Wednesday, July 22, 2015

مخالفت با اسلام رحمانی! چرا؟

چرا رهبر ایران با 'اسلام رحمانی' مخالف است؟
بی بی سی

آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، در سخنان خود در میان دانشجویانِ برخی از تشکل‌های دانشجویی، به تاریخ بیستم تیرماه ۱۳۹۴ خورشیدی، به مخالفت با «اسلام رحمانی» پرداخت.
این مخالفت، ابهام و پرسش‌هایی در میان برخی از ناظران پدید آورد؛ ابهام از آن رو پدید آمد که منظور از «اسلام رحمانی» و دلالت و زمینه‌ی شکل‌گیری این تعبیر چندان مشخص نیست، و پرسش از آن جهت پدید آمد که حتی بخشی از محافظه‌کاران مذهبی و افراد نزدیک به حکومت نیز راه حل فکری مقابله با افراطگرایی مذهبی، در قالب گروه‌های خشنی مانند داعش، القاعده و طالبان، را در «ترویج اسلام رحمانی» می‌دانند. از این رو در نظر برخی از ناظران، مخالفت آیت‌الله خامنه‌ای با «اسلام رحمانی» به نظر عجیب و یا دست‌کم مبهم می‌آید. من در این نوشته می‌کوشم توضیح دهم که منظور رهبر ایران از «اسلام رحمانی» چیست و او چرا با این تعبیر به صورت علنی مخالفت کرده است.
آیت‌الله خامنه‌ای در سخنرانی مزبور، از جمله به این نکته اشاره کرد که اگر «اسلام رحمانی» به معنای رفتار دادگرانه با دشمنان اسلام باشد، آن‌گاه این از نظر وی نه اسلامی است و نه رحمانی: «نسبت به غیر مسلمان هم بایستی با مودّت و مَعدِلت [دادگری] رفتار کنید، به شرطی که با شما دشمنی نکرده باشند و دشمنی نخواهند بکنند.» از این رو او اسلامی را که با دشمنان نیز به دادگری و عدالت رفتار می‌کند، اسلامی لیبرالیستی دانست که -به تعبیر وی- برداشتی «صد در صد غلط» از اسلام است.
اما پیش از سخنرانی آیت‌الله خامنه‌ای در محکومیت «اسلام رحمانی»، این ترکیب نه تنها تقریبا هیچ گاه در ادبیات مذهبی رایج در ایران تعبیری منفی نبود بلکه حتی برخی از اعضای دولت و مراجع تقلید نزدیک به حکومت هم اخیرا آن‌ را به شیوه‌ای تأیید آمیز به کار برده بودند. به عنوان تنها چند نمونه، حسن روحانی، رییس‌جمهور، سال پیش در کنفرانس «وحدت اسلامی» گفته بود که «ما باید اسلام رحمانی، معتدل و اعتدالی را به جهان تفهیم کنیم»؛ محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه نیز سال پیش در کنفرانس «جهان علیه خشونت و افراطی‌گری» گفته بود «اسلام رحمانی از اجزای جدا نشده سیاست خارجی ایران است»؛ آیت‌الله جوادی آملی از مراجع تقلید نزدیک به میانه‌روها در حکومت ایران نیز سال پیش گفته بود: «ایران نماد اسلام رحمانی و اعتدال است». حتی درست یک شب پیش از سخنرانی رهبر ایران در محکومیت «اسلام رحمانی»، در نمایشگاه بین‌المللی قرآن در تهران، مراسمی درست با عنوان «همایش اسلام رحمانی» برگزار شده بود. این نکته‌ها پرسش از چرایی مخالفت رهبر ایران با «اسلام رحمانی» را برجسته‌تر می‌کند.
برای گمانه‌زنی در باب چرایی مخالفت آیت‌الله خامنه‌ای با «اسلام رحمانی» می‌بایست به زمینه‌ رواج این ترکیب و نظریه‌پردازان آن عطف توجه کرد. تعبیر «اسلام رحمانی» (و یا تعابیری نزدیک به آن مانند «چهره رحمانی اسلام») به ویژه پس از رخدادهای مربوط به انتخابات مناقشه‌ برانگیز سال ۸۸ در میان بخش مذهبیِ معترضان به نتیجه انتخابات رواج یافت. پیش از آن هم البته محمد خاتمی، رییس جمهور اسبق ایران، تعبیر «چهره رحمانی اسلام» را بارها در نوشته‌ها و سخنان خود به کار برده بود.
میرحسین موسوی، از رهبران اعترضات پس از انتخابات ۸۸ که اکنون در حصر به سر می‌برد، در بیانیه شماره ۹ خود (به تاریخ ۱۰ تیر ۱۳۸۸) نوشت: «همه ما به چهره رحمانی اسلام رو کردیم»، و این تعبیری بود که در همان زمان اعتراض روزنامه‌ محافظه‌کار رسالت را به همراه داشت. کمی بعدتر، این محسن کدیور، فقیه، منتقد سیاسی و روشنفکر دینی بود که به نظریه‌پردازی در باب «اسلام رحمانی» و برجسته کردن این تعبیر پرداخت. او در سال ۱۳۸۹ در یک سخنرانی مؤلفه‌های «اسلام رحمانی» را برشمرد. از مؤلفه‌های آن، به نظر وی، احترام به دموکراسی و جدایی نهاد دین از نهاد حکمرانی سیاسی است.
«اسلام رحمانی»، آن طور که کدیور توضیح می‌دهد، با انحصار قدرت سیاسی در دست فقیهان-خلیفگان در قالب «ولایت فقیه» یا «خلافت اسلامی» (و یا هر قالب دیگری) از اساس مخالف است (انحصار قدرت سیاسی در دستان «خلیفه» در اسلام سنی مطرح است و انحصار قدرت سیاسی در دستان «فقیه» در اسلام شیعی). از همین رو است که نظریه‌پردازان و مروجان «اسلام رحمانی» به بازخوانی فقه و الهیات اسلامی می‌پردازند تا جایی برای «عرصه عمومی» در مقابل «قدرت مطلقه فقیه-خلیفه» باز کنند -عرصه عمومی‌ای که تنوعی فروناکاستنی با خود به همراه دارد و از دین باوران و دین ناباوران شکل گرفته است. کدیور برابری متدینان و غیر متدینان در عرصه عمومی را از ویژگی‌های اصلی «اسلام رحمانی» به شمار ‌آورد:
«دینداران، از جمله مسلمانان، با حفظ هویت دینی‌شان مجازند علاوه بر حوزه خصوصی، در جامعه مدنی فعالیت کنند، حزب سیاسی تأسیس کنند، و در صورت برخورداری از رأی اکثریت دولت تشکیل دهند، همچنانکه دین ناباوران هم محقّ‌ اند در تمامی این عرصه ها آزادانه فعالیت کنند. بر این اساس نظام سیاسی می‌باید تاب پذیرش فعالیت هر دو گروه را داشته باشد، یعنی نسبت به دین باوری و دین ناباوری لابشرط [بی طرف] باشد
این داوری آشکارا مستلزم آن است که فقیه در حکمرانی سیاسی از هیچ حق ویژه‌ای برخوردار نیست و به معنای واقعی کلمه تنها یک رأی در میان دیگر مردمان دارد و این جمهور مردم (که شامل دین ناباوران هم می‌شود) هستند که حاکمان را تعیین می‌کنند، بر آن‌ها نظارت می‌کنند و در صورت لزوم ساز و کاری برای عزل آن‌ها در اختیار دارند.
حال با در نظرگرفتن این پیش‌زمینه چه بسا تا حدودی بهتر بتوان علت مخالفت آیت‌الله خامنه‌ای با «اسلام رحمانی» را دریافت. آیت‌الله خامنه‌ای، که خود مشهور به آشنایی با ادبیات است، نگران نفوذ ادبیات، واژگان و مفاهیمی در بدنه حاکمیت ایران است که ریشه آن‌‌ در جایی بیرون از حاکمیت شکل گرفته است و مهار گستره دلالت آن نیز در دست حاکمان ایران نیست، و بالاتر از آن نگران شیوع مفاهیم و ادبیاتی است که در بن و بنیاد خود قدرت مطلقه و انحصاری فقیهِ حاکم را به زیر پرسش می‌کشد.

