Tuesday, February 11, 2014

غزلی زیبا از استاد شهریار


پیرم و گاهی دلم یاد جوانی میکند
بلبل شوقم هوای نغمه خوانی میکند
همتم تا میرود ساز غزل گیرد به دست
طاقتم اظهار عجز و ناتوانی میکند
چشمه سار طبع من دیگر نمیجوشد ولی
جویبار اشکم آهنگ روانی میکند
بلبلی در سینه مینالد هنوزم کاین چمن
با خزان هم آشتی و گل فشانی میکند
ما به داغ عشقبازیها نشستیم و هنوز
چشم پروین همچنان چشمک پرانی میکند
نای ما خامش ولی این زهره شیطان هنوز
با همان شور و نوا دارد شبانی میکند
گر زمین دود هوا گردد همانا آسمان
با همین نخوت که دارد آسمانی میکند
سالها شد رفته دمسازم ز دست اما هنوز
در درونم زنده است و زندگانی میکند
با همه نسیان تو گویی کز پی آزار من
خاطرم با خاطرات خود تبانی میکند
بی ثمر هرساله در فکر بهارانم ولی
چون بهاران میرسد با من خزانی میکند
طفل بودم دزدکی پیر و علیلم ساختند
هر چه گردون میکند با ما نهانی میکند
میرسد قرنی به پایان و سپهر بایگان
دفتر دوران ما هم بایگانی میکند
شهریارا گو دل ما مهربانان مشکنید
ورنه قاضی در قضا نامهربانی میکند


گونه های دیالکتیک قرآنی

گونه های دیالکتیک قرآنی

چنین به نظر میرسد که قرآن کریم از صدر اسلام تاکنون از جهات بسیار و جنبه های مختلف مورد بررسی قرارگرفته ولی برخی جنبه ها و جوانب آن مورد غفلت واقع شده باشد. یکی از آن جنبه و جهتهایی که بسیار هم آشکار بوده ولی از چشم قرآن پژوهان پنهان مانده است دیالکتیک قرآنی است که نگارنده تاکنون نوشته ای در این زمینه ندیده و با جست و جو در وب نیز چیزی دستگیرش نشد.
اگر در سراسر قرآن کریم با دقت بنگریم درمییابیم که هیچ کتابی چه آسمانی و چه زمینی. حتا برخی از کتابهای افلاطون که سراسر دیالکتیک است و نیز کتابهای رمان و داستان و... وجود ندارد که به مانند قرآن انواع و اقسام دیالکتیک به گونه های مفصل و مجمل در آن مطرح شده باشد تا آنجا که میتوان این عنوان را بر عنوانهای قرآن افزود: قرآن کتاب دیالکتیک!

توجه داشته باشیم که دیالکتیک بودن قرآن به خودی خود ارزشی برای قرآن به بار نیاورده است بلکه ارزشی که در نهان دیالکتیک بودن قرآن نهفته است عقل گرایی و اندیشه محوری این کتاب آسمانی در دیالوگهاست که آفریننده اش عقل کل است و تعقل پایه و مایه رد یا اثبات هر موضوعی است. امید میرود با بازشدن این دریچه به سوی دیالکتیک قرآن در آینده ای نزدیک شاهد پژوهشهایی در این زمینه از سوی قرآن پژوهان با توجه به عقل محوری دیالکتیک قرآن باشیم.

چرا واژه دیالکتیک؟
هر واژه دیگری را که بخواهیم جایگزین کنیم گویا و بسنده و جامع نیست و گفت و گوی منظور نظری را که در آیات قرآن نهفته است نمیرساند. واژه هایی چون مجادله که یک سوره هم در قرآن به آن اختصاص داده شده نیز نمیتواند همه گونه های مختلف دیالکتیک را که در قرآن کریم آمده دربرگیرد. زیرا آن گفت و گویی که میخواهیم در باره اش از قرآن شواهد و نمونه هایی بیاوریم گفت و گویی است که دربردارنده گونه ای دلیل و برهان آوردن همراه با رد یا پذیرش موضوعی است که این تعریف را دیالکتیک خواندیم. شاید از نظر علمی این تعریف کاملا در چارچوبهای مشخص شده برای دیالکتیک نگنجد ولی این بهترین تعریف و تحدید  جامع و مانعی برای جداسازی و دسته بندی گونه های متفاوت گفت و گو در قرآن کریم است:

گونه های مختلف دیالکتیک قرآن
1.     خدا با فرشتگان مانند موضوع آفرینش آدم(آیات 30 تا 33 سوره بقره)
2.     خداوند با ابلیس در مورد سجده بر آدم و درنهایت مهلت گرفتن ابلیس از خداوند برای فریب آدمیان غیرمخلص.(آیات 71 تا 85 سوره ص)
3.     خداوند با پیامبران مانند موضوع کیف تحیی الموتی حضرت ابراهیم و لن ترانی حضرت موسی.
4.     خداوند با مشرکان و کافران و منافقان از طریق پیامبر اسلام(با نمونه های بسیار)
5.     خداوند با مسلمانان از طریق پیامبر اسلام. مانند: و قالت الاعراب آمنا قل لم تؤمنوا ولکن قولوا اسلمنا(حجرات: 14) ... یمنون علیک ان اسلموا قل لاتمنوا علی اسلامکم بل الله یمن علیکم ان هدایکم للایمان ان کنتم صادقین(17)
6.     خداوند با مؤمنان از طریق پیامبر اسلام
7.     خداوند با مؤمنان به طور مستقیم. مانند برخی از آیاتی که با یا ایهاالذین آمنوا آغاز میشوند.
8.     مسلمانان با پیامبر اسلام و پیامبر اسلام با مسلمانان(نمونه ها بسیار است از جمله آغاز سوره مجادله)
9.     مشرکان و کافران و منافقان با پیامبر اسلام(نمونه بسیار است از جمله سوره کافرون)
10.                       پیروان با پیامبران مانند حضرت موسی با قومش بنی اسرائیل در مواردی همچون خود داری از جنگیدن و تأخیر در قربانی کردن گاو.
11.                       مردم با پیامبران مانند مجادله کافران با حضرت نوح
12.                       پیامبران با مردم مانند تهدید حضرت ابراهیم به بت شکنی و شکستن بتها
13.                       پیامبران با حاکمان مانند حضرت موسی با فرعون و حضرت ابراهیم با نمرود.
14.                       مردم با خودشان: با خود سخن گفتن و برای نفس خود دلیل آوردن یا توجیه کردن کارها برای وجدان خود و نیز مجادله با خود.(مانند آیه هایی که و یقولون فی انفسهم ونیز فارجعوا الی انفسهم دارند.)
15.                       مردم با یکدیگر(نمونه بسیار است)
16.                       دیالوگهایی که در روز قیامت صورت میگیرد. طرفهای دیالوگ مختلفند از جمله :
17.                       دوزخیان با بهشتیان و متقابلا
18.                       دوزخیان با یکدیگر
19.                       خداوند با دوزخیان و متقابلا
20.                       خداوند با گناهکاران پیش از تعیین تکلیف و متقابلا
21.                       نگهبانان دوزخ با دوزخیان و متقابلا

نکته ها:
-         گفت و گوی فرشتگان و پیامبران حتا در مواردی همچون موضوع ضیف ابراهیم نیز جنبه خبری داشته و دیالوگ محسوب نمیشود.
-         به نظر میرسد که گفت و گوی خداوند با زمین و آسمان و دوزخ و غیره دیالوگی تمثیلی باشد و به هر حال جزء دیالکتیک به شمار نمیآید.
-         در زمینه دیالکتیک نکته هایی در سوره زخرف وجود دارد که پژوهش در مورد آنها توسط قرآ ن پژوهان کار شایسته ای است.

