Friday, July 18, 2014

بوی خوش موفقیت

بوی خوش موفقیت

شیعه و سنی! وحدت قرآنی یا فرقت شیطانی؟



شیعه و سنی! وحدت قرآنی یا فرقت شیطانی؟

در بخش پیوستهای نوشتاری زیر عنوان بررسی اختلافهای نماز شیعی و سنی روشن شد که شیخ عباس قمی با ریزه کاریهای ویژه ای که در تدوین و تنظیم کتاب مفاتیح الجنان به کار برده از جمله کسانی است که موجب شکاف بیشتر میان شیعه و سنی شده و از آنجا که کتابش پس از قرآن کریم در همه خانه های شیعیان وجود داشته و دارد بیشترین تأثیر را بر تفرقه میان شیعه و سنی گذارده است:
در آنجا روزه ماه شوال را مثال آوردم ولی مثالها زیاد هستند مثلا جایگزین کردن زیارت عاشوری جعلی به جای اصلی و به حاشیه بردن زیارت عاشورای اصلی زیر عنوان غیرمعروفه.

در اینجا به نکته دیگری که مربوط به ماه مبارک رمضان میشود میپردازم:
وی در مورد اعمال شب بیست و هفتم به سه سطر نوشته و دعا اکتفاکرده و حتا ننوشته این شب یکی از شبهای قدر است بلکه این شب عظیم را به مانند شب قدر توصیف کرده است و این در حالی است که نه تنها اهل تسنن تآکیدشان بر شب قدر بودن آن است بلکه دیگر کتابهای شیعیان این شب را یکی از شبهای مهم قدر دانسته اند. نگارنده به یاد دارد در سالهایی دور یک روحانی میانسال در شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان این موضوع را به میان کشید که امشب شبی است که احتمال قدر بودنش بسیار زیاد است و روایات زیادی در این زمینه وجود دارد.
از سوی دیگر در دعاهای روزهای ماه رمضان که راوی آنها ابن عباس از رسول اکرم(ص) است میبینیم تنها در دعای روز بیست و هفتم این گونه آمده است: اللهم ارزقنی فیه فضل لیله القدر... این جمله نشان میدهد که رسول اکرم(ص) توجه خاصی به این شب داشته اند.

اهل تسنن نیز به گونه ای دیگر موجب تفرقه و دشمنی و کینه ورزی میان شیعه و سنی شده اند:
برخی از علمای وهابی بر چه مبنایی فتوای مهدورالدم بودن شیعیان را صادرمیکنند و فتوای بزرگان اهل تسنن همچون شیخ محمد شلتوت را نادیده میگیرند و موجب میشوند تا شماری افراد نادان با  فتوای آنان گمراه شده و به روشهای انتحاری پیرو جوان و کوچک و بزرگ شیعیان را در مکانها شلوغ بکشند؟ حتا اگر کسی مشرک باشد قرآن دستور قتل او را صادر نکرده است بلکه آتش جهنم را به او وعده داده است. شما چگونه دستور قتل عام را برای شیعیانی که عقایدی مخالف شما دارند صادر میکنید؟
سیاست استعماری انگلیس طی دویست سال گذشته همواره در پی عملی کردن این شعار بوده است: تفرقه بیانداز و حکومت کن!(تفرقوا تسیدوا). قرآن کریم که در بسیاری موارد آینده را پیشبینی کرده است در این زمینه هزارو دویست سال پیش از آغاز سیاست انگلیس مسلمانان را رهنمون شده است:

واعتصموا بجبل الله جمیعا ولا تفرقوا
همگی به ریسمان یگانه الهی چنگ زنید و پراکنده مشوید!

این رهنمود الهی که وحدت امت اسلامی را توصیه میکند ما را به معنای توحید که پایه و مایه اسلام است ره مینمایاند. توحید به معنای یکی کردن هدفها- نیتها و کردارها و همه برای رسیدن به اوست. اویی که همه از اوییم و به سوی او بازمیگردیم. اگر معتقد به توحید و پیرو ابراهیم خلیل آن منادی توحید الهی و وحدت جوامع الهی حتا بدون توجه به نوع دین آنها هستیم باید که با او همنوا شویم. از  دلبستگیهای نفسانی و خودبزرگبینی ببریم و بگوییم:
ان صلوتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین
یعنی همه چیزم برای اوست
 جز به فرمان قرآن او از خود حکمی صادر نکنم
و به سلیقه خود کتابی تنظیم نکنم

آنگاه که از ریسمان الهی دور شدیم یقینا که از خداوند و راه و روش او دور شده ایم که این خلاف سنن الهی و هدفمندی آفرینش است. وحدت سنت الهی است و تفرقه مخالفتی عیان با سنت الهی و روشی است که خودخواهی و خودبینی منشأ آن است و نه خداوندگار. وحدت راه است و تفرقه بیراهه! وحدت مایه انسجام و هدایت یافتگی جامعه است و تفرقه موجب از هم گسستگی و گسیختگی جامعه و امت اسلامی و مانعی بر سر راه رشد و تعالی انسان است!