می‌توان حدس زد که پس از سخنرانی رهبر ایران، کاربرد همدلانه «اسلام رحمانی» در میان اعضای حکومت ایران، طرفداران آن و نیز مراجع تقلید نزدیک به حاکمیت، از رونق بیفتد و یا با قید و احتیاط در باب آن سخنی به میان آید. با این حال، ممکن است به زودی واژه‌ای دیگر با بار معنایی نزدیک به آن (مثلا چیزی شبیه به «اسلام اعتدالی» یا «اسلام معنوی») جایگزین «اسلام رحمانی» شده و رواج یابد.

Monday, July 20, 2015

مرحوم استاد رحيم بخش , مـا در ایـن شـهـر غـریـبـیـم و در ایـن مـلـک فـقـ...

فعل الهي(Divine Act)

فعل الهي(Divine Act)

(جبر یا اختیار؟ مبنا کدام است؟)

انسان انديشه گر و خدا‌محور، همواره از خود پرسيده‌است:

-         آيا نظام هستي بر جبر استوار است يا اختيار؟
-         سرنوشت اگر هست، پس اختيار چيست؟ قسمت اگر هست پس كوشش چيست؟
-         اگر خواست يا مشيت خداوند دركار است، پس كردار ما به چه كار مي‌آيد؟
-         اگر نظام هستي با حساب دقيق و بر اساس سنن الهي اداره‌مي‌شود، بنابراين خداوند ‹فعال لما يريد› و ‹يفعل ما يشاء› چه معنايي دارد؟
-         اگر چنين است كه ليس للانسان الا ماسعي، پس يهدي من يشاء و يضل من يشاء چه معنایی دارد؟
-         آيا ما در چمبره‌اي ويژه راه‌مي‌پوييم يا ما را آزاد و رها به حال خود واگذاشته‌اند تا از بوته آزمايش خداوندي سربلند يا سرافكنده سر برون آوريم؟

    همه اين پرسش‌ها يك موضوع را به شكل‌هاي گوناگون مي‌نمايانند و در ميان انديشمندان شرق و غرب و در نظام  تفکر اسلامي ريشه‌اي كهن دارد.

جوان امروزي مپندارد اين پرسش‌ها تنها به مسائل اعتقادي و زندگي اجتماعي او بازمي‌گردد؛ بلكه نزديك به صد سال است كه به حوزه كاري دانشمنداني كه در دانشهاي نوين راه پيموده‌اند و دستكم فرصت انديشيدن به مسائل اجتماعي و اعتقادي را كمتر داشته‌اند نيز راه يافته است؛ و آنان نيز به جرگة فیلسوفان و متكلمان كهن  و امروزين پيوسته‌اند؛ ولي تاكنون به پاسخي دست‌نيافته‌اند.(که راز این امر همین است!)

براي روشن‌شدن انديشه‌ها در اين زمينه از همانان كه به تازگي به اين جرگه پيوسته‌اند، آغازمي‌كنيم؛ تا شايد از راه و روش علمي آنان به اصلي اعتقادي‌ ـ اجتماعي نيز نزديك شويم:

آغاز قرن بيستم نقطة عطفي در دگرگونگي دانش انسان بود. تا پيش از قرن بيستم و پيدايش آينشتاين، نظام علمي نيوتني بر جهان دانش فرمان مي‌راند. در نيمة دوم قرن نوزدهم، دو ابرمرد دانش پا بر پهنة گیتي نهادند. آنان در جواني با انديشه‌هاي خود، قوانين نيوتني را به زير سؤال بردند و در نهايت آن را از درجة اعتبار تام علمي به‌زيركشيدند.
يكي از اين دو ‹آينشتاين› بود كه اصل ‹نسبيت› را پديد آورد و ديگري پلانك بود كه نتيجة كار او اصل ‹عدم قطعيت› عنوان‌گرفت. اگر تنها کمی اندیشه کنیم درمییابیم که اصل نسبيت با سنن الهي و قوانين طبيعی همخواني دارد، و اصل عدم قطعيت با فعال لما يريد و يفعل ما يشاء مناسبت دارد.

همان‌گونه كه قرآن كريم هر دو را قبول‌دارد، دانشمندان امروزين نيز هر دو را به عنوان دو اصل اساسي در دانش امروزين پذيرفته‌اند؛ ولي تضاد ميانه آن دو را هنوز نتوانسته‌اند كه رفع‌كنند؛ همان‌گونه كه متكلمان و فیلسوفان نیز تاكنون نتوانسته‌اند با پاسخ قاطعي اين تضاد را در زمينة اعتقادي و اجتماعي رفع‌كنند.

آينشتاين در رد اصل عدم قطعيت گفته‌است: خداوند هيچگاه تاس نمي‌‌اندازد. آري خداوند تاس نمي‌اندازد زيرا خود مي‌داند چه‌ مي‌كند؛ ولي باید بدانیم که اصل عدم قطعيت براي ما و قوانين طبيعي است نه براي خداوند. از سوي ديگر چون خداوند مي‌گويد من هرانچه را كه بخواهم انجام مي‌دهم و هركه را كه بخواهم به راستي هدایت میکنم و يا به گمراهي مي‌افكنم، پس نتيجه كار او براي ما همان تاس انداختن است، زيرا به تجربه، بسيار رخ داده‌است كه از كار خود اطمينان نداريم(مانند یک پزشک خداباور) و تنها به خواست خداوند ‌اميدو‌اريم. گاهی موضوع عکس میشود یعنی به کار خود اطمینان داریم(مانند یک پزشک خودباور) ولی نتیجه مطلوب را نمیگیریم.

بهترين گفتار برای فهم موضوع همان است كه امام جعفر صادق فرموده‌اند: لا جبر و لا تفويض بل امر بين الامرين (نه جبر است و نه اختيار، بلكه حالتی ميانة آن دو است.)  

اما چگونه؟
بهترین مثال برای این بهترین گفتار آن است که بگويیم: 

ما در دايره‌اي بسته، آزاديم تا به هر نقطه از این دایره برویم. یعنی آزادی و اختیار ما مطلق و فراگیر نیست بلکه نسبی و محدود است.

