Friday, December 21, 2012

تو نمی فهمی، کوچولو

http://dambooli.files.wordpress.com/2012/08/daafd8b1db8cd987-db8c-daa9d988d8afdaa9.jpg?w=450 کوچولو، توی زندگی آدم بزرگ ها چیزهایی هست که توضیح دادنشون به کوچولوهایی مثل تو خیلی سخته و حتی اگه توضیحشون هم بدی تو نمی فهمی

تو نمی فهمی که وقتی ما قراره یه اجلاس تو تهرون داشته باشیم مجبوریم دویست تا بنز ضد گلوله بخریم که می شه دویست میلیارد تومن و سه هزار و پونصد تا اتاق برای مهمونامون کرایه کنیم و دیگه پولی نمی مونه که برای تو  اتاق اجاره کنیم پس تو فعلن توی چادر بخواب. تو اصلن می دونی دویست میلیارد چند تا صفر داره کوچولو؟

http://dambooli.files.wordpress.com/2012/08/da86d8a7d8afd8b1.jpg?w=450

تو نمی فهمی که سیاست خارجی خیلی برامون مهمه و وقت نداریم بیایم برای تو پیام بدیم. وقتی بشار اسد داره می ره پایین دیگه ما وقت نداریم به فکر تو کوچولو باشیم

http://dambooli.files.wordpress.com/2012/08/d8b1d988d8b2d986d8a7d985d987-d8acd988d8a7d986.jpg?w=450&h=320

تو نمی فهمی که چقدر ما آدم بزرگ ها زیارت رو دوست داریم و می خوایم به خدا نزدیک بشیم  و وقتی برای سر کردن با تو نداریم.

http://dambooli.files.wordpress.com/2012/08/d985d985d988d8aadb8c-d8afd8b1-d8add8ac.jpg?w=450&h=303

تو نمی فهمی که ما برای این که توی آمریکای جنوبی حیاط خلوت داشته باشیم نمی تونیم برای تو خونه بسازیم

http://dambooli.files.wordpress.com/2012/08/d8b3d8a7d8aed8aad985d8a7d986-d8b3d8a7d8b2db8c-d8a7db8cd8b1d8a7d986.jpg?w=450&h=382

آره آره می دونم بابا و مامانت مردن اما از اونا مهم تر برادران ما توی لبنان هستند که باید فعلن به اونا برسیم چون تو نمی فهمی این چیزا رو

http://dambooli.files.wordpress.com/2012/08/d8a8db8c-da86d8a7d8afd8b1.jpg?w=450

تو این چیزا رو نمی فهمی چون کوچولویی

http://dambooli.files.wordpress.com/2012/08/d981d8b1d8b2d986d8af-d8afd8b1-d8a2d8bad988d8b4-d9bed8afd8b1.jpg?w=450


شاید یه روزی برات بگم کوچولو اما تو الان نمی فهمی.

 

تا اطلاع ثانوی طنز نداریم
سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۱

