چرا
دولت «روحانی»
مردمی
نیست؟
احمد
شمّاع زاده
پس
از استقرار دولت روحانی، اولین اولویت
به فرجام رساندن موضوع هسته ای بود و این
هدف دیگر مشکلات را تحت الشعاع قرار داد
و رفع آنها در گرو به سرانجام رسیدن برنامه
هسته ای شد.
نابسامانیهای
اقتصادی که در دولت پیشین ریشه داشتند،
به همان صورت و بلکه شدیدتر در دولت روحانی
ادامه یافت که یکی از مهمترین نمودهای
آن، تعطیلی کارخانه ها و کارگاهها و اخراج
کارگران آنها و بیکاری روزافزون این قشر
زحمتکش بود که اشتغالشان نمود رشد اقتصادی
و بیکاری شان شاخصترین نشانه رکود اقتصادی
است.
دولت
روحانی به خوبی این نابسامانیها را میدید
ولی نمیدانیم آنقدر ژرفنگری داشت که عمق
فاجعه را دریابد و بداند که با رفع تحریمها
مشکلات به پایان نخواهند رسید یا حتا این
ژرفنگری را هم نداشت و تنها به آن دلخوش
کرده بود که برجام به فرجام رسد و مشکلات
کشور یکی پس از دیگری رفع گردد.
به
هر صورت، چه آگاهانه و چه ناآگاهنه، کاری
نکرد تا جلو روند روز افزون رکود، و دستکم
رکود صنایع کشور را بگیرد که موجب رونق
اقتصادی کشورند.
دلیل
تعطیلی کارخانه ها و کارگاهها:
از
دلایل عمده تعطیلی آنها این است که شرکتها
و بخش خصوصی که تقریباً همگی آنها وابسته
به حاکمیت هستند، با زدوبند و رانتخواری
منابع بانکها را غارت کرده اند و در
ساختارهای غیر تولیدی به کار برده اند و
عنوان بدهکاران عمده بانکی را به خود
اختصاص داده اند و هیچ ترسی و واهمه ای از
هیچ چیز ندارند؛ بلکه با فراغ بال و بی
دغدغه نسبت به آسیب دیدگان این غارتگری
و بویژه قشر زحمتکش جامعه، زندگی خود را
میگذرانند.
درامد
و هزینه های کشور:
لازم
نیست وارد بحثهای پیچیده اقتصادی شویم،
چیزی را که همگان میدانند و آشکارا میبینند
این است که بودجه ها یا صرف تولید افتصادی،
تولید فرهنگی، و عمران و آبادی کشور میشوند
و یا هزینه های جاری و حقوق کارکنان
دولت و نهادهای مختلف حکومتی را
شکل میدهند.
ولی
از آنجا که بخش اول، تعطیل یا هر روزه رو
به کاهش یافتن و تحلیل رفتن هستند، پس
عمده بودجه کشور صرف هزینه های جاری و
حقوق کارکنان میشود؛ و این چرخه ادامه
دارد:
زندگی
راحت حقوق بگیران و بیکاری روز افزون
زحمتکشان.
اگر
دولت مردمی بود،
به جای اینکه خود را مدیون بانکها و
صندوقهای بازنشستگی کارگران و کارمندان
و غیره کند تا بودجه هزینه های جاری و حقوق
حقوق بگیران دولتی و حکومتی را تأمین کند،
یک اقدام عملی مردمی و انقلابی انجام
میداد و اعلام میکرد:
نظر
به اینکه کشور در حالت بحران به سر میبرد
و هر روزه بر این بحران افزوده میشود دولت
تصمیم گرفته است تا رفع مشکلات عمده
اقتصادی کشور، درصدی (سی
یا چهل یا ...)
از
حقوقهای حقوق بگیران اعم از کارکنان دولت
و ارزبگیران خارج از کشور، و کارکنانی که
بودجه شان را دولت میپردازد ولی وابسته
به نهادهای گوناگون حکومتی هستند، از رده
مدیران کل به بالا یا همتراز با آنها (حتا
رئیس جمهور و رهبر)
را
کاهش میدهیم تا بتوانیم بودجه حاصله را
صرف جلوگیری از تعطیلی کارخانه ها و بیکاری
کارگران کنیم.
از
سوی دیگر در بودجه کل کشور تغییرات عمده
ایجاد میکنیم و بودجه دستگاههای عریض و
طویل تبلیغی و فرهنگی را که در این مقطع
زمانی هیچ سودی برای کشور و ملت ندارند
را به جای تعطیلی صنایع مولد به گونه
چشمگیری کاهش میدهیم.
توضیح:
یک-
این
بودجه ها برای زمانی تنظیم شده که کشور
در حالت عادی قرار داشته است؛ ولی اکنون
که کشور در شرایط عادی قرار ندارد، عمل
ما غیرقانونی نیست.
دو-
پولهای
کسرشده از حقوق کارکنان، طبق قانون حق
صاحبان آن است ولی تا رفع مشکلات اقتصادی
به عنوان دیون دولت تلقی میگردد و پس از
خروج کشور از بحران بازپرداخت خواهد شد.
سه-
مسلماْ
کسانی یافت میشوند که بگویند دولت
نمیتواند چنین تصمیمی را بگیرد و این کار
سترگ نیازمند دادن لایحه ای به مجلس و
قانونی شدن آن است.
پاسخ
این است که دولت باید به هر وسیلهای چنگ
میزد تا طرح و نظر خود را عملی کند؛ و در
صورتی که با مخالفتهای همه جانبه ای رو
به رو میشد و مجلس نیز آن را تصویب نمکرد،
چون دولت به وظیفه خود عمل کرده بود دولتی
مردمی تلقی میگردید.
No comments:
Post a Comment