محيط آن دايره مرز ميان جبر و اختيار ماست. آنجا كه خود فكرمي‌كنيم، كوشش مي‌كنيم(لیس للانسان الا ما سعی)، و كاري را به‌ انجام ‌مي‌رسانيم، در دايره اختيار عمل ‌كرده‌ايم؛ ولی آنجا كه با همه كوشش خود موفق به انجام كاري نمي‌شويم، آن كار بيرون از دايره اختيار ما بوده، كه انجام نگرفته است.
این درس را قرآن کریم دستکم با این آیه به نیکی به ما آموخته است:
وقال للذی ظن انه ناج منهمااذکرنی عند ربک فانسیه الشیطان ذکر ربه فلبث فی السجن بضع سنین- یوسف: 42
داستان حضرت یوسف و زندانی شدن وی و تعبیر خواب دو تن از همبندان وی است که در حال آزاد شدن هستند. یوسف پس از تعبیر خواب آن دو، به کسی که گمان برده بود زنده میماند(آن دیگری قرار بود که کشته شود و چنین نیز شد.) میگوید هنگامی که به نزد اربابت(عزیز مصر) رفتی مرا به او یاداوری کن تا بلکه آزادی مرا پیگیر شود. ولی آن شخص با اینکه قول میدهد و قصد داشته این کار را انجام دهد ولی با دخالت شیطان فراموش میکند پیام یوسف را به ارباب برساند. در نتیجه یوسف چند سالی را در زندان میگذراند.

این آیه نکته های بسیاری را در مورد جبر و اختیار به ما میآموزد:

-         یوسف هم پیامبر زاده است و هم پیامبر برگزیده خداوند است.
-         ببینید خداوند با این شخصیت برگزیده خود چگونه رفتار میکند تا مطمئن شویم که او بیش از آن برای ما کاری نخواهد کرد، مگر آنگاه که خود صلاح بداند و بس.
-         خداوند نه در تصمیم یوسف دخالت میکند و نه در کار شیطان! هرکس کار خود را میکند و تصمیم خود را میگیرد. همه آزادند و جبری در کار نیست!
-         ولی یوسف، باید بکوشد تا آزادی خود را به دست آورد. پس به امید خدا نمیماند تا خداوند آزادی او را فراهم کند، بلکه میکوشد تا آزاد شود.
-         شیطان هم که کارش کارشکنی در کار مردمان است، کاری میکند تا زندانی رهاشده پیام یوسف را فراموش کند!
-         خداوند با اینکه به راحتی میتوانسته کاری کند که یوسف را برهاند ولی در سنن خود یا قوانین طبیعت و کنش واکنشهای اجتماعی دخالت نکرده و به همین سادگی پیامبرش چند سال را بیشتر در زندان به سر میبرد!!
-         کسانی که این مکانیزمها را نمیدانند میگویند چرا خداوند سلطه ستمکاران را بر ما پایان نمیدهد؟‌ و خدوند از پیش پاسخ داده است که:
ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم)

-         خداوند تنها آن هنگام دخالت میکند که خود میداند و بس. اگر کس دیگری معیار و رمز خداوند را در بزنگاههای زندگی بداند، دیگر رمز الهی نیست و بسیاری چیزها دگرگون میشود.

دو نکته مهم:
یک- در بسياري گاه‌ها، خداوند بر اساس اصل فعال لما يريد، براي ما كاري كه در خارج از دايره اختيار ما بوده انجام داده و ما از اين موضوع بي‌خبريم، زيرا كه نسبت به ريزه‌كاري‌‌هاي نظام هستي ناآگاهيم و در انديشة خود، كار را ما انجام داده‌ايم!
به بياني ديگر، هرگاه در كارهايمان به در بسته(يا همان دايره بسته) برخوردكنيم، متوجه‌مي‌شويم كه كاري از اختيار ما بيرون بوده ولي هرگاه كه چنين نشود، كمتر متوجه كمك‌هاي خداوند در انجام كاری مي‌شويم و همه كارهاي انجام‌گرفته را نتيجه كوشش و توان خود مي‌دانيم؛ و تنها برخي گاه‌ها گونه دوم را نيز متوجه مي‌شويم.

دو- از نظر عقل و منطق نيز كار خداوند(فعل الهي) درست و موجه است؛ زيرا اگر انسان و ديگر انديشمندان كيهاني اختيار كامل داشتند، چون هيچكس جز خداوند از خطا و اشتباه(نه گناه) در امان نيست، طبيعي بود كه با كردار ناشايست و يا دستكم اشتباه‌هاي پي‌درپي آنان، تاكنون نظام هستي دگرگون شده‌بود!

از آنجا كه خداوند براي فهماندن منظورهايش در قرآن كريمش همواره مثل‌ها را به‌كارمي‌گيرد، شایسته است ما نيز چنين كنيم:
هرگاه كارخانه‌داري كارخانه خود و دستگاه‌هاي آن را به دست مديران و كارگران بسپارد و وظايف همه را به آنان بگويد و اختيار كامل به آنان بدهد؛ سپس همه را رهاكرده تا به توليد بپردازند، آيا كار عاقلانه‌اي انجام‌داده‌است؟ روش عاقلانه آن است كه كارخانه‌دار، نظارت و كنترل دقيقي نيز بر كاركرد مدیران داشته باشد تا اگر خطايي سرنوشت‌ساز كه هستي كارخانه را تهديدمي‌كند از مديران و ديگركاركنان سرزد، خود تدبير كار و هدايت كارخانه را به‌دست بگيرد و از انحراف بنيادين پيشگيري‌كند.

به همين دليل خداوند خود را مدير نمي‌نامد بلكه مديريت و ادارة كارها را به دست بسياري از جمله فرشتگان، پيامبران و اولياء خود سپرده‌است؛ ولي براي تدبير امور هستي كسي را نگمارده است؛ چنانكه در دعاي جليل‌القدر نور مي‌خوانيم كه: بسم‌الله الذي هو مدبرالامور
يعني بسيار روشن و قطعي مي‌فرمايد كه تدبير كارها تنها به دست اوست. زيرا مي‌توانست بگويد بسم‌الله الذي مدبرالامور ولي افزودن هو براي تأكيد است كه جز او كسي مدبر هستي نيست. پس کسی كه تدبير کارها به دست اوست، باید که فعال لما يريد و يفعل ما يشاء باشد.

مثالي ديگر: چون خداوند مدبر هستي است، برای مثال شخصي را براي انجام كار و وظیفه ای برمي‌گزيند تا مرحله‌هاي زندگي را بپيمايد و آمادگي مورد نياز را به‌دست‌‌آورد. (چنانکه با بسیاری از پیامبران بویژه پیامبر اکرم اسلام چنین کرد.) در درازناي زندگي، آن شخص بر اثر اشتباه از سرنوشت خود دورمي‌شود. آيا درست است که خداوند او را به حال خود واگذارد و از اشتباه یا نتيجة اشتباه او پيشگيري نكند؟ یا اینکه درست آن است که با گزینه فعل الهی(فعال لمایرید) به بنده خود کمک کند؟
و گاهی هم به جای کمک عملاً تفهیم کند!! چنانکه با یونس پیامبر کرد: و ذالنون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر علیه... یعنی ما با کسی رودربایستی نداریم و کاری نمیکنیم که زیانش به ما بازگردد. همینکه خشمگین شدی و تصور کردی که کسی هستی و خدا رهایت میکند و بر تو دشوار نمیگیرد همان بس که تنبیه شوی و چند صباحی را در شکم والی بگذرانی!!

تنها یک نمونه:‌ چند روز پیش ویدئویی در فیسبوک دیدم که در یکی از کشورهای مسلمان عرب زبان تهیه شده بود و شخصی که با تلفن همراهش آن صحنه را ضبط کرده بود پس از مشاهده معجزه الهی مرتباً سبحان الله میگفت.

