Tuesday, April 16, 2013

مخترع ایرانی ماشین زمان(Back to the Future)

«سفر به آینده از طریق ماشین زمان ایرانی». این عنوان خبری بود که 17 فروردین‌ خبرگزاری فارس روی خروجی خود گذاشت. در این خبر با فردی گفت‌وگو شده بود که از آن به عنوان «رکورددار ثبت اختراع در کشور با ثبت 179 طرح» یاد شد. فرد گفت‌وگو شونده در این خبر ادعا کرد با صرف 500هزارتومان و ساخت دستگاهی به اندازه کیس یک کامپیوتر، آینده افراد را برای پنج تا هشت سال آینده با 98درصد صحت و اطمینان پیش‌بینی می‌کند. این خبر البته کمی بعد، از روی خروجی این خبرگزاری برداشته شد، اما در همان مدت در شبکه‌های اجتماعی و دیگر رسانه‌ها بازتاب بسیاری پیدا کرد.
برای پیگیری جزییات بیشتر از این ماشین زمان 500هزارتومانی، به سراغ مخترعش رفتیم. 27 سال دارد و نامش «علی رازقی» است. او خود را سرپرست «مرکز هدایت راهبردی مخترعان و مبتکران کشور» معرفی می‌کند. این گفت‌وگو هم در دفتر محل کارش انجام شده، دفتر کاری که او می‌گوید هزینه‌اش را با درآمد ناشی از پیش‌بینی‌های همین دستگاه به دست آورده است. او اسم این ماشین زمان را «آریا یک» گذاشته است. البته این ماشین زمان با تصوری که از ماشین زمان داریم، فرق دارد. 
این دستگاه کوچک شما را به گذشته یا آینده نمی‌برد، بلکه قرار است با پیشگویی، آینده را نزد شما بیاورد؛ البته علی رازقی، مخترع این دستگاه می‌گوید که کار ساخت ماشین زمانی که بشر با آن به آینده سفر کند را هم شروع کرده و پروژه پیشرفت خوبی داشته، اما مشکل اصلی این است که هنوز راهی برای بازگرداندن مسافران زمان، به زمان حال پیدا نکرده است. او می‌گوید که من می‌دانستم این طرح مثل توپ صدا می‌کند و حالت یک بمب خبری است: «من با جاهای مختلف تماس گرفتم و بحث امنیت را مطرح کردم. امنیت جانی ما را چه کسی تامین می‌کند؟ همه مسخره کردند، من هم حرفی نزدم تا الان. اما بعد از عید کم‌کم این اتفاق افتاد و من منتظرم که جاهای دیگر هم سراغم بیایند.» 

‌ بر اساس اخباری که منتشر شده و اظهارات خودتان، اولین ماشین زمان دنیا را شما اختراع کرده‌اید، خودتان را معرفی کنید و از سوابق تحصیلی، تحقیقاتی و کاری‌تان بگویید. شما فیزیکدان هستید؟ 
علی رازقی هستم، مدیرعامل مرکز هدایت راهبردی اختراعات و ابتکارات و در حال حاضر هم دارم روی راه‌اندازی مرکز کار می‌کنم. 27 سال سن دارم و حدودا 10 سال است که در زمینه اختراعات و ابتکارات کار می‌کنم.

‌ و سوابق تحصیلی - تحقیقاتی‌تان؟ 
حدود هشت سال سابقه پژوهشی دارم.

‌ و تحصیل؟ 

من هم تجربی کار کرده‌ام و هم مطالعه بالایی داشته‌ام، هروقت درباره تحصیلات از من می‌پرسند، چون ربطی به رشته‌کاری‌ام ندارد، هیچ‌وقت جواب نمی‌دهم. 

‌ پس تحصیلات دانشگاهی دارید، اما ارتباطی با کارهای تحقیقاتی شما ندارد؟ 
اصلا تحصیلات ارتباطی به این مسایل ندارد، مدرک تحصیلی به درد من مخترع نمی‌خورد. اگر قدرت اختراع داشته باشم، باید این قدرت را در ثبت و ساخت اختراع خود نشان ‌دهم. خانواده هفت نفری من، همه در زمینه اختراعات فعالیت می‌کنند. اصلا منبع درآمد من همین اختراعات هستند. 

‌ پس شما اختراع‌های زیادی در این 10 سال داشته‌اید... 
من بیشتر از 180 اختراع در این 10 سال داشته‌ام. البته الان 179 مورد آنها در خاطرم هست. یکی از اختراع‌های من که رد شد و بعد اجرا شد، همین سامانه شبنم است که الان در کشور اجرا می‌شود. طرح من رد شد. من طرح را هم مکتوب و هم شفاهی به سازمان مبارزه با قاچاق کالا و و ارز دادم، آنها رد کردند، ولی بعدها دیدم طرح جلو خود من دارد اجرا می‌شود. 

‌ اما اختراع جدیدتان «ماشین زمان» سروصداهای زیادی راه انداخته است. 

این قدیمی‌ترین کار من است، اما آخر از همه به ثمر نشسته است.

‌ ایده ساخت ماشین زمان کی به ذهن‌تان رسید و چه زمانی تصمیم گرفتید آن را اجرایی کنید؟ 
من این ایده را جدی نمی‌گرفتم. طرح را باز کرده بودم اما در سه سال اول جدی نبود. کم‌کم برای خود من جا افتاد که این طرح می‌تواند اجرا شود و می‌توانم بگویم حدودا 9سال است که این طرح به صورت جدی دارد بررسی می‌شود؛ البته سه سال اول فقط بررسی کردم. حتی خود من بررسی می‌کردم ببینم آیا شدنی است؟ نشدنی است؟ اطلاعات کسب کردم مطالعه فراوان می‌خواست و این برای من دردسر‌ساز بود اما موقعی که زمان آزمایش اول رسید، دردناک بود. 

‌ یعنی آزمایش‌تان شکست خورد؟ 
 نه. محاسباتی که من انجام داده بودم، درست از آب درآمد و متاسفانه یکی از عزیزان ما فوت کرد. در مرحله دوم که آزمایش کردیم باز همین اتفاق افتاد. من مرگ این اشخاص را پیش‌بینی کرده بودم. این پیش‌بینی‌ها 98درصد مطابق میانگین زمان وقوع حوادث بود. من نمی‌توانم زمان دقیق بدهم. پیش‌بینی درست بود اما زمان دقیق ندادیم. 

‌ اختراع ماشین زمان را در کجاها ثبت کرده‌اید؟ 

مرکز هدایت راهبردی مخترعان و ابتکارات که البته قرار است پسوند کشوری داشته باشد، البته اگر وزارت کشور مجوز بدهد.

‌ همین مرکزی که خودتان مدیرعامل آن هستید؟ 
بله.

‌ درباره پروسه ساخت ماشین زمانتان بگویید، از کجا شروع شد و در ادامه چطور به نتیجه رسیدید؟ 

ببینید ما تقریبا همه چیز را در این کار دخیل می‌دانستیم و همه چیز را وارد بحث کردیم اما درباره جزییات آن نمی‌توانم توضیح دهم. [او در واکنش به اصرار ما می‌گوید اگر درباره این فناوری توضیح بیشتری دهد، از فردا چین شروع به تولید ماشین زمان چینی می‌کند و برای همین نمی‌تواند هیچ توضیحی درباره این دستگاه بدهد.]

‌ شما این دستگاه را با 500هزارتومان به نتیجه رساندید؟ 
این 500–400هزارتومان هزینه تولید انبوه این محصول است. ما می‌خواهیم این محصول را به جامعه ارایه بدهیم. هزینه تمام شده آن برای من خیلی بیشتر از این حرف‌هاست. به جز زمانی که برای آن گذاشته‌ام. خیلی فکر من را مشغول کرده بود و این 9، 10 سال، سال‌های خوبی نبود. 

