Sunday, July 30, 2017

A brief history of Muslims and Iranian in Tanzania

Kilwa Kisiwani Ruins

(A brief history of Muslims and Iranian in Tanzania)
تاریخچه حضور هزار ساله اسلام و ایران در تانزانیا

Stunning ruins of what was once the center of one of the greatest empires in East Africa.

Situated off the coast of Tanzania, the island of Kilwa Kisiwani (“isle of the fish”) was once the center of one of the greatest empires in East Africa.
From the 9th century all the way up until the 19th century, Kilwa Kisiwani was a wealthy and powerful port, reaching its peak around the late-Middle Ages. At its height, the empire stretched from Kenya to Mozambique, and Kilwa Kisiwani’s prosperity was crucial to the development of Swahili civilization.
During this time great structures were built that are now stunning ruins, all that’s left of the late empire. One of the most impressive of the ruins is the Great Mosque, the oldest standing mosque on the East African coast, which has 16 domes supported by many arches and pillars. Another amazing site is the Palace of Husuni Kubwa, which overlooks the island from on high and was once the largest building in sub-Saharan Africa.
According to legend, the empire was established on the island by a Persian prince who bought Kilwa Kisiwani from an indigenous king for enough cloth to circle the island. The prince then destroyed a bridge that connected the island to mainland Tanzania.
Kilwa Kisiwani grew rich and powerful because it was well placed on trading routes between Africa, China, India, and Arabia. Gold, porcelain, quartz, ivory, and other valuable treasures all passed through the island. Among the island’s own exports were spices, tortoise shell, and slaves. The start of its decline came in the 16th century, when the Portuguese completed their own fort on the island, and came to dominate trade in the region.
Source:
Atlas Obscura



حقایقی شگفت پیرامون «مریم» و «مسیح» در قرآن

حقایقی شگفت پیرامون «مریم» و «مسیح» در قرآن

احمد شمّاع زاده

خداوند کریم، چهره مریم و مسیح را بدین گونه در سوره مریم به تصویر میکشد. تصویری که هم زیبا و هم بدیع است؛ و آن‌گونه نیست که تاکنون مسیحیان از مریم و مسیح در تصور دارند.

ترجمه آیات 16 تا35 سوره مریم:
درباره مریم، یاد آر هنگامی را که از خانواده خود کناره گرفت و به سوی مکانی شرقی روانه شد.(16) پرده‌ای را برگرفت تا کسی او را نبیند. در این هنگام روح خود را به سوی او فرستادیم که به صورت بشری درآمده بود.(17) مریم به او گفت اگر شخص باتقوایی باشی من از تو به خداوند پناه میبرم.(18) روح گفت من فرستاده پروردگار تو هستم تا پسر پاکی را به تو ببخشایم.(19) مریم گفت چگونه پسری داشته باشم در حالی که دست بنی بشری به من نرسیده، و انسان سرکشی هم نیوده و نیستم؟!(20) روح گفت اینچنین است. پروردگارت گفته است این کار برای من کار ساده‌ای است تا او نشانه ای برای مردم و رحمتی از سوی ما باشد؛ و آن‌گونه شد که خواست خداوند بود.(21) پس او را حامله شد و او را در جایی دوردست برد. (22) پس از آن، شدّت درد زایمان او را به سوی تنه درختی کشاند. مریم گفت ایکاش پیش از این مرده بودم و به فراموشی سپرده شده بودم؛ (و چنین روزی را نمیدیدم)(23) از پایینش ندایی برامد که می‌گفت غمگین مباش پروردگارت جویی از پایین تو جاری ساخته(24) تنه درخت خرما را به سوی خود بکش تا رطبی که به تازگی چیده شده بر تو فروریزد.(25)* پس بخور و بیاشام و نورچشمی است برای تو(که این رنج را متحمل شده ای)؛ ولی اگر کسی را دیدی، پس میگویی من نذر دارم برای خداوند رحمن که امروز روزه باشم و به هیچوجه با کسی سخن نگویم.(26) پس به سوی قومش روانه شد؛ در حالیکه او را در آغوش گرفته بود. قومش به او گفتند ای مریم تو هتّاک شده‌ای و پرده دری کرده ای!!(27) ای که از قوم هارونی!** نه پدرت شخص بدکاری بود، و نه مادرت آدم سرکشی بود!!(28) پس مریم به فرزند اشاره کرد(که یعنی از او بپرسید!) آنان گفتند چگونه با طفل شیرخواره ای همسخن شویم؟(29) عیسی سخن آغاز کرد و گفت من بنده خدایم. به من کتاب عطاکرده است؛ و مرا پیامبری قرار داده است.(30) و مرا پربرکت قرارداده است هرجا که باشم و سفارش کرده است به نماز و زکات مادامی که زنده ام.(31) و نیز نیکی به مادرم و هرگز مرا زورگویی سنگدل قرارنخواهد داد.(32) و سلام بر من است، روزی که زاده شدم، و روزی که بمیرم، و روزی که زنده برانگیخته شوم.(33) آن است عیسی فرزند مریم گفته حقی که در آن شک میافکنند.(34) از خداوند بعید است که فرزندی اختیار کند. پاک و منزّه است از این‌گونه سخنان! هرگاه که اراده کاری کند، میگوید باش! پس میشود.(35)(همان گونه که خداوند اراده کرد و با اراده او مریم از روح الهی باردار شد.)