وصف صحنه: یک ساختمان بسیار بلندی است که پنجره هایش با فاصله حدود پنجاه سانتیمتر از نمای ساختمان فاصله دارد، و پنجره ها قابل بازوبسته شدنند. کودک دو سه ساله ای از پنجره بیرون آمده است ولی نمیتواند به داخل برگردد و در همان محیط نیم متر در یک متر پرسه میزند. بعد تصمیم میگیرد که پایین برود زیرا نمیتواند تصورکند که پایین رفتن همان و سقوط کردن و کشته شدن همان!!
به رو دراز میکشد و پاهای خود را گویی که میخوهد از یک مبدل پایین رود از دیوار بنا آویزان میکند. تنها یک لحظه دیگر سقوط خواهد کرد ولی پیش از رسیدن یک لحظه رعد و برقی شدید صورت میگیرد و برق آن در نزدیکی کودک دیده میشود. بلافاصله کودک خود را بالا میکشد. پس از یک لحظه دیگر کسی(احتمالاً مادر) دستش را از پنجره بیرون میآورد و او را به سرعت به درون میکشد!!

از اين رخداد، متوجه میشویم كه خداوند مستقیماً‌ در سرنوشت این کودک دخالت کرده و کار خداوند(فعل الهي) به انجام رسيده. نمونه این افعال الهی که به الطاف الهی بیشتر شبیه است، در زلزله ها به وقوع میپیوندد که کودکانی و نیز سالخوردگانی پس از گذشت چندین روز از زیر آوارها بیرون کشیده میشوند! و همه این افعال الهی بر مبنای حساب و کتابی دقیق، و مسائلی است که عقل انسان هنوز به آن درجه رشد نکرده تا به آنها پی ببرد و شاید هم تا ابد همین گونه بماند.
از سوی دیگر دربسیاری موارد اتفاقهایی میافتد و خداوند دخالتهایی میکند که ما اصلاً متوجه نمیشویم. به این گونه موارد در باب خداشناسی میگویند الطاف خفیه خداوندی و ما از آنجا که از ريزه‌كاري‌هاي نظام هستي ناآگاهيم، مي‌پنداريم كه اگر سرنوشت وجوددارد، پس اختياري دركار نيست و یا چون انسان مختار است خداوند او را به خود واگذارده و هیچگاه در سرنوشت او دخالت نمیکند،‌ که هر دو تنها گمانهایی نابخردانه و ناشی از نداشتن شناختی درست از مکانیزمهای موجود در روابط طبیعی، انسانی و الهی است.

پس ثابت‌ شد كه: لا جبر و لا تفويض بل امر بين الامرين
  
و اینهم به عنوان ختم خوش کلام:
روزی معماری از یکی از طبقه های ساختمانی که در دست ساخت بود به کارگرش که در پایین مشغول کار بود میخواست چیزی بگوید ولی سروصدا مانع میشد.
معمار برای اینکه توجه کارگر را جلب کند، یک اسکناس دوهزارتومانی جلو پای کارگر انداخت. کارگر پول را برداشت و در جیب گذاشت. معمار باز هم برای اینکه توجه او را به خود جلب کند، این بار یک اسکناس پنجهزارتومانی جلو پایش انداخت. باز هم کارگر پول را برداشت و در جیبش گذاشت.
بار سوم معمار یک سنگ کوچک را پرت کرد تا به او بخورد. کارگر این بار به بالا نگاه کرد و معمار توانست مطلبش را به او بگوید. داستان او داستان زندگی ماست:
خداوند میخواهد با ما ارتباط برقرارکند، در نتیجه برای جلب توجه ما به خودش عطایای کوچک و بزرگی به ما میبخشد؛ اما ما آنقدر سرگرم کارهای دنیایی خویش هستیم که به خداوند توجهی نداریم. ما تنها این عطایا را میگیریم بی آنکه بنگریم از کجا آمده. ما عطایای خداوند را میگیریم بی آنکه از او سپاسگزاری کنیم. ما تنها میگوییم که ما خوشبختیم. خوبیم.

اما آنگاه که ضربه ای به ما بخورد، سلامتی خود  را از دست بدهیم و یا مسأله ای برایمان پیش آید، آنگاه است که به بالا نگاه میکنیم و خدا را در نظر میآوریم و گاهی هم با او ارتباط برقرارمیکنیم.

به این دلیل گفته اند که:
او میبخشد و میبخشد و میبخشاید و ما میگیریم و میگیریم و فراموش میکنیم.

تاریخ اولین نگارش: ديماه 1385
دومین ویرایش خردادماه نودودو
سومین نگارش و ویرایش: تیرماه نودوچهار