احمد شماع زاده 22 بهمن 1392

کتاب‌های فرقه مریمیه

کتاب‌های فرقه مریمیه
اشاره:
با توجه به این نکته که کتاب‌ها و مقالات منتشرشده مریمیه در ایران در حوزه دین‫ پژوهی رواج فراوان یافته و بسیاری از محققین، بویژه جوانان دانشگاهی و حوزوی، بی‌آن‌که بدانند، آموزه‌های شوانی را، که از کتاب‌های نصر یا منابع ترجمه شده مریمیه به فارسی اخذ شده، تکرار می‌کنند و گمان می‌برند این مطالب آخرین یا عمیق ‫ترین دستاوردهای دین ‫پژوهی و اسلام ‫پژوهی در غرب است. و از آنجا که رسالت این وبلاگ آگاهی رسانی و روشنگری است بر آن شدم بخش کتابهای مریمی را که جزئی از مقاله مفصلی است که توسط آقای عبدالله شهبازی نوشته شده و در محیط اینترنت زیر عنوان مریمیه؛ از فریتیوف شوان تا سید حسین نصر وجود دارد در اینجا بیاورم.
شماع زاده
******
بنوشته سجویک، مؤلفین شوانی معمولاً افرادی متخصص در حوزه کار خود هستند و خواننده را مجذوب دانش خود می‌کنند. [340] باید بیفزاییم که کتاب‌های ایشان نیز به شکلی نفیس و عالی منتشر شده است.
سجویک محتوای کتاب‌های مریمیان را مورد بررسی قرار داده است. بنوشته سجویک، آثار شوانی‫ها بر باطنی گری تأکید دارد؛ مثلاً «شناخت اسلام» [341] شوان یا «آرمان‌ها و واقعیت‌های اسلام» [342] نصر بیش از آن که درباره اسلام باشد درباره تصوف است.
بنوشته سجویک، شوانی‫ها بر تجلیات هنری دین تأکید فراوان دارند، مثلاً در کتاب «فاس: شهر اسلام» تیتوس بورکهارت. [343]
کتاب فوق، که در سال 1389، مانند بسیاری از آثار شوانی‫ها با ترجمه و چاپ بسیار نفیس و عکس‌های رنگی، در ایران منتشر شده، [344] کتابی است ارزشمند. بورکهارت، بی‌شک، یکی از فاضل‌ترین ترادیشنالیست‫هاست. معهذا، در کتاب فوق می‌توان تبلیغ طریقت « علاویه درقاویه شاذلیه » را، که مریمیه شوان و بورکهارت و لینگز و نصر ادامه آن اعلام می‌شود، مشاهده کرد. [345] بورکهارت اوج فرهنگ معنوی اسلام در مغرب را در طریقت درقاویه شاذلیه و تداوم آن، بدون ذکر نام مریمیه، بیان می‌کند. و روشن است که معنویت اسلام در مغرب در این سلسله خلاصه نمی‌شود.
و سرانجام، بنوشته سجویک، شوانی‫ ها می‌کوشند سنت باطنی هر دین را بعنوان تجلی یک حقیقت مطلق اصیل معرفی کنند که تنها برای کسانی قابل فهم است که از «خردگرایی» و «علم‫ گرایی» و سایر «بیماری‌های مدرنیته» رها شده‌اند.
افزایش روزافزون کتب مریمیه در میان منابع منتشر شده درباره اسلام، بدون ذکر نام مریمیه، چنان گسترش یافته که گروندگان غربی به اسلام را گیج می‌کند و به بسیاری از آن‌ها آموزه‌های شوانی را به جای اسلام قالب می‌کند. یک خانم دانشمند اهل اسکاندیناوی، که بتازگی به اسلام گرویده، پس از خواندن مقالات سجویک از نفوذ وسیع مریمیه ابراز حیرت می‌کند و خطرناک‌ترین پدیده را نفوذ عقاید مریمیه می‌داند که در همه جا، در لفافه و بدون ذکر منبع، وارد شده. [346]
پدیده فوق در ایران نیز مصداق دارد. کتاب‌ها و مقالات منتشرشده مریمیه در ایران در حوزه دین‫ پژوهی رواج فراوان یافته و بسیاری از محققین، بویژه جوانان دانشگاهی و حوزوی، بی‌آن‌که بدانند، آموزه‌های شوانی را، که از کتاب‌های نصر یا منابع ترجمه شده مریمیه به فارسی اخذ شده، تکرار می‌کنند و گمان می‌برند این مطالب آخرین یا عمیق ‫ترین دستاوردهای دین ‫پژوهی و اسلام ‫پژوهی در غرب است.
نصر و "معنویت اسلام"
