Monday, May 5, 2014

ادبیات مستراحی قرن بیستم ایران!(دیوارنوشته های دوران انقلاب)



ادبیات مستراحی قرن بیستم ایران!


انگیزه و هدف از این پژوهش:

از کودکی همواره میدیدم که در و دیوارهای مستراحهای مدرسه مان پر بود از نوشته های رکیک و واهی و بعضا مفید. این روند ادامه داشت تا پایان دوره متوسطه. پس از آن کارخانه ذوب آهن  اصفهان بود که کار میکردم. در آنجا نیز همواره این دلگشاییهای مخفیانه! به چشم میخورد بویژه اینکه آنجا سطح سواد پایین بود و مرا به این فکر میانداخت: آنگاه که به کسی خواندن و نوشتن بیاموزی ولی سطح آگاهی اجتماعی و فرهنگی او را بالا نبری بهتر از این نمیشود.
در نهایت به دانشگاه که آمدم دیدم اینجا چون دانشگاه یعنی مرکز دانش است هر دانشی را میتوانی بزرگتر و بهترش را در آن بیابی. در نتیجه دانش مستراح نویسی نیز رونق شایسته ای یافته بود! دانشجویان آنچه را که در دل داشتند در مستراح خالی میکردند! ولی همگی تقریبا یکنواخت بود. زیرا مدار فحشها گرد خاندان سلطنت میگشت و تنوعی در کار نبود. دانشجویان تمام نابسامانیها را از این خاندان میدیدند چه چپها و چه مذهبیها.
اکنون پس از انقلاب چون همه چیز دگرگون شده و شعارهای مستراحی نیز بسیار گوناگون شده میتوان از آنها بهره گرفت و ارزش آن را دارد تا گرداوری و به نسلهای آینده سپرده شوند. به همین دلیل بر آن شدم پژوهشی در این مورد داشته باشم. امید آنکه در شناخت دقیقتر اوضاع سیاسی و اجتماعی این مقطع حساس از تاریخ جامعه مان در آینده اثرگذار باشد.

نامگذاری(وجه تسمیه):
پس از کنکاش در واژگان و برواژگانی همچون ادبیات کلاسیک قرون وسطی- ادبیات رمانتیک قرن نوزدهم  فرانسه و... ادبیات مستراحی قرن بیستم ایران! را طنزگونه برای این پژوهش برگزیدم.

نمونه گیری:
بیشتر دانشگاهها از این گونه ادبیات بهره ای برده اند ولی در نمونه گیری دانشگاه ملی ایران (دانشجوی همین دانشگاهم) برگزیده شد. میزان بهره وری دانشکده های مختلف از این نوع ادبیات! به قرار زیر است:
دانشکده های ادبیات و علوم انسانی و حقوق نسبت به دیگر دانشکده ها برخوردارترند.
دانشکده های علوم پایه- معماری- اقتصاد و علوم سیاسی بهره کمتری دارند.
دانشکده انفورماتیک که به تازگی ساخته شده و توالتها نصب شدنی است تمیز و از شعار بیبهره اند.

تاریخ گرداوری: اسفندماه سال 1358

گروهبندی شعارهای گرداوری شده:
الف- مخالفت با جمهوری اسلامی ایران که بیشتر از جانب چپهاست و پشتیبانی از آن
ب‌-  مخالفت با شخصیتها که بیشتر از سوی هواداران سازمان مجاهدین- چپها و گاهی گروه فرقان است. و پشتیبانی از برخی شخصیتها
ج‌-    شعارهای حزبی و ضدحزبی
د‌-      شعارهای پراکنده
یاداوری:
-         هرچند برخی از جمله ها خوشایند نیست ولی در پژوهش گزیر و گریزی از بیان واقعیتها و امانتداری نیز نیست.
-         هنگامی که به نوشته ای پاسخی داده میشود نوشته ها به مناظره ای ادبی! و بلکه بی ادبی! تبدیل میشود.
-         ج: مخفف جواب است.
تاریخ پایان نگارش: 22 فروردین 1359
تاریخ آخرین ویرایش- تایپ و انتشار در وب: اردیبهشت 1393
 احمد شماع زاده


شعارهای مستراحی!

