Saturday, May 9, 2015

پردازش چند مفهوم سازماني كيهان‌



پردازش چند مفهوم سازماني كيهان


یک- تئوری کوانتمی گرانش

دانشمندان جهان هستی را بر حسب دو تئوری بنیادین که موفقیت بزرگ و هوشمندانه نیمه اول قرن بیستم است توصیف میکنند. یکی نسبیت عام و دیگری مکانیک کوانتمی. نسبیت عام بیان نیروی جاذبه در ساختمان جهان هستی با اندازه های بسیار بسیار بزرگ است. و مکانیک کوانتمی بر پدیده هایی در اندازه های بسیاربسیار کوچک انگشت میگذارد و ما را به دنیای ذرات که اجزاء تشکیل دهنده اتم باشد میکشاند. متأسفانه این دو نظریه با یکدیگر سازگاری لازم را ندارند و نمیتوانند در یک زمان صادق باشند. یکی از کوششهای بزرگ علم فیزیک عصر حاضرتحقیق و جست و جو و دستیابی به یک تئوری جدید است که دربرگیرنده هردو تئوری باشد و بتواند تمامی ساختمان جهان هستی اعم از خیلی بزرگ و خیلی کوچک را در یک قالب دراورد و تئوری کوانتمی جاذبه را ارائه دهد. هم اکنون که این سطور رقم زده میشود امید رسیدن به نتیجه ای چنین درخشان خیلی دور از دسترس است و راهی دراز و پرپیچ و خم برای رسیدن به آن در پیش است.(ماده انرژی و جهان هستی - ص: 241) 
ولی اینچنین نیست. بسیار نزدیک و در دسترس است. به این دلیل در دسترس است که هرانکس که انگیره رسیدن به آن را دارد در آغاز باید باورداشته باشد که شکل کیهان حلزونی است و این حلزون هفت لایه دارد. سپس هسته مرکز حلزون را که مرکز حلزون کیهانی نامیده میشود به عنوان مرکز گرانش کیهان در نظر آورد. مرکز این حلزون از جنس کوانتم و منبع تغذیه کیهان است. گرانش نتیجه وجود مرکز حلزون کیهانی است زیرا این مرکز دارای تقریبا بینهایت انحنا و چگالی است. همانگونه که طبق اصل نسبیت عام خورشید موجب انحنای فضا- زمان(جایگاه یا spacetime) در منظومه شمسی شده مرکز حلزون کیهانی نیز که بیشترین انحنا و چگالی را داراست موجب انحنای جایگاه در کل کیهان شده است. مرکز حلزون کیهانی در برابر کل کیهان از نظر گستردگی همچون دیگر حلزونها بسیار کوچک ولی از نظر سنگینی باز هم همچون دیگر حلزونها 73% وزن کل کیهان را در بر دارد که اخترفیزیکدانان از آن به عنوان "انرژی تاریک" و قرآن کریم به عنوان "عرش" یاد میکنند و ما در برخی از دعاها از زبان معصومین از سنگینی! این ثقل هستی یاد میکنیم: زنه عرش الله
بر کیهان و اجزاء آن دو کشش حاکم است که همه حکمتهای وجود- گسترش- بالندگی- دوام و در نهایت مرگ کیهان به این دو کشش وابسته است. این دو کشش یکی کشش جذبی مرکز حلزون کیهانی که گرانش(اصل نسبیت عام) نتیجه آن است و دیگری کشش گریز از مرکز که ویژگی هر حلزونی است و اصل عدم قطعیت(که فرزند بلافصل مکانیک کوانتمی است) ناشی از آن است. هر دو این کششها در لحظه مهبانگ(بیگ بانگ) ایجاد شده اند و تا مهنورد(بیگ کرانچ) وجود خواهند داشت.
پس میبینیم که هردو اصل در قالب یک تئوری یگانه یعنی شکل حلزونی کیهان در آمده اند که برای فهم همگان(و نه تنها دانشمندان) بسیار ساده است. و این است تئوری کوانتمی جاذبه(گرانش)!

