Tuesday, April 2, 2013

گزارش محرم



گزارش محرم

گزارشی از روزهای تاسوعا و عاشورای تهران – 1399 قمری و 1357 شمسی

بدین دلیل سعی در نوشتن این گزارش شد که از سویی روزنامه ای در این روزها نداریم که وقایع را بازگویند(همه در اعتراض به سانسور در اعتصابند) و از سویی دیگر دولت وقت سعی دارد با قلب واقعیتها چهره زمان و مکان را به سود خود تغییر داده و حقایق را در پرده ای از ابهام نگاه دارد.
راهپیمایی عظیم تاسوعا و عاشورای امسال که در نوع خود بی نظیر بود ریشه درجانفشانی افرادی دارد که در شب اول ماه محرم در راه خدا و مردم شهید شدند و عظمت این دو روز در اصل خونبهای آنان بود. بازتاب عظمت این دو روز حقایق بیشتری را بر جهانیان آشکار نمود و دولتهای بزرگ را آگاهی بخشید و بار دیگر سندی به دست آیت الله خمینی داد تا به جهانیان بگوید که مردم چه میخواهند. باید افزود این جانفشانی ها خود نتیجه توصیه های ایشان بود که گفته بود مردم برخلاف خواسته دولت مراسم عزاداری را بدون اجازه و هرچه با شکوهتر برپا دارند.
در نتیجه در شب اول ماه محرم دیدیم که تقریبا در تمام نقاط مختلف شهر تهران پس از ساعت منع عبورومرور و تقریبا با یک روش تظاهراتی برپا شد و شماری از مردم کشته شدند. این روش تا چند شب به طور پیاپی با تغییراتی نسبت به شب اول به اجرا درامد و از شدتش کاسته میشد تا اینکه در نزدیکیهای تاسوعا شبها آرام شده بود.
دولت که چنین دید نقشه پیشین خود را تغییر داد. در آغاز تصمیم داشت نگذارد هیچگونه تظاهراتی در این روزها صورت گیرد ولی به این نتیجه رسید که از تعدادی کشته که معلوم نبود تا چه اندازه موجب آبروریزی بیشتر شود جلوگیری کند. بنابر این در روز ششم محرم رهبران جبهه ملی را که از روزهای آغازین روی کار آمدن دولت نظامی بازداشت شده بودند آزاد کرد و میدانست به رهبری آنان مردم نرمتر خواهند شد و تهران در این دو روز تظاهرات آرامی خواهد داشت. همزمان با این تصمیم اعلام کرد که با وجود حکومت نظامی تظاهرات در خیابانهای شهرها در این دو روز آزاد است. ولی از سوی دیگر به گونه های مختلف از طریق رادیو و تلویزیون در دل مردم ترس ایجاد کرد تا شرکت کننده کمتر شود.
رهبران جبهه ملی نیز به هنگام آزادشدن گفته بودند در پیشاپیش تظاهراتی خواهیم بود که در روزهای تاسوعا و عاشورا برپا میشود و اگر حوادث ناگواری پیش آید مسؤول دولت است چون تظاهرات ما خشونت آمیز نیست. و این دو روز برای دولت نگران کننده بود. زیرا شایع شده بود که سرنوشت ملت مشخص خواهد شد. البته فراموش نشود که نخست وزیر دولت نظامی در مصاحبه رادیو تلویزیونی خود در روز پیجشنبه سیزدهم محرم گفته بود "من در برابر شایعاتی که اظهار میشد در این دو روز عده بسیاری کشته میشوند و کار یکسره میشود گفتم قول میدهم هیچ اتفاقی نیفتد" البته اگر این موضوع را پیش از تاسوعا گفته بود دیگر اخبار هراس انگیز بی اثر مینمود. و لزوما خود میدانست که اگر مأموران نظامی در تظاهرات دخالت نکنند پیشامد ناگواری بروز نخواهد کرد.
