Wednesday, September 4, 2013

ورشکستگی نهاد حکومت

ورشکستگی نهاد حکومت
۱۳۹۲/۰۶/۰۷
دولت حسن روحانی اعلام کرده است که در صد روز اول وضعیت کشور را به مردم گزارش خواهد داد. شاید بهترین و شفاف‌ترین گزارش دولت به مردم که مفاد آن هم در کارزارهای انتخاباتی و هم در مباحث مربوط به وزرا در مجلس مطرح شده اعلام ورشکستگی نهاد حکومت باشد، اتفاقی که در صورت تداوم وضعیت موجود رخ خواهد داد.
این امر به مردم و دولت کمک می‌کند تا وضعیت خود را شفاف و به خوبی درک و برای برون‌رفت از آن برنامه‌ریزی کنند(عین کاری که امروز در شهر دیترویت در ایالت میشیگان آمریکا در جریان است). اعلام ورشکستگی پایان کار نیست، بلکه آغازی دوباره است.
البته لازمهٔ این امر آن است که کاست حکومتی فعلی مسئولیت خود را در ایجاد این وضعیت بپذیرد. معمولا بلندمرتبه‌ترین مدیران یک شرکت ورشکسته پس از اعلام ورشکستگی از ادامهٔ کار خودداری می‌کنند، ولی چنین رفتاری در مقامات جمهوری اسلامی در صورت عدم موفقیت به چشم نمی‌خورد.

علائم ورشکستگی
ورشکستگی در معنای حقوقی آن یعنی وضعیتی که یک شخص حقیقی یا حقوقی با فرض عدم تغییر یک‌بارهٔ شرایط موجود(مثل بردن لاتاری) نتواند دیون خود را بپردازد. شخص حقوقی یا حقیقی ممکن است ظرفیت‌های بی‌شماری برای پرداخت دیون خود داشته باشد، اما صرف ظرفیت برای رهایی از ورشکستگی کافی نیست، بلکه باید امکان بالفعل کردن ظرفیت‌ها وجود داشته باشد. برای مثال، کشوری مثل ایران دارای ذخایر انرژی بسیاری است، اما وقتی سرمایه‌گذاری در استحصال صورت نگیرد و تکنولوژی و مدیریت شایسته برای استخراج در دست نباشد این سرمایه به کار نخواهد خورد.
تفاوتی که میان دولت‌ها و اشخاص حقوقی دیگر وجود دارد آن است که دولت‌ها می‌توانند با چاپ اسکناس و قرض گرفتن از بانک مرکزی همچنان ورشکستگی خود را پنهان کنند یا اعلام ورشکستگی خود را به تاخیر بیندازند. این البته بدان معنا نیست که برخی از دولت‌ها در شرایط ورشکستگی قرار ندارند. برای مثال، دولت زیمبابوه سال‌هاست ورشکسته شده است، اما با تورم‌های چند هزار درصدی از اعلام آن و برنامه‌ریزی برای پس از آن طفره می‌رود.
صرف بالا بودن قرضهٔ دولتی نیز دلیل ورشکستگی یک دولت نیست. برای نمونه، دولت فدرال ایالات متحده حدود ۱۷ تریلیون دلار مقروض است، اما اقتصاد آمریکا در چند سال اخیر رشدی حدود دو درصدی داشته، نرخ تورم حدود یک تا دو درصد بوده، نرخ بیکاری رو به کاهش بوده و ارز ملی ارزش خود را حفظ کرده است. دولت آمریکا به تعهدات خود عمل می‌کرده و طرح‌های آغاز شده با بودجهٔ فدرال نیمه‌تمام رها نشده‌اند. رشد اقتصادی و تحت کنترل بودن شرایط موجود این امید را ایجاد می‌کند که دولت بتواند دیون خود را در آینده پرداخت کند. اما در ایران نرخ تورم و بیکاری در حال افزایش، نرخ رشد در حال کاهش (تا منفی ۵٫۴ درصد) و ارزش ارز ملی در برابر دیگر ارزها رو به کاهش بوده است.

نشانه‌ها
نشانه‌های ورشکستگی در در موارد ذیل قابل تامل استد:

۱کسری قابل توجه بودجه
مخارج و درآمدهای حکومت جمهوری اسلامی با هم همخوانی ندارند. کسری بودجه عظیم، ناکافی بودن ارز و دشواری واردات، نحوه اجرای هدفمندی یارانه‌ها، تورم کمرشکن(دارای سومین رتبه در میان کشورها)، تعطیلی واحدهای تولیدی، فساد همه‌گیر(ایران در میان ده کشور بالای فهرست فساد مالی است)، هزینهٔ کمرشکن جنگ در سوریه و باج‌دهی در دنیا برای خرید هم‌پیمان همه دست در دست هم حکومت و جامعه را به سمت ورشکستگی پیش می‌برند. همانگونه که اتحاد جماهیر شوروی ورشکسته و سپس فروپاشیده شد، ایران نیز در دورهٔ حکومت اسلامگرایان دارد رو به ورشکستگی می‌رود.
دولت تنها ۱۴ هزار میلیارد تومان کسری پرداخت یارانه‌ها دارد(تفاوت میان ۴۲ هزار میلیارد تومان پرداختی و ۲۸ هزار میلیارد تومان دریافتی دولت از گران شدن حامل‌های انرژی). سال گذشته دولت بیش از ۵۰ هزار میلیارد تومان کسری بودجه داشته است. حدود ۱۹ هزار میلیارد تومان از منابع تعریف شده در بودجه وجود خارجی ندارد، اما برای آن مصارف تعیین شده است. یک سوم بودجه سال ۹۲ غیرواقعی است و درآمدهای دولت باید از ۲۱۰هزار میلیارد تومان در اصلاحیه بودجه به ۱۴۰هزار میلیارد تومان اصلاح شود.(معاون بودجه معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی دولت احمدی‌نژاد، ایسنا ۱ شهریور ۱۳۹۲) به همین دلیل، کف‌گیر دولت در پرداخت یارانه‌ها به ته دیگ خورده است. دولت چند ماهی است دیون خود را به بانک جهانی نپرداخته است.