‌ ‌ این ماشین زمان دقیقا قرار است چه‌کار کند؟ 
این ماشین زمان زندگی شما تا پنج سال آینده را پیش‌بینی می‌کند. یعنی شما پنج سال آینده خود را دقیقا می‌توانید ببینید که چه اتفاقاتی برای شما خواهد افتاد. بعد هم جلوی آنها رابگیرید یا نگیرید. 

‌ متوجه نمی‌شوم. این دستگاه به صورت یک نرم‌افزار است که داده‌هایی دریافت می‌کند، بعد براساس آنها پیشگویی می‌کند؟ مثلا دمای بدن و علوم فیزیولوژیک را می‌سنجد؟ چطور این اطلاعات را جداگانه برای اشخاص مختلف تشخیص می‌دهد؟ 
این مربوط می‌شود به قسمت اصلی سیستم که همه می‌خواهند بدانند که این یک نرم‌افزار است یا سخت‌افزار؟ من فقط می‌توانم بگویم این دستگاه قسمت سخت‌افزار دارد، کار می‌کند، از سیستم‌های نرم‌افزاری هم استفاده شده است و کاری که سیستم انجام می‌دهد هم نرم‌افزاری و هم سخت‌افزاری است و تا الان هم نه مشکلی پیش آمده و نه مشکلی پیش می‌آورد اما اگر ما بخواهیم می‌توانیم کاری کنیم که مشکلی هم ایجاد کند. 

‌ یعنی قدرت دخل‌وتصرف در زمان را دارد؟ شما می‌توانید آینده را تغییر دهید؟ 

مطمئنا سیستمی که می‌تواند پنج سال آینده را پیش‌بینی کند، خیلی کارهای دیگر هم می‌تواند انجام دهد. مثلا شما می‌توانید جنگ‌ها را پیش‌بینی کنید. قیمت ارزهای مختلف و خیلی چیزهای دیگر را پیش‌بینی کنید. ما می‌دانیم که دلار، ماه بعد چقدر می‌شود. الان خود ما روی همین مسایل کار می‌کنیم تا مسایل مالی مرکزمان را حل کنیم. 

‌ شما گفتید که برنامه تولید انبوه دارید؟ 

بله البته من که نه. من برنامه دارم این سیستم را تحویل بدهم، برود. فقط می‌خواهم به اسمم ثبت شود...

‌ چرا؟ 
راحت صحبت کنم. من دنبال دردسری برای خودم نیستم و نمی‌خواهم آن را تولید کنم. از آن می‌خواهم برای خودم استفاده کنم.

‌ فکر نمی‌کنید اگر سه، چهار سال دستگاه را برای خودتان نگه می‌داشتید و مخفیانه استفاده می‌کردید بیشتر به نفع‌تان بود؟ 
از کجا می‌دانید این کار را نکرده‌ام؟ شاید اگر شش‌ماه پیش می‌آمدید، وضعیت مالی من این نبود و مثلا دفتر مجزا برای خودم نداشتم. با این دستگاه شرایط من خیلی تغییر کرد.

 شما در زمینه فیزیک هم مطالعه کرده‌اید، نظریه‌های فیزیکی بسیاری در زمینه سفر به زمان وجود دارد، شما از آنها کمک گرفته‌اید... 
متاسفانه من با انیشتین و نیوتن مشکل دارم. مشکل شخصی است البته... .

‌ می‌خواهم بدانم احیانا ماوراءالطبیعه هم در پیش‌بینی‌های شما دخیل هست یا همه چیز زمینی و علمی است؟ 

خیر. به‌هیچ عنوان از ماوراءالطبیعه استفاده نکردم. من ماوراءالطبیعه را نه تکذیب می‌کنم و نه تایید اما به هیچ‌وجه از نیروهای ماوراءالطبیعه استفاده نکردم. [با خنده می‌گوید که برای پیشگویی هیچ اجنه‌ای اینجا نمی‌آید.] 

‌اما ماشین زمان هنوز برای ما گنگ است و خیلی نقطه‌های کور دارد. شما از نظریه‌های علمی درباره سفر به آینده و پیشگویی آن استفاده کرده‌اید؟ مثلا درباره گذشته نظریه‌ای داریم که می‌گوید اگر با سرعتی بیشتر از سرعت نور از جو زمین خارج شویم، می‌توانیم گذشته زمین را ببینیم. برای پیشگویی آینده هم همچین نظریه‌هایی هست؟ 
نظریه خیلی‌خوبی است من هم این نظریه را داشته‌ام.

‌استفاده از این دستگاه نیازمند دانش خاصی است؟ یعنی وقتی این دستگاه به تولید انبوه رسید، کاربران باید آموزش ببینند؟ 

نه. این دستگاه یک دفترچه راهنمای آموزشی دارد که همه می‌توانند از آن استفاده کنند. 

‌این دستگاه نتیجه پیشگویی‌هایش را چطور به ما نشان می‌دهد؟ مثلا یک مانیتور دارد که نتیجه روی آن نوشته می‌شود؟ 

شما می‌توانید نتیجه را به صورت نوشته ببینید یا بشنوید.

‌شنیداری؟ یعنی این دستگاه یک سیستم هوشمند است که با توجه به موقعیت آن فرد و آینده، جمله‌سازی می‌کند و پاسخ می‌دهد؟
بله. اگر بخواهیم، می‌توانیم سیستم شنیداری را روی آن نصب کنیم.

‌خب مثلا حالا من این دستگاه را خریداری کرده‌‌ام. لودینگ این دستگاه چقدر طول می‌کشد؛ یعنی چقدر بعد از خرید و راه‌اندازی برای من پیشگویی می‌کند؟ 

حدودا یک هفته کانکت شدن آن زمان می‌برد اما خب کانکت‌شدن آن مساوی با آینده شماست.

‌مثلا شما سرانجام بحران کره‌شمالی را پیش‌بینی کرده‌اید؟ تکلیف ما را روشن کنید، بالاخره کره‌شمالی، آمریکا را می‌زند یا نه؟ 

اتفاقا ماجرای کره خیلی برای من جالب بود [می‌خندد] چون یاد جومونگ می‌افتادم. آن را پیش‌بینی کردم اما نمی‌توانم اعلام کنم اما از نظر اقتصادی برای ایران خیلی تاثیرگذار است.

‌یعنی مثلا قیمت دلار پایین می‌آید؟ 

نه. دیگر نمی‌توانم این چیزها را بگویم.

‌وقتی این دستگاه به تولید انبوه رسید، هرکس بخواهد می‌تواند این دستگاه را تهیه کند؟ فکر نمی‌کنید دسترسی عمومی به ماشین زمان هرج‌ومرج یا مشکلاتی ایجاد کند؟ 

ما می‌توانیم دسترسی به آینده را محدود کنیم. یعنی با توجه به افراد، ظرفیت‌بندی کنیم و افراد فقط بتوانند شخصیت خودشان را پیش‌بینی کنند. دسترسی اطلاعات بارکدبندی است. کد باید باشد. این دستگاه برای سنین مختلف فرق می‌کند و هر ماشین زمان تنها آینده یک نفر را تا پنج سال بعد پیشگویی می‌کند. 

‌ شما ادعا می‌کنید این دستگاه با 98درصد اطمینان و تنها دودرصد خطا آینده را پیشگویی می‌کند، صحت آزمایش‌ها، یعنی میزان اعتبار پیشگویی‌ها را چطور سنجیده‌اید؟ 
مثلا 10 آزمایش انجام دادیم. هشت، 9 تای آن درست بود. این دستگاه می‌تواند زمان ازدواج، زمان تولد فرزندان و جنسیت فرزندان را پیشگویی کند. 

این موضوع از نظر دینی مشکلی ندارد؟ 

به هیچ عنوان. من روی بحث علوم پیش رفتم. شما حتی قرآن را که ببینید، خیلی مسایل در آن هست. در اصل ماشین زمان پروژه‌ای است که من آن را از قرآن درآوردم و به آن ایمان دارم. از نظر دینی هم هیچ مشکلی ندارد چون علم و فیزیک است و چیز ماوراء‌الطبیعه‌ای ندارد. 

