Monday, October 22, 2012

ساکنان درخشان اعماق دریاها



ساکنان درخشان و نورانی تاریکترین بخشهای عمیق دریا



عکسهای زیر آبی جدید زیستگاه جانداران اعماق دریا در هاوایی را به شیوه ای به نمایش گذاشته است که تا به حال دیده نشده است. این تصاویر زیبا در تاریکی شب و با استفاده از نور فلش ویژه ای ثبت شده است تا بتواند شگفتی های جهان رنگارنگ زیر آب را به خوبی نمایان سازد.
در میان این تصاویر پرتو ایکس مانند، تصاویری از هشت پاهای کمیاب، عروسهای دریایی و میگوها وجود دارند. این جانداران که هر یک طولی برابر چند سانتیمتر دارند را تنها می توان در سواحل "کایلوا-کُنا" یافت.
"جاشوا لمباس" عکاس 25 ساله این تصاویر می گوید برای ثبت آنها بیش از 400 بار در آبهای تاریک غواصی کرده است. وی برای زیباتر شدن این عکسها تا تاریک شدن هوا صبر می کرد و سپس چهار کیلومتر مسافت را با قایق به میان آب دریا می رفت و در نهایت موتور قایق را خاموش کرده و در آب به غواصی می پرداخت.
خاموش بودن و تاریک بودن محیط باعث می شد وی بتواند به راحتی پلانکتونها را مشاهده کرده و عکس آنها را به ثبت برساند. وی از نور فلش ویژه و ضد آبی برای نوردهی بسیار کوتاه به جانداران استفاده می کرده است تا در تصویر آسیبی به رنگ طبیعی آنها وارد نیاید.
به گفته "لمباس" تمامی نورهای دیده شده در تصاویر ناشی از بازتاب طبیعی نور توسط رنگدانه های موجود در بدن این جانداران است:
"لمباس" تمامی چراغهای قایق را خاموش می کرد تا نور ضعیف پلانکتونها و دیگر آبزیان در تاریکی دیده شوند
تمامی عکسها در تاریکی مطلق به ثبت رسیده اند.
به گفته عکاس، دوربینهای مدرن در ثبت نورهای کم ضعیف هستند از این رو وی از نور فلش ضد آب استفاده کرده است
تمامی رنگهای موجود رنگهای طبیعی بازتاب داده شده از رنگدانه های بدن ماهی ها هستند.
"لمباس" غواصی در تاریکی را به پرواز در فضا تشبیه می کند.



























































































Sunday, October 21, 2012

چنین خوب چرایی؟؟؟



 
 
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی؟؟؟
 
[تصویر:  morningblossomPU.jpg]
 
اي که از کلک هنر نقش دل‌انگيز خدايي
حيف باشد مه من کاين همه از مهر جدايي
گفته بودم جگرم خون نکني باز کجائي
«من ندانستم از اول که تو بي‌مهر و وفايي
عهد نابستن از آن به که ببندي و نپائي»
 
[تصویر:  celebrationoflearningPU.jpg]
 
مدعي طعنه زند در غم عشق تو زيادم
وين نداند که من از بهر غم عشق تو زادم
نغمه‌ي  بلبل شيراز  نرفتست  ز  يادم
«دوستان عيب کنندم که چرا دل به تو دادم
بايد اول به تو گفتن که چنين خوب چرايي»
 
[تصویر:  theworldbeyondPU.jpg]
 
تير را قوت پرهيز نباشد ز نشانه
مرغ مسکين چه کند گر نرود در پي دانه
پاي عاشق نتوان بست به افسون و فسانه
«اي که گفتي مرو اندر پي خوبان زمانه
ما کجائيم در اين بحر تفکر تو کجائي؟»
 
[تصویر:  nightsengulfingmagicPU.jpg]
 
گرد گلزار رخ توست غبار خط ریحان
چون نگارین خط تذهیب به دیباچه ی قرآن
ای لبت آیه ی رحمت،دهنت نقطه ی ایمان
«هان نه خال است وزنخدان وسروزلف پریشان
که دل اهل نظربرد که سری ست خدایی »
 
[تصویر:  growthPU.jpg]
تا فکندم به سر کوي وفا رخت اقامت
عمر بي دوست ندامت شد و با دوست غرامت
سر و جان و زر و جاهم همه گو: رو به سلامت
«عشق و درويشي و انگشت‌نمايي و ملامت
همه سهل است تحمل نکنم بار جدايي»
 
[تصویر:  beingandnothingPU.jpg]
 
درد بيمار نپرسند به شهر تو طبيبان
کس در اين شهر ندارد سر تيمار غريبان
نتوان گفت غم از بيم رقيبان به حبيبان
«حلقه بر در نتوانم زدن از بيم رقيبان
اين توانم که بيايم سر کويت به گدايي»
 
[تصویر:  morningstarPU.jpg]
 
هر شب هجر بر آنم که اگر وصل بجويم
همه چون ني به فغان آيم و چون چنگ بجويم
ليک مدهوش شوم چون سر زلف تو بجويم
«گفته بودم چو بيايي غم دل با تو بگويم
چه بگويم که غم از دل برود چون تو بيايي»
 
[تصویر:  thecomingspringPU.jpg]
 
نرگس مست تو مستوري مردم نگزيند
دست گلچين نرسد تا گلي از شاخ تو چيند
جلوه کن، جلوه که خوزشيد به خلوت ننشيند
«پرده بردار که بيگانه خود آن روي نبيند
تو بزرگي و در آيينه کوچک ننمايي»
 
[تصویر:  theprophetabrahamPU.jpg]
 
نازم آن سر که چو گيسوي تو در پاي تو ريزد
نازم آن جاي که از کوي وفاي تو نخيزد
شهريار آن نه که با لشگر عشق تو ستيزد
«سعدي آن نيست که هرگز ز کمند تو گريزد
چو بدانست که در بند تو خوشتر ز جدايي»
 
 

ادعای مرد فاسق !



Inline images 1
ادعای مرد فاسق !
.
مسافري در شهر بلخ جماعتي را ديد كه مردي زنده را در تابوت انداخته و به سوي گورستان مي‌برند و آن بيچاره مرتب داد و فرياد مي‌زند و خدا و پيغمبر را به شهادت مي‌گيرد كه والله، بالله من زنده‌ام! چطور مي‌خواهيد مرا به خاك بسپاريد؟
اما چند تن كه پشت سر تابوت هستند، بي توجه به حال و احوال او رو به مردم كرده ومي‌گويند : پدرسوخته ي ملعون دروغ مي‌‌گويد. مُرده.
مسافر حيرت زده حكايت را پرسيد. گفتند: اين مرد فاسق و تاجري ثروتمند و بدون وارث است. چند مدت پيش كه به سفر رفته بود، چهار شاهد عادل  در محضرقاضي بلخ شهادت دادند كه ُمرده و قاضي نيز به مرگ او گواهي داد. پس يكي از مقدسين شهر زنش را گرفت و يكي ديگر اموالش را تصاحب كرد. حالا بعد از مرگش ، برگشته و ادعاي حيات مي كند. حال آنكه ادعاي مردي فاسق در برابر گواهي چهارفردعادل خداشناس مسموع و مقبول نمي‌افتد. اين است كه به حكم قاضي به قبرستانش مي‌بريم، زيرا كه دفن ميّت واجب است و معطل نهادن جنازه شرعا جايزنيست.

Saturday, October 20, 2012