نصر در سال 1985 کتابی نفیس را در دو جلد در نیویورک به انگلیسی منتشر کرد با نام « معنویت اسلام ». سجویک می‌نویسد: «اغلب نویسندگان این مجموعه مریمی هستند.» [347] برای ارزیابی ادعای سجویک کتاب فوق را بررسی می‌کنیم:
معنویت اسلام در دو جلد، با چاپ عالی، منتشر شده. مجموعه مقالات است و نصر ویراستار مجموعه است. جلد اوّل «بنیان‌ها» نام دارد در 480 صفحه، [348] و جلد دوّم «تجلیات» در 576 صفحه. [349] کتاب فوق با کتاب «هنر اسلامی و معنویت»، [350] که تألیف خود نصر است، فرق می‌کند.
در جلد اوّل (بنیان‌ها) مقالاتی از چهره‌های اصلی مریمیه چون سید حسین نصر، فریتیوف شوان، ابوبکر سراج‌الدین (مارتین لینگز)، ویکتور دانر، ویلیام چیتیک و دیگران درج شده با عناوینی چون «ریشه‌های سنت و معنویت اسلامی». جلد دوّم (تجلیات) شامل مقالاتی از نویسندگان مریمی است و البته مقالات چند نویسنده نامدار غیرمریمی را نیز درج کرده‌اند؛ مانند خانم آنه ماری شیمل، اسلام ‫پژوه آلمانی.
نامهای نویسندگان جلد دوّم به شرح زیر است:
 سید حسین نصر، خالق احمد نظامی، ویکتور دانر، محمد عیسی ولی، ویلیام چیتیک، جواد نوربخش، عبدالله اشلیفر، آنه ماری شیمل، شمس [ایرا] فریدلندر، سید اطهر عباس رضوی، عثمان بن بکر، عبدالرحمن ابراهیم دوعی، صفا خلوصی، جلال متینی، گنوی تکین، بحارالدین احمد، جان کناپرت، ژان کانتن، ژان لویی میشون، تیتوس بورکهارت.
صرف نظر از مضمون مقالات جلد اوّل، که ترویج عقاید صوفیان معاصر بطور عام و مریمیه بطور خاص، بنام اسلام، است، عناوین مقالات جلد دوّم به روشنی مؤید گفته سجویک است که کتاب‌های مریمیه تبلیغ طریقت‫ های صوفی معاصر است نه اسلامی که قاطبه مسلمانان در طول تاریخ می شناختند و به آن عمل می‏ کردند.
بخش اوّل با عنوان فرعی «معنویت اسلام، آن‌گونه که در تصوف تجلی یافته، در زمان و مکان»، شامل مقالاتی درباره طریقت قادریه (خالق احمد نظامی)، شاذلیه و تصوف در شمال آفریقا (ویکتور دانر)، ابن‌عربی و مکتب او (ویلیام چیتیک)، نجم‌الدین کبری و مکتب تصوف آسیای مرکزی - کبرویه (محمد عیسی ولی)، رومی و مولویه (ویلیام چیتیک)، چشتیه (سید اطهر عباس رضوی)، نعمت‫اللهی (جواد نوربخش)، طریقت نقشبندیه (خالق احمد نظامی)، تصوف در مصر و اعراب شرقی (عبدالله اشلیفر)، تصوف و معنویت در اسلام (سید حسین نصر)، تصوف و حیات معنوی در ترکیه (آنه ماری شیمل)، طریقت خلوتیه (شمس [ایرا] فریدلندر)، طریقت‌های صوفی در شبه قاره هند (سید اطهر عباس رضوی)، تصوف در جهان مالایی - اندونزیایی (عثمان بن بکر)، تصوف در آفریقا (عبدالرحمن ابراهیم دوعی) است.
در بقیه مقالات نیز گرایش غالب گرایش‌های رازآمیز و باطنی‫ گرا است. نصر تنها باید مقاله‌ای درباره مریمیه و فرقه شوان را به این فهرست اضافه می‌کرد؛ که این رویه البته با پنهان‫ کاری اکید فرقه فوق مغایر است.
دقیقاً نمی‌دانیم کدام یک از نویسندگان فوق مریمی هستند. گفتیم که خانم آنه ماری شیمل، مانند هانری کربن، ترادیشنالیست یا مریمی نبود. در میان نویسندگان فوق، علاوه بر آنه ماری شیمل، قطعاً نویسندگان دیگری نیز هستند که به فرقه مریمیه تعلق ندارند. سجویک می‌گوید «غالب نویسندگان این مجموعه»، نه همه آن‌ها، مریمی هستند. یک نمونه، جواد نوربخش (جواد باغبانی کرمانی)، قطب فرقه « مونس علیشاهی » است که سال‌ها پیش انتشار فیلمی از او جنجال‌ بپا کرد. نمی‌دانیم جواد نوربخش مریمی بود یا نه. [351]