‌به این دلیل سوال می‌کنم که سرنوشت را پیش‌بینی می‌کند. بر اساس آموزه‌های دینی ما، فقط خدا از آینده آگاه است. 
ما هم جانشین خدا روی زمین هستیم. منظورم انسان است. اصلا کار خلاف شرعی انجام نشده است. من با خیلی از دوستانم که شدیدا در کار دین بودند، صحبت کردم. آنها هم مخالف این مساله بودند که چنین چیزی باشد. همیشه آدم‌های مخالف و موافق وجود دارند. کسی که مخالف است را اجبار نمی‌کنم از دستگاه استفاده کند، می‌تواند ببیند بقیه که استفاده کرده‌اند، سود برده‌اند یا خیر. 

یک کاربر چطور باید درخواست‌هایش را از دستگاه بپرسد؟ منظورم دقیقا این است که چطور داده‌های مربوط به سوالمان را وارد دستگاه می‌کنیم؟ 
این هم از مواردی است که فعلا نمی‌خواهم بگویم. اگر این سیستم را امشب ارایه دهیم، فردا صبح در چین ساخته می‌شود. 

‌این دستگاه چه زمانی قرار است به طور عمومی عرضه شود؟ 
پنج سال دیگر. در واقع باید بگویم که بین پنج تا هشت سال دیگر اما می‌گویم که شرایط خوبی منتظر ایرانی‌هاست.

‌شما در گفت‌وگو با یکی از رسانه‌ها ادعا کرده‌اید که آمریکا برای ساخت این دستگاه و رسیدن به این تکنولوژی سالانه صدمیلیارددلار هزینه می‌کند و هنوز هم به نتیجه نرسیده‌است، اینها را از چه منبعی می‌گویید؟ این آمارها صحت دارد؟ 
بله. چیزی است که آمریکا دارد هزینه می‌کند. من حتی در یکی از برنامه‌های مستند ایران دیدم که چطور چنین هزینه‌هایی می‌کنند و به نتیجه نمی‌رسند.

‌ شما تک نفره، با 400-500هزارتومان این دستگاه را ساختید، از کجا می‌دانید تیم تحقیقاتی آنها با این همه هزینه به نتیجه نرسیده‌است؟ 

آنها نتیجه نگرفته‌اند. اگر نتیجه گرفته بودند، باید با هم برخورد می‌کردیم یا باید قبلا پیش‌بینی می‌کردند و جلوی کار من را می‌گرفتند. 
Ker Than
Published April 12, 2013
It's not quite Back to the Future, but a young Iranian inventor claims to have built a time machine that can predict a person's future with startling accuracy.
Ali Razeqi, who is 27 and the "managing director of Iran's Center for Strategic Inventions," claims his device will print out a report detailing an individual's future after using complex algorithms to predict his or her fate.
According to the Daily Telegraph, Razeqi told Iran's state-run Fars news agency that his device "easily fits into the size of a personal computer case and can predict details of the next 5-8 years of the life of its users. It will not take you into the future, it will bring the future to you."
Razeqi says Iran has decided to keep his prophetic time machine under wraps for now out of fear that "the Chinese will steal the idea and produce it in millions overnight."
Iran's Deputy Minister of Science, Research, and Technology dismissed Razeqi's claims on Friday in an interview with Fars—a sign of just how much attention the story has received.
We talked to Thomas Roman, a theoretical physicist at Central Connecticut State University and a co-author of the book Time Travel and Warp Drives, to ask about the possibilities for a Razeqi-like time machine and to debunk popular misconceptions about time travel. Here's an edited version of our interview:
What do you think of Razeqi's claim that he's built a time machine that can predict a person's future?
It's completely nuts.
Does his alleged time machine break any laws of physics?
It's hard to know because it's so wacky.
What are some popular misconceptions about time travel?
One popular misconception is that you could go back to any time in the past. And that's not true. You can only go back as far as the time when the time machine was invented. So if I invent my time machine today and I wait 30 years and go back to the past, the farthest back in the past I can go to is today when I turned my time machine on.
Another major misconception—and you see this a lot in time travel movies—is the idea that you can go back in time and change the timeline. In these stories, the time traveler goes backward in time and does something that mucks up the future and subsequently has to do something to "restore the timeline." However, that can't be the case, since we can't have the same event both happen and not happen in the same universe. You can't change the past.
For example, suppose I go back in time and try to kill my grandfather. If I succeed, then of course I'm never born and I could never have made the trip back using the time machine.
Once again, we can't have the same event—the killing of my grandfather—both happen and not happen in the same universe.
Is there any way of getting around this "grandfather paradox"?
There are two possibilities. One is what's sometimes called the self-consistency scenario, in which all events along the time loop that I make are adjusted to be self-consistent.
So for example, if I go backward in time and try to shoot my grandfather, something will always prevent me from doing so. The recoil on my shoulder makes me miss, or my grandfather ducks, or I change my mind. It's like the universe and the laws of physics are conspiring to make things consistent.
The other possibility is that when I shoot my grandfather the universe splits and there's one universe in which I shoot my grandfather and there's another universe in which I did not shoot my grandfather.
Didn't split timelines play a role in the latest Star Trek reboot by J. J. Abrams?
Yeah, there was something along those lines. In the movie, the Romulan bad guy Nero goes back to the past to get revenge against Spock, who he claims is responsible for the destruction of his home planet Romulus. So he's going to get even by going back into the past to destroy [the planet] Vulcan.
But since Vulcan wasn't destroyed in the original timeline—the one Nero came from—then upon going back into the past, he causes the universe to branch.
So the Vulcan he destroys is not the one in his original timeline, but the one in the new branch. So he's not really getting revenge on the original Vulcan from his timeline. But I suppose revenge is revenge.
That aside, I thought that [using the concept of a split timeline] was a clever way of rebooting the franchise because then you have the same characters but you don't have to slavishly follow the past history of the episodes since you're in a new timeline where everything can be different.
Okay, so you might not be able to travel to the past. But is future time travel possible?
There's no problem with that. In fact, we know how to do it in principle. If you travel very close to the speed of light, time slows down for the space traveler compared to someone on Earth.
Another way of traveling to the future is by orbiting very close to a black hole. For example, if you orbit around the black hole at the center of our galaxy, you could also have your time stretched relative to observers on the Earth.
If future time travel is possible, then could a time machine like the one the Iranian businessman claimed to have built actually work?
Going to the future is no problem. A mechanism for traveling into the future is afforded by [Einstein's] special theory of relativity. It's when you try to go backward that you run into the grandfather paradox. However, that said, what the businessman claims to have built is still nuts.
One thing that's rarely mentioned in time travel stories is that if you travel back only in time but stay in exactly the same point in space, the Earth won't be there anymore. So wouldn't time travel require traveling through space as well?
Yes, it would have to. The Earth is turning on its axis, and it's orbiting the sun. So the Earth isn't always in the same spot in its orbit. So if you're staying in the same place and traveling back to the past, the Earth is gone from underneath you. When you stop your time machine, you'll be in a bit of a pickle.
Why do you think time travel is so popular in books and movies?
You have to admit, it's a pretty tantalizing idea. Part of the appeal is that you can go back and see things for yourself that you only know through history books and the geological record. I think everybody would think it'd be really cool to go back and see dinosaurs or go back and visit ancient Greece.
I think another appeal is we all have things in our past that we wished that we hadn't done, or that we wished hadn't happened. And I think there's the desire to be able to go back and prevent those things from having happened.

بررسی ادعای ساخت ماشین زمان در گفت و گو با یک فیزیکدان نظری


توماس رومان، فیزیکدان نظری
یک ایرانی به نام علی رازقی، ۲۷ ساله، که خود را «مدیر عامل مرکز اختراعات راهبردی ایران» معرفی کرده، مدعی است  موفق به ساخت یک دستگاه «ماشین زمان» شده که با استفاده از الگوریتم های پیچیده، با دقتی شگفت انگیز سرنوشت شخص را در آینده پیش بینی می کند.