احمد شماع‌زاده

Tuesday, July 14, 2015

دشمنی حکومت ایران با اسرائیل از کجا سرچشمه می‌گیرد؟

دشمنی حکومت ایران با اسرائیل از کجا سرچشمه می‌گیرد؟


به‌طور سنتی با فرارسیدن روز قدس اظهارنظرها در مورد اسرائیل در ایران شدت می‌گیرد. امسال نیز از این قاعده مستثنا نبود.
اکبر هاشمی رفسنجانی روز ۱۵ تیرماه در مصاحبه با پایگاه خبری العهد وابسته به جنبش حزب‌الله لبنان گفت: "حضور اسرائیل و این دولت جعلی موقت است و این جسم که خارجی است و در پیکر یک ملت و یک کشور وارد شده است بالاخره روزی حذف می‌شود". سید حسن خمینی از این هم فراتر رفت و همان روز در همایش "فلسطین؛ نماد مقاومت" گفت: "یکی از اهداف اصلی انقلاب اسلامی حذف غده سرطانی اسرائیل بوده و این هدف نیاز به جهاد در همه عرصه‌ها دارد".
اهمیت این اظهارنظرها در این است که آقای هاشمی رفسنجانی رهبری جناح میانه‌رو و معتدل را در درون سیستم حکومت ایران بر عهده دارد و سید حسن خمینی نیز یکی از شخصیت‌های مطرح همین اردوگاه است. واقعیت این است که در ایران، خصومت و دشمنی با اسرائیل منحصر به جریان تندرو و افرادی از قبیل محمود احمدی‌نژاد نیست، بلکه این نحوه تفکر همه طیف‌هایی را که به نحوی سهمی در قدرت دارند در بر می‌گیرد.
سؤالی که هر ذهن کنجکاوی را به خود مشغول می‌کند، این است که چه عواملی در شکل‌گیری این نگرش مؤثر بوده‌اند؟
عامل عقیدتی
یکی از آموزه‌های قرآن این است که مسلمانان در صورتی که از خانه خود رانده شوند، می‌توانند دست به مبارزه مسلحانه بزنند (سوره الحج آیات ۳۹ و ۴۰). یکی از گره‌های کور بحران فلسطین که ایران نیز به شدت بر روی آن تکیه می‌کند موضوع آوارگان فلسطینی است که از حق بازگشت محرومند. بنا به تعریف سازمان ملل، پناهندگان فلسطینی کسانی هستند که در فاصله ۱ ژوئن ۱۹۴۶ تا ۱۵ ماه مه ۱۹۴۸ خانه و ملزومات زندگی خود را از دست دادند. طبق برآورد سازمان ملل حدود ۵ میلیون فلسطینی اینک در این شرایط به سر می‌برند.
عامل مذهبی دومی که حکومت اسلامی ایران و نیز جنبش‌های مذهبی فلسطینی را به خصومتی پایدار با اسرائیل کشانده، اشغال تمامی بیت‌المقدس و اعلام آن به عنوان پایتخت توسط اسرائیل است. اورشلیم یا بیت‌المقدس، سرزمینی است که هر یک از ادیان اسلام، مسیحیت و یهود برای آن تقدس خاصی قائلند. این مکان به دلیل وجود مسجدالاقصی که پیش از مکه قبله اول مسلمانان بوده برای مسلمانان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.
عامل تاریخی
در دوران حکومت محمدرضا شاه پهلوی بر ایران، اسرائیل روابط گرم و نزدیکی با ایران برقرار کرد. این در حالی بود که شاه در پی طرح بلند پروازانه مدرنیزه کردن کشور، با محافظه‌کاران مذهبی به رهبری آیت‌الله خمینی با خشونت برخورد می‌کرد و از آنان با عنوان "ارتجاع سیاه" یاد می‌کرد.
شایعه همکاری سازمان امنیت اسرائیل، موساد، با سازمان اطلاعات و امنیت ایران، ساواک، یکی از مواردی بود که احساسات ضد اسرائیلی را در بین مخالفان شاه، از جمله در میان اسلام‌گرایان دامن می‌زد. شایعات مزبور چندان بی‌اساس نبود.
در یک گزارش سال ۱۹۷۹ سیا آمده است: "هدف اصلی اسرائیل از برقراری رابطه با ایران این بود که آن را به صورت متحدی حامی خود با سیاست‌های ضد عربی در آورد. موساد سال‌ها، از اواخر دهه ۱۹۵۰، به عملیات مشترک با ساواک اشتغال داشت". اسناد دیگری از کتابخانه کنگره آمریکا حاکی است که ساواک در سال ۱۹۵۷ زیر نظر افسران اطلاعاتی اسرائیل و آمریکا سازماندهی شد.
نزدیکی اسرائیل به ایران منجر به سخنرانی مشهور آیت‌الله خمینی در ۱۳ خرداد سال ۱۳۴۲ و سپس ناآرامی‌های ۱۵ خرداد همان سال شد. بسیاری از محققان واقعه ۱۵ خرداد ۴۲ را مقدمه انقلابی می‌دانند که ۱۵ سال بعد منجر به برچیده شدن نظام شاهنشاهی در ایران شد.
آیت‌الله خمینی در فرازی از سخنرانی خود گفت: " امروز به من اطلاع دادند که بعضی از اهل منبر را برده‌اند در سازمان امنیت و گفته‌اند شما سه چیز را کار نداشته باشید، دیگر هر چه می‌خواهید بگویید، یکی شاه را کار نداشته باشید، یکی هم اسرائیل را کار نداشته باشید، یکی هم نگویید دین در خطر است... اسرائیل نمی‌خواهد در این مملکت قرآن باشد؛ اسرائیل نمی‌خواهد در این مملکت علمای دین باشند؛ اسرائیل نمی‌خواهد در این مملکت احکام اسلام باشد. اسرائیل به دعوت عمال سیاه خود، مدرسه (فیضیه قم) را کوبید... می‌خواهد اقتصاد شما را قبضه کند؛ می‌خواهد زراعت و تجارت شما را از بین ببرد؛ می‌خواهد این مملکت دارای ثروتی نباشد، ثروت‌ها را تصاحب کند به دست عمال خود."
به این ترتیب زمانی که جمهوری اسلامی شکل گرفت، پیشاپیش بذر کینه بین دو حکومت ایران و اسرائیل کاشته شده بود.
عامل روانی- اجتماعی
از دید آیت‌الله خمینی و پیروان او که امروز در سطح رهبری کشور حضور دارند، یکی از اهداف انقلاب اسلامی که مکرراً به آن پرداخته می‌شود، احیای "عظمت و سربلندی اسلام بوده است". شکست گسترده کشورهای عربی در جنگ شش روزه ۱۹۶۷ و سرشکستگی دنیای اسلام به دلیل آن شکست تاریخی، به همراه تداوم سیاست‌های از موضع بالای اسرائیل نسبت به فلسطینی‌ها، احساسات محافظه‌کاران مذهبی، اعم از رهبران و پیروان را در جهان اسلام جریحه‌دار کرد و این وضعیت هنوز ادامه دارد. طبیعتاً ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست با این تفاوت که چون تنها کشوری است که توسط نهاد مذهبی و اسلامی اداره می‌شود، واکنش‌های آن نسبت به رویکردهای اسرائیل علنی و شدید است.
حمایت گسترده آمریکا از اسرائیل بر شدت این خصومت می‌افزاید چرا که ایران معتقد است که آنچه به اسرائیل جسارت اِعمال چنان سیاست هایی را می‌دهد، حمایت آمریکا است.
آمریکا به غیر از کمک‌های تسلیحاتی و مالی، در سطح بین‌المللی نیز چون سپری برای اسرائیل عمل می‌کند. به‌طور مثال بین سال‌های ۱۹۷۲ تا ۲۰۱۱ آمریکا ۴۲ بار قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل علیه اسرائیل را وتو کرد. از این تعداد، ۳۲ مورد آن به موضوع فلسطین اختصاص داشته که در تمام آن ۳۲ مورد آمریکا به تنهائی با قطعنامه‌ها مخالفت کرده است.
عامل سیاسی
گروهی از کارشناسان معتقدند که برجسته کردن خصومت با اسرائیل از سوی ایران دلایل سیاسی دارد. از جمله مطرح می‌کنند که تأکید بر دشمنی با اسرائیل به قصد بسیج توده‌های مذهبی و تحکیم پایگاه حکومت در میان اقشار محافظه‌کار مذهبی است که نقش عمده‌ای در ثبات حکومت دارند.
این کارشناسان هم‌چنین ادعا می‌کنند که ایران با این موضعگیری قصد دارد رهبری جهان اسلام را به دست بگیرد به نحوی که در صورت حمله نظامی آمریکا، احساسات ضد آمریکایی در منطقه اوج بگیرد و هزینه چنین حمله‌ای برای آمریکا بالا برود.
به دلایلی که پیش‌تر ذکر شد خصومت حکومت ایران با اسرائیل ریشه‌های عمیق ایدئولوژیک، تاریخی و روانی-اجتماعی دارد و موضوعی ساختگی نیست.
ثانیاً، دشمنی با اسرائیل از دلایل عمده تنش بین ایران و آمریکا است. لذا منطقی نیست که ایران با تشدید دشمنی با اسرائیل، "صرفاً" به قصد ایجاد پایگاه مردمی، خود را در معرض انواع خطر و فشار از سوی آمریکا قرار دهد.
ممکن است گفته شود که ایران از دشمنی با آمریکا هم استقبال می‌کند و بهره سیاسی می‌برد. اما این ادعا با این واقعیت که از بعد از جنگ ایران و عراق، همه رؤسای جمهور ایران، از جمله محمود احمدی‌نژاد، در پی حل اختلافات با آمریکا شده‌اند در تضاد قرار می‌گیرد. به‌طور مثال، در دوران خاتمی نامه‌ای بدون سربرگ، از طرف ایران، از طریق سفیر سویس تیم گولدیمن به وزارت امور خارجه آمریکا فرستاده شد. نامه مزبور پیشنهاد یک توافق جامع بین ایران و آمریکا بود که از طرف دولت جورج بوش رد شد. طبق گزارش نیویورک تایمز اصلاحات نهائی روی نامه را جواد ظریف انجام داده بود.
انتظار نمی‌رود که تا آینده قابل پیش‌بینی دشمنی حکومت ایران نسبت به اسرائیل کاهش یابد. با این حال بسیاری از کارشناسان معتقدند که اگر جامعه بین‌المللی، به خصوص آمریکا کمک کند و صلحی عادلانه و با ثبات بین اسرائیل و فلسطین برقرار شود، از شدت حملات لفظی ایران به اسرائیل به طور قابل ملاحظه‌ای کاسته خواهد شد.

