Saturday, January 7, 2017

چرا دولت «روحانی» مردمی نیست؟

چرا دولت «روحانی» مردمی نیست؟
احمد شمّاع زاده
پس از استقرار دولت روحانی، اولین اولویت به فرجام رساندن موضوع هسته ای بود و این هدف دیگر مشکلات را تحت الشعاع قرار داد و رفع آنها در گرو به سرانجام رسیدن برنامه هسته ای شد.
نابسامانیهای اقتصادی که در دولت پیشین ریشه داشتند، به همان صورت و بلکه شدیدتر در دولت روحانی ادامه یافت که یکی از مهمترین نمودهای آن، تعطیلی کارخانه ها و کارگاهها و اخراج کارگران آنها و بیکاری روزافزون این قشر زحمتکش بود که اشتغالشان نمود رشد اقتصادی و بیکاری شان شاخصترین نشانه رکود اقتصادی است.
دولت روحانی به خوبی این نابسامانیها را میدید ولی نمیدانیم آنقدر ژرفنگری داشت که عمق فاجعه را دریابد و بداند که با رفع تحریمها مشکلات به پایان نخواهند رسید یا حتا این ژرفنگری را هم نداشت و تنها به آن دلخوش کرده بود که برجام به فرجام رسد و مشکلات کشور یکی پس از دیگری رفع گردد. به هر صورت، چه آگاهانه و چه ناآگاهنه، کاری نکرد تا جلو روند روز افزون رکود، و دستکم رکود صنایع کشور را بگیرد که موجب رونق اقتصادی کشورند.
دلیل تعطیلی کارخانه ها و کارگاهها:
از دلایل عمده تعطیلی آنها این است که شرکتها و بخش خصوصی که تقریباً همگی آنها وابسته به حاکمیت هستند، با زدوبند و رانتخواری منابع بانکها را غارت کرده اند و در ساختارهای غیر تولیدی به کار برده اند و عنوان بدهکاران عمده بانکی را به خود اختصاص داده اند و هیچ ترسی و واهمه ای از هیچ چیز ندارند؛ بلکه با فراغ بال و بی دغدغه نسبت به آسیب دیدگان این غارتگری و بویژه قشر زحمتکش جامعه، زندگی خود را میگذرانند.
درامد و هزینه های کشور:
لازم نیست وارد بحثهای پیچیده اقتصادی شویم، چیزی را که همگان میدانند و آشکارا میبینند این است که بودجه ها یا صرف تولید افتصادی، تولید فرهنگی، و عمران و آبادی کشور میشوند و یا هزینه های جاری و حقوق کارکنان دولت و نهادهای مختلف حکومتی را شکل میدهند. ولی از آنجا که بخش اول، تعطیل یا هر روزه رو به کاهش یافتن و تحلیل رفتن هستند، پس عمده بودجه کشور صرف هزینه های جاری و حقوق کارکنان میشود؛ و این چرخه ادامه دارد: زندگی راحت حقوق بگیران و بیکاری روز افزون زحمتکشان.
اگر دولت مردمی بود، به جای اینکه خود را مدیون بانکها و صندوقهای بازنشستگی کارگران و کارمندان و غیره کند تا بودجه هزینه های جاری و حقوق حقوق بگیران دولتی و حکومتی را تأمین کند، یک اقدام عملی مردمی و انقلابی انجام میداد و اعلام میکرد:
نظر به اینکه کشور در حالت بحران به سر میبرد و هر روزه بر این بحران افزوده میشود دولت تصمیم گرفته است تا رفع مشکلات عمده اقتصادی کشور، درصدی (سی یا چهل یا ...) از حقوقهای حقوق بگیران اعم از کارکنان دولت و ارزبگیران خارج از کشور، و کارکنانی که بودجه شان را دولت میپردازد ولی وابسته به نهادهای گوناگون حکومتی هستند، از رده مدیران کل به بالا یا همتراز با آنها (حتا رئیس جمهور و رهبر) را کاهش میدهیم تا بتوانیم بودجه حاصله را صرف جلوگیری از تعطیلی کارخانه ها و بیکاری کارگران کنیم.
از سوی دیگر در بودجه کل کشور تغییرات عمده ایجاد میکنیم و بودجه دستگاههای عریض و طویل تبلیغی و فرهنگی را که در این مقطع زمانی هیچ سودی برای کشور و ملت ندارند را به جای تعطیلی صنایع مولد به گونه چشمگیری کاهش میدهیم.
توضیح:
یک- این بودجه ها برای زمانی تنظیم شده که کشور در حالت عادی قرار داشته است؛ ولی اکنون که کشور در شرایط عادی قرار ندارد، عمل ما غیرقانونی نیست.
دو- پولهای کسرشده از حقوق کارکنان، طبق قانون حق صاحبان آن است ولی تا رفع مشکلات اقتصادی به عنوان دیون دولت تلقی میگردد و پس از خروج کشور از بحران بازپرداخت خواهد شد.
سه- مسلماْ کسانی یافت می‌شوند که بگویند دولت نمیتواند چنین تصمیمی را بگیرد و این کار سترگ نیازمند دادن لایحه ای به مجلس و قانونی شدن آن است. پاسخ این است که دولت باید به هر وسیله‌ای چنگ میزد تا طرح و نظر خود را عملی کند؛ و در صورتی که با مخالفتهای همه جانبه ای رو به رو میشد و مجلس نیز آن را تصویب نمکرد، چون دولت به وظیفه خود عمل کرده بود دولتی مردمی تلقی میگردید.

