Saturday, October 14, 2017

واقعاً بر اسلام باید گریست!

واقعاً بر اسلام باید گریست!

روضه خوانی یعنی چه؟

آيةالله مرتضی مطهری
به خدا قسم حرف حاجى [نوری] حرف راستى است. مىگوید امروز اگر کسى بخواهد بر امام حسین علیه السلام بگرید، بر این مصیبتهایش باید بگرید، بر این تحریفها و مسخها و دروغها باید بگرید.
کتابى است معروف به نام «روضة الشهداء» از ملا حسین کاشفى.
حاجى فرموده بود که داستان زعفر جنّى و داستان عروسى قاسم، اول بار در کتاب این مرد آمده است. حقیقت این است که من این کتاب را ندیده بودم. خیال مى ‏کردم در آن یکى دو تا از این حرفهاست ، بعد که این کتاب (که به فارسى هم هست و تقریباً در پانصد سال پیش تألیف شده است) را خواندم دیدم از این داستانها زیاد است.
ملا حسین کاشفى مردى است که واعظ هم هست، اتفاقاً این بی انصاف، مرد باسوادى هم بوده است، کتابهایى هم دارد، صاحب انوار سهیلى [است‏] که خیلى عبارت پردازى کرده و می گویند کلیله و دمنه را خراب کرده است. به هر حال مرد باسوادى بوده است. تاریخش را که انسان میخواند، معلوم نیست که او شیعه بوده یا سنى، و مثل اینکه اساساً مرد بوقلمون صفتى هم بوده است، در میان شیعه‏ ها خودش را یک شیعه صد در صد متعصبي نشان می‏داده و در میان سنّیها خودش را حنفى نشان میداده است. اصلًا اهل بیهق و سبزوار است. سبزوار مرکز تشیّع بوده است و مردم آن هم فوق العاده متعصب اند در تشیع. هنگامی که در میان سبزواری ها بود، یک شیعهء صد در صد شیعه بود. بعد میرفت هرات. آنجا که می‏رفت، به روش اهل تسنن بود. این مرد، واعظ هم بوده است. چون در سبزوار بود، ذکر مصیبت می کرد.
کتابى نوشته است به فارسى ، اولین کتابى که در مرثیه به فارسى نوشته شده همین کتاب روضة الشهداء است که در پانصد سال پیش نوشته شده است. براي مثال، شیخ مفید (رضوان اللَّه علیه) کتاب ارشاد را نوشته است و چقدر متقن نوشته است.
ما اگر به ارشاد شیخ مفید خودمان مراجعه کنیم، احتیاج به منبع دیگری نداریم. من نمیدانم این بی ‏انصاف چه کرده است! من وقتى این‏ کتاب را خواندم، دیدم حتا اسمها جعلی است؛ یعنى در میان اصحاب امام حسین، اسمهایى را می‏آورد که اصلًا چنین آدمهایى وجود نداشته ‏اند؛ در میان دشمنها اسمهایى مى‏برد که همه جعلى است؛ داستانها را به شکل افسانه در آورده است. چون این کتاب اولین کتابى بود که به زبان فارسى نوشته شد، مرثیه خوانها که اغلب بىسواد بودند و به کتابهاى عربى مراجعه نمیکردند، همین کتاب را میگرفتند و در مجالس از رو می‏خواندند.
این است که امروز مجلس عزادارى امام حسین را ما «روضه خوانى» میگوییم. در زمان امام حسین روضه خوانى نمى‏گفتند، در زمان حضرت صادق هم روضه خوانى نمى‏ گفتند، در زمان امام حسن عسکرى هم روضه خوانى نمیگفتند. بعد در زمان سید مرتضى هم روضه خوانى نمیگفتند، در زمان خواجه نصیرالدین طوسى هم روضه خوانى نمى‏گفتند. از پانصد سال پیش به این طرف اسم این کار شده روضه خوانى.

روضه خوانى، یعنى خواندن کتاب روضة الشّهداء، همان کتاب دروغ. از وقتى که این کتاب در دست و بالها افتاد، دیگر کسى تاریخ واقعى امام حسین را مطالعه نکرد و شد افسانه سازىِ روضة الشهداء خواندن. ما شدیم روضه خوان، یعنى روضة الشهداء خوان، یعنى افسانه‏ ها را نقل کردن و به تاریخ امام حسین توجه نکردن.

گفته اند: «وَ زادَتِ التَّنْبورُ نَغْمَةً اخْرى‏»؛ بعد در شصت هفتاد سال پیش، مرحوم ملا آقاى دربندى پیدا شد. تمام حرفهاى روضة الشهداء را به اضافهء یک چیزهاى دیگر، همه را یکجا جمع کرد که دیگر واویلاست! واقعاً به اسلام باید گریست.
(
کتاب حماسه حسینی، صفحه 82-84).

No comments:

Post a Comment