۲طرح‌های نیمه‌تمام
هنر دولت احمدی‌نژاد ایجاد سر وصدا و راضی کردن همه با راه‌اندازی طرح‌هایی بود که یا اکثرا به اتمام نرسیدند یا ناقص به انجام رسیدند(مثل راه‌آهن شیراز- اصفهان). در پایان کار دولت احمدی‌نژاد ۴۰ هزار طرح نیمه‌تمام وجود دارد(جام جم، ۲۲ مرداد ۱۳۹۲) که هزاران میلیارد تومان برای آنها هزینه شده، اما نه اشتغال با ثبات ایجاد کرده‌اند و نه بازدهی دارند و معلوم هم نیست کی به پایان می‌رسند. این طرح‌ها تا پایان سال ۹۰ حدود ۶۰ هزار میلیارد تومان هزینهٔ دیرکرد داشته‌اند. (همشهری، ۱۵ فروردین ۱۳۹۱)
بنا به گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس، تنها ۲۸ درصد طرح‌ها در دورهٔ احمدی‌نژاد به پایان رسیده‌اند(همان جا). اگر سی سفر استانی احمدی‌نژاد را ضرب در چهار کنیم (چهار دورهٔ این سفرها که در نهایت تکمیل هم نشد) می‌شود ۱۲۰ سفر استانی. فرض کنیم در این سفرها دولت به طور متوسط حدود ۲۰۰ مصوبه داشته است و باز فرض کنیم همهٔ این مصوبات طرح بوده‌اند که می‌شود ۲۴ هزار طرح. ۳۶ هزار طرح دیگر نیز باید مصوبات جلسات دولت در تهران بوده باشند تا در نهایت  ۷۲ درصد طرح‌ها- به گزارش مجلس- در دورهٔ احمدی‌نژاد به انجام نرسیده باشد. در دو دههٔ گذشته مدام از سهم بودجهٔ عمرانی کاسته و بر سهم بودجه‌های جاری افزوده شده است، از حدود ۵۰ درصد به حدود ۲۵ درصد.(معاون حقوقی، امور مجلس و استان‌های معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس‌ جمهور، فارس، ۲ شهریور ۱۳۹۲)

۳خالی بودن خزانه
عیسی کلانتری، وزیر کشاورزی دولت‌های رفسنجانی و خاتمی و از مشاوران روحانی، از خالی بودن خزانه، خالی بودن انبارها و خالی بودن بنادر سخن گفته است.(روزنامه قانون، ۱۶ تیر ۱۳۹۲) دولت احمدی‌نژاد دولت کارت اعتباری بود. خرج می‌کرد تا نه تنها قدرت پرداخت باقی نماند، بلکه تا حدی که شرکت کارت اعتباری، کارت مربوطه را ملغی کند.
بنا به گزارش رئیس مجمع تشخیص مصلحت، «پولی نمانده و اگر هم باشد قابل انتقال به داخل نیست. پول‌های خارجی را خوش‌بینانه به چین دادیم و آنها با دریافت هزینه‌ای آن را به یوآن تبدیل کردند و بعد هم گفتند به جای پول کالا می‌دهیم و بعد از آن هم گفتند نه هر کالایی، بلکه آن چه خودمان تعیین می‌کنیم می‌دهیم. هند هم آمده نفت ما را با قیمتی خیلی ارزان می‌خرد، اما حاضر نیست حتی روپیه بپردازد. این گزارش وزیر بازرگانی و رئیس کل بانک مرکزی است که در یکی از جلسات تلخ مجمع آمدند و گفتند».(هاشمی رفسنجانی، پارسینه ۲ خرداد ۱۳۹۲)

حتی سرمایه‌گذاری‌های کلان حکومت به علت مدیریت ضعیف پروژه‌ها به بهره‌برداری نرسیده است. آمارهای رسمی منتشر شده توسط شرکت ملی نفت ایران نشان می‌دهد که در سال ۱۳۸۹، ۹۰ و ۹۱ به ترتیب ۱۶، ۲۰ و حدود ۱۰ میلیارد دلار در فازهای پارس جنوبی هزینه شده است، اما در طول سه سال گذشته حتی یک مترمکعب هم افزایش تولید و استخراج گاز با راه‌اندازی فازهای جدید در پارس جنوبی حاصل نشده است. (مهر ۲ اردیبهشت ۱۳۹۲)

حتی درآمد فروش نفت در بانک‌های خارجی بلوکه شده و در دسترس دولت قرار نمی‌گیرد. در یکی از موارد رسانه‌ای شده سه هزار میلیارد تومان از وجوه حاصل از فروش وزارت نفت در یکی از بانک‌های مالزی بلوکه شده است.(فارس ۴ شهریور ۱۳۹۲)

۴بدهی‌ها
بنا به گفتهٔ اکبر هاشمی رفسنجانی، دولت حدود ۱۰۰۰ تریلیون تومان بدهکار است: «هم اکنون دولت به مردم ۵۰۰ هزار میلیارد تومان بدهکار است. همچنین ۲۰۰ هزار میلیارد تومان به بانک‌ها، ۵۰ هزار میلیارد بابت اوراق مشارکت و ۲۰۰ میلیارد هم حقوق عقب افتاده بنگاه‌ها و پیمانکاران است». (مهر: ۷ اردیبهشت ۱۳۹۲) وضعیت پیمانکاران کشور به گونهٔ است که انجام بسیاری از طرح‌ها را نمی‌توانند بر عهده بگیرند و سپاهیان بی‌رقیب برندهٔ طرح‌ها هستند.