Mohsen Sazegara Saturday 18 Day 1395 Jan 07, 2017

Friday, December 30, 2016

🎋نامه اصغرفرهادی به رئیس‌جمهور

🎋نامه اصغرفرهادی شیر مرد سده اي
(شهرستان خمینی شهر) به رئیس‌جمهور



آقای دکتر حسن روحانی، رئیس‌جمهور محترم
سلام🌹

🎋امروز گزارش تکان‌دهنده زندگی مردان، زنان و کودکانی را که در گورهای یکی از قبرستان‌های اطراف تهران شب‌های سرد را به صبح می‌رسانند خواندم و اکنون سراسر وجودم شرم است و بغض. به بهانه این نامه به شما، قصد دارم همه آنانکه در این سرزمین و در این سی و چند سال مسئولیتی داشته و دارند را سهیم این شرمساری کنم. 🌹
می‌دانم که عده‌ای سیاست‌باز اینگونه گزارش‌ها و خبرها را دستاویزی خواهند کرد برای گرم کردن تنور بازی‌های فرساینده سیاسی و انتخاباتی اما افسوس که گرمای این تنور، تن رنجور کودکان، زنان و مردانی را که شب‌ها در گوشه قبرها، لابه‌لای درختان پارک‌ها و زیر پل‌ها به خواب می‌روند گرم نخواهد کرد.😔
در این گزارش نام یکی از کسانی که شب های سرد استخوان‌سوز را در گوشه گوری نشسته به صبح می‌رساند و به تعبیر تلخ گزارشگر مرگ را زندگی می‌کند، «آرمان» است. این نام مرا رها نمی‌کند. «آرمان» گم شده‌ای که در گور پیدایش کرده‌اند. شرم بر ما.😔
در تاریخ خوانده‌ایم که گاهی حاکمان با لباس مبدل به میان مردمان می‌رفته‌اند تا به دور از محافظان و ملازمان و متملقان گوشه‌ای از درد و رنج مردم را بی‌واسطه درک کنند. پیشنهاد می‌دهم لااقل برای تنوع در نگارش تاریخ امروز که آیندگان بهت‌زده خواهند خواند، گاهی صاحب منصبان بی‌همراه و ناشناس به میان مردم بروند. به روستاها و شهرهای دور افتاده. 🤔
اگر ناشدنی‌ست به همین حوالی، محله‌های حاشیه تهران تا ببینند صورت‌های سرخ از سیلی آبرومندان بی‌بضاعتی که بیش از هر صاحب قدرتی جان و جوانی‌شان را برای این سرزمین قربانی داده‌اند. اگر باز ناشدنی‌ست یک روز به اورژانس شهر سری بزنند و مخفیانه سوار بر آمبولانسی شوند که قرار است بیماری بی‌رمق را به بیمارستانی برساند و از نزدیک شاهد باشند چگونه در مسیر، به جای راه باز کردن برای نجات جان یک بیمار، مسابقه‌ای تلخ بین دیگران است برای پیشی گرفتن از هم که پشت آمبولانس حامل یک هموطن رو به مرگ جای بگیرند و از این موقعیت برای زودتر رسیدن به مقصد نهایت استفاده را ببرند. این مثالی ساده، تلخ و تکراری‌ست اما خلاصه‌ای‌ست از وضعیت امروز ما. 😔
چه کسی پاسخگوی این بی‌رحمی پنهان است؟ ما چرا و کی چنین شدیم؟ ما مردمانی که دیگر دوست داشتن هم‌وطن را از یاد برده‌ایم، ما که خشونت‌های پنهان و ریز در رفتار و گفتار روزمره‌مان ابزاری شده است برای بیرون کشیدن گلیم فردی‌مان از اجتماع. ما که دروغ را به عنوان مهارتی برای زیستن دوگانه در بیرون و درون خانه می‌آموزیم و به کودکانمان می‌آموزانیم.😔

🎋ما که تنها نظاره‌گر و شنونده فراموشکار رنج‌هائیم. چه کسی امروز از آن پدری که خود را از پل عابر پیاده خیابان میرداماد به دار کشید و در یادداشتی که از جیب خالی‌اش پیدا شد نوشت «هزینه درمان بیماری چشم‌هایم را نداشتم» سخنی می گوید؟ آن اندک کسانی نیز که دلسوزانه می‌گویند با انگ سیاه‌نمایی مورد هجمه‌اند. انگ سیاه‌نمایی فراری‌ست رو به جلو از سوی مسئولان برای عدم پذیرش مسئولیت سیاهی‌ها.
این است شهر نوید داده شده؟ این است شهر آرمان‌ها؟

🌹اصغر فرهادی۷ دی ماه ۱۳۹۵ بیست و هفتم دسامبر 2016

Mohsen Sazegara Wednesday 8 Day 1395 Dec 28, 2016