انسان باید تا چه اندازه از فرهنگ و هدایت الهی دور باشد تا راه راست وحدت را واگذارد و به کجراهه و بیراهه تفرقه پاگذارد!
وصیت منادی وحدت جامعه مسلمانان علی علیه السلام که بیست و پنج سال برای وحدت جامعه مسلمین سکوت اختیار کرد این است که : الله الله اوصیکم یا عبادالله بتقوی الله و نظم امرکم
ای بندگان خدا! شما را سفارش اکید میکنم که پرهیزگار باشید(از خودپسندیها و خودمحوریها دوری گزینید) و در کارهایتان نظم را رعایت کنید.
ولی آیا تقوی بدون وحدت امکانپدیر است؟ آیا انسان میتواند با خوی تفرقه انگیز متقی شود و متقی بماند؟ و آیا با تفرقه و پراکندگی میتوان نظم جامعه را برقرارساخت؟

نتیجه آنکه:
وحدت رکن رکین جامعه ها و امت اسلامی است و تضمین کنند بقاء و پایداری آن است و به همین دلیل هر دشمنی برای چیره شدن بر جامعه ای در آغاز میان مردم آن جامعه تخم نفاق و جدایی میپراکند تا با از میان رفتن پیوندهای همبستگی آن جامعه بتوانند زمینه های فروریختگی از همگسیختگی و نابودی آن جامعه را فراهم آورند.
پس شایسته آن است که با قرآن همنوا شویم و آوای وحدت واقعی! سردهیم و به این آیت الهی چنگ زنیم: واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا... صدق الله العلی العظیم
نگارش اول: سال 1367
نگارش دوم- تایپ و انتشار: رمضان 1435 (تیرماه 1393)

احمد شماع زاده

Thursday, July 17, 2014

سلاح استراتزیک برای قطر!! چرا؟

آمریکا یازده میلیارد دلار سلاح به قطر می‌فروشد


بی بی سی- سه شنبه 15 ژوئيه 2014 - 24 تیر 1393

چاک هیگل، وزیر دفاع آمریکا و حمد بن علی العطیه، وزیر دفاع قطر قرارداد تسلیحاتی را در پنتاگون امضاء کردند

در دیدار وزیران دفاع آمریکا و قطر، قراردادی به ارزش یازده میلیارد دلار برای فروش سلاح امضاء شده است.
سخنگوی پنتاگون، وزارت دفاع آمریکا، روابط این کشور با قطر را بسیار مهم خوانده است.طبق این قرارداد، قرار است آمریکا هلیکوپترهای تهاجمی آپاچی و موشک‌های زمین به هوا در اختیار قطر بگذارد.چاک هیگل، وزیر دفاع آمریکا، و حمد بن علی العطیه، وزیر دفاع قطر این قرارداد را امضاء کرده‌اند.
طبق این قرارداد آمریکا برای اولین بار موشک‌های زمین به هوای پاتریوت در اختیار قطر خواهد گذاشت.
کویت، عربستان سعودی و امارات پیشتر این سیستم دفاع هوایی را از آمریکا خریده بودند.
خبرگزاری فرانسه می‌گوید آمریکا ده سیستم دفاع هوایی موشکی هدایت شونده‌ پاتریوت، ۲۴ هلیکوپتر تهاجمی آپاچی، و ۵۰۰ فروند موشک‌های هدایت شونده ضد تانک جولین را در اختیار قطر خواهد گذاشت.
این بزرگ‌ترین قرارداد فروش سلاح آمریکایی در سال جاری است.
قطر در حال حاضر در حال بررسی پیشنهادهای مناقصه خرید هواپیماهای جنگنده است.
بوئینگ آمریکا، بی ای ئی سیستمز بریتانیا و گروه هوانوردی داسو فرانسه برای فروش جنگنده به قطر در حال رقابتند.
مقام‌های قطری گفته‌اند که خریدهای تسلیحاتی این کشور "دفاعی" است و خطری را متوجه هیچ کشوری نمی‌کند.
بی ای ئی سیستمز بریتانیا پیشنهاد فروش جنگنده تایفون را به قطر داده، داسو فرانسه، جنگنده رافال و بوئینگ آمریکا نیز جنگنده‌های بوئینگ اف-۱۸ سوپر هورنت و اف-۱۵ را پیشنهاد داده‌اند.

 آیا این حجم از خرید سلاحهای مدرن و استراتژیک چه دلیلی دارد؟
چه کشوری قطر را تهدید میکند؟ 

آیا نمیتوان این گمانه زنی را کرد که اگر بخشی یا بسیاری از این تسلیحات به داعشیها نرسد آنان در ماههای آینده باید رحل سفر بربندند و اگر برسد شاید سالها بتوانند مقاومت کنند؟ 

Tuesday, July 15, 2014

مصاحبه جدید با پسر بچه بامزه ایرانی‌!

حمله به ايران!!

http://mj4.persianfun.info/img/93/4/Elham-Bakhsh21/002.jpg



ميگويند اسکندر قبل از حمله به ايران درمانده و مستأصل بود
ازخود ميپرسيد که چگونه بايد بر مردمي که از مردم من بيشتر ميفهمند حکومت کنم؟!

يکي از مشاوران ميگويد:کتابهايشان را بسوزان. بزرگان و خردمندانشان را بکش و دستور بده به زنان و کودکانشان تجاوز کنند!

