Wednesday, September 21, 2016

بررسی واژه بشر در قرآن

بررسی واژه بشر در قرآن

احمد شمّاع زاده

هدف از بررسی واژه بشر در قرآن کریم، و کوشش برای فهم معانی مختلف آن، نه تنها پی بردن به معنای مشترک این واژه در آیات مختلف است، بلکه به چرایی و چگونگی کاربردهای متفاوت این واژه در قرآن کریم نیز آگاه میشویم.
از سوی دیگر، تصور بیشتر مردمان آن است که به کارگیری واژه بشر در قرآن، همانند به کارگیری آن در محاوره ها و یا عنوانهایی همچون حقوق بشر، به معنای انسان بما هو انسان است؛ که این تصوّر، تصوّر نادرستی است.

گونه های کاربرد واژه بشر در قرآن:
از قول خداوند، در آیه هایی همچون انی خالق بشر من طین... که بیشتر معنای کالبد و جسم را به ذهن آدمی متبادر میسازد.

از زبان قرآن، آنگاه که تن و ظاهر کس یا کسانی  مورد بحث و نظر است، و ماهیتشان مورد نظر نیست، مانند: (و من آیاته ان خلقکم من تراب ثم اذا انتم بشرٌ تنتشرون- روم: 20)
یا درباره حضرت یوسف زمانی که زنان مصر درباره او به قضاوت نشستند: ما هذا بشراً (یوسف: 31)
یا پاسخ خداوند به برخی از اهل کتاب که میگفتند ما فرزندان خداییم: بل انتم بشرٌ ممن خلق(مائده: 18)

از قول دیگر رسولان، آنگاه که میخواهند به کافران بگویند ما از نظر جسمانی و خوروخواب مانند شماییم و بر شما برتری نداریم و مانند فرشتگان نیستیم؛ میگویند: ما نیستیم مگر کسی مانند شما. (ما انّا الّا بشرٌ مثلکم)

از قول رسول اکرم(ص)، آنگاه که سخن از جسم و ظاهر او، و نه از انسانیت و رسالت اوست. (انا بشر مثلکم)

از قول کافران، که تنها ظاهر رسول اکرم را میبینند که مانند آنهاست و از باطن و انسانیت او بی اطلاعند. (ما انت الّا بشرٌ مثلنا)

گفتنی است: بیشتر آیاتی که واژه بشر در آنها به کار رفته، شامل دو مورد اخیر است.
معنای مشترکی برای بشر قرآنی
با مراجعه و بازبینی تمام آیاتی که واژه بشر را دارا بودند، یک واژه را در فارسی یافتم که کاملا بر بشر قرآنی منطبق است؛ و آن چیزی جز واژه "کس" نیست؛ که نکره آن میشود کسی.
در کل قرآن کریم، 36 بار واژه بشر به کار رفته است. در آیات 25، 31 و 36 سوره المدّثّر، این واژه به صورت معرفه(البشر)، و در 33 آیه دیگر، به صورت نکره(بشراً- بشرٌ) به کار رفته است.
نکته جالب توجه اینکه در سه موردی که واژه بشر به صورت معرفه آمده، در آیه 25 از قول کافران است(إِنْ هَذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ)، و در آیات 31 و 36 در ضمن پاسخ دادن به کافران، میگوید: این قرآن جز ذکری و هشداری برای بشر نیست، یعنی:
تا زمانی که انسان آیات الهی را در خود درونی نکرده وباطن خود را با آنها نساخته، هنوز انسان نشده و تنها بشر است و لازم است به او هشدار داد و یاداوری کرد؛ و آنگاه که او از هشدارها و یاداوریها، راه و روش زندگی را آموخت، شایسته عنوان انسان میشود.  
در همین راستا به نکته جالب توجهی بر میخوریم و آن اینکه در قرآن کریم هیچگاه نیامده که این قرآن ذکری یا هشداری برای انسان است. در سه سوره آمده که این قرآن ذکری برای جهانیان است. واژه جهانیان شامل همگان (خوب، بد، رشید یا رشدنایافته) میشود و ربطی به انسانیت و دین و آیین و مسلک کسی ندارد: ذكرٌ للعالمین)قلم-25، ص-35 ، تكویر-5)
***********
حال ببینیم اگر واژه کسی را به جای بشری(نکره بشر) بگذاریم جمله ها مفهوم است یا نه؟:
آنگاه که خداوند میگوید انی خالق بشر من طین یعنی من آفریننده کسی هستم از گل.
آنجا که کافران میگویند ما انت الّا بشرٌ مثلنا یعنی تو نیستی مگر کسی مانند ما.
آنجا که پیامبر و دیگر رسولان میگویند ما انّا الّا بشر مثلکم یعنی ما نیستیم مگر کسی مانند شما.

نتیجه گیری:
واژه بشر در قرآن کریم هیچگاه به معنای انسان بما هو انسان به کار نرفته، بلکه هدف از به کارگیری این واژه، تنها ظاهر و جسم افراد و کسان مورد نظر بوده است.
آخر شهریور نودوپنج

No comments:

Post a Comment