۵فرسایش ذخایر
دولت احمدی‌نژاد تا حدی که می‌توانسته ذخایر مالی عمومی را تهی کرده است: «نسبت ذخایر سازمان تامین اجتماعی از ۳٫۷۵ در سال ۸۰ به ۱٫۰۶ رسیده است یعنی اگر امروز حق بیمه قطع شود سازمان تامین اجتماعی تنها توان یک سال پرداخت هزینه‌ها را دارد». (علی ربیعی وزیر پیشنهادی کار، تعاون و رفاه، الف ۱۹ مرداد ۱۳۹۲) صندوق‌های پس‌انداز میان‌نسلی همه ورشکسته‌اند: «۴۷ درصد جمعیت کشور در حوزه تأمین اجتماعی و شستا هستند ولی اکنون شرایط طوری است که تمام صندوق‌های ما ورشکسته‌اند». (وزیر پیشنهادی کار، رفاه و تعاون اجتماعی در پاسخ به سؤالات اعضای مجلس در مورد وضعیت شستا و تأمین اجتماعی، تابناک، ۲۳ مرداد ۱۳۹۲)

۶عدم ادای تعهدات
این ورشکستگی از عدم ادای تعهدات دولت کاملا نمایانگر است: «طبق قانون، حداقل مستمری مددجویان بهزیستی باید ۳۰ درصد حقوق پایه(۱۵۰ هزار تومان) باشد، در حالی که این مستمری هم اکنون ۴۰ هزار تومان است و این یعنی نیم دلار؛ در حالی که حداقل کالری لازم برای زنده ماندن یک فرد، یک دلار در روز است». (رئیس انجمن دفاع از حقوق معلولان، ۱۹ مرداد ۱۳۹۲) چهل درصد از معلولان که بیکار هستند باید با این مستمری زندگی کنند که البته نمی‌توانند و مجبورند باری بر سر خانواده‌های خود باشند و از دیگران یاری بگیرند.

۷بیکاری
اگر شهروندان یک جامعه فعال باشند در عین داشتن قرض امید می‌رود که دیون خود را ادا کنند. اما کشور ظرفیت تولید شغل خود را از دست داده است. بیکاری نه تنها گریبان کارگران، بلکه گریبان اصناف کشور را گرفته است: «طی ۱۰ سال گذشته بیش از یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفر از افراد شغل خود را از دست داده‌اند و به جرگه بیکاران پیوسته‌اند». (قاسم نوده فراهانی، رئیس شورای اصناف کشور، ایلنا، ۲۲ مرداد ۱۳۹۲) بنا به گفتهٔ کارشناسان اقتصادی، در طول هشت سال دولت احمدی‌نژاد علی‌رغم پیوستن میلیون‌ها جوان به بازار کار خالص تولید شغل در سال حدود ۱۴ هزار بوده است. در حد فاصل میان سال‌های ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ حدود ۹۰۰ هزار نفر از تعداد شاغلان زن کم شده است.(مسعود نیلی، دنیای اقتصاد ۳۰ تیر ۱۳۹۲) بنا به پیش‌بینی مقامات دولت روحانی، در چهار سال آینده ۵ میلیون نفر نیز به جمع بیکاران خواهند پیوست.

خرج کردن از کیسهٔ ملت

جمهوری اسلامی نه در قد و قامت یک رژیم سیاسی در قالب دولت- ملت ایران، بلکه یک شرکت سهامی است که اکثریت مردم ایران سهمی در آن ندارند. سهامداران این شرکت "خودی‌ها" هستند. آنها کشور را به صورت یک شرکت اداره می‌کنند و صدالبته هر جا کم بیاورند از کیسهٔ ملت و نسل آینده خرج می‌کنند (وام‌ها و چاپ اسکناس، کسب و کار در بازار قاچاق و فروش منابع کشور به ثمن بخس). اگر امکان فروش منابع چند نسل آینده از حکومت سلب شود رفتار عقلانی در شرایط موجود اعلام ورشکستگی حکومت(و نه ملت و کشور) است. منبعی از منابع کشور نمانده که از دسترس تاراج حکومت خارج مانده باشد. اخیرا به فروش خاک کشور اقدام کرده‌اند.

Monday, September 2, 2013

پژوهشگران ایرانی و ذره الهی

پژوهشگران ایرانی و ذره الهی

منبع: بی بی سی


پژوهش در باره بوزون هیگز(ذره الهی) در برخورد دهنده بزرگ هادرونی (LHC) در سرن سوئیس و پژوهشگرانش، داغترین پژوهش علمی و پژوهشگر سال گذشته لقب گرفتند.
موسسه تامسون رویترز (آی اس آی) با بررسی مجموعه مقاله‌های منتشر شده در سال گذشته فهرستی از داغترین پژوهش‌ها و پژوهشگران که بیشترین توجه جامعه علمی را بخود جلب کرده‌اند، را تهیه و منتشر کرده است و در صدر این فهرست مطالعه بر روی بوزون هیگز قرار دارد.
در گزارشی که دبیران موسسه تامسون رویترز منتشر کرده‌اند، آمده است که این صدر نشینی از دوجنبه اهمیتی ویژه دارد: اول، تعداد ارجاعاتی که در یک دوره کوتاه زمانی به مقالات منتشر شده در این زمینه شده است.
به دو مقاله اول این فهرست که هر دو در باره ذره الهی هستند در مجموع در طی یک سال نزدیک به چهارصد بار ارجاع شده است. به بیان ساده و البته نه چندان دقیق، چهارصد مقاله پژوهشی با استناد به این دو مقاله در سال گذشته منتشر شده که نشان دهنده اهمیت این دو مقاله است.
دومین نکته پر اهمیت در باره این موضوع پژوهشی، تغییری است که این کار علمی در معنای همکاری بین المللی در علم به وجود آورده است.
مقاله‌های منتشر شده با فهرستی از چند هزار نویسنده همراه است. البته داشتن چند هزار نویسنده به معنای این نیست که همه افرادی که نامشان در فهرست نویسندگان آمده است در عمل دستی در نوشتن مقاله داشته‌اند؛ بلکه نشان دهنده تعداد همکارانی است که در به ثمر نشستن پژوهش‌ها نقش داشته‌اند. این تعداد پژوهشگر از ده‌ها کشور و مدیریت آنها در رسیدن به یک هدف واحد، استانداردهای جدیدی را در زمینه همکاری‌های بین المللی علمی تعیین کرده که تا کنون بیسابقه بوده است.
علاوه بر این، نکته دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که برای ایرانیان با ارزش و افتخار آفرین است و آن هم حضور چهارده نفر از پژوهشگران مراکز دانشگاهی و پژوهشی کشور در میان فهرست نویسندگان یکی از این دو مقاله است که این به غیر از پژوهشگران ایرانی مقیم دانشگاه‌های کشورهای دیگر است که نام آنها را در فهرست می‌توان دید.
این برای اولین بار است که نامهای گروهی از پژوهشگران فعال در داخل ایران در کنار کشورهای دیگر در یک پروژه تحقیقاتی بین المللی دیده میشود. پروژه ای که گروهی آن را از فرود انسان بر ماه نیز پیچیده‌تر می‌دانند. ولی چگونه چنین همکاری میسر شد؟