اما ظاهراً يکي ديگر از مشاوران (به قول برخي، ارسطو) پاسخ ميدهد:

نيازي به چنين کاري نيست. از ميان مردم آن سرزمين، آنها را که نميفهمند و کم سوادند، به کارهاي بزرگ بگمار. آنها که ميفهمند و باسوادند، به کارهاي کوچک و پست بگمار!

بي سوادها و نفهم ها هميشه شکرگزار تو خواهند بود و هيچگاه توانايي طغيان نخواهند داشت. 
 فهميده ها و با سوادها هم يا به سرزمينهاي ديگر کوچ ميکنند يا خسته و سرخورده، عمر خود را تا لحظه مرگ، در گوشه اي از آن سرزمين در انزوا سپري خواهند کرد...

واتیکان اتحادیه جن‌گیران را به رسمیت شناخت

واتیکان اتحادیه جن‌گیران را به رسمیت شناخت

BBC- پنج شنبه 03 ژوئيه 2014 - 12 تیر1393
پاپ فرانسیس بیشتر از دو پاپ قبلی در باره شیطان سخن می‌گوید
واتیکان رسما اتحادیه بین‌المللی جن‌گیران را به رسمیت شناخته است.
اتحادیه بین‌المللی جن‌گیران شامل ۲۵۰ کشیش است که در سی کشور فعالیت می‌کنند. کار کشیشان عضو این اتحادیه "نجات دادن گرفتاران اجنه و شیاطین" است.
روزنامه اوسرواتوره رومانو نوشت که دفتر حفظ اصول و مقررات مذهبی واتیکان این گروه را با توجه به قوانین کلیسا به رسمیت شناخته است.
پاپ فرانسیس، رهبر کاتولیک‌های جهان بیش از پاپ بندیکت شانزدهم و پاپ ژان پل دوم رهبران سابق کلیسای کاتولیک در باره شیطان سخن می‌گوید.
سال پیش او در حالی که دست‌هایش را بر سر فردی که گفته شده بود جن‌زده شده، گذاشت. جن‌گیران گفتند که او این کار را برای رهایی این فرد از چنگ شیطان انجام داده است. واتیکان گفت که پاپ تنها برای این فرد دعا خوانده است.
فرانچسکو بامونته، رهبر اتحادیه بین‌المللی جن‌گیران گفته است که تائید این گروه توسط واتیکان مایه خشنودی است.
او گفت که جن‌گیری، به نوعی کار خیریه است که برای افراد مبتلا سومند است.
روزنامه ایندیپندنت چاپ لندن می‌گوید امسال چندین کلیسا در ایتالیا و اسپانیا ۱۸ کشیش برای جن‌گیری به کار گرفتند

کودک‌آزاری!!

مربی مهدکودکی در اردبیل به اتهام کودک‌آزاری بازداشت شد

 

خبرگزاری‌های ایران از بازداشت یک مربی مهد کودک در اردبیل خبر داده‌اند که در چند روز گذشته تصاویر ویدیویی او در حال آزار دادن یک کودک خبرساز شده بود.
رویا احمدیان، مدیرکل بهزیستی استان اردبیل به خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا گفته است که بعد از شکایت والدین از 'مهد کودک ستایش' و پخش فیلم کودک‌آزاری موضوع را به مقام‌های بالاتر ارجاع داده است و یک روز بعد از این شکایت دستور پلمب مهدکودک صادر شده و پرونده برای بررسی نهایی به تهران فرستاده شده است.
به گفته خانم احمدیان این اتفاق ساعت ۱۱ صبح روز یکشنبه، ۱۵تیر رخ داده و اندکی بعد مسئولان از طریق والدین کودک آسیب‌دیده و با نمایش فیلمی که اکنون در شبکه‌های اجتماعی پخش شده از آن مطلع شده‌اند.
در روزهای گذشته فیلمی از این رخداد در شبکه‌های اجتماعی و بعد از آن در رسانه‌ها منتشر شده که یک زن را در حال غذا دادن به کودکی که بین پاهایش خوابانده نشان می‌دهد.
این زن بینی کودک را گرفته و تلاش می‌کند به اجبار و در حالی که کودک سرفه می‌کند به او غذا دهد.
هم‌زمان با گریه کودک، مربی در حالی که عصبانی شده قاشق را در دهان او فرو می‌کند و مدتی نگه می دارد و بعد از آن شروع به کتک زدن بچه می‌کند.
در نهایت مربی با کشیدن موی کودک او را از زمین بلند می‌کند و به گوشه‌ای از اتاق پرتاب می‌کند.
بازنشر این ویدئو واکنش زیادی را در شبکه‌های اجتماعی به دنبال داشته و بسیاری از کاربران ایرانی درباره کیفیت مراقبت از کودکان در مهدکودک‌ها و نظارت بر کار مربیان ابراز نگرانی کرده‌اند.
مدیرکل بهزیستی استان اردبیل با اعلام خبر بازداشت این مربی و تعطیلی مهد کودک گفته است که این حادثه علاوه بر بهزیستی در مراکز قضایی هم دنبال می‌شود.
این خبر در حالی منتشر شده که در هفته‌های گذشته پرونده شکایت از ناظم دبستانی در غرب تهران به اتهام آزار جنسی چند دانش‌آموز هم خبرساز شده بود.
در آن پرونده پزشکی قانونی تایید کرده بود که شش دانش آموز این دبستان پسرانه مورد تجاوز جنسی قرار گرفته‌اند و بررسی شکایات نشان می‌داد که قربانیان بین ۸ تا ۱۱ سال داشته‌اند.

