Sunday, January 8, 2017

همگام با حزب توده در خط امام!

همگام با حزب توده در خط امام!
(حزب توده و انقلاب اسلامی)
پیشگفتار سال ۱۳۹۵:
پژوهشی که در پی خواهد آمد و گویای برهه‌ای از تاریخ انقلاب اسلامی است، همواره پرسشهایی را برایم مطرح کرده بود که از دغدغه های ذهنی ام شده بودند:
چرا جو سیاسی غالب در اوایل انقلاب چنین بود و چگونه چنین شد؟
چه رابطه ای میان حزب توده و حزب جمهوری اسلامی وجود داشته است؟
آیا تنها داشتن دشمنی مشترک، یعنی نهصت آزادی ایران و یا روزنامه انقلاب اسلامی بنی صدر بوده، یا چیزی و چیزهایی است که من نمیدانم؟
چرا کیانوری پس از دستگیری و زندان، بدون محاکمه، با شوری مصالحه و به کشور شوراها باز گردانده شد؟
چرا توده‌ایها سوره حمد را با حروف بسیار درشت بر روی کاغذ کالک نوشته، و به مجله
پیام انقلاب که در آنجا مقاله مینوشتم آورده بودند؟
***
ولی اکنون که سال سی و هفت سال از آن زمان میگذرد، و اولین بخش از کتاب رفیق آیت الله در پایگاه خبری- تحلیلی آمدنیوز منتشر شده، پاسخ پرسشهای خود را می یابم، زیرا سیدعلی خامنه ای که یکی از بانیان حزب جمهوری اسلامی بوده، مهمترین شخص با نفوذ، هم در حزب جمهوری اسلامی، و هم در حکومت نوپای جمهوری اسلامی بوده که درس خوانده دانشگاه پاتریس لومومبای شوروی بوده است.
(برای آگاهی از متنی که به آن اشاره شد میتوانید به نشانی زیر بازگشت کنید:
(https://www.academia.edu/24777176
البته با این نشانی درست، خط ربط میان قضایا و حوادث، و پاسخ پرسشهای بسیاری روشن میشود؛ از جمله:
آیت الله منتظری در شرح کشتارهای سال ۶۷ موضوع و خاطره ای را مطرح میکند که اگر از این منظر به آن نگریسته شود، معقول و منطقی به نظر میرسد و به ظن و گمانها پایان میبخشد:
آقای خامنه ای پیش من آمد و گفت توصیه کنید تا چپیهای زندانی را نکشند. من به او گفتم دارند مجاهدین را که هرچه باشد مسلمانند، میکشند و شما مدافع چپیها شده ای؟ پاسخ داد مگر منافقین را دارند میکشند؟ و من گفتم شما که رئیس جمهور هستید نمیدانید که در زندانها چه خبر است!!؟
و اینکه: چرا موسوی خوئینیها سردمدار آشکار طرح حمله به سفارت آمریکا بود؟ و چرا حمله به سفارت صورت گرفت که ضربه جبران ناپذیری بر منافع ملی کشور زد. (طبق مندرجات آن بخش از کتاب رفیق آیت الله، موسوی خوئینیها نیز درس خوانده آن دانشگاه است.)
سال نودوپنج- احمد شمّاع زاده
پیشگفتار سال۱۳۹۲:
علت نگارش: اکنون بیش از سی و دو سال از نگارش این نوشته میگذرد. علت نگارش این مطلب در آن زمان این بود که به حقیقتی رسیده بودم که باید آن را برای خود اثبات و سپس ثبت میکردم تا اگر امکان نشرش فراهم شد، منتشر شود و اگر نشد به عنوان برگی از تاریخ ثبت شده باشد.
چرا اکنون؟: از آنجا که به تازگی نقل قولها از حال و هوای آن روزگار بیشتر شده و کسانی در مصاحبه ها و نوشته های خود به گونه ای تاریخ انقلاب اسلامی را بازگو و ترسیم میکنند، انتشار اینترنتی آن را لازم دیدم.
چرا در زمان خود منتشر نشد؟: به آن دلیل که سلطه حزب جمهوری اسلامی بر همه جا سایه افکنده بود و انتشار چنین مطالبی تنها در روزنامه های مخالف (میزان نهضت آزادی و انقلاب اسلامی بنی صدر) امکانپذیر مینمود و از آنجا که نگارنده مخالف هرگونه تحزب و گروهبندیهای سیاسی طبق آیه ولاتکن من المشرکین من الذین فرقوا دینهم و کانوا شیعا کل حزب بما لدیهم فرحون بوده و هست، از ارسال آن برای انتشار در روزنامه های مخالف نیز خودداری شد.