سرن و ایران
سازمان اروپایی برای تحقیقات هسته‌ای که به آن سرن (CERN) می‌گویند برای تحقیق در زمینه فیزیک ذرات بنیادی و فیزیک هسته‌ای تاسیس شده و سازمانی بین المللی است که مسئولیت مدیریت بزرگترین مجموعه آزمایشگاهی دنیا در زمینه ذرات بنیادی و فیزیک هسته‌ای را با بیش از ده هزار پژوهشگر از هشتاد کشور برعهده دارد.
آزمایشگاه‌ها و بزرگترین شتابدهنده ذرات دنیا که زیر نظر سرن اداره می‌شوند، در شهر میرین (نزدیک به ژنو) سوئیس و در مرز مشترک فرانسه و سوئیس واقع شده است.
کشورهایی که در سرن فعالیت می‌کنند به سه دسته تقسیم می‌شوند؛ عضو، ناظر، و مشارکت کننده. کشورهای عضو که اروپایی هستند، اداره کنندگان و تامین کنندگان عمده هزینه‌های سرن هستند؛ کشورهای ناظر (آمریکا، روسیه، ژاپن، اسرائیل، هند، ترکیه) ضمن مشارکت فعال در طرح‌های پژوهشی، تامین مالی و تجهیزاتی برخی از پروژه‌ها را برعهده دارند و کشورهای مشارکت کننده بسته به توان علمی خود در برخی از پروژه‌های سرن همکاری می‌کنند. ایران نیز در گروه سوم جای گرفته است.
تا پیش از سال ۱۳۸۰ همکاری ایران (و نه ایرانی‌ها) با سرن محدود به حضور یکی از فیزیکدانان ایرانی در این مجموعه بود که این حضور نیز غیر رسمی و فقط به دلیل ارتباطات شخصی بود. ایده همکاری با سرن را برای اولین بار دکتر حسام‌الدین ارفعی، دکتر فرهاد اردلان و دکتر رضا منصوری مطرح کردند.
در دهه ۱۳۷۰ آقایان اردلان و ارفعی به دلیل آشنایی‌هایی که با مسوولان سرن داشتند، تلاش‌هایی را برای همکاری ایران شروع کردند.
در سال ۱۳۷۹ برای ساخت (LHC (Large Hadron Collider به یکباره عرصه فعالیت سرن بسیار گسترده‌تر می‌شود و هزینه‌ها هم بالا می‌رود.
به همین دلیل مدیران سرن از عضویت کشورهای دیگر استقبال می‌کنند. در سال ۱۳۸۰ مصطفی معین وزیر وقت علوم و رضا منصوری معاون پژوهشی وزارت علوم همراه هیاتی به ژنو سفر می‌کنند و در آنجا توافقنامه‌ای بین وزیر علوم وقت (مصطفی معین) و مدیریت آن زمان سرن (لوچیانو مایانی) در باره حضور و مشارکت ایران در سرن امضا می‌کنند که نقطه عطفی در تاریخ فعالیت‌های این مرکز و همچنین مشارکت دانشمندان ایرانی در آنجا می‌شود.
با امضای این تفاهم نامه ایران به طور رسمی برای همکاری‌های پژوهشی به این سازمان پیوست.
در آن هنگام برخی از کشورها و از جمله آمریکا، با پیوستن ایران به سرن مخالف بودند و تلاش‌هایی را نیز در این زمینه کردند که با توجه به شعار سرن که همکاری علمی بین المللی به دور از سیاسی کاری است، این تلاش‌ها به جایی نرسید. اما نکته جالب در این میان، مخالفت‌ها و مقاومت‌های گروهی از ایرانیان با این همکاری بود.
رضا منصوری، یکی از کسانی که امضای این تفاهمنامه را در آن زمان میسر کرد در یادداشتی که به مناسبت موفقیت آزمایش منجر به کشف بوزون هیگز منتشر شده بود، نوشت: "کم نبودند نیروهای علمی و مدیریتی در ایران که با این همکاری موافق نبودند. هیچیک از مراکز دانشگاهی نپذیرفت این همکاری را شروع کند. هنگامی که از یک فرصت استثنایی بهره بردیم و تفاهمنامه‌ای میان ایران و سرن برای همکاری با شتابگر بزرگ هادرونی امضا شد، به خاطر عدم آمادگی دانشگاه‌های ما، پژوهشگاه دانش‌های بنیادی پیشقدم شد و پیگیری این همکاری مهم بین‌المللی را پذیرفت. هنوز دانشگاه‌های ما آمادگی این نوع همکاری‌های علمی بین المللی را ندارند. هنوز مدیریت علم در ایران چالاکی لازم را برای این نوع همکاری‌ها پیدا نکرده است."
با وجود اینکه اکنون ایران در برخی از پروژه‌های سرن مشارکت می‌کند و حتی بخشی از یکی از مهمترین آشکارسازهای ابر برخورد دهنده هادرونی (Large Hadron Collider- LHC) در ایران ساخته شده است؛ هنوز سطح همکاری‌ها در حدی نیست که فیزیک پیشگان ایرانی را راضی کند.
به گفته دکتر حسام الدین ارفعی رییس پژوهشکده ذرات و شتابگرهای پژوهشگاه دانشهای بنیادی و مدیر ایرانی گروه پژوهشگران ایرانی در سرن، به دلیل مسائل مالی و عدم تخصیص اعتبارات لازم، همکاری ایران با این پروژه بسیار محدود و حتی کمتر از برخی کشورهای منطقه است که در چنین شرایطی، حضور موثر در این طرح عظیم بین‌ المللی و قرار نگرفتن در حاشیه آن جز با افزودن یکی، دو رقم به بودجه اندک تخصیصی امکان‌ پذیر نیست، تا شاید بتوان سهمی در حد کشورهایی مثل پاکستان و ارمنستان در این پروژه پیدا کرد.
البته با وضعیت به وجود آمده به دلیل تحریم های اقتصادی که نقل و انتقال پول را دچار مشکلات جدی کرده است، حتی در صورت تمایل مسئولان ایرانی امکان افزایش دامنه و حتی تداوم همکاری با سرن چندان روشن نیست و این نکته‌ای است که ذهن فیزیک پیشگان ایرانی را در این روزها به خود مشغول کرده است.
ایران و دیگر زمینه‌های داغ پژوهشی
فهرست تامسون رویترز چند پژوهش در حوزه‌های دیگر را نیز در خود جای داده است. پژوهش در زمینه ژن و زیست داروها دومین، حوزه مواد سومین و فناوری اطلاعات چهارمین حوزه داغ پژوهشی در سال ۲۰۱۲ بوده‌اند.
پژوهشگران ایرانی در هر سه این حوزه‌ها حضوری فعال دارند و آمارهای منتشر شده از مقالات منتشر شده ایرانی در مجلات تخصصی معتبر نشانگر جدی بودن پژوهشگران ایرانی و نتایج تحقیقاتشان در این سه حوزه است.
اگرچه هنوز نامی از پژوهشگران ایرانی به عنوان پژوهشگر شاخص در یک حوزه در فهرست تامسون رویترز نیامده است ولی با جست و جویی کوچک در اینترنت می‌توان رد تحقیقات پژوهشگران ایرانی که در  مقاله‌های دیگر پژوهشگران به آنها ارجاع شده است را دید.
 