در 24 ساعت گذشته پنجاه پس لرزه کشور را لرزاند، بخش مهمی از این پس لرزه ها در منطقه ورزقان و اهر و آذربایجان و بخشی از آن در سایر نقاط کشور بود. از دیروز نشانه مرکز جهانی زلزله نگاری که تا دو درصد احتمال زلزله را همزمان با وقوع آن نشان می داد و تا دیروز صبح این احتمال به کمتر از نیم درصد کاهش یافته بود، مجددا احتمال زلزله بسیار شدید به احتمال 0.6 درصد اعلام شده است. فعلا همه جهان به جز حکومت ایران با زلزله زدگان کشورمان همدردی کردند. من هم بیشتر به موضوع زلزله می پردازم. نه اینکه موضوعی برای طنزنوشتن نیست، از قضا رفتارهای آقایان سراسر مسخره و باب طنز نوشتن است، ولی فی الواقع طنزنوشتن در شرایطی که مردم کشورم در فاجعه دست و پا میزنند سخت است. خبرهای زیر را بخوانید.
احمدی نژاد بدون تسلیت برای زلزله یک روز قبل از موعد به سفر مکه رفت.
احسان حدادی زلزله را تسلیت گفت و علی دائی برای کمک به زلزله زدگان به اهر رفت.
خامنه ای گفت: اوضاع کنونی اروپا سرانجام آن را به زمین خواهد زد.
آمریکا اعلام کرد شهروندان آمریکایی می توانند بدون نگرانی از تحریم کمکهای غذایی و دارویی برای زلزله زدگان ایران بفرستند.
ایران اعلام کرد به کمک های خارجی نیاز نداریم.
تیم امداد و نجات کشور ترکیه که برای کمک به زلزله زدگان آمده بود بازگردانده شد.
صدا و سیما همزمان با مرگ صدها نفر در زلزله برنامه خنده بازار پخش کرد.
مربی تیم کشتی فرنگی اعلام کرد از شنبه شادی ما تمام شد، در غم زلزله زدگان سهیم هستیم.
صدا و سیما خبر حمله یک پسربچه تگزاسی را به مادرش با چکش بارها اعلام کرد.
صدا و سیما خبر کشته شدن صدها کودک در زلزله را اعلام نکرد.
دیروز دولت اعلام کرد عملیات امدادرسانی تمام شد.
امروز پنجاه پس لرزه آذربایجان و پنج منطقه مختلف دیگر از ایران را لرزاند و تلفات گرفت.
رحیمی گفت: تا دو ماه دیگر مناطق زلزله زده را بازسازی می کنیم.
نماینده ورزقان گفت: امدادرسانی به زلزله زدگان ضعیف است.
تصاویر جعلی کشته شدن کودکی به عنوان قربانی مخالفان بشار اسد توسط رسانه های دولتی پخش شد.
صدا و سیما تصاویر صدها کودک قربانی زلزله آذربایجان را پخش نکرد.
مشائی و بقایی معاونان رئیس جمهور شب را در هتل سلطنتی عربستان می گذرانند.
مردم تبریز و ورزقان شب را در خیابان گذراندند.
خامنه ای برای 150 کشته در میانمار جلوی دوربین اشک ریخت.
خامنه ای برای 300 کشته در اهر و ورزقان یک کلمه هم سخنرانی نکرد.
احمدی نژاد دیروز گفت: انتظار داریم در مکه کینه ورزی ها کاهش یابد.
پاپ یاد قربانیان زلزله ایران را گرامی داشت.
هلال احمر کمکهای مردمی دریافت شده را تا دیروز توزیع نکرد.
دولت سویس آمادگی خود را برای کمک به زلزله زدگان اعلام کرد.
رئیس جمهور برای زلزله اعلام عزای عمومی نکرد.
قاسم رضایی کشتی گیر ایرانی مدالش را به نشانه همدردی به مردم زلزله زده اهدا کرد.
خامنه ای بیست و چهار ساعت پس از زلزله در یک پیام چهل کلمه ای تسلیت گفت.
کاخ سفید دوازده ساعت پس از زلزله به مردم ایران تسلیت گفت و آمادگی برای کمک اعلام کرد.

 

 

مداح(جالبه بخونیدش)


مداح
(جالبه بخونیدش)