رازقی در گفت و گو با خبرگزاری فارس مدعی شده که دستگاهش «به اندازه یک کیس کامپیو‌تر است که می‌تواند تمام اطلاعات افراد را برای پنج تا هشت سال آینده پیش‌بینی کند.» وی می گوید تصمیم گرفته که «از ترس آنکه مبادا چینی ها ایده ماشین زمان را بدزدند و شبانه میلیون ها عدد از آن تولید کنند،» آن را مخفی نگاه دارد.

در میزان توجهی که گزارش فوق به خود جلب کرد همین بس که روز جمعه، ۲۳ فروردین، وزیر علوم تحقیقات و فن آوری ایران در مصاحبه با خبرگزاری فارس ادعای رازقی را رد کرد.

سایت نشنال جئوگرافی می نویسد برای بررسی امکان چنین ادعایی با توماس رومان، فیزیکدان نظری در دانشگاه ایالتی کانکتیکات مرکزی و نویسنده کتاب «سفر در زمان» به گفت و گو نشستیم که چکیده آن را در ادامه می خوانید:

درباره این ادعای رازقی که ماشین زمانی ساخته است که می تواند آینده شخص را پیش بینی کند، چه فکر می کنید؟

مزخرف محض است.

حالا آیا این ماشین مورد ادعای ایشان [به فرض اینکه ساخته می شد،] هیچ قانونی فیزیکی را می شکند؟

اینقدر [حرف های ایشان] پرت بوده که نمی شود نظر داد.

چه باورهای نادرستی در میان مردم درباره سفر در طول زمان وجود دارد؟

یک باور نادرست این است که شما می توانید به هر زمانی که بخواهید در گذشته سفر کنید. چنین چیزی صحیح نیست. فقط می توانید تا آنجا در زمان عقب بروید که ماشین زمانتان اختراع شده است.

برای همین اگر من امروز ماشین زمان خودم را اختراع کنم و ۳۰ سال هم صبر کنم و بخواهم به گذشته بروم، عقب ترین نقطه ای که می توانم به آن سفر کنم امروز است که دستگاه اختراعم را روشن کرده ام. یک باور نادرست دیگر -که خیلی زیاد هم در فیلم های تخیلی می بینید،- آن است که در نتیجه سفر در طول زمان می توانید در خط زمان تغییر ایجاد کنید. در این داستان ها، مسافر زمان به گذشته می رود و کاری می کند که در آینده تغییری ایجاد شود. چنین چیزی ممکن نیست، چرا که نمی توانیم در یک جهان پدیده ای را داشته باشیم که در آنِ واحد هم اتفاق بیفتد و هم نیفتد. نمی توانید گذشته را تغییر دهید. برای مثال تصور کنید من به گذشته سفر کنم و تلاش کنم پدربزرگم را به قتل برسانم.

اگر موفق شدم، مسلم است که خودم هرگز به دنیا نمی آیم که بتوانم با استفاده از ماشین زمان به گذشته سفر کنم. یک بار دیگر می گویم، نمی توانیم واقعه ای -که اینجا قتل پدربزرگ من بوده، - را در یک جهان واحد داشته باشیم که هم اتفاق افتاده و هم اتفاق نیفتاده باشد.

راهی برای دور زدن «پارادوکس پدربزرگ» وجود دارد؟

 دو امکان هست. اولی نظریه ای است که بعضی وقتها به آن سناریوی ثبات شخصی می گویند، در این نظریه همه وقایعی که در طول حلقه زمانی که من خلق می کنم روی می دهند باید دارای ثبات شخصی باشند.

یعنی، برای مثال، اگر من در زمان به گذشته سفر کنم و تلاش کنم به پدربزرگم شلیک کنم، همیشه یک اتفاقی پیش می آید که مرا از دست زدن به چنین کاری باز خواهد داشت. لگد قنداق تفنگ باعث می شود تیرم به خطا برود، یا پدربزرگم جا خالی می دهد، یا اینکه اصلاً خودم نظرم را عوض می کنم. انگاری که این هستی و قوانین فیزیکی حاکم بر آن دست به یکی می کنند که همه چیز ثابت بماند. اما نظریه دیگری هم هست که بر اساس آن من پدربزرگم را می کُشم و از آن نقطه دنیا به دو روایت تقسیم می شود و در یک دنیا من به پدربزرگم شلیک می کنم و در دیگری به پدربزرگم شلیک نمی کنم.

خوب، پس ممکن است نتوان به گذشته سفر کرد. اما آیا سفر به آینده شدنی است؟

مشکلی ندارد. در واقع، ما [هم اکنون نیز] در بُعد نظری می دانیم چگونه باید چنین کاری را انجام دهیم. اگر شما بتوانید با سرعتی بسیار بالا نزدیک به سرعت نور حرکت کنید، گذر زمان برایتان کُند می شود. از این رو، زمان برای مسافری که در فضا با چنین سرعتی حرکت می کند، نسبت به کسی که بر روی زمین مانده آرام تر می گذرد. یک راه دیگر این کار هم چرخیدن در مداری بسیار نزدیک به یک سیاهچاله فضایی است. برای نمونه، اگر شما دور یک سیاهچاله در مرکز کهکشان خودمان بگردید، زمان برای شما به نسبت کسانی که از زمین تماشایتان می کنند، منبسط می شود.

اگر سفر در طول زمان ممکن شود، آیا یک ماشین زمان، مانند نمونه ای که این کاسب کار ایرانی ادعا کرده، واقعاً می تواند کار کند؟

سفر به آینده مشکلی ندارد. مکانیسم سفر به آینده در نظریه نسبیت انیشتین توضیح داده شده، مشکل جایی است که بخواهید به عقب بروید که در آنجا با پارادوکس پدربزرگ روبرو می شویم. اگرچه، این همه فرقی در اساس کار ایجاد نمی کند و این چیزی که این فرد کاسب کار ایرانی گفته کماکان مزخرف می ماند.

 منبع: مجله نشنال جئوگرافیک

Thursday, April 11, 2013

کتاب "دموکراسی یا دموقراضه"

کتاب "دموکراسی یا دموقراضه" اثر جنجالی سیدمهدی شجاعی که در سال 1388 منتشر و بسرعت جمع آوری شده بود، در روزهای اخیر در شبکه اینترنت قابل دسترسی شده است.

به گزارش خبرنگار «بازتاب»،
این کتاب که تصویر پی دی اف آن از طریق ایمیل بین کاربران اینترنت رد و بدل می شود، در سال 1388 چاپ شد و به سرعت به چاپ سوم رسید؛ اما کلیه نسخ آن جمع آوری گردید.

بسیاری از نخبگان و بزرگان طی سالهای اخیر درصدد دستیابی به نسخه ای از این کتاب بودند و نسخه ای از آن یافت نمی شد. اما در روزهای اخیر نسخه ای از این کتاب در شبکه اینترنت در حال انتشار است.

کتاب مذکور در چهارده فصل تهیه شده که عناوین برخی از فصول آن عبارتند از:

همه گذشتگان همه جور فحش بوده اند
کسی که بیشتر می بیند ، بیشتر می دزدد
پادشاه، بچه محل خداست
دزدی کار زشتی است ، مگر برای اهداف متعالی
ویرانی، مقدمه آبادنی است
دشمن چیز مفیدی است اگر کم آوردید خودتان درست کنید
محور اصلی کتاب کم‌حجم «دموکراسی یا دموقُراضه» شرح دوران پادشاهی و سرنوشت حکومت اوست. کتابی که خواننده را به یاد رمان‌های "قلعه حیوانات" و "۱۹۸۴" جُرج اورول و گاهی رمان "بینایی" ژوزه ساراماگو می‌اندازد. محمد معینی، بریده‌هایی از کتاب را انتخاب کرده و در مورد روند انتشار و جمع‌آوری و شمارگان این کتاب نیز توضیحاتی داده است. متن زیر سخنرانی دموقُراضه خطاب به مدیران حکومتی است که در آن می‌کوشد اصول حکومت‌داری را به آنان بیاموزد.
۱- مردم همه گوسفندند و ما چوپان:
حواستان باشد! بزرگ‌ترین اشتباه در حکومت، بها دادن به مردم، یا ارزش قائل شدن برای مردم است. شما مطمئن باشید که اگر برای مردم، ارزشی بیش از گوسفند قائل شوید، نمی‌توانید بر آنها حکومت کنید.
بهای مردم را شما معین می‌کنید، نه خودشان. اگر شما بر مردم قیمت نگذارید، آنها قیمتی بر خودشان می‌گذارند که هیچ‌جور نمی‌توانید بخرید. و تازه این گوسفند که من گفتم بالاترین قیمت است: قیمت آدم‌های اندیشمند چاق و چله. قیمت بقیه‌ی مردم، حداکثر در حد پشگل گوسفند است و نه بیشتر.
نتیجه این که: مردم را هر جور بار بیاورید، بار می‌آیند. اگر به آنها احترام بگذارید، فکر می‌کنند که شما موظف‌اید به آنها احترام بگذارید. اگر به آنها توضیح دهید، گمان می‌کنند که شما موظف به توضیح دادن‌اید.
۲- هیچ‌وقت شنیده‌اید که غذای گوسفند را به او اهداء یا تقدیم کنند؟ غذا یا علوفه گوسفند را جلویش می‌ریزند. رفتار با مردم هم باید درست مثل رفتار با گوسفند باشد. طبیعی‌ترین و مسلم‌ترین حق مردم را باید با تحقیر و توهین به آنها داد؛ وگرنه طلبکار می‌شوند. اگر به مردم عزت بگذارید یا احترام کنید، مردم فکر می‌کنند که شما موظف به عزت گذاشتن‌اید و دنبال باقی مطالبات خود می‌گردند.
۳- طوری برنامه‌ریزی کنید که مردم از صبح تا شب بدوند و آخر شب هم نرسند. مردم اگر مایحتاج خود را آسان به دست بیاورند، اگر وقت اضافه داشته باشند، عصیان می‌کنند، بداخلاقی می‌کنند و به فکر اعتراض و انقلاب و این حرف‌ها می‌افتند.
یک تشکیلاتی را تأسیس کنید که کارش چرخاندن مردم باشد، یا چرخاندن لقمه دور سر مردم. کارش چیدن موانع مختلف، پیش پای مردم باشد. فرض کنید که آب دریا فاصله‌اش یا مردم به اندازه دراز کردن یک دست است. جای دریا را نمی‌توان عوض کرد، اما راه مردم را که می‌شود دور کرد. هزار جور قانون می‌شود وضع کرد که مردم دور کرهٔ زمین بچرخند و دست آخر به همان نقطه‌ای برسند که قبلاً بوده‌اند. و از شما به خاطر رسیدن به همان نقطه، تشکر هم بکنند.
۴- مردم را به دو دسته تقسیم کنید و به یک دسته حقوق و مواجب بدهید که مراقب آن دسته‌ی دیگر باشند. دسته اول، به طمع مواجب یا از ترس قطع شدن مواجب، مرید شما می‌شوند و دسته‌ی دوم، از ترس دسته‌ی اول، مطیع و مِنقاد شما. به این ترتیب، مملکت، خود به خود اداره می‌شود، بی‌آنکه شما زحمتی بکشید یا دغدغه‌ای داشته باشید.
۵- مردم به دو دسته‌ی خیلی نامساوی تقسیم می‌شوند: عوام و خواص. نسبت این دو با هم، نسبت ۹۹ به ۱ است. یعنی از هر ۱۰۰ نفر، ۹۹ نفر عوام‌اند – عین خودمان – و یک نفر خواص است. و هیچ آدم عاقلی، ۹۹ را نمی‌گذارد، یک را بردارد. پس خواص را در شمار هیچ‌یک از اعضای بدن خود به حساب نیاورید و در صورت لزوم، فقط به جلب رضایت عوام فکر کنید. چرا که:
اولاً: جلب رضایت عوام، بسیار آسان‌تر از خواص است.
ثانیاً: رضایت عوام را فله‌ای می‌شود جلب کرد ولی خواص را یکی یکی؛ آن هم اگر بشود.
ثالثاً: عقل عوام به چشمشان است ولی عقل خواص، هر کدام، یک جایشان است که با زحمت هم نمی‌توان جایش را پیدا کرد.
و از همه مهم‌تر، در انتخابات و رأی‌گیری، رأی خواص و عوام یک‌اندازه است. رأی آدم خاص که بیشتر یا بزرگ‌تر از آدم عوام نیست. پس آدم باید مغز خر خورده باشد که خواص را با همه‌ی مشکلات‌شان جدی بگیرد.
خلاصه این که: این عوام‌اند که سرنوشت و تقدیر خواص را رقم می‌زنند. پس خود خواص را نباید جدی گرفت، ولی خطر خواص را چرا. خیلی باید مراقب بود. این خواص، موجودات پلید و ناشناخته‌ای هستند که اگر ازشان غافل شوید، کار دست‌تان می‌دهند.
عوام، هزارتایش کم است و خواص یک‌دانه‌اش زیاد. اگر توانستید سرشان را زیر آب بکنید، بکنید وگرنه لااقل مراقب باشید که یکی‌شان دوتا نشود.
۶- هر کاری را که از انجامش عاجزید، با صدای بلند اعلام کنید که می‌توانید. هر چقدر کار، بزرگ‌تر باشد و شما در انجام آن ناتوان‌تر، باید توانستن‌تان را قاطع‌تر و محکم‌تر و بلندتر اعلام کنید تا مردم به توانمندی شما ایمان بیاورند. انجام شدن یا نشدن آن کار مهم نیست؛ همان رعد و برق اولیه برای مردم مهم است. بعد از آن برای انجام نشدنش هزار دلیل می‌شود جفت و جور کرد.
۷- برای هر نقص و کاستی و کمبودتان، معجونی از دلیل و حکمت و فلسفه درست کنید و به مردم بخورانید. مردم، استعداد غریبی دارند برای خر شدن. اگر نان ندارید که شکم مردم را سیر کنید، برایشان در فضیلت گرسنگی، داد سخن دهید. اگر از عهده‌ی تأمین امنیت مردم برنیامدید، به آنها تفهیم کنید که هزار و یک محصول و ثمره است که فقط از وجود ناامنی به دست می‌آید. یکی از آنها، تقویت توان مقاومت است. یکی از آنها ظهور استعدادهای نهفته است و...
۸- برای این که مردم، کمتر در امور مملکت دخالت کنند و وقت شما را بگیرند، سعی کنید که آنها را به خوابیدن بیشتر ترغیب کنید. نغزترین کلام در این مورد را هم باز از خود من شنیده‌اید: هر که بیشتر می‌خوابد، توان بیشتری ذخیره می‌کند.
۹- این اصل را هیچ‌وقت فراموش نکنید: بزرگ‌ترین دشمن ما علم و دانش است. و تنها راه مبارزه با این دشمن، تحقیر کردن آن است. تا می‌توانید از افراد بی‌سواد، تجلیل کنید. آنها را در صدر بنشانید. مناصب مهم و بزرگ را به آنها بسپارید. و به همگان نشان دهید که؛ علم و دانش، جز بدبختی و دردسر و بیکاری و گوشه‌گیری، خاصیت دیگری ندارد. اما حواستان باشد که چنین اتفاقی یک‌شبه نمی‌افتد. تغییر دیدگاه مردمی که یک‌عمر علم و دانش را اسباب افتخار و عزت می‌دانسته‌اند، کار آسانی نیست. در عمل! باید در عمل، کاری کنید که مردم، مطمئن شوند که نتیجه‌ی آموختن علم و دانش، فقر و خفت و بیکاری است و نتیجه‌ی بی‌سوادی، ثروت و عزت و افتخار و قدرت.
۱۰- حتماً متوجه این واقعیت شده‌اید که افراد قدبلند به دیگران یعنی کوتاه‌تران با دیده تحقیر نگاه می‌کنند. یعنی قدبلندی اصولاً اسباب تفاخر و تکبر است. مضاف به این که افراد قدبلند هرگز از افراد کوتاه‌قد فرمان نمی‌برند. نتیجه این که: رمز بقای مدیریت، انتخاب و انتصاب زیردستانی است که قدشان از شما کوتاه‌تر باشد. اگر زمانی مجبور شدید به استفاده از فرد قدبلند، حتماً یکی از این دو کار را با او انجام دهید:
یک: آنقدر بر سرش بکوبید تا قد او هم به اندازه‌ی شما و بلکه کوتاه‌تر شود.
دو: قبل از شروع همکاری، قسمت اضافه قدش را ببرید تا به اندازه‌ی مطلوب‌تان برسد. از بالا یا پایین یا وسط فرقی نمی‌کند. مهم این است که وسیله تفاخر یا تکبر او را ببرید یا از بین ببرید.
۱۱- مردم در صورتی به شما احترام می‌گذارند یا از شما فرمان می‌برند که محتاجتان باشند. این اخلاق و روحیه عموم مردم در همه جای دنیاست. تا وقتی برای شما حرمت و عزت قائل می‌شوند که گرسنه باشند و نان‌شان دست شما باشد. حکومت اگر مردم را گرسنه و دست‌به‌دهن نگه ندارد، یا پاچه‌اش را می‌گیرند یا تحویلش نمی‌گیرند.
۱۲- این اصل بسیار مهم را هیچ‌گاه فراموش نکنید که مردم، مشخصاً همه‌ی مردم، دزد و دروغگو و پشت‌هم‌اندازند، مگر آن که خلافش ثابت شود. در حالی که انسان‌های ابله، تصورشان غیر از این است و فکر می‌کنند که اصل بر برائت است، مگر آن که خلافش ثابت شود.
۱۳- این جمله را همیشه سرلوحه‌ی همه‌ی بوق‌ها و شعارها و سخنرانی‌هایتان قرار دهید که: «وقت کم است و ما تا می‌توانیم باید خدمت کنیم.» و خودتان هر لحظه به خاطر داشته باشد که: «فقط دو سال فرصت داریم تا بارمان را برای همه‌ی عمر ببندیم.»
۱۴- حواستان باشد که خیلی‌ها به خاطر تفاوت موجود در بینایی ما، سعی می‌کنند که هر محصولی را به عنوان اثر هنری به ما قالب کنند. مراقب باشید که... فقط و فقط اثری هنری محسوب می‌شود، که با دست قابل لمس باشد.
۱۵- دروغ گفتن هنر است. هنری که از عهده‌ی هر کسی ساخته نیست. و مهم‌ترین اصل در این هنر، داشتن جسارت است. دروغی که با شهامت و قاطعیت و اعتماد به نفس گفته می‌شود، از هر راستی، قابل قبول‌تر و باورپذیرتر است. امتحان کنید! در روز روشن که خورشید وسط آسمان است، مقابل همه‌ی مردم بایستید و محکم و قاطع بگویید که: «الان شب تیره است و این مختصر روشنی هم محصول ستاره‌هاست.» اگر همه‌ی مردم حرفتان را باور نکردند، من اسمم را عوض می‌کنم. چرا مردم باور می‌کنند؟! برای این که هیچ‌کس تصور هم نمی‌کند که با این قاطعیت و محکمی بشود دروغ گفت.
۱۶- شنیده‌ام که بعضی از مردم، گاهی با شگفتی و اعجاب اظهار می‌کنند که: ما این همه حرف‌های مهم را از کجایمان در می‌آوریم؟!
گور پدر مردم! من این حرف و سؤال را گاهی از زبان شما – یعنی دوستان ابله خودم – هم شنیده‌ام! کسی که چنین سؤالی را می‌پرسد، پیداست که هنوز به ارتباط ما با عالم بالا، ایمان نیاورده است.