Monday, July 14, 2014

نقدی بر جن موجودی که از نو باید شناخت



نقدی بر جن موجودی که از نو باید شناخت

اشاره:
متن زیر شامل گونه هایی از نقدهایی است که بر پژوهش جن موجودی که از نو باید شناخت در وبسایت فوروم ایران و آمریکا درج شده است(البته متن مقاله را مدیر این وبسایت از وبسایتهایی که چند سالی است این پژوهش را درج کرده اند برگرفته است) و نیز پاسخهایی که به آن داده ام. پس از نوشتن پاسخ نقدها هنگامی که به وبسایت مراجعه کردم متوجه شدم که نمیتوانم در بخش نظرهایش وارد شوم یعنی بسته شده بود. در نتیجه نامه زیر را به آن اضافه کردم و به مدیر وبسایت فرستادم تا به هرگونه که خود صلاح میداند درج شود که درخواستم بی نتیجه ماند. اکنون پس از حدود هجده ماه تصمیم به انتشار مستقیم آن گرفته ام. امید میرود مفید واقع شود:

فوروم ایران و آمریکا
(www.iranamerica.com)
با سلام به آگاهی میرسانم که این نوشته مرا مانند دیگر مقاله ام شکل کیهان در قرآن پایگاههای بسیاری درج کرده اند(با سرچ کردن عنوانها متوجه این موضوع میشوید). ولی چون بیشتر آنها مذهبی و یا خوانندگانشان با نظرهای من موافق بوده اند تاکنون هیچگاه به این خوبی نقد نشده بود. ولی اکنون میبینم که این نوشته مانند مقاله دیگرم زیر عنوان نقش بشقابهای پرنده در جامعه جهانی آینده نقد شده است. آن مقاله را هم به یک پایگاه غیردینی داده بودم که مورد نقدهای زیادی از سوی جوانان قرارگرفت به نحوی که تصور کردند من آخوند هستم و بر مدیر پایگاه خرده گرفته بودند که چرا نوشته های چنین کسی را درج کرده ای!! که البته برخی دیگر از من دفاع کرده بودند. من نیز وارد بحث شدم و از نظرهای خود دفاع کردم. بهترین نتیجه آنکه در میان نقدکنندگان جوانانی بودند که اکنون دوست من شده و حتی با یکدیگر همکاری و همفکری داریم.      
و اما پاسخ به نقدهای این پژوهش:
-         برخی به گونه ای نقد کرده اند که گویا یا مقاله را نخوانده اند یا سرسری یا ناقص خوانده اند و یا عنادی دارند. مانند کسانی که هنوز بر مجرد بودن جن تاکید دارند و شناخت آن را به علوم غریبه نسبت میدهند. در حالی که مبنای نوشته ام این است که آنها مجرد نیستند و این موضوع را ثابت کرده ام. اگر چنین عقیده ای دارند بهتر آن است که بگویند ما به جن حقیقی اعتقاد نداریم بلکه مانند عوام- قدیمیها و خرافاتیها معتقد به جن موهومی- مجرد و بی جسم هستیم. در این صورت نقدی هم لازم نیست.
جالب اینجاست یک آقایی نوشته: اگر این سخنان شماع زاده را بنگریم نوعی تفکر عامیانه قدیمی را بسط داده است. چنین جمله ای عین ستم بر من و قلم من است زیرا موضوع عکس آن است. من آنان را مدرن با تمدنی که هفت هزار سال از ما پیشی گرفته اند میدانم بویژه آنانی که درسیارات دیگر زندگی میکنند. هفت هزار سال برای تمدن و مدنیت کم نیست. شما تصور کنید ما انسانها در هفت هزار سال آینده به کجاها خواهیم رسید. آنان بسیار پیشرفته تر از ما هستند. در این زمینه خواندن مقاله نقش بشقابهای پرنده... لازم به نظر میرسد.

-         برخی نیز نوشته اند که حساب دین و علم از یکدیگر جداست و یا باور دینی مفهوم خودش را دارد و باستانشناسی مطلب دیگری است. این در حالی است که اولا من به قرآن به عنوان یک منبع آگاهی نگاه کرده ام نه یک متن دینی صرف.
ثانیا این نوشته تنها استنادش قرآن است و نام آن هم جن در قرآن است. در آغاز آن نیز آورده ام که روی سخنم به هر مسلمان معتقد است. یعنی اگر کسی مسلمان نیست یا مسلمان هست ولی معتقد نیست خطابمان به او نیست مگر برای آگاهی خود بخواهد آن را بخواند.
سوم اینکه همه استدلالهای مندرج در مقاله بر پایه علم و عقل و مستدل هستند و دینی صرف نیستند. اگر میخواستم دینی باشد باید عنوانش را تغییر میدادم.
پس از نوشتن آن در سال 72 به مرکز کامپیوتری علوم اسلامی سفارشی دادم تا هرچه حدیث درباره جن و مشتقات آن در کتب دینی شیعه وجود دارد را دراورند که این کار را کردند(ده هزار تومان هم در آن زمان اجرتش شد که پول کمی نبود زیرا حدود چهارصد صفحه آ 4 شد!!) قصدم این بود که مقاله دیگری زیر عنوان جن در حدیث بنویسم که از این کار منصرف شدم. زیرا قرآن مستند است ولی بیشتر احادیث غیرمستندند و موهومات در آنها راه یافته و بایستی موشکافی میشدند.   