نکته‌های بدیع در این آیات :
*توصیف محل، و وصف زاده شدن عیسی مسیح در قرآن و در نزد مسیحان، بسیار متفاوت است. در نزد مسیحیان آن‌گونه که شهرت یافته و در جشنهای تولد حضرت مسیح در اروپا و دیگر کشورهای مسیحی مشهود و مشهور است، حضرت مسیح در یک استبل (به عربی اصطبل و به انگلیسی استیبل) زاده شده است. از آن روی که در آن زمان پیروان مسیح وجود نداشته اند، و حضرت مریم از نوادگان هاورن برادر حضرت موسی بوده و همه یهودی بوده اند، چنین به نظر میرسد که تاریخچه تولد مسیح در استبل را یهودیان نوشته‌اند و این توصیف، روایتی یهودی از این رخداد مهم تاریخی است، و مسیحیان اولیه همین روایت یهودی را گرفته و آن را باور کرده و در طول تاریخ مسیحیت نهادینه شده و اکنون مسیحیان بر آن اتفاق نظر دارند.
دلیلش هم روشن است. زیرا در صورتی که علمای یهود دین تازه‌ را میپذیرفتند، از آن پس دکان دینداری شان بسته میشد. در نتیجه برای خوارشمردن پیامبر نوین، چگونگی زاده شدن حضرت عیسی مسیح را به خواست خود تغییرداده و چنین روایتی را ارائه داده اند. این در حالی است که قرآن کریم که در بسیاری زمینه‌ها به بازنگری و اصلاح باورهای پیشینیان پرداخته، (ازجمله در موارد تاریخی، باستانی، علمی) در این زمینه نیز، جدای از اصلاح باور فرزند خدا بودن حضرت عیسی بن مریم، گونه اصلی زاده شدن او را نیز شرح داده و به همه جهانیان اعلام کرده است که روایت جاافتاده در نزد مسیحیان، روایتی یهودی است که باید آن را به فراموشی سپرد؛ بلکه اصل موضوع آن‌گونه است که من میگویم؛ که هم زیباست و هم بسیاری نکته‌ها را در بر ایندارد، از جمله:

یک- معجزه بردادن نخلی خشکیده
آن‌گونه که در تاریخ ثبت شده، تولد حضرت مسیح در زمستان، و در روز 25 دسامبر بوده است. پس با تفسیری که قرآن از نحوه زاده شدن عیسی ارائه میدهد، یک معجزه بر معجزات حضرت عیسی افزوده می‌شود که به این موضوع تاکنون کسی نپرداخته است و آن اینکه نخلی که حضرت مریم به آن پناه میبرد، نخلی خشکیده و کوتاه بوده که به یکباره برداده و حضرت مریم توانسته است آن را به سوی خود بکشاند؛ به دو دلیل؛ یکی اینکه نخل خرما در تابستان خرما میدهد؛ و دیگر اینکه چون نخل خرما به آب فراوان نیاز دارد، در جاهای پرآب کاشته میشود. ولی چون آبی در آن اطراف وجود نداشته، درختی خشکیده بوده و خداوند چشمه‌ای از زیر پای حضرت مریم جاری، و نخل را بارور میسازد!! بدین ترتیب، روایت قرآنی تولد مسیح، معجزه در معجزه است. معجزه بارورشدن نخلی خشکیده با رطبی جنیّ (به تازگی از نخل چیده شده) برای مادر و فرزندی که خود معجزه اند!!