democracy.pdfdemocracy.pdf
10735K   View   Download  

چرت بزنید. خوب است!


Inline image 1

عادت های از بین برنده سلول های مغز BRAIN DAMAGING HABITS


عادت های از بین برنده سلول های مغز
BRAIN DAMAGING HABITS


1. No Breakfast    نخوردن صبحانه
People who do not take breakfast are going to have a lower blood sugar level. This leads to an insufficient supply of nutrients to the brain causing brain degeneration.

2 . Overeating   پرخوری

It causes harde ning of the brain arteries, leading to a decrease in mental power.

3. Smoking   
سیگار کشیدن
It causes multiple brain shrinkage and may lead to Alzheimer disease.

4. High Sugar consumption  
خوردن قند و شکر زیاد
Too much sugar will interrupt the absorption of proteins and nutrients causing malnutrition and may interfere with brain development.

5. Air Pollution   
آلودگی هوا
The brain is the largest oxygen consumer in our 20 body. Inhaling polluted air decreases the supply of oxygen to the brain, bringing about a decrease in brain efficiency.

6 . Sleep Deprivation   
کم خوابی
Sleep allows our brain to rest.. Long term deprivation from sleep will accelerate the death of brain cells..

7. Head covered while sleeping
خوابیدن در حالتی که روی سر پوشیده باشد (مانند کشیدن پتو روی سر یا صورت) که باعث افزایش کربن و کمبود اکسیژن برای تنفس میشود
Sleeping with the head covered increases the concentration of carbon dioxide and decrease concentration of oxygen that may lead to brain damaging effects.

8. Working your brain during illness   
کار کشیدن از مغز در دوره بیماری
Working hard or studying with sickness may lead to a decrease in effectiveness of the brain as well as damage the brain.

9. Lacking in stimulating thoughts    
کمبود فکرهای سازنده در مورد آینده
Thinking is the best way to train our brain, lacking in brain stimulation thoughts may cause brain shrinkage.

10. Talking Rarely
 کم حرفی  یا سکوت دایمی،صحبت کردن از روی مطالعه (و نه پرحرفی های بیهوده) ،انتقال خرد و دانش و آگاهی به  دیگران باعث افزایش کارایی مغز میشود.
Intellectual conversations will promote the efficiency of the brain
 
 
علل اصلی از بین برنده کبد
The main causes of liver damage are:

1. Sleeping too late and waking up too late are main cause.  
دیر خوابی 

2. Not urinating in the morning.    
ادرار نکردن پس از بیدار شدن

3 . Too much eating.    
پر خوری

4. Skipping breakfast.    
نخوردن صبحانه

5. Consuming too much medication.    
مصرف بی حد دارو

6. Consuming too much preservatives, additives, food coloring, and artificial sweetener.
 مصرف مواد نگهدارنده، افزودنی ها، رنگ های خوراکی و شیرین کننده های صنعتی

7. Consuming unhealthy cooking oil.   
مصرف روغن
As much as possible reduce cooking oil for cooking/frying, which includes even the best cooking oils like olive oil. Do not consume fried foods when you are tired, except if the body is very fit or you feel that you need it.

8. Consuming raw (overly done) foods also add to the burden of liver.   
مصرف غذاهای نپخته یا سرخ کردنی های بیات  
Veggies should be eaten raw or cooked 3-5 parts. Fried veggies should be finished in one sitting, do not store. We should prevent this without necessarily spending more. We just have to adopt a good daily lifestyle and eating habits. Maintaining good eating habits and time condition are very important for our bodies to absorb and get rid of unnecessary chemicals according to 'schedule.' 
 
 

 پنج غذای اصلی ایجاد کننده سرطان
The top five cancer-causing foods are:


1. Hot Dogs    
هات داگ

Because they are high in nitrates, the Cancer Prevention Coalition advises that children eat no more than 12 hot dogs a month. If you can't live without hot dogs, buy those made without sodium nitrate.

2. Processed meats and Bacon      
گوشت های فرآوری شده
Also high in the same sodium nitrates found in hot dogs, bacon, and other processed meats raise the risk of heart disease. The saturated fat in bacon also contributes to cancer.


3. Doughnuts     
دونات
Doughnuts are cancer-causing double trouble. First, they are made with white flour, sugar, and hydrogenated oils, then fried at high temperatures. Doughnuts, says Adams , may be the worst food you can possibly eat to raise your risk of cancer.