... صحبت از حج به میان آمد که او( یک خانم مسن) گفت: ما پیش از انقلاب به حج رفتیم. پرسیدم واجب؟  گفت نه عمره...  چقدر خوب بود... چقدر ارزان بود. با چهل هزار تومن یک خانواده چهارنفره به مدت یک ماه هم حج رفتیم و هم کشورهای همسایه مثل سوریه و لبنان را گشتیم. پرسیدم آن موقع چه جوری به حج میرفتند مثل حالا بود؟ گفت نه ما یک ماشین نو از کویت وارد کرده بودیم. پیش خود گفتیم حالا که ماشین نوه دستجمعی به حج بریم. پسرداییم فهمید و قرارشد با او بریم. از راه ترکیه. ولی او که در ساواک کارمیکرد رفت تحقیق کرد و گفت از راه ترکیه ناامنه. خیلی از ایرانیها را لخت کرده اندو داروندارشون رو برده اند.(مقایسه کنید ببینید اکنون ترکیه به کجا رسیده و ما به کجا رسیده ایم.) اگر با ماشین برید من نمیام. ولی اگر با هواپیما برید من هم هستم. گفتیم حالا بلیت از کجا گیر بیاریم و او گفت اونش با من. قبول کردیم و او رفت و برای تمام افراد دو خانواده بلیت تهیه کرد. چون تو ساواک کار میکرد تونست ها...(پس زمان شاه هم پارتی بازی بوده. فکر نکنید فقط تو رژیم جمهوری اسلامی پارتی بازی هست). و چون چند بار از طرف ساواک به حج رفته بود(بازم فکر نکنید فقط تو جمهوری اسلامی این جوری شده) و راه و چاه را بلد بود ما هم از این بابت خوشحال بودیم.
من که دیدم او چند بار بدون هیچ ابایی از ساواکی بودن پسردایی خودش صحبت میکنه تعجب کردم و گفتم حالا این آقای ساواکی کجا هست؟ چکار میکنه؟ خیلی راحت جواب داد: الان مداحه. تعجب من بیشترشد. پرسیدم مداح؟!! گفت بله. گفتم مگر در سفرهای حج زمان شاه ساواکی ها هم مداحی میکردند؟ گفت نه بعدا یادگرفت... پس از انقلاب. پرسیدم آخه چطور؟ مگر کسی او را نمیشناخت؟ گفت اوایل انقلاب همسایه ها که میشناختنش اذیتش میکردند و او چون کاری بلد نبود خانه نشین شد. پس از مدتی خانه خودشو عوض کرد و جای دیگری رفت که نمیشناختنش. با رفتن به مجالس عزاداری و این طرف و آن طرف(لابد سر قبر مرده ها)کم کم مداح شد. تو مجالسش هم هیچگاه زعمای قوم رو دعا نمیکنه.
در این موقع من به یاد یکی از هم دوره ای های دانشگاهم افتادم که سنش از همه بیشتر بود و تنها چیزی که به قیافه گنده ش نمیخورد دانشجو بودن و درس خواندن بود. آن هم در رشته ما(باز هم فکر نکنید فقط تو جمهوری اسلامی سهمیه هست آن موقع هم برای رشته های بودار سیاسی مثل جامعه شناسی - البته نه پول درار مثل حالا سهمیه ای از افرادی که خودشان در نظر داشتند از سازمان های مختلف قرارمیدادند). او هر سال اتومبیل پیکان سفیدش رو نو میکرد. وقتی نو میکرد یک جعبه شیرینی به کلاس میآورد تا همه بخورند. بعد فهمیدیم که او ساواکی است و مسؤول موتوری بخشی از ساواک. ولی بچه ها به او عادت کرده بودند و نمیتوانستند او را طرد کنند. او هم از این موضوع بدش نمیآمد.
وقتی انقلاب پیروز شد و دانشگاه باز شد دیگر کسی او را ندید. بعدها روزی یکی از دانشجویان هم دوره به من گفت فلانی را در خیابان گرگان(نزدیک محله شان. چون یک بار برای مجلس ترحیم پدرش به آنجا رفتیم) دیده است که داد میزده و مسافر جمع میکرده یعنی مسافرکش شده بود(چون مثل اون یکی کار دیگری بلد نبود). باز هم خدا پدرشو بیامرزه که نرفت مداح بشه. به قیافش خیلی میخورد که مداح بشه. چون هم شکم گنده بود و هم موهاش زیاد و کمی فر مثل خیلی از مداحان. که نمیدونم چرا بیشترشون در این زمونه این جورین.
به او گفتم ما هم چنین کسی را در دانشگاهمان داشتیم ولی او مداح نشد و مسافرکش شد. پس:
وقتی مداحی شغل شود برخی بیکاران از جمله ساواکیان هم مداح میشوند.
18/10/83
دستکم برخی از مداحان را بهتر بشناسید:
به تازگی در یوتیوب به یک فایل صوتی برخوردکردم که از آن میشد و میشود فهمید برخی مداحان مشهور تهران و نوچه ها و دوستان و دوستدارانشان دور هم جمع شده اند و یکی از آنها که واقعا هنرمند است و سن و سالی هم از او میگذرد(چون مسائل پیش از انقلاب را به یاد دارد) جوکهای بسیار رکیک و مستهجن و در عین حال بسیار خنده آور را که محور بیشترشان مداحان و تعزیه گردانها و منبریها و آخوندها هستند چنان هنرمندانه تعریف میکند که هرکس گوش داده انزجار خود را از این طیف ابراز داشته است.
من از اظهار نظر درمانده ام و تنها میتوانم بگویم اگر این فایل ساختگی نباشد(که بسیار بعید است) عفت کلام و پاکیزگی زبان نه تنها در هر دین و آیینی بلکه در هر مرام و مسلکی بسیار ارزشمند است و این نوع دریده گوییها که بوی ناسپاسی به خداوندی را میدهد که نعمت سخن گفتن را به آدمیان ارزانی داشته بویژه آنگاه که در جمع عمومی(و نه در یک محفل چندنفری) بیان شوند تنها و تنها از آدمهای بسیار کثیف برمیآید. و پرسش این است که چگونه این افراد بسیار کثیف میتوانند مدح آدمهای والایی همچون حسین بن علی را بر زبان جاری سازند؟ از این گذشته آیا همان نوچه ها و اطرافیانشان گمراه یا سردرگم نمیشوند؟
نوحه گر باشد مقلد در حدیث            جز طمع نبود مراد آن خبیث
   نوحه گر گوید حدیث سوزناک          لیک کو سوز دل و دامان چاک
       از محقق تا مقلد فرقهاست              کین چو داوود و آن دیگر صداست
منبع گفتار این سوزی بود              و آن مقلد کهنه آموزی بود
مثنوی دفتر دوم ب: 4/491
20/9/91 - احمد شماع زاده