دو- معجزه سخن گفتن عیسی در نوزادی
مسیحیان نیز به سخن گفتن حضرت عیسی در نوزادی باور دارند ولی سخنانی که از او نقل میکنند آن‌گونه نیست که قرآن کریم نقل کرده است. این موضوع نیز کار یهودیان است که نمیخواسته اند او را به عنوان پیامبری تازه بپذیرند؛ زیرا درآن صورت متولیان معابد یا کنیسه ها، دکان دین خود را که از آباء و اجدادشان به ارث برده بودند، از دست میدادند. همچنانکه پس از ظهور حضرت رسول اکرم(ص) آباء کلیسا با او چنین کردند و سخن حضرت عیسی را که گفته بود پس از من پیامبری خواهد آمد که نامش احمد است(… مبشراً برسول یأتی من بعدی اسمه احمد- صف: 6)، را از انجیلها حذف کردند و اگر انجیلی یافت شد که این نقل قول را آورده بود(مانند انجیل بارناباس)، آن انجیل را مخفی ساختند. زیرا در آن صورت دکان دینداری شان بسته میشد.
و برای جماعتی که خود را متولّی چیزی و بویژه دینی بدانند چه چیز از این بدتر قابل تصور است؟! همچنانکه اگر در میان مسلمانان اختلاف شیعه و سنی برداشته شود، دکان بسیاری کسان از جمله واعظان و مداحان (متولیان شیعه افراطی و سنتی و نه شیعه علوی) بسته خواهند شد.

**نگارنده عبارت یا اخت هارون را «ای که از قوم هارونی» ترجمه کرد، از آن روی که با قرینه هایی که در قرآن یافت میشود، دیرزمانی است متوجه شده‌ام این روش قرآن است که اگر پیامبر یا رسولی را بخواهد به قوم خودش نسبت دهد، او را برادر آن قوم میخواند. چنانکه در آیات 73 سوره اعراف و 61 سوره هود، در توصیف رایطه و جایگاه حضرت صالح در میان قومش میفرماید والی ثمود اخاهم صالح (و به سوی قوم ثمود برادرشان، صالح را برانگیختیم.) نمونه‌ها بسیارند از جمله در آیات سوره اعراف: 65 و85 و سوره هود: 50 و84 نیز پیرامون برانگیخته شدن حضرات شعیب و هود در میان قومشان چنین آمده است.
این نکته قرآنی را باید مترجمان قرآن کریم در نظر آورند؛ زیرا کسانی که از فرهنگ گفتاری قرآن بهره کمی دارند، به همان‌گونه ترجمه میکنند که قرآن بیان کرده؛ یعنی «ای خواهر هارون» و کسان دیگری که اصولاً نه قرآنشناس اند و نه قرآنپژوه، تصور میکنند که قرآن سخن بیجایی را بیان کرده است.
مدتی پیش عنوان ویدئویی در یوتیوب نظرم را به خود جلب کرد؛ زیرا عنوانش بدین مضمون بود که قرآن، حضرت مریم را خواهر هارون میداند. هنگامی که بازش کردم و کمی از آن را دیدم، متوجه شدم یک ایرانی که یا مسیحی بوده و یا به مسیحیت گرویده (احتمالاً کشیش مدبّر) با این عبارت قرآنی، کل قرآن را به زیر پرسش برده که آی مردم بدانید که یک غلط فاحش از قرآن گرفته‌ایم که نشانگر آن است که قرآن از تاریخ انبیاء آگاهی لازم را ندارد؛ زیرا هارون برادر حضرت موسی است که بیش از هزار سال با زمانه مریم فاصله داشته و نمیتواند خواهر او باشد!!

همچنین باید به مترجمان قرآن یاداور شد که عبارت فی الکتاب … را که در آیاتی پیرامون برخی شخصیتهای مهم تاریخی و پیامبران آمده، در کتاب… ترجمه نکنند که در مورد حضرت مریم، در آغاز ترجمه بالا آمد و نگارنده آن را درباره … ترجمه کرد. این‌ها برواژگان و شیوه گفتاری و نوشتاری ویژه قرآن است که باید قرآنپژوهان به آنها بها بدهند و سرسری از کنارشان نگذرند تا قرآن کریم با ترجمه ما، مایه تمسخر معاندان قرار نگیرد.
برای آگاهی بیشتر در این زمینه، میتوانید دانشنامه مفاهیم ویژه قرآن کریم را با نشانی لینک زیر ببینید
https://www.academia.edu/10031889

چهارم مردادماه نودوشش - احمد شمّاع زاده