای به وجود آمدنش بر عاطفه ثریا و نیز بر دیگران به گونه هایی دیگر ستم
شد همه پوچ شد و به هوا رفت!!
دهم بهمن نودودو- احمد شماع زاده
No comments:
Post a Comment