Monday, December 17, 2012

آوای "اوستا" و ندای "قرآن"


آوای اوستا و ندای قرآن
کنار آرامگاه یک ایرانی والا
( هما گرامی – فره‌وشی )


شرح حالی از زنده نام، دکتر بهرام فره‌وشی

روزی که بر نوشته است
این شیشه را بر سنگ می‌زنند
آن‌گونه می‌زنند کاین خرده‌شیشه‌ها
الماس می‌شوند; آنگاه تو:
زنده خواهی مرد ، یا مرده خواهی زیست؟
(بهرام فره‌وشی)


بهرام فره‌وشی، به سال 1304 شمسی دیده به جهان گشود .پدرش از دانشمندان عصر خود بود و ملقّب به «مترجم همایون». وی از اولین پایه‌گذاران مدارس ایران بود و هر چند گاهی، تأسیس مدرسه‌ای به عهدهء او گذاشته می‌شد . به شهرستانی می‌رفت، مدرسه‌ای تأسیس می‌کرد و بعد از گذران کارهای فرهنگی آن برای تأسیس مدرسه‌ای دیگر به شهرستانی دیگر می‌رفت . بدین ترتیب دکتر فره‌وشی دوران کودکی و تحصیلات ابتدایی و متوسطهء خود را در شهرستان‌های مختلف به پایان رسانید .پس از آن در تهران دورهء لیسانس زبان فرانسه را در دانشسرای عالی سپری کرد . سپس برای دست یافتن به کلاس‌های استاد پورداوود در رشتهء ادبیات فارسی نام‌نویسی کرد. استاد خود در باره چگونگی نام‌نویسی در رشتهء ادبیات فارسی و ادامهء تحصیل خود در پیش گفتار کتاب «گاثاها» چنین می نگارد :

من با نوشته‌های پورداوود از کودکی آشنا بودم، زیرا در میان کتاب‌های پدرم دو مجلد یشت‌های پورداوود را خوانده بودم و داستان‌های پهلوانی‌های شکوه مند این کتاب و نیایش‌های آن در همان زمان بر دلم نشسته بود و همواره در دل داشتم که استاد بزرگوار را ببینم. روزگاری گذشت و من در رشتهء زبان‌های خارجی درجهء لیسانس گرفتم، پورداوود در آن زمان انجمن ایران‌شناسی را پدید آورده بود و شب‌ها در انجمن درس می‌داد. به آنجا رفتم و نام نوشتم. دیدن چهرهء استاد و درس‌های او شور دیرین را در من برانگیخت. سراغ درس او را در دانشگاه گرفتم، گفتند در دورهء ادبیات فارسی تدریس می‌کند.کمر همت بربستم ودرجستجوی درس او دوباره در رشتهء ادبیات فارسی نام نوشتم ولی به او دست نیافتم . بعدها استاد به من گفت که عمداً درس‌های او را در دورهء لیسانس حذف کرده بودند. او فقط در دورهء دکترای ادبیات فارسی چند ساعتی درس داشت و سخت رنجیده بود. برای رسیدن به درس‌های او دورهء ادبیات فارسی را به پایان بردم و سرانجام در دورهء دکترا به آن گنجینهء بزرگ ایرانی دست یافتم .