قرآن کریم در برابر مخالفت با تحزب آیه دیگری دارد که در همه جا میتواند کاربرد داشته باشد، بویژه در حکومتگزاری درست و عادلانه در همه کشورهای جهان. آن آیه در وصف بندگان هدایت یافته خداست از هردینی و کیشی که میفرماید:
فبشر عبادالذین یستمعون القول فیتبعون احسنه. این آیه نشانه اعطای آزادی گفتن و نوشتن به انسانها از سوی خداوند و میزان سنجش عادلانه بودن حکومتهاست. در زمانی که روزنامه میزان منتشر میشد این آیه در کنار عنوان درشت روزنامه به چشم میخورد.
دنباله آیه چنین است: اولائک الذین هدیهم الله و اولئک هم اولوالالباب(زمر: 17و18)
ترجمه: پس بشارت ده بندگانم را که گوش فرا میدارند به گفته ها. سپس پیروی میکنند بهترین سخنان را. آنان کسانی هستند که خداوند هدایتشان کرده و هم آنان خردمندان و رایمندانند.
روشنگری: در زمانی که تا اندازه ای دیرشده بود مسؤولان به خیانتهای حزب توده پی بردند و با یافتن اسلحه در مراکز آنها (آنگونه که در روزنامه ها آمد) بهانه ای یافتند تا این حزب را منحل اعلام کنند و رهبر آن یعنی کیانوری را دستگیر و زندانی کنند که پس از مدتی مورد معامله با شوروی قرار گرفت و به موطن اصلی! خود بازگردانده شد.
این پژوهش همان‌گونه که در آن زمان نگارش شده، تایپ میشود تا گویای موقعیتها و شرایط زمان نگارش آن، و نیز شیوه نگارش نگارنده در آن زمان باشد.
18/4/92 – احمد شماع زاده
*****
در ماههای اول پیروزی انقلاب اسلامی، هنگامی که با چپیها (چپ فکرها) در دانشگاه بحث میکردیم میگفتم اگر هم حرفتان درست باشد روشتان درست نیست. در کشوری که مردمش مسلمانند و نودوهشت در صد مردم به جمهوری اسلامی رای داده اند، نمیتوان با فکر کمونیستی و با اسلحه گرم پیش رفت. دستکم برای پیشبرد هدفهایتان از راه اسلام وارد شوید. هرچند این روش به زیان ماست ولی راه و روش این است.
حال که اوایل سال شصت(۱۳۶۰) است چند ماهی است که متوجه شده ام پیشنهاد من به آنها از همان ابتدا از سوی حزب توده اجرا میشده و هم اکنون نیز ادامه دارد. بعدها هم که اکثریت فدائیان خلق پس از شکستهای پی در پی در کردستان، به تجربه دیدند که روش صحیح نفوذ در مردم، شبیه آنها شدن و سپس القاء ایدئولوژی کمونیزم است و این روش است که حزب توده از ابتداء دنبال کرده و به نتایج خوبی هم رسیده، این روش را پذیرفته و از بقیه انشعاب کردند.
در هر صورت این حزب توده و چریکهای فدائی خلق (اکثریت) هستند که خطرناکند و در صورتی که ما به خود نیاییم و به روش فعلی ادامه دهیم، امکان دارد آنها به اهداف خود برسند و بر اسلام ضربه ای سهمگین وارد سازند.
حزب توده از آنجا که نمیتواند بگوید من مسلمانم میگوید پیرو خط امامم. امام را تنها از بعد ضد امپریالیستی اش میشناسند. در صورتی که خط امام چیزی جز اسلام نیست. حتا اگر روش امام را در نظر بگیریم ابتداء باید تقوی گزینیم، سپس اخلاق اسلامی داشته باشیم؛ که نه حزب توده دارد و نه آنانکه هر گونه افترایی را به برادران مسلمان خود وارد میسازند و آنان را پیرو امام نمیدانند.