الف- مخالفت با جمهوری اسلامی ایران

1.     دانشجویانی که به تقلید از دانشجویان پیرو خط امام خود را به طنز دانشجویان پیرو خط خیام میخوانند اشعاری دارند بدین قرار:

ای مدعیان عدل اسلام                              الطاف شما مزید بادا   
انصار حسین اگر شمائید                           حق با پدر یزید بادا

به مجلس خبرگان گذرکردم دوش                 ارباب عمائم همه پرجوش و خروش
یک شیخ به یک سید دیگر میگفت               ما گربه و کارتر بودی چون موش

ای صاحب فتوا ز تو پرکارتریم                  با اینهمه مستی ز تو هشیارتریم
تو خون شهید کرد و ما خون ددان                انصاف بده کدام خونخوارتریم

بنی آدم از جنس یکدیگرند                         ز دید سیاسی ز خر خرترند
امیرانتظامش چو شد نابکار                       ز اعضای دیگر توقع مدار
تو گر با چنین ناکسان همدمی                     نشاید که نامت نهند آدمی

تلکس خط امام است اشغال                        ز بس در خط تبریز است اخلال
یکی گوید شریعت جان یاشاسون                 دگر گوید خمینی جان ساق السون
هواداران ما باشند ما بین                           مگر ممکن شود جمع نقیضین؟

گویند مرا چو زاد مادر                             گفتا پسرم اگر نه ای خر
اعلامیه های خط خیام                              آنقدر بخوان که تا شوی بر

گویند مقدم مراغه                                   میخواره و میگساره بوده       
گویم که زخبرگان یکی هم                         در رشته خمره خبره بوده

برادر والدهایم آمد ولی دیر                        ز بس نق زد بر او ارباب بی پیر
خمینی گفته من راهش نمیدم                      اگرعرعر کند کاهش نمیدم
مگر مسلم شود آید چو یک شیر                  به درگاهم همی با ذکر و تدبیر

هزاران تن ز مردم ترک باری                    برفتند نزد خمینی به زاری
که سرما فزون است و ما بی ذغالیم              بخاری به ما ده زمستان جاری
امام از سر ذوق زد نیشخندی                      پس آنگه بفرمود این در کناری
هرآنکس ندارد زمستان بخاری                   بچسبد به تخم شریعتمداری

Falange go home  فالانژ به خانه ات برگرد. به آمریکا خدمت ارباب. یا به لبنان پیش داداش بزرگترها یا به عربستان نزد هم مسلکانت. – از دانشجویان پیرو خط خیام

در حاشیه شعر بنی آدم... این مناظره صورت گرفته است:
ج: تأیید میشود.                   ج: مزخرف گفتن آیین شماست. چیزی جز مزخرف گفتن در مکتبتان نمیآموزید. خیانتهایش را زیاد دیدیم.       
ج: چشم بصیرت آنها را بشناس.        ج: برادر عزیز اگر چشم بصیرت داری خدا را بشناس. ج: مگر خدا وجود داره؟   ج: چشم بصیرت که در توالت بشناسیم. سازمانی که در توالت از او طرفداری شود معلوم است که در بین توده جایی ندارد. ج: پس آزادی هم در میان خلق جایی ندارد. چون در دوره خفقان هم روی همین در و دیوار درباره اش مینوشتند.