-         دیگری مفصلا نوشته که بردگان اهرام مصر را ساخته اند. گیریم بردگان کارگران اهرام بوده اند. اولا معمارشان که بوده است؟ یک ساختمان کوچک هم معمار میخواهد که مهندس هم باشد چه برسد به بنایی چون اهرام مصر که پر است از محاسبه های ریاضی. ثانیا چگونه آن تخته سنگهای عظیم چهل تنی را با تکنولوژی آن زمان جا به جا کرده اند؟ که این موضوع را هیچ اندیشمندی نفی نکرده است. معلوم میشود نویسنده نقد اطلاعاتش از اهرام سطحی است. مرحوم دکتر محسن هشترودی که یک ریاضی دان ایرانی بود پس از بررسی دقایق ریاضی در اهرام آنها را به فرازمینی ها نسبت داده بود.

-         دیگری نوشته است به تازگی کسانی پیداشده اند که سنگهای صدتنی را با نیروی مگنتیک جا به جا کرده اند. اگر این سخن پایه درستی داشته باشد و ادعا نباشد باید بگویم سخن من هم همین است که در چند هزار سال پیش انسان به نیروی مگنتیک دسترسی نداشته و این کارها تنها از جنها بر میآمده که هفت هزار سال از ما پیشتر بر روی زمین میزیسته اند.

-         دیگری نوشته چرا جنها به انسانها کمک کرده اند؟ به نظر میرسد پاسخ به این سوال دینی باشد و نه علمی و باید گفت خداوند میداند یا دانشمندان و پژوهشگرانی که در این زمینه کار و پژوهش کنند. البته نظرهای اریک فن دنیکن نیز خالی از لطف نیست.

-         آن شخصی که نوشته مفصلی را به نقل از محمد پیامبری که از نو باید شناخت آورده بد نیست بداند که این کتاب دستکم پنجاه سال پیش نوشته شده و گذشته از اینکه غیر مستند است دارای رنگی از عناد با اسلام نیز هست. نمونه آنکه مینویسد در شب معراج- محمد آنقدر به خدا نزدیک شد که صدای قلم خداوند را شنید!! گویی قلم خداوند هم مانند قلم نی های قدیمی ماست!!!
-         دیگری نوشته تا آنجا که من اطلاع دارم جنها مادی نیستند. و نیز دیگری: اجنه قدرت اجرایی ندارند. هدف مقاله هم همین بوده است که مستدلا بگوید آنها مادی هستند و قدرت اجرایی خیلی پیشرفته ای هم دارند. این اشخاص یا موضوع را نگرفته اند یا غیرمستدل میخواهند چیزی گفته باشد. با ادعا که نمیشود چیزی را رد یا اثبات کرد!!
 -         دیگری نوشته است آنچه دیدنی نیست قابل اعتماد و اعتقاد نیست که مرا به یاد داستان قدیمی کسی انداخت که میگفت خدا نیست و بهلول عاقل سنگی را بر سر آن شخص زد. طرف به قاضی شکایت برد که سرم درد میکند به واسطه سنگی که بهلول به من زده. بهلول گفت دروغ میگوید و من دردی نمیبینم به او گفتند که درد دیدنی نیست. بهلول پاسخ داد او میگوید چون خدا دیدنی نیست پس نیست من هم میگویم چون درد دیدنی نیست پس نیست!!
موفق و منصور باشید. از همه نظردهندگان نیز متشکرم
 احمد شماع زاده