 

برداشت نقاب از پاک‌ترین دولت تاریخ!

برداشت 16 میلیاردی و برداشت نقاب از پاک‌ترین دولت تاریخ!

سرویس سیاسی «فردا»: شعار عدالت به عنوان شعار اصلی دولت نهم و دهم مطرح شده و سال‌ها بود که دولت احمدی نژاد با این شعار به عدالت‌ورزی به سبک خودش می‌پرداخت. این دولت با تاکید بر مفهوم عدالت، رفتارهای اجتماعی و سیاسی خویش را توجیه کرده و روند اقتصادی کنونی را پدید ‌آورد. شاید بتوان تورم شدید کنونی را نیز ماحصل سبک نگاه احمدی نژاد و دولتش به عدالت و گسترش آن دانست. این دولت عملاً به عدالت نگاه توزیعی داشت و تفکر تولیدی را چندان اجرایی نکرد. همین مطلب نیز باعث شد در دولت احمدی نژاد توزیع فقر را شاهد باشیم و تمام تلاش دولت برای پویاسازی پایین‌ترین دهک‌های اجتماعی باشد نه آنکه به جمیع ملت توجه شود. 

از سوی دیگر، یکی نواقص مهم دولت نهم و دهم در مسیر عدالت، ضربه زدن به این شعار با تحرکات تیره و تار مالی است. احمدی نژاد در شرایطی که بارها اعلام کرده که دولت وی پاک‌ترین دولت تاریخ بوده است، اما به نظر می‌رسد برخی مسائل و پرونده‌های مالی که در نهایت به داستان 16 میلیاردی دانشگاه احمدی نژاد به اوج رسیده است، چندان ادعای او را تایید نمی‌کند. 

در ماجرای اخیر، اگرچه بقایی گفته است: «هیچ گونه کار خلاف مقررات و جابجایی مالی اداری و اقلامی، بدون مجوز قانونی در نهاد ریاست جمهوری اتفاق نیفتاده است و تا زمان خداحافظی از این نهاد در سیزدهم مرداد امسال، هیچگونه اقدامی خلاف قانون صورت نگرفته است و تمام انتقالات بر اساس ضوابط قانونی بوده است» اما به نظر می‌رسد ابهامات فراوانی دامن‌گیر دولتی‌های پیشین شده تا جایی که خبرهایی از احتمال ورود مراجع نظارتی و قضایی به این امر می‌رسد. 

در همین زمینه اکبر ترکان ـ مشاور رئیس جمهور ـ اظهار داشته است: « این انتقال غیر قانونی بوده و در هیچ ماده و تبصره قانونی به دولت دهم اجازه چنین انتقالی داده نشده است.» مشاور ارشد آقای روحانی این انتقال  را مصداق عمل مجرمانه و خلاف قانون توصیف و تصریح کرد: «جهانگیری معاون اول رییس جمهورمجرمانه بودن این عمل را تایید و آن را به من اعلام کرد، او رسیدگی به این موضوع مجرمانه را در دولت پیگیری می‌کند». 

با این افتضاح تاریخی به نظر می‌رسد که دولت دهم یک گام دیگر در راستای ضربه زدن به عدالت با شعار عدالت، گام برداشته است. به این ترتیب، دولت عدالت، در آخرین ساعات عمر خویش نیز بزرگ‌ترین ضربه را به عدالت زده و در این راستا از هیچ تلاشی فروگذار نکرده است. 

البته از یاد نبریم که پیشینه دولت احمدی نژاد نیز چنین امری را به وضوح نمایش می‌دهد. وقتی دولتی شعار عدالت سرمی‌دهد، یعنی با تمام وجود باید در این مسیر گام بردارد نه آنکه اطرافیان و ذی‌نفعان دولت در سایه عدالت با بی‌عدالتی ترین وجه رفتار کنند. این مسأله حاکی از آن است که دولت پیشین با نام عدالت به ضرر عدالت رفتار کرد و خاطره‌ای پر ابهام را در اذهان بسیاری از ملت رقم زده و گویا این خاطره با آشکار شدن رفتارهای دولت دست از سر ملت بر نمی دارد. 
بیانیه طلبکارانه دانشگاه احمدی نژاد: برداشت پول قانونی بوده، اما برمی گردانیم!
اما این افتضاح تاریخی با بیانیه ای مفتضحانه تر تکمیل شد! روابط عمومی دانشگاه جامع بین‌المللی ایرانیان دیشب با صدور اطلاعیه‌ای توضیحاتی درباره استفاده از کمک‌های دولتی به این دانشگاه، ارائه کرد.
در این توضیح مستدل! آمده است:«بر خلاف آنچه در خبرهای مورد اشاره آمده است، کمک انجام شده به دانشگاه ایرانیان بر طبق موازین قانونی و بر اساس مصوبه دولت صورت گرفته و جناب آقای دکتر احمدی‌نژاد در آخرین مصاحبه تلویزیونی خود آن را اعلام کردند. کمک نهاد ریاست جمهوری و دولت به نهادها و اشخاص حقیقی و حقوقی و غیر دولتی امری معمول و قانونی است و در همه دولت‌ها مرسوم بوده است؛ در دولت‌های نهم و دهم هزاران نفر و صدها نهاد عمومی و غیر دولتی از این کمک‌ها استفاده کرده‌اند. در عین استحقاق قانونی کامل دانشگاه برای استفاده از کمک مورد اشاره، به منظور پاسداشت از جایگاه والای تلاش مقدس علمی و جلوگیری از ایجاد کمترین شائبه و هرگونه بهانه‌جویی کمک مذکور به حساب نهاد ریاست جمهوری بازگردانده شده است. در این بیانیه ذکر شده است که «کمک نهاد ریاست جمهوری و دولت به نهادها و اشخاص حقیقی و حقوقی و غیر دولتی امری معمول و قانونی است». 