2.     آخوندیسم برای تصویب قانون کذائی و احراز ریاست جمهوری بلوا راه میاندازد.
الف- مرگ بر آخوندیسم - اگر دین داری آزاده باش – مرگ بر ارتجاع شعار هر آزاده است – رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی به جای رفاه عمومی گرانی و تورم به ارمغان آورده است – مرگ بر مرتجع انحصارطلب. نابود باد انحصارطلب.
ج: مرگ بر فدایی مزدور کثیف آمریکایی و سازمان سیا
ج: مرگ بر روحانیت مرتجع – مرگ بر مرتجعان داخلی – مرگ بر آمریکا نفوذ امپریالیزم بعد از کودتا در ایران توسط ارتجاعیون مذهبی و عمال ساواک و سیا است.

ب- مجلس خبرگان حامی منافع سرمایه داران است نه زحمتکشان(با ماژیک)( روی این نوشته با خودکار نوشته شده:) کرملین نشینها منطق دارند ها؟

ج- اسلام میگوید مرگ بر مستضعفین. (دیگری آن را تبدیل کرده به:) زنده باد مستضعفین (و دیگری به:) مرگ بر منافقین ج: خره تو که معنی اسلام را نمیفهمی. 
د- رئیس جمهور یا قلم خودنویس فقیه؟

ب- مخالفت با شخصیتها و پشتیبانی از آنها

 1.     مرگ بر قطب زاده مزدور. این خائن پست فطرت یعنی قطب زاده به طومار جمع کنندگانش پستهای حساس در رادیو و تلویزیون سراسری کشور داده است.
مرگ بر قطب زاده هایی که زاده استعمار آمریکایی اند. ما مارکسیستها از این جهت قطب زاده را آمریکایی میگوییم چون نمیتوانیم در برابر منطق بایستیم. بنابراین به گفته لنین باید از تهمت و افتراء و تاکتیک خاصی استفاده کنیم تا هدفمان را پیش ببریم. فهمیدی آقای مذهبی؟ ج: خوبه که خودت اقرار کردی. ج: منطق تهمت و افتراء و خلاصه منطق بندتنبانی.
2.     از میان افراد و گروهها تنها و تنها خود امام خمینی و چریکهای فدایی خلق و مجاهدین و دانشجویان اشغال کننده لانه جاسوسی قلبشان برای خلقهای ستمدیده و زحمتکش ایران میتپد. بقیه تظاهرمیکنند. مرگ بر...(خط خورده) و قطب زاده - مدنی - حبیبی – بهشتی – میناچی– طباطبائی(منظورش سید صادق طباطبائی است) و تمام کسانی که فقط به خود فکرمیکنند.
ملا حسنی و دار و دسته جلاد چمران – مدنی – ابوشریف- فلاحی – خلخالی فاشیستهای عصر جدید. ج: اگر منطق ندارید فحش بدهید. (با ماژیک قرمز) و در ادامه با خودکار فحش رکیک به دکتر چمران.
3.     مرگ بر بهشتی مرتجع کثافت(شخص دیگری روی نام را خط زده) و دیگری زیرش نوشته: آفرین بر تو. یا از عمال امپریالیست هستی یا اینکه بیشعورترین موجود روی زمینی. خلخالی دیوانه کاندید... (خط خورده) اعدام باید گردد.
مرگ بر خمینی   ج: مرگ بر تو ای چپی بیگانه پرست خائن!   ج: مرگ بر افراطیون (دست راستیهای مذهبی) کله پوک متعصب   ج: مرگ بر اپورتونیستهای چپ نمای تفرقه انداز.
4.     مرگ بر کارتر و همدستانش یعنی ضدالدین حسینی (همراه با فحش رکیک. منظور عزالدین حسینی رهبر مخالفان کردستان ایران است)
خمینی ای امام زنده کردی این قیام. درود بر سید احمدخمینی و سیدحسین خمینی(نوه امام فرزند مصطفی خمینی)                                                            