دو- چگونگي و رابطه عرش و كرسي

روايت‌هاي معدود ولي بسيارمهمي كه در اين زمينه در ‹قاموس قرآن› آمده:
از امام جعفر صادق:
السموات‌والارض و جميع ما خلق‌الله في‌الكرسيّ
الكرسيّ وسع‌السموات والارض، والعرش و كلّ شيء خلق‌الله في‌الكرسي
از رسول اكرم(ص): ماالسّموات‌السّبع والارضون‌السّبع في‌الكرسيّ الا كحلقه ملقاه بارض بلاقع و انّ فضله علي‌العرش كفضل‌الفلات علي‌الحلقه
از اين سه روايت نكته‌هاي بديعي در مورد شناخت و جايگاه ارزشي و مادي هر يك از ‹عرش› و ‹كرسي› به‌دست‌مي‌‌آيد، و مشكل‌گشاي مسائل كيهان‌شناسي طبيعي و قرآني است: و چه‌نيكو، چه‌زيبا، و چه‌‌قدر كامل و بي‌بديل ترسيم و به‌تصويركشيده‌شده‌اند. به تحليل آنها مي‌پردازيم:
ـ از حديث‌هاي نقل‌شده از امام صادق(ع) متوجه‌مي‌شويم كه كرسي همة آنچه را كه خداوند آفريده يعني كل كيهان را شامل مي‌شود.
ـ و از حديث رسول اكرم مشخص‌مي‌شود كه جايگاه مادي و ارزشي ‹عرش› و ‹كرسي› چگونه است:
ـ از سويي، جايگاه آسمان‌ها و زمين‌هاي هفتگانه در كرسي، مانند يك حلقة آهني(چيزي كه مادي است،‌ وزن دارد، و وزنش هم سنگين است.) در يك بيابان بي‌آب‌وگياه است.(كه هيچ چيزي جز همان حلقة آهني در آن نمود واقعي ندارد.)
ـ از سوي ديگر، برتري كرسي بر عرش همانند برتري آن بيابان است كه اكنون آبادشده ولي عرش تنها همان ويژگيها را كه براي حلقة آهني آمد، دارد: يعنيسنگيني و هيمنه.

نتيجه‌گيري:
ـ سنگيني كيهان در عرش است و گستردگي كيهان در كرسي است.
ـ كرسي همان پوسته(لاك) حلزون كيهاني، و حدفاصل هستي و نيستي است. به زبان كيهان‌شناسي اين پوسته دربرگيرندة فضا ـ زمان(spacetime یا جاي‌گاه) است، و با گسترش آن، جاي‌گاه نيز بيشتر به‌وجودمي‌آيد.
ـ عرش بخشي از كرسي، يعني هستة حلزون كيهاني است كه ممكن است همزمان با گسترش كرسي(جاي‌گاه- spacetime) بخشي از انرژي خود را به لايه‌هاي بالاتر حلزون كيهاني گسترش‌داده و در ظلماني‌كردن گيتي مؤثرباشد؛ چنانكه برخي دانشمندان اشاره‌كرده‌اند.
ـ عرشواقعي است و كرسيمجازي، و تنها نام و عنواني قرآني براي حلزون كيهاني است. در قرآن از كرسي يك بار يادشده تا چيز مهمي مثل جاي‌گاهدر اين كتاب جامع از قلم نيفتد. ولي از عرش نظر به مسائل مختلف، بسيار يادشده‌است.
برای آگاهی بیشتر به مقاله سازمان کیهان در قرآن که در وب در دسترس هست بازگشت کنید.

سه- اصل عدم قطعیت به زبان ساده

برای پیش بینی موقعیت و سرعت یک ذره در آینده موقعیت و سرعت کنونی آن را باید انداره گرفت ولی هراندازه که بخواهیم موقعیت ذره را با دقت اندازه گیری کنیم مقدار دقیق سرعت آن کمتر در اختیار خواهد بود و هر قدر بخواهیم سرعت را با دقت اندازه گیری کنیم موقعیت دقیق آن را کمتر در اختیار خواهیم داشت.(برداشت از منبع پیشین- ص244) به زبانی باز هم ساده تر: اگر یقین نداشته باشیم که این چیزی یا کسی را که اکنون میشناسیم همان چیز یا کسی است که پیشتر میشناختیم میشود اصل عدم قطعیت. یعنی هر چیزی در هر آنی در تغییر است ولی چون این تغییر در اجزاء آن چیز رخ میدهد به چشم ما نمی آید.

چهار- ابرگرانش

الف: برخي بخش‌هاي جهان پيدا، برخي ديگر را نگاه‌داشته‌اند.
ب: جهان پيدا زير سلطة گرانش جهان نيروهاست.
ج: جهان نيروها زير تأثير گرانش عرش است.
د: عرش كانون حلزون كيهاني‌ ‌است.
ه: كانون حلزون كيهاني به منبعي ‌لايزال گره‌خورده‌، و قبضة آن در دست تواناي خداوند است.
و: پس ابرگرانش خود خداوند است و اگر او اين پيوند را بگسلاند، تعادل گرانش در كيهان به‌هم‌خورده، و كيهان در «تنهايي بزرگ»Big Loneliness)) به «سراشيبي‌بزرگ»(Big Tip) فرو‌خواهدافتاد.