شوهر ایدئال.....!!!

طنز

نوجوانی آمد اندر منزلی از بهر کار
گفت خانم: چیست نامت؟ گفت اسمم اکبر است​

گفت: در اینجا اگر خواهی شوی مشغول کار ​
از زبان باید تو باشی لال و گوشانت کراست​

گفت روی چشم، هر امری که تاصادر شود​
من اطاعت میکنم از هر که اینجاسرور است​

گفت خانم: هر چه اینجابشنوی ازنیک و بد​
گوشهایت یک بود دیوار و آن دیگر در است​

هرغذایی را که خوردی خام و پخته تند و شور ​
حق نداری تا بگویی کاین بد و کان بدتراست​

گر زدم یک لنگه کفشی بر سرت از روی خشم​
نوش جان کن، باش ساکت کاین روال نوکراست​

نوجوان با خنده از منزل برون گردید و گفت​
اینکه میخواهی تو، نوکر نیست، نامش شوهر است

«سرمایه‌گذاری» معاون احمدی‌نژاد «در ده کشور خارجی»

«سرمایه‌گذاری» معاون احمدی‌نژاد «در ده کشور خارجی»
    (برای اینکه کابینه احمدی نژادی جایی برای زندگی پس از خشک کردن و خشک شدن کشور داشته باشد؟)
۱۳۹۴/۰۴/۲۰
روزنامه قانون به نقل از رئیس هیئت رسیدگی به تخلفات اداری نهاد ریاست جمهوری ایران اعلام کرد که حميد بقايی، معاون اجرايی محمود احمدی‌‌نژاد در دوران رياست جمهوری، اموالی را از کشور «خارج کرده» و در «ده کشور خارجی سرمايه‌گذاری کرده است».
حمید بقایی، معاون اجرایی رئیس جمهور و رئیس دبیرخانه شورای عالی مناطق آزاد در دولت دهم، روز دوشنبه، ۱۸ خرداد، بازداشت شد و علی‌اصغر حسينی، يکی از وکلای مدافع آقای بقایی، اتهام موکلش را «اختلاس» عنوان کرد.
به گزارش شماره روز شنبه، ۲۰ تير، روزنامه قانون، محمد اشرفی اصفهانی، رئیس هیئت بدوی رسیدگی به تخلفات اداری نهاد ریاست جمهوری، گفت: «پريروز يکی از مسئولان امنيتی کشور در جلسه ما توضيح داد که بقايی در ده کشور سرمايه‌گذاری مالی کرده است.»
بر اساس این گزارش، آقای اشرفی اصفهانی در مراسم افطار «مجمع آذری‌های مقيم تهران» اضافه کرد: «آن قدر خورده و برده که ما بايد چند سال بگرديم تا اموالی که غارت کرده و از کشور منتقل کرده را فقط شناسايی کنيم. نه اين که برگردانيم.»
انتشار اين گزارش در روزنامه قانون در حالی است که پيش از اين نيز وب‌سايت تابناک روز دوشنبه، ۱۸ خرداد، به نقل از غلامعلی جعفرزاده ايمن‌آبادی، نماينده رشت در مجلس، «یکی از تخلفات» آقای بقايی را «انتقال ۲۰ هزار ميليارد تومان از داخل کشور به صرافی‌های کشورهای عربی» عنوان کرده بود.
این خبر ساعاتی پس از انتشار از وب‌سايت تابناک حذف شد، اما وب‌سايت کلمه، نزديک به ميرحسين موسوی، آن را بازنشر کرد.
مقامات قوه قضائیه ایران تاکنون به گزارش‌های منتشر شده از «تخلفات» آقای بقایی واکنشی نشان نداده‌اند.
اتهامات مطرح شده علیه آقای بقایی درباره «انتقال پول به صرافی‌های کشورهای عربی» در حالی است که اسحاق جهانگيری، معاون اول حسن روحانی، روز ۱۸ آذر ۹۳ گفته بود که «در دولت گذشته، ظرف کمتر از ۱۸ ماه، حدود ۲۲ ميليارد دلار ارز به بهانه اين که می‌خواهند قيمت آن را در داخل کنترل کنند، از کشور خارج شده و در بازارهای استانبول و دوبی به فروش رسيده است».
در مهرماه همان سال نيز ارسلان فتحی‌پور، رئيس کميسيون اقتصادی مجلس ايران، گفته بود که «سه صراف» سودی «هفت هزار ميليارد تومانی» با استفاده از «رانت بانک مرکزی» به دست آورده‌اند.
پس از بازداشت آقای بقایی همچنین گزارش‌هایی درباره «تخلف ۱۳ هزار میلیارد تومانی» در واگذاری زمین‌های منطقه آزاد قشم منتشر شده است.
در سال ۹۰ و پس از بازداشت علیرضا مقیمی، علی‌‌اصغر پرهیزکار و آزاده اردکانی، روسای مناطق آزاد اروند و ارس و رئیس موزه ملی ایران که از آنان به عنوان نزدیکان اسفندیار رحیم مشایی و حمید بقایی نام برده می‌شد، شایعه احتمال بازداشت این دو نفر نیز به اتهام تخلفات مالی مطرح شد.
محمود احمدی‌نژاد در واکنش به این شایعات کابینه را «خط قرمز» خود خواند و گفت که «اگر بخواهند به آن دست‌‌اندازی کنند، دیگر من باید وظیفه قانونی خود را انجام دهم

وداع با سرزمین مادری!!

وداع با سرزمین مادری!!
ایران به زودی می‌میرد!!