اما علمای مذهبی اعلام کرده بودند که اگر در این ایام و حتی پس از پایان ماه محرم موفق نشویم باز نباید ناامید شد و راهی را که پیش گرفته ایم ادامه خواهیم داد. برگشت محال است و تا آخرین لحظه باید کوشید. با توجه به این تصمیمها و هشدارها بود که دولت جانب احتیاط را گرفت و دستور داد ارتش تهران را از بیرون به صورت کمربندی محاصره کند و نقاط حساس داخل و منتها الیه شهر کاملا محافظت شود و وسایل حمل و نقلی که وارد شهر میشوند مورد بازرسی قرارگیرند و نیز برای جلوگیری از بروز هرگونه غافلگیری از راه هوایی فرودگاه مهراباد را بست. به اتومبیل داران سفارش کرد اتومبیلهای خود را کنار خیابان پارک نکنید. حرکت وانت بار و موتور سیکلت هم ممنوع اعلام شد که مورد اخیر به اجرا درنیامد زیرا در  این دو روز پلیسی(شهری و انتظامی) در شهر حضور نداشت که بخواهد این دستور را اجرا کند.
روز هفتم ماه محرم اعلامیه برگزاری تظاهرات با جزئیات آن منتشر شد و به دست عده بسیار زیادی از مردم رسید. و دیگر کسان به گونه شفاهی از موضوع خبردارشدند. بدین گونه: جمعیت در هشت گوشه تهران جمع شده و به خیابانهای شاهرضا(انقلاب اسلامی کنونی) و آیزنهاور(آزادی کنونی) وارد شده سپس راهی میدان شهیاد(آزادی کنونی) شوند. روز هشتم و نیز روزهای پیش از آن در جلسه های گوناگونی که گردانندگان(رابطین با آیت الله خمینی) تظاهرات تشکیل داده بودند جزئیات برپایی تظاهرات مورد بررسی کامل قرارگرفته بود و در شب تاسوعا موارد لازم در مساجد به مردم آموزش داده شده بود.
صبح روز تاسوعا مردم تهران جز آنها که از اخبار باخبر شده بودند یا آنان که از شهرهای نزدیک آمده بودند پیش از ساعت 9 صبح در میدانها و محلهای هشتگانه جمع شده بودند و در رأس ساعت 9 حرکت کردند. پیش از حرکت- مردم کمی دلهره داشتند که نکند خبری شود و اتفاق ناگواری پیش آید. آما هرچه به راهپیمایی شان افزوده میشد از دلهره شان کم میشد.
دسته های بسیار بزرگ راهپیمایان به گونه ویژه ای دسته بندی شده بودند. هر مسیر از دسته هایی در حدود هزار نفر تشکیل میشد که به وسیله حایلی از افرادی که در عرض دسته دست در دست یکدیگر انداخته بودند از یکدیگر مجزا میشدند. در هر مسیر افرادی با نشانی انتظامات مشخص بودند که نظم دسته ها را حفظ میکردند. پیشاپیش هر مسیر یک پلاکاد و چند تمثال بزرگ از آیت الله حمینی به وسیله افرادی حمل میشد. پشت سر آنان غالبا روحانیون شرکت کننده و یک نفر میکروفن به دست تظاهرات را هدایت میکردند. در برخی دسته ها یک نفر هم "کارت سکوت" بزرگی داشت و هنگامی که قرار بود به هر دلیلی "شعاربس" کنند آن را بالا میبرد.
شعارها نیز از پیش مشخص شده بودند و در طول مسیر به وسیله راهنمای دسته بیان میشد و به تظاهرکنندگان سفارش میشد شعاری را جز شعارهایی که به وسیله بلندگو پخش میشوند نپذیرند. هر مسیر سهمیه ای از تغذیه رایگان نیز داشت که در طول مسیر با وسایل مختلف پخش میشد. هر مسیر دارای پلاکاردها و تمثالهای فراوانی بود. تمثالها طبق قرار قبلی همه از آن آیت الله خمینی بود تا یکپارچگی و یگانگی هدفها مشخص شود ولی در روز عاشورا در گوشه و کنار تمثالهایی از آیت الله شریعتمداری هم به چشم میخورد. پلاکاردها همه نشانگر خواسته های اصیل راهپیمایان بود و برخی از جامعیت زیادی برخوردار بودند مانند: هرچه مستحکمتر باد جنبشهای مسلمانان ایران- اریتره- فلسطین- فیلیپین- لبنان و... و برخی به منظور انعکاس جهانی این تظاهرات به زبان انگلیسی بود مانند: Long Live Khomeini