رفتار با مخالفان سیاسی در قرآن



رفتار با مخالفان سیاسی در قرآن

تکرار زیاد در هشدار و ترساندن مشرکان- کافران- منافقان و نیز برخی مسلمانان از عذاب جهنم در قرآن برای بسیاری از دانشمندان علوم قرآنی- پژوهشگران مسلمان و نامسلمان و خوانندگان قرآن به راحتی پذیرفتنی نیست و نمیتوان این شیوه را توجیه کرد و اگر هم تاکنون توجیهی صورت گرفته تصور نمیشود برای همگان قابل قبول بوده باشد بلکه مسلمانان به صورت تعبدی این شیوه را در کلام خداوند پذیرفته اند.  
قرآن به مثابه سیستم: قرآن کریم دارای کلیتی فراگیر و نیز جزئیاتی است که این کلیت را تشکیل داده اند ولی کلیت آن چیزی فراتر از مجموعه اجزاء آن است. و از آنجا که تنها سیستمها این ویژگیها را دارند. پس قرآن یک سیستم است. یک سیستم در عین حالی که از اجزاء خود تشکیل شده کارکردی فراتر از مجموعه اجزاء خود دارد. جامعه نیز یک سیستم است. در جامعه شناسی افراد جامعه و پیوندهای آنان با یکدیگر سیستمی را شکل میدهند که فراتر از مجموعه افراد آن جامعه است.
در ریاضی یک مجموعه عددی از اعدادی تشکیل شده که پیوندی با یکدیگر ندارند پس یک سیستم را شکل نمیدهند. در ریاضی یک به اضافه یک به اضافه یک میشود: سه. ولی در جامعه سه نفر یک گروه را تشکیل میدهند که علاوه بر آن سه نفر روحیه ای بر آن گروه حاکم میشود و انسجامی میگیرد که فراتر از تواناییها و ویژگیهای آن سه نفر است که به آن روحیه جمعی میگویند. برای مثال در بزنگاههای ترس و دلهره یک نفر به تنهایی بسیار بیشتر از هر یک نفر از یک گروه سه نفره میترسد. به عبارتی دیگر هر یک از یک گروه سه نفره بسیار شجاعتر از هر نفر به تنهایی و در تنهایی است. و یا هر یک از آنان به تنهایی نمیتوانند وزنه سنگینی را بلند کنند ولی با انسجامی که یافته اند میتوانند آن کار را انجام دهند.
نتیجه بحث: آوردن این مقدمه بدین منظور بود که بگوییم در نظرگرفتن کلیت قرآن به مانند یک سیستم نکاتی را به ما میآموزد که آن آموزه ها را نمیتوان در هر یک از آیه های قرآن یافت.
همان گونه که هر جامعه ای دارای اجتماعها و گروههایی است که کارکردها و تواناییهای مختلفی دارند و ساب سیستم یا زیرمجموعه جامعه را تشکیل میدهند دسته ها و گروههایی از آیات و بعضا سوره هایی از قرآن نیز ساب سیستمها یا زیر مجموعه هایی از قرآن هستند که آموزه هایی در بر دارند که هر یک از آن آیات و سوره ها به تنهایی ندارند.
یک نمونه: نمونه قابل یاداوری موضوع آزادی و دموکراسی است. هیچ آیه ای نداریم که بگوید قرآن کریم آزادی و دموکراسی به بگونه امروزین را تأیید کرده است. هرچند آیات و شاورهم فی الامر یا و امرهم شوری بینهم را داریم ولی این آیات تا دموکراسی را به روشنی به ما نمیشناسانند و اگر هم بشناسانند کسانی یافت میشوند که موضوع را به گونه ای توجیه میکنند تا این آیات از حیز انتفاع بیفتند و از کارکرد خود خارج شوند ولی شناختی که از گرداوری آیه های داستان موسی و فرعون و روح حاکم بر فضا و  زمان این داستان به دست میآوریم هیچ جای شکی باقی نمیگذارد که قرآن به گونه ای شگفت انگیز آزادی و دموکراسی امروزین را مورد تأیید و تأکید قرارداده است!
بازگشت به اصل مطلب: بازمیگردیم به مطلب آغازین یعنی تکرار آیات غلاظ و شداد زندگی جهنمی برای گروههایی که از آنان یاد شد: مشرکان- کافران- منافقان و نیز برخی مسلمانان
قرآن حقایق خود را ممکن است بسیار دیر به تدبرکنندگان و خوانندگانش نشان دهد و این راز بستگی به بسیاری نکته ها دارد که همه آنها بر ما آشکار نشده است. برای دریافت اینکه چرا خداوند این شیوه را برگزیده باید تدبر و اندیشه کرد. البته اگر منظوری را یافتیم تصور نکنیم همان است و بس که کارکردها و کاربریها و تآثیر آیات قرآنی اندک اندک خود را به متدبران نشان میدهند و همواره باید به خود گفت که منظور نظر خداوند از این آیه یا آیه ها تنها همان نیست که من امروز به آن دست یافته ام. هر چند در اسلام قناعت ستودنی است ولی در مورد قرآن کریم که منظومه هستی است نباید به کم قانع شد!.