مطابق این توضیحات، نهاد ریاست جمهوری می تواند به رییس جمهور کمک مالی کند! به عبارت دقیق تر این گزاره بدین معنا است که بودجه نهاد ریاست جمهوری ملک شخصی رییس جمهور است و رئیس جمهور میتواند هر وقت اراده کرد نهادی تاسیس کند و به خود از بودجه نهاد تحت امر خود کمک کند! به راستی این فاجعه را چه می توان نام نهاد؟ فردی با شعارهای پاک و انقلابی و با وعده مبارزه با فساد سر کار می آید و روی مفسدین پیش از خود را سفید می کند! احمدی نژاد نوک پیکان طعنه هایش همیشه به فربه شده مالی فرادستان بود و ندا سر میداد که دستهای فاسد را باید قطع کرد. سؤال مشخص این است که:
آیا چنین اتفاقی جز«فساد» نام دیگری دارد؟ آیا او صداقت و شهامت این را دارد که همان احکامی را که برای دیگران صادر می کرد برای خود صادرکند؟ او رفت و با این افتضاح تاریخی نباید او را پایان یافته تلقی کرد. از یاد نبریم چه کسانی فریفته شعارهای ظاهری شدند و چه کسانی از ابتدا نسبت به «بار کج» هشدار میدادند.