عرفا نيز گفته‌آند: اگر آني آن شعاع “ وجود “ كه موجودات را با آن شعاع، با آن اراده و با آن تجلي، «نمود» فرموده، اگر آني آن تجلي برداشته شود، تمام موجودات لاشي‌ء‌اند، برمي‌گردند؛ از حالت وجودي خارج مي‌شوند و به حالت اولشان برمي‌گردند. (تفسير سورة حمد ص 26 دفتر انتشارات اسلامي)

پنج-  فضا ـ زمان(جاي‌گاه- spacetime)

الف: نيوتن با ارائة قانون گرانش، زمين و آسمان را يكي‌كرد. ماكسول بين الكتريسيته و منيتيك يگانگي ايجادكرد. و اينشتين موجب يگانگي فضا و زمان شد.
ب: فضا و زمان را نمي‌توان عيني تصوركرد و آنچه كه عيني مي‌تواند باشد، يگانگي آنهاست؛ كه آينشتين آن دو را يگانه كرده و spacetime(جاي‌گاه) نامگذاري كرد. قرآن كريم، پيش از آینشتین از اين مفهوم با عنوان «كرسي» يادكرده‌است.(در اين زمينه به گفتار ‹سازمان كيهان› بازگشت‌شود.)

شش- خميدگي كيهان

الف: آينشتين با خميده‌دانستن جاي‌‌گاه، آن را از پس زمينه‌اي بي‌اثر به عاملي مؤثر و پويا در برابر رويدادهايي كه در آن روي مي‌دهد، مبدل‌ساخت.(هاوكينگ)
ب: قرآن كريم پيش از اينشتين با ارائة شكل حلزوني كيهان و خميده‌دانستن «جاي‌گاه»، آن را از پس‌زمينه‌اي بي‌هوده، به عاملي مؤثر و پويا در برابر رويدادهايي كه در زندگي انسان رخ‌مي‌دهد، مبدل‌ساخته‌‌است.
تاریخ نگارش:1385
ویرایش دوم: 19/2/1391
 احمد شمّاع‌زاده

Thursday, May 7, 2015

یکی از شاهکارهای عالی پیام - aali payam poems - nu. 43

گزارش محرمانه ای که فاش شد!!



گزارش محرمانه ای که فاش شد!!

گیرنده: مدیریت نامرئی هزارساله
فرستنده: گزارشگر مستقل و آزاد
موضوع: جمهوری اسلامی ایران
طبقه بندی: به طور کلی محرمانه

بسمه تعالی شأنه

یک- شماری از مردم ایران از فراوانی رفاه و اموال بسیار مست شده اند و از فرط مستی به انحراف کشیده شده اند و شماری دیگر از ناداری و بی سروسامانی به انواع فقروفحشاء گرفتار شده اند. شاید حضرتت که ظهور کرد همان گونه که جد بزرگوارت علی(ع) گفت اگر به کابین زنهایشان هم رفته باشد بتوانی در آوری و به مردم محروم برسانی. ولی این بی سروسامانیهای کنونی و این نسلهای سوخته چه میشود؟ شاید اینها آزمون الهی باشد که هزینه های سنگینی را بر جامعه تحمیل میکند و گریزی از آن نیست!! آیا چنین است؟

دو- مدعیان طرفداری از شما و فرجخواهان و منتظران ظهور شما بسیار زیادند ولی آنان آن گونه نیستند که مورد نظر خداوند است و شرط ظهور حضرتت در گرو به حد نصاب رسیدن شمار آنان است: سیصدوسیزده تن
از این حد نصاب بسیاری نکته های پنهانی روشن میشود. مثلاً میتوان  فهمید که شیعیان بیشمار شما بویژه از قشر دیندار و شریعتمدار و علمای این قشر تنها داعیه دارند و کسانی همچون شهدای کربلا که اهل عمل و جانفشانی باشند بسیار بسیار کم اند!!