بدین ترتیب، استاد به اخذ دکترا نایل شد. زنده یاد پورداوود، اشتیاق و استعداد دکترفره‌وشی را تشخیص داده بود. همین اشتیاق به کسب علم و دانش و انتشار کتاب‌های ویژهء تمدن و فرهنگ ایران بود که وی را برانگیخت تا چاپخانهء آتشکده را دایر کند. پس با پشتکار و پایمردی چاپخانه را دایر نمود و چند جلد از آثار استاد پورداوود را به چاپ رساند که عبارت بود از: دو جلد یشت‌ها، دو جلد یسنا، ویسپرد، گاثاها، یادداشت‌های گاثاها و جلد یکم از فرهنگ ایران باستان .
به سال 1336 برای گذراندن دورهء ایران‌شناسی عازم پاریس شد و به اخذ درجهء دکترای تمدن و زبان‌ها و ادبیات ایرانی هم نایل گشت. پس از آن به سویس رفت و به مطالعه در لهجه‌های ایرانی در دانشگاه برن پرداخت. در این دوران پُر تکاپوی آموزش و تحصیل، از محضر استادانی بسیار برجسته که در دانش زبان‌ها و تمدن و دین‌های ایران باستان از سرآمدان و نامداران بودند برخوردار بود . حدود شش سال بعد، به سال 1341، با گنجینه‌ای سرشار از علم و دانشی بیشتر به ایران بازگشت و به تدریس در دانشگاه تهران مشغول شد . مدت بیست سال به آموزش زبان‌های اوستایی، پارسی باستان، پهلوی، اساطیر ایرانی، خط‌های باستانی، لهجه‌شناسی ایرانی و تمدن ایران کهن پرداخت . دکتر فره‌وشی عشق و علاقه به علم و دانش و تألیف کتاب را همسان با عشق و علاقه به خانواده و اطرافیان خود می‌دانست. او با مهری بی‌پیرایه با همه کسانی که در گردش بودند رفتار می کرد ونماد کامل «درخت هرچه پربارتر است سر به زیرتر است» بود. شعاع مهر او در ابعاد گوناگون روشنایی‌بخش زندگی اطرافیانش بود . بُعد دیگراستاد بعد سپاس گزاری و قدرشناسی بود. همان‌گونه که در مقدمهء کتابهایش نمایان است، استاد از هر فردی که کوچک ترین کار و کمکی به اوکرده باشد تشکر و سپاس داشت. او در مقدمه‌ همه کتاب هایش، بدون استثنا از همسرش برای مهربانی‌ها و مراقبت ها قدردانی کرده‌، حتی درمقدمهء کتاب /نامه‌های شگفت‌انگیز/ از کشیشان فرانسوی در دوران صفویه و افشاری ، از دخترش نارگل که روخوانی نمونه‌ها را به عهده داشته تا به پدر در بستر بیماری یاری کند، تشکر کرده‌است . خانم فره‌وشی می‌گوید: « هرگز ذره‌ای کینه و دشمنی در وجودش ندیدم، او دشمن نداشت، به همه عشق می‌ورزید، همه بدی‌ها را به نیکی پاسخ می‌گفت، به این طریق همه را به خود جذب می‌کرد .
از سمت‌ها و مقام‌های ایشان: مدیریت عامل مرکز ایرانی تحقیقات تاریخی، مدیریت برنامهء ایران‌زمین در تلویزیون ملی ایران، مدیریت بخش پژوهشی ایران زمین در تلویزیون ملی ایران و همچنین عضویت در کنگره‌های گوناگون ایران‌شناسی بوده است. استاد فره‌وشی عضو همیشگی و افتخاری آکادمی تیبرینا در ایتالیا نیز بود .
بهرام فره‌وشی ایرانی والایی بود که نزدیک به نیم قرن زندگی خود را در خدمت گسترش فرهنگ ایرانی گذراند . وی در کار پژوهش و تحقیق و نوشتن، دقیق و پر وسواس بود. نوشته‌هایش اگرچه مبتنی بر تحقیقات چندین و چند ساله بود ، به زبانی ساده و بسیار روان بیان می‌شد. نثری روان و شیوا و گیرا داشت و خواننده را به دنبال خود می‌کشید.
از ترجمه‌های اولیه ایشان باید از ترجمهء روبنسن کروزوئه، و ترجمهء ترانه‌های شرقی نام برد . کتاب هنرایران در دوران پارتی و ساسانی، اثر گرانقدر پروفسور گیرشمن را نیز دکتر فره‌وشی با ترجمه‌ای دقیق و استادانه از فرانسه به فارسی برگردانده است. تألیف /فرهنگ پهلوی/ در دو مجلد ( فارسی به پهلوی و پهلوی به فارسی) دیگر کار سترگ و عظیم استاد است که زمانی طولانی، نزدیک به بیست‌وچند سال از عمر وی، صرف فراهم آوردن یادداشت ها و تألیف آن شد. از آثار دیگر استاد باید از ترجمهء /کارنامهء اردشیر بابکان/ نام برد که از پهلوی به فارسی ترجمه شده است . از دیگر آثار ایشان باید از /واژه‌نامهء خوری/ نام برد که تحقیقی مدون است در زمینهء بررسی لهجهء مردم «خور» و «بیابانک». دیگر، ترجمهء کتاب ششم دینکرت و تألیف دیگر، علل سقوط ساسانیان است که به زبان فرانسه نوشته شده است . کتاب جهان فروری مجموعه‌ای است محققانه درباره فروَهْر و مسایل مربوط به آن، جشن‌های ایرانی: «مهرگان، نوروز، سیزده به در، چهارشنبه‌سوری» و مسایل گوناگون سنت وفرهنگ ایران .
استاد فره‌وشی در 8 خرداد سال 1371 در 66 سالگی در سن‌خوزهء امریکا به جهان مینو شتافت. یادگاران استاد، همسر ایشان خانم هما گرامی و سه فرزند ایشانند به نام‌های میتریدات، سورنا و نارگل .
28 خرداد 1371 روز خاک سپاری دکتر بهرام فره‌وشی دربهشت زهرا بود. درآن روز جمعی از هواخواهان و دوستداران مسلمان ایشان به همراه قاری قرآن در یک سو، وجمعی از هواخواهان ، دوستداران و مریدان زرتشتی وی، به همراه موبد زرتشتیان در جانب دیگری از آرام گاه وی شرکت جسته و هر یک مراسم مذهبی خاص خود را انجام می‌دادند . هر گروه می خواست به رسم خود بهرام فره‌وشی را بدرود گوید . شگفت لحظه‌ای بود که
هم ‌آوای اوستا و هم‌ آوای قرآن بر بالای سر بزرگ مردی شنیده می شد که عمر خود را وقف فرهنگ ایران کرده بود:
چنان با نیک و بد  خوکن که بعد از مردنت عرفی
مسلمانت به زمزم شوید و هندو بسوزاند.