ترکان: انتقال ۱۶ میلیارد تومان به دانشگاه احمدی نژاد، مجرمانه است
اکبر ترکان، مشاور حسن روحانی رئیس جمهور ایران، انتقال ۱۶ میلیارد تومان از نهاد ریاست جمهوری به دانشگاه ایرانیان وابسته به محمود احمدی نژاد رئیس جمهور سابق را "خلاف قانون" و"مجرمانه" دانسته است.
گزارش‌ها نشان میدهد که در روز سیزدهم مردادماه، روز تحلیف حسن روحانی در مجلس ایران، مقامات دولت سابق، ۱۶ میلیارد تومان از حساب نهاد ریاست جمهوری به دانشگاه ایرانیان که از سوی آقای احمدی نژاد تاسیس شده، واریز کرده‌اند.
آقای ترکان به خبرگزاری خانه ملت وابسته به مجلس ایران گفته که "این انتقال غیرقانونی بوده و در هیچ ماده و تبصره قانونی به دولت دهم اجازه چنین انتقالی داده نشده است."
اوایل مرداد ماه گزارش شد که شورای عالی انقلاب فرهنگی با درخواست محمود احمدی نژاد برای تاسیس دانشگاه ایرانیان موافقت کرده و مجوز تاسیس دانشگاه را به وی که هنوز رئیس جمهور بود، داده است. انتشار این خبر باعث شد که برخی این سئوال را مطرح کنند که آیا اگر آقای احمدی نژاد رئیس جمهور نبود، چنین مجوزی برای وی صادر می‌شد یا نه؟
دیگر تخلفات در این ارتباط:
علی آهون منش، دبیر اتحادیه دانشگاههای غیرانتفاعی گفته که بنابر مقررات وزارت علوم، اگر دانشگاهی بخواهد دانشجوی کارشناسی ارشد و دکترا بگیرد باید برای پذیرش دانشجوی ارشد در همان رشته دانشجوی فارغ التحصیل کاردانی داشته باشد در حالی که به این دانشگاه تازه تاسیس بدون هیچ دانشجویی مجوز کارشناسی ارشد و دکتری داده شده است.
برای تاسیس دانشگاه غیرانتفاعی، متقاضی باید منابع مالی کافی و امکانات مورد نیاز نظیر ساختمان و تجهیزات و کادر علمی را در اختیار وزارت علوم قرار دهد و شورای گسترش آموزش عالی در وزارت علوم بعد از ارزیابی مجوز تاسیس دانشگاه بدهد اما کارشناسان می گویند که آقای احمدی نژاد بدون طی این مسیر تقاضای خود را به شورای عالی انقلاب فرهنگی ارائه کرده است در حالی که دادن مجوز تاسیس دانشگاه چه دولتی و چه خصوصی از وظایف شورای عالی انقلاب فرهنگی نیست.
به دانشگاه ایرانیان مجوز پذیرش دانشجوی خارجی هم داده شده است و آقای آهون منش میگوید "اینکه شورای عالی انقلاب فرهنگی مستقیما مجوز پذیرش دانشجوی خارجی را به این دانشگاه داده، جای سئوال دارد، چرا که این مجوز باید از سوی وزارت علوم به صورت ویژه صادر شود."
محمود احمدی نژاد بعد از پایان ریاست جمهوری برای تعدادی از افراد نزدیکش نظیر حمید بقایی، معاون اجرایی در ریاست جمهوری، شمس‌الدین حسینی وزیر سابق اقتصاد، بهروز مرادی، معاون سابق بودجه و برنامه ریزی و چند نفر دیگر در دانشگاه ایرانیان حکم صادر کرده است.
سرانجام مبهم 'کمک ۱۶ میلیارد تومانی' به دانشگاه احمدی نژاد
در حالی که روز گذشته روابط عمومی دانشگاه ایرانیان از بازگرداندن مبلغ دریافتی از دولت محمود احمدی نژاد خبر داده بود، امروز خبرگزاری مهر به نقل از یک "مقام آگاه" نوشته که ۱۶ میلیارد تومان کمک نهاد ریاست جمهوری به این دانشگاه توسط دیوان محاسبات توقیف شده است.
این خبرگزاری یکشنبه ۱۰ شهریور (اول سپتامبر) نوشته است این مبلغ، که به حساب شخصی آقای احمدی نژاد و حمیدرضا بقایی سرپرست سابق نهاد ریاست جمهوری ریخته شده بوده، از ابتدا در توقیف دیوان محاسبات بوده و آنها "امکان دسترسی به این حساب را نداشته اند تا بتوانند آن را بازگردانند".
روز گذشته "دانشگاه جامع بین المللی ایرانیان" بدون ذکر رقم ۱۶ میلیارد تومان، اعلام کرده بود که "برای جلوگیری از ایجاد شبهه"، کمک دریافتی از دولت را به نهاد ریاست جمهوری بازگردانده است.
رسانه های ایران چندی پیش با انتشار اسنادی گزارش کرده بودند که نهاد ریاست جمهوری در آخرین روز از دوران مسئولیت محمود احمدی نژاد، ۱۶ میلیارد تومان را به حساب مشترک وی و آقای بقایی واریز کرده است تا به مصرف تامین هزینه های دانشگاه جامع بین المللی ایرانیان برسد.
بنیان گذاری دانشگاه ایرانیان، در اوایل مرداد ماه و پس از آن اعلام شد که شورای عالی انقلاب فرهنگی به ریاست محمود احمدی نژاد رئیس جمهور وقت، با درخواست او برای تاسیس این دانشگاه غیردولتی موافقت کرد. ریاست این دانشگاه با شخص آقای احمدی نژاد است و اسفندیار رحیم مشایی، حمید بقایی و محمدشریف ملک زاده، از همکاران خبرساز دولت دهم، جزو اعضای هیات موسس آن هستند.
آقای احمدی نژاد در آخرین گفتگوی تلویزیونی خود به عنوان رئیس جمهور، از تاسیس دانشگاه ایرانیان خبر داده و از مردم دعوت کرده بود که به این دانشگاه کمک مالی کنند.
اقدامات "۴۵ روز پایانی" دولت دهم
در اظهار نظری راجع به انتقال ۱۶ میلیارد تومان بودجه دولتی به دانشگاه ایرانیان، روز گذشته اکبر ترکان، مشاور عالی حسن روحانی رئیس جمهور ایران، در گفتگو با خبرگزاری خانه ملت وابسته به مجلس، این انتقال را "خلاف قانون" و"مجرمانه" دانست.
آقای ترکان افزود که اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور "مجرمانه بودن این عمل را تایید" کرده است و در دولت این موضوع را پیگیری می کند.
حمید بقایی پیشتر در گفتگو با خبرگزاری فارس گفته بود که "تمام نقل و انتقالات مالی در نهاد ریاست جمهوری طبق قانون بوده و هیچ گونه خلافی صورت نگرفته است".
وی امروز نیز در جوابیه ای که در خبرگزاری فارس منتشر شده، در پاسخ به مصاحبه‌ شب گذشته اکبر ترکان با شبکه پنج تلویزیون ایران، که طی آن گفته بود ساختمان منطقه آزاد قشم به دانشگاه ایرانیان واگذار شده، آن اظهارات را تکذیب کرده است. در جوابیه آقای بقایی، پاسخی به انتقادات مشاور عالی حسن روحانی در مورد انتقال ۱۶ میلیارد تومان به دانشگاه ایرانیان داده نشده است.
اکبر ترکان، پیشتر در مصاحبه ای جداگانه با نشریه همشهری ماه، مجموعه ای از نقل و انتقال های مالی و استخدام‌های صورت گرفته در ۴۵ روز پایانی دولت سابق را غیرقانونی دانسته بود.
وی گفته بود: "فاصله میان ۲۴ خردادماه تا ۱۲ مردادماه برای خود یک تاریخ است. من امیدوارم که جناب آقای جهانگیری به عنوان معاون اول دستور بدهند تاریخ این ۴۵ روز را بنویسند".
اکبر ترکان افزوده بود: "به نظر من این ۴۵ روز نمونه کاملی است از آن‌چه دولت نهم و دهم در طول این سال‌ها انجام داده است."
در پی انتخابات ریاست جمهوری خرداد ماه گذشته، مصوبات مسئولان دولت دهم در آخرین هفته های مسئولیت در قوه مجریه مورد انتقاد گسترده برخی از نشریات ایران قرار گرفته است.
موضوع بخشی از انتقادهای مطرح در محافل مطبوعاتی، استخدام های گسترده ای بوده که به گفته منتقدان، در هفته های پایانی کار دولت دهم صورت گرفته است. این استخدام ها، در چهارچوب طرح "مهر آفرین" انجام شده که در ماه‌های پایانی دولت دهم به تصویب دولت رسید و هر چند در عمل ادامه نیافت اما در چهارچوب آن، تا۵۰۰ هزار استخدام دولتی جدید پیش بینی شده بود.
یکی از انتصاب های خبرساز دولت دهم در هفته های پیش، انتصاب سعید مرتضوی دادستان سابق تهران و رئیس قبلی سازمان تامین اجتماعی به عضویت در هیات امنای این سازمان بود. اسدالله عباسی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی دولت دهم، این حکم را با موافقت محمود احمدی‌نژاد صادر کرده بود که ریاست شورای عالی رفاه و تامین اجتماعی را بر عهده داشت.
به گزارش رسانه ها، هیات امنای جدید سازمان تامین اجتماعی با حضور آقای مرتضوی، مجوز استخدام ۵۰۰ نفر در این سازمان را بدون طی کردن تشریفات قانونی صادر کرده بود. با شروع به کار علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی دولت حسن روحانی، مدیران جدید وزارتخانه عضویت سعید مرتضوی در هیات امنای این سازمان و مجوزهای استخدامی جدید را غیرقانونی دانسته و منتفی کردند.
یکی دیگر از محورهای انتقاد رسانه های منتقد دولت دهم به اقدامات مسئولان این دولت، ادعای خروج بیش از دو هزار قلم از هدیه های موجود در موزه ریاست جمهوری و انتقال آنها به ساختمانی در تهران بوده که پس از روی کار آمدن دولت جدید، به محل استقرار آقای احمدی نژاد و همفکران وی تبدیل شده است.
این رسانه ها می گویند هدایای موزه ریاست جمهوری به "ساختمان لادن" واقع در یکی از خیابان های شمالی تهران منتقل شده که با پایان به کار دولت دهم، به عنوان "دفتر رئیس جمهور سابق" مورد استفاده قرار می گیرد.