ج - شعارهای حزبی و ضد حزبی

یک:
الف- مرگ بر  مائوئیستهای شرمگین(این نوشته از هواداران چریکهای فدائی است)
ج: مرگ بر آمریکا و دارودسته جدیدش.
ج: کمونیست از پشت خنجرمیزند یعنی نامرد است
ج: خجالت هم خوب چیزیه. جاسوسیهای ممتد شما به سرسپردگی به سوسیال امپریالیزم به روش همه. و همه اینها نشانگر ماهیت کثیف گونه حزب و دارودسته شما خائنین به پرولتاریاست. اما بدانید با این برچسبهای آمریکایی نمیتوانید که ننگ پیشانی تان را بزدایید.
ج:مرگ بر شما هواداران کودتاچیان ...(خوانده نشد) درود بر همه انقلابیون صادق کمونیست.

ب – پیروز باد نهضت آزادیبخش خلقهای ایران. حماسه سیاهکل سرآغاز جنبش مسلحانه ایران. درود بر فدایی(با ماژیک درشت). 19 بهمن حماسه سیاهکل دژ مستحکم زحمتکشان علیه امپریالیزم و ارتجاع. درود بر فدایی(با ماژیک درشت)
ج: پفیوز آخر اینجا محل کارگری است؟

ج- توفان حزب (علامت داس و چکش) را بخوانید. درود بر فدایی مرگ بر ارتجاع داخلی.

د- (به سوی دستشویی با ماژیک درشت خط این جمله نوشته شده که ممکن است از سوی هواداران مارکسیست لنینیستها نوشته شده باشد:) نابود باد حزب توده (لاشه متعفن).
ه- مرگ بر حزب توده حزب طرازنوین طبقه خائن.
   
    دو:
الف- شماها ایدئولوژیتون تو توالت گل میکند. Aجزها معلوم نیست هرکجا که ضد انقلابها فعالیت میکنند سروکله کمونیست از کجا همانجا پیدا میشود. نمونه آن = کردستان - گنبد – خرمشهر- معلوم نیست مکان بعدی کجا باشد. معنی طرفداری از خلق بودن را هم فهمیدیم.

ب- اگر کمونیسها راست میگویند و ترقیخواه هستند چرا در کشورهای کمونیستی روزنامه های آزاد منتشر نمیشوند و احزاب آزادانه فعالیت ندارند؟ چرا مردم را شکنجه میدهند؟ بله بدتر از ساواک. جواب منطقی بدهید نه شایعه پراکنی.
ج: برادر اطلاعات تو از کانال نیویورک یعنی مرکز امپریالیستها عبور کرده و به تو رسیده. پس مواظب باش گول ... و سولژ نیتسین که جایزه نوبل گرفته. به اصطلاح ناراحت است از نیویورک سخنرانی میکند. همان جایزه نوبلی که به سادات و بگین اعطا کردند.  
ج: رفیق! من خودم شوروی را دیده ام. در آنجا روزنامه که آزاد نیست هیچ پیشکش. به ما اجازه نمیدادند با کسی از مردم عادی و غیرحزب صحبت کنیم. تو بهتر است کانال خبری ات را عوض کنی و چشم خود را بر واقعیت نبندی.

سه:
(به نظر میرسد این نوشته از گروه فرقان باشد:) مگر نه اینکه مطهری و شریعتی در ایدئولوژی اسلام مخالف هم بودند. مطهری محکوم بود چون با تفسیر خود از مذهب اسلام باعث زوال احکام اسلامی در آینده می باشد. از این رو طرفداران ایدئولوژی اسلام متمایل به شریعتی مطهری را برای ابقاء احکام اسلام ترور کردند. این هم از ایدئالیستها!

د – شعارهای پراکنده
یک: بهتر نیست که حالا از نوشتن روی در و دیوار خودداری کنیم؟  ج: خودت چرا نوشتی؟  ج: خواست ببیند فضول کیه؟  ج: خیلی با معرفتی  ج: می بخشی... ج: ضمنا عذر هم میخوام. گه خوردم.

دو: ما خواهران اسلامی خواهان آزادی ... (خط خورده) در زیر چادر هستیم.