دزد راستين

دزد راستين

 در يک دزدی بانک در گانک ژو چين دزد فرياد کشيد:
به همه شما که در بانک هستید: حرکت نکنيد. پول مال دولت است ولی زندگی به شما تعلق دارد.
همه در بانک به آرامی روی زمين دراز کشيدند.
اين «شيوه تغيير تفکر» نام دارد، تغيير شيوه معمولی فکر کردن.
هنگامي که يک خانم به صورت تحريک آميزی روی ميز دراز کشيد، دزد فرياد کشيد:
خانم خواهش مي کنم مودب و متمدن باشيد! اين يک دزدی است، نه تجاوز .
اين را می گويند «کار کشته بودن». روی کاری تمرکز داشته باش که برای آن کار آموزش ديده اي

هنگامي که دزدان بانک به خانه رسيدند، دزد جوانتر که(مدرک ليسانس مدیریت بازرگانی داشت) به دزد پيرتر(که تنها شش کلاس سواد داشت)، گفت:
 
برادر بزرگتر، بيا تا پولها را بشماريم چقدر به دست آورده ايم؟
دزد پيرتر با تعجب گفت:
تو چقدر احمقی، اين همه پول شمردن زمان بسيار زيادی خواهد برد. امشب تلويزيون ها در خبرها خواهند گفت ما چقدر از بانک دزديده ايم.
 
اين را می گويند: «تجربه». اين روز ها، تجربه مهم تر از ورقه کاغذ هایی است که به رخ کشيده می شود!
 
پس از آنکه دزدان بانک را ترک کرده بودند، مدير بانک به رييس صندوق گفت: فوری به پليس خبر بده. اما رئيس پاسخ داد: 
«
تامل کن! بگذار ما خودمان هم 10 ميليون از بانک برای خودمان برداريم و به آن 70 ميليون که از بانک ناپديد کرده بوديم، بيفزاييم.

اين را می گويند «با موج شنا کردن» پرده پوشی به وضعيت غيرقابل باوری به نفع خودت.!  
مدیر بانک می گويد: 
بسيار خوب خواهد بود که هرماه در بانک دزدی بشود.
اين را می گويند «کشتن کسالت». شادی شخصی از انجام وظيفه مهمتر میشود.
روز بعد، تلويزيون اعلام مي کند 100 ميليون دلار از بانک دزديده شده است. دزد ها پول ها را شمردند و دوباره شمردند، اما دیدند پولها بیش از 20 ميليون نیست. دزدان بسيار عصبانی و شاکی بودند:
ما زندگی و جان خود را گذاشتيم و تنها 20 ميليون گيرمان آمد. اما روسای بانک 80 ميليون را در يک بشکن به دست آوردند. انگار بهتر است انسان درس خوانده باشد تا اين که دزد بشود.
 
اين را می گويند؛ «دانش به اندازه طلا ارزش دارد.
رييس بانک با خوشحالی می خنديد؛ زيرا او ضرر خودش در سهام را در اين دزدی از بانک پوشش داده بود.
اين را می گويند «موقعيت شناسی». جسارت را به خطر ترجيح دادن.


حال بگویید کدام يک دزد راستين است؟