باید محل زندگی‌، خانه و ماوا و آشیانش را ترک کند. باید دست خانواده‌اش را بگیرد و برود جای دیگری. باید ریشه‌هایش را قطع کند و به سوی مقصدی نامعلوم و آینده‌ای مبهم‌تر قدم بردارد. بی‌آبی و خشکی مفرط او را وادار به رفتن می‌کند. کوچکترین بختی برای ماندن و زیستن در این عرصه خشک و تفته وجود ندارد. این مهاجرت اجباری، گریبان میلیون‌ها ایرانی را خواهد گرفت. بی‌آبی، «مرگ زمین» را رقم می‌زند و چاره‌ای نیست جز بن‌کن شدن و کوچ کردن به دیاری نامعلوم.
وقتی فلامینگو‌ها به تالاب‌ ارومیه نیامدند زنگ خطر نواخته شد. کسی آن را جدی نگرفت. از ارومیه پهنه‌ای نمک باقی ماند. پیش از آن نَفسِ هامون بر اثر بی‌تدبیری به شماره افتاده و گاوخونی با کم‌آبی مفرط روبه‌رو شده بود. همین بلا بر سر دریاچه‌ها دیگر هم آمد. بختگان، پریشان و کل تالاب‌های فارس خشک شدند. امروز زریوار، میانکاله، انزلی، هورالعظیم، بندعلی خان و بسیاری دیگر از عرصه‌های آبی ایران حال خوشی ندارند. زاینده‌رود و کارون بارها در خلال این سال‌ها بی‌آب شدند. اما باز هم کسی موضوع را جدی نمی‌گیرد. سد‌سازی، توسعه کشاورزی و آبیاری سنتی هنوز هم ادامه دارد. وقتی مسئولی در وزارت کشاورزی از افزایش دو و نیم درصدی تولید گندم در سال‌جاری می‌گوید در حالی که میزان بارندگی به شدت کاهش یافته است، یعنی هنوز کسانی در مقام‌های اجرایی مساله بی‌آبی را جدی نگرفته‌اند. کسانی که برای پیشنهاد کارشناسان خبره و طرح «کاشت فراسرزمینی» کوچکترین ارزشی قائل نیستند. وقتی فلامینگوها و پلیکان‌ها منطقه‌ای را ترک کنند، چندی بعد نوبت اهالی و مردمان آن عرصه است که تن به کوچ‌ اجباری بدهند. سال‌ها پیش پرنده‌شناس و بوم‌پژوه آمریکایی، راجر توری پترسان همین را گفته بود: «پرندگان شاخص‌های محیط‌زیست هستند. اگر آنها در مخمصه باشند، به زودی ما هم گرفتار خواهیم شد.»
وداع با آب‌های سطحی 
موضوع بی‌آبی در ایران سابقه‌ای به قدمت تاریخ این سرزمین دارد. ساخت قنات، روشی بود برای مقابله هوشمندانه با دشواری‌هایی که طبیعت در طول قرن‌ها به این سرزمین تحمیل کرده است. اما به تدریج این روش به فراموشی سپرده شد. در دهه ۲۰ خورشیدی سدسازی و بهره‌برداری از منابع آب زیرزمینی با پمپ‌های پرقدرت به تدریج شروع شد و در سه دهه اخیر به اوج خود رسید. به طوری که امروز منابع رسمی اعلام می‌کنند ۶۷ درصد تالاب‌های ایران خشک شده و بیش از ۷۰ درصد منابع ‌آبی زیرزمینی مصرف شده است. فرونشست زمین که هر از گاهی فیلم و ویدئویی از آن منتشر می‌شود دلیلش نابودی منابع آب در زیر زمین است. این پدیده را «مرگ زمین» نامیده‌اند. بعد از این مرحله اگر آب به سطح یا زیر زمین وارد شود، تقریبا غیرممکن است که آن اراضی دوباره احیا شوند. عیسی کلانتری وزیر کشاورزی دولت سازندگی امروز اعتراف می‌کند که مدیریت منابع آب در سه دهه اخیر اشتباه بوده و کشاورزی بخش قابل توجهی از آب سرزمین را بلعیده است. او می‌گوید: «تنها دو کشور در جهان وجود دارد که با بهره‌برداری بی‌رویه از منابع آب‌های سطحی در معرض بحران جدی قرار گرفته‌اند و آن دو کشور ایران و مصر است. این در شرایطی است که میزان بهره‌برداری از آب‌های سطحی در مصر به ۴۶درصد و در ایران با اختلاف فاحش به ۹۷درصد رسیده‌است.»
"ایران سومالی آینده خواهد بود"؛ "کشوری خوفناک در ۳۰ سال آینده"
گزارش لوموند از خشکسالی در ایران را در پی می خوانید. امیدوارم دست کم لوموند باعث جلب توجه بایسته جهانیان و البته مردم ایران به پیامدهای خشکسالی در ایران شود: "تجربه کشورهای دیگر نشان می دهد که خشکسالی باعث تضعیف قدرت مرکزی شده و به رویارویی های نژادی، مذهبی، و اعتقادی، و همچنین افزایش خشونت دامن می زند."


گزارش لوموند از خشکسالی در ایران
ایران بسیار تلاش کرد تا وخامت بحران آب را تکذیب کند. اکنون کارشناسان محیط زیست براین باورند که دیگر برای جلوگیری از روند کنونی خشکسالی خیلی دیر شده. از دید کسانی که به شدت نسبت به این مسأله هشدار داده اند، "ایران سومالی آینده خواهد بود"؛ "کشوری خوفناک در ۳۰ سال آینده" که به یک "کویر بزرگ تبدیل شده".
این کشور که به داشتن آب و هوای قاره ای شناخته می شود، اکنون در معرض تغییرات شدید و ناگهانی قرار دارد.
طی دو سال اخیر، دریاچه ارومیه که یکی از بزرگترین دریاچه های خاورمیانه بود [۵۲۰۰ کیلومتر مربع] تا میزان ۹۵ درصد خشک شد.

آب از هر چیزی گران بها تر است...

بدون موبایل میتوان زندگی کرد ، بدون ماشین میتوان زندگی کرد، بدون طلا میتوان زندگی کرد و... اما بدون آب بیش از چند روز نمیتوان زنده ماند و حیات نابود خواهد شد. پس آب از هر چیزی ارزشمندتر و گران بها تر از هر گنچی است که روی زمین داریم. همانطور که می دانیم دمای کره زمین رو به افزایش است. این مسئله توازن میان آب مصرفی و آب مورد نیاز
را برهم می زند. دکتر پرویز کردوانی متخصص مسائل آب که از چند دهه پیش استاد دانشگاه و از چهره های ماندگار علمی کشور می گوید: یکی از تحفه هایی که به خیال عوام از نشانه های تمدن و فرهنگ به شمار میرود ، مصرف کردن است تا آنجا که مردم ما خانواده های پرمصرف و پرخرج را خانواده هایی با سطح بالا میدانند . بنابراین کسی که بداند تنها ماده ای که نمیتوان از خارج وارد کرد " آب" است میداند که باید آنرا درست مصرف کند... ایران همیشه با مسئله کمبود آب مواجه بوده ، هست و خواهد بود ما باید خومان را آماده کنیم که با شرایط سخت تر از اینهم مدارا کنیم. میزان بارندگی منطقه ما یک سوم میزان بارندگی دنیاست و کشاورزی مهمترین فعالیت ما بشمار میرود به همین دلیل به آب بیشتری نیاز داریم چرا که 90% آب کشور صرف کشاورزی میشود .دکتر کردوانی گفت جامعه ای که آب زیاد مصرف میکند آب بیشتری هم آلوده میکند . ما بهترین و گواراترین آب دنیا داریم و با ندانم کاری و عدم برنامه ریزی صحیح آن را به بدترین آب تبدیل میکنیم.
راههایی ارزان قیمت برای جلوگیری از هدر رفتن آب و صرفه جویی در مهمترین ماده برای حیات بشر::
1💧اگرچه توالت و حمام کوچکترین اتاق در منزل است اما حدود 75 درصد آب منزل در این مکان مصرف می شود. در یک دوش گرفتن به طور متوسط به مدت شش دقیقه حدود 60 لیتر آب مصرف می شود. مدت دوش گرفتن خود را به پنج دقیقه یا کمتر کاهش دهید ، از دوش با جریان کم آب استفاده کنید.
2💧بجای حمام رفتن های طولانی مدت دوش بگیرید. با دوش گرفتن 2-3 برابر کمتر از حمام رفتن آب مصرف می شود.در طول مدت حمام حتما در هنگام شامپو زدن به سر و یا شستن بدن با لیف آب را ببندید.
3💧شیر های آبی که چکه می کنند را تعمیر کنید. نشتی ها لوله ها را برطرف کنید . شیر آبی که در هر ثانیه یک بار چکه می کند سالانه 6000 لیتر آب را هدر می دهد که همین میزان آب می تواند آب مصرفی روزانه 40 نفر را تامین کند.
4💧در موقع مسواک زدن آب را بیهوده باز نگذارید. قبل از مسواک زدن یک لیوان آب با خود ببرید و با آن دهان خود را بشویید. 
5💧در زمان شستن میوه ها آب را باز نگذارید. ظرفی را پر از آب کنید و میوه را در آن بشویید و سپس آبکشی کنید.
6💧هنگام شستن ظرف ها آب را بیهوده و با فشار زیاد باز نگذارید ، بعد از شستن ظرفها با اسکاچ آب را با فشار کم باز کنید و بسرعت ظرفها بشویید. متاسفانه وسواس بسیاری از خانمها در شستن ظرف و شستن لباسها و کلا شستشوی زیاد در منزل باعث هدر روی بسیار زیادی از آب است.
7💧آبهایی که از شتشوی میوه ها و سبزیها بجای میماند دور نریزید ، آنها را به گلدانها بدهید. باغچه ها و گلدانهایمان را با آب درون لوله آبیاری نکنیم بلکه آب اضافی شست وشوی سبزی و کاهو را پای درخت و گلدانها بریزیم.
8💧در هنگام شستشوی اتومبیل بجای استفاده از شیلنگ آب از سطل آب استفاده کنید.
9💧از جریان آب به منظور آب شدن یخ گوشت یا دیگر مواد غذایی منجمد استفاده نکنید؛ و برای آب شدن یخ مواد خوراکی منجمد، انرا در هوای آزاد قرار دهید.
10💧فرزندانتان را در مورد نیاز به حفاظت از آب آگاه سازید. از خرید اسباب بازیها و سرگرمیهایی که به جریان ثابت آب نیاز دارند، اجتناب کنید.
11💧برای نظافت حیاط بجای مصرف آب، بهتر است از جاروب استفاده شود.
12💧هرگز آبی را که می توان به مصارفی نظیر آبیاری و یا شستشو رسانید، فاضلاب حساب نکنید.
13💧ماشینهای لباسشویی معمولاً مقداری زیادی آب مصرف می کنند. بنابراین اگر از تعداد دفعات کاربرد ماشین لباسشوئی بکاهید، عملاً در مصرف آب صرفه جویی کرده اید. نیازی نیست که از میزان شست و شوی لباسها بکاهید بلکه فقط صبر کنید تا مقدار لباسهای کثیف باندازه ظرفیت کامل ماشین برسد.
14💧در حالی که کمبود آب در شهر احساس می شود لزومی به شستشوی پیاده روی مقابل مغازه و منزل نیست.
15💧هنگام شستن ظرف ها به جای این که شیر آب را کاملا بر روی ظرف ها باز کنید از جریان کم آب برای شستشوی آن ها استفاده نمایید و برای خیساندن ظروف موقع شستشو با یک آب پاش کوچک آن ها را بخیسانید. این روش باعث ذخیره آب بین 800 تا 2000 لیتر در ماه می شود.

