Saturday, November 12, 2016

توران، فرزند ايران

توران، فرزند ايران 
غلامرضا امانی 

خاموشي «توران ميرهادي» خاموشي نور و راه، شور و شوق نبود؛ او هميشه در راه بود و در رفتن، دلي به گستردگي دريا داشت و عزمي به پايداري كوه. غم‌هاي بزرگ، راه‌هاي بزرگي براي او گشود؛ غم ازدست‌دادن همسر و همدل، برادر و فرزند اندكي از وي نكاست، بلكه بر او افزود. 
بسيار سال‌ها او را از نزديك مي‌شناختم، هميشه در كار بود، در كاري خشن...؛ دلبسته كودكان اين خاك پاك بود. مدرسه «فرهاد» را بنيان گذاشت و شوراي كتاب كودك را پي نهاد. به آرامي سخن مي‌گفت و پس آن ديرگان مهربان، دنيايي زيبا مي‌ساخت و مي‌خواست. هرگز از كوشش و كاوش بازنماند، از سختي‌ها «فرصت» ساخت، به ياري ياران پاك‌نهادش، فرهنگ‌نامه كودكان را نشر داد كه كاري است ماندگار. آنچه در او رخ مي‌نمود، اميد بود كه تا دم آخر در دل داشت. نسل ما بخت بزرگي داشت كه تجربه‌هايش را با ما در ميان نهاد. 

هرگز وي را غمگين نديدم؛ اما هميشه غمگسار بود و پناهي بود براي همه بي‌پناهان و صدايي بود براي همه بي‌صدايان. در سفري به تهران، مهربانو نوش‌آفرين انصاري -كه عمرش دراز باد- به شورا دعوتم كرد؛ سفره پرمهر گشوده بود، سفره دلش را باز كرد، هرگز شكوه و شكايتي نكرد و آينده‌اي روشن را برايم بازگو كرد؛ در آن سفره يارانش هريك خوراكي فراهم آورده و در آن مهماني حضور يافته بودند و او چون مادري مهربان، همه را راه مي‌نمود. 
بانوي داناي ما، ز هرچه رنگ تعلق پذيرد، آزاد بود، علاقه و تعلقش بچه‌ها بودند و خواندن...؛ به بچه‌هاي محروم مي‌انديشيد و مي‌خواست با كتاب، شعله آگاهي و دانايي را در جانشان برافروزد و در اين راه سرزنش‌هاي خار مغيلان از رفتن و راه‌نمودن بازش نمي‌داشت. با دستي خالي اما با همتي عالي كارها كرد كارستان. با همه كهن‌سالي، جان جوينده هميشه جوانش در جست‌وجو بود، از آخرين كتاب‌ها، ‌از آخرين نوشته‌هاي نويسندگان و تصويرهاي نويسندگان و تصويرگران جهان آگاه بود. بانوي ما از نسلي بود برآمده از آرمان‌هاي بشري كه زندگي خوب و خوش، شادي و زيبايي زندگي را براي همه مي‌خواستند. ديواري در دل نداشت، هميشه پلي در ديده داشت، پلي براي پيوستن. 
اكنون ماييم و يادگار بلند او؛ «شوراي كتاب كودك و فرهنگ‌نامه»، از دوردست‌ها، همچنان او را مي‌بينم كه خشت ادب به ساروج هنر برهم مي‌نهد و با ماست و در كنار ماست براي ساختن دنيايي آباد و آزاد. از او بياموزيم، بسيار بياموزيم.

روزنامه شرق، شنبه 22 آبان 1395

No comments:

Post a Comment