قرآن میگوید اعراب گفتند ایمان آوردیم، بگو ایمان نیاورده اید؛ بگویید اسلام آورده ایم. و هنوز ایمان در دلهای شما وارد نشده... مؤمنان آنانی هستند که به خدا و رسولش ایمان آوردند و سپس(در تصمیم خویش) شک نکردند و با مالها و جانهای خود در راه خدا جهاد و مبارزه کردند. آنان راستگویانند. بگو آیا شما دین خود را به خدا یاد میدهید؟ در صورتی که خداوند آنچه را که در زمین و آسمانهاست میداند (سوره حجرات: 12- تا 15)
این آیات در مورد جزب توده چه خوب مصداق یافته است. آیا این حزب در این برهه از زمان جای اعراب دوران جاهلیت را نگرفته است؟
آری حزب توده خود را پیرو خط امام میداند. بنابراین همانند کعب الاحبار یهودی قرآن را تفسیر میکند و نهج البلاغه را. تفسیری اسرائیلی! یا توده ای! و این ضربه ای را به اسلام و مسلمین وارد میسازد که چریکهای فدائی اقلیت و پیشگام و راه کارگر و... با سلاحهایشان هیچگاه چنین ضربه ای را نخواهند زد. زیرا این ضربه با روشی درست به آرامی و از پشت است!! چیزی را نمیبینیم و احساس درد نیز نمیکنیم.
آری حزب توده این مارخورده افعی شده، پیرکفتاری است که جوانهای خیلی انقلابی و دو آتشه مسلمان، نمیتوانند به کنه وجود او پی ببرند. در برابر کعب الاحبار، ابوذرمانندی را باید تا فریاد براورد که: تو بهتر از من قرآن را میشناسی و علی را!!؟ ای یهودی!؟ ای توده ای!؟
حزب توده با ملیّت مخالفت میکند. در مردم تخم ضدیّت با ملی بودن، ملّت و ملّیّت میپراکند. چرا که اولاً خود خائنند و بی ملّیّت. در ثانی برای نفوذ شوروی ارباب باوفا، باید که ملتی در کار نباشد تا راحت بتوان وارد شد!
اینان برای پیشبرد اهدافشان روش امام را دلیل میآوردند: "ایشان هم ضد ملّی هستند. نگاه کنید فلان جا چه گفت؟... فلان موقع چه گفت؟" در صورتی که امام در بسیاری از سخنرانیهای خود از ملت، ملیت، وطن و ایران یاد میکنند و تنها با ملّیگرایی یا ناسیونالیزم که تفکری انحرافی و ضد اسلامی است و با ملیگراها مخالفند. (خدا داند؛ شاید آن مرحوم هم در آن زمان از القائات حزب توده در امان نبوده است.)
حزب توده به رهبری کیانوری به دو طریق جو سیاسی کشور را شکل میدهد:
از یک سو با برگزاری مصاحبه ها و مجالس پرسش و پاسخ و انعکاس آنها در روزنامه مردم و نوشتن مقاله های حساب شده، در افکار مردمی که دستکم روزنامه ها را ورانداز میکنند نفوذ میکند؛ بویژه جمله ها را به گونه ای انتخاب میکند که به جایی برخورد نکند و همه ظاهراً ضد آمریکایی هستند.
از سوی دیگر از طریق افراد دست پرورده و مزدوران و نیز هواداران خود، که معمولاً در سخنرانیها و مجالس و غیره حضور دارند، با نقل القائات مورد نظر از طریق شایعه و نیز از راه دستنویسی روی مقوا و کاغذ و نصب آن بر درودیوار بخشهای شلوغ شهر، که شکلی کاملا مردمی دارد، به آن عدّه از مردم که وقت روزنامه خواندن را ندارند افکار خویش را القاء میکنند.
این روشها بهترین روشهای نفوذ در اذهان توده مردم است که بدین وسیله میتوانند تا اندازه ای جو اجتماعی و سیاسی جامعه را در کنترل خویش داشته باشند ولی:
  • هرگاه این روشها از سوی معتمدین مردم هوشیارانه تشخیص داده شده و سپس نفی گردد مردم از جو سیاسی موجود پیروی نخواهند کرد.
  • هرگاه معتمدین مردم خود جذب جو مصنوعی شوند توده مردم تصور میکنند این جو توسط معتمدین ایجادشده و تبعیت میکنند؛ آن گونه که اکنون شاهد آنیم.
  • و هرگاه جو ایجاد شده را عده ای از معتمدین تأیید و بخشی دیگر نفی کنند وحدت فکری و عملی جامعه متزلزل شده و تفرقه ایجاد میشود؛ چنانکه در حال رسیدن به چنین مرحله ای هستیم؛ و در این صورت باز به نفع گروه سازنده جو است.