سه- عوامفریبی و بیدانشی برخی به آن حد رسیده که میگویند سعودیها با هدف شلیک به شما رو به روی محل ظهور شما در مکه برجی ساخته اند!! تا چه اندازه باید شخصی عوامفریب یا نادان باشد که این گونه سخنان را بر زبان آورد بویژه که از تلویزیون ملی یک کشور هم پخش شود!! به آنان باید گفت اگر اهل تسنن معتقد به ظهور مهدی هستند که هستند و آن حدیث را هم قبول دارند که در جای ویژه ای از کعبه ظاهر میشوید پس چرا با شما مخالف باشند و بخواهند شما را از میان بردارند؟!! پس همه این ادعاها عوامفریبی و دکان سازی است.
همان گونه که شما میدانید اهل تسنن به ظهور شما معتقدند و تنها تفاوت دیدگاهشان آن است که میگویند شما به دنیا نیامده اید و پس از به دنیا آمدن ظهور خواهیدکرد. استنادشان هم به حدیثی از جد بزرگوارتان پیامبر اکرم است که فرمود(نقل به مضمون): "آنگاه که زمین نیاز به عدل و داد داشته باشد مهدی من با نام محمد بن حسن بن علی ظهور خواهد کرد".
آنان معتقدند محمد از نوادگان حسن بن علی بن ابیطالب است در حالی که شما خود محمد بن حسن بن علی هستی.

چهار- به قول مولای روم:
هر کسی از ظن خود شد یار من                        وز درون من نجست اسرار من

این شعر زیبا زبان حال شماست. کمتر کسی شما را آنگونه که هستی میشناسند. آنانکه مدعی اند شیعه شما هستند از اسرار درون شما- از دلیل ظهور نکردن شما- از چگونگی اوضاع و احوال شما نمیپرسند. شاید برخیها هم عقلشان به این چیزها نرسد. اگر میرسید شما را با نشانه های زیبایی ظاهری صورت و قد و بالا وصف نمیکردند!!
اینان عوامفریبانی هستند که در همه پستها و مقامهای دنیوی حضور دارند.

پنج- اگر بیایی بسیاری از مردم و بویژه حکومتگران تاب تحمل عدالتت را ندارند و از کارهایی که انجام خواهی داد شگفتزده خواهندشد و رفتار و احکامت را نمیپذیرند!! چون تا آن زمان همواره خود را پاکیزه و کردار خود را پاک میدانسته اند و به همین دلیل همواره میگفته اند: آللهم عجل لولیک الفرج. آنان اگر میدانستند شما به مانند جد بزرگوارت برای اجرا و برقراری عدالت حتا خویشاوند را نه تنها که ترجیح نمیدهی بلکه برای تذکر آتش الهی آهن داغ حواله میدهی هیچگاه فرجت را از خداوند نمخواستند.

شش- عده ای باز هم بویژه از قشر حاکمان از کیسه شما برای خود خرج میکنند و به حساب شما میگذارند! عده ای هم برای رفع مشکلات شخصی به شما متوسل میشوند. برخی هم روی منبر مردم را تشویق میکنند تا با شما سخن بگویند و درد دل کنند. گویی شما جای خدا را گرفته ای! شما در آن حد نیستی که همه وقت در همه جا حضور داشته باشی. این کار در حد خداست که لایبرمه الحاح الملحین و لا یشغله سمع عن سمع است.
شما مدیر زمینی و خداوند وظایف ویژه مدیریت شما را به شما سپرده و انتظار دارد آنها را به خوبی انجام دهی و در کارهای او دخالت نکنی. بسیاری از مردم این چیزها را نمیدانند و نه تنها شما را بلکه پدران شما را هم جای خدا میگیرند و به درگاه آنها میروند و سفره دل باز میکنند. تا خدا هست که همواره بوده و هست شایسته نیست مانند مسیحیان میان ما و خداوند واسطه ای باشد تا ما را ببخشاید یا با او درد دل بازگوییم. 

هفت- برخی دیگر روی منبر یا مداحان در عزاداریها به مردم میگویند از امام زمان که ناظر اعمال ماست شرم کنید و گناه نکنید. آیا آنها نمیدانند کسی که از خدا نترسد و گناه کند از بنده خدا که شما باشی هم نمیترسد؟ اگر کسی هم به خاطر شما از گناه بپرهیزد باز شرک ورزیده است که از شما پروا کرده ولی از خدا پروا نداشته است!!
شما ناظر هستی ولی تنها ناظر جامعه و رفتارشان نسبت به یکدیگر و بویژه ناظر رفتار حاکمان با محکومین در همه جوامع انسانی هستی. در شأن شما نیست و ربطی هم به وظایف شما ندارد که بر نهانخانه مردم نظارت داشته باشی! این کار کار خداست.  هیچگاه خداوند راضی نمیشود شما ناظر رفتاروکردار شخصی و اندرونی مردمان باشی!

هشت- برخی هم معتقدند که شما علم غیب داری!! شما خود میدانی که تنها علم امامت داری و علم غیب همان گونه که در قرآن آمده ویژه خداوند است.