تنها یک دلیل: یکی از دلایلی که خداوند اینهمه از دوزخ و عذاب سخن به میان آورده این است که این پیام را به ما بدهد که من احکم الحاکمین و قاضی القضات هستم و جز در آیاتی محدود و معین که در قرآن به آنها اشاره کرده ام و همه مربوط به اجرای حد و قصاص و گرفتن دیه و... درباره کسانی است که در جامعه مسلمانان به حقوق عمومی تجاوز کرده اند یا به یکدیگر آسیب رسانده اند هیچکس هرچند در جایگاه حاکم و حکومت(حتا رسول اکرم) باشد حق ندارد فرد دیگری را محکوم به جرمی کند و به کیفر رساند. بلکه باید عمل آنان را همانند حضرت موسی با مردم گوساله پرست به من و وعده های جزای شدیدی که برای آنها در نظر گرفته ام واگذارد.
خداوند کریم در این زمینه سفارشهای زیادی به رسول گرامی اش میکند تا حکمان مسلمان پند گیرند از جمله در سوره نساء از آیه صدوپنجم تا صدوپانزدهم یعنی یازده آیه را به این موضوع اختصاص میدهد و میفرماید ما قرآن را به حق بر تو فروفرستادیم تا میان مردم قضاوت کنی طبق آنچه که خداوند به تو نشان داده است.(یعنی پیامبر هم حق قضاوت عام ندارد مگر با راهنمایی خداوند) و نسبت به خائن بیش از حد دشمن مباش.
خداوند به یکی از مهمترین گناهان اجتماعی و سیاسی یعنی خیانت اشاره میکند و به پیامبرش سفارش میکند که حتا با چنین کسانی بیش از حد دشمنی مکن! هرچند دشمنی ورزیدن با کیفردادن بسیار متفاوت است با این وجود پیامبرش را از دشمنی ورزیدن بیش از حد نسبت به خائن برحذر میدارد! و در عین حال میفرماید با مردم مسلمان چنان رفتار کن تا خود از کرده خویش پشیمان شوند مانند همان خائنی که خود را به ستون مسجد النبی بست که هنوز به ستون توبه شهرتدارد.
سپس میفرماید برای آنان از خداوند طلب آمرزش و استغفار کن! ... با کسانی که به خود خیانت میکنند نیز مجادله مکن. خداوند کسی را که بسیار خیانت و گناه میکند دوست ندارد. یعنی باز هم به من واگذارش کن و تو حق کیفردادن او را نداری! شما در زندگی دنیا درباره آنان مجادله میکنید پس چه کسی در روز قیامت پیرامون آنها با خداوند مجادله خواهد کرد؟ یا چه کسی بر آنها وکالت دارد؟... اگر کسی گناهی مرتکب شود به زیان خودش هست... و اگر فضل خداوند و رحمتش بر تو نبود همانا که گروهی از آنان تو را گمراه میکردند ولی به جز خود کسی را گمراه نمیکنند. و به هیچ روی به تو زیان نیمرسانند...
یعنی پایه حکومتت آنقدر قوی است و حقمدارانه است که نباید از گفتار کسی واهمه ای داشته باشی و ای حاکمان مسلمان! اینقدر از اندیشه و سخنان برخی گروهها و اشخاص نترسید! آنان اگر سخن ناحقی بگویند نمیتوانند مردم را گمراه کنند زیرا مردم آگاهند و آنان را میشناسند و نتیجه میگیریم که اگر سخنی گفتند و مردم آن سخن را حق دانستند ایراد از شماست و باید خود را اصلاح کنید.
... و کسی که با رسول گرامی مجادله شقاوت مآبانه داشته باشد پس از آنکه راه هدایت برای او روشن شده و از راهی جز راه ایمان آوردگان پیروی کند به همان گونه که به ما پشت کرده ما هم به او پشت میکنیم و در دوزخ میاندازیمش.
میبینید که در زمان رسول اکرم آزادی بیان وجود داشته و مخالفان حتا به مجادله با وی میپرداخته اند و باز میبینید که خداوند چگونه رفتار پیامبرش را نسبت به بدترین مردمان هدایت میکند و هیچگونه سفارشی برای تهدید یا توبیخ یا تنبیه مخالفان دینش به او نمیکند بلکه دست آخر میگوید جزای این گونه مردمان تنها دوزخ است یعنی همه را به من واگذار و خود را از مشکلات برخورد با چنین کسانی برهان. این است راه درست حکومتداری و کنترل جامعه طبق قرآن.
در نتیجه در سیره رسول اکرم اسلام(ص) که بر طبق آموزه های قرآن رفتار میکرد هیچ گونه کیفری برای اشخاصی که با او و دین او ستیزه میکردند نمییابیم.
رسول اکرم(ص) گذشته از مخالفان شخصی مخالفان سیاسی و دینی و حکومتی بسیاری داشته که همه وعده های عذابی که خداوند در قرآن یاداورمان میشود مربوط به همان مخالفان سیاسی و دینی و حکومتی است و میبینیم که ایشان نیز به دستور قرآن تنها آنها را از عاقبت کار خویش در آخرت هشدار میداده است.
آزادی بیان در قرآن: قرآن کریم پر است از آزادی بیان. این کتاب مبین قول کافران را بیان میکند و به رسول اکرم(ص) رهنمود میدهد که چه بگوید. هیچگاه حتا توبیخی دنیایی برای کسی و از جمله کافران در نظر نمیگیرد. بزرگترین تنبیهی که برای آنان در نظر میگیرد(که واقعا تنبیه یعنی هشدار و آگاهی دادن است) همین هشدارهای عذاب الهی در آخرت است تا در روز جزا برای آنان حرجی نباشد که خداوندا ما نمیدانستیم و آگاه نبودیم و کسی آگاهمان نکرده بود و بالاترین پاسخی که قرآن به پیامبر اکرم سفارشش را میکند در سوره کافرون آمده است یعنی شما به دین خود و من به دین خود!!