فراموش نشود که خروجی یک شیر آب در هر دقیقه حدود ده لیتر است.

درمان آلزایمر، و اعجاز ترکیب خرما و بادام

         اثبات اثرات پودرگل سرخ در درمان قطعی آلزایمر

تابناک: مدیر گروه علوم تشریحی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان گفت: در تحقیقی که در اصفهان انجام گرفته مشخص شد که بیماران آلزایمر با پودر کردن گل سرخ کامل، در ماست یا غذا درمان می شوند.
به گزارش تابناک به نقل از مهر، ابراهیم اسفندیاری اظهار داشت: صورتی که پودر گل سرخ که منظور ترکیبی از کاسبرگ، گلبرگ، پرچم آن است، سبب درمان کامل بیماران آلزایمر و بهبود علائم آلزایمری های پیشرفته می شود.

وی بیان داشت: اگر بیمار آلزایمری مراحل اولیه بیماری خود را بگذراند با مصرف پودر گل سرخ کامل می تواند پس از سه هفته درمان شود.

مدیر گروه علوم تشریحی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان یادآور شد: 
 فردی که آلزایمر وی کهنه شده و سال های زیادی است که با این بیماری دست و پنجه نرم می کند با مصرف پودر گل سرخ در ماست یا غذا علائم بیماری در بدن وی پس از سه هفته بهبود می یابد.

وی اظهار داشت: پژوهشی در اصفهان انجام شده که طی این تحقیق عصاره گل سرخ برای درمان بیماران آلزایمر استفاده شد که در ۲ هفته اخیر عصاره دارویی گل سرخ در بیمارستان نورعلی اصغر وارد فاز درمانی شده و برای درمان بیماران آلزایمری استفاده می شود.

اسفندیاری اضافه کرد: تاکنون درمان آلزایمر با عصاره گل سرخ در بیمارستان ها و مصرف پودر گل سرخ در غذا بسیار موفقیت آمیز بوده است.

وی با بیان اینکه این روش از سال گذشته باید وارد فاز درمان می شد اما بنا به دلایلی این امر میسر نشد، ادامه داد: با توجه به اینکه نتایج پژوهش عصاره گل سرخ برای درمان بیماران آلزایمر بسیار موفقیت آمیز بود اما این تحقیق خیلی دیر وارد فاز درمان و استفاده در بیمارستان ها شد که این امر هم به علت متقاعد کردن همکاران بالینی بوده است.


نکته های پزشکی

فواید خرما

ﺧﺮﻣﺎ ﻭ ﺑﺎﺩﺍﻡ ﺑﺨﻮﺭﯾﺪ، ﭼﺮﺍ؟؟؟
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺷﺐ 10 ﺍﻟﯽ 15 ﺗﺎ ﻣﻐﺰ ﺑﺎﺩﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﺎ 3 ﺍﻟﯽ 5 عدد ﺧﺮﻣﺎ ﺑﺨﻮﺭﺩ ﺗﺎ آﺧﺮ ﻋﻤﺮﺵ ﻧﻪ ﺳﺎﯾﺪﮔﯽ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﺳﺮﺍغش می آید ﻧﻪ آﺭﺗﺮﺯ مي ﮔﯿﺮﺩ، ﺧﺮﻣﺎ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﻭﯾﺘﺎﻣﯿﻦD ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺬﺏ ﮐﻠﺴﯿﻢ موجود در بادام مفيد است ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺷﮕﻔﺘﯽ ﻫﺎ ي ديگر خرما ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﭘﺘﺎﺳﯿﻢ ﺍﺳﺖ لذا میتوان ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﻟﺒﻨﯿﺎﺕ، ﺧﺮﻣﺎ ﻭ ﺑﺎﺩﺍﻡ استفاده کرد . ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺷﮕﻔﺘﯽ ﻫﺎﯼ ديگر ﺑﺎﺩﺍﻡ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ روزانه از آنﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ميﮐﻨﻨﺪ براحتي ﻋﺼﺒﯽ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻧﺪ.


تکنیک ماساژ سر انگشتان را می دانید ؟
اگر گاهی عصبانی یا نا آرام هستید،این تکنیک ژاپنی به شما کمک می کند که به آرامش برسید.

هر کدام از انگشت های دست مسؤلیت یک احساس رو به عهده داره:

انگشت شصت مسؤل دلشوره

انگشت اشاره مسؤل ترس

انگشت وسط مسؤل عصبانیت

انگشت انگشتری مسؤل ناراحتی

و بالاخره انگشت کوچک مسؤل استرس هستند.

کافیست هر کدام از انگشت ها رو به مدت یک دقیقه فشار دهید. خیلی سریع بدن شما آرام می شود.