Sunday, September 1, 2013

یادداشت یعنی به یاد داشته باش!(7)

در سالهایی بسیار دور معاویه به یزید میگوید: "... و اما حسین. اگر بر تو شورید با او در نیفت". ولی او اندرز پدر را نمیگیرد و تاریخ آنگونه رقم میخورد که خورد.

در سالهایی دور نیز بزرگی به بزرگ شده ای نامه ای به دفاع از حسین نامی مینویسد و میگوید: من تو را بزرگ کرده ام. تو دیگر چرا؟ ولی او نیز از اندرز بزرگتر پند نمیگیرد و آنگونه میشود که شد.

قلب واقعیت تنها از برخی قشرها ساخته است!

قلب واقعیت تنها از برخی قشرها ساخته است!
بر اساس داستانی که میگوید هرکس پیاز حکه را در مکه بخورد...

نویسنده: ناشناس

محل واقعه: مشهد مقدس
پيازفروش کربلایی هي ميزد پشت دستش و ميگفت: حالا چه خاكي تو سرم كنم. بدبخت شدم رفت…!
گفتم چي شده کبلایی؟
سرشو بلند كرد و گفت: پيازام... پیازام داره خراب میشه…! كلي شتر بار زدم از کربلا پياز اوردم اما هیچکی نمیخره!
هنوز حرفش تموم نشده بود كه ديدم پيشنماز مسجد  داره ميره براي نماز كه صداش كردم و گفتم:
شيخ دست اي پياز فروش به دامنت…! پيازاش داره خراب مشه…! كلي پياز ازکربلاآورده به اميد یه سودی ولي مشهدیا اَصلا پيازاشو نميخرن…!
شيخ يه نگاهي به پيازفروش انداخت و گفت كيلویی چنده؟
پياز فروش گفت: كيلویی نيم سكه آقا!
شيخ گفت اگه ميخواي پيازات فروش بره پنجاه تا سكه بريز تو جيب قبام.
پياز فروش يه نگاهي به من كرد كه يعني چيكار كنم؟
گفتم بريز. پياز فروش پنجاه سكه ريخت توي جيب شيخ!
شيخ گفت همين الان يك كيسه پياز هم ميفرستي در خونه ما. پياز فروش گفت : چشم!
شيخ گفت يه كاغذ مينويسي پياز کربلا هر كيلو 3 سكه و به هر نفر هم يك كيلو بيشتر نميدي!
مرد پياز فروش گفت يا شيخ چه میگویی؟ مردم نيم سكه هم نميخَرَن اونوخ تو ميگي 3 سكه؟!
تازه من از خدا ميخوام به هر كس يك كيسه پياز بفروشم. تو ميگي يك كيلو بيشتر نَدم؟

شيخ يك نگاه عاقل اندر سفيهي به پيازفروش انداخت و گفت: اگه چيزايي كه گفتم گوش نكني پيازات به فروش نميره. تو فقط همين كاري كه گفتم ميكني و رفت به طرف مسجد منم به دنبالش!
نماز كه تموم شد شيخ رفت بالاي منبر گفت نقل است ازمعصومی كه روزي مردي به خدمت ايشان رسيد و گفت يا... بنده يك غلطي كردم سه تا زن گرفتم اما ديگه كشش ندارم نميكشه …! چه خاكي بر سر بریزم؟
......... گفت پيازکربلا رو در مشهد بخور اونوخ خیلی خوب ميكشه…!

از .......... شنيدم كه هر كس پيازکربلا را در مشهد بخُورد تا صبح با هفتاد هزار حوري بهشتي همبستر میشه و صبح که میشه قبراق و سرحال ميگه ديگه نبود؟
خلاصه شيخ صداش رو بلند کرد كه اي اونايي كه از مردي افتادين يا كمرتون شله …! پياز کربلا بخورين كه اب روي آتیشه…!
هنوز حرف شيخ تموم نشده بود كه ديدم كسي پاي منبر نيست…!
از مسجد كه اومدم بيرون ديدم جلوي پيازفروشي يك صفي كشيدن مرد و زن كه اون سرش ناپيداس و دارن پياز ميخرن كيلويي سه سكه و تازه التماس ميكنن كه بيشتر از يك كيلو بده.
رفتم جلو و به پيازفروش كه سر از پا نميشناخت كمك كردم تا نوبت به يه پيرزن رسید.

پيرزن التماس ميكرد و ميگفت: الهي خير ببيني ننه جون به مو دوكيلو بده!
دعات مكُنُم ننه …! مو شوهرم چند ساله كه بخار مخار ندره ديگه ! ايشالله اي پياز کربلا ره بخوره حاجت موره بده! خشك رفته ديگه اي زمين لامصب بس كه آب نخورده.

خلاصه اون روز پياز فروش همه پيازاش رو فروخت و يه دونه پياز مقبول هم به من داد!
فرداش رفتم دم بساط پيازفروش ديدم داره سكه هاش رو ميشمره كه پيرزن ديروزي اومد و گفت: خير ببيني الهي پياز کربلا نياوردي هنوز؟
پيازفروش گفت مگه يك كيلوي ديروز افاغه نكرد بي بي؟
پيرزن لبخندي زد و گفت : وا….خاك عالم..! چي چيزا مپرسي تو.

پيازفروش گفت: روایت است كه هر كس پيازکربلا رو در مشهد بفروشه مثل دكتر محرَمه نَنه!
پيرزن گفت وا…محرَمه؟
خوب حالا كه محرَمي مگم!
ديشب به زور لنگ كفش يك كيلو پيازه دادم شوهرم خالي خالي خورد بعد جا انداختُم رو ايوون خودمه آرايرا كردم تا حاجي آمد!

چي شبي بود ديشو ياد شو زفافُم افتادم…آخي…! تا سحر داشت بيل مزَد آب مداد اي زمين خُشكه همچي دلُم وا رفت كه نَگو ننه! خلاصه همه چيش خوب بود ولي دهنش خيلي بوي پياز مداد. غروب بايد برُم مسجد ببينم اي معصوم كه الهي به قربونش برُم حديثي چيزي بره بوي پيازنگفته!
خلاصه ننه پياز كه آوردي دوسه كيسه برفست در خنه ما! پير بري الهي