این کجا و کردار و رفتار حکومتهای مدعی دین کجا!!

بهترین حکومتهای دینی هرگز نمیتوانند مدعی باشند که صد در صد طبق دین عمل میکنند ولی زمان حاکمیت اسلام در عصر رسول اکرم که همه اش اسلام و راهنماییهای قرآن بوده میبینیم که هم حکومت دینی بوده و هم آزادی بیان و عمل وجودداشته است.
یکی از موضوعهایی که قرآن کریم در آیه های بالا به آن پرداخت این است که حکومتهای مدعی دینی مخالف آزادی بیان عنوان میکنند که مگر میشود بگذاریم هرکس هرچه دلش خواست بگوید و مردم را گمراه کند؟ ما باید جلو گمراهی مردم را بگیریم و به زور مردم را به بهشت ببریم!!

گذشته از جمله قرآنی مشهور لا اکراه فی الدین و آیاتی در بالا ذکر شد قرآن کریم پر است از این گونه رهنمودها به پیامبراکرم(ص) که غصه بیدینی مردم را مخور. ما اگر بخواهیم میتوانیم همه را هدایت کنیم(لهدی الناس جمیعا) ولی هدف ما از آفرینش آن است که مردم- خود آگاهانه از هدایتهای قرآن بهره مند شوند و تو وظیفه ای جز پیامرسانی نداری(و ما علیک الاالبلاغ- فما ارسلناک علیهم حفیظا).
بنابراین از آنجا که خداوند هیچ حق مجازاتی را برای مخالفان حکومت صد در صد اسلامی رسول اکرم در نظر نگرفته این پیام را به همه حاکمان تاریخ و بویژه حاکمان مدعی اسلام میدهد که:

شما حق ندارید کسی را به حکم مخالفت با شخص شما یا حکومتتان تنبیه یا زندانی کنید و یا حد بزنید. اصولا مخالفت با شخص حاکم یا حکومتش جرم نیست و هنگامی که جرم نیست بر چه پایه و اساسی مجازاتش را تعیین میکنید؟ در قرآن من که نمیتوانید هیچ نشانی از مجازاتی سلیقه ای و فراگیر بیابید. سنت و سیره رسولم هم که مشخص است و کسی را به جرم مخالفت با وی یا دینش کیفر نداده پس سیره و روشتان را از که آموخته اید؟   

خداوند کریم این موضوع را در داستان موسی و فرعون نیز یاداورمان شده بدین مضمون:(برگرفته از مقاله آزادی و دموکراسی در قرآن)

منظور از نشان دادن "چهره موسی در قرآن" روشن شدن میزان و روش کیفردادن در ادیان الهی در برخورد با مرتکبین بالاترین معاصی و گناهان کبیره یعنی شرک و دین سازی است تا بتوانید آنها را با کیفرها و روشهایی که بر کسانی جاری میشود که تنها جرمشان گفتن و نوشتن است مقایسه کنید و پندگیرید:
-         موسی آن مرد خشن که با برادرش آن گونه رفتار میکند مردمی را که فریب خورده بودند و گمراه شده بودند و بر غیرخدا سجده کرده بودند!! حتی توبیخ نمیکند. کیفر آنان تنها آن میشود که مورد خشم خداوند قرارمیگیرند و در دنیا خوار میگردند.
-         سامری که آنان را گمراه کرده بود و گناه بسیار بزرگی را مرتکب شده بوده اعدام نمیشود بلکه مانند گمراه شدگان- کیفرش به خداوند واگذارده میشود تا مرضی چون خوره بگیرد و موسی هیچ کیفری برای او در نظر نمیگیرد. موسی تنها وسیله گمراهی او را نابود میکنند تا هیچ اثری از آن باقی نماند و مایه عبرت دیگران تا ابدالدهر شود.

نوع برخورد موسی با سامری این آیه از قرآن را در ذهنم تداعی میکند که خداوند به رسول اکرم(ص) میفرماید: نحن اعلم بما یقولون و ما انت علیهم بجبار فذکر بالقرآن من یخاف وعید. (ما به آنچه که میگویند آگاهتریم و تو بر آنها سلطه جابرانه نداری. پس به کسی که از روز قیامت ترس دارد قرآن را یاداوری کن.- ق: 45)

اگر تاکنون ندانسته اید قرآن چگونه اعجاز میکند اکنون ببینید چگونه با یک آیه بسیار کوتاه چهار درس مهم سیاسی و جامعه سازی به حاکمان مسلمان میدهد:
-         گفتن و نوشتن هرچه باشد(نحن اعلم بما یقولون) جرم نیست. زیرا از سویی شنونده باید عاقل باشد تا همه سخنها را بشنود و از بهترینها پیروی کند(یستمعون القول و یتبعون احسنه) و از سوی دیگر شما حاکمان باید با سیاستگزاریها و برنامه ریزیهایتان جامعه را آنچنان محکم و استوار بنانهید تا بنیانش با گفتار و نوشتار نلرزد.
-         شما به هیچ روی حق ندارید کسی(حتی یک نفر) را وادار سازید تا از شما پیروی کند. 
-         آنانی که از آخرت ترس دارند ولی از شما پیروی نمیکنند از هر دین و کیشی که باشند تنها میتوانید در چارچوب قرآن به آنها تذکر و اندرز دهید.
-         آنانی که از شما پیروی نمیکنند و به آخرت هم ایمانی ندارند حتا لازم نیست در چارچوب قرآن اندرزشان دهید بلکه آنان را به خدا واگذار کنید.
پانزدهم تیرماه 1393 - احمد شماع زاده