اکنون از میان واژه ها و القائات، و به عبارتی دیگر، کاتالیزورهای تشنج در جو سیاسی با ابتکار حزب توده همچون خط امام، لیبرال و ملّیگرایی، به خط امام اشاره و لیبرال را بررسی میکنیم:
گفتیم که حزب توده از "خط امام" دم میزند چون میخواهد بگوید که امام ضد آمریکاست. البته راست هم میگوید ولی راستی که ابتر است؛ زیرا که امام ضد شوروی هم هست.
نمونه های دفاع از خط امام:
مردم- شماره 237 مورخ 28/2/59- ما میتوانیم با شریعتی ها و همه مبارزان هواداران راه امام خمینی برای انجام یک تحول به سود توده های زحمتکش در کنار هم و به اتفاق هم برزمیم.
مردم- شماره 319 مورخ 6/6/59 – قطب زاده علیه خط امام قیام کرده.
مردم- شماره 365 درود و افتخار بر دانشجویان پیرو خط امام.


سیر تحول واژه لیبرال در دو روزنامه مردم (سازنده جو سیاسی) و جمهوری اسلامی (معتمد مردم):
الف- روزنامه مردم:
به کارگیری اولین واژه های لیبرال در این روزنامه را، در میان جمله های مقاله هایی مییابیم که دربردارنده مصاحبه ای از کیانوری است:
مردم- شماره 238 مورخ 29/2/59: تحلیل گرایش بورژوازی لیبرال(عنوان)
مردم- شماره 260 مورخ 27/3/59: نقدی بر فیلم دادگاه ویژه با این تیتر: خدمت به امپریالیزم، زیر لوای لیبرالیسم.
این واژه در میان جمله ها خرده خرده مشخص تر شده و کم کم به صورت "سوب تیتر" و "تیتر" درامده و در نهایت در اوج بحثهای روز، بزرگترین تیترها را شکل میدهد:
شماره 331: توطئه آمریکا به کمک لیبرالها علیه انقلاب، در همان آغاز انقلاب فاش میشود.
شماره 370(23/8/59): لیبرالیسم را بشناسیم و در دامش نیفتیم.
شماره 372: تعرض لیبرالها نشانه ضعف آنهاست(تیتر)- پرسش و پاسخ کیانوری(1)
شماره 373: درباره علل گسترش و تشدید حملات اخیر لیبرالها- پریش و پاسخ کیانوری(2)
شماره 380: در دفاع از آزادی به دام لیبرالیسم نیفتیم.
شماره 381 مورخ 8/9/59- حجت الاسلام خامنه ای: یک عده میخواهند از شعار آزادی به عنوان حربه ای یا بهانه ای برای ضدیت با جمهوری اسلامی استفاده کنند.
شماره 393: شخصیتهای خلقی و ضد امپریالیست نباید با لیبرالها در یک صف قرارگیرند(مصاحبه کیانوری- 3)
شماره 399: تلاش لیبرالها را برای ادامه تحمیل راه سرمایه داری به خلق انقلابی ما با قاطعیت تمام باید عقیم گذاشت(پرسش و پاسخ کیانوری- 4). گرایش سازشکارانه لیبرالیسم با امپریالیسم قانونمندانه است(مقاله).
شماره 403(3/10/59) آزادی چیست و حدود آن کدام است؟ (مقاله ای در باب لیبرالیسم)


ب- روزنامه جمهوری اسلامی:
توضیح: تا آنجا که امکانات اجازه میداد اولین واژه های لیبرال استعمال شده در این روزنامه آمده است. تاریخ آغاز به کارگیری این واژه در روزنامه مردم مقدم بر روزنامه جمهوری اسلامی است که معنای آن اثرپذیری حزب جمهوری اسلامی از القائات حزب توده است.
شماره 304 مورخ 29/3/59- مسأله روحانیت در این موقعیت از دیدگاه دیگر نیز قابل بررسی است؛ و آن اینکه از موضع عدم دفاع از آیت، (منظور حسن آیت از تندروان حزب جمهوری اسلامی و عضو هسته مرکزی این حزب) به موضع دفاع از غربزدگان و لیبرالها کشانده شود. (از متن سرمقاله پس از درج سخنان آیت در روزنامه انقلاب اسلامی از یک نوار لو رفته)
شماره 358: حجت الاسلام ناطق نوری: اکثر گروههای چپ و چپنما و منافقین و همچنین لیبرالهای راستگرا و سازشکار هستند که با جمهوری اسلامی مخالفند.