یادش گرامی و نامش به مینو جاودان باد. 

این هم استوار چامه ای از همسرش هما گرامی


ای دل نگفتمت حذر از راه عاشقی …


گفتی شتاب رفتن من از برای توست
آهسته تر برو که دلم زیر پای توست
با قهر میگریزی و گویا که غافلی
آرام سایه‌ای همه جا در قفای توست
سر در هوای مهر تو رفت و هنوز هم
در این سری که از کف ما شد هوای توست
چشمت رهم نمیدهد به گذر گاه عافیت
بیمارم و خوشم که دلم مبتلای توست
خوش میروی به خشم و به ما رو نمیکنی
این دیده از قفا به امید وفای توست
ای دل نگفتمت حذر از راه عاشقی؟
رفتی، بسوز، این‌همه آتش سزای توست
ما را مگو حکایت شادی که تا به حشر
ماییم و سینه‌ای که در آن ماجرای توست
بیگانه‌ام ز عالم و بیگانه‌ای زما
بیچاره آنکس که دلش آشنای توست
بگذشت و گفت این به قفس افتاده کیست
این مرغ پرشکسته محزون همای توست

Friday, November 30, 2012

مینـیاتورهای زیـبا و دیدنی

مینـیاتورهای زیـبا و دیدنی از استـاد محمود فرشچیـان

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتـی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org