4. French fries      
سیب زمینی سرخ کرده
Like doughnuts, French fries are made with hydrogenated oils and then fried at high temperatures. They also contain cancer- causing acryl amides which occur during the frying process. They should be called cancer fries, not French fries, said Adams .

5. Chips, crackers, and too much eating of cookies 
  چیپس، کراکر و و خوردن شیرینی جات بیش از حد 
All are usually made with white flour and sugar. Even the ones whose labels claim to be free of trans-fats generally contain small amounts of trans-fats.
 

Wednesday, April 10, 2013

گنجینه ضرب المثل های پارسی


در جدول زیر گنجینه ای از ضرب المثل های پارسی  بر اساس حروف الفبا دسته بندی شده اند. با کلیک روی هر حرف می توانید ضرب المثل مورد نظر را مشاهده کنید.
 
ح
 
 

Monday, April 8, 2013

تروریستهای اقتصادی



تروریستهای اقتصادی
23/8/84

چند ماه پيش بود كه رئیس جمهور در زمان انتخابات رياست جمهوري به ملت قولداد كه "دست دست اندازان به بيت المال را كوتاهميكنم؛ و چون گفتهميشود به جاهايي وصلند، ثابتميكنم كه ميشود دست آنان را كوتاه كرد". و من با تجربههايي كه در اين انقلاب بهدست آوردهبودم، پيش خود گفتم چگونه ميتواند چنين كاري كند؟
آقاي احمدي‌نژاد چند روز پيش نيز به هنگام معرفي چند وزير باقي‌ماندة هيأت دولت، در يك پخش تلويزيوني زنده از مجلس گفت(نقل به مضمون): من مي‌‌خواستم در اينجا نام برخي از اين كسان را ببرم، نمي‌دانم چرا حتي نام اين اخلالگران را افشا نمي‌كنند. (منظور قوة قضائيه بود با توجه به صحبت‌هايي كه چند روز پيش از آن، در رسانه‌ها آمده بود). ولي رفقاي شفيق سفارش‌كردند در فرصتي مناسب اين كار را بكنم، حالا وقتش نيست. يك مرتبه همهمه‌اي بين نمايندگاه ايجادشد كه: بگو! بگو! ولي ايشان تنها اشاره‌اي كرد و نامي از كسي يا سازماني نبرد. يكي از آن اشاره‌ها اين بود كه: «مي‌گويند به اين دليل كه فلان وزير چنان گفته،‌ اقتصاد مملكت به هم مي‌ريزد. اين چه اقتصادي است كه با سخن يك وزير به هم مي‌ريزد؟ در دنيا اقتصادهايي وجوددارد كه دولت كلاً منحل مي‌شود ولي اقتصادشان تكان هم نمي‌خورد».
يكي دو روز پيش يا پس از آن، آقاي خوش‌چهرهكه از ياران آقاي رئيس جمهور است در يك برنامة اقتصادي از شبكه دو ساعت 45: 7 گفته بود: اين‌گونه افراد را بايد اعدام كرد. چرا نبايد چند تن از اين افراد را اعدام كرد؟ اينها كه دارند خون اين ملت را مي‌مكند و اقتصاد كشور را خرد مي‌كنند، جرمشان كمتر از كشتن يك تن است؟
فرداي آن روز خبرنگار يكي از شبكه‌هاي تلويزيوني از رئيس مجلس پرسيد آن رفقاي شفيق چه كساني بودند، شما جزء آنها بوديد؟ و او گفت ايشان رفقاي شفيق زيادي دارند كاشكي من هم جزء آنها باشم، و پاسخ صريحي نداد.
        امروز سه‌شنبه 23/8/84 است. از خبر ساعت دو شبكه اول تلويزيون سخنان رئيس قوة قضائيه در جمع ائمة جمعه و جماعات پخش شد. برخي از سخنان وی:
ـ فساد برخي افراد در مسائل اقتصادي از جمله رشوه و رانت‌خواري تنها يك مفسدة خرد و كوچك است، خروج سرمايه‌ها و فرار مغزهاست كه فساد اكبر است. متأسفانه برخي رسانه‌ها هم ضعف‌ها را درشتنمايي مي‌كنند و باعث تضعيف نظام، مديران و دولت و درنهايت فرار سرمايه‌ها از كشور مي‌شود دشمن با تبليغات مداوم توانسته است امكانات و نيروهاي توانمند ايران اسلامي را به خارج از كشور هدايت‌كند.
ـ شرق:‌ هاشمي شاهرودي با انتقاد از بي‌ضابطه‌بودن طرح مسائل مبارزه با مفاسد اقتصادي و اعلام اسامي مفسدين اقتصادي در كشور گفت: بايد جلو اطلاع‌رساني‌هاي نسنجيده كه آب به آسياب دشمن مي‌ريزد، گرفته‌شود. و اين رفتارها مورد بازنگري قرارگيرد... برخي اطلاع‌رساني‌ها به‌گونه‌اي است كه گويي همة مسؤولان كشور فاسد و متخلفند؛ يا مسؤولان نظام با مفاسد اقتصادي برخورد نمي‌كنند و از آقازاده‌ها نيز حمايت مي‌كنند آنقدر به بحث اعلام اسامي مفسدين اقتصادي تمركز كرده‌ايم كه گويي قوة قضائيه ليست عريض و طويلي از مسؤولان و آقازاده‌هاي مفسد در كشو ميز خود دارد و به مردم اعلام نمي‌كند. اين راهكار مبارزه با مفاسد اقتصادي نيست.
سخنان رئيس قوة قضائيه را كه شنيدم، پيش خود گفتم:
يعني آقاي شاهرودي نمي‌داند كه همان سرمايه‌هايي كه از مملكت خارج مي‌شود مال همين كساني است كه دارند ملت را مي‌چاپند؟
يعني ايشان نمي‌داند كه اين حرفها را همان كساني مي‌زنند كه گفته‌اند اقتصاد كشور به هم مي‌ريزد؟
آيا اين سخنان دفاع از دولت آقاي احمدي نژاد است يا ترس از تروريست‌هاي اقتصادي؟
اگر امثال آقاي شاهرودي مي‌خواستند و يا مي‌توانستند تروریستهای اقتصادی را اعدام‌كنند، آنگاه كه شرعأ و قانوناً مي‌توانستند اين كار را بكنند، مي‌كردند نه حالا. آن زمان، زمان جنگ بود كه همه كساني كه به الاف‌والوف رسيدند، از همان زمان رسيدند. زماني كه بروبچه‌هاي جبهه به شهادت مي‌رسيدند، اينها جيب‌هايشان پرتر مي‌شد. در زمان جنگ، هم مي‌شد آنها را با استناد به موارد مشابهي كه در زمان حضرت رسول اكرم(ص) اتفاق افتاده‌بود، و هم به جرم اخلال در نظام اقتصادي كشور در زمان جنگ، كه معمولاً حتا در كشورهاي نامسلمان، جزاي آن اعدام است، آنان را اعدام‌كنند.