در این تظاهرات و بلکه در دیگر تظاهرات شعارها به چهار دسته تقسیم میشدند:
1.     آنها که تنها توسط افراد یک مسیر بیان میشدند که نسبتا بلند بودند و همراه با استحکام و زیبایی بیان.
2.     آنها که به وسیله افراد یک مسیر و به صورت موزون بیان شده و پیاپی عوض میشدند.
3.     آنها که توسط افراد چند مسیر خوانده میشدند و از ویژگیهایشان تعدد- تنوع- کوتاهی- صلابت و اعلام گونگی بود.
4.     آنها که فی البداهه ساخته میشدند و مبتنی بر اقتضای شرایط بود.(شعارهای این روز را به همراه دیگر شعارهای دوران انقلاب در کتاب همگام با شعارها در انقلاب اسلامی ایران آورده ام. از انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی - تاریخ چاپ دفتر اول: 1359. دفتر دوم به چاپ نرسید ولی از سال 1360 آماده چاپ است.)
 شعارهای تند(مثلا: مرگ بر شاه) مخصوس روز عاشوراست در روز تاسوعا حتی اگر کسی تصمیم داشت شعار تندی بدهد چنانکه گفته شد مردم به شدت جلو او را میگرفتند. این سیاست به این دلیل اعمال شد تا بهانه ای به دست دولت نیاید و نتواند جلو تظاهرات روز عاشورا را بگیرد. با این وجود پس از پایان روز تاسوعا حقایق را در رادیو و تلویزیون وارونه جلوه دادند حتی از مشخص شدن تمثال آیت الله خمینی جلوگیری شده بود و تصویر وی تیره به نظر میرسید. پیرامون شمار تظاهرکنندگان گفتند سیصد تا چهارصد هزار(که مردم میگفتند سه تا چهار میلیون) نفر در عزای حسینی شرکت کرده اند ولی در پایان روز عاشورا تنها به این نکته بسنده کردند که تظاهرات امروز جنبه سیاسی محض داشت و به هیچ وحه جنبه عزاداری نداشته است. (البته این را درست میگفتند)
روز عاشورا از چند جهت بر روز تاسوعا برتری داشت. یکی موضوع شمار شرکت کنندگان بود که مردم برای روز عاشورا 4-5 میلیون نفر تخمین میزدند. هرچند بی بی سی و رادیو مسکو که خبرنگارانشان در تهران بودند ارقام را خیلی پایین تر از ارقام تخمینی اعلام کردند(5/1 تا 2). در روز عاشورا آرامشی وجود نداشت: همه جا غوغا بود. شعارهای تند- مشتهای گره خورده. درودهای پیاپی. پیامهای مرگبار. خروش و ازدحام جمعیت. تأیید اعلامیه ها با طنین افکندن: صحیح است. اگر کسی(همچون نگارنده) از جای بلندی که مشرف و مسلط بر جمعیت بود پایین را نظاره میکرد رودی عظیم - خروشان و مواجی از جمعیت را میدید که سرچشمه اش معلوم نیست و تا چشم کارمیکند همه جمعیت است و تنها انتهایش معلوم است که دریاچه ای از جمعیت است. یعنی میدان شهیاد که تظاهرات به آنجا ختم میشود و اطراف آن. (این میدان توسط مردم به نامهای مختلف: آزادی- انقلاب- خمینی و شریعتی نامگذاری شده است.) این جمعیت خروشان در حالی که در حرکت بود همواره  فریاد میکشید و مشتهای گره کرده خود را به عنوان اعتراض بلند میکرد. و این بلندشدن مشتها موجی در موج ایجاد میکرد و این موج به همراه قله آبنوسی طنین هیاهوی جمعیت هنگامی به اوج خود میرسید که هلیکوپتری نظامی از بالای سر آنان پرواز میکرد.
در گوشه و کنار:
1.     در روز عاشورا در میدان آزادی عده ای جوان با شعاری زیبا که با آهنگ سرود کارگر موزون بود حرکت و پلاکاردی را حمل میکردند. شماری زن و مرد جلب آنان شده و همشعار میشوند ولی پس از اینکه متوجه میشوند شعار و پلاکارد نشانی از اسلام ندارد از آنها جدا میشوند. بلافاصله عده زیادی با تمثالهای خمینی و الله اکبر و درود بر خمینی گویان وارد دسته آنان شده و گروه آنان را در خود حل میکنند و شعارشان محو میشود: اینک برای بار دیگربه پاشویم. انقلاب سرخ تازه ای به پا کنیم. در راه خلق گر یک نفر جان دهد صدها نفر جای او پا نهند. برپا! برپا! ای هموطن! یاران شدند گلگون کفن. در زندانها از شکنجه ها سرها گشته دور از وطن.
2.     در روز تاسوعا روی دیواری در خیابان آیزنهاور جمله ای بدین مضمون نوشته شده بود: این جمعیت هم چند نفر ضد استقلال کشور هستند !؟ و شخصی با دوربین فیلمبرداری از آن نوشته  فیلمی میگیرد. زیرا ازهاری رئیس دولت نظامی گفته بود اینها کسانی هستند معدود که برای از بین بردن استقلال کشور نوار کاست میگذارند و توی خیابان  پخش میکنند. به همین دلیل در روز عاشورا و روزهای پس از آن در میان شعارها این شعار نیز جلب توجه میکرد: ازهاری بیچاره! بازم بگو نواره! نوار که پا نداره! چشمای تو خماره!!
3.     هنگامی که در یک دسته شعار میدادند پیوند شاه و ملت اصلا وجود ندارد خبرنگاری خارجی پیش آمد و گفت این شعار چه معنی میدهد؟ و جوانکی با انگلیسی شکسته بسته برای او توضیح داد.
4.     روی اتومبیلهایی این نوشته دیده شد: تغذیه رایگان کودکان و بانوان- کمکهای اولیه
5.     از سوی پزشکان و دانشگاهیان دانشگاه تهران نیز گروهی راهپیمایی میکردند که بیشتر پزشک بودند و یک آمبولانس از سوی دانشگاه تهران پشت سر آنان حرکت میکرد و یک پزشک هم روی آمبولانس آماده ایستاده بود. و شخصی هم با پلاکاردی در پیشاپیش آنان حرکت میکرد که نشان میداد آنان پزشکان دانشگاه تهران هستند.
6.     در میان دسته ها افرادی معلول به چشم میخورند که بیشرشان در ردیف زندانیان سیاسی بودند و احتمالا در زیر شکنجه معلول شده بودند. 
7.     در نزدیکی های مسجد امام زمان واقع در خیابان آیزنهاور شخصی که خود را به دیوانگی زده بود شعارمیداد ما شاه مستبد خود را دوست میداریم.
8.     در نزدیکی های ظهر عاشورا و در نزدیکی میدان آزادی کسی که میگفتند ساواکی است در حضور خبرنگاران خارجی سیب و پرتقال به هوا پرتاب میکرد تا چند نفری که برای گرفتن آنها دستشان را بلند میکنند به وسیله خبرنگاران عکسشان گرفته شود و موجب تحقیر تظاهرکنندگان شود که مردم از این کار جلوگیری کرده و خبرنگاران هم از گرفتن عکس منصرف میشوند. سپس مردم آن شخص را حسابی کتک میزنند.
تظاهرات عظیم این دو روز گویای خواسته های مردم همراه با قدرت رهبری- همکاری و تسلط بر اوضاع پیرامون و برخورداری از شعور اجتماعی در سطح نسبتا بالا و نیز پایداری و ایستادگی آنان تا رسیدن به همه هدفهاست. و این نمونه ای از ملت غیور ایران به رهبری تشیع است.
به دلیل اوضاع پرآشوب اجتماعی نگارش این گزارش به درازا کشید و امروز(25/9/57) پایان یافت. 

احمد شماع زاده

No comments:

Post a Comment