شماره 369: حجت الاسلام رفسنجانی پس از سخنان بنی صدر در مراسم هفده شهریور: همانقدر که ایشان از حکومت مکتبی ما احساس وحشت میکنند ما هم به همان اندازه از حکومت لیبرالها وحشت داریم.
شمازه 418: محسن رضایی: روشهای لیبرالیستی ما را همیشه از روشهای انقلابی بازمیدارد.
شماره 428: دکتر بهشتی: لیبرالیسم انسان را از حکومت قوانین الهی آزاد میداند. لیبرالها کسانی هستند که بر روی آزادی به صورت مطلق تکیه میکنند.
شماره 431: القاء ایدئولوژی آمریکایی (بحث در باره لیبرالیسم- اولین قسمت از سلسله مقالات).
شماره 438: لیبرالیسم چه میگوید؟(عنوان سخنرانی دکتر بهشتی در کانون ابوذر).
شماره 444: لیبرالیسم- نژادپرستی و استعمار جدید (بحث در باره لیبرالیسم دومین قسمت).
شماره 448: 22/9/59- جلال الدین فارسی: خدای را شکر که نخست وزیرمان هرگز به لیبرالها رشوه نخواهد داد.
جزب توده پشتیبان روحانیت:
روزنامه جمهوری اسلامی در شماره 421 مورخ 24/8/59 نوشته ای دارد با این عنوان: جریانی سعی میکند روحانیت را بکوبد. که نقل قولی است از حجت الاسلام خامنه ای در نماز جمعه. روزنامه مردم در شماره 372 مورخ 25/8/59 مقاله ای با عنوان تضعیف روحانیت... مینویسد که مقاله ای است در دفاع از روحانیت و ضدیت با (به قول خودشان) لیبرالها. پس از آن روزنامه میزان با درج مقاله ای مینویسد: "خدا حزب توده را پشتیبان روحانیت کرده است." که مربوط به همین جانبداری است. در نتیجه روزنامه جمهوری اسلامی در شماره ۴۴۱ خود مورخ ۵۹/۹/۲۰ از روزنامه میزان و مقاله اش یاد میکند و مطالبی انتقادآمیز مینویسد.
*****
همان گونه که در آغاز گفتار آمد تنها روش است که در پیشبرد هدف اثر دارد. بدون روش درست بویژه در این قرن پیشرفتی امکانپذیر نیست. چرا که زمان، زمان روشهاست. روشهای علمی از یکدیگر پیشی میگیرند نه دانشها. همین گونه است روشهای فنی، تربیتی، پژوهشی، آموزشی و ...
دکتر شریعتی در روش شناخت اسلام مینویسد:
... چرا اروپا هزار سال متوقف بود و چه شد که ناگهان تغییرجهت داد و در مدت دو سه قرن حقایقی را کشف کرد که در طول هزار سال به آن نرسیده بود؟... عامل رکود اندیشه و تمدن و فرهنگ اروپا در هزار سال قرون وسطی، متد ارسطویی قیاس بود و هنگامی که این نوع نگریستن به اشیاء و مسائل عوض شد، علم و دنیا و جامعه عوض شد. در پی آن زندگی انسانی نیز تغییر یافت. در اینجا سخن از فرهنگ حرکت علمی است و این است که تغییر متد را عامل اصلی این جنبش تلقی میکنیم. (روش شناخت اسلام- ص: 2)
وظیفه ما:
حزب توده که دستاموز مکتب شرق است، چه خوب از عهده انتخاب روش درست برای رسیدن به هدفهای خویش برامده است. اکنون وظیفه ما چیست؟ برای مغلوب نشدن در برابر آنها و پیروی نکردن از خطوط القایی آنان و جذب نشدن در میدان القائی آنان باید با انتخاب روشهای درست در بازسازی جامعه اسلامی خویش بکوشیم.
مگر نه این است که الاسلام یعلو ولا یعلی علیه؟ پس چرا به جای پیروی از قرآن و انوار روحبخش آن، تا هرگونه ابهامی را بزداید وتاریکیها را روشن کند و سره را از ناسره تمیز دهد به حاشیه میرویم؟
بیاییم دشمنان اصلی اسلام و قرآن را بازشناسیم. ازتفرقه و نفاق بپرهیزیم. دست در دست هم نهیم و در صراطی مستقیم که زیتون چرغ راهش نه شرقی است و نه غربی، (زیتونه لاشرقیه ولاغربیه) به سوی جمهوری اسلامی که از آغاز هدف انقلاب ما بود گام برداریم.
فروردین 1360 – احمد شماع زاده