به ياددارم در آن روزهاي جنگ، يكي از دوستان وزير بازرگاني شده‌بود؛ و ما همكاران پيشين او به ديدن او رفته‌بوديم. در جمع ما گفت: «چند روزي از وزارتمان نگذشته بود كه يك مجوز جلو ما گذاشتند كه امضاءكن. پرسيدم اين چيست؟ گفتند اين سهمية كرة بازاريان است. (در آن زمان كره كوپني و كمياب بود) پرسيدم طبق كدام قانون و مقررات؟ گفتند اين روند همواره عمل مي‌شده و كسي پاپيچ موضوع نمي‌شده. گفتم ولي من نمي‌توانم چنين كاري كنم؛ اين قانوني نيست؛ و امضاء نكردم. فرداي آن روز شخصي به من زنگ زد و گفت اگر مي‌خواهي وزير بماني امضاءكن. گفتم امضاء نمي‌كنم، حتي اگر وزير نمانم». بد نیست بدانيد که وزارت آن وزير چه شد. چند ماه گذشت ولي معاندان و از جمله همان آقا بي‌كار ننشسته‌بودند. چنان كردند تا وزير بيچاره‌شد؛ و يك مرتبه سر از منطقة جنگي دراورد. (لابد تنهاچاره را آن ديده‌بود) البته اين را ما مي‌دانيم كه دوست او بوديم ولی مردم نمي‌دانستند و هيچ جا هم اعلام نشد. تاكنون هم كسي يادي از او نكرده و نگفته چه شد كه وزيري بدون اعلام انصراف و استعفاء و يك مرتبه غيبش‌زد و وزارتخانه‌اي با آن اهميت چندين ماه بدون وزير و تنها  با يك سرپرست(احتمالاً آقاي تاج‌گردون) اداره‌مي‌شد.
اكنون مي‌فهميد كه چرا اين بار هم هرچند به آقاي ميرحسين موسوي اصرار كردند، نتوانستند او را راضي به قبول نامزدي رياست‌جمهوري كنند. نگارنده در زمان جنگ، و به دلايلي كه گفته‌شد، مطلبي را نوشتم و قراربود به چاپ برسد كه با پذيرش قطعنامه 598 شوراي امنيت مواجه شد و بي‌اثر گرديد. بد نيست بخشي از آن را در اينجا بياورم تا بدانيد اين كشور همواره چنين بوده و خواهدبود و سخناني كه ديروز زده‌شده گويي براي امروز گفته‌شده، و براي آينده نيز كارايي دارد؛ و در اين كشور از اين نظر چيزي عوض‌نمي‌شود:
« و اما عامل داخلي. عامل داخلي يعني تروريست‌هاي اقتصادي ـ سياسي، همواره از امواج مخرب پايه‌هاي حكومت بوده و هستند. همواره خرابكاري‌هاي آنان مشهود بوده و هست؛ اما هيچگاه در طي اين ده سال، فكري براي خشكاندن اين جرثومه‌هاي فساد نشده‌است. هر روز يك دسته‌گل به آب مي‌دهند، هر روز چوبي لاي چرخ‌هاي اين كشور مي‌گذارند، هرروز ضربه‌اي بر مصالح اين ملت واردمي‌آورند.
حکومت احتكارهاي پياپي را كشف‌مي‌كند ولي يكي از محتكرين را كشف حجاب نمي‌كند؛ و به مردم نمي‌نماياند.
گرانفروش‌ها را مرتباً جريمه‌مي‌كند ولي يكي از آنان(خود يا مؤسسة او) را رسوا و در ديد همگان معرفي‌نمي‌كند.
اختلاس‌هاي فراوان را كشف‌مي‌كند، ولي يكي از آن گروههاي مختلس را به مردم معرفي نمي‌كند.
در مرزهاي كشور شبكه‌هاي خارج‌كنندة ارز را كشف مي‌كند ولي يكي از عوامل اين شبكه‌ها را به مردم نشان‌نمي‌دهد.
چگونه است كه اگر بمبي حتي از نوع صوتی آن را که کارگذارند،‌ حكومت اقدام به پخش تصوير بمب‌گذار از تلويزيون همراه با مصاحبه‌اي مي‌كند و پس از آن اقدام به اعدام بمب‌گذار، ولي اين همه تروريستي كه خون اين ملت را آنهم در زمان جنگ مي‌مكند، به جوخه‌هاي اعدام نمي‌سپارد؟ مگر خون آنان از خون اينهمه جوانان مردم كه به شهادت مي‌رسند رنگين‌تر است؟ و يا مرگ اگر تلخ است چرا براي جوانان پاك ميهن تلخ نباشد؟ و اگر هم شهادت براي شهيد شيرين است، براي بازماندگانشان كه شيرين نيست؟»
مي‌بينيد كه تا چه اندازه اين سخنان دیروز(سال 1367) شايستة امروز(سال 1384) نيز هست. همین دو سه سال پيش بود که يكي از اعضاي شوراي نگهبان پس از دستگيري شهرام جزايري در خطبه نماز جمعه گفت: ما شصت نفر مانند شهرام جزايري داريم و يكي يكي به آنها رسيدگي مي‌كنيم، ولي هیچگاه نامی فاش نشد. حتا سرانجام شهرام جزايري هم مانند برخی دیگر از هم مسلکان او معلوم نشد.
روزی با يكي از همين تروريست‌هاي اقتصادي و شاید هم یکی از کوچکترین آنان رو به رو شدم. در مورد او مي‌توانم تنها این پرسش را مطرح‌كنم: چگونه يك شخص مي‌تواند از آغاز انقلاب كه حدود بيست‌سال داشته و به قول خودش از  صفر شروع‌كرده، در سال 1379 كه با او روبه‌رو شدم، مالك سهام چندين بخش از پاساژهاي موجود در جزيرة كيش با ارزش يكصدوسيزده ميلياد تومان باشد؟ يك نفر چقدر توان جسمي و بهرة هوشي دارد كه بتواند در طول بيست سال اين‌همه درامد داشته‌‌باشد. آيا جز با زدوبند و رانت خواری مي‌توان به چنين آلاف‌والوفي دست‌يافت؟ و آيا كسي جرأت دارد به آنان بگويد اينهمه مال را از كجا آورده‌اي؟
اين رشته بگو و مگوي غيرمستقيم ميان سران قوة قضائيه و مجريه، سر درازي يافت و به نتيجه‌اي نرسيد. يك بار هم گفتند قانون چنين اجازه‌اي را نمي‌دهد، تا بالاخره گفتند پس از اينكه اتهام متهمين قطعيت يافت نام آنها را فاش‌مي‌كنيم. چندي هم گذشت تا اينكه چند روز پيش، از سوي نمايندة قوة قضائيه در رسانه‌ها آمد كه نام هفتاد تن از مفسدين اقتصادي را كه اتهام آنان مشخص و حكم براي آنان صادرشده‌است را در روز شنبه اعلام‌مي‌كنيم. با توجه به شناختي كه طي اين بيست‌وهفت سال از جامعه و نظام به‌دست آورده‌ام، بدون درنگ در جمع دوستان گفتم فردا هم انشاءالله فراخواهدرسيد و خواهيدديد كه بهانه‌اي درست‌مي‌كنند و از زير اعلام نام مفسدين اقتصادي شانه‌خالي‌ خواهندكرد.
روز موعود فرارسيد. نقل به مضمون خبر از اخبار شبكة اول سيما: خبرنگاران رسانه‌هاي مختلف امروز جلو در اصلي قوة قضائيه جمع‌شدند تا هرچه زودتر از نامها آگاه شوند، ولي بجاي اعلام نامها با يك بخشنامه مواجه‌شدند: نظر به اينكه جو جامعه براي اعلام اسامي آمادگي ندارد و رسانه‌ها ممكن است از نامها بد بهره‌برداري‌كنند و مردم از اينكه قوة قضائيه نتواند عدالت را اجرا كند، از اين قوه ناراضي شوند، از اعلام اسامي تا مهيا شدن زمينه آن، خودداري‌شد.

ببينيد چگونه تهمت‌هايي به ملت مي‌زنند براي اينكه كارهاي ناشایست خود را توجيه‌كنند. همه مي‌دانند و نياز به گفتن ندارد كه ملت اكنون از اعلام‌نشدن نامها رنج‌مي‌برد و از قوة قضائيه شكايت دارد، نه اينكه اگر نامها فاش‌مي‌شد، به‌ دليل بهره‌برداري بد رسانه‌ها از قوة قضائيه شاكي شوند. مسلماً رسانه‌ها هدفشان آگاهي‌دادن به جامعه‌است و اگر كجروي هم داشته باشند روح آگاه جامعه با آنان برخورد مناسب را خواهدداشت. پس اينان كلاه خود را محكم ‌گرفته‌اند تا از توفان اعلام نامها در امان باشد، بويژه اينكه واژة مردمدر زبان آنان يعني وابستگان همان اختاپوسان؛ و در اين صورت درست است: مردم›! از روش قوة قضائيه ناراحت خواهندشد.

احمد شماع زاده