نه- عده ای هم ظاهراً به نام و برای شما دم و دستگاه درست کرده اند. البته به نام شماست ولی به کام آنهاست!! چون منافع مالی زیادی را نصیب آنان میکند.
در آن محل کسانی برای شما نامه مینویسند و در چاه میاندازند. آیا درست است در این عصر که اینترنت هست و شما هم یقیناً به سریعترین و مجهزترین کامپیوترها دسترسی داری بیایند و نامه های خود را در چاه بیندازند!!؟

ده- عده ای هم برای شما کشور درست کرده اند. میگویند کشور امام زمان. یعنی آنان نمیدانند که شما مدیر زمینی؟ یک کشور در برابر کل زمین که ارزش چندانی ندارد! البته آنان عوامفریبی میکنند وگرنه بعید است خودشان ندانند که شما کشور لازم نداری. چون جایی که شما در آن ظهور میکنید مکه مکرمه است. حتا در صورتی که واقعاً میخواسته اند برای شما کشوری درست کنند و تحویلتان دهند آنقدر از حساب شما به حساب خود ریخته اند و برای خود کارکرده اند که نتوانسته اند برای شما کاری کنند!!

یازده- برخی هم شما را خیلی ضعیف و ناتوان تصورمیکنند و میگویند امام زمان که بیاید همه گونه سلاحی که بتواند با ابرقدرتها مبارزه کند لازم دارد. پس ما باید برای امام زمان تدارک ببینیم تا وقتی ظهور کرد در اختیارش قراردهیم.
در سالهایی دور طلبه ای که بعدها مدرس حوزه هم شد روی منبر میگفت امام زمان که ظهور کند برای مقابله با قدرتهای جهانی دو راه دارد یا دستگاهها و سلاحهای آنان را ناکارا میسازد و یا مجهز به دستگاهها و سلاحهایی برتر میشود و میآید.
خوب این حرفی است درست. پس حرف و عمل اینها چه میشود؟ آیا آنها نمیدانند که با این حرفها و این تصورات به شما توهین میکنند و قدر و قدرت شما را که پشتوانه ات خداوند کریم است نمیدانند؟ یعنی آنها نمیدانند که شما در این مدت هزار ساله بیکار ننشسته ای و دست به کار شده ای و با همکاری شماری از خبرگان و کارشناسان در زمینه های علمی و تکنولوژیک و در عین حال با وفا و با ایمان همواره به روز هستی تا هرگاه فرمان الهی دررسد(مانند فاذا فار التنور نوح نبی) ظهورکنی و به اصلاح زمین بپردازی؟
اگر آنان شما را بیکس و بیکاره و ناتوان تصور نمیکردند که این یاوه ها را نمیبافتند. شاید هم تصورشان این نیست و باز هم دارند مردم را میفریبند!!

دوازده- ظاهراً دوره نواب اربعه هزار سال است که تمام شده ولی یک عده برای حفظ مقام و منزلت دنیایی شان و با سوء استفاده از نام و عنوان شما میگویند فلانی نایب امام زمان است!! عده ای را هم سربازان گمنام امام زمان لقب داده اند. اگر آن سربازان همواره کارهای شایسته انجام دهند چندان اشکالی ندارد که به شما منتسب شوند ولی آنها انسانند و انسان جایزالخطاست. چنانکه به اقرار خودشان تاکنون چندین نفر را به خطا کشته اند که مردم ادعای آنان را نمیپذیرند و میگویند به عمد بوده است. پس کارهای ناشایستشان هم به نام شما رقم میخورد و تمام میشود و این  توهین به شما و مقام و منزلت و جایگاه شماست.

اصولاً درست نیست کسی یا کسانی به شما منتسب شوند. چه نایب بخوانندش- چه رئیس جمهوری تحمیلی باشد! چه سرباز گمنام باشد- چه سپاه و لشگر باشد. هیچکس شایستگی وابستگی به شما را ندارد مگر آن هنگام که شما بیایی و خود وابستگانت را به ما نشان دهی و معرفی کنی. در غیر این صورت از شما سوء استفاده و به شما توهین کرده اند!!

امام عزیز!
این گزارش را برای اطلاع رسانی ننوشتم. میدانم شما همه این مسائل را خود بهتر از من میدانی. آن را نوشتم تا بدانی من امام خود را به گونه ای میشناسم که ممکن است در تصور بسیاری از مردم نباشد. من این گونه میبینم که نوشتم و شکی در آن ندارم.

خداوند یار و یاور شما و دوستان و یارانت باد.
یکی از چشم به راهان هشیارت